انتشار مقاله ای علیه نسبیت (بخش ۱: رومانی)

مدیران انجمن: parse, javad123javad

ارسال پست
نمایه کاربر
[email protected]

نام: م. ج. معروف به گربه ی زَبادی

محل اقامت: تهران

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۹۰/۹/۲۴ - ۱۱:۴۹


پست: 1454

سپاس: 514

جنسیت:

تماس:

انتشار مقاله ای علیه نسبیت (بخش ۱: رومانی)

پست توسط [email protected] »

.
.
.
*به نام خداوند بخشنده ی مهربان*
.
.
.
.
Analele Universității ”Dunărea de Jos” din Galați
Fascicula II, Matematică, fizică, mecanică teoretică
====================================================

Annals of the ”Dunarea de Jos” University of Galati
Fascicle II, Mathematics, Physics, Theoretical Mechanics
ISSN: 2067-2071 (print), 2668-7151 (online)
تصویر
.
. برای دریافت پی دی اف مقاله بر روی عنوان مقاله کلیک کنید.
.
.
عنوان مقاله: آیا تبدیل معقولی برای تبدیلات نیروی نسبیتی وجود دارد؟
نام مجله: سالنامه ی "دانوبِ پایین دست" - دانشگاه گالاتْسی، مجموعه ی دوم، ریاضی، فیزیک، مکانیک نظری
نام انتشارات: انتشارات دانشگاه گالاتسی (Galati University Press)
قدمت مجله: از سال ۱۹۹۴
موضوع: ریاضی، فیزیک، مکانیک، شیمی، زیست شناسی، محیط زیست (Multidisciplinary)
کشور: رومانی
این مجله در منابع زیر به رسمیت شناخته شده:
Cambridge Scientific Abstracts (CSA), Chemical Abstracts Service (CAS), Dimensions, EBSCO, Google Scholar, Mendeley, Microsoft Academic
smile399 آیا این مجله آی اس آی هست یا در یکی از فهرست های WoS قرار دارد؟ خیر، این مجله تا کنون در هیچ یک از فهرست های WoS نمایه نگردیده است.
smile399 آیا این مجله در فهرست Scopus قرار دارد؟ خیر، این مجله تا کنون در Scopus/Scimago نمایه نگردیده است.
smile403 آیا این مجله در لیست سیاه وزارت علوم یا سایر دانشگاه های داخلی قرار دارد؟ خیر
smile403آیا این مجله در لیست سیاه Beall قرار دارد؟ خیر
smile403آیا این مجله Peer-Reviewed می باشد؟ بله
.
.
خلاصه ی مقاله:
طی یک آزمایش فکری نشان داده می شود که تبدیلات لورنتس برای نیرو در جهاتِ عرضی منجر به ناهنجاری های نامعقولی می شود. یک فنر در وضعیت تعادلی خود به گونه ای حرکت داده می شود تا در چارچوب آزمایشگاه از زیرِ فنرِ متراکمِ دیگری عبور کند. با به کارگیری تبدیلاتِ سُنّتی لورنتس، نشان داده می شود که طول نهایی فنرها، وقتی که از روی یکدیگر عبور می کنند، از دید دو ناظرِ لَخت متفاوت اندازه گیری می شوند.
===================================================================================

ماجرای چاپ مقاله:
این مقاله پس از درگیری های طولانی مدتِ بنده با نظام آکادمیک و جریانِ اصلی (mainstream) و پس از قریب به ۱۰۰ بار رَد شدن (Rejection) به توسط بسیاری از مجلاتِ جریان اصلی و نیز مجلات مغایر طی سه سال، در تاریخ ۱۷ دسامبر ۲۰۲۰ به توسط مجله ی فوق منتشر شد. به علت محتوای خطرناک، که طی آن نویسنده مدعی شده که نسبیت اینشتین پارادوکسیکال (اشتباه) است، مقاله بارها محل مناقشه ی داورانِ مجلات مختلف قرار گرفته که در نهایت، بیش از ۱۰۰ مجله ی آکادمیک در سر تا سر جهان از انتشار آن سر باز زده اند. از این تعداد مجله، حدود بیست درصد، یعنی تنها حدود ۲۰ مجله، اجازه ی داوری به این مقاله را دادند که نتایج داوری ها هم عمدتاً ضعیف یا ضد و نقیض بود. اِدیتورهای باقیِ مجلات، به علت مشاهده ی محتوای تحریک آمیز مقاله، حتی اجازه ی داوری به مقاله را نداده و به سرعت آن را مردود اعلام کردند.

