یونان باستان & نجوم

مدیران انجمن: parse, javad123javad

نمایه کاربر
mahboobeh

محل اقامت: رامسر

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۷/۲/۲۲ - ۲۰:۰۷


پست: 1431

سپاس: 381

جنسیت:

تماس:

یونان باستان & نجوم

پست توسط mahboobeh »

خدایان یونان باستان & نام سیارات
اسم سیارات از کجا آمده است؟؟!!!
در تمدن یونان باستان خدایانی وجود داشته که نام رومی آنها (!) مشابه نام سیارات است و شاید نام سیارات از همین نام ها گرفته شده است :
نخستین خدایان در اساطیر یونان باستان گایا (زمین) و اورانوس (آسمان) نام داشتند که به شکل اسرارآمیزی از آشفتگی درون کائنات بوجود آمدند.......
خدایان اولمپ :
زئوس (نام یونانی)=========>نام رومی : ژوپیتر (jupiter)=======> فرمانروای جهان
پوزئیدون ==============> نام رومی :نپتون ( neptun)=======> فرمانروای دریاها
آپولو =================> نام رومی : آپولو (apollo)========> خدای خورشید
آرتمیس===============> نام رومی : دیانا (Diana)=========> الهه حیوانات و حامی شکارچیان
هرمس ===============> نام رومی : مرکوری ( Mercury)=====>خدای ذکاوت و سخنوری
آفرودیت ===============> نام رومی :ونوس (Venus)========> الهه عشق و زیبایی
آرس ================> نام رومی : مارس (mars)=========> خدای جنگ و آتش افروزی
آتنا================= > نام رومی : مینروا(minerva)======= > الهه دانایی و پیروزی و محافظ شهر آتن
هادس ===============>نام رومی : پلوتو (pluto)==========> فرمانروای مردگان در دنیای زیرین
هرا==================>نام رومی :ژونو (Juno)===========>الهه زنا شویی و حامی زنان شوهردار
هستیا=============== >نام رومی : وستا (vesta)========= > الهه آتش و اجاق خانواده

نمایه کاربر
mahboobeh

محل اقامت: رامسر

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۷/۲/۲۲ - ۲۰:۰۷


پست: 1431

سپاس: 381

جنسیت:

تماس:

Re: یونان باستان & نجوم

پست توسط mahboobeh »

