انهدام نسبیت خاص و عام آلبرت اینشتین (به همراه مقالات)
- [email protected]
نام: م. ج. معروف به گربه ی زَبادی
محل اقامت: تهران
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۹/۲۴ - ۱۱:۴۹
پست: 1458-
سپاس: 514
- جنسیت:
تماس:
Re: انهدام نسبیت خاص و عام آلبرت اینشتین (به همراه مقالات)
ebismps:
جناب عالی این موضوع رو در نظر بگیر که تمام نسبیت اینشتین بر اساس مشاهده تنظیم شده. من نمی دونم با این نظریه ی ماقبل ارسطو ایم چه طوری تونستم مقدار انحنای پرتوی نور گذرنده از کنار خورشید و مقدار حضیض عطارد و تاخیر پژواک رادار رو دقیقاً معادل پیش گویی های نسبیت عام پیدا کنم؟! متوجه نشدید که من اتساع زمان و انقباض طول نسبیت خاص رو حفظ کردم، شما مثل اینکه نمی دونید که سرعت نور توی همون نسبیت عام می تونه در برخی از حالات از ثابت c تجاوز کنه و یا کمتر باشه. نسبیت اینشتین نوشته ی ماکس بورن، انتشارات علمی فرهنگی، صفحه ی 382 رو مثل اینکه مطالعه نفرمودید...
جناب عالی این موضوع رو در نظر بگیر که تمام نسبیت اینشتین بر اساس مشاهده تنظیم شده. من نمی دونم با این نظریه ی ماقبل ارسطو ایم چه طوری تونستم مقدار انحنای پرتوی نور گذرنده از کنار خورشید و مقدار حضیض عطارد و تاخیر پژواک رادار رو دقیقاً معادل پیش گویی های نسبیت عام پیدا کنم؟! متوجه نشدید که من اتساع زمان و انقباض طول نسبیت خاص رو حفظ کردم، شما مثل اینکه نمی دونید که سرعت نور توی همون نسبیت عام می تونه در برخی از حالات از ثابت c تجاوز کنه و یا کمتر باشه. نسبیت اینشتین نوشته ی ماکس بورن، انتشارات علمی فرهنگی، صفحه ی 382 رو مثل اینکه مطالعه نفرمودید...
Re: انهدام نسبیت خاص و عام آلبرت اینشتین (به همراه مقالات)
[email protected] نوشته شده:ebismps:
جناب عالی این موضوع رو در نظر بگیر که تمام نسبیت اینشتین بر اساس مشاهده تنظیم شده. من نمی دونم با این نظریه ی ماقبل ارسطو ایم چه طوری تونستم مقدار انحنای پرتوی نور گذرنده از کنار خورشید و مقدار حضیض عطارد و تاخیر پژواک رادار رو دقیقاً معادل پیش گویی های نسبیت عام پیدا کنم؟! متوجه نشدید که من اتساع زمان و انقباض طول نسبیت خاص رو حفظ کردم، شما مثل اینکه نمی دونید که سرعت نور توی همون نسبیت عام می تونه در برخی از حالات از ثابت c تجاوز کنه و یا کمتر باشه. نسبیت اینشتین نوشته ی ماکس بورن، انتشارات علمی فرهنگی، صفحه ی 382 رو مثل اینکه مطالعه نفرمودید...
منظور از مشاهده، دستگاه ناظره که میتونه اندازه گیری دقیق انجام بده .
اگرباهرروش ریاضی ونظریه فیزیکی تونستید انحنای نوروحضیض و....دقیقا معادل نسبیت عام پیداکنید،پس یک هم ارزی با نسبیت عام دارید.
(عنوان تاپیک رو "انهدام نسبیت خاص وعام اینشتین "قراردادید).
منظور از مطلق بودن سرعت نوردر یک دستگاه (برای تمام ناظران و...)مقدارثابت (300000km) نیست که بخواد کمتر از این مقدارباشه یا بیشتر،بلکه فقط وفقط مطلق درنظرگرفتن اون درهمون چارچوبه.(درکهکشانهایی سرعتی دوبرابر سرعت نور اندازه گیری شده).
وقتی با نظریه تون قانون یا اصل فیزیکی رو زیر سوال میبریدباید بتونید نتایج حاصل ازاون رو هم ردکنید.همانطورکه قانون نسبیت خاص وعام کرد.
Re: انهدام نسبیت خاص و عام آلبرت اینشتین (به همراه مقالات)
آقای ebismps بین درست بودن یک نظریه با نتایج نسبتا درست آن تفاوت وجود دارد. یک نظریه شاید غلط یا ناقص باشد اما به طور شانسی بتواند بخشی از پدیده ها را درست پیش بینی کند. چنین نظریه ای به طور قطع نمی تواند بخش کلی تری از پدیده ها را پیش بینی کند و اینجاست که ناقص بودن نظریه به اثبات می رسد.
بنابراین انهدام یک نظریه شاید ناشی از ناقص بودن یا غلط بودن بخشی از آن باشد و به این معنا نیست که همه نتایج حاصل از آن غلط هستند. و شاید یک نظریه دیگر نیز در عین متفاوت بودن با نظریه قبلی همان نتایج و حتی نتایج بیشتری را به دست آورد.
بنابراین انهدام یک نظریه شاید ناشی از ناقص بودن یا غلط بودن بخشی از آن باشد و به این معنا نیست که همه نتایج حاصل از آن غلط هستند. و شاید یک نظریه دیگر نیز در عین متفاوت بودن با نظریه قبلی همان نتایج و حتی نتایج بیشتری را به دست آورد.
- [email protected]
نام: م. ج. معروف به گربه ی زَبادی
محل اقامت: تهران
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۹/۲۴ - ۱۱:۴۹
پست: 1458-
سپاس: 514
- جنسیت:
تماس:
Re: انهدام نسبیت خاص و عام آلبرت اینشتین (به همراه مقالات)
ebismps :
بله همین طوره ولی ظاهراً متوجه نشدید که گزاره ی بالا اندازه گیری های دقیق رو شدیداً منوط به مشاهده ی اون ناظر کرده. و این یعنی اساس نسبیت بر مشاهدست.
بله درست میگید و فعلاً فصل اول این مقاله، بیان کننده ی این نکته است که انحنای فضا-زمان و هندسه ی نااقلیدسی ادامه دهنده ی قطعی نسبیت خاص (به شکل عام) نیست بلکه مفاهیم جایگزینی نیز مثل غلظت این کار را می تونه انجام بده. ثانیاً در این نظریه سرعت نور در شتاب های گریز از مرکز و گرانی بالا کُند می شه و نه تند. در ضمن به عناوین فصل دوم این مقاله در ابتدای این جستار اگر مراجعه فرمایید تا حدودی متوجه می شید که دامنه ی پیشگویی های این نظریه چه مطالبی را در بر داره که نسبیت عام قادر به توضیح اون ها نیست. و برای انهدام نسبیت خاص باید در انتظار مقالات مربوط به ساعت نوری خارجی باشید. که اصل اول اینشتین در آن رد شده.
اگر منظورتون از مطلق بودن سرعت نور بر اساس گزاره ی بالاست، پس در نظریه ی من هم سرعت نور در یک چارچوب مشخص مطلقه.
همونطور که گفتم این کار در ادامه ی مقالات صورت می پذیره. فعلاً در فصل اول شما شاهد توانایی نظریه در محاسبه ی نتایج پیچیده ی نسبیت عام با ابزاری ساده ترید.
منظور از مشاهده، دستگاه ناظره که میتونه اندازه گیری دقیق انجام بده .
بله همین طوره ولی ظاهراً متوجه نشدید که گزاره ی بالا اندازه گیری های دقیق رو شدیداً منوط به مشاهده ی اون ناظر کرده. و این یعنی اساس نسبیت بر مشاهدست.
اگرباهرروش ریاضی ونظریه فیزیکی تونستید انحنای نوروحضیض و....دقیقا معادل نسبیت عام پیداکنید،پس یک هم ارزی با نسبیت عام دارید.
(عنوان تاپیک رو "انهدام نسبیت خاص وعام اینشتین "قراردادید).
بله درست میگید و فعلاً فصل اول این مقاله، بیان کننده ی این نکته است که انحنای فضا-زمان و هندسه ی نااقلیدسی ادامه دهنده ی قطعی نسبیت خاص (به شکل عام) نیست بلکه مفاهیم جایگزینی نیز مثل غلظت این کار را می تونه انجام بده. ثانیاً در این نظریه سرعت نور در شتاب های گریز از مرکز و گرانی بالا کُند می شه و نه تند. در ضمن به عناوین فصل دوم این مقاله در ابتدای این جستار اگر مراجعه فرمایید تا حدودی متوجه می شید که دامنه ی پیشگویی های این نظریه چه مطالبی را در بر داره که نسبیت عام قادر به توضیح اون ها نیست. و برای انهدام نسبیت خاص باید در انتظار مقالات مربوط به ساعت نوری خارجی باشید. که اصل اول اینشتین در آن رد شده.
منظور از مطلق بودن سرعت نوردر یک دستگاه (برای تمام ناظران و...)مقدارثابت (300000km) نیست که بخواد کمتر از این مقدارباشه یا بیشتر،بلکه فقط وفقط مطلق درنظرگرفتن اون درهمون چارچوبه.(درکهکشانهایی سرعتی دوبرابر سرعت نور اندازه گیری شده).
اگر منظورتون از مطلق بودن سرعت نور بر اساس گزاره ی بالاست، پس در نظریه ی من هم سرعت نور در یک چارچوب مشخص مطلقه.
وقتی با نظریه تون قانون یا اصل فیزیکی رو زیر سوال میبریدباید بتونید نتایج حاصل ازاون رو هم ردکنید.همانطورکه قانون نسبیت خاص وعام کرد.
همونطور که گفتم این کار در ادامه ی مقالات صورت می پذیره. فعلاً در فصل اول شما شاهد توانایی نظریه در محاسبه ی نتایج پیچیده ی نسبیت عام با ابزاری ساده ترید.
Re: انهدام نسبیت خاص و عام آلبرت اینشتین (به همراه مقالات)
@Wolfram:
اینکه انتقاداتِ بیرونی باعثِ تیمارستانیشدن یا خودکشیِ ملّت و اینها نشده بلکه مستقل از اونها، خودِ طرف یهمشکلی داشته خب نکتهیِ ظریفیه.
