نظریه همه چیز و قرآن

مدیران انجمن: parse, javad123javad

asmann

عضویت : شنبه ۱۳۸۷/۶/۲۳ - ۱۵:۵۱


پست: 400

سپاس: 4

Re: نظریه همه چیز و قرآن

پست توسط asmann »

sobasa نوشته شده:هفت آسمـان در قرآن

مقدمه و فهرست مطالب
جوّي كه زمين را فرا گرفته و در اصطلاح علمي اتمسفر (Atmosphere) ناميده مي‌شود، در سوره‌هاي متعددي از قرآن، به عنوان يكي از آيات الهي، براي انگيزش انديشه و شناخت گرداننده عالم مطرح شده است. در اشارات ، ۹ بار به هفتگانه بودن اين چتر محافظتي، صلابت و لايه لايه (طبقه) بودن آن توجه داده شده‌است كه متأسفانه مسلمانان در طول قرون گذشته، با غفلت و بي‌توجهي تأسف ‌باري، از كنار آن گذشته‌و عمدتاً "خدا" را، به جاي نظاره در طبيعت و آيات تكويني او در آفاق و انفس،
عمدتاً در فقه و فلسفه و كلام ذهني، جستجو كرده‌اند.
...
اينكه باز بدتر از قبلي!
منظور قرآن از هفت آسمان، مطمئنا نميتواند جو زمين باشد، زيرا در آيه 12 سوره فصلت گفته شده كه آسمان پايين(دنيا) را با چراغهايي(ستارگان) زينت بخشيديم.
همان قرآن خودتان را هم كامل نخوانديد!

نمایه کاربر
محمد مهدي غلامي

محل اقامت: مشهد

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۶/۱۲/۵ - ۱۹:۲۵


پست: 921

سپاس: 14


تماس:

Re: نظریه همه چیز و قرآن

پست توسط محمد مهدي غلامي »

آیاز نوشته شده:حرف حساب من در این مورد اینه که مثل شما معتقد نیستم که آیت الله ها همه فن حریفن بلکه به نظر من اکثر قریب به اتفاقشون چیزی بارشون نیست و دچار انجماد فکری هستند و حتی نمی تونن در مورد علوم آپدیت شده امروزی فکر کنن چون طرز تفکری که باهاش رشد پیدا کردن این اجازه رو بهشون نمی ده
سلام .....
در مورد بيشتر يا كمتر آيت الله ها نميدونم اما ميدونم بزرگان دين (نه هر روحاني تو هر مسجدي) در سطح قابل قبولي از علم هستند .....
مثلا فكر ميكنم آيت الله جوادي آملي باشه كه رياضيدانه و چند نفر ديگه كه الان حضور ذهن ندارم .....
مثلا آيت الله خامنه اي در يك بازديد (از همين بازديدهاي معمول) از يك نمايشگاه (احتمالا فن آوري) در موردي يك سوال ميپرسن كه متخصصيني كه حاضر بودن نتونستن جواب بدن ..... بعد ايشون به اونها ميگن جوابشو پيدا كنيد و برام بفرستيد ، من منتظرم .......
يا مثلا آيت الله جعفري (خدا رحمتش كنه) ..... معلم شيمي مون تعريف ميكرد از دانشگاه شيراز (اگه اشتباه نكنم)...... كه ايشون در اوايل انقلاب براي سخنراني به اونجا رفته بودن ...... بعد ميگفت من صف اول كه اساتيد نشسته بودن رو ميديدم و ميديدم كه يكي از اساتيدمون
كه از سر بي حوصلگي و بي رغبت لم داده بود (به حالت بي احترامي كه استاد ميگفت) اما وقتي علامه جعفري فرمول شرودينگر رو همون جا و بدون يادداشت و كاغذي رو تخته اثبات كرد اين استاد خودشو جمع كرد..... و......

ميخوام بگم اگر من و شما از زندگي و اطلاعات كسي خبر نداريم و حتي يك كتاب ازشون نخونديم نميتونيم و نبايد در موردشون اظهار نظر كنيم smile038
جنگ نرم ... ؟!!!

