نظریه ی غلظت

مدیران انجمن: parse, javad123javad

Paradoxy

عضویت : دوشنبه ۱۳۹۳/۱۰/۲۲ - ۲۲:۱۷


پست: 2211

سپاس: 1012

Re: نظریه ی غلظت

پست توسط Paradoxy »

اتری که باعث میشه سیاره ها به دور خروشید بگردن به خاطر گردشش، حالا چنین تاثیری نداره؟ یعنی اترت سیاره ها رو میتونه تکون بده، باعث خمش نور میشه، دارای فشار و جرم مادیه، اما چنین تاثیری نداره. این تناقض نیست؟
پس اصلن فرقش با خمش فضا زمان چیه؟ واژه هارو عوض کردی؟
دقت کن ما کاری به جرم آب، شیشه، خورشید و ... نداریم، حرکت آب مهمه. انگار اترت در شکل دیگه ای ظاهر شده باشه.
ضمنن خودم میدونم مشابه این آزمایش انجام شده، میخواستم بدونم که اولا خبر داری از نتایجش یا نه و ثانیا چطور نظریت میخواد پاسخگوش باشه.

Paradoxy

عضویت : دوشنبه ۱۳۹۳/۱۰/۲۲ - ۲۲:۱۷


پست: 2211

سپاس: 1012

Re: نظریه ی غلظت

پست توسط Paradoxy »

یه مثال بارز میزنم قشنگ جا بیوفته
فکر کن خودت در خلاف جهت آب شنا کنی، اون موقع غلظت رو بیشتر احساس میکنی
یا زمانی که در جهت حرکت آب شنا کنی؟
مسئله اینجاست نوری که مخالف جریان آب حرکت میکنه، لزوما غلظت بیشتری رو باید احساس کنه، در نتیجه باید بیشتر سرعتش بیشتر کم شه و بالعکس.
برای این گفتم نظریت چنین چیزی رو پیشبینی میکنه!

user8604

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۵/۱۲/۹ - ۱۷:۳۱


پست: 3288

سپاس: 877

Re: نظریه ی غلظت

پست توسط user8604 »

[email protected] نوشته شده:خوب یعنی منظورت اینه که با اعمال حد توی فضا و زمان نسبی اینشتین ما به فضا و زمان مطلق نیوتنی می رسیم؟!

در نسبیت عام اعمال حد یعنی بررسی local و در نسبیت خاص هم واضحه نسبت سرعت به سرعت نور به سمت صفر میل میکنه!
اگر نسبیت خاصی که فکر میکنی داری نقضش میکنی رو در دوره کارشناسی با دقت بیشتری میخوندی میتونستی با حد گیری به راحتی به قوانین نیوتون برسی.
مسلما توی زندگی روزمره تقریبا فقط با قوانین نیوتون سر و کار داریم. کسی از نسبیت نمیاد حساب کنه که اختلاف سرعت دو ماشین رو حساب کنه!
بنابراین، این برداشت که بگیم چون نسبیت کاملتره پس قوانین نیوتون رو نقض کرده کاملا احمقانه است!
[email protected] نوشته شده: بخاطره اینه که بگم توی همین جامعه ی آکادمیک آدمایی هستن که بازتر فکر می کنن و چاپ مقاله شون رو توی یه مجله ی مغایر برای خودشون افت تلقی نمی کنن.

جالبه که اینقدر خودبزرگ بین هستی! و اشکال رو از کل جامعه علمی میبینی و نه خودت. و این احتمال رو در نظر نمیگیری که واقعا دستنوشتت اعتبار نداره که بخوان چاپش کنن. smile022
واقعا برام جالبه که با مدرک کارشناسی مدعی هستی نسبیت رو به چالش کشیدی!!

Paradoxy

عضویت : دوشنبه ۱۳۹۳/۱۰/۲۲ - ۲۲:۱۷


پست: 2211

سپاس: 1012

Re: نظریه ی غلظت

پست توسط Paradoxy »

دوستان صلوات بفرستید! من به خاطر ندارم اینشتین مدرک دکترا قبل از نسبیت خاص ارائه داده باشه، اما در هرصورت لطف کنید، منطقی باهم بحث کنید!
مثلا جناب edward خب چرا اشکال منطقی نمیگیرید از نظریه ایشون که انقدر از نظر شما معلومه غلطه؟

نمایه کاربر
[email protected]

نام: م. ج. معروف به گربه ی زَبادی

محل اقامت: تهران

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۹۰/۹/۲۴ - ۱۱:۴۹


پست: 1454

سپاس: 514

جنسیت:

تماس:

Re: نظریه ی غلظت

پست توسط [email protected] »

edwardfurlong نوشته شده:اگر نسبیت خاصی که فکر میکنی داری نقضش میکنی رو در دوره کارشناسی با دقت بیشتری میخوندی میتونستی با حد گیری به راحتی به قوانین نیوتون برسی.

اِ! نه بابا، باریکلا. خودت تنهایی به این نتیجه رسیدی؟ یا کسی کمکت کرد؟ smile055
تو زبانت نسبتاً خوبه ولی مثل اینکه ایراد از مغزته! حتماً یه دست کله پاچه بخور smile030
آقا جان حداقل یکی از مقاله ها رو یه داور برای چاپ تأیید کرده و اون رو با ارزش دونسته بعد تو داری به من اصول اولیه ی نسبیت رو آموزش می دی؟ یعنی تو سوادت از اون داوره بیشتره؟ ببینم چند سالته و چی خوندی؟ smile023

edwardfurlong نوشته شده:جالبه که اینقدر خودبزرگ بین هستی! و اشکال رو از کل جامعه علمی میبینی و نه خودت. و این احتمال رو در نظر نمیگیری که واقعا دستنوشتت اعتبار نداره که بخوان چاپش کنن. smile022
واقعا برام جالبه که با مدرک کارشناسی مدعی هستی نسبیت رو به چالش کشیدی!!