منتهی اگه بخوام همون مطلب رو در همون جهت بدونِ پیازداغِ اضافه بنویسم، میشه که کانتور برایِ نشون دادنِ کاراییِ نظریهیِ مجموعهها (یا دقیقتر، تعریفِ اردینالها) وابسته به «خدا» یا هر چیزِ نامرتبط برای تفهیم مخالفین نبود. بولتزمان هم نگفت بعداً بهدرکِ چیزی که گفتم میرسید. اصولاً تویِ هر سمیناری هر کس با ترس و لرز صحبت میکنه و همیشه جملاتش رو با «مطمئنم افرادی هستند اینجا که بهتر از من میدونن ولی من فکر میکنم...» یا یهچیزی شبیه اون شروع میکنه که از اینکه خودش رو علامهیِ دهر بنامه و بعداً بهسخرهیِ جامعهیِ علمی گرفته بشه جلوگیری کنه.
این در نقطهیِ عطفِ اینتاپیکه و آیاتی چند از این بابا نشون میده:
یا
یا
یا
یا
یا اینکه واسهیِ کسبِ اعتبار تلاوت میکنه که مجلهش قرارداد داره با دانشگاهِ زوریخ یا واسه استناد به مرجع کسایی رو میگه که تو جاهایی کنفرانس دادن که اونایی که میگن زمین تخته(!) هم رفتند کنفرانس دادند یا Tom Van Flandern که میگفت موجوداتِ فضایی تو مریخاند و فلان.
هدفِ غایی هم این بود که عملکردِ افرادی مثلِ کانتور و بولتزمان که قبلاً جدی گرفته نشدند متفاوت بود (و بعداً هم از گریگوری پرلمان گفتم که اگه یه نفر بخواد انقلابِ علمی کنه، نمیاد همون اوّل انقلابِ علمیش رو بکنه تیترِ مقاله!) و شرطِ کافی برای پوچی هر بحثی با هر بابایی، گفتنِ فقط یکی از مواردِ بالاست چون نشون داده بحث و تست و اینا جایی نداره و این بابا حقیقت رو قبلاً کشف کرده تمام و رفته پیِ کارش!
اینکه انتقاداتِ بیرونی باعثِ تیمارستانیشدن یا خودکشیِ ملّت و اینها نشده بلکه مستقل از اونها، خودِ طرف یهمشکلی داشته خب نکتهیِ ظریفیه.
منتهی اگه بخوام همون مطلب رو در همون جهت بدونِ پیازداغِ اضافه بنویسم، میشه که کانتور برایِ نشون دادنِ کاراییِ نظریهیِ مجموعهها (یا دقیقتر، تعریفِ اردینالها) وابسته به «خدا» یا هر چیزِ نامرتبط برای تفهیم مخالفین نبود. بولتزمان هم نگفت بعداً بهدرکِ چیزی که گفتم میرسید. اصولاً تویِ هر سمیناری هر کس با ترس و لرز صحبت میکنه و همیشه جملاتش رو با «مطمئنم افرادی هستند اینجا که بهتر از من میدونن ولی من فکر میکنم...» یا یهچیزی شبیه اون شروع میکنه که از اینکه خودش رو علامهیِ دهر بنامه و بعداً بهسخرهیِ جامعهیِ علمی گرفته بشه جلوگیری کنه.
این در نقطهیِ عطفِ اینتاپیکه و آیاتی چند از این بابا نشون میده:
اگه یکی واقعاً اینشتین قرن 21 باشه و بخواد نظریه ی نسبیت رو زیر سوال ببره باید چی کار بکنه؟
یا
خواهی دید که این جستار و این پست یکی از مهمترین و ارزشمند ترین تمام جستارها توی تاریخ هوپا خواهد شد.
یا
نه بلکه این خداست که تصمیم می گیره که چه وقت یه حقیقت عالم گیر بشه و اونوقت می بینی که این ساختارهای مخالف هم از روی بیچارگی اون رو می پذیرن.
یا
کسی[خدا] که من رو به این راه هدایت کرده درست و غلط این راه رو هم بهم نشون می ده و نه افرادی که توی خیلی جاها خودشون درست و غلط رو نمی دونن کدومه.
یا
من وقتمو تلف نکردم چون هدف من گرفتن تایید دیگران نیست بلکه کشف حقیقته و خوشبختانه توی این راه موفق هم شدم
یا اینکه واسهیِ کسبِ اعتبار تلاوت میکنه که مجلهش قرارداد داره با دانشگاهِ زوریخ یا واسه استناد به مرجع کسایی رو میگه که تو جاهایی کنفرانس دادن که اونایی که میگن زمین تخته(!) هم رفتند کنفرانس دادند یا Tom Van Flandern که میگفت موجوداتِ فضایی تو مریخاند و فلان.
هدفِ غایی هم این بود که عملکردِ افرادی مثلِ کانتور و بولتزمان که قبلاً جدی گرفته نشدند متفاوت بود (و بعداً هم از گریگوری پرلمان گفتم که اگه یه نفر بخواد انقلابِ علمی کنه، نمیاد همون اوّل انقلابِ علمیش رو بکنه تیترِ مقاله!) و شرطِ کافی برای پوچی هر بحثی با هر بابایی، گفتنِ فقط یکی از مواردِ بالاست چون نشون داده بحث و تست و اینا جایی نداره و این بابا حقیقت رو قبلاً کشف کرده تمام و رفته پیِ کارش!
- akbarmohammadzade
نام: اکبرمحمدزاده
محل اقامت: اردبیل
عضویت : سهشنبه ۱۳۹۰/۱۱/۱۸ - ۰۷:۵۱
پست: 114-
سپاس: 68
- جنسیت:
Re: انهدام نسبیت خاص و عام آلبرت اینشتین (به همراه مقالات)
چرا انهدام ؟
مگر در علم خرابكاري مي خواهيد بكنيد. اين چه وضع برخورد با علم و مطالب علمي است؟
مگر در علم خرابكاري مي خواهيد بكنيد. اين چه وضع برخورد با علم و مطالب علمي است؟
- [email protected]
نام: م. ج. معروف به گربه ی زَبادی
محل اقامت: تهران
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۹/۲۴ - ۱۱:۴۹
پست: 1458-
سپاس: 514
- جنسیت:
تماس:
Re: انهدام نسبیت خاص و عام آلبرت اینشتین (به همراه مقالات)
akbarmohammadzade:
آقای عزیز منظور من از انهدام دقیقاً به معنی خراب کردن بخش های مهمی از نظریه ی نسبیت و باز سازی اونه ولی این برداشت با لفظ خرابکاری خیلی فرق داره. البته این نوع واژه ها برای قشر وسیعی از جامعه ی آکادمیک و آدم هایی که از نظریه های بزرگ بُت ساخته و اون ها رو متاسفانه می پرستن خیلی واژه ی مناسب تریه تا برخوردهای معتدل تر.
متاسفم ولی به علت رفتارهای نابخردانه و بی توجیه بسیاری از افراد در داخل این سیستم به عمد از این الفظ استفاده می کنم و این در حالی است که برای شخص اینشتین و انسان های متفکر دیگر احترامی زیاد قائلم.
چرا انهدام ؟
مگر در علم خرابكاري مي خواهيد بكنيد. اين چه وضع برخورد با علم و مطالب علمي است؟
آقای عزیز منظور من از انهدام دقیقاً به معنی خراب کردن بخش های مهمی از نظریه ی نسبیت و باز سازی اونه ولی این برداشت با لفظ خرابکاری خیلی فرق داره. البته این نوع واژه ها برای قشر وسیعی از جامعه ی آکادمیک و آدم هایی که از نظریه های بزرگ بُت ساخته و اون ها رو متاسفانه می پرستن خیلی واژه ی مناسب تریه تا برخوردهای معتدل تر.
متاسفم ولی به علت رفتارهای نابخردانه و بی توجیه بسیاری از افراد در داخل این سیستم به عمد از این الفظ استفاده می کنم و این در حالی است که برای شخص اینشتین و انسان های متفکر دیگر احترامی زیاد قائلم.
آخرین ویرایش توسط [email protected] شنبه ۱۳۹۴/۴/۶ - ۱۶:۱۰, ویرایش شده کلا 1 بار
- [email protected]
نام: م. ج. معروف به گربه ی زَبادی
محل اقامت: تهران
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۹/۲۴ - ۱۱:۴۹
پست: 1458-
سپاس: 514
- جنسیت:
تماس:
Re: انهدام نسبیت خاص و عام آلبرت اینشتین (به همراه مقالات)
aalireza :
خدا خدای من رو هر قدر خواستی می تونی نقل کنی و از در و دیوار این جستار آویزون کنی چون وقتی دارم از یه لفظی مثل خدا استفاده می کنم می دونم دارم چی می گم و کمک های همین خدا رو توی تدوین مقالاتم با تمام وجود حس کردم.
منظورم از انیشتین قرن 21 ، خودم نبودم و این جمله رو به صورت کلی گفتم.
نادان! من برای کسب اعتبار نگفتم مجلم توی دانشگاه زوریخه بلکه توی همون صفحه ی اول گفتم:
*جهت امانت مجله و یا آگاهی از انتشار آن به زبان انگلیسی می توانید به سایت کتابخانه ی اصلی دانشگاه زوریخ به آدرس زیر مراجعه کنید:
http://www.recherche-portal.ch/primo_li ... ences=true
این سوء برداشت خودت رو به بدنام کردن من منتج نکن. منظورم هم از طرف قرارداد بودن این دانشگاه با مجله گفتن این نکته بود که ریاست مجله ی مذکور ماه به ماه نمی آد یه کوله پشتی پر از نسخه های مجله رو برداره ببره دم این کتاب خونه بساط کنه و کتابخونه دار هم از سر دلسوزی اون ها رو ازش بخره!