نمایه کاربر
محمد مهدي غلامي

محل اقامت: مشهد

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۶/۱۲/۵ - ۱۹:۲۵


پست: 921

سپاس: 14


تماس:

Re: نظریه همه چیز و قرآن

پست توسط محمد مهدي غلامي »

asmann نوشته شده:به سادگي ميتوان طبق تبديلات لورنتس بررسي كرد كه اگر به جاي 50 هزار سال گفته مي شد 50 روز، ( يا هر مقدار ديگري كه به اندازه اي از 1 روز بيشتر باشد) سرعت لازم، مقداري نزديك به سرعت نور بدست مي آمد، چرا كه يك مجانب افقي دركار است. پس 50 هزار سال، هيچ عدد خاصي نيست، ميتوانست بگويد 100 روز يا 50 ميليون سال يا ... در هر صورت مقداري بسيار نزديك به سرعت نور به دست مي آمد، حتي بعضا نزديك تر از مقدار فعلي.
شايد اصلا منظور قرآن ذكر دقيق سال نباشه و منظور تنها بيان كثرت باشه اما جدا از بيان مقدار 50 بيان نسبي بودن زمان مهمه .....
نه اينكه اگر ميگفت يك روز چون اگر حتي يك روز زمين رو با دو روز فرشتگان برابر ميدانست باز نسبي بودن زمان رو بيان كرده بود و تنها در سرعت فرشتگان بايد تجديد نظر ميشد .....
در مورد هفت آسمان هم اينقدر دوستان ساده اظهار نظر نكنيد........ تا اونجا كه من ميدونم تمام كايناتي كه ما ميبينيم آسمان اول است ....
حالا اينكه بياييم لايه هاي جو يا مدار سيارات رو بر اين هف آسمان به زور منطبق كنيم كار درستي نيست و نتيجه ي عكس هم خواهد داشت .... 
جنگ نرم ... ؟!!!

asmann

عضویت : شنبه ۱۳۸۷/۶/۲۳ - ۱۵:۵۱


پست: 400

سپاس: 4

Re: نظریه همه چیز و قرآن

پست توسط asmann »

محمد مهدي غلامي نوشته شده:
asmann نوشته شده:به سادگي ميتوان طبق تبديلات لورنتس بررسي كرد كه اگر به جاي 50 هزار سال گفته مي شد 50 روز، ( يا هر مقدار ديگري كه به اندازه اي از 1 روز بيشتر باشد) سرعت لازم، مقداري نزديك به سرعت نور بدست مي آمد، چرا كه يك مجانب افقي دركار است. پس 50 هزار سال، هيچ عدد خاصي نيست، ميتوانست بگويد 100 روز يا 50 ميليون سال يا ... در هر صورت مقداري بسيار نزديك به سرعت نور به دست مي آمد، حتي بعضا نزديك تر از مقدار فعلي.
شايد اصلا منظور قرآن ذكر دقيق سال نباشه و منظور تنها بيان كثرت باشه اما جدا از بيان مقدار 50 بيان نسبي بودن زمان مهمه .....
نه اينكه اگر ميگفت يك روز چون اگر حتي يك روز زمين رو با دو روز فرشتگان برابر ميدانست باز نسبي بودن زمان رو بيان كرده بود و تنها در سرعت فرشتگان بايد تجديد نظر ميشد .....
سوره ۷۰: المعارج
تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ ﴿۴﴾
فولادوند: فرشتگان و روح در روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است به سوى او بالا مى‏روند
مکارم: فرشتگان و روح (فرشته مخصوص) به سوي او عروج مي‏كنند در آن روزي كه مقدارش پنجاه هزار سال است.
خرمشاهی: كه فرشتگان و روح در روزى كه به اندازه پنجاه هزار سال [دنيوى‏] است به سوى او فرا مى‏روند

همانطور كه مي بينيد، قرآن يك بازه زماني جديد را معرفي مي كند، يعني با دو بازه زماني متفاوت سروكار داريم، نه يك بازه زماني از ديد دو ناظر متفاوت.
البته ميتوان تفسيرهاي ديگري هم داشت، همانطور كه دوست خلّاقي از شعر اتل متل اعجازهاي علمي در مي آورْد!