بله ممکنه نظریه ی من ایراد داشته باشه ولی به شرطی که یکی درست و حسابی ایرادشو بگه. در ثانی هر نظریه ای ایراد داره و به رغمِ زعمِ باطل جنابالی هیچ نظریه ای وحی منزل نیست. من هم همین نصیحتت رو به خودت بر می گردونم که شاید واقعاً دستنوشته های انبوه جامعه ی آکادمیک اشتباه یا کم ارزش باشن که سالانه نه یکی دو تا بلکه ده ها هزار مقاله ی انقلابی و معتبر رو چاپ می کنن و تا الان هم هنوز نسبیت و کوانتوم حرف اول رو می زنن.

user8604

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۵/۱۲/۹ - ۱۷:۳۱


پست: 3288

سپاس: 877

Re: نظریه ی غلظت

پست توسط user8604 »

[email protected] نوشته شده:اِ! نه بابا، باریکلا. خودت تنهایی به این نتیجه رسیدی؟ یا کسی کمکت کرد؟ smile055
تو زبانت نسبتاً خوبه ولی مثل اینکه ایراد از مغزته! حتماً یه دست کله پاچه بخور smile030
آقا جان حداقل یکی از مقاله ها رو یه داور برای چاپ تأیید کرده و اون رو با ارزش دونسته بعد تو داری به من اصول اولیه ی نسبیت رو آموزش می دی؟ یعنی تو سوادت از اون داوره بیشتره؟ ببینم چند سالته و چی خوندی؟ smile023

هیچ داوری دستنوشتت رو با ارزش (valuable) ندونسته و فقط یکیشون بهت گفته در صورتی که اذعان کنی دستنوشتت پارادوکسیه برای یک مساله دیگه! اونوقت توصیه میکنه که چاپ بشه!
دیگه بقیه ی چیزهایی که گفتی توهمات و برداشتهای ناشی از خودبزرگ بینی ته!
اگر نظر داور اول رو هم با دقت میخوندی میفهمیدی که به طور کلی نظر رو اشتباه برداشت کردی:
Indeed, Einstein has already emphasized in his 1905 paper that founded ESR
that his velocity addition law does not satisfy a parallelogram addition law.

بر طبق نظر داور، انیشتین خودش در مقالش تاکید کرده که قانون جمع سرعتهاش، قانون جمع متوازی الاضلاع رو ارضا نمیکنه! اونوقت شما میاد یک پارادوکسی(پارادوکسها از کج فهمی ها ناشی میشوند!) پیدا میکنی در مورد دومی و قصد داری اون رو به مورد اولی ارتباط بدی و باهاش نسبیت رو نقض کنی!
گوزن چه ربطی داره به شقایق؟
پرواضحه که کسی شما رو جدی نخواهد گرفت . چرا که نه سواد لازم رو دارید و نه نتیجه گیرهای درست داشتید! smile021
[email protected] نوشته شده:بله ممکنه نظریه ی من ایراد داشته باشه ولی به شرطی که یکی درست و حسابی ایرادشو بگه. در ثانی هر نظریه ای ایراد داره و به رغمِ زعمِ باطل جنابالی هیچ نظریه ای وحی منزل نیست. من هم همین نصیحتت رو به خودت بر می گردونم که شاید واقعاً دستنوشته های انبوه جامعه ی آکادمیک اشتباه یا کم ارزش باشن که سالانه نه یکی دو تا بلکه ده ها هزار مقاله ی انقلابی و معتبر رو چاپ می کنن و تا الان هم هنوز نسبیت و کوانتوم حرف اول رو می زنن.

نظریه؟!!!
از کی تا حالا پیدا کردن یک ورژن از پارادوکس شده نظریه؟!!!
شما فعلا فقط دستنوشته دارید .(همه یه چند تایی دارن!) حتی مقاله با اعتبار کم هم نمیشه اسمشو گذاشت . چه برسه به نظریه.
نظریه به نسبیت میگن. یا نظریه ریسمان . یا نظریه میدانهای کوانتومی یا...
[email protected] نوشته شده: به رغمِ زعمِ باطل جنابالی هیچ نظریه ای وحی منزل نیست.

تو حتی حرفهایی که به فارسی میزنم رو خوب نمیتونی برداشت کنی . تعجبی نداره که حرفهای اون داور به زبان دیگه رو به طور معکوس برداشت کردی!
نظریه باید بتونه پیش بینی کنه و پیش بینی هاش مشاهده بشه. در اون صورت میشه مدل استاندارد و میشه وحی منزل . و تا وقتی نظریه ی جامعتری پیدا نشه که پیش بینی های بیشتری کنه و ضعفهای نظریه قبلی رو پوشش بده، همچنان وحی منزل هستش و حتی بعد از پیدا شدن نظریه جامع تر، نظریه قبلی که در حوزه ی خودش کار کرده همچنان در همون حوزه معتبره.
اصلا بحث نقض کردن نیست! شما به طور کلی دچار بدفهمی در فیزیک شدی .
مسلمه کسی که با عنوان نقض یک نظریه ی استاندارد میاد جلو مورد تمسخر قرار میگیره. همین که داورها برات کامنت دادن نهایت لطف رو کردن. من اگر بودم اصلا بدون توضیح اضافه ریجکت میکردم!
smile022

نمایه کاربر
[email protected]

نام: م. ج. معروف به گربه ی زَبادی

محل اقامت: تهران

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۹۰/۹/۲۴ - ۱۱:۴۹


پست: 1454

سپاس: 514

جنسیت:

تماس:

Re: نظریه ی غلظت

پست توسط [email protected] »

edwardfurlong نوشته شده:هیچ داوری دستنوشتت رو با ارزش (valuable) ندونسته و فقط یکیشون بهت گفته در صورتی که اذعان کنی دستنوشتت پارادوکسیه برای یک مساله دیگه! اونوقت توصیه میکنه که چاپ بشه!

همینکه گفته: its resolution would trigger a better understanding of ESR. یعنی مقاله با ارزشه.

edwardfurlong نوشته شده:بر طبق نظر داور، انیشتین خودش در مقالش تاکید کرده که قانون جمع سرعتهاش، قانون جمع متوازی الاضلاع رو ارضا نمیکنه! اونوقت شما میاد یک پارادوکسی(پارادوکسها از کج فهمی ها ناشی میشوند!) پیدا میکنی در مورد دومی و قصد داری اون رو به مورد اولی ارتباط بدی و باهاش نسبیت رو نقض کنی!
گوزن چه ربطی داره به شقایق؟

