javadansari نوشته شده:زمان نسبی است.
برای مثال من دیروز 15 دقیقه خوابیدم تا ساعتم زنگ بزند اما این زمان برای ذهن من بیش از 4 ساعت خودمان گذشت.
و ذهن من این فرایندها را ضبط کرد.
مانند کسی که انتظار اعدام را می کشد برای ذهن او این زمان خیلی دیر می گذرد .
یا برای کسی که لذت می برد .
حال می رسیم به بخش پیر شدن .
پیر شدن یک فرایند زمانی نیست بلکه یک فرایند سلولی است و هیچ ربطی به زمانی که ما در ذهن داریم ندارد.
شما می توانید به یک تخته سنگ فکر کنید ، زمان هیچ دخالتی در آن ندارد و تنها دشمن نابودگر آن آب است نه گذشت زمان.
پس ما می توانیم زمان را در ذهن خود نگه داریم یا کم کنیم اما این دلیل بر جوان ماندن یا پیر شدن ما ندارد .
شما چه فکر مینید؟
تابه حال دقت کردید انسانهای عقب افتاده پیر نیستن؟! من عقب افتاده هایی رو میشناسم که سنشون چهل به بالاست اما عین جوانهای 15ساله اند. اگه پیری یک فرآیند سلولیه چرا سلولهای اونا انقد دیر پیر میشه؟(توجه کنید که بدن اونها کاملا سالمه وفقط مغزشون مشکل داره)
من شنیدم فضانوردها وقتی به فضا میرن نسبت به اونچه که انتظار میره سلولهاشون کمتر فرسوده شده فک میکنم زمان به خاطر نیروهای موجود در طبیعت باشه یعنی اگر جایی باشیم که هیچ نیرویی نباشه شاید زمان هم نباشه.
سلام
پس نیروی خود سلول ها چی؟اگر سلول ها نیرویی نداشته باشند که در مواقعه مرده اند.
در مورد افراد عقب افتاده فکر می کنم این یک اختلال است و دلیلی بر پبر نشدن سلول های بدن آنها نداره.(البته اطلاعات دقیقی در این مورد ندارم.)
تابه حال دقت کردید انسانهای عقب افتاده پیر نیستن؟! من عقب افتاده هایی رو میشناسم که سنشون چهل به بالاست اما عین جوانهای 15ساله اند. اگه پیری یک فرآیند سلولیه چرا سلولهای اونا انقد دیر پیر میشه؟(توجه کنید که بدن اونها کاملا سالمه وفقط مغزشون مشکل داره)
خوب مثلا عقب افتاده ها بر اثر زمان موهاشون بلند نمیشه؟
فکر نمی کنم کنترل ذهنی زمان چیزی فرا تر از ذهن رو تحت تاثیر قرار بده.
تابه حال دقت کردید انسانهای عقب افتاده پیر نیستن؟! من عقب افتاده هایی رو میشناسم که سنشون چهل به بالاست اما عین جوانهای 15ساله اند. اگه پیری یک فرآیند سلولیه چرا سلولهای اونا انقد دیر پیر میشه؟(توجه کنید که بدن اونها کاملا سالمه وفقط مغزشون مشکل داره)
خوب مثلا عقب افتاده ها بر اثر زمان موهاشون بلند نمیشه؟
فکر نمی کنم کنترل ذهنی زمان چیزی فرا تر از ذهن رو تحت تاثیر قرار بده.
نه دیگه! یه کم دقت کن! گفته توقف زمان! یعنی اینکه اگه زمان متوقف بشه دیگه نه فقط برای ما, بلکه برای سلول هامونم باید متوقف بشه! خوب اونجوری دیگه فک نکنم موهاشون بلند شه! اگر چه این با مسائل زیستی بد جور تناقض داره!
اگه زمان برای سلول هاشون طبق گفته ی این اداش عزیزمون متوقف بشه, خوب دیگه سلول هاشون هم نباید فعالیت کنن که سال خورده نشن! طبق حرف ایشون البته! ولی این اصلا ممکن نیست! چون طبق اعصاب سمپاتیک و پارا سمپاتیک, کنترل ذهن و کنترل عمککرد سلول ها اصلا کلا جداست! اون یه چیزه اون یه چی دیگه! اصلا ما هر قدرم با ذهنمون زمان رو برای ذهنمون متوقف کنیم نمی تونیم برای سلول هامونم متوقف کنیم! چون متوقف شدن عملکرد سلول ها برابر با مرگ است! نتیجه ی اخلاقی اینکه حرف داداش عزیزمون چرند می باشد!!
من زنم و به همان اندازه از هوا سهم میبرم که ریه های تو! درد آور است که من آزاد نباشم تا تو به گناه نیفتی! قوس های بدنم بیشتر از افکارم به چشمهایت ما آیند! تاسف بار است که باید لباس هایم را به میزان ایمان تو تنظیم کنم! سیمین دانشور
دانشمندا ثابت کردن که تلقین کردن چیزی به انسان(موجود جاندار) تاثیر فوق العاده ای داره...مثال:"دو محکوم به مرگ به دانشمندا سپرده میشه تا ازمایشاتی روشون انجام بدن...دانشمندا چشمای هردوشونو می بندن و هرکدومو تو اتاق جداگانه ای میزارن و محکم می بندنشون...بهشون میگن قراره رگ دستشونو بزنن و با چاقو روی رگشون یه خراش میندازن و با دستگاهی که طراحی کرده بودن(کاردستگاه=ریختن قطره قطره اب ولرم روی خراشی که قراره روی رگ زده بشه)ازمایش شروع میشه...بعد از چنددقیقه میمیرن...
این نتیجه ی تلقین مرگ به خودشونه..."
کسی نمی تونه زمان فرد دیگه ای رو متوقف کنه ولی زمان خودشو چرا...
مثلث برمودا خاصیت مغناطیسی خیلی قوی داره که زمان رو می تونه متوقف یا کند کنه...فردی واسه ماهی گیری به دریا میره و ناخواسته وارد برمودا میشه...وقتی بر میگرده می بینه همه چیز تغییر کرده....ازش می پرسن: تو این 8سالی که رفتی کجا بودی؟
میگه:رفتن و برگشتن من نصف روز هم طول نکشید!!!!
همه 8 سال پیرتر ولی اون هیچ تغییری نمی کنه!!!
به دریا می زنم شاید به سوی ساحلی دیگر // مگر اسان نماید مشگلم را مشگلی دیگر...