نمایه کاربر
soltani

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۷/۱/۲۲ - ۱۳:۱۱


پست: 43



Re: نظریه همه چیز و قرآن

پست توسط soltani »

محمد مهدي غلامي نوشته شده: در مورد هفت آسمان هم اينقدر دوستان ساده اظهار نظر نكنيد........ تا اونجا كه من ميدونم تمام كايناتي كه ما ميبينيم آسمان اول است ....
اظهار نظر ما بر مبنای مطالعه است.
نقل قولی از ترجمه کتاب "المدخل الی علم الاحکام انجوم" نوشته ابو نصر حسن ابن علی قمی در قرن چهارم :

فلک ور مثال کره است و دور کنذ به هرچ واوی است از کوکبان و دور کره ور دو قطب است ایستاذه غیر متحرکه، یکی قطب به ناحیت شمال، و آن قطب است کی گرد وی همی گردد جدی و فرقدان و بنات النعش و قطب دوم اندر ناحیت جنوب و....
همچنین زمین بهرچ اندروست از بر و بحر ور مثال کره است و مرکز فلک است و فلک باو پیوسته است همچون نطفه بزرده و سپیده و همچنین آب پیوسته است بزمین، و هوا پیوسته است به آب، آتش پیوسته است به هوا، فلک پیوسته است به آتش. و فلک را عالم علوی خوانند و زمین را عالم سفلی. و چهار طبایع است: یکی از وی زمین و دیگر آب و سه دیگر هوا و چهارم آتش. و این طبایع را عناصر خوانند وآن در وسط فلک است و بعضی گویند کی فلک، پنجم طبیعه است و کوکبان نورانیات اند.

و فلکهای بزرگ نه است و همه ور مثال کره است اندر جوف یکدیگر از آنجا هفت کوکب السبعه را اند. هر یکی را از اینجا فلکی است و فلک هشتم فلک بروج است و فلک نهم فلک الافلاک است که این همه فلکها ببرد از مشرق تا بمغرب. ..
و نزدیکترین فلکی بر زمین فلک قمر است، پس فلک عطارد، پس فلک زهره، پس فلک شمس، پس فلک مریخ، پس فلک مشتری، پس فلک زحل، پس فلک البروج و در وی هزار و بیست و دو کوکب است اندر چهل وهشت صورت کی نام برند ایشانرا به نامهای متفق.....
اما ستارگانی کی تاثیر ایشان بیشتر است اندر عالم سفلی زمین و آنچ اندر وی است از آنجا هفت کوکب است، بزرگ اند و سیاره اند و آن این است: زحل، المشتری، المریخ، الشمس، الزهره، عطارد، القمر. و دو نقطه اند کی ایشان را راس و ذنب خوانند و دهم کوکب را ذوذابه خوانند و پارسیان گیسودار خوانند....

 
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.

sobasa

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۸/۶/۱۲ - ۱۴:۵۲


پست: 25



Re: نظریه همه چیز و قرآن

پست توسط sobasa »

من اصلا کاری با نظریه 7آسمان ندارم چون فقط یک نظریه است ؛ نظریه ها میتوانند درست یا غلط باشند . اما ما روی تفاسیر قرآن و ارتباط آن ها با نظریه ها بحث میکنیم. مطالبی که تو قرآن نوشته شده کاملا درسته اما انسانها عقل محدودی دارند نمیتوانند آنها را درک کنند با گذر زمان کم کم مردم می توانند بیشتر آنها را بفهمند.حال اگر مطالب آن به صورت تجربی دیده نشده دلیل بر این نیست که غلط است خود نظریه نسبیت انیشتین هم قبل از اینکه توسط انیشتین داده بشه در قرآن وجود داشت . و 7 آسمانی که ما از اون سخن به میان آوردیم در قرآن است و سعی میکنیم جهان امروزی را با آن مطابقبت دهیم. smile097

نمایه کاربر
soltani

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۷/۱/۲۲ - ۱۳:۱۱


پست: 43



Re: نظریه همه چیز و قرآن

پست توسط soltani »

sobasa نوشته شده:من اصلا کاری با نظریه 7آسمان ندارم چون فقط یک نظریه است ؛ نظریه ها میتوانند درست یا غلط باشند . .......... و 7 آسمانی که ما از اون سخن به میان آوردیم در قرآن است و سعی میکنیم جهان امروزی را با آن مطابقبت دهیم. smile097
حرف ما اینست که سابقه نظریه ای که آسمان را به هفت طبقه(فلک) تقسیم می‌کند به یونان باستان و قبل از آن بر می‌گردد. نظریه فلکی بطلمیوس دقیقا این مطلب را بیان می‌کند. علت اینکه تعداد افلاک را "هفت" می‌دانستند هم کاملا مشخص است.(در پست قبلی من ذکر شده)

نمایه کاربر
p.kparham

محل اقامت: تهران

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۸/۵/۲۷ - ۲۳:۰۷


پست: 470

سپاس: 3


تماس:

Re: نظریه همه چیز و قرآن

پست توسط p.kparham »

