انبساط عالم

[Anishtain2]

وای!
COSMOLOGIST اگه این سوال شما هم است من توضیح بدم

[liva]

وای!
COSMOLOGIST اگه این سوال شما هم است من توضیح بدم

جوابی ندارید

[Anishtain2]

سلام

من m را مساوی Gmm0/rc^2 گرفتم که بیانگر دلتا m است که به راحتی اثبات شدنی است و ان را با جرم الکترون جمع کردم

به جز مشکلی که cosmologist عزیز اشاره کردن توی این فرمول یه مشکل دیگه هم هست و اون اینه که m0 جرم نسبیه نه جرم سکون!
توی فرمول گرانش نیوتون فقط باید جرم سکون رو قرار داد.

با برخورد الکترون به پروتون انرژی ای تولید می شود که ما اون انرژی را حاصل کار گرانش قوی دانستیم حال انکه در سیاه چاله ها در حال روی دادن است

من بازم نفهمیم که برخورد الکترون به پروتون چه ربطی به گرانش داره

E=mc^2
m=جرم سکون بنابراین جرم الکترون بر مبنای سکون هست

ببین دوست عزیز شما اومدی در فرمول Gmm0/rc^2 به جای جرم سکون جرم نسبی الکترون رو قرار دادی که کاملا غلطه!
درضمن کی گفته که یک اتم اگه توی میدان گرانشی قرار بگیره الکترون به پروتون برخورد میکنه؟!!!

همان طور که گفتم در بالا جرم الکترون جرم سکونش است
2)زمان در میدان گرانشی کند پس سرعت الکترون کم حال در میدان قوی سرعت انقدر کم که بالاخره برخورد داریم

[liva]

همان طور که گفتم در بالا جرم الکترون جرم سکونش است

بهتره یه نگاهی به مقاله خودتون بندازید! m0=-ke^2/2rc^2

زمان در میدان گرانشی کند پس سرعت الکترون کم حال در میدان قوی سرعت انقدر کم که بالاخره برخورد داریم

کند شدن زمان همراه با افزایش انرژیه! پس اگر انتقالی در کار باشه الکترون باید به لایه های بالاتر بره نه پایین تر.

[COSMOLOGIST]

سلام

1 - جواب سوال هاي من رو نداديد جناب Anishtain2 !!!

2- در مورد ميدان گرانشي قوي و واكنش ميان الكترون و پروتون حق با جناب Anishtain2 هست، اما توجيه ايشون براي اين پديده كه مي گن با كم شدن سرعت الكترون روي هسته مي افتد، نادرست است !
زماني كه نيروي گرانش آنقدر زياد شود كه بر نيروي ناشي از تبهگني الكترون ها غلبه كند، الكترون ها به سمت هسته collapse كرده و با پروتون ها واكنش خواهند داد.

[Anishtain2]

ببخشید از جواب دیر بنده!
mt=m0+m
m0=جرم سکون
m=جرم نسبی افزایش یافته
mt=جرم کل
ما می گیم در میدان گرانشی افزایش جرم داریم زیرا:

همانطور كه مي‌دانيم انرژی حاصل ضرب نیرو در مسافت است :

E=F.d

E انرژی ، F نیرو و d مسافت است . همچنین نیروی جاذبه مابین دو جرم از رابطه زیر بدست می آید :




G ثابت جهانی گرانش و M جرم جسم سماوی ثقیل و m جرم جسم دوم و r فاصله مركز آن دو است . اینك انرژی پتانسیل گرانشی از راهكار زیر بدست می آید :





U همان انرژی پتانسیل گرانشی است كه مسلما معادل و هم ارز خود جرم خواهد داشت و به جرم جسم خواهد افزود . اینك مقدار این جرم را محاسبه می كنیم :







که ما فرمول را در مقاله نیازی نمی دیدیم که هم مخرج کنیم!
این افزایش جرم شد در میدان گرانشی!
حالا گجاشو باید با هم خط بزنیم؟