تو اون مقاله ای که می گی زمین تخته رو خوندی ببینی نویسنده چی می خواد بگه؟ اگه واقعاً این جور مقاله ها رو (با اون برداشت شخصی خودت) چاپ می کنن باهات موافقم احتمالاً هر روز صبح به صبح بعد از اتمام کار اداری ِ این اُرگان یه ماشین از طرف تیمارستان میاد و این ها رو جمع می کنه می بره احتمالاً حالا می خوای ثابت کنی که راننده ی یکی از اون آمبولانس های تیمارستان هم آقای کانتوره نه؟
و اما این مطلب رو از ویکی پدیا درست متوجه نشدی نه؟
"آقای فلاندرن همچنین فکر می کرد که منشاء گونه ی انسانی، شاید بر روی سیاره ی مریخ بوده، سیاره ای (مریخ) که او گمان داشت روزگاری قمر سیاره ی منهدم شده ای به اسم V است."
حالا این که خوبه، استادِ اعظم: اسحاق اعظمُف (آیزاک آسیموف) در کتاب خودش می گه:
"اگر زمانی مریخ دارای آب و رودخانه بوده است، آیا در آن صورت جوی غلیظ تر داشته است؟ و آیا در آن صورت حیاتی در مریخ وجود داشته است؟ هنوز نمی دانیم." (مریخ: همسایه ی اسرار آمیز ما، آسیموف، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، صفحه ی 14)
اگه دلت خواست می تونی آسیموف رو هم زیر سوال ببری ولی نظریه ها و حرف های این افراد به نظر من نامعقول نیستن.
اتفاقاً از بحث علمی و تست (آزمایش) خیلی استقبال می کنم ولی متاسفانه این تویی که نه بحثت علمی و نه می خوای محاسبات من رو راجع به انحنای نور و حضیض عطارد و... بپذیری. دیگه بیشتر از این خودت رو خراب نکن و این قضیه رو ول کن.
خدا خدای من رو هر قدر خواستی می تونی نقل کنی و از در و دیوار این جستار آویزون کنی چون وقتی دارم از یه لفظی مثل خدا استفاده می کنم می دونم دارم چی می گم و کمک های همین خدا رو توی تدوین مقالاتم با تمام وجود حس کردم.
اگه یکی واقعاً اینشتین قرن 21 باشه و بخواد نظریه ی نسبیت رو زیر سوال ببره باید چی کار بکنه؟
منظورم از انیشتین قرن 21 ، خودم نبودم و این جمله رو به صورت کلی گفتم.
یا اینکه واسهیِ کسبِ اعتبار تلاوت میکنه که مجلهش قرارداد داره با دانشگاهِ زوریخ یا واسه استناد به مرجع کسایی رو میگه که تو جاهایی کنفرانس دادن که اونایی که میگن زمین تخته(!) هم رفتند کنفرانس دادند یا Tom Van Flandern که میگفت موجوداتِ فضایی تو مریخاند و فلان.
نادان! من برای کسب اعتبار نگفتم مجلم توی دانشگاه زوریخه بلکه توی همون صفحه ی اول گفتم:
*جهت امانت مجله و یا آگاهی از انتشار آن به زبان انگلیسی می توانید به سایت کتابخانه ی اصلی دانشگاه زوریخ به آدرس زیر مراجعه کنید:
http://www.recherche-portal.ch/primo_li ... ences=true
این سوء برداشت خودت رو به بدنام کردن من منتج نکن. منظورم هم از طرف قرارداد بودن این دانشگاه با مجله گفتن این نکته بود که ریاست مجله ی مذکور ماه به ماه نمی آد یه کوله پشتی پر از نسخه های مجله رو برداره ببره دم این کتاب خونه بساط کنه و کتابخونه دار هم از سر دلسوزی اون ها رو ازش بخره!
تو اون مقاله ای که می گی زمین تخته رو خوندی ببینی نویسنده چی می خواد بگه؟ اگه واقعاً این جور مقاله ها رو (با اون برداشت شخصی خودت) چاپ می کنن باهات موافقم احتمالاً هر روز صبح به صبح بعد از اتمام کار اداری ِ این اُرگان یه ماشین از طرف تیمارستان میاد و این ها رو جمع می کنه می بره احتمالاً حالا می خوای ثابت کنی که راننده ی یکی از اون آمبولانس های تیمارستان هم آقای کانتوره نه؟
و اما این مطلب رو از ویکی پدیا درست متوجه نشدی نه؟
Van Flandern also speculated that the origin of the human species may well have been on the planet Mars, which he believed was once a moon of a now-exploded "Planet V".
"آقای فلاندرن همچنین فکر می کرد که منشاء گونه ی انسانی، شاید بر روی سیاره ی مریخ بوده، سیاره ای (مریخ) که او گمان داشت روزگاری قمر سیاره ی منهدم شده ای به اسم V است."
حالا این که خوبه، استادِ اعظم: اسحاق اعظمُف (آیزاک آسیموف) در کتاب خودش می گه:
"اگر زمانی مریخ دارای آب و رودخانه بوده است، آیا در آن صورت جوی غلیظ تر داشته است؟ و آیا در آن صورت حیاتی در مریخ وجود داشته است؟ هنوز نمی دانیم." (مریخ: همسایه ی اسرار آمیز ما، آسیموف، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، صفحه ی 14)
اگه دلت خواست می تونی آسیموف رو هم زیر سوال ببری ولی نظریه ها و حرف های این افراد به نظر من نامعقول نیستن.
و شرطِ کافی برای پوچی هر بحثی با هر بابایی، گفتنِ فقط یکی از مواردِ بالاست چون نشون داده بحث و تست و اینا جایی نداره و این بابا حقیقت رو قبلاً کشف کرده تمام و رفته پیِ کارش!
اتفاقاً از بحث علمی و تست (آزمایش) خیلی استقبال می کنم ولی متاسفانه این تویی که نه بحثت علمی و نه می خوای محاسبات من رو راجع به انحنای نور و حضیض عطارد و... بپذیری. دیگه بیشتر از این خودت رو خراب نکن و این قضیه رو ول کن.
آخرین ویرایش توسط [email protected] شنبه ۱۳۹۴/۴/۶ - ۲۱:۳۸, ویرایش شده کلا 1 بار
Re: انهدام نسبیت خاص و عام آلبرت اینشتین (به همراه مقالات)
سلام
من نتونستم مقاله رو دانلود کنم ولی چند تا سوال( به قول خودت انتقاد سازنده(در حد خودم))
فقط دونه دونه جوابشو بده:
1- اصولی که ازش نظریتو نتیجه گرفتی چیا هست؟
2- شما انحنای فضا-زمان اینشتین رو چطور نتیجه گرفتید که اشتباهه؟ (تا حالا چه پیشگویی اشتباهی رو انجام داده که شما تونستی درستش کنی)
3- چرا نسبیت خاص اشتباهه؟ (پیش بینی اشتباهش چیه)
4- چرا نور بار داره؟
5- اگه بار داره چرا تحت تاثیر میدان های الکتریسیته و مغناطیسی قرار نمیگیره؟
من نتونستم مقاله رو دانلود کنم ولی چند تا سوال( به قول خودت انتقاد سازنده(در حد خودم))
فقط دونه دونه جوابشو بده:
1- اصولی که ازش نظریتو نتیجه گرفتی چیا هست؟
2- شما انحنای فضا-زمان اینشتین رو چطور نتیجه گرفتید که اشتباهه؟ (تا حالا چه پیشگویی اشتباهی رو انجام داده که شما تونستی درستش کنی)
3- چرا نسبیت خاص اشتباهه؟ (پیش بینی اشتباهش چیه)
4- چرا نور بار داره؟
5- اگه بار داره چرا تحت تاثیر میدان های الکتریسیته و مغناطیسی قرار نمیگیره؟
برای گسترش نظریه ها نباید به اصول نظریه ها مطمئن بود.
Re: انهدام نسبیت خاص و عام آلبرت اینشتین (به همراه مقالات)
خب من چند مورد مطرح کرده بودم:
۱- وجودِ قرارداد
۲- دانشگاهی که مجلهت رو داره
۳- پیرریویو نبودنِ مجله و اینکه یه هیئتِ فیزیکدان پشتش ننشته که مقالهت رو قبل از چاپ نقد کنه
۴- کاربردِ مهندسی داشتنِ نسبیّتِ خاص (که این رو هر دفعه، مثل الان ازش پریدی) و اینکه اگه غلطه پس ابزارآلاتی که ساختیم و الان کار میکنند کشک؟
۵- نتیجهیِ مستقیم بودنِ نسبیت از فیزیک کلاسیک که اگه نسبیتِ خاص غلطه، الکترومغناطیس و فیزیکِ کلاسیک در ابعادِ موردِ بحثِ کلاسیک هم غلطند.
۶- ناتوانیِ تو در استنتاجِ نتایجِ نسبیت بهدلیلِ نداشتنِ سوادِ کافی برای فهمِ نسبیت (مثلاً اگه نمیتونی نتیجه بگیری که تکینگیِ برهنه آیا ممکن هست یا نه (که یکی از نتایجِ نسبیتِ عامه)، چون سوادِ تعریفِ متریک رو نداری. به عبارت دیگه، چیزی هم که میگی، شاید از ابزارآلاتِ سادهتری برای توجیهِ نتایجِ نسبیت استفاده کنه، ولی درکِ ریاضیِ کافی نداری برایِ فهمِ همون نتایجِ ریاضیاتیِ نسبیت که میخوایی نتیجهشون بگیری)
۷- اینکه بحث از کانالِ فیزیک باهات نتیجهای نداره چون از قبل نتیجهت رو گرفتی.
---
این پستِ آخرت، در کمالِ تعجب و برایِ اوّلین بار از زمانی که بحث رو شروع کردیم، به یکی از مواردِ بالا (موردِ اوّل) پاسخِ دقیق و روشن و بهدور از مظلوم نمایی و کسبِ افتخار واسهعقبنگهداریِ دانشگاهی و توطئهیِ مجلاتِ بیگانه و امثالهم، داد:
چیزی که شما در در پنجشنبه 4 تير 1394 - 17:20 تلاوت فرمودید بدین قراره که:
اگه از همون اوّل میگفتی منظورت از «قرارداد»، اینه که مشترکِ مجله هستند (همونطور که یهنفر مشترکِ مجلهیِ دانشمنده) دیگه باهات بحثی نداشتیم سر وجودِ «قرارداد».