به چالش کشیدن نسبیت اینشتین یا مبانیِ پایه ایِ کوانتوم؛ بحث درباره ی علومی چون طب سنتی یا بررسی مسایل ماوراء الطبیعه مثل بشقاب پرنده، پرواز روح، احضار روح و ... خارج از خطوط قرمز نظام آکادمیک تلقی شده و حساسیت زیادی نسبت به این مسائل وجود دارد. برای مقابله با این وضعیت، برخی از مجلات تحت عنوان مجلات مغایر (Dissident Journals or Alternative journals) از حدود ۵۰ سال پیش شروع به کار کردند. برخی از مجلات آکادمیک نیز با کم کردن حساسیت نسبت به این خطوط قرمز و به صورت محدود و تحت شرایط خاص اقدام به انتشار مقالاتِ مغایر می کنند.

از دیگر عللِ چاپ مقالات مغایر در مجلات آکادمیک، می توان به کمبود منابع یا خطای انسانی اشاره کرد. بدین ترتیب که ممکن است مجله ای در زمانی مشخص با کبود مقاله برای چاپ مواجه شود و به ناچار و برای تداوم چاپ و حفظ شمارگان مجله، برخی مجلات مغایر را چاپ کند یا مجله ای به صورت ناخواسته و به دلیل کژ فهمی ویراستار یا داور نسبت به محتوای مقاله، سهواً متوجه مغایر بودن مقاله نشده و اقدام به چاپ آن کنند. در موارد بسیار معدود نیز امکان دارد که یک مجله ی آکادمیک از محتوای مغایر مقاله آگاه باشد و حتی ادیتورها یا رئیس مجله در جریان انتقادات و نکوهش های داوران قرار داشته باشند ولی مثلاً ریاست مجله، گزارشات داوران را مبنی بر رد مقاله، ناکافی یا فاقد ارزش قضایی قلمداد کرده و با پذیرش مسئولیت عواقب آن، اقدام به چاپ مقاله ای مغایر کند. در مواقعی که مثلاً از بین گزارشات دو داور، یکی به نفع یک مقاله و دیگری علیه همان مقاله رأی داده دخالت ریاست معمولاً به این شکل است که مقاله برای سومین بار به توسط داور ثالثی بررسی شود که نظر مثبت یا منفی او نتیجه ی نهایی را تعیین می کند یا به دلیل متناقض بودن نتایج داوری مقاله به سرعت رد می شود، در این حالت نیز کمتر مشاهده شده که ریاست، بدون ارجاع به داور سوم، با وجود متناقض بودن گزارشات داوران و با صلاحدید و مسئولیت خود اقدام به چاپ مقاله کند.