2)بنده نگفتم انرژی تولید شده منفی است بلکه مثبت است!ما جرم را منفی قرار دادیم و با افزایش جرم گرانشی جرم کل انقدر زیاد می شود که از محدوده جرم منفی خارج و ماهیتش عوض می شود و مثبت می شود

3)من نگفتم که انرژی منفی است بلکه جرم منفی و با توجه به اینکه ما می توانیم برای جرم ماهیت منفی به کار ببریم پس می توان برای هر جسمی ماهیت خمش منفی به کار برد و چیزی که من می گم ارتباط زیاد با جرم منفی که در فیزیک نظری هست ندارد!

[M.Metin]

من مقاله را نخواندم(نتوانستم بخوانم ) اما از موضوع نوشته ها فهمیدم که بحث سر انسباط کیهان و دلیلشه ومن فکر میکنم دلیل انسباط اینه که کیهان داخل یک سیاهچاله وجود داره! و همان طور که سیاهچاله بزرگ میشود کیهان نیز بزرگتر میشود.

[godfather]

سلام

1 - جواب سوال هاي من رو نداديد جناب Anishtain2 !!!

2- در مورد ميدان گرانشي قوي و واكنش ميان الكترون و پروتون حق با جناب Anishtain2 هست، اما توجيه ايشون براي اين پديده كه مي گن با كم شدن سرعت الكترون روي هسته مي افتد، نادرست است !
زماني كه نيروي گرانش آنقدر زياد شود كه بر نيروي ناشي از تبهگني الكترون ها غلبه كند، الكترون ها به سمت هسته collapse كرده و با پروتون ها واكنش خواهند داد.

من نمی خوام وارد بحث شم ولی یه چیزی دیدم همینجوری نظرم رو جلب کرد!
در مورد اینکه نیروی گرانش بر Degeneracy ااکترون ها غلبه میکنه! چقدر باید سنگین باشن که این اتفاق بیفته؟
میدونیم که ستاره هایی داریم معروف به Degenerate Stars ، که به دلیل چربشِ اثرِ تبهگنی به گرانش، collapse نمی کنن!
و یه نکته دیگه اینکه یک اعمال ساده نیمه نسبیتی یک حد برای نزدیک شدنِ دو الکترون میزاره به این صورت که یک حد بالا برای تغییرات P (تکانه) میزاره و تغییرات طول هم محدودیت میگیره به خاطر اصل عدم قطعیت، که این طول اگه درست بگم همون طول موج کامپتونِ با جرم الکترونِ! اگه اطلاعاتی در این زمینه به من بدین ممنون میشم!

[COSMOLOGIST]

ببخشید از جواب دیر بنده!
mt=m0+m
m0=جرم سکون
m=جرم نسبی افزایش یافته
mt=جرم کل
ما می گیم در میدان گرانشی افزایش جرم داریم زیرا:

همانطور كه مي‌دانيم انرژی حاصل ضرب نیرو در مسافت است :

E=F.d

E انرژی ، F نیرو و d مسافت است . همچنین نیروی جاذبه مابین دو جرم از رابطه زیر بدست می آید :
[ تصویر ]



G ثابت جهانی گرانش و M جرم جسم سماوی ثقیل و m جرم جسم دوم و r فاصله مركز آن دو است . اینك انرژی پتانسیل گرانشی از راهكار زیر بدست می آید :


[ تصویر ]


U همان انرژی پتانسیل گرانشی است كه مسلما معادل و هم ارز خود جرم خواهد داشت و به جرم جسم خواهد افزود . اینك مقدار این جرم را محاسبه می كنیم :


[ تصویر ]




که ما فرمول را در مقاله نیازی نمی دیدیم که هم مخرج کنیم!
این افزایش جرم شد در میدان گرانشی!
حالا گجاشو باید با هم خط بزنیم؟

2)بنده نگفتم انرژی تولید شده منفی است بلکه مثبت است!ما جرم را منفی قرار دادیم و با افزایش جرم گرانشی جرم کل انقدر زیاد می شود که از محدوده جرم منفی خارج و ماهیتش عوض می شود و مثبت می شود

3)من نگفتم که انرژی منفی است بلکه جرم منفی و با توجه به اینکه ما می توانیم برای جرم ماهیت منفی به کار ببریم پس می توان برای هر جسمی ماهیت خمش منفی به کار برد و چیزی که من می گم ارتباط زیاد با جرم منفی که در فیزیک نظری هست ندارد!

