درود
متن خلاصه شده ی زیر را در رابطه با کارهای اولیه ی مغناطیس از کتاب
تاریخ علم غرب, نوشته ی جان گریبین در اینجا گذاشتم.
اگر جناب Ea2211 مایل نیستند, لطفا" به من اطلاع بدهند تا متن را بردارم.
سپاس
...
ویلیام گیلبرت )1603-1544) نامی است که در کتاب های تاریخی جا افتاده است. او یک پزشک فوق العاده مشهور و موفقی بود.(پزشک شخصی ملکه در لندن بود). گیلبرت آنقدرثروت داشت که طبق گزارشهای زمان خودش حدود 5000 پوند از ثروت شخصی اش را در مدت 30 سال اقامت در لندن صرف کارهای علمی اش
کرد.
او ابتدا به شیمی علاقه مند شد, اما به زودی به مطالعه ی الکتریسیته و مغناطیس پرداخت و پژوهشهایش پس از 18 سال مطالعه در سال 1600 در کتاب برجسته ای با عنوان "در باره ی مغناطیس, اجسام مغناطیسی و
زمین مغناطیس بزرگ" (De Magnete, Magneticisque Corporibus, et de Magno Magnete Tellure) به زبان لاتین منتشر شد.
کار گیلبرت فراگیر و عمیق بود. او به وسیله ی آزمایشهای بسیاری عقاید قدیمی عرفانی درباره ی مغناطیس را رد کرد. بنا بر یکی از این عقاید آهنربای طبیعی می تواند انواع سردرد را معالجه کند و یا اینکه مغناطیس را می توان با مالیدن سیر, مغناطیس زدایی کرد!!. او روشی برای مغناطیسی کردن قطعات فلزی اختراع کرد. او همچنین قوانین دفع و جذب مغناطیس را که از دوران مدرسه با آن آشنا هستیم کشف کرد. او نشان داد که زمین مانند میله ی مغناطیسی غول پیکری عمل می کند و نام (قطب شمال) و(قطب جنوب) را به دو انتهای میله ی مغناطیسی نسبت داد. بررسی های گیلبرت آنقدر کامل و عمیق بود که پس از او در مدت 2 قرن
آینده تا کشف الکترومغناطیس در دهه ی 1820 و کارهای مایکل فارادی, چیز جدیدی به دانش بشر درباره ی
مغناطیس افزوده نشد.
فارادی بیشتر کارهای خود را در زمینه ی الکتریسیته و شیمی (الکتروشیمی) انجام داده است و بیشتر این کارها کاربردهای مهم صنعتی داشت. اما او در درک علمی نیروهای طبیعت نیز که با داستان امروزی ما
ارتباط بیشتری دارد, سهم کلیدی داشت. او برای اولین با در سال 1831 در یک مقاله ی علمی ازعبارت
( خطوط نیرو) استفاده کرد. ایده این خطوط که از قطب های مغناطیسی یا ذرات باردار الکتریکی به طرف بیرون منتشر می شود در کمک به تجسم القای مغناطیسی و الکتریکی بسیار موثر است. اگر رسانا یی نسبت به آهنربا در حالت ایستا باشد نسبت به این خطوط نیز ایستا خواهد بود و جریانی در کار نخواهد بود. اما اگر این رسانا از مقابل یک آهنربا حرکت کند رسانا با حرکت خود خطوط نیرو را قطع می کند و موجب می شود
که جریانی در رسانا ایجاد شود. زمانی که میدان از مقدار صفر, به نحوی که فارادی این فرایند را مجسم کرده بود افزایش پیدا می کند, خطوط نیرو از آهنربا به طرف بیرون گسترش میابند. این گسترش تا آنجا ادامه
می یابد که خطوط نیرو در مواضع خود قرار گیرند, سیم پیچ های دیگر در حلقه را قطع کنند و جریان کوتاه
و زودگذری ایجاد کنند. سپس شکل خطوط نیرو پایدار می شود و دیگر تغییری نمی کند.
فارادی در انتشار این ایدها تردید داشت, اما می خواست که مدعی آنها باشد. او در 12 مارس سال 1832
یادداشتی نوشت, آن را در پاکتی تاریخ دار و مهروموم شده فرار داد و در گاوصندوق انجمن سلطنتی گذاشت
تا پس از مرگ او باز شود.بخشی از نامه چنین است:
زمانی که یک آهنربا روی آهنربا یا قطعه ای آهنی از فاصله تاثیر می گذارد
,علت تاثیر گذار ( که می توانم آن را فعلا" مغناطیس بنامم ) به تدریج از
اجسام مغناطیسی ادامه می یابد و انتقال آن نیاز به زمان دارد... من
مایلم که پخش نیروهای مغناطیسی از قطب آهنربا را با ارتعاشات سطح
آشفته ی آب, یا ارتعاشات هوا در پدیده ی صوت مقایسه کنم: من بر این
باورم که نظریه ی ارتعاشات, همانطور که در مورد صدا و به احتمال
زیاد در مورد نور به کار می رود, در این زمینه نیز کاربرد دارد.
فارادی بیش از دیگران در سال 1832 این اندیشه را مطرح کرد که نیروهای مغناطیسی برای حرکت از درون فضا به زمان نیاز دارند. او معتقد بود که این موضوع با حرکت موجی ارتباط دارد اما از مهارت های
ریاضی لازم برای بسط این اندیشه ها بهره نداشت به همین علت مجبور بود که از قیاس های فیزیکی برای
تفهیم ایده های خود کمک بگیرد و سرانجام آنها ار به همین شکل عرضه کرد.