حالات دیگری نیز وجود دارد: فرض کنید یکی از مراتب بالای یک مجله، خود، فردی باشد با افکاری مغایر، این فرد شاید بتواند به راحتی در همان مجله ای که خود او از دست اندرکاران آن است افکارش را چاپ کند یا حالتی را در نظر بگیرید که محققی به یکی از دلایل قبلی توانسته باشد مقاله یا مقاله های مغایری را به چاپ رساند که اتفاقاً با اقبال عمومی مواجه شده باشد، این فرد اگر برای بار دوم، سوم یا چندم اقدام به چاپ مقالاتِ مغایر کند مجلات آکادمیک بعضاً ممکن است تا با حساسیت کمتری مقالاتِ این فرد خاص را داوری کرده و اقدام به چاپ آن ها کنند. حالتِ بعدی، تردیدِ یک یا چند تن از ادیتورهای یک مجله نسبت به ضعف مقالات یک محققِ مشخص است. فرض کنید محققی طی چند ماه یا چند سال، در یک مجله ی خاص مقالات مغایری را ثبت کند که هر بار نتایج داوری علیه مقالات او بوده که باعث رد شدن مقالات او شوند ولی یک یا چند نفر از اعضای اصلی مجله که گزارشات داوران را درباره ی مقالات این فرد دنبال می کنند، متوجه شوند که "رویهم رفته" هیچ داوریِ مَحکمه پسندی نبوده که با مثلاً محاسبات ریاضیِ شفاف یا اقامه ی ادلّه ی منطقی، در طی ماه ها یا سالیان قبل، علیه حداقل یکی از مقالات این فرد موضع گیری کرده باشد. در این صورت برخی از مجلات که جانب انصاف را رعایت می کنند، ممکن است همچنان به نویسنده ی مزبور اجازه دهند تا مقالاتش را جهت داوری برایشان بفرستد که در نهایت، این امکان وجود دارد که این محقق پس از رد شدن تعداد زیادی از مقالاتش با توافق مجله با چاپ حداقل یکی از مقالاتِ اخیرش مواجه شود. این اتفاق برای خود بنده در چند مجله روی داده است.

مجلات آکادمیک، اغلب وقتی متوجه مغایر بودن افکار محققی می شوند، پس از یکی دو بار اجازه ی داوری، دیگر هرگز برای این جور نویسنده ها وقعی قایل نشده و یا با وارد کردن نام این فرد در لیست سیاه خودشان، هرگز حتی اجازه ی ثبت مقاله را به او نمی دهند یا در اکثر موارد، هنگامی که فرد مقالات خود را برای بار چندم به مجله ارائه دهد، سردبیر یا یکی از اِدیتورهایِ مجله، بدون صدور دستورِ داوری مقاله، به سرعت و تنها ظرف چند روز یا چند هفته مقاله را رد می کند. در این حالت، این گونه محققان در نظر این مجلات به اصطلاح "بد نام" شده و شانس بررسی و چاپ مقاله در این مجلات برای این افراد به نزدیک صفر می رسد. این حالت نیز برای بنده زیاد روی داده!

در هر حال، مجلات آکادمیک (چه آی اس آس باشند و چه نباشند) تمایلی به چاپ مقالات مغایر ندارند مگر اینکه به یکی از دلالیل فوق به چاپ این جور مقالات رضایت دهند. این مجلات، اغلب پس از پذیرش یک مقاله برای چاپ، گزارش داور یا داوران را برای نویسنده ی مقاله ارسال می کنند که البته در مورد این مجله ی رومانیایی حداقل در قبال مقاله ی مغایرِ بنده ابهاماتی وجود داشت. پس از ارسال دو ایمیل به ریاست مجله مبنی بر تسریع روند بررسی مقاله، بالاخره ایمیلی را از جانب ریاست به قرار زیر دریافت کردم:

"آقای جوانشیری عزیز،

مقاله ی شما به توسط دو داور بررسی و از نظر فنی جهت چاپ در شماره ی دوم از مجلد ۴۳ موردِ پذیرش قرار گرفته که در ماه دسامبر سال جاری منتشر می شود. تمام مقالات موجود در شماره ی یاد شده در ماه جاری از نظر سرقت ادبی مورد بازبینی قرار گرفته و پس از این مرحله، از نظر دستور زبان مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در ضمن، هیئت تحریریه از شما درخواست دارد تا اظهارنامه ی پیوست مبنی بر اینکه اثر مربوطه مصداق یک سرقت ادبی نیست را با مشخصات فردی خود پُر، امضا و سپس آن را برای ما ارسال کنید.