منتهی موردِ شمارهیِ دو رو باید یادآوری کنم: چیزی که تو ادعا میکنی دبیرِ مجله گفته بهت، غلطه. مجلهت ربطی به دانشگاهِ زوریخ (UZH) نداره. مجلهت تویِ سیستمِ ملّیِ کتابخونهیِ دانشگاههایِ سوئیسه (NEBIS) و در حالِ حاضر هم تویِ (ETH) هست که یه مؤسسه فدراله. توی همون لینکی هم که فرستادی دقیقاً و بهوضوح اومده ETH-Zurich.
بقیهیِ چیزات هم کماکان بیربطند. جوابِ دقیق به مواردِ ۲ تا ۷ تو پستهایِ آیندهت بدی، پاسخ میگیری.
۱- وجودِ قرارداد
۲- دانشگاهی که مجلهت رو داره
۳- پیرریویو نبودنِ مجله و اینکه یه هیئتِ فیزیکدان پشتش ننشته که مقالهت رو قبل از چاپ نقد کنه
۴- کاربردِ مهندسی داشتنِ نسبیّتِ خاص (که این رو هر دفعه، مثل الان ازش پریدی) و اینکه اگه غلطه پس ابزارآلاتی که ساختیم و الان کار میکنند کشک؟
۵- نتیجهیِ مستقیم بودنِ نسبیت از فیزیک کلاسیک که اگه نسبیتِ خاص غلطه، الکترومغناطیس و فیزیکِ کلاسیک در ابعادِ موردِ بحثِ کلاسیک هم غلطند.
۶- ناتوانیِ تو در استنتاجِ نتایجِ نسبیت بهدلیلِ نداشتنِ سوادِ کافی برای فهمِ نسبیت (مثلاً اگه نمیتونی نتیجه بگیری که تکینگیِ برهنه آیا ممکن هست یا نه (که یکی از نتایجِ نسبیتِ عامه)، چون سوادِ تعریفِ متریک رو نداری. به عبارت دیگه، چیزی هم که میگی، شاید از ابزارآلاتِ سادهتری برای توجیهِ نتایجِ نسبیت استفاده کنه، ولی درکِ ریاضیِ کافی نداری برایِ فهمِ همون نتایجِ ریاضیاتیِ نسبیت که میخوایی نتیجهشون بگیری)
۷- اینکه بحث از کانالِ فیزیک باهات نتیجهای نداره چون از قبل نتیجهت رو گرفتی.
---
این پستِ آخرت، در کمالِ تعجب و برایِ اوّلین بار از زمانی که بحث رو شروع کردیم، به یکی از مواردِ بالا (موردِ اوّل) پاسخِ دقیق و روشن و بهدور از مظلوم نمایی و کسبِ افتخار واسهعقبنگهداریِ دانشگاهی و توطئهیِ مجلاتِ بیگانه و امثالهم، داد:
[email protected] نوشته شده:نادان! من برای کسب اعتبار نگفتم مجلم توی دانشگاه زوریخه بلکه توی همون صفحه ی اول گفتم:
*جهت امانت مجله و یا آگاهی از انتشار آن به زبان انگلیسی می توانید به سایت کتابخانه ی اصلی دانشگاه زوریخ به آدرس زیر مراجعه کنید:
http://www.recherche-portal.ch/primo_li ... ences=true
این سوء برداشت خودت رو به بدنام کردن من منتج نکن. منظورم هم از طرف قرارداد بودن این دانشگاه با مجله گفتن این نکته بود که ریاست مجله ی مذکور ماه به ماه نمی آد یه کوله پشتی پر از نسخه های مجله رو برداره ببره دم این کتاب خونه بساط کنه و کتابخونه دار هم از سر دلسوزی اون ها رو ازش بخره!
چیزی که شما در در پنجشنبه 4 تير 1394 - 17:20 تلاوت فرمودید بدین قراره که:
...وقتی دبیر مجله به من گفت که دانشگاه زوریخ طرف قرارداد با مجله ی ماست، منم رفتم جست و جو کردم ببینم راست میگه که دیدم بله درست می گه و لینک جست و جوم رو گذاشتم تو هوپا...
اگه از همون اوّل میگفتی منظورت از «قرارداد»، اینه که مشترکِ مجله هستند (همونطور که یهنفر مشترکِ مجلهیِ دانشمنده) دیگه باهات بحثی نداشتیم سر وجودِ «قرارداد».
منتهی موردِ شمارهیِ دو رو باید یادآوری کنم: چیزی که تو ادعا میکنی دبیرِ مجله گفته بهت، غلطه. مجلهت ربطی به دانشگاهِ زوریخ (UZH) نداره. مجلهت تویِ سیستمِ ملّیِ کتابخونهیِ دانشگاههایِ سوئیسه (NEBIS) و در حالِ حاضر هم تویِ (ETH) هست که یه مؤسسه فدراله. توی همون لینکی هم که فرستادی دقیقاً و بهوضوح اومده ETH-Zurich.
بقیهیِ چیزات هم کماکان بیربطند. جوابِ دقیق به مواردِ ۲ تا ۷ تو پستهایِ آیندهت بدی، پاسخ میگیری.
Re: انهدام نسبیت خاص و عام آلبرت اینشتین (به همراه مقالات)
چه خبر شده اینجا!
.................
به نظر منم عنوان موضوع(انهدام!) مناسب نیست.اصلا چرا انهدام شما دارید فقط مدل توصیف گرانش انیشتین را عوض میکنید(انحنا به غلظت) که اتفاقا خلاف نظر بقیه به نظر من کار جالبیه اگر درست مدل سازی بشه.
چون که خود انیشتین هم در ابتدا فقط اصل هم ارزی جرم لختی و گرانشی را مطرح ساخت و چون این هم ارزی صرف نمیتونست توصیف کاملی از گرانش اجسام بدست بده مثلا توصیف کنه که چرا گرانش اجسام همیشه به سمت مرکز جسم هست بنابرین فقط بر اساس شباهت گرانش به هندسه های منحنی و انحنا فرض را بر این گرفت که فضا زمان نسبیت خاص که توسط متریک مینکوفسکی بنا شده و فضایی صاف است باید در اطراف جرم های گران منحنی شود که بتواند حق مطلب را کاملا ادا کند.
ولی این که این انحنا وحی منزل باشه اینطور نیست و فقط بر اساس شباهت بنا شده.
ولی موضوعی هم که مهمه اینه که نسبیت انیشتین نظریه ای به غایت کامل و زیبا و منسجمی هست و با همین مدل انحنا نتیجه های لازم را گرفته پس لزومی نداره که ما بیایم این مدل سازی را عوض کنیم مگر اینکه بتونیم با اون پدیده های فیزیکی بیشتری را توصیف کنیم که نسبیت از بیانش عاجزه در این صورت این نظریه ارزشمند خواهد بود و در غیر این صورت به درد نمیخوره.
این هم یه طرز تفکر غلطه.مثل این که باید ریاضی را تو ایران دوباره تعریف کرد.این خیلی زشته که ریاضیات را نشانه شان و منزلت کسی قرار بدیم.
اصلا در ریاضی سختی مطرح نیست و کسی هم که اینها را بلده هنر خاصی نکرده و اصلا کسی هم قرار نیست که همه چیز را بدونه.خود من مثلا مکانیک کوانتومی را درست نمیفهمم آیا این دلیل بر نادانی بنده هست؟
تا وقتی که هنوز نمیفهمید که ریاضیات ابزار توصیف فیزیک و پدیده های اونه وضعیت به همین شکله و فکر میکنید که هرکسی که ریاضیات بدونه هنر خاصی کرده و نشانه روشنفکری و نشونه تفکر عمیق اون شخصه.
ولی تفکر اصلا ررررررررربطی به ریاضیات نداره بلکه ما مجبوریم برای قانونمند کردن تفکراتمون اون را معادل سازی کنیم که به این معادل سازی ریاضی گفته میشود.
<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<
خب راجع به مقاله:
من که فعلا در اون برتری نسبت به نسبیت نمیبینم که بخوام اون را جایگزین نسبیت کنم.مثلا برای اصل هم ارزی که در این مقاله نوشتید باید بگم که خود نسبیت که این اصل را بهتر و از راه معادلات کامل تری اثبات کرده.
اینکه ما بیایم شتاب گرانشی را معادل دستگاهی شتاب دار بگیریم که پایه نسبیت هست که چیز جدیدی نیست و نیاز به نظریه جداگانه نداره.
دوما راجع به خنثی کردن سرعت نسبی اشتباه میکنی حالا هی اصرار بکن که اینطور نیست.
سوما شما داری نظریت را از آخر به اول توصیف میکنی. به خاطر همین درست نمیشه اون را فهمید. اگه شما میخوای مدل انحنا را با غلظت جایگزین کنی باید ابتدا جایگزینی برای روابط اصلی نسبیت عام بدست آورده باشی و بعد اون را تشریح کنی نه اینکه از آخر به اول بیای نظریت را معرفی کنی.الان در نظریه شما جایگزین تانسور انیشتین یا معادلات میدان انیشتین چی هست؟میشه توضیح بدید؟
با تشکر
.................
به نظر منم عنوان موضوع(انهدام!) مناسب نیست.اصلا چرا انهدام شما دارید فقط مدل توصیف گرانش انیشتین را عوض میکنید(انحنا به غلظت) که اتفاقا خلاف نظر بقیه به نظر من کار جالبیه اگر درست مدل سازی بشه.
چون که خود انیشتین هم در ابتدا فقط اصل هم ارزی جرم لختی و گرانشی را مطرح ساخت و چون این هم ارزی صرف نمیتونست توصیف کاملی از گرانش اجسام بدست بده مثلا توصیف کنه که چرا گرانش اجسام همیشه به سمت مرکز جسم هست بنابرین فقط بر اساس شباهت گرانش به هندسه های منحنی و انحنا فرض را بر این گرفت که فضا زمان نسبیت خاص که توسط متریک مینکوفسکی بنا شده و فضایی صاف است باید در اطراف جرم های گران منحنی شود که بتواند حق مطلب را کاملا ادا کند.
ولی این که این انحنا وحی منزل باشه اینطور نیست و فقط بر اساس شباهت بنا شده.
