با عرض سلام؛
علم فيزيک (Physics) ، بنيادي ترين علم، و جايگاه آن، بعد از رياضي (Math) و هستي شناسي (Ontology) است.
بر خلاف جريانات تفکّر عمومي، فيزيک تنها و تنها به يافتن چرايي وقوع پديده ها نمي پردازد.
فيزيک با
روش هاي هوشمندانه، و توسط
آزمايش هاي کنترل شده، در پي يافتن چرايي و قوع اين پديده ها است.
حال شايد بپرسيد دليل اين همه مقدّمه چيني چه بود؟
مشاهده مي شود که برخي از عزيزان و ما، فيزيک را به دو شاخهء محض و کاربردي تقسيم مي کنيم.
بنده مي گويم که بهتر است اين کار را نکنيم؛
چرا که علم فيزيک، با تفکّر محض و تجريدي کاري ندارد.
يک فيزيکدان نمي تواند پديده اي طبيعي را اثبات رياضي کند!
معادلات رياضي، تنها مدل هايي
شبيه به واقعيت هستند.
هيچگاه، هيچگاه،
هيچگاه نمي توان مدلي رياضي طراحي نمود، که به طور کامل و تمام، با واقعيت تطابق داشته باشد.
اگر مي گوييد نه،
بهتر است از خود سوال کنيد که آيا انسان مي تواند طول يک شيء دلخواه را به طور کاملاً دقيق حساب کند؟
از طرفي فيزيک با خود طبيعت کار دارد، رياضيات ابزاري بيش نيست!
(
البته ابزار هاي ديگري مانند حدس و جادو هم وجود دارند (!) ولي هيچ کدام قدرت خارق العاده و شگفت انگيز رياضي را ندارند! )
امّا بعد؛
همانطور که مي دانيد،
رشتهء فيزيک، از رشته هاي علوم پايه است.
و متأسفانه، متأسفانه،
رشته هاي علوم پايه در کشور عزيز و مطبوع (!) ما خيلي مورد توجّه نيستند.
پس اگر مي خواهيد خودتان، خودتان را مورد توجّه قرار دهيد.
1- بايد سعي کنيد که در يکي از دانشگاه هاي خوب کشور تحصيل کنيد.
2-بايد دانشجوي خوب و فعّالي باشيد. (
منظورم اين نيست که رَنک يک باشيد!)
بديهي است که مورد دوّم از مورد اوّل بسيار مهم تر است.
گونه های فیزیکی
در کشور ما، اکثر دانشگاه ها، فیزیک را با گرایش هایش ارائه می دهند.
همانطور که می دانید، فی الحال 5 گرایش بیشتر در دورهء کارشناسی نداریم.
البته گرایش هایی مانند هواشناسی، هر جایی ارائه نمی شوند.
فیزیک نظری هم همینطور است.
در برخی دانشگاه ها انتخاب گرایش، در همان آغاز اولین ترم صورت می گیرد، و در برخی نیز در اواخر دورهء کارشناسی.
البته در بعضی دانشگاه ها هم انتخاب گرایش صورت نمی گیرد و دانشجو خود آزاد و مختار است که میزان واحدی را که می خواهد، از گرایش ها بر می دارد.
به طور کلّی و بسته به دانشگاه، هر دانشجوی فیزیک،
باید بین 135 تا 149 واحد را بُگذراند.
اندر خم فيزيک!
چکیدهء آنچه که يک دانشجوي فيزيک بايد در طول دورهء کارشناسي، از فيزيک بخواند در زير خلاصه کرده ام.
1- کُتُب رياضيات، فيزيک و شيمي عمومي (
از آدامز و استوارت و ليتهُلد و دکتر شهشهاني گرفته، تا هاليدي و اُهانيان و چارلز مورتيمر و ... )
2- مباحث مربوط به فيزيک کلاسيک (
مکانيک تحليلي، الکترومغناطيس و ترموديناميک)
3- مباحث مربوط به فيزيک نوين (
نسبيّت و مکانيک کوانتايي)
4- آزمايشگاه هاي اجباري، (مانند آز فيزيک 1 و 2 و 3)، و اختياري
مي خواهم زنده بمانم !