سلام

استدلال هاي شما من رو ياد MRT ميندازه ! (ظاهراً فرمول ها رو هم از سايت ايشون كپي برداري كرديد !‌)

اول اين كه شما هر جا به نفعتون بوده از فرمول هاي كلاسيك استفاده كرديد و هر جا كه نياز بوده هم از فرمول هاي نسبيتي كه خوب خود اين اولين خطا در محاسبات رو شامل مي شه

مورد بعدي اين كه باز هم با فرض درست بودن روابطي كه نوشتيد، باز هم به اين نتيجه رسيديد كه جرم شما افزايش پيدا مي كنه و نه كاهش! در صورتي كه شما تو مقالتون گفته بوديد كاهش !

2)بنده نگفتم انرژی تولید شده منفی است بلکه مثبت است!ما جرم را منفی قرار دادیم و با افزایش جرم گرانشی جرم کل انقدر زیاد می شود که از محدوده جرم منفی خارج و ماهیتش عوض می شود و مثبت می شود

اين قسمت قرمز واقعاً ديگه نياز به توجيه علمي داره!

نظر دادن با نظريه دادن خيلي فرق مي كنه

3)من نگفتم که انرژی منفی است بلکه جرم منفی و با توجه به اینکه ما می توانیم برای جرم ماهیت منفی به کار ببریم پس می توان برای هر جسمی ماهیت خمش منفی به کار برد و چیزی که من می گم ارتباط زیاد با جرم منفی که در فیزیک نظری هست ندارد!

خوب من هم كه گفتم، از نظر تئوري چنين چيزي ممكن هست اما فقط تئوري و نه تجربي

شما مي گي صحبتاتون ربطي به فيزيك نظري نداره، پس به چي ربط داره ؟! به مشاهده و تجربه ؟!

[COSMOLOGIST]

2- در مورد ميدان گرانشي قوي و واكنش ميان الكترون و پروتون حق با جناب Anishtain2 هست، اما توجيه ايشون براي اين پديده كه مي گن با كم شدن سرعت الكترون روي هسته مي افتد، نادرست است !
زماني كه نيروي گرانش آنقدر زياد شود كه بر نيروي ناشي از تبهگني الكترون ها غلبه كند، الكترون ها به سمت هسته collapse كرده و با پروتون ها واكنش خواهند داد.

در مورد اینکه نیروی گرانش بر Degeneracy ااکترون ها غلبه میکنه! چقدر باید سنگین باشن که این اتفاق بیفته؟
میدونیم که ستاره هایی داریم معروف به Degenerate Stars ، که به دلیل چربشِ اثرِ تبهگنی به گرانش، collapse نمی کنن!
و یه نکته دیگه اینکه یک اعمال ساده نیمه نسبیتی یک حد برای نزدیک شدنِ دو الکترون میزاره به این صورت که یک حد بالا برای تغییرات P (تکانه) میزاره و تغییرات طول هم محدودیت میگیره به خاطر اصل عدم قطعیت، که این طول اگه درست بگم همون طول موج کامپتونِ با جرم الکترونِ! اگه اطلاعاتی در این زمینه به من بدین ممنون میشم!

سلام

بزاريد سوالاتتون رو دونه دونه جواب بدم ( البته در حد سواد خودم! )

در مورد اینکه نیروی گرانش بر Degeneracy ااکترون ها غلبه میکنه! چقدر باید سنگین باشن که این اتفاق بیفته؟ میدونیم که ستاره هایی داریم معروف به Degenerate Stars ، که به دلیل چربشِ اثرِ تبهگنی به گرانش، collapse نمی کنن!