متأسفانه از طرز صحبت کردنت معلومه که سواد خوندن مقاله رو نداری و الا می دادم بخونیش و بعد نظر علمی جنابالی رو جویا می شدیم یا حضرت داور smile022 . خیر، خود انیشتین متوجه عمق فاجعه نبود و تنها یک جمله در این باره گفته که نشون می ده از نظر خودش قضیه کمی عجیبه. بعدها توماس، ویگنر و موکانو و البته آنگار به این موضوع پرداختن که قضیه رو پیچیده کرده و آنگار مجبور شد "ژیرو-اسپیس" رو گسترش بده. می دونم اسم هیچ کدوم از این آدما به گوشت نخورده چون موضوع مورد بحث در مرزهای نسبیت خاصه.
باهات موافقم! بسیاری از پارادوکس ها ناشی از کژ فهمی اند ولی من دارم یه پارادوکس عمیق رو طراحی می کنم که با اصول نسبیت به یه پارادوکس واقعی برسیم و فعلاً هم این طراحی هام نقش بر آب شدن smile021 و در اصل نیما اون ها رو حل کرد که حل احتمالی اون رو هم داور اول فقط بهش اشاره کرد ولی قضیه اینه که من هم در ساختن پارادوکس دارم قوی می شم و یه وقت دیدی یه پارادوکسه لاینحل رو ارائه دادم! smile039 ولی دقت کن حل کردن همین پارادوکس های در اصل شبه پارادوکس، اصلاً کار ساده ای نیست و احتیاج به تبحر خاصی توی نسبیت داره کما اینکه حداقل 4 نفر از بهترین استاد ایران نتونستن حلش کنن و یکی شون باهامون هم صدا شد که نسبیت پارادوکسیکاله (قبل از اینکه راه حل به ذهنمون برسه)

edwardfurlong نوشته شده:نظریه؟!!!
از کی تا حالا پیدا کردن یک ورژن از پارادوکس شده نظریه؟!!!
شما فعلا فقط دستنوشته دارید .(همه یه چند تایی دارن!) حتی مقاله با اعتبار کم هم نمیشه اسمشو گذاشت . چه برسه به نظریه.

نه آقا جان من وقتی از نظریه حرف می زنم منظورم "نظریه ی غلظت" و "ساعت نوریه خارجیه" نه این پارادوکس. من خودم شعورم می رسه که نظریه چیه!

edwardfurlong نوشته شده:مسلمه کسی که با عنوان نقض یک نظریه ی استاندارد میاد جلو مورد تمسخر قرار میگیره. همین که داورها برات کامنت دادن نهایت لطف رو کردن. من اگر بودم اصلا بدون توضیح اضافه ریجکت میکردم!
smile022


بله این گرایشتون نشون می ده که خود شما هم به طرز ناجوری افسون شده ی این سیستم آکادمیکید و با این حرفا صرفاً می خواید خودتونو بزرگ کنید smile034

نمایه کاربر
ویستاM

عضویت : شنبه ۱۳۸۹/۵/۱۶ - ۱۹:۴۵


پست: 399

سپاس: 351

Re: نظریه ی غلظت

پست توسط ویستاM »

درود

جناب جوانشیری من پیش تر مخالفت و دلایل مخالفتم با نوشته عای شما تحت عنوان اغراق امیز «انهدام نسبیت!» شما رو اعلام کردم اما بعدش صبر کردم تا ببینم جامعه علمی چظور باهاش برخورد میکنند و البته شما هم متقابلا چطور نظر خودتون رو جلو میبرید. نه اینکه من یا امثال من خیلی علمی هستیم و درکمون خیلی بالاست و شما نه ...ابدا منظورم این نیست اما به عنوان کسی که معمولا از اساتید میشنوه ادعای رد نسبیت چقدر همه گیره و چقدر به جایی نمیرسه خواستم ببینم این بار چه اتفاقی خواهد افتاد. اینکه شما اعتقاد دارید جامعه علمی امروز علمی محض نیست و کمی جانب دارانه عمل میکنه شکی نیست منم موافقم ،اما این اصلا به این معنا نیست که اونها با کسی پدر کشتگی دارند یا مثلا کسی نشسته و منتظر اینه که جامعه علمی رو از داشتن نظریات قدرتمند دور نگه داره!
شاید مثلا ی مجله برای جانبداری از یک دانشجوی یک استاد خاص مقاله کس دیگه ای رو در مراحل پذیرش به تاخیر بندازه یا کارهای غیر اخلاقی دیگه انجام بده که شاید از چشم دیگران هم دور باشه اما واقعا هیچکسی نمیاد یک مطالعه عمیق با منابع و پشتیبانی معتبر و قوی رو صرفا بخاطر ایجاد اشوب و بلوا در محافل علمی چاپ نکنه! فکر میکنم اگه من صاحب یک مجله بودم حتما از ادیتور هام میخواستم اگه چنین پدیده نوظهوری رو میبینند با اسم دهن پر کن «انقلابی در نسبیت!» سریعتر چاپ کنند!(شوخی بود!)

این رو تا کسی مقاله برای ژورنال نفرسته و یا ننویسه نمیتونه درک کنه که روند ارائه مقاله و اکسپت شدن چقدر فراز و نشیب داره. هیچ کس نمیتونه امروز ادعا کنه که من بدون پشتیبانی یک استاد، یک دانشگاه و یا یک مجله دارم حرف علمی میزنم!
من احساس میکنم شما گاهی اوقات فرافکنی میکنید.

و اینکه متاسفانه به نظر بنده حقیر میرسه:
روند مطالعه شما همونطو که گفتم صحیح نبوده ( رفرنس های انتهای نوشته هاتون در فرضیه غلظت برای توجیه علمی بودن کارتون کافی نیست)
شما اطلاعات مورد نیاز و مورد سوال بنده در نوشته ها قبل رو در مورد ریاضیات تانسوری ارائه نکردید (تاپیک انهدام. البته مال مدتها پیشه)
شما دانش اکادمیک کافی برای کاری که انجام دادید نداشتید (منظور اینه که شما حداقل یک مقاله علمی فیزیکی ارائه کنید که با نسبیت مرتبط باشه تا نشون بده شما نسبیت رو کاملا درک کردید و بعد بگید در مراحل بعدی قضیه دارید نسبیت رو تکمیل میکنید یا از نگاه دیگه ای بررسی ش می کنید و در نهایت بعد از سالها شناخته شدن در این زمینه توسط مجلات معتبر جهانی ادعا کنید الان وقت کنار گذاشتن نسبیت اومده!)
شما از داشتن چند دهه مطالعه پیشین دیگران در مورد حرفی که میزنید بی بهره هستید (یا یک تیم)
شما واصحا باید بگید چه میکنید که نسبیت نمیکنه!

