هممچین چیزی ممکنه
زمان یعنی مدت زمانی که طول میکشه که از نقطه a به نقطه b بریم
حالا اگه فضا زمان اونقد خم بشه که نقاط a و b به روی هم بیاد در این صورت در آن واحد در دو نقطه از فضا هستیم و این یعنی در صفر ثانیه از نقطه a به نقطه b رسیدیم در نتیجه زمان صفر است که این کار با سرعت نور قابل انجامه چون جرم رو بینهایت میکنه و جرم بینهایت تمام فضا رو در خودش جمع و فشرده میکنه و در نتیجه در آن واحد در کل فضا حضور داری در نتیجه زمانی وجود نداره
راستی فکر کنم یه پروژه ای رو انجام داده بودن به اسم مونتاک که یه کشتی رو سی سال تو زمان جلو بردن!!! به نظرتون راسته؟؟؟
هیچ چیزی ثابت و بر جای نیست جمله در تغییر و سیر سرمدیست
به نظر من سفر در زمان به این معنا نیست که یهو بریم مثلا آینده و آدمای آینده رو تماشا کنیم.به نظر من سفر در زمان یعنی سرعتمون به قدری زیاد باشه که برای سفر به یک نقطه زمان خییلی کمی لازم باشه طوری که زمان معنی نداشته باشه.مثلا اگه 100 سال لازمه تا به یه نقطه تو فضا سفر کنیم،با سرعت خیییلی زیاد این سفر تو کمتر از 1 ثانیه انجام میشه
من با نظر habibone هم موافقم.
habibonline نوشته شده:هممچین چیزی ممکنه
زمان یعنی مدت زمانی که طول میکشه که از نقطه a به نقطه b بریم
حالا اگه فضا زمان اونقد خم بشه که نقاط a و b به روی هم بیاد در این صورت در آن واحد در دو نقطه از فضا هستیم و این یعنی در صفر ثانیه از نقطه a به نقطه b رسیدیم در نتیجه زمان صفر است که این کار با سرعت نور قابل انجامه چون جرم رو بینهایت میکنه و جرم بینهایت تمام فضا رو در خودش جمع و فشرده میکنه و در نتیجه در آن واحد در کل فضا حضور داری در نتیجه زمانی وجود نداره
راستی فکر کنم یه پروژه ای رو انجام داده بودن به اسم مونتاک که یه کشتی رو سی سال تو زمان جلو بردن!!! به نظرتون راسته؟؟؟
ببخشید اگر فضا زمان خم بشه و جرم بی نهایت بشه و جرم بی نهایت تمام فضا ... اونوقت شما کجای این فضا وایسادی و به کجاش میخوای بری؟
پروژه مونتاک هم که با ذهنیات و فلسفه درگیر بود و اگر معنی توقف حرکت رو به عنوان سفر مطرح میکنند!! تعریفی است کاملاً ذهنی. آره شاید راهی وجود داشته باشه که حرکت درونی اتمها رو متوقف کنه که احتمالاً دیگه جرمی حاصل نمیشه ولی آیا با حرکت دوباره الکترونها میشه جرمی که قبلاً بوده را در 40 سال آینده دوباره ساخت؟ شاید بشه ولی این به معنای سفر نیست لطفاً!!!