با بهترین احترامات،
پروفوسور آنتوآنِتا عِنِه، سردبیر"


ولی در پیوست ایمیل، بجز همان اظهارنامه، خبری از گزارش داوران نبود! از ریاست درخواست کردم تا گزارش داوران را برایم بفرستد ولی خبری نشد! من که از رد شدنِ مکرر مقالاتم به ستوه آمده بودم و کم کم از اینکه بتوانم آن ها را جایی به چاپ برسانم ناامید شده بودم، وقت را غنیمت شمرده و اظهارنامه را پُر و امضا کردم و برای ریاست فرستادم. مراحل چاپ به سرعت انجام شد و تنها ظرف یک ماه و نیم مقاله به زیر چاپ رفت. اما آیا این مجله متوجه شده بود که داشت مقاله ی مغایری را به چاپ می رساند؟ جالب اینجا بود که ریاست و اکثر ادیتورهای این مجله زن بودند. ظاهراً بر خلاف عقایدِ دیکتاتور گونه ی من نسبت به زنان و دست کم گرفتن آنان در تحقیقات بنیادین خصوصاً در شاخه های فلسفه، ریاضی و فیزیک، زنان داشتند حداقل در انتشار عقایدِ خودم نقش قابل توجهی را بازی می کردند: اولین کسی که مقالات مرا در مجله ی مغایرِ الکترودینامیک گالیله ای به چاپ رساند و مرا به آینده ی کارهایم امیدوار کرد، یک زن به اسم "سینتیا کُلْب ویتنی" بود. به کمک همین زن بود که توانستم اولین کتابم را در انتشاراتی (Nova Science Publishers) به چاپ رسانم که در آنجا هم از ریاست و نایب رئیس گرفته تا بیش از 90 درصد دست اندرکاران انتشارات باز "زن" بودند و حالا زنانِ دیگری داشتند اولین مقاله ی "ضدّ نسبیتی" من را وارد ساختار آکادمیک می کردند! آیا این روند برای من پیغامی در بر داشت؟!

هر چند که مجله ی رومانیایی هرگز برای من گزارش داوری را نفرستاد ولی گزارشات سایر مجلات نیز درباره ی این مقاله نه تنها قانع کننده بلکه خالی از تناقض گویی هم نبود. برای مثال دو داوری زیر که مربوط به دو مجله ی (آی اس آی) شناخته شده است را در نظر بگیرید:
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
داوری اول مربوط به مکاتبات فیزیک، بخش الف:
(انتشارات Elsevier)

"در این مقاله، نویسنده قصد دارد که طی یک آزمایش فکری ساده، اعتبار تبدیلاتِ معروفِ سه-بردارهای نیرو در نسبیت خاص را به چالش بکشد، که این آزمایش فکری به اصطلاح منجر به نتیجه ای متناقض می شود که گویای آن است که یا نسبیت نظریه ای متناقض است یا تبدیلات نیرو اشتباهند. به نظر من این پارادوکس صرفاً ظاهریست (کما اینکه پارادوکس واقعی منجر به انهدام نسبیت اینشتین خواهد شد.)

دو ایراد به بحث نویسنده وارد است، یک ایراد کوچک است و دیگری اساسی و مرگ بار.

ایراد کوچک به این قرار است که (با فرض به کارگیری تبدیلات معروف نیرو)، معادله ی 6 اشتباه است و باید با معادله ی زیر جایگزین شود:

$$k_0\Delta y_2=k'_0\Delta y'_2\alpha_v$$
که با در نظر گرفتنِ $\Delta y_2=\Delta y'_2$ به دست می آوریم:

$$k_0= k'_0 \alpha_v$$
آخرین معادله چنانچه با معادله ی 7 ترکیب شود به این نتیجه می رسد که $\alpha_v^2=1$ و بنابراین $v=0$ که در واقع نتیجه ای پارادوکسیکال است. بنابراین، اشتباه اول برطرف شدنی ست.

اشتباه مرگ بار این است که نویسنده به طور ضمنی فرض کرده که نیروی ساده ای که به توسط قانون هوک بیان می شود و در تمام مقاله از آن استفاده شده، نمایانگر سه-بردارِ نیروی نسبیتی بر روی یک ذره است با همان خواص شناخته شده ی تبدیلات مزبور. لیکن اینطور نیست. منبع مربوطه "فرمول بندی هم وردای قانون هوک" نوشته ی "اُ. گْران" می باشد که در "مجله ی آمریکایی فیزیک" به چاپ رسیده."