ولی موضوعی هم که مهمه اینه که نسبیت انیشتین نظریه ای به غایت کامل و زیبا و منسجمی هست و با همین مدل انحنا نتیجه های لازم را گرفته پس لزومی نداره که ما بیایم این مدل سازی را عوض کنیم مگر اینکه بتونیم با اون پدیده های فیزیکی بیشتری را توصیف کنیم که نسبیت از بیانش عاجزه در این صورت این نظریه ارزشمند خواهد بود و در غیر این صورت به درد نمیخوره.
کسی رو پیدا نمیکنید که بگه «من یهنظریه با فلان لاگرانژین دارم که چون یه گروهِ تقارنیِ خیلی خفن داره، نیازی به رینرمالایز کردن نداره» یه چی تو همین مایهها، چون واسه فهمیدنِ ذرهای از اینمفهوم، چنین کسی اول رفته فیزیکِ نیوتونی خونده، بعد لاگرانژی و بعد همیلتونی و بعد میدانهایِ کوانتومی و همچنین میدانهایِ کوانتومیِ effective و در عینحال رفته جبرِ مجرد خونده بههمراهِ آنالیز حقیقی و مختلط.
این هم یه طرز تفکر غلطه.مثل این که باید ریاضی را تو ایران دوباره تعریف کرد.این خیلی زشته که ریاضیات را نشانه شان و منزلت کسی قرار بدیم.
اصلا در ریاضی سختی مطرح نیست و کسی هم که اینها را بلده هنر خاصی نکرده و اصلا کسی هم قرار نیست که همه چیز را بدونه.خود من مثلا مکانیک کوانتومی را درست نمیفهمم آیا این دلیل بر نادانی بنده هست؟
تا وقتی که هنوز نمیفهمید که ریاضیات ابزار توصیف فیزیک و پدیده های اونه وضعیت به همین شکله و فکر میکنید که هرکسی که ریاضیات بدونه هنر خاصی کرده و نشانه روشنفکری و نشونه تفکر عمیق اون شخصه.
ولی تفکر اصلا ررررررررربطی به ریاضیات نداره بلکه ما مجبوریم برای قانونمند کردن تفکراتمون اون را معادل سازی کنیم که به این معادل سازی ریاضی گفته میشود.
<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<
خب راجع به مقاله:
من که فعلا در اون برتری نسبت به نسبیت نمیبینم که بخوام اون را جایگزین نسبیت کنم.مثلا برای اصل هم ارزی که در این مقاله نوشتید باید بگم که خود نسبیت که این اصل را بهتر و از راه معادلات کامل تری اثبات کرده.
اینکه ما بیایم شتاب گرانشی را معادل دستگاهی شتاب دار بگیریم که پایه نسبیت هست که چیز جدیدی نیست و نیاز به نظریه جداگانه نداره.
دوما راجع به خنثی کردن سرعت نسبی اشتباه میکنی حالا هی اصرار بکن که اینطور نیست.
سوما شما داری نظریت را از آخر به اول توصیف میکنی. به خاطر همین درست نمیشه اون را فهمید. اگه شما میخوای مدل انحنا را با غلظت جایگزین کنی باید ابتدا جایگزینی برای روابط اصلی نسبیت عام بدست آورده باشی و بعد اون را تشریح کنی نه اینکه از آخر به اول بیای نظریت را معرفی کنی.الان در نظریه شما جایگزین تانسور انیشتین یا معادلات میدان انیشتین چی هست؟میشه توضیح بدید؟
با تشکر
آخرین ویرایش توسط lightwave شنبه ۱۳۹۴/۴/۶ - ۱۷:۵۳, ویرایش شده کلا 1 بار
- Parmenides
عضویت : دوشنبه ۱۳۸۵/۱۲/۲۸ - ۱۵:۴۱
پست: 1325-
سپاس: 239
Re: انهدام نسبیت خاص و عام آلبرت اینشتین (به همراه مقالات)
ممنون از روشنگریت علیرضا، به قول تو ما فیزیک بلد نیستیم، ولی با همون شناخت کمی که از فیزیک و تخصص و محیط های علمی داریم میدونیم احتمال درست بودن حرفای ایشون به صفر میل میکنه.
این نباید برعکس باشه؟ تا جایی که میدونم مثلا این مکانیک کلاسیکه که برای سرعت های ناچیز در برابر سرعت نور از نسبیت نتیجه میشه، نه برعکس.
aalireza نوشته شده:۵- نتیجهیِ مستقیم بودنِ نسبیت از فیزیک کلاسیک که اگه نسبیتِ خاص غلطه، الکترومغناطیس و فیزیکِ کلاسیک در ابعادِ موردِ بحثِ کلاسیک هم غلطند.
این نباید برعکس باشه؟ تا جایی که میدونم مثلا این مکانیک کلاسیکه که برای سرعت های ناچیز در برابر سرعت نور از نسبیت نتیجه میشه، نه برعکس.
No rational argument will have a rational effect on a man who does not want to adopt a rational attitude.
-Karl Popper-
- [email protected]
نام: م. ج. معروف به گربه ی زَبادی
محل اقامت: تهران
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۹/۲۴ - ۱۱:۴۹
پست: 1458-
سپاس: 514
- جنسیت:
تماس:
Re: انهدام نسبیت خاص و عام آلبرت اینشتین (به همراه مقالات)
aalireza:
1- مرد حسابی معلومه که منظور من از قرارداد همون داشتن اشتراک مجلست. و این اشتراک برای تمام مجله ها تو دنیاست یعنی هر فرد یا ارگانی که بخواد مخاطب یه مجله باشه Subscribe می کنه یعنی اشتراک مجله رو می گیره و این یعنی ماهانه یا سالانه به مجله ی مذکور باید پول بده حالا من اسم اینو گذاشتم قرارداد، آقا جان بخشید، غلط کردم، من Subscription رو قرارداد معنی کردم. " (همونطور که یهنفر مشترکِ مجلهیِ دانشمنده)" چیه؟ همه ی مجله ها توی دنیا برای مخاطب اشتراک دارن.
2- ریاست مجله به من گفت:
اگه با این موضوع مشکل داری به خود مدیر ایمیل بزن و ازش توضیح بخواه.
3- مجله هایی مثل The General Science Journal یا arXiv هستن که non-peer review اند. هر چند که من برای این مجله ها هم احترام قائلم، خصوصاً وقتی می بینم مقاله هایی توشون پیدا می شه که ارزشمنده. لااقل این لینک رو ببین که صاحب سایت که نمی دونم کیه توی پاراگراف آخر می نویسه:
وقتی این مجله رو جامعه ی آکادمیک کمابیش به رسمیت نمی شناسه، سخت میشه توی اینترنت راجع بهش نقد درست پیدا کرد. ولی
مقاله ی بنده قبل از چاپ نقد شده و نقد کننده دو موضوع رو با کمال احترام و ادب (نه مثل توی مغرور ِحراف) یادآوری کرده اولاً عنوان مقاله: A Theory for Demolishing Einstein's Relativity باید تغییر کنه و ثانیاً فرد نقد کننده نسبت به صحت مقاله شک داره. موضوع اول چیزیه که ترجمه ی فارسیش اینجا توی هوپا کک توی تمبونه تو و امثال تو انداخته و دومین موضوع داره می گه که ریاست مجله، صحت نظریه ی ساعت نوری خارجی رو مشکوک می دونه! یعنی نقد شده. ولی ارزش چاپ شدن رو داره. این هم نقد. نامه اش هم پایین ضمیمه کردم.
4- آخه مرد حسابی وقتی انیشتین، مکانیک نیوتنی رو رد کرد همه ی ابزار آلاتی که تا اون زمان با اصول نیوتنی ساخته بودن کشک شد؟ این چه حرف خامیه که می زنی؟ نظریه من هم همون بلایی رو بر سر نسبیت میاره که نسبیت بر سر مکانیک نیوتونی آورد و نظریه ایه که پارادوکس های نسبیت رو نداره و با ابزاری که ساخته شده کار نداره و به صورت حدی قبولشون داره. (البته نظریه ی ساعت نوری خارجی رو می گم که با نظریه ی غلظت متفاوته)
5- آره آره صد بار! مکانیک کلاسیک و معادلات ماکسول هم باید اصلاح بشن و به صورت حدی درستن. این نظریه قابلیت اصلاح کردن اون ها رو داره با منطق، با روابط ریاضی.
6- نادان، تکینگی رو برای من عَلم نکن، فضای متریک رو هم نمی خواد به من یاد بدی تویی که خودت ده دفعه گفتی که چیزی از فیزیک سرت نمیشه. یه بازی غیر فیزیکی با ریاضی که در r=2Gm/c^2 ضرایب دو جمله ی اول معادله ی شوارتزشیلد صفر یا بینهایت میشه و این قضیه شده علم روز و دغدغه ی کاذبِ آدم های بی دانشِ ابزار پرستی مثل تو منظورم از ابزار ریاضیه !?Capeesh. توی نظریه ی غلظت جایی که ضریب شکست بینهایت بشه، همون تکینگی که گفتی رخ می ده ولی خیل ساده تر و قابل فهم تر.
7-
ببین جواب دقیق به سوالاتت دادم خصوصاً سوال هفت ولی تمایلی ندارم تو باز پاسخ بدی. آقا فکر کن اصلاً یه اشتباهی توی هوپا شده و یه بیسواد مجنون اومده یه جستاری گذاشته، تو که از خودت مطمئنی تو رو به جدّت قسم از گناه این آدم چشم پوشی کن و دیگه ول کن.
1- مرد حسابی معلومه که منظور من از قرارداد همون داشتن اشتراک مجلست. و این اشتراک برای تمام مجله ها تو دنیاست یعنی هر فرد یا ارگانی که بخواد مخاطب یه مجله باشه Subscribe می کنه یعنی اشتراک مجله رو می گیره و این یعنی ماهانه یا سالانه به مجله ی مذکور باید پول بده حالا من اسم اینو گذاشتم قرارداد، آقا جان بخشید، غلط کردم، من Subscription رو قرارداد معنی کردم. " (همونطور که یهنفر مشترکِ مجلهیِ دانشمنده)" چیه؟ همه ی مجله ها توی دنیا برای مخاطب اشتراک دارن.