شايد بهتر بود از واژه فشار به جاي نيروي گرانش استفاده كنم
بزاريد يه مثال بزنم
اگه قرار بود با جرم زياد بتونيم بر فشار تبهگني غلبه كنيم خوب ستاره ها مستعد ترين اجرام براي اين مهم بودند اما چيزي كه باعث غلبه بر تبهگني و ايجاد نيروي لازم براي اين كار ميشه در واقع فشار ناشي از لايه هاي جرمي هست كه مي تونيم اون رو با كسر فشردگي بيان كنيم.

اما در مورد اين كه اين مقدار چقدر بايد باشه تا بر تبهگني الكترون ها غلبه كنيم، اين كار رو چاندراسخار ( يا همون چاندراسكار ) انجام داده و در حدي موسوم به حد چاندراسخار بيان شده كه مقدار تقريبي و عددي اون 1.4 جرم خورشيد هست ( كه البته حد بالاي (max) جرم هست )
محاسبات رو هم مي تونيد در فضل 7 ( اگه اشتباه نكنم ) كتاب مكانيك آماري پاتريا مطالعه كنيد

ستاره ي فشرده اي كه بعد از طي مراحل پاياني عمرش، جرم باقي مانده اي به اندازه نهايتاً 1.4 برابر جرم خورشيد داشته باشه مي تونه با فشار تبهگني خودش بر فشار ناشي از لايه هاي جرمي مقاومت كنه و نوعي تعادل در ستاره بوجود بياد
اين اتفاق در كوتوله هاي سفيد رخ ميده


و اين كه گفتيد ستاره هاي دِژنِره يا همون Degenerate Star ، در واقع ستاره اي با اين نام نداريم بلكه مرحله اي از عمر ستاره هاي فشرده ( compact stars‌) وجود داره كه ستاره رو در اين مرحله مي گن ستاره تبهگن

و همون مرحله اي هست كه در بالا توضيح دادم
يعني ستاره اي كه تونسته با استفاده از فشار تبهگني خودش ( كه حالا اين تبهگني خودش انواع مختلف داره، مثلاً تبهگني الكترون ها يا تبهگني نوترون ها يا تبهگني نوكلئون ها و حتي كوارك ها!‌) بر فشار ناشي از جرمش غلبه و نوعي تعادل ايجاد كنه

و یه نکته دیگه اینکه یک اعمال ساده نیمه نسبیتی یک حد برای نزدیک شدنِ دو الکترون میزاره به این صورت که یک حد بالا برای تغییرات P (تکانه) میزاره و تغییرات طول هم محدودیت میگیره به خاطر اصل عدم قطعیت، که این طول اگه درست بگم همون طول موج کامپتونِ با جرم الکترونِ! اگه اطلاعاتی در این زمینه به من بدین ممنون میشم!

محدوديتي كه براي فاصله دو الكترون غير تبهگن داريم از همون اصل طرد پاولي بدست مياد

الكترون ها در حالت كاملاً تبهگن و در جرم هايي در حد فراتر از كوتوله سفيد ( مثلاً يك پيش ستاره نوتروني) ميزان چگالشي از مرتبه

دارند.

در چنين چگالش هايي الكترون ها انرژي بالايي بدست خواهند آورد كه از انرژي سكون آن ها فراتر بوده و مي توان الكترون را نسبيتي فرض كرد ( يا به قول شما نيمه نسبيتي چون اين انرژي ها آنقدر زياد نيست كه ذره فوق نسبيتي محسوب شود).