سلام.
ما توي يه سياره درون يه منظومه درون يهكهكشان درون چهار آسمان بزرگ تريم.
اگر هر طبقه را آسمان در نظر بگيريم ما تا به حال سه يا چهار آسمان رو پيدا كرديم حالا مونده سه چهار تاي ديگه.
در اينده پيدا مي كنيم smile015

user8604

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۵/۱۲/۹ - ۱۷:۳۱


پست: 3288

سپاس: 877

Re: نظریه همه چیز و قرآن

پست توسط user8604 »

p.kparham نوشته شده:سلام.
ما توي يه سياره درون يه منظومه درون يهكهكشان درون چهار آسمان بزرگ تريم.
اگر هر طبقه را آسمان در نظر بگيريم ما تا به حال سه يا چهار آسمان رو پيدا كرديم حالا مونده سه چهار تاي ديگه.
در اينده پيدا مي كنيم smile015
یه کم دیگه که بزرگتر شدی حتما این کارو بکن!
به هوپا پیشنهاد میشه یه تالار به عنوان فیزیک برای بچه ها درست کنه تا اونجا نظریه هاشون رو قرار بدن.

نمایه کاربر
آیاز

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۷/۱۱/۱ - ۱۰:۱۱


پست: 1038

سپاس: 20


تماس:

Re: نظریه همه چیز و قرآن

پست توسط آیاز »

sobasa نوشته شده:من اصلا کاری با نظریه 7آسمان ندارم چون فقط یک نظریه است ؛ نظریه ها میتوانند درست یا غلط باشند . اما ما روی تفاسیر قرآن و ارتباط آن ها با نظریه ها بحث میکنیم. مطالبی که تو قرآن نوشته شده کاملا درسته اما انسانها عقل محدودی دارند نمیتوانند آنها را درک کنند با گذر زمان کم کم مردم می توانند بیشتر آنها را بفهمند.حال اگر مطالب آن به صورت تجربی دیده نشده دلیل بر این نیست که غلط است خود نظریه نسبیت انیشتین هم قبل از اینکه توسط انیشتین داده بشه در قرآن وجود داشت . و 7 آسمانی که ما از اون سخن به میان آوردیم در قرآن است و سعی میکنیم جهان امروزی را با آن مطابقبت دهیم. smile097
اولا بدون دلیل گفتین هرچی تو قرآن نوشت راسته وهیچ دلیل و سندی براش نیاوردین من هم می گم حرفهای پسرخالم درسته بدون هیچ دلیل و مدرکی شما قبول می کنین؟

شما یه طوری حرف می زنین انگار خودتون آدم نیستید (سوتفاهم نشه) انگار شما و جمعتون انسان نیستین و عقا نامحدودی دارین و می گین آدما عقل محدودی دارند دوست عزیز ماهمه آدمیم و قرآنی مورد ادعای شما اگه منزل هم باشه برای همین آدمها اومده و اگه از درک اون خارجه پس برا کی اومده که عقلش از آدم بشتره؟ چرا وقتی نمی تونین توجیهش کنین می گین آدم نمی تونه درک کنه؟ خنده دار نیست؟
در ضمن اگه قراره با گذشت زمان که علم زیاد شد درک بشه پس اجازه بدین آیندگان که علمشون بیشتره بهش اعتقاد پیدا کنن این منطقی نیست چیزی رو که نمی تونیم درکش کنیم رو قبول کنیم فکر می کنم اجازه داشته باشم چیزی رو که نمی فهمم رو قبول کنم.

فکر کنید من به شما می گم به موجود فضایی رو گرفتن و ازش فیلمبرداری کردن من می گم فیلمشو فردا می دم ببینید و از شما می خوام همین الان قبول کنید ولی شما اگه آدم عقلانی ای باشید نباید قبول کنید تا فیلم رو ببینید درسته؟

من فکر می کردم ما اول یه چیز رو بررسی می کنیم و وقتی به درستیش پی بردم بهش اعتقاد پیدا می کنیم ولی گویا شما اول به قرآن اعتقاد پیدا کردین و بعد سنجش صحتش رو به بعد موکول می کنین خیلی جالبه نه؟
تانري اولوب
باريش اولسا...
قاييداجاقدير
_____________________
برگردان فارسي:

خدا مرده اما
اگر صلح باشد...
باز خواهد گشت
«آلما يولو»

sobasa

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۸/۶/۱۲ - ۱۴:۵۲


پست: 25



Re: نظریه همه چیز و قرآن

پست توسط sobasa »