افسانه پرسئوس و آندرومدا

روزی آکریس ( پادشاه مستبد آتن ) در خواب دید که از تنها دخترش دانائه پسری به دنیا آمده و او را خواهد کشت . آکریسیوس که از این خواب سخت هراسان شده بود تصمیم گرفت به دخترش اجازه ی ازدواج ندهد و او را در سیاهچاله ی قصر ذندانی کند .
دانائه روزها و شب های بسیاری در تاریکی به سر برد تا اینکه یک شب خدای زئوس او را دید و به شکل باران طلا از آسمان نزد او فرود آمد زئوس در قبال آزادی دانائه از او قول ازدواج گرفت پس دانائه به ناچار قبول کرد پس از گذشت چند ماه از ازدواج آنها پسری به نام پرسئوس به دنیا آمد . آکریسیوس که از راز حامله شدن دخترش آگاه شده بود تصمیم گرفت دختر و نوه اش را بکشد اما کاهنان از ترس کیفر خدایان او را از این کار بر حذر داشتند پس آکریسیوس تصمیم گرفت آن دو را داخل صندوقچه ای بگذارند و در دریا رها سازند در روایت آمده است که زئوس در آن زمان به دنبال معشوقه ی دیگری رفته بود و به همین دلیل نتوانست به همسر و پسرش کمک کند صندوقچه مدت ها روی آب بود تا اینکه در جزیرهای دورافتاده به ساحل نشست حاکم جزیره با گشودن درب صندوقچه وقتی چشش به دانائه افتاد سخت عاشقش شد و تصمیم گرفت با زن جوان ازدواج کند اما چون پسرک را مزاحم خود می دید از او خواست تا به عنوان هدیه ی جشن عروسی سر حیوانی به نام مدوزا را برای او بیاورد.
پرسئوس که مدوزای شیطان را نمی شناخت فورا قبول کرد و راهی سفر شد او ابتدا به معبد آپولو رفت تا از هاتف معبد درباره ی مدوزا سوال هایی بپرسد هاتف به او گفت که مدوزا حیوان بسیار خطرناکی است شیطانی هراس انگیز با موهایی به شکل مار که هرکس به صورت او نگاه کند بی درنگ به سنگ تبدیل می شود پرسئوس که بسیار ترسیده بود تصمیم گرفت به جزیره باز گردد اما در این هنگام الهه ی آتنا و خدای هرمس بر او ظاهر شدند و راه قلبه کردن بر شیان را به او آموختند
پس پرسئوس به سرزمین تاریکی ها رفت و هنگامی که به غار مدزوای شیطان رسید با آینه ای که الهه ی آتنا به او داده بود به مدوزا نگاه کرد و وقتی مطمئن شد حیوان به خواب رفته است با یک ضربه شمشیر سرش را از تنش جدا کرد سپس بی آنکه به صورت شیطان نگاه کند آن را در داخل کیسه ای قرار داد و به سرعت با کفش های بالداری که خدای هرمس به او داده بود به آسمان رفت .......پس از آن پرسئوس به سوی یونان حرکت کرد اما در میانه ی راه دختر زیبا رویی به نام آندرومدا را دید که با زنجیر به صخره های ساحل بسته شده بود گویند مادر آندرومدار ادعا کرده بود که از تمام الهه ها زیبا تر است و چون این حرف به گوش آفرودیت رسیده بود برای مجازاتش به کاهنان دستور داده بود دخترش آندرومدا را در ساحل به زنجیر بکشد تا اژدهای دریایی او را بخورد
پرسئوس که با دیدن آندرومدار سخت عاشقش شده بود با اجازه ی الهه آتنا او را آزاد کرد و به انتظار اژدهای دریایی نشست هنگامی که اژدها برسطح آب ظاهر شد پرسئوس با شمشیر طلائی که آتنا به او داده بود چنان ضربه ی محکمی به او زد که همان لحظه از پای درآمد وقتی این خبر به گوش اهالی شهر رسید همه خوشحال شدند و به افتخار ازدواج آنها جشن برزگی برپا کردند
مدتی بعد پرسئوس به جزیره بازگشت اما در آنجا متوجه شد که حاکم از ترس آکریسیوس مادرش را اخراج کرده و به یونان فرستاده است پرسئوس به کاخ حاکم رفت و قبل از آنکه کسی بتواند از جایش تکان بخورد سر شیطان مدوزا را از کیسه بیرون آورد و همه را به سنگ تبدیل کرد پرسئوس پس از اتقام گرفتن از حاکم جزیره به یونان رفت تا مادرش را پیدا کند
رسیدن پرسئوس به آتن با آغاز مسابقه ی پهلوانی در آن شهر مصادف شده بود او با اصرار همسرش آندرومدا در مسابقه دیسک پرتابی شرکت کرد از قضا دیسکی که او پرتاب کرد از مسیرش خارج شد و بر سر پدربزرگش آکریسیوس که در میان جمعیت به تماشای مسابقه ایستاده بود برخورد کرد و به این ترتیب خواب پادشاه تعبییر شد و به دست نوه اش به قتل رسید
پس از آن پرسئوس سر مدوزای شیطان را به معبد پارتنون برد و آن را روی سپر مجسمه ی آتنا قرار داد تا پس از آن دشمنان از ترس سنگ شدن نتوانند به شهر آتن حمله کنند
در ادامه این افسانه آمده که پرسئوس و آندرومدا سال های بسیاری را به خوشی در کنار هم زندگی کردند و فرزندان زیادی به دنیا آوردند
خدایان هم به خاطر شجاعت های پرسئوس و عشق او به همسرش آندرومدا آن دو را پس از مرگ به آسمان ها بردند و به شکل صورت فلکی در میان ستارگان جای دادند
تصویر
آخرین ویرایش توسط mahboobeh پنج‌شنبه ۱۳۸۹/۶/۱۸ - ۱۵:۵۳, ویرایش شده کلا 1 بار

نمایه کاربر
mahboobeh

محل اقامت: رامسر

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۷/۲/۲۲ - ۲۰:۰۷


پست: 1431

سپاس: 381

جنسیت:

تماس:

Re: یونان باستان & نجوم

پست توسط mahboobeh »