زمان موقعی موجودیتی واقعی داره که با با حذف حرکت هنوز وجود داشته باشه. مثل پشتک زدن در مقابل طول کشیدن. حالا اگر شما با یکبار پشتک زدن به اندازه 1 متر میری جلو پس باید بگیم موجودیتی به اسم متر طول وجود داره و شما میتونید در یک آن با یک طول کشیدن زمانی از لحظه آغاز هم 1 متر بری جلو هم 2 متر؟؟؟
habibonline نوشته شده:هممچین چیزی ممکنه
زمان یعنی مدت زمانی که طول میکشه که از نقطه a به نقطه b بریم
حالا اگه فضا زمان اونقد خم بشه که نقاط a و b به روی هم بیاد در این صورت در آن واحد در دو نقطه از فضا هستیم و این یعنی در صفر ثانیه از نقطه a به نقطه b رسیدیم در نتیجه زمان صفر است که این کار با سرعت نور قابل انجامه چون جرم رو بینهایت میکنه و جرم بینهایت تمام فضا رو در خودش جمع و فشرده میکنه و در نتیجه در آن واحد در کل فضا حضور داری در نتیجه زمانی وجود نداره
راستی فکر کنم یه پروژه ای رو انجام داده بودن به اسم مونتاک که یه کشتی رو سی سال تو زمان جلو بردن!!! به نظرتون راسته؟؟؟
ببخشید اگر فضا زمان خم بشه و جرم بی نهایت بشه و جرم بی نهایت تمام فضا ... اونوقت شما کجای این فضا وایسادی و به کجاش میخوای بری؟
پروژه مونتاک هم که با ذهنیات و فلسفه درگیر بود و اگر معنی توقف حرکت رو به عنوان سفر مطرح میکنند!! تعریفی است کاملاً ذهنی. آره شاید راهی وجود داشته باشه که حرکت درونی اتمها رو متوقف کنه که احتمالاً دیگه جرمی حاصل نمیشه ولی آیا با حرکت دوباره الکترونها میشه جرمی که قبلاً بوده را در 40 سال آینده دوباره ساخت؟ شاید بشه ولی این به معنای سفر نیست لطفاً!!!
زمان موقعی موجودیتی واقعی داره که با با حذف حرکت هنوز وجود داشته باشه. مثل پشتک زدن در مقابل طول کشیدن. حالا اگر شما با یکبار پشتک زدن به اندازه 1 متر میری جلو پس باید بگیم موجودیتی به اسم متر طول وجود داره و شما میتونید در یک آن با یک طول کشیدن زمانی از لحظه آغاز هم 1 متر بری جلو هم 2 متر؟؟؟
حرف منو متوجه نشدی
من گفتم اگه جسمی دارای جرم به این سرعت برسه این اتفاق میفته ولی به دلیل ایجاد نظم در طبیعت همچین چیزی ایجاد نمیشه ولی اگه همچین چیزی میشد آره تمام فضا زمان رو تو یه نقطه فشرده میکرد شاید یکی از دلایلی که کل جهان رو در لحظه آغاز بیگ بنگ فشرده کرده بوده همینه ولی ما میدونیم که اگه ذره دارای جرم بخواهد به همچین سرعتی برسد منفجر میشود و عملا همچین چیزی ممکن نیست
کلا تو طبیعت قانونیه که نمیذاره اجسام مادی بینهایت بشن و اونو منحدم میکنه.شاید بینهایت جایگاه خداست!!!
هیچ چیزی ثابت و بر جای نیست جمله در تغییر و سیر سرمدیست
اگه غیر ممکن بود انگلیس Nمیلیارد دلار هزینه نمیکرد تا یه لابراتوار بسازه که در اون اجسام رو به سرعت نور برسونن تا در زمان جابه جا شن >که تا حدی هم موفق بودن.
بعد از حمله ی اعراب به ایران مردی عرب از مرد پارسی پرسید:
چرا زنان شما حجاب ندارند؟ مرد ایرانی پاسخ داد : حجاب زنان ما ،پلک چشمان مردان ماست.
اون ذرات به نزدیک سرعت نور میرسن نه به خود سرعت نور این دو خیلی با هم فرق میکنه
کلا رسیدن جسم دارای جرم به سرعت نور رو از سرتون بیرون کنید چون اگه اینجوری میشد تمام فضا زمان و هرچی توش بود رو میکشید سمت خودش(تو خودش جمع میکرد)و ما الان اینجا نمیتونستیم بشینیم
هیچ چیزی ثابت و بر جای نیست جمله در تغییر و سیر سرمدیست
medicalman نوشته شده:اگه غیر ممکن بود انگلیس Nمیلیارد دلار هزینه نمیکرد تا یه لابراتوار بسازه که در اون اجسام رو به سرعت نور برسونن تا در زمان جابه جا شن >که تا حدی هم موفق بودن.