[Anishtain2]

ببخشید از جواب دیر بنده!
mt=m0+m
m0=جرم سکون
m=جرم نسبی افزایش یافته
mt=جرم کل
ما می گیم در میدان گرانشی افزایش جرم داریم زیرا:

همانطور كه مي‌دانيم انرژی حاصل ضرب نیرو در مسافت است :

E=F.d

E انرژی ، F نیرو و d مسافت است . همچنین نیروی جاذبه مابین دو جرم از رابطه زیر بدست می آید :
[ تصویر ]



G ثابت جهانی گرانش و M جرم جسم سماوی ثقیل و m جرم جسم دوم و r فاصله مركز آن دو است . اینك انرژی پتانسیل گرانشی از راهكار زیر بدست می آید :


[ تصویر ]


U همان انرژی پتانسیل گرانشی است كه مسلما معادل و هم ارز خود جرم خواهد داشت و به جرم جسم خواهد افزود . اینك مقدار این جرم را محاسبه می كنیم :


[ تصویر ]




که ما فرمول را در مقاله نیازی نمی دیدیم که هم مخرج کنیم!
این افزایش جرم شد در میدان گرانشی!
حالا گجاشو باید با هم خط بزنیم؟

2)بنده نگفتم انرژی تولید شده منفی است بلکه مثبت است!ما جرم را منفی قرار دادیم و با افزایش جرم گرانشی جرم کل انقدر زیاد می شود که از محدوده جرم منفی خارج و ماهیتش عوض می شود و مثبت می شود

3)من نگفتم که انرژی منفی است بلکه جرم منفی و با توجه به اینکه ما می توانیم برای جرم ماهیت منفی به کار ببریم پس می توان برای هر جسمی ماهیت خمش منفی به کار برد و چیزی که من می گم ارتباط زیاد با جرم منفی که در فیزیک نظری هست ندارد!

سلام

استدلال هاي شما من رو ياد MRT ميندازه ! (ظاهراً فرمول ها رو هم از سايت ايشون كپي برداري كرديد !‌)

اول اين كه شما هر جا به نفعتون بوده از فرمول هاي كلاسيك استفاده كرديد و هر جا كه نياز بوده هم از فرمول هاي نسبيتي كه خوب خود اين اولين خطا در محاسبات رو شامل مي شه

مورد بعدي اين كه باز هم با فرض درست بودن روابطي كه نوشتيد، باز هم به اين نتيجه رسيديد كه جرم شما افزايش پيدا مي كنه و نه كاهش! در صورتي كه شما تو مقالتون گفته بوديد كاهش !

2)بنده نگفتم انرژی تولید شده منفی است بلکه مثبت است!ما جرم را منفی قرار دادیم و با افزایش جرم گرانشی جرم کل انقدر زیاد می شود که از محدوده جرم منفی خارج و ماهیتش عوض می شود و مثبت می شود

اين قسمت قرمز واقعاً ديگه نياز به توجيه علمي داره!

نظر دادن با نظريه دادن خيلي فرق مي كنه

3)من نگفتم که انرژی منفی است بلکه جرم منفی و با توجه به اینکه ما می توانیم برای جرم ماهیت منفی به کار ببریم پس می توان برای هر جسمی ماهیت خمش منفی به کار برد و چیزی که من می گم ارتباط زیاد با جرم منفی که در فیزیک نظری هست ندارد!

خوب من هم كه گفتم، از نظر تئوري چنين چيزي ممكن هست اما فقط تئوري و نه تجربي

شما مي گي صحبتاتون ربطي به فيزيك نظري نداره، پس به چي ربط داره ؟! به مشاهده و تجربه ؟!

دوست عزیز من روابطی را نوشتم که به هم ربط داره و بنده اکیدا نگفتم که این مقاله ربطی به فیزیک نظری ندارد
ودرباره ی فرمول های بالا هم باید بگم بنده فرمول کپی نکردم بلکه فرمول های بالا اثبات شدنی اند یعنی واقعا شما می خواهید افزایش جرم در میدان گرانشی رو انکار کنید در مورد اینکه این خمش در فضا - زمان منفی است و با افزایش جرم ماهیتش تغییر می کنه و مثبت می شه فکر نکنم نیاز به توضیح باشه ما همیشه برای تمامی اجسام ذاتا ماهیت منفی قرار دادیم این هم از این رو در نظر گرفتیم که جسم چون جاذبه مثبت ایجاد می کند پس باید فرض را براین گذاشت که جرمی مثبت دارد این تصور ما هست حال انکه با این تصور گاهی بعضی چیزها همچون انبساط جهان و علت کاهش جرم الکترون برای ما گنگ می شه .
اما اینکه چرا من انرژی را مثبت تلقی می کنم زیرا با تبدیل شدن جرم به انرژی قوانین ما برای انها فرو می ریزد و از طرفی همین فروریختن نشانه ای از این هست که اون جرم نمی تونه با ماهیت منفی باشد/!
جرم در میدان گرانشی افزایش پیدا می کنه اما برای الکترون بر عکس این امر اتفاق می افته!