صورت فلکی Pisces و یا برج حوت

این افسانه جایی شروع میشود که غول Typhon شروع میکند خدایان قدیمی تیتان را از بین بردن و نابود کردن و Aphrodite وپسرش Eros سعی میکنند فرار کنند و در انبوه نی ها در نزدیکی رود فرات مخفی میشوند. در اینجا دو داستان هست. یکی اینکه دو ماهی آمدند و به آنها کمک کردند تا به جای امنی برسند و یکی دیگه اینکه او دتا خود به شکل ماهی در آمدند و در رود فرات پریدند.همینجور که در عکس میبینید این دو ماهی با یک طناب به هم وصل هستند. بعضی ها میگویند که Aphrodite با طناب بچه اش را به بدنش بسته تا در این فرار گم نشود
تصویر
صورت فلکی حوت نشان دهنده Aphrodite الهه عشق و زیبایی و پسرش Eros (
cupidدرافسانه‌های رومی) است.

نمایه کاربر
mahboobeh

محل اقامت: رامسر

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۷/۲/۲۲ - ۲۰:۰۷


پست: 1431

سپاس: 381

جنسیت:

تماس:

Re: یونان باستان & نجوم

پست توسط mahboobeh »

افسانه Pegasus یا اسب بالدار و یا ذوالجناح

تولد اسب بالدار داری دو داستان هست. یکی زمانی که Perseus زن مارموی را کشت(افسانه آندرومدا) خون این عجوزه به دریا ریخت و از کف و حباب دریا اسب بالدار بیرون آمد. و داستان دیگر این است که زمانی کهPerseus آن غول را کشت از بدن آن غول این اسب با یک جنگجو به نام Chrysaor که شمشیر طلای را حمل میکرد بدنیا آمد.
تصویر

نمایه کاربر
mahboobeh

محل اقامت: رامسر

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۷/۲/۲۲ - ۲۰:۰۷


پست: 1431

سپاس: 381

جنسیت:

تماس:

Re: یونان باستان & نجوم

پست توسط mahboobeh »

صورت فلکی Cygnus

یکی از اینها مربوطه میشود به اطوره ی زیوس و لدا(Leda) ملکه اسپارتا. او زنه بسیار زیبایی بود و زیوس هرچه تلاش برای بدست اوردن عشق او کرد موفق نشد. زیوس خود را به شکل یک قو در آورد و این قو انقدر زیبا بود که لدا عاشق او شد و بعد از آن لدا تخم گذاشت و از این تخم دو بچه بسیار زیبا بدنیا آمدند که یکی Polydeuces و دیگیری هلن است . این صورت فلکی برای جشن گرفتن برای این قوی زیبا بوجود آمد
داستان دیگر این است که این قو پسر نپتون Cionus است که توسط آشیل خفه شد و نپتون برای جادانه نگه داشتنش او را به صورت یک قو در آورد و در آسمان جا داد
تصویر

نمایه کاربر
mahboobeh

محل اقامت: رامسر

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۷/۲/۲۲ - ۲۰:۰۷


پست: 1431

سپاس: 381

جنسیت:

تماس:

Re: یونان باستان & نجوم

پست توسط mahboobeh »

سرطان - Cancer


طبق افسانه های يونان قديم صورت فلکی خرچنگ توسط هرا Hera در آسمان قرار گرفت. هرا قسم خورده بود که هراکلس ( هرکول در اسطوره های روم) را بکشد ولی هر بار بخاطر قدرت هرکول شکست ميخورد.(هرکول فرزند زيوس با Alcmene بود )
تصویر

هرکول يک گناه بزرگ انجام داده بود و برای بخشايش بايد از ۱۲ مرحله سخت را پشت سر ميگذاشت که يکی از آنها جنگيدن با مار ۹ سر به نام هيدرا بود. در هنگام جنگ بين هيدرا و هرکول الهه هرا خرچنگ را ميفرستد تا که به هرکول صدمه بزند ولی هرکول با يک ضربه پا پوست خرچنگ را ميشکند و اورا از بين ميبرد. به خاطر اين خدمت هرا نقش اورا در آسمان قرار ميدهد.

تصویر
Hydrَa

مردم يونان عقيده داشتند که روی بدن زيوس عکس اين مار ۹ سر قرار دارد.