(برای دانلودِ اصلِ گزارش به شکل فایل پی دی اف، به گزارش اول در پیوستِ همین جستار مراجعه کنید.)
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
جالب اینجاست که این داور ابتدا ایراد کوچکی از مقاله ی من می گیرد که خود او با اصلاح این ایراد باز به پارادوکس می رسد! ایراد مرگبارِ او هم که ظاهراً جز یاوه گویی چیزی نبود به مقاله ی فرد دیگری به اسم "اِیْویند گْران" (Øyvind Grøn) اشاره داشت. من که راجع به مقاله ی "گْران" چیزی نمی دانستم، به هر قیمتی که بود مقاله را از اینترنت به صورت رایگان دانلود کردم و دیدم که "گران" هم با موضع من در قبال ثابت فنر موافق بود! بنابراین، مقاله را به این شکل اصلاح کردم که در مقاله ی خودم و در قسمت مربوطه به مقاله ی گران به عنوان پشتوانه ای برای درستی بخشی از محاسباتم ارجاع دادم. بعد از این اصلاح، مقاله را به مجله ی دیگری فرستادم چون با توجه به داوری فوق و البته به همراه داوریِ کوتاه دیگری که آن هم به شکل کلی محاسبات بنده رو اشتباه می دانست، مقاله در این مجله ی هُلندی رد شد.
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

"مقاله به شکل حاضرِ آن نباید چاپ شود (!)
اشتباهِ بحث نویسنده برخاسته از کژ فهمی او نسبت به انرژی فنر متحرک است. این انرژی باید به صورت زیر در نظر گرفته شود:

$$E=\frac{k'_0}{2\alpha}\Delta y^2$$
که در آن $\alpha$ عبارت معمولِ $\sqrt{1-v^2/c^2}$ می باشد. نویسنده فراموش کرده که در مخرج معادله ی 1 ضریب $\alpha$ را قرار دهد. با لحاظ این موضوع بجای نسبت ${k'_0}/{k_0}$ در معادلات 3 و 4 به دست می آوریم ${k'_0}/{(\alpha k_0)}$. بنابراین، به عنوان تبدیل درست ثابت فنر اگر فرض کنیم که $k'_0=\alpha k_0$ ، به تناقضی نمی رسیم. این نتیجه با اتساع زمان برای تناوبِ وزنه ی متصل به فنر سازگار است.

با این حال، من ردِ سریعِ مقاله را توصیه نمی کنم چرا که مقاله حاوی یک آزمایش فکری جالب است که در آن دو فنر عرضی درگیر می شوند. شوربختانه درگیری دو فنر با هم منجر به یک حالت استاتیک نشده و به وضعیتی نوسانی دچار می شود. وضعیت استاتیک ناشی از برابری نیروها فقط زمانی میسر می شود که نوسانات میرا شوند، با این وجود، وضعیتی که هیچ انرژیی در آن اتلاف نشود به درستی گویای وضعیتِ سر و ته نوسان می باشد وقتی که یکی از فنر ها کاملاً از نوسان باز می ایستد.

بنابراین، اگر این آزمایش فکری، اصیل و مربوط به خود نویسنده است، نویسنده می تواند از آن به عنوان اثباتی آموزشی برای تبدیل ثابت فنر استفاده کند. در این صورت بهتر است عنوان مقاله نیز تغییر یابد.

به نظر من مقاله ی "اُ. گْران" خواص الاستیک را به شکل ناکاملی بیان می کند چرا که او ثابت الاستیک را به شکل یک اسکالر $k$ در نظر گرفته. حقیقتاً ثوابت الاستیک حتی در فضای سه بعدی با یک تانسور متقارن قابل توصیفند و از اینرو یک توسیعِ 4 بعدی از این ثوابت جای بحث و مطالعه دارد.

از طرف دیگر، فنر ها به علت تک بعدی بودن کلاً دارای خواص ناهمسانگردند که با نتایجِ "گْران" قابل توصیف نیستند.

