Re: شتاب متغير ممتد
ارسال شده: سهشنبه ۱۳۹۱/۱۰/۱۹ - ۱۹:۵۲
خب من هم در 6 تا پست اثبات کردم اینکار غلط هست دیگه!
اثبات کردم یا باید هردو رو ثابت بگیرید یا هردو رو متغیر!
اثبات کردم یا باید هردو رو ثابت بگیرید یا هردو رو متغیر!
پس هنوز هوش نکردید!Cartouche نوشته شده:خب من هم در 6 تا پست اثبات کردم اینکار غلط هست دیگه!
اثبات کردم یا باید هردو رو ثابت بگیرید یا هردو رو متغیر!
اولا اینکه من یادم نمیاد اینجا کسی به گذاشتن ِ علامت ِ مساوی گیر بده. و کسی هم از استفاده از = تناقض در بیاره.ا.ت نوشته شده: یک تقریب دیگه
هست. این تقریب به طور مشابه، با نوشتن سری تیلور حول نقطه t بدست میاد:
کافیه x رو برابر با 0 بذارید، و جملات مرتبه 2 به بالا رو صرف نظر کنید، تا همون فرمول بدست بیاد.
همچنین لازم به ذکره که در تقریبها در اصل باید برای جلوگیری از تناقض، به جای نماد
از نماد
استفاده کرد، و گر نه میشه به هر تقریبی گیر داد و تناقض ازش در آورد! اما رایج هست که بعد از دو یا سه مرحله دیگه فقط از علامت = استفاده بشه، و کسی هم گیر الکی نمیده!
من هم عرض کردم، این کاری که شما کردید نادرست هست. چه میانگین گرفته باشید و چه بهترین میانگین و چه g0 در هر صورت غلط هست. من هم نگفتم که مهم هست چه شتابی داشته باشید. من گفتم اصلا یا باید تقریب نزنید( یعنی میانگین نگیرید و g0 نگذارید و میانگین پیوسته نگیرید و ...( به عبارت ِ دیگه اصلا از فرمول شتاب ِ ثابت استفاده نکنید.)) و یا اگر تقریب میزنید درست تقریب بزنید.هرمز پگاه نوشته شده: پس هنوز هوش نکردید!
گفتیم که ما از فورمول شتاب یکسان(ثابت) سود میبریم:
ولی این شتاب یکسان
که نباید بی چون و چرا همان
باشد! ما یک چند تا g گوناگون داریم، یکی در بالا،
یکی در پایین و یکی هم میانگین. سخن در این است که
چه جوری بهترین میانگین را برای
یا همان
برگزینیم / حساب کنیم :
میانگین خطی ? ، میانگین پیوسته... ?
پس هیچ مهند (مهم) نیست که در زمان پرواز یا افتادن یا ..
در هر لحظه چه شتابی داشته ایم (چون از فورمول شتاب ثابت
سود جسته ایم)، بساکه می آییم و میگوییم که یک شتاب میانگین ،
میان
و
داشته ایم که آنرا افمار (حساب) میکنیم و این همان
شتاب ثابت بدست امده ی ماست که در فورمول جاگذاری میکنیم !
سود بردن از فورمول شتاب ثابت، راه ما راCartouche نوشته شده: ....
من اثبات کردم که شما به محض ِ اینکه از فرمول ِ شتاب ِ ثابت استفاده کنید، راهتون غلط خواهد شد، حالا در این فرمول هر g ای و هر میانگینی از اون رو که بزارید فرقی نداره.
ما نیز گفتیم که برداشت شما نادرست بوده و فرنودش را هم گفتیم.Cartouche نوشته شده:شما اصلن پست های ِ قبلی ِ من رو خوندید؟
من اثبات کردم که چنین تقریب زدنی راه رو نادرست میکنه. هیچ ربطی هم به نگرش ِ من نداره.
شما اصلن پست های ِ منو نمیخونید و فقط میگید که راه ِ من درست هست.