مردم شهر Lerna توسط اين مار نه سر فنا ناپذير قتل عام شدند. سرهای اين مار اگر قطع ميشد به جايه آن سر جديدی در ميامد. و اگر کسی به او نزدکی ميشد از نفس زهرآگين او ميمرد. او در زير يک درخت در نزديکی يک مرداب زندگی ميکرد.اين صورت فلکی يکی از دوازده کاری بود که هرکول بايد برای مورد عفو واقع شدن انجام ميداد. او با کمک برادر زاده خود Iolaus اين کار را انجام داد به طوری که زمانی که هرکول يکی از سرها را قطع ميکرد Iolaus جای سر را داغ ميکرد و اجازه نميداد سر جديدی درست شود. زمانی که هرکول اين جانور را کشت و خبر پيروزی خود را به شاه Eurytheus داد شاه به او گفت که اين يک پيروزی واقعی نيست چون از برادر زاده خود کمک گرفته است

نمایه کاربر
آرشام

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۷/۱۲/۶ - ۱۳:۳۲


پست: 414

سپاس: 21

جنسیت:

Re: یونان باستان & نجوم

پست توسط آرشام »

واقعا اطلاعاتت یکه میشه منابعش را هم بگی؟
تشکر smile072
به قول حسین پناهی:
نیستیم !
به دنیا می آییم...
عکس ِ یک نفره می گیریم !
بزرگ می شویم ،
عکس ِ دو نفره می گیریم !
پیر می شویم ،
عکس ِ یک نفره می گیریم …
و بعد...
دوباره باز نیستیم ...

نمایه کاربر
احسان2142

محل اقامت: اصفهان

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۸/۵/۲۰ - ۱۲:۴۷


پست: 679

سپاس: 20

جنسیت:

تماس:

Re: یونان باستان & نجوم

پست توسط احسان2142 »

سلام!
عال بود ! smile124 smile124
فقط می شه منبع را بنویسی! smile001

نمایه کاربر
mamy72

عضویت : جمعه ۱۳۸۸/۴/۲۶ - ۱۷:۰۳


پست: 3299

سپاس: 264

جنسیت:

Re: یونان باستان & نجوم

پست توسط mamy72 »

هيچ كدوم رو نخوندم ولي نخونده ميگم فوق العاده بود

نمایه کاربر
mahboobeh

محل اقامت: رامسر

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۷/۲/۲۲ - ۲۰:۰۷


پست: 1431

سپاس: 381

جنسیت:

تماس:

Re: یونان باستان & نجوم

پست توسط mahboobeh »

منبعش کتاب اسرار تمدن یونان باستان نوشته بهنام محمد پناهیه
راستش عملا ربطی به نجوم نداره اولش معرفی خدایان یونان بود که دیدم اسمشون شبیه اسم سیاراته
افسانه آندرومدا رو هم که دیدم تصمیم گرفت اینجام بذارم
بقیه افسانهام در مورد صورتهای فلکی تو کتاب اسرار کیهان نویسنده بهنام محمد پناه انتشارات سبزان نوشته شده
خوشحالم که خوشتون اومده
smile072

نمایه کاربر
mahboobeh

محل اقامت: رامسر

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۷/۲/۲۲ - ۲۰:۰۷


پست: 1431

سپاس: 381

جنسیت:

تماس:

Re: یونان باستان & نجوم

پست توسط mahboobeh »