2- ریاست مجله به من گفت:
Of the university libraries subscribing to GED, one is at the great university in Zurich
اگه با این موضوع مشکل داری به خود مدیر ایمیل بزن و ازش توضیح بخواه.
3- مجله هایی مثل The General Science Journal یا arXiv هستن که non-peer review اند. هر چند که من برای این مجله ها هم احترام قائلم، خصوصاً وقتی می بینم مقاله هایی توشون پیدا می شه که ارزشمنده. لااقل این لینک رو ببین که صاحب سایت که نمی دونم کیه توی پاراگراف آخر می نویسه:
An honest scientist would do well to give this material a look. In Europe it has been published in the January 2003 Galilean Electrodynamics, a peer reviewed physics journal, and a significant number of European physicists accept the CSS model of the atom.
Ross S. Olson MD
Ross S. Olson MD
وقتی این مجله رو جامعه ی آکادمیک کمابیش به رسمیت نمی شناسه، سخت میشه توی اینترنت راجع بهش نقد درست پیدا کرد. ولی
مقاله ی بنده قبل از چاپ نقد شده و نقد کننده دو موضوع رو با کمال احترام و ادب (نه مثل توی مغرور ِحراف) یادآوری کرده اولاً عنوان مقاله: A Theory for Demolishing Einstein's Relativity باید تغییر کنه و ثانیاً فرد نقد کننده نسبت به صحت مقاله شک داره. موضوع اول چیزیه که ترجمه ی فارسیش اینجا توی هوپا کک توی تمبونه تو و امثال تو انداخته و دومین موضوع داره می گه که ریاست مجله، صحت نظریه ی ساعت نوری خارجی رو مشکوک می دونه! یعنی نقد شده. ولی ارزش چاپ شدن رو داره. این هم نقد. نامه اش هم پایین ضمیمه کردم.
4- آخه مرد حسابی وقتی انیشتین، مکانیک نیوتنی رو رد کرد همه ی ابزار آلاتی که تا اون زمان با اصول نیوتنی ساخته بودن کشک شد؟ این چه حرف خامیه که می زنی؟ نظریه من هم همون بلایی رو بر سر نسبیت میاره که نسبیت بر سر مکانیک نیوتونی آورد و نظریه ایه که پارادوکس های نسبیت رو نداره و با ابزاری که ساخته شده کار نداره و به صورت حدی قبولشون داره. (البته نظریه ی ساعت نوری خارجی رو می گم که با نظریه ی غلظت متفاوته)
5- آره آره صد بار! مکانیک کلاسیک و معادلات ماکسول هم باید اصلاح بشن و به صورت حدی درستن. این نظریه قابلیت اصلاح کردن اون ها رو داره با منطق، با روابط ریاضی.
6- نادان، تکینگی رو برای من عَلم نکن، فضای متریک رو هم نمی خواد به من یاد بدی تویی که خودت ده دفعه گفتی که چیزی از فیزیک سرت نمیشه. یه بازی غیر فیزیکی با ریاضی که در r=2Gm/c^2 ضرایب دو جمله ی اول معادله ی شوارتزشیلد صفر یا بینهایت میشه و این قضیه شده علم روز و دغدغه ی کاذبِ آدم های بی دانشِ ابزار پرستی مثل تو منظورم از ابزار ریاضیه !?Capeesh. توی نظریه ی غلظت جایی که ضریب شکست بینهایت بشه، همون تکینگی که گفتی رخ می ده ولی خیل ساده تر و قابل فهم تر.
7-
ببین جواب دقیق به سوالاتت دادم خصوصاً سوال هفت ولی تمایلی ندارم تو باز پاسخ بدی. آقا فکر کن اصلاً یه اشتباهی توی هوپا شده و یه بیسواد مجنون اومده یه جستاری گذاشته، تو که از خودت مطمئنی تو رو به جدّت قسم از گناه این آدم چشم پوشی کن و دیگه ول کن.
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
Re: انهدام نسبیت خاص و عام آلبرت اینشتین (به همراه مقالات)
به لایتویو:
هنر نیست، وظیفهست. کسی که اینها (فیزیکِ نیوتونی و لاگرانژی و همیلتونی و میدانهایِ کوانتومی و فلان) به همراهِ ابزارشون (جبر و آنالیز و هندسه) رو بلده یعنی که شدیداً نزدیک شده بهحدِ مرزِ دانشِ بشر از فیزیک. اگه بخواد راجع به مرزِ دانش صحبت کنه و از اون بالاتر بگه اینا غلطند (نسبیتِ خاص غلطه، کلِ cern و چند میلیارد دلار هم میره هوا!) باید اینا رو اوّل دقیق درک کنه.
شما هم نادان نیستی چون مکانیکِ کوانتومی رو نمیفهمی، همونطور که من نادان نیستم چون مکانیک کوانتومی و هیچ کدوم از این نظریههایِ بالا رو نخوندم. اگه ولی بیایی و نظر بدی رویِ صحتِ این نظریهها بدونِ اینکه خونده باشیشون، نادانی و ربطی به شخص نداره.
شما در یونانِ باستان که زندگی نمیکنی خوشگله، طبیعت لزومی نداره مطابقِ تفکراتت یا برداشتت از منطق و شهود و فلان عمل کنه. باید آزمایش کنی. چی رو باید آزمایش کنی؟ مدلهایِ فیزیکیت. مدلهایِ فیزیکیت مبتنی بر چی هستند؟ ریاضی. نمیتونی شما مدلهایِ فیزیکی رو بدونی و روش نظر بدی بدونِ اینکه ریاضیاتش رو داشته باشی. نمیشه فهمید نیروها تو فیزیکِ نیوتونی چی هستند (از کجا میان، چهطور نیروها با هم کنش میکنند و الخ) اگه ندونی بردار چیه و همچنین نمیتونی راجع به نسبیت صحبت کنی اگه ندونی جبر خطی چیه، فرمها پیشکش.
+++
به پارمندیس:
ما چاکریم دادا.
خب در بنیادیترین سطح حق با شماست و سادهترین وضعیت اینه که بگیم مکانیکِ نیوتونی و الکترومغناطیس از نسبیتِ خاص میان (چون ۳+۴ اصل بیش از ۲ اصله). اینطوری ساختارِ ریاضیاتیِ یکپارچه داریم و الخ. تو تمامِ کتابها هم همین حرفِ شماست.
ولی خب برعکس هم باید بشه عمل کرد (همونطور که میشه گفت زمین مرکزِ جهانه و جهان تویِ مدارِ عجیبغریب که هر داره بزرگ میشه، دورش میچرخه! که خب کسی به خاطر تیغ اوکام اینطوری نمیگه). البته اشتباهم محتمله، ولی چون نمیشه تست کرد آثارِ نسبیتِ خاص رو در ابعادِ کلاسیک در سرعتهایِ پایین؛ میشه گفت نسبیتِ فعلی با تمامِ شاخ و برگاش دقیقاً معادلِ ۳ قانون نیوتون واسه بیبارها و ۴تا ماکسول واسه باردارهاست مگر اینکه گامایِ ما نزدیکِ یک نباشه. اونوقت یهسری فرمولِ مثلاً بیریشه (مثلِ همون مدارِ جهان بهدورِ زمین) نوشته میشه که دقیقاً با مشاهدات یکسان باشند و مجموعِ اینسری فرمولهایِ گسسته رو میگذاریم نسبیت و نتایجش هم دقیقاً با نسبیت بهفرمولبندیِ فعلی یکسان خواهند بود.
مزیّتِ برعکسی عمل کردن فقط و فقط در این تاپیک اینه که از مقدماتِ درست نمیشه نتیجهیِ غلط گرفت ولی برعکس نه! بهعبارتِ دیگه اگه ما بگیم نسبیت نتیجهیِ فیزیک کلاسیکه غلط بودنش باعث غلط بودنِ نتایجِ مهندسی و کاربردی فیزیکِ کلاسیک هم میشه که خب تکلیفش معلومه!
چیزی که این بابا باید در جوابِ انتقادِ شمارهیِ ۵ بگه ولی نمیگیره و هنوز نگفته اینه که نسبیت در گامایِ نزدیک بهیک (یعنی همون کلاسیک) درسته ولی در گامایِ نزدیک بهصفر مطابقِ نظریهای که داده بیرون غلط در میاد. اینطوری انتقادِ شمارهیِ ۵ پاسخ داده میشه ولی انتقادِ شمارهیِ ۴ اونوقت وارده.
---
به جوانشیری:
عذرت تو همون پستِ قبل پذیرفته شد. نیازی بهغلط کردنت نیست.
واسه موردِ دوم هم
دوباره شما گیج زدی. چون ETH و UZH دو تاشون تو زوریخاند و این بابا نگفته دانشگاهِ زوریخ. شما لابد خواستی چک کنی و رفتی دانشگاهِ اشتباهی. مورد دومت هم برطرف شد. همینطوری بری جلو خوبه!
بقیهیِ موارد که آوردی ولی باز بیربطند.
نهایتت هم همین که میگی arxiv مجلهست، یا سوادِ من از فیزیکِ دانشگاهی (که شما بهاقرارِ خودت نداری) باعث میشه نتونم از متریک (کسی حرفِ از فضایِ متریک نزد ) صحبت کنم که وابسته بهفیزیک نیست یا ما از خودمطمئنیم(!!)، پیشنهادِ
رو شدیداً تسهیل میکنه که جنون هم بهبیسوادیت اضافه شه.
ضمناً خطاب بهصاحابِ مجلهت خودتو دکتر معرفی کردی؟ البته منم اگه تو دپارتمانِ عمران بودم و اینیشتین نقد میکردم، یه دکتر مینداختم بغل اسمم اعتمادِ بهنفسم بیشتر میشد!