[godfather]

2- در مورد ميدان گرانشي قوي و واكنش ميان الكترون و پروتون حق با جناب Anishtain2 هست، اما توجيه ايشون براي اين پديده كه مي گن با كم شدن سرعت الكترون روي هسته مي افتد، نادرست است !
زماني كه نيروي گرانش آنقدر زياد شود كه بر نيروي ناشي از تبهگني الكترون ها غلبه كند، الكترون ها به سمت هسته collapse كرده و با پروتون ها واكنش خواهند داد.

در مورد اینکه نیروی گرانش بر Degeneracy ااکترون ها غلبه میکنه! چقدر باید سنگین باشن که این اتفاق بیفته؟
میدونیم که ستاره هایی داریم معروف به Degenerate Stars ، که به دلیل چربشِ اثرِ تبهگنی به گرانش، collapse نمی کنن!
و یه نکته دیگه اینکه یک اعمال ساده نیمه نسبیتی یک حد برای نزدیک شدنِ دو الکترون میزاره به این صورت که یک حد بالا برای تغییرات P (تکانه) میزاره و تغییرات طول هم محدودیت میگیره به خاطر اصل عدم قطعیت، که این طول اگه درست بگم همون طول موج کامپتونِ با جرم الکترونِ! اگه اطلاعاتی در این زمینه به من بدین ممنون میشم!

سلام

بزاريد سوالاتتون رو دونه دونه جواب بدم ( البته در حد سواد خودم! )

در مورد اینکه نیروی گرانش بر Degeneracy ااکترون ها غلبه میکنه! چقدر باید سنگین باشن که این اتفاق بیفته؟ میدونیم که ستاره هایی داریم معروف به Degenerate Stars ، که به دلیل چربشِ اثرِ تبهگنی به گرانش، collapse نمی کنن!

شايد بهتر بود از واژه فشار به جاي نيروي گرانش استفاده كنم
بزاريد يه مثال بزنم
اگه قرار بود با جرم زياد بتونيم بر فشار تبهگني غلبه كنيم خوب ستاره ها مستعد ترين اجرام براي اين مهم بودند اما چيزي كه باعث غلبه بر تبهگني و ايجاد نيروي لازم براي اين كار ميشه در واقع فشار ناشي از لايه هاي جرمي هست كه مي تونيم اون رو با كسر فشردگي بيان كنيم.

اما در مورد اين كه اين مقدار چقدر بايد باشه تا بر تبهگني الكترون ها غلبه كنيم، اين كار رو چاندراسخار ( يا همون چاندراسكار ) انجام داده و در حدي موسوم به حد چاندراسخار بيان شده كه مقدار تقريبي و عددي اون 1.4 جرم خورشيد هست ( كه البته حد بالاي (max) جرم هست )
محاسبات رو هم مي تونيد در فضل 7 ( اگه اشتباه نكنم ) كتاب مكانيك آماري پاتريا مطالعه كنيد

ستاره ي فشرده اي كه بعد از طي مراحل پاياني عمرش، جرم باقي مانده اي به اندازه نهايتاً 1.4 برابر جرم خورشيد داشته باشه مي تونه با فشار تبهگني خودش بر فشار ناشي از لايه هاي جرمي مقاومت كنه و نوعي تعادل در ستاره بوجود بياد
اين اتفاق در كوتوله هاي سفيد رخ ميده