شکارچی orion

اریون یکی از شناخته شده ترین صورت های فلکی هست. حتی کسانی که ستاره شناس نیستند به راحتی میتوانند آن را پیدا کنند.طبق افسانه ihd یونانی اریون پسر Poseidon خدای دریا و Euryale دختر شاه Crete بود.خدای دریا به او قدرت داد تا بتواند بر روی آب راه برود. در ادیسه ی هومر او را یک شکارچی بزرگ که با یک چماق برنزی مسلح است توصیف کرده است.در آسمان دو صورت فلکی سگ بزرگ و سگ کوجک(Canis Major and Canis Minor) او را تعقیب میکنند.در جزیره Chios اریون سعی در عشقبازی با Merope دختر شاه Oenopion را داشت ولی موفق نشد.یک شب وقتی که Merope شراب نوشیده بود سعی کرد که او را بدزدد. برای تنبیه او شاه دستور داد که چشمهای او را در بیاورند و او را از جزیره بیرون کرد. او به سمت شمال به طرف جزیره ی Lemnos به راه افتاد و در آن جزیره Hephaestus یکی از دستیارهای خود را( Cedalion) به او داد تا نقش چشم او را بازی کند.او به طرف شرق جایی که خورشید طلوع میکند حرکت کرد به امید اینکه طبق گفته یکی از خدایان چشمهای او شفا پیدا کند.و البته با طلوع خورشید چشمهای او به طرز معجزه آسایی خوب شد.اریون با ستاره های Pleiades (خوشه پروین) که در صورت فلکی گاو نر قرار دارند مرتبط است.Pleiades هفت خواهر بودند که دخترAtlas وPleione بودند.طبق یک داستان اریون عاشق Pleiades شد و آنها را تعقیب کرد زیوس آنها را دزدید و در اسمان قرار داد.جایی که هر شب اریون به دنبال آنها هست.

داستان مرگ اریون بسیار متضاد هست.Aratus, Eratosthenes و Hyginus عقیده داشتند که عقرب در این داستان نقشی داشته است.روزی اریون لاف زد که بزرگتین شکارچی هست و این خبر به گوش خدای شکارArtemis و Leto مادر الهه شکار رسید. او میگفت که میتواند هر غولی را بر روی زمین بکشد. از این حرف زمین شروع به لرزیدن کرد و شکافی از زمین بیرون آمد که از این شکاف این عقرب(صورت فلکی Scorpius و یا کژدم) بیرون آمد و اریون را نیش زد . ولی طبق گفته Aratus اریون سعی داشت الهه ماه و شکار را بدزدد و این الهی باعث لرزش زمین و بیرون آمدن عقرب شد.طبق گفته ی Ovid اریون هنگام نجات Leto از دست این عقرب کشته شد.در این داستانها اریون و عقرب در دو حهت مخالف در آسمان قرار دارند و زمانی که عقرب در شرق طلوع میکند اریون به غرب فرار میکند. اریون بیچاره هنوز از گزیده شدن توسط عقرب میترسد.

تصویر
تصویر

نمایه کاربر
mahboobeh

محل اقامت: رامسر

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۷/۲/۲۲ - ۲۰:۰۷


پست: 1431

سپاس: 381

جنسیت:

تماس:

Re: یونان باستان & نجوم

پست توسط mahboobeh »

اسد

این صورت فلکی با شیر نیمانی که هراکلوس در نخستین مأموریتش کشت، مربوط می‌باشد. هراکلوس این جانور را خفه کرد و سپس پوستش را کند و به عنوان غنیمت جنگی بر تن کرد. اگر چه این کار مثل کشتن یک گـربه کوچک نبود. آپولودورس می‌گـــــوید: این شیر از اولاد تیفون ، بزرگترین هیولای جهان بوده است. ابتدا هراکلوس کوشید تا با تیرهایش او را از پا در آورد، اما تیرها به آسانی خم شدند. بنابراین هراکلوس چماقش را برداشت و او را تعقیب کرد. شیر در غارش مخفی شد و دو ماه طول کشید تا هراکلوس او را پیدا کرد و سرانجام او را خـفه کرد تا مرد. هـراکلوس برای پوست کندن شیر از پنجه‌های جانور استفاده نمود. در عین حال کاری که هراکلوس انجام داد مشابها بوسیله گیـل گمش خدای خورشید انجام شد. برخی می‌گویند که ارتباط این صور فلکی با خدای خورشید حاصل انطباق این صورت فلکی در منطـقة البروج بابلی با انقلاب تابستانی است. صورت فلکی اسد در تاریخ مـصر ، جایگاه طلوع خورشید پس از آفرینش آن (در نزدیکی ذنب الاسد) می‌باشد واز این رو به آن خانه خورشید نیز می‌گویند.