بعدنوشت:
ببخشید، نامهت، موردِ سوم که راجع به پیرریویو بود رو هم جواب داد:
خب این مطابقِ تعریف یعنی peer review نیست چون «هر» مقالهای رو چاپ میکنه. من همین الان یه مقالهی نامفهوم بنویسم چاپ میشه چون all views should be made available. بهشمام گفته فکر نمیکنه حرفت راجع به فرض اوّل نسبیت مربوط باشه ولی کماکان چاپ میکنه چیزات رو... تا الان خداوکیلی خواستی خودت یه مقاله تو ژورنالی که همین گلشنی و الخ همسنِ تو بودن و توش چاپ کردن، چیزی چاپ کنی؟! طرف مقالهیِ تحقیقاتیِ بهزبانِ غیرِ انگلیسیِِ قرنِ ۱۹ میزاره جلوت میگه قضیهت با این نمیخوره و چاپ نمیکنیم. اون وقت این بابا میگه حرفت غلطه، تا ۴ سالِ بعد بهت نوبت میده که تو چاپ کنی توش و اون وقت اسمش پیرریویوئه؟!
lightwave نوشته شده:اصلا در ریاضی سختی مطرح نیست و کسی هم که اینها را بلده هنر خاصی نکرده و اصلا کسی هم قرار نیست که همه چیز را بدونه.خود من مثلا مکانیک کوانتومی را درست نمیفهمم آیا این دلیل بر نادانی بنده هست؟
هنر نیست، وظیفهست. کسی که اینها (فیزیکِ نیوتونی و لاگرانژی و همیلتونی و میدانهایِ کوانتومی و فلان) به همراهِ ابزارشون (جبر و آنالیز و هندسه) رو بلده یعنی که شدیداً نزدیک شده بهحدِ مرزِ دانشِ بشر از فیزیک. اگه بخواد راجع به مرزِ دانش صحبت کنه و از اون بالاتر بگه اینا غلطند (نسبیتِ خاص غلطه، کلِ cern و چند میلیارد دلار هم میره هوا!) باید اینا رو اوّل دقیق درک کنه.
شما هم نادان نیستی چون مکانیکِ کوانتومی رو نمیفهمی، همونطور که من نادان نیستم چون مکانیک کوانتومی و هیچ کدوم از این نظریههایِ بالا رو نخوندم. اگه ولی بیایی و نظر بدی رویِ صحتِ این نظریهها بدونِ اینکه خونده باشیشون، نادانی و ربطی به شخص نداره.
lightwave نوشته شده:تا وقتی که هنوز نمیفهمید که ریاضیات ابزار توصیف فیزیک و پدیده های اونه وضعیت به همین شکله و فکر میکنید که هرکسی که ریاضیات بدونه هنر خاصی کرده و نشانه روشنفکری و نشونه تفکر عمیق اون شخصه.
ولی تفکر اصلا ررررررررربطی به ریاضیات نداره بلکه ما مجبوریم برای قانونمند کردن تفکراتمون اون را معادل سازی کنیم که به این معادل سازی ریاضی گفته میشود.
شما در یونانِ باستان که زندگی نمیکنی خوشگله، طبیعت لزومی نداره مطابقِ تفکراتت یا برداشتت از منطق و شهود و فلان عمل کنه. باید آزمایش کنی. چی رو باید آزمایش کنی؟ مدلهایِ فیزیکیت. مدلهایِ فیزیکیت مبتنی بر چی هستند؟ ریاضی. نمیتونی شما مدلهایِ فیزیکی رو بدونی و روش نظر بدی بدونِ اینکه ریاضیاتش رو داشته باشی. نمیشه فهمید نیروها تو فیزیکِ نیوتونی چی هستند (از کجا میان، چهطور نیروها با هم کنش میکنند و الخ) اگه ندونی بردار چیه و همچنین نمیتونی راجع به نسبیت صحبت کنی اگه ندونی جبر خطی چیه، فرمها پیشکش.
+++
به پارمندیس:
ما چاکریم دادا.
Parmenides نوشته شده:aalireza نوشته است:
۵- نتیجهیِ مستقیم بودنِ نسبیت از فیزیک کلاسیک که اگه نسبیتِ خاص غلطه، الکترومغناطیس و فیزیکِ کلاسیک در ابعادِ موردِ بحثِ کلاسیک هم غلطند.
این نباید برعکس باشه؟ تا جایی که میدونم مثلا این مکانیک کلاسیکه که برای سرعت های ناچیز در برابر سرعت نور از نسبیت نتیجه میشه، نه برعکس.
خب در بنیادیترین سطح حق با شماست و سادهترین وضعیت اینه که بگیم مکانیکِ نیوتونی و الکترومغناطیس از نسبیتِ خاص میان (چون ۳+۴ اصل بیش از ۲ اصله). اینطوری ساختارِ ریاضیاتیِ یکپارچه داریم و الخ. تو تمامِ کتابها هم همین حرفِ شماست.
ولی خب برعکس هم باید بشه عمل کرد (همونطور که میشه گفت زمین مرکزِ جهانه و جهان تویِ مدارِ عجیبغریب که هر داره بزرگ میشه، دورش میچرخه! که خب کسی به خاطر تیغ اوکام اینطوری نمیگه). البته اشتباهم محتمله، ولی چون نمیشه تست کرد آثارِ نسبیتِ خاص رو در ابعادِ کلاسیک در سرعتهایِ پایین؛ میشه گفت نسبیتِ فعلی با تمامِ شاخ و برگاش دقیقاً معادلِ ۳ قانون نیوتون واسه بیبارها و ۴تا ماکسول واسه باردارهاست مگر اینکه گامایِ ما نزدیکِ یک نباشه. اونوقت یهسری فرمولِ مثلاً بیریشه (مثلِ همون مدارِ جهان بهدورِ زمین) نوشته میشه که دقیقاً با مشاهدات یکسان باشند و مجموعِ اینسری فرمولهایِ گسسته رو میگذاریم نسبیت و نتایجش هم دقیقاً با نسبیت بهفرمولبندیِ فعلی یکسان خواهند بود.
مزیّتِ برعکسی عمل کردن فقط و فقط در این تاپیک اینه که از مقدماتِ درست نمیشه نتیجهیِ غلط گرفت ولی برعکس نه! بهعبارتِ دیگه اگه ما بگیم نسبیت نتیجهیِ فیزیک کلاسیکه غلط بودنش باعث غلط بودنِ نتایجِ مهندسی و کاربردی فیزیکِ کلاسیک هم میشه که خب تکلیفش معلومه!
چیزی که این بابا باید در جوابِ انتقادِ شمارهیِ ۵ بگه ولی نمیگیره و هنوز نگفته اینه که نسبیت در گامایِ نزدیک بهیک (یعنی همون کلاسیک) درسته ولی در گامایِ نزدیک بهصفر مطابقِ نظریهای که داده بیرون غلط در میاد. اینطوری انتقادِ شمارهیِ ۵ پاسخ داده میشه ولی انتقادِ شمارهیِ ۴ اونوقت وارده.
---
به جوانشیری:
[email protected] نوشته شده:قا جان بخشید، غلط کردم، من Subscription رو قرارداد معنی کردم
عذرت تو همون پستِ قبل پذیرفته شد. نیازی بهغلط کردنت نیست.
واسه موردِ دوم هم
Of the university libraries subscribing to GED, one is at the great university in Zurich
دوباره شما گیج زدی. چون ETH و UZH دو تاشون تو زوریخاند و این بابا نگفته دانشگاهِ زوریخ. شما لابد خواستی چک کنی و رفتی دانشگاهِ اشتباهی. مورد دومت هم برطرف شد. همینطوری بری جلو خوبه!
بقیهیِ موارد که آوردی ولی باز بیربطند.
نهایتت هم همین که میگی arxiv مجلهست، یا سوادِ من از فیزیکِ دانشگاهی (که شما بهاقرارِ خودت نداری) باعث میشه نتونم از متریک (کسی حرفِ از فضایِ متریک نزد ) صحبت کنم که وابسته بهفیزیک نیست یا ما از خودمطمئنیم(!!)، پیشنهادِ
...آقا فکر کن اصلاً یه اشتباهی توی هوپا شده و یه بیسواد مجنون اومده یه جستاری گذاشته...
رو شدیداً تسهیل میکنه که جنون هم بهبیسوادیت اضافه شه.
ضمناً خطاب بهصاحابِ مجلهت خودتو دکتر معرفی کردی؟ البته منم اگه تو دپارتمانِ عمران بودم و اینیشتین نقد میکردم، یه دکتر مینداختم بغل اسمم اعتمادِ بهنفسم بیشتر میشد!
بعدنوشت:
ببخشید، نامهت، موردِ سوم که راجع به پیرریویو بود رو هم جواب داد:
Nonetheless, all views should be made available.
The main problem in Physics today is too much censorship!
خب این مطابقِ تعریف یعنی peer review نیست چون «هر» مقالهای رو چاپ میکنه. من همین الان یه مقالهی نامفهوم بنویسم چاپ میشه چون all views should be made available. بهشمام گفته فکر نمیکنه حرفت راجع به فرض اوّل نسبیت مربوط باشه ولی کماکان چاپ میکنه چیزات رو... تا الان خداوکیلی خواستی خودت یه مقاله تو ژورنالی که همین گلشنی و الخ همسنِ تو بودن و توش چاپ کردن، چیزی چاپ کنی؟! طرف مقالهیِ تحقیقاتیِ بهزبانِ غیرِ انگلیسیِِ قرنِ ۱۹ میزاره جلوت میگه قضیهت با این نمیخوره و چاپ نمیکنیم. اون وقت این بابا میگه حرفت غلطه، تا ۴ سالِ بعد بهت نوبت میده که تو چاپ کنی توش و اون وقت اسمش پیرریویوئه؟!
- [email protected]
نام: م. ج. معروف به گربه ی زَبادی
محل اقامت: تهران
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۹/۲۴ - ۱۱:۴۹
پست: 1458-
سپاس: 514
- جنسیت:
تماس:
Re: انهدام نسبیت خاص و عام آلبرت اینشتین (به همراه مقالات)
lightwave:
لفظ انهدام برای فصل دوم مقاله و نظریه ی ساعت نوری خارجیه. انتظار ندارید که تمام مقاله ها رو یه جا بذارم رو سایت!
بله این ایده کاملاً درسته، پس عجله نکن به وقتش مقالات مربوط به این موضوع رو هم ارائه می کنم.