شما تقریب زدن رو نیاموختید، و اشتباه تقریب میزنید، من اشکال ِ تقریب زدن ِ شما رو میگم و شما اصلن نمیخونید. و میگید که راه ِ من درست هست.
برای ِ بار ِ صدم: من دلیل آوردم و گفتم که شما نمیتونید یکجای ِ مسئله برای ِ یک عبارت، تقریب بزنید( با استفاده از میانگین یا هر چیز ِ دیگه) و یکجا نه. نه تنها من، بلکه هر کتاب ِ تقریبی رو که ببینید، همین حرف رو میزنه. با توجه به اینکه من استدلال کردم و تازه حرفم در منابع هم موجوده، پس به نگرش ِ من نیست.
"راه ِ شما از نگرش ِ من نادرست هست، اما چون نگرش ِ من با استدلال و علمی هست، و ایرادی نداره( شما نتوانستید بگیرید)، پس راه ِ شما از نگرش ِ من که هم آن نگرش ِ علم هست، نادرست هست، پس راه ِ شما از نظر ِ علم نادرست هست"
[/quote]quote="Cartouche"]جواب ِ شما که شانسی نیست. جواب ِ شما ایراد ِ علمی داره.
من نمیدونم شما تقریب زدن رو از کچا و از کی یاد گرفتید؛ ولی از هر کسی که به این شیوه یادگرفتید، غلط یاد گرفتید.
ببینید کاری که شما کردید این هست که در یک مسئله، یک پارامتر رو یکبار تا یک جا تقریب زدید و خط ِ بعدی ِ اون رو بدون ِ تقریب نوشتید.
من کاری که شما کردید رو برای ِ یک مثال ِ دیگه انجام میدم تا ببنید که اگر فرض کنید این حرکتی که شما کردید درست هست، به چه نتایج ِ وحشتناکی منجر میشه.
فرض کنید که:
شما اومدید یک جای ِ معادله تقریب زدید و یک جا نه. من هم همینکارو رو میکنم. اپسیلون کوچک هست و من یک عبارتی رو بر حسب ِ این A ها مینوسیم. یک جاهایی رو مطابق با کاری که شما کردید تقریب میزنم و یک جاهایی رو نه.
ما داریم:
من در این عبارت N تا A/A ضرب میکنم. با توجه به اینکه A/A=1 هست.
پس:
که N ها از این ها داریم.
حالا مطابق با کاری که شما کردید و ادعا میکنید که درست هست و نگرش ِ من هست که غلط هست من صورت ِ اینهارو تقریب نمیزنم و مخرج رو تقریب میزنم. یعنی در یک عبارت در صورت از اپسیلون صرف ِ نظر نمیکنم و در مخرج میکنم، بنابراین میشه:
و با N بزرگ، یک عبارت که بزرگ هست برابر با صفر شده که این تناقض هست.
برای ِ از بین رفتن ِ چنین مشکل هایی، انجام ِ کارهایی مثل ِ اونی که شما انجام دادید در تقریب باطل هست. حالا در اینجا که شما رفتید شانسی خطایش کم شده، مثال ِ بالا میبینید که نتایج وحتشناک میشه.
بنابراین راه ِ شما با این که جوابش خوب هست، نادرست به حساب میاد. این رو دانشجویی بنویسه در برگه امتحانیش، استاد قطعا صفر میده.
من تنها گمانی که داشتم این هست که شما در نوشته تان تقریب زدید. بقیه ی ِ گمان های ِ من اصلن نادرست.هرمز پگاه نوشته شده:کاستی سخن شما در انیجاست که برای گمان نادرست خود ردیه میاورید.
•
بکار بردن فورمول کلاسیک شتاب ثابت که خودش روا هست!Cartouche نوشته شده:من تنها گمانی که داشتم این هست که شما در نوشته تان تقریب زدید. بقیه ی ِ گمان های ِ من اصلن نادرست.هرمز پگاه نوشته شده:کاستی سخن شما در انیجاست که برای گمان نادرست خود ردیه میاورید.