تصویر
تصویر

نمایه کاربر
mahboobeh

محل اقامت: رامسر

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۷/۲/۲۲ - ۲۰:۰۷


پست: 1431

سپاس: 381

جنسیت:

تماس:

Re: یونان باستان & نجوم

پست توسط mahboobeh »

اين مطلب اينجا پارازيت تلقي مي شه ولي جالبه :


زئوسِ ایران باستان

زئوس .[ زِ ] (اِخ ) (به یونانی ). به فارسی : زاوش . زاووش . زوش ، بسانسکریت : دیااوه ، بلاتینی : ژوپیتر ، بتوتنی : زیو یا تیو ، در اوستا: اهورمزد ، در سنگ نبشته های هخامنشی : ائور مزده ، در ادبیات فارسی هُرمَزد. هُرمُزد. هورمزد. هرمز. ابن العبری آرد: فطرونیوس ناظر در سال چهارم پادشاهی غاییوس قیصر به اورشلیم آمد و تصویر زئوس را در معبد (هیکل ) خدا نصب کرد و بدین وسیله پیشگویی دانیال صادق شد، زیرا دانیال پیغمبر گفته بود علامتی ناپاک در جایی که سزا نیست نصب میشود.در کتاب ایران باستان آمده : مورخین یونانی آنانی که مانند هرودت ، کتزیاس و کزنفون معاصر بعضی از شاهان هخامنشی و با اوضاع ایران آشنا بوده اند، بجای معبود ایرانی ها ارباب انواع یا آلهه ٔ یونانی را ذکر کرده اند مثلاً زئوس را بجای اهورمزدا و «آفردویت » یا «دیان » را بجای «مهر» یا «ناهید». (ایران باستان ج ۲ ص ۱۵۱۵). بعقیده ٔ آگاسیاس شاعر و مورخ یونانی که در حدود سال ۶۳۶ – ۴۸۲ م . میزیسته ایرانیان قدیم با یونانیان همکیش بوده مانند آنان زئوس و کرنس و پروردگاران دیگر یونانیان را میپرستیدند ولی به اسامی دیگر. (یسنا تألیف پورداود ص ۱۰۵).
در کتاب ایران در زمان ساسانیان آمده : در ایران غربی و بطور کلی در سراسر آسیای قدامی افکار و تمدن یونانی موجب مزج مذاهب مختلفه شد. در خرابه های یک معبد زردشتی در نزدیکی شهر پارسه که کمی بعد از ویران شدن این شهر بدست اسکندر بناشده ، کتیبه هائی بزبان یونانی یافته اند که در آن اهورمزداء و میثر و اناهیتا بنامهای زئوس ماگیستس و آپولون و آتنه ذکر شده اند ، خدایان بابلی و یونانی را باخدایان ایرانی تطبیق کرده اند… آنتیوخوس اول ، پادشاه کماژن (از ۶۹ تا ۳۴ ق .م .)، مجسمه های بسیاری از زئوس ارماسدس (ارماسدس = اهورمزداه ، اورمزدا) و آپولون = میتراس (مهر)… برپا ساخت و مراسمی دائمی برای عبادت این خدایان یونانی و ایرانی مقرر فرمود. (ایران در زمان ساسانیان ، ترجمه ٔ رشید یاسمی ص ۵۳). و درص ۱۷۹ آن کتاب آمده : در یکی از اعمال شهدای سریانی (تاریخ سابها) آمده است که : یکی از موبدان ، خدایان خود را چنین شماره می کرد: «زئوس کرونوس ، آپولون ، بدوخ و خدایان دیگر». پیداست که اینهم از تربیعات زروانیان است . زئوس و کرونوس و آپولون . همان اوهرمزد و زروان و میترا هستند… در کتیبه ٔ سابق الذکر آنتیوخوس … که در نمرود داغ است ، نام چهار خدا ذکر شده است :زئوس ، اوهرمزد، آپولون و میترا = هلییوس = هرمس … در کتاب تاریخ ملل شرق و یونان آمده :
زئوس پسر کرونوس چون بحد رشد رسید پدر را از آسمان براند و به این ترتیب کشته ٔ کرونوس را بدستش داد. زئوس بجهت استحکام سلطنت خود، با تیتانها (غولها) درافتاد و برق را بر سر اینان بتاخت آورده بمغاک تارتارشان انداخت . زئوس خدای معتبر یونان گردید. او را بشکل آدمی تصویر می نمودند، پرهیمنه و با جبروت . پیشانی فراخ و موی فراوان و ریش انبوه حلقه حلقه داشت . دبوسی به یک دست و برق را بدست دیگر میگرفت . زئوس در یونان «رب الارباب و خداوند بشر» بود و مخصوصاً مظهر آثار آسمانی شمرده میشد. می گفتند: رغبتی دارد که برق نازل کند