به هرحال شما حتما مطالعات زیادی داشتید و کارهایی که دیگران در زمینه شما کردند رو به دقت دنبال کردید. مطمئنا خیلی بیشتر از من هم نسبیت میدونید، درواقع من چیز زیادی از نسبیت عام نمیدونم. قبلا هم گفتم احساس میکنم هنوز اماده نیستم مطالعه ش کنم و نتایجی هم که بهش رسیدم صرفا از روند کار علمی شما گرفتم.

امیدوارم نظرات متضاد بتونه شما رو در گام ها بعدی تون برای ارائه یک کار پر محتوای علمی کمک کنه

موفق باشید
جهان به حق مدیون ملت و ملیت ایرانی است
با افتخار و غرور ایرانی ام بر سر جهانیان فریاد میزنم که:
من نواده ی کوروش کبیرم

user8604

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۵/۱۲/۹ - ۱۷:۳۱


پست: 3288

سپاس: 877

Re: نظریه ی غلظت

پست توسط user8604 »

[email protected] نوشته شده:همینکه گفته: its resolution would trigger a better understanding of ESR. یعنی مقاله با ارزشه.

تنها کسی که از این جمله با ارزش بودن رو برداشت میکنه خود شمایی و احتمالا دوستت نیما! smile022
خیلی جالبه میای کوچکترین تعریفی از سوی جامعه علمی که قبولش نداری رو اینقدر بهش افتخار میکنی!
[email protected] نوشته شده:متأسفانه از طرز صحبت کردنت معلومه که سواد خوندن مقاله رو نداری و الا می دادم بخونیش و بعد نظر علمی جنابالی رو جویا می شدیم یا حضرت داور smile022 . خیر، خود انیشتین متوجه عمق فاجعه نبود و تنها یک جمله در این باره گفته که نشون می ده از نظر خودش قضیه کمی عجیبه.

عجب! پس فاجعه ای بوده که انیشتین عمقش رو نمیدونسته و شما عمقش رو اندازه گرفتی! smile055

نمایه کاربر
[email protected]

نام: م. ج. معروف به گربه ی زَبادی

محل اقامت: تهران

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۹۰/۹/۲۴ - ۱۱:۴۹


پست: 1454

سپاس: 514

جنسیت:

تماس:

Re: نظریه ی غلظت

پست توسط [email protected] »

ویستاM نوشته شده:اما این اصلا به این معنا نیست که اونها با کسی پدر کشتگی دارند یا مثلا کسی نشسته و منتظر اینه که جامعه علمی رو از داشتن نظریات قدرتمند دور نگه داره!


سلام
بله درست می گید پدر کشتگی با کسی ندارن ولی قضیه اینه که جامعه ی علمی امروز یه مقدار زیادی روی نظریه های بزرگ متعصب شده و حتی برخی مسائل سیاسی هم روی این زمینه اثر گذاشته و فقط کسی متوجه این موضوع می شه که با ارائه ی چندتا مقاله از نزدیک با این ژورنال ها در گیر بشه. اونوقت برخی از نظرات ضد و نقیض آزارش می ده و کمتر کسی هم پیدا میشه که این موضوع رو درک کرده باشه. البته ببینید تا حدی هم ژورنال ها دارن جانب احتیاط رو رعایت می کنن: اگه فرضاً کسی نسبیت رو طوری نقض کنه که داورهای یه ژورنال نتونن ایراد اون رو پیدا کنن، اکثر داورها ترجیح می دن موضع لاادری بگیرن و هیچ وقت حمایت کامل از مقاله نکنن، چون این احتمال رو می دن اگه کسی در آینده بتونه اون ایراد یا پارادوکس رو رفع کنه، اون وقت اعتبار علمیه اون ها و همینطور مجله زیر سوال می ره و ترجیح می دن که مقاله رو ریجکت کنن.
ویستاM نوشته شده:روند مطالعه شما همونطو که گفتم صحیح نبوده ( رفرنس های انتهای نوشته هاتون در فرضیه غلظت برای توجیه علمی بودن کارتون کافی نیست)
شما اطلاعات مورد نیاز و مورد سوال بنده در نوشته ها قبل رو در مورد ریاضیات تانسوری ارائه نکردید (تاپیک انهدام. البته مال مدتها پیشه)
شما دانش اکادمیک کافی برای کاری که انجام دادید نداشتید (منظور اینه که شما حداقل یک مقاله علمی فیزیکی ارائه کنید که با نسبیت مرتبط باشه تا نشون بده شما نسبیت رو کاملا درک کردید و بعد بگید در مراحل بعدی قضیه دارید نسبیت رو تکمیل میکنید یا از نگاه دیگه ای بررسی ش می کنید و در نهایت بعد از سالها شناخته شدن در این زمینه توسط مجلات معتبر جهانی ادعا کنید الان وقت کنار گذاشتن نسبیت اومده!)

بله متأسفانه همینطوره و خودم هم اخیراً به این نتیجه رسیدم که چاپ مقالاتی در دفاع از نسبیت سریع تر مورد پذیرش قرار می گیره و یک بارِ علمی (عملاً کاذب به نظر من) رو برای فرد به ارمغان میاره. ولی خوشبختانه یا بد بختانه حل چند پارادوکسی که مطرح کردم، می تونه به عنوان دفاعیه هایی از نسبیت در ژورنال های معتبر پذیرفته بشه. که البته تمایل دارم در آینده ای نزدیک ارائه ی این مقالات برای چند ژورنال رسمی رو البته با احتیاط انجام بدم. بله شاید برای اون مقاله ی سه صفحه ای تقریباً به 11 تا رفرنس ارجاع داده بودم که قابل قبول بود هرچند که خودم بسیاری از اون ها رو یا اصلاً نخونده بودم و یا صرفاً چکیده، نتیجه گیری و یا یک فورمول خاص از مقاله رو که به دردم می خورد بررسی کرده بودم ولی ژورنال هم به این رویکرد اجباری و از روی ناچاری من کار نداره و صرفاً تعداد رفرنس ها و اهمیت آکادمیک اون ها رو بررسی می کنه.

edwardfurlong نوشته شده:خیلی جالبه میای کوچکترین تعریفی از سوی جامعه علمی که قبولش نداری رو اینقدر بهش افتخار میکنی!