چه دلیل قانع کننده ای. پس هر چیزی که برای دیگران اهمیت داشته باشه وجود داره. مثلاً جنگ برای بعضی کشورها محل انجام تحقیقات و صرف هزینه های گزاف شده ولی آیا جنگ وجود داره؟ شاید بعدها هم وجود نداشته باشه. صلح چی؟ دوستی چی؟
اصلاً ریاضی هم وجود نداره. قرارداده مثل زمان. مثل متر، اینچ، کیلوگرم .... میدونستی چون ما 10 انگشت دست داریم مبنای اعداد ما ده دهیه. اگر 12 تا داشتیم مبنای اعداد ریاضی دوازده دوازدهی بود چون در اولین شمارشهای انسان بدوی از دستش کمک میگرفته.
فیزیک چی؟ رابطه بین اجسام وجود داره ولی تعریف رابطه بوسیله ریاضی و اعداد چی؟ آیا آب در دما 100 درجه جوش میاد یا 212. آیا من باسرعت 1 راه میرم یا 34. همه قرارداده. اونم بصورت ذهنی که نماد پیدا کرده.
Hollywood Undead نوشته شده:یک سوال !
اگر سفر در زمان امکان پذیر است چرا هیچ مسافری از آینده در میان ما نیست ؟ ( استیون هاوکینگ )
جواب آن گسترده است اگر فرصت شد پاسخ میدهم .
من وقتی این جمله هاوکینگ رو خوندم خیلی متعجب شدم ، مگه اگه ما به فرض در زمان سفر کنیم مثلا مابریم به گذشته ،با فرض اینکه نظریه جهان های موازی رو هم کناربذاریم این جمله یه کم عجیبه : خوب وقتی ما میریم به گذشته اونجا به عنوان یک مسافر از آینده شناخته میشیم، و چون الان تو این فرض معتقدیم که جهان موازی وجود نداره پس وقتی به گذشته بر میگردیم جهان رو همراه خودمون میکشونیم عقب پس در نتیجه دیگه اون جهانی که توش مارو به عنوان مسافری از آینده می شناختن وجود نداره پس ما چطور میگیم که مسافری از آینده وجود نداره؟؟؟
حالا اگه موضوع رو با فرض اینکه جهان های موازی هم وجود داشته باشن بررسی کنیم میگیم خب ما رفتیم به گذشته و اونجا ما رو مسافری از آینده میشناسن ، موضوع حله دیگه!! با ورود ما به گذشته جهان تقسیم میشه و تو یه جهان ما اصلا هیج جا نرفتیم و مردم گذشته (که تو ی این مثال ما اون آدمایی هستیم که میخایم مسافری از آینده ببینیم) مسافری رو ندیدن.
من درک نمیکنم هاوکینگ با چه استدلالی این حرف رو زده کسی اگه میدونه منو راهنماییم کنه
منظور هاوکینگ این بوده که با سفر به گذشته، شما در جهان موازی گذشته سفر میکنید و در آنجا کسی شما را نمیبیند چون موازی جهان واقعی هستید.
از دیدگاه فلسفی جهان موازی همان جهان ذهنی خودتان است که میتوانید در گذشته، آینده و ... جهان ذهنی (موازی) سفر کنید ولی مجبور به رفتار فیزیکی در زمان حال خود هستید.
به همین سادگی.