و خدایی است که در فراز آسمانها می غرد و از صولتش زمین میلرزد. باد و باران را به اختیار او می دانستند تا آنجا که بارندگی را بجمله ٔ «زئوس می بارد» تعبیر می نمودند. زئوس خداوند عقل و عدالت و ناظر اعمال مردم نیز بود و خوبی و بدی را او بین مردم پخش میکرد. هومر در ایلیاد میگوید: «در کنار بارگاه زئوس دوچلیک قرار دارد و محتوی عطایائی است که خداوند بر سر مردم نثار می کند. از این دو یکی منشاء خیر و دیگری سرچشمه ٔ شر می باشد. زئوس که برق را خوش دارد، هرگاه ازآن هر دو چیزی برداشته و بکسی قسمت بدهد، او گاهی خیر می بیند و گاه شر، اما اگر سهم کسی را تنها بچشمه ٔبدبختی حواله کند، او جز ادبار و فلاکت نخواهد دید. نان سواره و او پیاده خواهد بود. هر جا برود سرگردان است ، نه خدایان به او قدر می گذارند، نه بندگان ». دراطراف زئوس عده ٔ زیادی ارباب انواع قرار داشتند که مظهر کاینات آسمانی شمرده می شدند. زن زئوس هرا در آسمان زندگی میکرد و اله عروسی و مزاوجت بود. هرمس و آرتمس و آپولون یا فرشبیوس را سه فرزند زئوس می دانستند. (از تاریخ ملل شرق و یونان تألیف آلبرماله و ژول ایزاک ، ترجمه ٔ عبدالحسین هژیر ص ۱۷۳ و ۱۷۴).
- ارابه ٔ زئوس ؛ رجوع به ترکیب ذیل شود.
- گردونه ٔ زئوس ؛ گردونه ٔ مقدس : ارابه ٔ زئوس است که در سپاه شهنشاهان ایران (برطبق نوشته های نویسندگان یونانی ) روی اسبهای قوی و سفید حمل می شده است . درایران باستان آمده : ترتیب حرکت سپاه ایران بر طبق شرح کُنت کورث چنین بود: پیشاپیش قشون در محرابهای سیمین آتشی می بردند که … آنرا جاویدان و مقدس می دانند. مغها که در اطراف آتش بودند سرودهایی می خواندند درپس مغها بعدد روزهای سال ، ۳۶۵ نوجوان در لباسهای ارغوانی حرکت می کردند، بعد ارابه ای می آمد که اختصاص به ژوپیتر داشت و مقصود از ژوپیتر هرمز است . یونانیان و رومیان هرمز را غالباً زئوس یا ژوپیتر نوشته اند زیرا خدای بزرگ خودشان را به این اسم می نامیدند. این ارابه را اسبهای سفید می کشیدند و از پس ارابه اسبی شکیل و قوی حرکت می کرد که آن را اسب آفتاب می نامیدند. (ایران باستان ج ۲ ص ۱۲۹۶). در فرهنگ ایران باستان آمده : هرودت از لشکریان خشایارشاه شاهنشاه هخامنشی که در بهار سال ۴۸۰ ق . م . با سپاهیان خود بیونان روی آورده بود چنین یاد کرده است : پیش از همه سپاهیان ، بارکشان و چارپایان و از پی آنان گروهی از مردمان … آنگاه هزار سوار برگزیده ٔ ایرانی … و در دنبال آنان هزار نیزه دار… پس از آن ده اسب مقدس که آنها را نسائی نامند، پس سر این ده اسب گردونه ٔ مقدس خداوند زئوس که هشت اسب سفید به آن بسته بودند پدیدار گشت و کسی پیاده لگام اسبها را در دست داشت زیرا نباید کسی در چنین گردونه جای گزیند. در دنبال این گردونه خشایارشا در گردونه ای نشسته بود. (فرهنگ ایران باستان ص ۲۷۱). در نوشته های نویسندگان یونانی مکرر از این گردونه ٔ زئوس یاد شده است . (فرهنگ ایران باستان ص ۲۷۱). در ترجمه ٔ تاریخ هرودوت آمده : در سپاه پارس در حین جنگ ، هشت اسب سفید گردونه ٔ خالی که متعلق بخداوند زئوس یا خداوند خورشید بود با خود حمل می کردند. «کتاب هفتم تاریخ هرودت – بند ۴۰ و ۵۵ و کتاب هشتم بند ۱۱۵».(ترجمه ٔ تاریخ هرودت بقلم هادی هدایتی ص ۲۴۴). رجوع به ایران باستان ج ۲ ص ۱۵۲۸ و ۱۲۶۱ و ۱۷۷۱ و ۱۷۷۷ و ج ۳ص ۲۳۲۶ و ۲۶۹۰ و ایران از آغاز تا اسلام ترجمه ٔ دکتر معین ص ۵۹ و ۱۶۷ و ۲۲۵ و ژوپیتر و زاوش و زاووش و زاورس و مشتری و برجیس شود.