•
این گمان ِ من نادرست هست؟
میانگین گرفتن تقریب نیست؟ سود بردن از شتاب ِ ثابت تقریبی نیست؟هرمز پگاه نوشته شده:بکار بردن فورمول کلاسیک شتاب ثابت که خودش روا هست!Cartouche نوشته شده:من تنها گمانی که داشتم این هست که شما در نوشته تان تقریب زدید. بقیه ی ِ گمان های ِ من اصلن نادرست.هرمز پگاه نوشته شده:کاستی سخن شما در انیجاست که برای گمان نادرست خود ردیه میاورید.
•
این گمان ِ من نادرست هست؟
تنها بدیش اینکه در بلندای بالا پاسخ باریک نمیدهد.
برای شتاب گرانش ثابت نیز، از میانگین شتابی که میان
مینیموم و ماکزیموم هست سود بردیم. که انیهم رواست!
میانگین ما هم خطی نبود، پیوسته بود. به همین آسانی .
به این نمیگویند "تقریب زدن"، آن چیز دیگری است که
شما میگویید و به درجه ی تقریب و اینها سروکار دارد!
سود بردن از فورمول شتاب ثابت، راه ما را
"تقریبی" میکند
هرمز پگاه نوشته شده:بی اینکه ناچار از کاربرد آن معاله ی هیولا باشیم. این یک "تقریب" بسزا هست.
هرمز پگاه نوشته شده:میتوان برای نزدیکی یک درجه را اینگونه را از میان برداشت.
هرمز پگاه نوشته شده: برای همین میانگین g را پیدا کردیم دیگر! تقریب هم در همین ایزولاسیون انجام شده.
هرمز پگاه نوشته شده: سود بردن از فورمول شتاب ثابت، راه ما را "تقریبی" میکند و نه "نادرست".
و حالا : (!!!)هرمز پگاه نوشته شده:برای بهتر کردن تقریب هم میتوان...
هرمز پگاه نوشته شده:به این نمیگویند "تقریب زدن"، آن چیز دیگری است که
شما میگویید و به درجه ی تقریب و اینها سروکار دارد!
در حالی شما یکجا g رو با میانگیری کردید، و در فورمول ِ شتاب ِ ثابت گذاشتید، هرچند که میانگین گیریتون بسیار دقیق باشه.ehsan.m1354 نوشته شده:فرض کنيم که ما نمي خواهيماز جزئيات صرفنظر کنيم و مي خواهيم g را ثابت در نظر نگيريم
انگاه فرمول محاسبه دقيق زمان برخورد توپ از فاصله 500 متري زمين بدون در نظر گرفتن اصطکاک چقدر است؟
Cartouche نوشته شده:من بیشتر از این دیگه بحث نخواهم کرد. چون من مسئول ِ آموزش ِ شما نیستم.
مطمئنم خواننده ها اگر اثبات ِ من رو مبنی بر غلط بودن ِ راه ِ شما ببینند، خودشون قادر به این هستند که تشخیص بدن که درست هست یا نادرست.
و اما در آخر هم بگم که حتی اگر راه ِ حل ِ شما درست هم باشد، و تقریبتون درست باشه، باز پاسخ به سوال ِ اصلی نیست، چون :در حالی شما یکجا g رو با میانگیری کردید، و در فورمول ِ شتاب ِ ثابت گذاشتید، هرچند که میانگین گیریتون بسیار دقیق باشه.ehsan.m1354 نوشته شده:فرض کنيم که ما نمي خواهيماز جزئيات صرفنظر کنيم و مي خواهيم g را ثابت در نظر نگيريم
انگاه فرمول محاسبه دقيق زمان برخورد توپ از فاصله 500 متري زمين بدون در نظر گرفتن اصطکاک چقدر است؟