(برای دانلودِ اصلِ گزارش به شکل فایل پی دی اف، به گزارش دوم در پیوستِ همین جستار مراجعه کنید.)
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
نکته ی عجیب درباره ی این گزارش این است که من اصلاً بحث انرژی فنر را به هیچ عنوان در داخل مقاله مطرح نکرده و فقط با تبدیلات نیروی نسبیتی کار کرده بودم که نتایج آن در کُتُب درسی و منابع مربوطه کاملاً مشخص بود. مقدار تغیرات نسبیتی ثابت فنر هم موضوعی بود که قبلاً شناخته شده بود و در مقاله ی "اِیْویند گْران" هم منعکس شده بود که این داور داشت درستی آن را هم به زیر سؤال می برد!

بعد از مدتی از ریاست مجله نامه ای مبنی بر قبولی مقاله برای چاپ دریافت کردم که چاپ مقاله را مشروط بر اصلاح مقاله طبق گفته های داور میسر می دانست. من که در ابتدا و به اشتباه فکر می کردم که اصلاً داور در محاسبه ی انرژی فنر هم حرف غلطی می زند (البته چند سال بعد بخاطر بحث های زیادی که با امیر عصارزاده (از اعضای هوپا) داشتیم، متوجه اشتباه بودن ادعای خود شدم)، تلاش کردم ریاست را متقاعد کنم که ادعاهای داور محلی از اعراب ندارد. در سیستم ثبت مقاله که مربوط به انتشارات Springer بود به من برای اعمال اصلاحات و ثبت مقاله ی نهایی حدود یک ماه وقت داده شد ولی من اصلاً نمی توانستم پیشنهاد های داور را عملی کنم چرا که داور معتقد بود که آزمایش فکری من یک پارادوکس واقعی نیست بلکه یک "شِبهِ پارادوکس" است که نسبیت قادر است آن را به درستی حل کند. بنابراین، صبر کردم تا ببینم واکنش ریاست نسبت به درخواست و ادعاهای من چیست که جوابی دریافت نکردم و بعد از اتمام موعدِ یک ماهه ی مقرر، به علت عدم ارسال مقاله ی اصلاح شده، مقاله در این مجله ی هندی نیز رد شد.

اما نکاتِ متناقض دو داوری فوق به قرار زیر است:

۱- داور اول معتقد است که با رفع نقیصه ای که خودِ او به آن اذعان داشت، پارادوکس همچنان به قوت خود باقیست ولی داور دوم کاملاً معتقد است که پارادوکسی در کار نیست!

۲- داور اول معتقد است که ارتباط درست بین ثابت فنرها باید به شکل $k_0= k'_0 \alpha_v$ باشد در حالی که داور دوم برعکس آن یعنی $k'_0= k_0 \alpha_v$ را درست می داند! (که البته طبق محاسبات خودم در مقاله، معادله ی دومی مورد قبول است.)

۳- داور اول معتقد است که من می بایست محاسبات "گْران" را مد نظر قرار دهم بدون اینکه متوجه باشد که این محاسبات با محاسبات من سازگار است ولی داور دوم معتقد است که محاسباتِ "گران" ناکامل است و نباید به آن تکیه کرد!

۴- داور اول هیچ اشاره ای به حالت نوسانی فنرها نمی کند در حالی که داور دوم بررسی آن را مهم می داند!

۵- داور اول با اینکه به صورت ضمنی معتقد است که پارادوکس حداقل طبق محاسبات بنده موجّه هست، مقاله را رد می کند ولی داور دوم که معتقد است پارادوکس حل می شود و مشکلی در کار نیست با چاپِ مشروطِ مقاله موافقت می کند!

وضعیت داوری ها در برخی از مجلات حتی بدتر از این ها هم بود: برخی از داوران با لحنی غیر مؤدبانه صحبت می کردند و برخی از داوران به علت دانش ناکافی در زمینه ی نسبیت، برداشت های نادرست و سطحی از مضمون یا محاسباتِ مقاله داشتند و مقاله را با ادله ی بعضاً احمقانه رد می کردند که گرداوری همه ی آن ها در این جستار از حوصله ی بنده خارج است.