کسی نگفت که غیر آدم این مطلب را نوشته ولی همانطور که گفتم عقل انسان طبق قوانین علت و معلول محدود است و نمی تواند بر ذات خالق خود دست یابد اینها را از خودم نگفتم .ولی انسان روحیه بی نهایت طلبی رادارد.در مورد اثبات صحیح بودن قرآن هم قوانین و خیلی چیزهای کشف شده به همه آنها در قرآن اشاره شده است پس جای هیچ تردیدی نیست. ولی اینکه بگوییم همه نظریه های داده شده صحیح است خیلی درست نیست بنابراین می توان طبق تفاسیر قرآن جهان امروزی را با مطالبش منطبق کرد smile045

user8604

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۵/۱۲/۹ - ۱۷:۳۱


پست: 3288

سپاس: 877

Re: نظریه همه چیز و قرآن

پست توسط user8604 »

sobasa نوشته شده:کسی نگفت که غیر آدم این مطلب را نوشته ولی همانطور که گفتم عقل انسان طبق قوانین علت و معلول محدود است و نمی تواند بر ذات خالق خود دست یابد اینها را از خودم نگفتم .ولی انسان روحیه بی نهایت طلبی رادارد.در مورد اثبات صحیح بودن قرآن هم قوانین و خیلی چیزهای کشف شده به همه آنها در قرآن اشاره شده است پس جای هیچ تردیدی نیست. ولی اینکه بگوییم همه نظریه های داده شده صحیح است خیلی درست نیست بنابراین می توان طبق تفاسیر قرآن جهان امروزی را با مطالبش منطبق کرد smile045
معلومه اینا رو خودت نگفتی .اینا رو تو کتاب دینیت نوشته کوچولو.شست شوی مغزی رو از بچگی شروع میکنن.
یک روش اثبات جدید هم یاد گرفتیم.خوب!چرا یکی از اون خیلی چیزهای کشف شده که قرآن هم بهش اشاره کرده را نمیاری تا تردید ما هم برطرف شود.
بله!پس این شیخها با تفاسیرشان چنین بلوفهایی را میزنند؟!

sobasa

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۸/۶/۱۲ - ۱۴:۵۲


پست: 25



Re: نظریه همه چیز و قرآن

پست توسط sobasa »

این خیلی سوال مسخره ای بود . از شب و روز از چگونگی چرخش زمینو سیارات دور خورشید ووو.... البته چیزی که من تو این تایپیک بهش اشاره کردم مطابقت نظریه نسبیت انیشتین با قرآن بود. این همه مثال تو دنیاست خوتون پیدا کنین smile021

sobasa

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۸/۶/۱۲ - ۱۴:۵۲


پست: 25



Re: نظریه همه چیز و قرآن

پست توسط sobasa »