و اين كه گفتيد ستاره هاي دِژنِره يا همون Degenerate Star ، در واقع ستاره اي با اين نام نداريم بلكه مرحله اي از عمر ستاره هاي فشرده ( compact stars‌) وجود داره كه ستاره رو در اين مرحله مي گن ستاره تبهگن

و همون مرحله اي هست كه در بالا توضيح دادم
يعني ستاره اي كه تونسته با استفاده از فشار تبهگني خودش ( كه حالا اين تبهگني خودش انواع مختلف داره، مثلاً تبهگني الكترون ها يا تبهگني نوترون ها يا تبهگني نوكلئون ها و حتي كوارك ها!‌) بر فشار ناشي از جرمش غلبه و نوعي تعادل ايجاد كنه

و یه نکته دیگه اینکه یک اعمال ساده نیمه نسبیتی یک حد برای نزدیک شدنِ دو الکترون میزاره به این صورت که یک حد بالا برای تغییرات P (تکانه) میزاره و تغییرات طول هم محدودیت میگیره به خاطر اصل عدم قطعیت، که این طول اگه درست بگم همون طول موج کامپتونِ با جرم الکترونِ! اگه اطلاعاتی در این زمینه به من بدین ممنون میشم!

محدوديتي كه براي فاصله دو الكترون غير تبهگن داريم از همون اصل طرد پاولي بدست مياد

الكترون ها در حالت كاملاً تبهگن و در جرم هايي در حد فراتر از كوتوله سفيد ( مثلاً يك پيش ستاره نوتروني) ميزان چگالشي از مرتبه

دارند.

در چنين چگالش هايي الكترون ها انرژي بالايي بدست خواهند آورد كه از انرژي سكون آن ها فراتر بوده و مي توان الكترون را نسبيتي فرض كرد ( يا به قول شما نيمه نسبيتي چون اين انرژي ها آنقدر زياد نيست كه ذره فوق نسبيتي محسوب شود).

مرسی رییس جان عالی بود!
کاملا حق با شماست! که در واقع تبهگنی ستاره مرحله ای از مراحلِ حیات یک ستاره است!
من این مراحل رو هیچ وقت درست یاد نگرفتم، در این مرحله تبهگنی می تونه تحت هم جوشی های هسته ای یه سری عنصر سنگین تر تولید شه که بر فشار تبهگنی غلبه کنه!
استفاده واژه فشار خیلی درستِ اینجا! من اشتباه کردم گفتم نیرو ! چون نیروی تبهگنی یه جوریه؟!؟ اونوقت باید در مورد منشا این نیرو حرف زد!
در هر صورت ممنون از شما

[Anishtain2]

godfather عزیز اگه مشکلی نیست دیگه بحث تبهگنی را تموم کنید
ممنون!

[COSMOLOGIST]

. . . حال انکه با این تصور گاهی بعضی چیزها همچون انبساط جهان و علت کاهش جرم الکترون برای ما گنگ می شه . . . .

من با اين قسمت قرمز رنگ مشكل دارم

از اول هم گفتم مشكل اينه، لطفاً اينو توضيح بديد نه چيزاي ديگه

اما اینکه چرا من انرژی را مثبت تلقی می کنم زیرا با تبدیل شدن جرم به انرژی قوانین ما برای انها فرو می ریزد و از طرفی همین فروریختن نشانه ای از این هست که اون جرم نمی تونه با ماهیت منفی باشد/!

اين قسمت هم دائماً در ستاره ها با تبديل ميليون ها تن ماده در هر دقيقه به انرژي در حال رخ دادن هست و هيچ قانوني هم فرو نميريزه !

اينم توضيح بديد كه چه قانوني به هم ميريزه دقيقاً !

[Anishtain2]

قسمت اول را من هم گفتم که فرمول را در مقاله نگاه کنید اگر مشکلی در اون قست بود بگید فرمول در بخش اوایل مقاله هست
اما در مورد فرو ریختن قوانین نمونش سیاه چاله هست!