اگر مي خواهيد واقعاً در فيزيک دوام بياوريد، و کارتان به خودکشي و ديگرکُشي (!) و اين جور چيز ها نرسد!
بايد متعـــــــــادل باشيد
بايد واقعاً متعادل باشيد
واقعاً بايد متعادل باشيد
بايد درس بــخوانيد
بايد تفــــــريح کنيد
بايد تحــــقيق کنيد
بايد تجــــــربه کنيد
نبايد همــش درس بخوانيد
نبايد هــــمــش تفريح کنيد
نبايد از اجتماع کناره بگيريد
نبايد انگيزهء خودتون رو از دست بديد
و چندين بايد و نبايد ديگر
اوّلاً ســعي کنيد با اُســتاد پيش برويد
ثانياً درس هـــفته را در هـــفته بخوانيد
ثالثاً خودتان را با ديگران مقايسه نکنيد
رابعاً از سال بالايي ها کمک بگيريد (
هرچند که بدتر سردرگمتان مي کنند!)
خامساً خودتان را براي نمره هلاک نکنيد! (
درسو بفهميد نمره خودش مياد!)
اپلاي کردن، برگ برنده در دست فيزيکي ها ...
خرخون ها بخوانند ...
رشته های علوم پایه، از آن رشته هایی هستند که اپلای خورشان مَلَس است!
یعنی چی؟
یعنی اگر ديديد که واقعا عالي هستيد،
يعني داريد از علم منفجر مي شويد، و به اصطلاح داريد در اينجا حرام مي شويد ...
آها ...
بهترين گزينه
A P P L Y کردن است.
و اين به اين معني نيست که فلنگ رو ببنديد!
مي رويد و انشاء الله بر هم مي گرديد!
حتماً بر می گردید!
حتماً بر می گردید! (
بر نمی گردید!)
يادتان باشد،
براي اپلاي کردن، بايد
معدّل بالايي داشته باشيد.
علاوه بر اين، ملاک هاي ديگري نيز هست که به شما در اپلاي کردن کمک مي کند.
مانند:
1- T.A بودن.
2- کار هاي اجراييِ دانشجويي در دانشگاه داشتن.
3- المپيادي بودن.
4- يک پروپوزال خوب، از طرف اساتيد معروف داشتن.
و ...
فیزیک آسان نمود اوّل ولی ...
رشتهء فیزیک واحد های درسیِ ساده ای ندارد.
حتّی برخی می گویند که از سایر رشته های مهندسی نیز مشکل تر است.
کافی است تا مکانیک تحلیلی ما رو با دینامیک مهندسین مکانیک مقایسه کنید.
یا می گویید نه...
بروید دو کتاب الکترومغناطیس (یا به قول بچّه ها
الِکمِغ!) فیزیکی ها رو با الکترومغناطیس بچه های برق مقایسه کنید.
لازم نیست اصلاً کتاب ها رو بخونید،
فهرست و حجم کتاب ها رو با هم مقایسه کنید!
امّا نباید بترسید.
اصلاً نباید جا خالی کنید.
اگر تلاشتان را بکنید.
اگر امیدوار باشید.
و مهمتر از همه اگر به او توکّل کنید.
بی شک روزی می رسد که مطرنّم می شوید به شعر شیخ که گفت:
حـضوری گر همی خواهی، از او غافل مشو حافظ
مَتی ما تلقَ مَن تهــوی، دَع الدُّنیا و اهمِلها
به هر حال، اميدوارم که اصل
تعادل در اعمال را فراموش نکنيد.
ببخشيد اگر چشمانتان را به درد آوردم.
موفّق و پاینده باشيد.