خیر، بهش افتخار نمی کنم بلکه می خوام بگم جامعه ی علمی هم در برخی مواقع خاص کاملاً یک دست و یک صدا نیست و تضادها و اختلاف آرایی هم در اونجا دیده می شه چه نظر داورها مؤید این امره و چه رفتار اساتید داخلی: نیما پارادوکس رو برای چندتا از اساتید داخلی حضوراً مطرح کرده بود:
عباسی (امیر کبیر): این فرد نتونسته بود پارادوکس رو حل کنه و درگیریه ذهنی براش پیش اومده بود و استاد دیگه ای رو به ما معرفی کرد: خرمی
خرمی (الزهرا): ابتدا مدعی شد که با استفاده از روابط لورنتس پارادوکس رو حل کرده و طی چند ملاقات حضوری با نیما که تا حدودی کار به مشاجره کشید تلاش کرد اشتباه بودن پارادوکس رو به روشی غیر از روش درست اون که بعدها ما متوجهش شدیم به ما نشون بده و نیما که ظاهراً اشتباهاتی رو در روش حل خرمی بهش گوشزد کرده بود آخرین دیدار رو بی نتیجه به پایان رسوند.
سپنجی (شهید بهشتی): که در اولین ملاقات با نیما، آرزو کرده بود که ای کاش ما تحصیلات مرتبط با فیزیک می داشتیم تا حرف همدیگه رو بهتر درک می کردیم، پس از اجازه دادن به نیما جهت طرح پارادوکس متوجه شد که نمی تونه پارادوکس رو حل کنه و بعداً که با من مکاتباتی انجام داد گفت که ما حق داریم و ظاهراً نسبیت پارادوکسیکاله.

نکته اینه که هیچ کدوم نتونستن جواب قانع کننده ای برای پارادوکس پیدا کنن مگر خود نیما که به قول خودش تا مرز دیوونگی برای پیدا کردن جواب پیش رفته بود!(که البته با توجه به پیچیده بودن موضوع بهش تا حدودی حق می دم و کار بزرگی رو انجام داده بود) و وقتی من رو از روش حل با خبر کرد، در کمال تعجب متوجه شدم که به درستی پارادوکس رو حل کرده و متعاقباً با اعمال روش نیما تمام پارادوکس ها که ناشی از بی اعتنایی ما بود به یه موضوع پیچیده در نسبیت، "پارادوکس گاراژ و ماشین"، "پارادوکس آینه" و "پارادوکس ساعت دیواری" که هر کدوم مقاله ی جدایی بودند همه حل شدند و به مقالات عمیقی در تأیید نسبیت تبدیل شدن!

edwardfurlong نوشته شده:عجب! پس فاجعه ای بوده که انیشتین عمقش رو نمیدونسته و شما عمقش رو اندازه گرفتی! smile055

آقای عزیز خود انیشتین از توماس روتیشن با خبر نبود اگه باخبر بود که کسی اسم این پدیده رو به نام توماس و ویگنر نمی ذاشت. این پدیده فکر کنم بیست سال بعد از ارائه ی نسبیت خاص کشف شد. حتی از اساتید دانشگاهی کمتر کسی روی این موضوع تسلط داره.

user8604

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۵/۱۲/۹ - ۱۷:۳۱


پست: 3288

سپاس: 877

Re: نظریه ی غلظت

پست توسط user8604 »

[email protected] نوشته شده:خیر، بهش افتخار نمی کنم بلکه می خوام بگم جامعه ی علمی هم در برخی مواقع خاص کاملاً یک دست و یک صدا نیست و تضادها و اختلاف آرایی هم در اونجا دیده می شه چه نظر داورها مؤید این امره و چه رفتار اساتید داخلی: نیما پارادوکس رو برای چندتا از اساتید داخلی حضوراً مطرح کرده بود:
عباسی (امیر کبیر): این فرد نتونسته بود پارادوکس رو حل کنه و درگیریه ذهنی براش پیش اومده بود و استاد دیگه ای رو به ما معرفی کرد: خرمی
خرمی (الزهرا): ابتدا مدعی شد که با استفاده از روابط لورنتس پارادوکس رو حل کرده و طی چند ملاقات حضوری با نیما که تا حدودی کار به مشاجره کشید تلاش کرد اشتباه بودن پارادوکس رو به روشی غیر از روش درست اون که بعدها ما متوجهش شدیم به ما نشون بده و نیما که ظاهراً اشتباهاتی رو در روش حل خرمی بهش گوشزد کرده بود آخرین دیدار رو بی نتیجه به پایان رسوند.
سپنجی (شهید بهشتی): که در اولین ملاقات با نیما، آرزو کرده بود که ای کاش ما تحصیلات مرتبط با فیزیک می داشتیم تا حرف همدیگه رو بهتر درک می کردیم، پس از اجازه دادن به نیما جهت طرح پارادوکس متوجه شد که نمی تونه پارادوکس رو حل کنه و بعداً که با من مکاتباتی انجام داد گفت که ما حق داریم و ظاهراً نسبیت پارادوکسیکاله.

نکته اینه که هیچ کدوم نتونستن جواب قانع کننده ای برای پارادوکس پیدا کنن مگر خود نیما که به قول خودش تا مرز دیوونگی برای پیدا کردن جواب پیش رفته بود!(که البته با توجه به پیچیده بودن موضوع بهش تا حدودی حق می دم و کار بزرگی رو انجام داده بود) و وقتی من رو از روش حل با خبر کرد، در کمال تعجب متوجه شدم که به درستی پارادوکس رو حل کرده و متعاقباً با اعمال روش نیما تمام پارادوکس ها که ناشی از بی اعتنایی ما بود به یه موضوع پیچیده در نسبیت، "پارادوکس گاراژ و ماشین"، "پارادوکس آینه" و "پارادوکس ساعت دیواری" که هر کدوم مقاله ی جدایی بودند همه حل شدند و به مقالات عمیقی در تأیید نسبیت تبدیل شدن!