برگرفته از لغت نامه مرجوم علی اکبر دهخدا

http://myth.tarikhema.ir/article-565/%d ... 8%a7%d9%86

نمایه کاربر
mahboobeh

محل اقامت: رامسر

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۷/۲/۲۲ - ۲۰:۰۷


پست: 1431

سپاس: 381

جنسیت:

تماس:

Re: یونان باستان & نجوم

پست توسط mahboobeh »

خوشه پروين

خوشه پروين و يا هفت خواهر يکی از معروفترين خوشه ستاره ای باز در اسمان است که از زمان های بسيار قديم مورد ستايش بوده است. خوشه پروين نه تنها از نظر ستاره شناسی بلکه از نظر اسطوره های باستان در ميان يونانيها و مصريها دارای ارزش بسياری بوده است. طبق افسانه های يونان زيوس اين هفت خواهر را در آسمان قرار داد تا آنها از آز اريون رها سازد. بعد از مرگ اريون , زيوس او را در پشت هفت خواهران قرار داد تا اين افسانه هميشه باشد و اريون هميشه در تعقيب اين هفت ستاره باشد.

طبق افسانه های آمريکای قديم اين هفت ستاره سمبل هفت دوست بودند که به‌اسمان سفر کردن و راه خود را گم کردند و در آسمان ماندند. هفتمين خواهر به سختی ديده ميشود و ميگويند که او خواستار بازگشت به زمين بود و به علت گريه ی فراراوان روشنايی خود را از دست داد. در اطوره های يونان ميگويند که هفتيمن آنها Merope از خواهران خود به علت ازدواج با يک مرد فانی خجالت ميکشيد.

در افسانه های مصری آمده است که وقتی يک کودک به دنيا می آمد هفت هاتر(Hathor) پيش او می آمدند و سرنوشت او را رقم ميزدند. گفته ميشد که آنها سرنوشت و زمان مرگ هر مصری را رقم ميزنند. آنها به صورت ۷ خانم نمايش داده ميشدند و در زمانی که يونانی ها بر مصر حکومت ميکردند خوشه پروين سمبل آنها بود.

اسامی هفت خواهران و قدر نجومی آنها

Alcyone 2.9
Atlas 3.6
Electra 3.7
Maia 3.9
Taygete 4.3
Pleione 5.1
Celaeno 5.5
Asterope 5.8

تصویر

نمایه کاربر
BLUE

عضویت : جمعه ۱۳۸۸/۴/۲۶ - ۱۸:۱۵


پست: 417

سپاس: 49

Re: یونان باستان & نجوم

پست توسط BLUE »

تصاویری دیگر از خوشه ی ستاره ای پروین، Pleiades ،M45، ثریا و... .


تصویر
Credit: NASA/JPL-Caltech
این تصویر توسط تلسکوپ فضایی اسپیتزر، گرفته شده است.
..............................................................................
تصویر
این تصویر توسط تلسکوپ فضایی هابل گرفته شده و نشان دهنده ی انعکاسی از ابر آلودگیست
که در کنار Merope (ستاره ایست که در افسانه های یونان، دختر Atlas و Pleione بوده است) قرار
دارد.
كتاب طبيعت با نمادهای رياضی نوشته شده است.
Galileo Galilei

ارسال پست