سلام علیکم
ببخشید اما زیاد رو گفته هاش فکر نکنید می خواست یه نظر بده. درسته سفر در زمان وجود نداره (به این معنایی که بعضی ها می گن)اما خیلی از مغز هاوکینک و امثالش بالاتره که متوجه بشن
مىخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آنكه خدا گر چه كافران را ناخوش افتد نور خود را كامل خواهد گردانيد و كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند به تدريج از جايى كه نمىدانند گريبانشان را خواهيم گرفت
خداوند آسمانها و زمين را به حق آفريد قطعا در اين [آفرينش] براى مؤمنان عبرتى است
آيا در [معانى] قرآن نمىانديشند اگر از جانب غير خدا بود قطعا در آن اختلاف بسيارى مىيافتند (قرآن کریم
کمترین حق خداوند بر انسان این است که در گناهان از نعمات خداوند استفاده نکنیم امام علی(ع)
MetaZehn نوشته شده:منظور هاوکینگ این بوده که با سفر به گذشته، شما در جهان موازی گذشته سفر میکنید و در آنجا کسی شما را نمیبیند چون موازی جهان واقعی هستید.
از دیدگاه فلسفی جهان موازی همان جهان ذهنی خودتان است که میتوانید در گذشته، آینده و ... جهان ذهنی (موازی) سفر کنید ولی مجبور به رفتار فیزیکی در زمان حال خود هستید.
به همین سادگی.
متوجه نمیشم ، فقط به من بگین اگه چیزایی که من گفتم درست باشه پس اصلا چرا ما باید انتظار داشته باشیم یه مسافر از آینده در بین ما باشه؟؟
MetaZehn نوشته شده:منظور هاوکینگ این بوده که با سفر به گذشته، شما در جهان موازی گذشته سفر میکنید و در آنجا کسی شما را نمیبیند چون موازی جهان واقعی هستید.
از دیدگاه فلسفی جهان موازی همان جهان ذهنی خودتان است که میتوانید در گذشته، آینده و ... جهان ذهنی (موازی) سفر کنید ولی مجبور به رفتار فیزیکی در زمان حال خود هستید.
به همین سادگی.
متوجه نمیشم ، فقط به من بگین اگه چیزایی که من گفتم درست باشه پس اصلا چرا ما باید انتظار داشته باشیم یه مسافر از آینده در بین ما باشه؟؟
Hollywood Undead نوشته شده:یک سوال !
اگر سفر در زمان امکان پذیر است چرا هیچ مسافری از آینده در میان ما نیست ؟ ( استیون هاوکینگ )
جواب آن گسترده است اگر فرصت شد پاسخ میدهم .
من وقتی این جمله هاوکینگ رو خوندم خیلی متعجب شدم ، مگه اگه ما به فرض در زمان سفر کنیم مثلا مابریم به گذشته ،با فرض اینکه نظریه جهان های موازی رو هم کناربذاریم این جمله یه کم عجیبه : خوب وقتی ما میریم به گذشته اونجا به عنوان یک مسافر از آینده شناخته میشیم، و چون الان تو این فرض معتقدیم که جهان موازی وجود نداره پس وقتی به گذشته بر میگردیم جهان رو همراه خودمون میکشونیم عقب پس در نتیجه دیگه اون جهانی که توش مارو به عنوان مسافری از آینده می شناختن وجود نداره پس ما چطور میگیم که مسافری از آینده وجود نداره؟؟؟
حالا اگه موضوع رو با فرض اینکه جهان های موازی هم وجود داشته باشن بررسی کنیم میگیم خب ما رفتیم به گذشته و اونجا ما رو مسافری از آینده میشناسن ، موضوع حله دیگه!! با ورود ما به گذشته جهان تقسیم میشه و تو یه جهان ما اصلا هیج جا نرفتیم و مردم گذشته (که تو ی این مثال ما اون آدمایی هستیم که میخایم مسافری از آینده ببینیم) مسافری رو ندیدن.
من درک نمیکنم هاوکینگ با چه استدلالی این حرف رو زده کسی اگه میدونه منو راهنماییم کنه
نه اینکه نخوندم. نفهمیدم! مخصوصاً با فرض وجود جهان موازی