Blah Blah Blah..!
اگر ژورنال علمی دستنوشتت رو چاپ نکنه میشه بد! و توسط یه گروه یهودی اداره میشه.
و اگر یکی از داورها یه تعریف کوچولو بکنه تو نتیجه میگیری که یک صدا نیست.
ولی اگر همین دستنوشتت رو چاپ میکردند، خیلی خیلی خوشحال میشدی.
به عبارتی مبنای نتیجه گیریت برمیگرده به دستنوشته خودت و نیما! smile055
----------------
علت اینکه چند تا داور نظر میدن اینه که سلیقه ای چاپ نشه و کاملا منطقیه و در مورد موضوع مقاله هر چی میخواد باشه این احتمال وجود داره که یکی مخالف یا یکی موافق باشه. پس خواهشا این استدلالهای absurd رو انجام ندید که اعتبار منطقیتون هم میاد پایین!
واقعا حوصله ندارم نظرات اون اساتیدی که باهاشون صحبت کردی (اگر واقعی باشه) رو برات تفسیر کنم. حتی اگر یکی به دستنوشته شما فحش هم بده جوری برای خودتون برداشت و تفسیر میکنید که انگار طرف تعریف کرده ! هیچ جوابی غیر از جوابی موافق برای شما قانع کننده نیست. smile030
در کل انگار دستنوشته بی اعتبار خودت رو وحی منزل تر از نسبیت میدونی! و خودت رو با سوادتر از جامعه علمی!

نمایه کاربر
ویستاM

عضویت : شنبه ۱۳۸۹/۵/۱۶ - ۱۹:۴۵


پست: 399

سپاس: 351

Re: نظریه ی غلظت

پست توسط ویستاM »

[email protected] نوشته شده:
ویستاM نوشته شده:اما این اصلا به این معنا نیست که اونها با کسی پدر کشتگی دارند یا مثلا کسی نشسته و منتظر اینه که جامعه علمی رو از داشتن نظریات قدرتمند دور نگه داره!


سلام
بله درست می گید پدر کشتگی با کسی ندارن ولی قضیه اینه که جامعه ی علمی امروز یه مقدار زیادی روی نظریه های بزرگ متعصب شده و حتی برخی مسائل سیاسی هم روی این زمینه اثر گذاشته و فقط کسی متوجه این موضوع می شه که با ارائه ی چندتا مقاله از نزدیک با این ژورنال ها در گیر بشه. اونوقت برخی از نظرات ضد و نقیض آزارش می ده و کمتر کسی هم پیدا میشه که این موضوع رو درک کرده باشه. البته ببینید تا حدی هم ژورنال ها دارن جانب احتیاط رو رعایت می کنن: اگه فرضاً کسی نسبیت رو طوری نقض کنه که داورهای یه ژورنال نتونن ایراد اون رو پیدا کنن، اکثر داورها ترجیح می دن موضع لاادری بگیرن و هیچ وقت حمایت کامل از مقاله نکنن، چون این احتمال رو می دن اگه کسی در آینده بتونه اون ایراد یا پارادوکس رو رفع کنه، اون وقت اعتبار علمیه اون ها و همینطور مجله زیر سوال می ره و ترجیح می دن که مقاله رو ریجکت کنن.
ویستاM نوشته شده:روند مطالعه شما همونطو که گفتم صحیح نبوده ( رفرنس های انتهای نوشته هاتون در فرضیه غلظت برای توجیه علمی بودن کارتون کافی نیست)
شما اطلاعات مورد نیاز و مورد سوال بنده در نوشته ها قبل رو در مورد ریاضیات تانسوری ارائه نکردید (تاپیک انهدام. البته مال مدتها پیشه)
شما دانش اکادمیک کافی برای کاری که انجام دادید نداشتید (منظور اینه که شما حداقل یک مقاله علمی فیزیکی ارائه کنید که با نسبیت مرتبط باشه تا نشون بده شما نسبیت رو کاملا درک کردید و بعد بگید در مراحل بعدی قضیه دارید نسبیت رو تکمیل میکنید یا از نگاه دیگه ای بررسی ش می کنید و در نهایت بعد از سالها شناخته شدن در این زمینه توسط مجلات معتبر جهانی ادعا کنید الان وقت کنار گذاشتن نسبیت اومده!)

بله متأسفانه همینطوره و خودم هم اخیراً به این نتیجه رسیدم که چاپ مقالاتی در دفاع از نسبیت سریع تر مورد پذیرش قرار می گیره و یک بارِ علمی (عملاً کاذب به نظر من) رو برای فرد به ارمغان میاره. ولی خوشبختانه یا بد بختانه حل چند پارادوکسی که مطرح کردم، می تونه به عنوان دفاعیه هایی از نسبیت در ژورنال های معتبر پذیرفته بشه. که البته تمایل دارم در آینده ای نزدیک ارائه ی این مقالات برای چند ژورنال رسمی رو البته با احتیاط انجام بدم. بله شاید برای اون مقاله ی سه صفحه ای تقریباً به 11 تا رفرنس ارجاع داده بودم که قابل قبول بود هرچند که خودم بسیاری از اون ها رو یا اصلاً نخونده بودم و یا صرفاً چکیده، نتیجه گیری و یا یک فورمول خاص از مقاله رو که به دردم می خورد بررسی کرده بودم ولی ژورنال هم به این رویکرد اجباری و از روی ناچاری من کار نداره و صرفاً تعداد رفرنس ها و اهمیت آکادمیک اون ها رو بررسی می کنه.


درود
پر واضح هست که مجلات بزرگ علمی هر چیزی رو چاپ نمی کنند!
ببینید نسبیت یک دستاورد بزرگ برای جهان محسوب میشه. نه فقط بخاطر اینکه صحتش چندین بار تایید شده (البته که شده!) بخاطر اینکه در جامعه امروز به دلایلی بیشتر در بین افراد عادی و غیر علمی بحث های جنجال برانگیزی داره...
نسبیت فقط یک نظریه نیست! نسبیت گاهی تمام دانش و ایده و اعتقاد یک انسان معمولی کوچه و بازار درباره علم هست! البته فقط اسمش نه چیز دیگه! احتمالا من و شمایی هم که فیزیک نخوندیم همینطور باهاش اشنا شدیم...!

