صفحه 1 از 1

حرکت نور

ارسال شده: دوشنبه ۱۳۹۱/۷/۲۴ - ۱۱:۵۴
توسط emperor67
می دونیم که نور یه «موج» محسوب میشه و داری یه طول موجی هست و از طرفی می دونیم که هر موجی برای ارتعاش نیاز به چیزی داره که اون رو مرتعش کنه! مثلا موج آبی نیاز به فضایی به اسم «آب» برای ارتعاش داره! ولی ذرات فوتون حتی توی خلا هم ارتعاش دارن!
سوالی که برای من هست اینه که میشه اینطوری فرض کرد که «دلیل ارتعاش نور توی ابعاد بالاتر معنی پیدا می کنه! یعنی وقتی وارد بعد پنجم و یا بالاتر از اون بشیم فضای چهاربعدی اطراف ما عامل (فضای) ارتعاش نور در بعد پنجمی می شه که ما از درک اون عاجز هستیم».

Re: حرکت نور

ارسال شده: چهارشنبه ۱۳۹۱/۸/۱۷ - ۱۷:۳۳
توسط هرمز پگاه
نیاز نیست که ١۰۰% اینجوری باشد و سراغ گستره های نوین ( ابعاد جدید) برویم.
همچنان میتوان با فانتزی گفت که اسپاش ( فضا) خودش تار و پودی دارد که همان "ریسمان"
های بنیادین و ریز ( مانند نگره ی ریسمانی ) است و جنبش فوتون را میتوان جابجایی
انرژی از راه لرزش برافروخته ی این ریسمان ها دانست که در حالت نورمال، لرزش
پایین دارند. به هرروی گفته میشود این خیزه ( موج) که گفتید نیاز به مدیوم( یا بستر) ندارد.

تصویر

Re: حرکت نور

ارسال شده: چهارشنبه ۱۳۹۱/۸/۱۷ - ۱۷:۵۷
توسط Behjo
emperor67 نوشته شده:می دونیم که نور یه «موج» محسوب میشه و داری یه طول موجی هست و از طرفی می دونیم که هر موجی برای ارتعاش نیاز به چیزی داره که اون رو مرتعش کنه! ...
رفتار خیزه ای(موجی) داشتن فوتون ها درست
مانند رفتار خیزه ای داشتن دیگر ریزگان(ذرات) است.
و این رفتار خیزه ای از اصل عدم قطعیت می آید.
برای نمونه آزمایش دوشکاف یانگ را هم می توان
با فوتون(نور) انجام داد و هم با الکترون یا نوترون و...
و هر بار تداخل نواری بدست آورد.

و بنابر یکی از اصل موضوعه های مکانیک کوانتومی
که ماکس بورن بنا نهاد:
این خیزه*(تابع موج)همانا چگالیِ گرایندِ(احتمال)ریزک(ذره)
است نه یک خیزه ی مادی
مانند خیزه های آب که نیاز به
بستر داشته باشد.
***
نگر شما را مردم در قرن 19 داشتند و گمان می کردند
که نور هم نیاز به یک بستر دارد که شناسایی پذیر نیست
و نامش را به پیروی از ارستو گذاشته بودند اِ تِر ولی
آزمایش مایکلسون ـ مورلی نگره ی اِ تِر را پوچ کرد.
------
* در واقع دامنه ی خیزه به توان2

Re: حرکت نور

ارسال شده: چهارشنبه ۱۳۹۱/۱۰/۱۳ - ۱۳:۵۸
توسط bella9091
در ابعاد بالاتر هندسه اقلیدسی بی معنی می شه (مدل هندسی ریمانی) و اشکال جسم خاص خودشون رو از دست می دن!
فقط مسئله اینجاس که چطور باید به اون ابعاد بالاتر دست یافت؟