در سوره رعد آمده است: «الله الذي رفع السموات بغير عمد ترونها؛ خدا [همان] کسي است که آسمان ها را بدون ستون هايي که آنها را ببينيد برافراشت».
درباره اين آيه دو گونه تفسير شده است: نخست اين که «همان گونه که مي بينيد آسمان بي ستون است» ديگر اين که «آسمان ها را بدون ستوني که مرئي باشد برافراشته است که لازمه آن وجود ستوني نامرئي است» که چه بسا منظور همان تعادل جاذبه و دافعه ميان کرات است که از آن به عنوان ستون نامرئي ياد شده است و نيازي نيست که اين ستونها تکيه گاهي غير از ارتباط کرات داشته باشند (ر.ک: تفسير نمونه، ج 10، ص 110 - 112)
اما درباره هفت آسمان به توضيح زير توجه کنيد.
آنچه از آيات قرآن استفاده مى‏شود، آن است كه آسمان‏هاى هفت‏گانه، حقيقتى عينى است؛ چرا كه با اوصافى عينى برخى از آنها را توصيف فرموده است؛ مثلاً: «وزينا السماء الدنيا...؛ ما آسمان دنيا را، به وسيله ستارگان تزيين كرديم».
البته چگونگى هفت آسمان، بر كسى معلوم نيست؛ همان‏گونه كه مجهولات ديگرى در مورد آسمان‏ها و فضاى بى‏كران هستى وجود دارد در فضايى كه ابر اخترها (سوپر نواها) در فاصله هيجده ميليارد سال نورى كشف مى‏شود، پى بردن به چگونگى تلفيق آسمان‏ها و پيوند آنها با يكديگر، كارى ساده و در دسترس نيست.
يكى از احتمالات پيرامون آسمان‏هاى هفتگانه مراتب طولى نظام خلقت است. بر اين اساس، همه جهان مادى آسمان اول است.
پاسخ سؤال را ضمن بررسى سه تعبير كليدى مطرح شده آن، پى مى‏گيريم:
1) آسمان.
2) فضا.
3) محدوديت يا نامتناهى بودن آسمان.
آسمان:
آسمان در لغت به معانى چرخ، فلك، گنبد، فلك اعلى، گردون و... آمده است. نيز قرآن، هنگامى كه از اين عالم محسوس، كه كم و بيش مى‏توانيم از آن آگاهى و اطلاع حاصل كنيم، گفت‏وگو مى‏كند، تعبير سماوات و ارض را به كار مى‏برد: «اللّه الذى خلق السموات و الارض؛ خداوند همان كسى است كه آسمان‏ها و زمين را آفريد»، (ابراهيم / 32). البته گاهى براى تأكيد بيشتر و براى اين كه
محتواى آسمان‏ها و زمين را نيز شامل شود، كلمه «ما بينهما» را اضافه مى‏كند: «و ما خلقنا السموات و الارض و ما بينهما لاعبين؛ ما آسمان‏ها و زمين و آنچه را كه در ميان اين دو است به بازى (و بى هدف) نيافريديم»، (دخان / 38).
سؤالى كه در اين جا روى مى‏كند آن است كه مفهوم سماوات و ارض و ما بينهما چيست؟ آيا كنايه از همه عالم غير از خداست يعنى در بين مخلوقات عالم، غير از عالم ماده، عوالم ديگرى كه مجرد باشند وجود دارد و قرآن در اين تعبير به آن‏ها هم اشاره كرده است؟ يا فقط اشاره به همين عالمى دارد كه ما با آن آشنا هستيم و يا مى‏توانيم آشنا شويم؟ حال يا بدان جهت كه اساسا غير از عالم ماده، عوالم غير مادى (مجرد) وجود ندارد يا اين كه شمول سماوات و ارض بر كل عالم مادى، به معناى نفى مجردات (نفى عوالم غير مادى) نيست بلكه ممكن است عوالم ديگرى نيز باشد منتهى در اين تعبيرات قرآنى (سماوات و ارض و ما بينهما) به آن اشاره‏اى نشده است آيا سماء به معناى جهت بالا و برتر است يعنى فوق يا به معناى موجود عالى است چنان كه از معنى ريشه آن يعنى «سمّو» بر مى‏آيد؟
به دو دليل سماء در قرآن به معناى فوق و جهت بالا و برتر به كار نرفته است:
الف: كلمه فوق قابل جمع بستن نيست زيرا جهت بالا تعدد ندارد امّا سماء در قرآن به صورت جمع به كار رفته است.
ب: آنچه از مفهوم فوق فهميده مى‏شود دلالت بر يك ذات موجود و فرد ندارد در حالى كه سماء در قرآن به عنوان موجودى حقيقى ذكر شده است پس سماء در قرآن به معناى موجود عالى است.