نسبیت فراتر از این چیزیه که بشه به این سادگی ها باهاش درگیر شد
تا قبل از اینکه دانشگاه برم احساس می کردم نسبیت مرز دانش هست! اما وقتی خوندمش دیدم اینطوری هام نیست! نسبیت مثل خیلی از نظریه های بزرگ و حتی هوشمندانه امروزی جذاب هست اما انتهای علم نیست!
تا به امروز که حدود 5 سال هست توی حوزه اکادمیک فعالم نظریاتی در حد جذابیت نسبیت هم دیدم اما کسی حتی اسمشون رو هم نشنیده
بنابرین نمیشه این نظریه دوست داشتنی رو از ذهن دنیا پاک کرد ولو بزرگترین دانشمندان بیان و بنشینند و استدلال کنند همه نسبیت اشتباهی بیش نبوده!
توقع نداشته باشید مجلاتی هم که شاید ماهی ده بار با چنین افرادی مواجه میشن اعتبار خاصی برای یک فرد ناشناس قائل باشند

چقدر شما علم رو دست کم میگیرید!منظور شما از توهم کاذب چیه؟!
ممکنه کوتاه درمورد پارادوکس مورد نظرتون چند خطی بنویسید؟

تعداد رفرنس ها به هیچ وجه ارزش مقاله علمی رو نشون نمیده جناب جوانشیری! ادیتورهای یک ژورنال به چنین چیزی نگاه نمی کنند بلکه اون ها نگاه می کنند ببینند طرف چقدر در حوزه ای که داره کار میکنه ادم میشناسه، چقدر با بزرگان اون حوزه و عقایدشون اشناست. مگه میشه کسی بیاد بگه من مکانیک نیوتنی رو رد کردم بدون اینکه حساب دیفرانسیل بدونه؟!
بنابرین هدف از رفرنس گذاری این نیست که نشون بدیم چقدر توی گوگل سرچ کردیم! هدف اینه که ما یک ریویوی درست و صحیح و علمی و منطقی از کارمون داشته باشیم.

موفق باشید
جهان به حق مدیون ملت و ملیت ایرانی است
با افتخار و غرور ایرانی ام بر سر جهانیان فریاد میزنم که:
من نواده ی کوروش کبیرم

نمایه کاربر
[email protected]

نام: م. ج. معروف به گربه ی زَبادی

محل اقامت: تهران

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۹۰/۹/۲۴ - ۱۱:۴۹


پست: 1454

سپاس: 514

جنسیت:

تماس:

Re: نظریه ی غلظت

پست توسط [email protected] »

edwardfurlong نوشته شده:اگر ژورنال علمی دستنوشتت رو چاپ نکنه میشه بد! و توسط یه گروه یهودی اداره میشه.
و اگر یکی از داورها یه تعریف کوچولو بکنه تو نتیجه میگیری که یک صدا نیست.
ولی اگر همین دستنوشتت رو چاپ میکردند، خیلی خیلی خوشحال میشدی.
به عبارتی مبنای نتیجه گیریت برمیگرده به دستنوشته خودت و نیما! smile055


ببین مشکل اینجاست که تو برای یه جریان نمی تونی کلیت و جزئیت تعریف کنی. ما داریم می گیم کلیت جریان آکادمیک داره مسیر اشتباهی رو می ره ولی در این میون هستن افرادی که جزو همین ساختارن ولی با خودشون کمی رو راست تر هستن و حتی ممکنه به خاطر همین صفت از سوی جامعه ی آکادمیک طرد بشن.
فرض کن من اصلاً خود انیشتینم و یک روزی به همه ی دنیا ثابت میشه که بر اساس نوشته های بنده مثلاً نسبیت ایراد داره و نظریه ی جایگزین بنده معتبرتره، می دونم برات سخته که این طوری فکر کنی ولی یه احتمال ناچیز بده. smile023 حالا بگو رفتارهایی که جامعه ی آکادمیک با من کرد رو چه طور تفسیر می کنی؟ قطعاً خودت از کسایی خواهی بود که اون ژورنالی رو که سالها پیش مقالم رو رد کرده بود به نژادپرستی متهم می کنی و می گی مقاله ی یه مسلمون رو چاپ نکرد و داوراش نظرات مغایر می دادن و صد جور حرف دیگه شبیه به این. (هر چند که ادعای نژادپرستی رو اول همون سانتیلی مطرح کرده بود و نه من و تو هم نمی تونی بگی ادعای سانتیلی یه ادعای پوچیه) بنابراین اگه این احتمال ناچیز رو در نظر بگیری، مقاله های من یه معیار معتبر برای سنجش یه ژورنال تلقی میشه و نه ایمپکت فکتور!
(البته با وضع فعلی علم جنابالی بهتره همون ایمپکت فکتورو بچسبی smile021 )
edwardfurlong نوشته شده:علت اینکه چند تا داور نظر میدن اینه که سلیقه ای چاپ نشه و کاملا منطقیه و در مورد موضوع مقاله هر چی میخواد باشه این احتمال وجود داره که یکی مخالف یا یکی موافق باشه. پس خواهشا این استدلالهای absurd رو انجام ندید که اعتبار منطقیتون هم میاد پایین!

یکی از دوستای خودم داور ژورنالهای به قول خودت معتبر بوده و وقتی داوری ها رو براش فرستادم گفت داوریه unfair ی رو انجام دادن و چون نظرات مغایرن باید برای داور سوم می فرستادن که نفرستادن. حالا تو با نظر این داور هم مشکل داری؟ (حالا همه ی این مشکلا یه طرف، نفهمیدن ایراد اصلی مقاله از طرف داورها یه طرف دیگه)
edwardfurlong نوشته شده:حتی اگر یکی به دستنوشته شما فحش هم بده جوری برای خودتون برداشت و تفسیر میکنید که انگار طرف تعریف کرده ! هیچ جوابی غیر از جوابی موافق برای شما قانع کننده نیست. smile030

فحش دادن و تمجید کردن باید بر اساس معیار علمی باشه باید مشخص کنن که دقیقاً نقاط قوت و ضعف کجاست. داوری که می گه:
"من مطمئنم مقاله ی این ها ایراد داره ولی متعهد نیستم که ایرادشون رو پیدا کنم!" این یک رأی absurd هست. ولی اون داوری که می گه: "چون این ها چرخش توماس رو در نظر نگرفتن نمی تونن مدعی بشن که نسبیت تماماً پارادوکسیکاله و جمع نسبیت سرعت ها به روش متوازی الاضلاع رو در اصل این مقاله می بره زیر سوال" یه جواب منطقیه چون حداقل باعث میشه که ما توجهمون به چرخش توماس جلب بشه و بریم ببینیم آیا پارادوکس رو حل می کنه یا نه. ولی از رأی اونیکی داور چیزی جز یه مشت حرف احساسی بی سر و ته دست گیر نمی شه که معلوم می کنه ایراد کار از ما نیست و از اونه: داوری که خودش رو متعهد به بررسی فقط 6 تا فورمول ساده ی ریاضی ندونه منطقاً آدم نادونیه یا حداقل حالشو نداشته که بررسی کنه که این هم نقطه ی ضعفه. حالا تو هر چی می خوای بگو.
آخرین ویرایش توسط [email protected] پنج‌شنبه ۱۳۹۵/۲/۲ - ۱۰:۵۴, ویرایش شده کلا 1 بار

user8604

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۵/۱۲/۹ - ۱۷:۳۱


پست: 3288

سپاس: 877

Re: نظریه ی غلظت

پست توسط user8604 »