" همچنین موفقیت نسبیت عام را در به دست آوردن مجدد نتایج مسلم کلاسیک در مورد گرانش، نمی توان شاهد کافی بر درستی اصل هم ارزی دانست، چرا که نظریه ی نیوتن همین کار را بدون اصل هم ارزی می کرد. بهترین شواهد از چندتایی نتایج "پس-نیوتنی" نسبیت عام، که تحت آزمون قرار گرفته اند، فراهم می شود. اما حتی این نتایج را هم می توان به کمک نظریه هایی که منکر اصل هم ارزی هستند به دست آورد. بنابراین جاذبه ی اصل هم ارزی بیشتر از لحاظ نظری است، با این حال آنقدر قویست که بیشتر خبرگان آن را پذیرفته اند" نسبیت خاص و عام و کیهانشناسی، ولفگانگ ریندلر، مرکز نشر دانشگاهی 1384 صفحه ی 26.
آقای عزیز بنده معتقدم اصل هم ارزی اگرچه محرک تعمیم نسبیت خاص اینشتین بوده و این امکان رو می ده که نسبیت عام رو به طریقی ویژه از همه ی نسبیت های خاص موضعی تولید کنیم ولی این اصل نقش کلیدی در تدوین معادلات میدان نسبیت عام ایفا نمی کند. لیکن در نظریه غلظت این اصل نه تنها به عنوان یه راهنما بلکه به عنوان عاملی کلیدی و یکتا در فرمولبندی نظریه ی غلظت نقش بازی می کنه که بدون اون بر خلاف نسبیت عام، نمی شه نظریه ی غلظت رو به هیچ وجه فرمولبندی کرد.
حالا هی تو این جملت رو تکرار کن! چرا اشتباه می کنم؟ دلیل قانع کننده بیار.
آقا جان من فعلاً توی اون هشت صفحه، غلظت رو به عنوان یه امر معقول و امکانپذیر معرفی کردم. اجازه بده توی قسمت سوم که حضیض عطارد رو خواستم محاسبه کنم، معادلات اصلاح شده ی دینامیک نیوتونی رو ارائه می دم. در ضمن دیگه میدان نداریم فقط غلظت داریم که فعلاً با یه ضریب شکست وابسته به جرم گرانی و در اطراف این جرم معرفی میشه. میدان نقش کلیدی خودش رو نسبتاً از دست می ده.
aalireza:
نه آقای خوش حدس! من خودم رو دکتر معرفی نکردم. دیوانه نیستم که از سیستم آکادمیک بنالم و بعد خودم رو با الفاظ عالیه ی این سیستمِ پوچ به دیگری معرفی کنم. سردبیر محترم چون عمق نظریه ی منو (به رغم توی بیسواد) درک کرد، جهت رعایت احترام، بنده رو با این لفظ خطاب قرار داد. با این موضوع هم مشکلی داری؟ تو رو خدا تعارف نکن اگه می خوای ردش کنی شروع کن من حاضرم
باریکلّا چه خوب نامه رو تا ته خوندی، خیلی هم بیسواد نیستی که، یه خورده خودت رو تحویل بگیر
ولی جیگر طلا کِی گفت نظریه ی من غلطه ؟ باز توهم زدی؟ بنده خدا منظورش این بود که نمی تونه صحت یا اشتباه قطعی نظریه رو معلوم کنه. می دونی چرا؟ چون خدا حامی این نظریه هاست روی اون نظریه ها دوازده سال فکر شده و با بررسی چند روزه و چند هفته نمی شه راجبش قضاوت کرد و مثل تو که نخونده رد می کنی نمیشه رفتار کرد.
به نظر منم عنوان موضوع(انهدام!) مناسب نیست.اصلا چرا انهدام شما دارید فقط مدل توصیف گرانش انیشتین را عوض میکنید
لفظ انهدام برای فصل دوم مقاله و نظریه ی ساعت نوری خارجیه. انتظار ندارید که تمام مقاله ها رو یه جا بذارم رو سایت!
مگر اینکه بتونیم با اون پدیده های فیزیکی بیشتری را توصیف کنیم که نسبیت از بیانش عاجزه در این صورت این نظریه ارزشمند خواهد بود و در غیر این صورت به درد نمیخوره.
بله این ایده کاملاً درسته، پس عجله نکن به وقتش مقالات مربوط به این موضوع رو هم ارائه می کنم.
من که فعلا در اون برتری نسبت به نسبیت نمیبینم که بخوام اون را جایگزین نسبیت کنم.مثلا برای اصل هم ارزی که در این مقاله نوشتید باید بگم که خود نسبیت که این اصل را بهتر و از راه معادلات کامل تری اثبات کرده.
" همچنین موفقیت نسبیت عام را در به دست آوردن مجدد نتایج مسلم کلاسیک در مورد گرانش، نمی توان شاهد کافی بر درستی اصل هم ارزی دانست، چرا که نظریه ی نیوتن همین کار را بدون اصل هم ارزی می کرد. بهترین شواهد از چندتایی نتایج "پس-نیوتنی" نسبیت عام، که تحت آزمون قرار گرفته اند، فراهم می شود. اما حتی این نتایج را هم می توان به کمک نظریه هایی که منکر اصل هم ارزی هستند به دست آورد. بنابراین جاذبه ی اصل هم ارزی بیشتر از لحاظ نظری است، با این حال آنقدر قویست که بیشتر خبرگان آن را پذیرفته اند" نسبیت خاص و عام و کیهانشناسی، ولفگانگ ریندلر، مرکز نشر دانشگاهی 1384 صفحه ی 26.
آقای عزیز بنده معتقدم اصل هم ارزی اگرچه محرک تعمیم نسبیت خاص اینشتین بوده و این امکان رو می ده که نسبیت عام رو به طریقی ویژه از همه ی نسبیت های خاص موضعی تولید کنیم ولی این اصل نقش کلیدی در تدوین معادلات میدان نسبیت عام ایفا نمی کند. لیکن در نظریه غلظت این اصل نه تنها به عنوان یه راهنما بلکه به عنوان عاملی کلیدی و یکتا در فرمولبندی نظریه ی غلظت نقش بازی می کنه که بدون اون بر خلاف نسبیت عام، نمی شه نظریه ی غلظت رو به هیچ وجه فرمولبندی کرد.
دوما راجع به خنثی کردن سرعت نسبی اشتباه میکنی حالا هی اصرار بکن که اینطور نیست.
حالا هی تو این جملت رو تکرار کن! چرا اشتباه می کنم؟ دلیل قانع کننده بیار.
سوما شما داری نظریت را از آخر به اول توصیف میکنی. به خاطر همین درست نمیشه اون را فهمید. اگه شما میخوای مدل انحنا را با غلظت جایگزین کنی باید ابتدا جایگزینی برای روابط اصلی نسبیت عام بدست آورده باشی و بعد اون را تشریح کنی نه اینکه از آخر به اول بیای نظریت را معرفی کنی.الان در نظریه شما جایگزین تانسور انیشتین یا معادلات میدان انیشتین چی هست؟میشه توضیح بدید؟
آقا جان من فعلاً توی اون هشت صفحه، غلظت رو به عنوان یه امر معقول و امکانپذیر معرفی کردم. اجازه بده توی قسمت سوم که حضیض عطارد رو خواستم محاسبه کنم، معادلات اصلاح شده ی دینامیک نیوتونی رو ارائه می دم. در ضمن دیگه میدان نداریم فقط غلظت داریم که فعلاً با یه ضریب شکست وابسته به جرم گرانی و در اطراف این جرم معرفی میشه. میدان نقش کلیدی خودش رو نسبتاً از دست می ده.
aalireza:
ضمناً خطاب بهصاحابِ مجلهت خودتو دکتر معرفی کردی؟ البته منم اگه تو دپارتمانِ عمران بودم و اینیشتین نقد میکردم، یه دکتر مینداختم بغل اسمم اعتمادِ بهنفسم بیشتر میشد!
نه آقای خوش حدس! من خودم رو دکتر معرفی نکردم. دیوانه نیستم که از سیستم آکادمیک بنالم و بعد خودم رو با الفاظ عالیه ی این سیستمِ پوچ به دیگری معرفی کنم. سردبیر محترم چون عمق نظریه ی منو (به رغم توی بیسواد) درک کرد، جهت رعایت احترام، بنده رو با این لفظ خطاب قرار داد. با این موضوع هم مشکلی داری؟ تو رو خدا تعارف نکن اگه می خوای ردش کنی شروع کن من حاضرم
ببخشید، نامهت، موردِ سوم که راجع به پیرریویو بود رو هم جواب داد:
Nonetheless, all views should be made available.
The main problem in Physics today is too much censorship!
خب این مطابقِ تعریف یعنی peer review نیست چون «هر» مقالهای رو چاپ میکنه. من همین الان یه مقالهی نامفهوم بنویسم چاپ میشه چون all views should be made available. بهشمام گفته فکر نمیکنه حرفت راجع به فرض اوّل نسبیت مربوط باشه ولی کماکان چاپ میکنه چیزات رو... تا الان خداوکیلی خواستی خودت یه مقاله تو ژورنالی که همین گلشنی و الخ همسنِ تو بودن و توش چاپ کردن، چیزی چاپ کنی؟! طرف مقالهیِ تحقیقاتیِ بهزبانِ غیرِ انگلیسیِِ قرنِ ۱۹ میزاره جلوت میگه قضیهت با این نمیخوره و چاپ نمیکنیم. اون وقت این بابا میگه حرفت غلطه، تا ۴ سالِ بعد بهت نوبت میده که تو چاپ کنی توش و اون وقت اسمش پیرریویوئه؟!
باریکلّا چه خوب نامه رو تا ته خوندی، خیلی هم بیسواد نیستی که، یه خورده خودت رو تحویل بگیر
ولی جیگر طلا کِی گفت نظریه ی من غلطه ؟ باز توهم زدی؟ بنده خدا منظورش این بود که نمی تونه صحت یا اشتباه قطعی نظریه رو معلوم کنه. می دونی چرا؟ چون خدا حامی این نظریه هاست روی اون نظریه ها دوازده سال فکر شده و با بررسی چند روزه و چند هفته نمی شه راجبش قضاوت کرد و مثل تو که نخونده رد می کنی نمیشه رفتار کرد.
آخرین ویرایش توسط [email protected] یکشنبه ۱۳۹۴/۴/۷ - ۱۴:۳۶, ویرایش شده کلا 4 بار