حال اين سؤال مطرح است كه اين ذات (موجود) عالى، مادّى است يا مجرد يا اعم؟ جواب: مانفى نمى‏كنيم كه سماء به معناى غير مادّى هم به كار رفته باشد و شايد در قرآن هم چنين كاربردى وجود داشته باشد ولى اين سماواتى كه در كنار ارض به كار رفته و هفت‏گانه است، مادّى است. اين ادعا، از بررسى آيات متعددى كه در اين زمينه در قرآن آمده است اثبات مى‏شود كه به يكى از آن‏ها اشاره مى‏شود: «ثمّ استوى الى السماء و هى دُخان فقال لها و للارض ائتيا طوعا او كرها قالتا اتينا طائعين * فقضهُن سبع سموات؛ سپس به آفرينش آسمان پرداخت، در حالى كه به صورت دود بود؛ به آن و به زمين دستور داد: به وجود آئيد (و شكل گيريد)، خواه از روى اطاعت و خواه اكراه! آنها گفتند، از روى اطاعت مى‏آييم (و شكل مى‏گيريم). در اين هنگام آن‏ها را به صورت هفت آسمان آفريد»، (فصّلت / 11 ـ 12).
«از ظاهر آيه بر مى‏آيد: آنچه بعدها آسمان هفت گانه شد، در آغاز به صورت وحدت موجود بوده است و از دُخان [دود يا به تعبير امروز گاز]، و خداوند آن را به صورت هفت موجود درآورد و هفت آسمان پديدار شد. در اين جا، اگر كسى احتمال بدهد كه اين دود (يا گاز) مادى نيست، ظاهرا بايد ذهن خود را متهم كند! دخان، دُخان مادى است و تعبير هفت آسمان، تعبيرى است كه در ماديات به كار مى‏رود و با مجردات مناسبتى ندارد. بدين طريق از آيه بر آمد كه سماوات هفت‏گانه، مادّى هستند»، (معارف قرآن، محمدتقى مصباح يزدى، ص 235).
البته اين دليل بر اين مطلب نمى‏تواند باشد كه كلمه سماء در همه جاى قرآن به معناى مادى به كار رفته مثلاً در بعضى موارد به مفهوم موجود عالى و علّو در مرتبه به كار رفته است: «و فى السّماء رزقكم و ما توعدون؛ روزى‏تان و آنچه كه به شما وعده داده مى‏شود (ظاهرا منظور بهشت است) در آسمان قرار دارد»، (ذاريات / 22). نمى‏شود گفت چون آب كه حيات و زندگى از آن است، از آسمان مى‏بارد لذا، در آيه، آسمان را منشأ رزق دانسته است زيرا اگر چنين بود مناسب‏تر اين بود كه مى‏فرمود: و فى الارض رزقكم چرا كه حقيقةً روزى آدمى در زمين است. به علاوه، از ظاهر برخى آيات استنباط مى‏شود كه هر چه در اين عالم مادى است از آن عالم فوق نازل مى‏شود: «و ان من شى‏ءٍ الاّ عندنا خزائنه؛ خزاين همه چيز، تنها نزد ماست»، (حجر، آيه 21). يعنى همه چيز در آنجاست و سپس به عالم ماده نزول مى‏كند و روزى انسان هم بايد از نزد خدا نازل شود. حتى هستى همه بايد از مرتبه بالاتر نازل شود. اين كه در آيه مطرح شده است بهشت هم در آسمان است (و ما توعدون) يعنى چنين نيست كه بهشت در يكى از كُرات آسمانى قرار دارد. در قيامت همه اين عوالم دگرگون مى‏شود. حقيقت بهشت، الآن هم در عالم ديگرى موجود است و در روز قيامت مجسم خواهد شد و مردم خود را در آن عالم خواهند يافت. آيات متعدد ديگرى نيز در قرآن هست كه بر اسكان غير مادى آسمان دلالت دارند، (ر.ك: مائده / 112 و 114، سجده / 50، بقره / 22 و...).
تا اين جا روشن گرديد كه آسمان در قرآن هم به مفهوم مادى استعمال شده است؛ يعنى همين فضاى گنبدى شكل قابل مشاهده كه قابل رؤيت است و هم به مفهوم غير مادى. حال چنين مى‏گوئيم: خواه آسمان را به مفهوم مادى بگيريم يا غير مادى، در هر صورت هر دو به تصريح قرآن مخلوق خدا هستند هم چنان كه در آيه 31 سوره ابراهيم در ابتدا به آن اشاره گرديد بديهى است مخلوق خدا كه نمى‏تواند خدا قرار گيرد.
فضا:
در مورد فضا هم بايد گفت در لغت به معنى مكان وسيع، زمين فراخ، مكانى كه كره زمين در منظومه شمسى اشغال مى‏كند استعمال شده است و هم چنان كه از موارد استعمالش پيدا است، يك مفهوم مادى است و نمى‏تواند واجب الوجود و خدا، كه از ماديات و جسمانيات نيست قرار گيرد. هر چند با دقت عقلى بيشترى، فضا چيزى جز ظرف قرار گرفتن اشياء نيست و خود يك وجوه حقيقى و عينى ندارد.
نامتناهى بودن آسمان:
به گفته برخى دانشمندان اگر منظور از آسمان، آسمان مادى است يعنى بخشى از عالم طبيعت كه محل استقرار كُراتى از قبيل ماه، خورشيد و ستارگان و... است به دلايل زير، چنين ادعائى درست نيست:
1- اگر در تعريف جسم بگوئيم آنچه كه محدود به سطح است، اساسا جسم نامتناهى وجود نخواهد داشت. مقتضاى هر جسمى آن است كه در مكانى باشد. اگر شيئى نامتناهى باشد مكان آن نيز نامتناهى خواهد بود امّا چون مكان از لحاظ مقدار متناهى و محدود است، شى‏ء نيز بايد متناهى باشد.
2- از خصوصيات جسم، داشتن ابعاد و امتداد مشخّص و اشغال ظرفى به عنوان مكان است لذا نمى‏شود درباره جسم سخن گفت اما حرفى از مكان در ميان نباشد. از طرفى ممكن نيست كه مكان بزرگتر از بزرگى جسمى باشد كه آن را اشغال كرده است پس در اين صورت ديگر جسم نامتناهى نمى‏باشد. جسم هم به نوبه خود نمى‏تواند بزرگتر از مكان خود باشد زيرا در اين صورت يا بايد خلاء وجود داشته باشد و يا جسمى كه طبيعةً مى‏تواند در مكانى متمكّن نباشد.
3- «به طور كلى، قبول اين نظريه كه جسم نامتناهى وجود دارد و اين عقيده كه براى اجسام، مكانى نيز هست غير ممكن است؛ چه، اگر راست است كه هر جسم محسوس داراى سنگينى و سبكى است و اگر حركت طبيعى جسم سنگين به سوى مركز و جسم سبك به طرف بالاست، اين امر نيز ضرورتا بايستى در مورد نامتناهى صادق باشد ولى چنين چيزى ممكن نيست كه نامتناهى، به تمامى، اين جا يا آن جا باشد و يا نيمى از آن اينجا و نيمى از آن، آن جا باشد. در واقع چگونه يك جزء نامتناهى بالا خواهد بود و جزء ديگر پائين و جزء ديگر در وسط و جزء ديگر در منتها؟ به علاوه، هر جسم محسوس در يك مكان است و انواع مكان عبارتند از بالا ـ پائين ـ جلو ـ عقب، راست، چپ و اين فصول و مميّزات نه فقط نسبت به ما و بالوضع است بلكه در كل نيز صدق مى‏كند و غير ممكن است كه اين فصول در نامتناهى باشد. به طور كلى، اگر وجود مكان نامتناهى غير ممكن باشد و اگر راست باشد كه هر جسمى در مكانى است، پس جسم نامتناهى نمى‏تواند وجود داشته باشد. اينك، «در يك جائى» مقوله مكان است و چيزى كه تحت مقوله مكان قرار مى‏گيرد در يك جائى است. بنابراين همان گونه كه نامتناهى نمى‏تواند كميت باشد، زيرا مستلزم اين خواهد بود كه كميت خاصى باشد... همين طور مقوله مكان (اين)، مناسب آن نيست زيرا در اين صورت بايد آن در جائى باشد يعنى در فوق يا در تحت و يا در يكى ديگر از جهات شش گانه و هر يك از اين جهات هم امرى متناهى است»، (طبيعت، ارسطو، ص 172 ـ 171). پس چنانچه منظور از آسمان، آسمان مادى است نمى‏تواند بى نهايت باشد. اما اگر منظور از آسمان، آسمان غير مادى است، گرچه بى نهايت بودن، به طور قطع نمى‏تواند مورد انكار واقع شود اما از آن جا كه خود مخلوق خداست، مخلوق خدا، به تصريح قرآن، نمى‏تواند خداى جهان باشد.
منابع:
1) معارف قرآن، مصباح يزدى، محمدتقى، انتشارات مؤسسه در راه حق، قم، 1367 ش.
2) طبيعت، ارسطو، ترجمه دكتر على اكبر فرورقى، انتشارات دانشگاه ملى ايران، تهران، 1358 ش.
منابعى براى مطالعه بيشتر:
1) آفريدگار جهان، آيت‏الله مكارم شيرازى.
2) شناخت علمى ماترياليسم و اسلام، دكتر عبدالحسين كافى.
3) ماترياليسم و متافيزيك، دكتر محمد صادقى.
smile048

user8604

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۵/۱۲/۹ - ۱۷:۳۱


پست: 3288

سپاس: 877

Re: نظریه همه چیز و قرآن

پست توسط user8604 »

sobasa نوشته شده:این خیلی سوال مسخره ای بود . از شب و روز از چگونگی چرخش زمینو سیارات دور خورشید ووو.... البته چیزی که من تو این تایپیک بهش اشاره کردم مطابقت نظریه نسبیت انیشتین با قرآن بود. این همه مثال تو دنیاست خوتون پیدا کنین smile021
بلهههههههههههه!
برگرد تایپیک رو از اول بخون!

ارسال پست