[email protected] نوشته شده:فحش دادن و تمجید کردن باید بر اساس معیار علمی باشه باید مشخص کنن که دقیقاً نقاط قوت و ضعف کجاست. داوری که می گه:
"من مطمئنم مقاله ی این ها ایراد داره ولی متعهد نیست که ایرادشون رو پیدا کنم!" این یک رأی absurd هست. ولی اون داوری که می گه: "چون این ها چرخش توماس رو در نظر نگرفتن نمی تونن مدعی بشن که نسبیت تماماً پارادوکسیکاله و جمع نسبیت سرعت ها به روش متوازی الاضلاع رو در اصل این مقاله می بره زیر سوال" یه جواب منطقیه چون حداقل باعث میشه که ما توجهمون به چرخش توماس جلب بشه و بریم ببینیم آیا پارادوکس رو حل می کنه یا نه. ولی از رأی اونیکی داور چیزی جز یه مشت حرف احساسی بی سر و ته دست گیر نمی شه که معلوم می کنه ایراد کار از ما نیست و از اونه: داوری که خودش رو متعهد به بررسی فقط 6 تا فورمول ساده ی ریاضی ندونه منطقاً آدم نادونیه یا حداقل حالشو نداشته که بررسی کنه که این هم نقطه ی ضعفه. حالا تو هر چی می خوای بگو.

خیر داورها هیچ تعهدی ندارند که بهت نشون بدن غلط کارت کجاست. میتونن بدون هیچ کامنتی ریجکت کنن. هر موقع در زمینه علمی آدم حسابی شدی اونوقت اگر خودت نفهمیدی اشکال کارت کجاست شاید بررسی کنن و اشتباهت رو بهت بگن و علت چاپ نکردن دست نوشتت رو برات بگن. همونطور که نواده گفت اول برو سوادت و اعتبارت رو بالا ببر و خود نسبیت رو بفهم و بعد تلاش کن نقضش کنی.
با غر غر کردن و نالیدن به جایی نخوای رسید!
[email protected] نوشته شده:یکی از دوستای خودم داور ژورنالهای به قول خودت معتبر بوده و وقتی داوری ها رو براش فرستادم گفت داوریه unfair ی رو انجام دادن و چون نظرات مغایرن باید برای داور سوم می فرستادن که نفرستادن. حالا تو با نظر این داور هم مشکل داری؟ (حالا همه ی این مشکلا یه طرف، نفهمیدن ایراد اصلی مقاله از طرف داورها یه طرف دیگه)


یکی از دوستات. اون یکی دوستت . اون و نیما . منو و دوستت و... تجربه های شخصی خود و دوستانت نمیتونه اعتبار روش علمی رو ببره زیر سوال دوست عزیز! smile022
-----
[email protected] نوشته شده:ببین مشکل اینجاست که تو برای یه جریان نمی تونی کلیت و جزئیت تعریف کنی. ما داریم می گیم کلیت جریان آکادمیک داره مسیر اشتباهی رو می ره ولی در این میون هستن افرادی که جزو همین ساختارن ولی با خودشون کمی رو راست تر هستن و حتی ممکنه به خاطر همین صفت از سوی جامعه ی آکادمیک طرد بشن.
فرض کن من اصلاً خود انیشتینم و یک روزی به همه ی دنیا ثابت میشه که بر اساس نوشته های بنده مثلاً نسبیت ایراد داره و نظریه ی جایگزین بنده معتبرتره، می دونم برات سخته که این طوری فکر کنی ولی یه احتمال ناچیز بده. smile023 حالا بگو رفتارهایی که جامعه ی آکادمیک با من کرد رو چه طور تفسیر می کنی؟ قطعاً خودت از کسایی خواهی بود که اون ژورنالی رو که سالها پیش مقالم رو رد کرده بود به نژادپرستی متهم می کنی و می گی مقاله ی یه مسلمون رو چاپ نکرد و داوراش نظرات مغایر می دادن و صد جور حرف دیگه شبیه به این. (هر چند که ادعای نژادپرستی رو اول همون سانتیلی مطرح کرده بود و نه من و تو هم نمی تونی بگی ادعای سانتیلی یه ادعای پوچیه) بنابراین اگه این احتمال ناچیز رو در نظر بگیری، مقاله های من یه معیار معتبر برای سنجش یه ژورنال تلقی میشه و نه ایمپکت فکتور!
(البته با وضع فعلی علم جنابالی بهتره همون ایمپکت فکتورو بچسبی smile021 )

مشکل اینجاست که فکر نمیکنی که خودت داری اشتباه میکنی!
اگر جامعه علمی مسیر اشتباهی رو میرفت هیچ کدوم از تکنولوژی هایی که الان داشتیم رو نداشتیم!
انرژی هسته ای هم نبود که تو تظاهرات دهنتون رو باز کنید و بگین حق مسلم ماست!
اگر قرار باشه هر چرت و پرتی رو بخوان چاپ کنن تا یکی مثل تو فکر کنه جامعه ی علمی بازه، علم نه تنها پیشرفت نمیکرد بلکه چیزی مثل مذهب میشد!

Paradoxy

عضویت : دوشنبه ۱۳۹۳/۱۰/۲۲ - ۲۲:۱۷


پست: 2211

سپاس: 1012

Re: نظریه ی غلظت

پست توسط Paradoxy »

خب تا شما دارید همدیگرو لت و پار میکنید من یه اشاره کوچیکی هم بکنم که ازونجایی که هیچ کدومتون تصمیم قانع شدن ندارید، بحثتون بی نتیجه میمونه.
به جناب ادواردبازم پیشنهاد میکنم نظریه مربوطه رو رد کنن ، این بحثا بیخوده
به جناب جوانشیری هم پیشنهاد میکنم جای کل کل، نظرات دیگران رو جواب بدن

ارسال پست