ادامه ی مطلب در "انتشار مقاله ای علیه نسبیت (بخش ۲: هند)" >>>
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
آخرین ویرایش توسط [email protected] چهارشنبه ۱۳۹۹/۱۱/۱ - ۱۶:۰۴, ویرایش شده کلا 1 بار

نمایه کاربر
ماشین زمان

عضویت : دوشنبه ۱۳۹۹/۱۰/۸ - ۲۱:۵۳


پست: 43

سپاس: 7

Re: انتشار مقاله ای علیه نسبیت (بخش ۱: رومانی)

پست توسط ماشین زمان »

نسبیت یک نظریه بنیادیه که در اون حقیقت و چیستی کمیت هایی مثل جرم، طول، زمان و... رو بر اساس دو بن انگارۀ (اصل موضوع) قابل قبول و اساسی، دقیق تر توصیف می کنه. زمینه آزمایش های ذهنی نسبیت که اینشتین به اون می پردازه بسیار ساده ست؛ مثلاً در بدست آوردن تبدیلات لورنتز، چارچوب ها لختی داشته و در فضای آزاد (بدون گرانش و خلاء) حرکت می کنن و یا در دینامیک، از اجسامی استفاده می شن که به صورت «ذره» مدل سازی شده و با سرعت های ثابت برهمکنش دارن. همه معادلات نسبیت در زمینه های ساده و قابل قبول به طور اصولی بدست میان درحالیکه برای جسمی مانند فنر... زمینه پیچیده تر می شه و به راحتی نمی شه از معادلات نظریه نسبیت براش به کار برد چون این جسم سیستم پیچیده ای از اتم ها و شکل هندسی خاص (مارپیچی) تشکیل شده و عواملی دیگری مانند میدان های گرانشی و الکترومغناطیسی بین ذرات سازنده باید در نظر گرفته بشن. مخصوصاً اینکه در نظریه های بنیادی فیزیک (که به دنبال چیستی و توصیف دقیق جهان آفرینش هستند) نباید کمیت های ماکروسکوپی وابسته به نوع ماده ( مثل ثابت فنر) دخالتی بدیم چون چندان دقیق نیستند و به عوامل زیادی از ماده ممکنه وابسته باشن.
smile028 برای تمام زمان های آینده فقط می گم «بزودی»!

نمایه کاربر
rohamavation

نام: roham hesami radرهام حسامی راد

محل اقامت: 100 مایلی شمال لندن جاده آیلستون، لستر، لسترشر. LE2

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۹/۸/۲۰ - ۰۸:۳۴


پست: 3266

سپاس: 5491

جنسیت:

تماس:

Re: انتشار مقاله ای علیه نسبیت (بخش ۱: رومانی)

پست توسط rohamavation »

نسبیت خاص نظریه ای درباره ساختار زمان فضایی و تحول در مفهوم فضا و زمان نیوتنی است که قبل از آن مطلق تلقی می شد (به عنوان مثال قبل از این هیچ محدودیتی در اندازه های احتمالی سرعت شناخته نشده بود) و مستقل از یکدیگر تحت تغییرات مختصات . نسبیت خاص مبتنی بر دو فرضیه است که با این مدل فضا و زمان فیزیکی مغایرت دارد:
قوانین فیزیک برای همه ناظران در حرکت یکنواخت نسبت به یکدیگر یکسان است (اصل نسبیت).
سرعت نور در خلا برای همه ناظران یکسان است ، صرف نظر از حرکت نسبی آنها یا حرکت منبع نور.
سرعت بالاتر از سرعت نور وجود ندارد (هیچ جسم فیزیکی ، پیام یا خط میدانی نمی تواند سریعتر از سرعت حرکت کند) نور در خلا) و در نتیجه به نظر می رسد ساختار زمان فضا ساختاری دارد
مکان و مکان تحت تغییرات مختصاتی که یافت می شود (لورنتس) مستقل از یکدیگر نیستند ، و
ناظری که با سرعت ثابت به سمت یکدیگر حرکت می کند مقادیر مختلفی را برای فاصله بین دو نقطه مکانی (انقباض طول) یا اختلاف زمانی متفاوت (اتساع زمانی) در چارچوب مرجع مربوطه اندازه گیری می کند (ممکن است دو رویداد همزمان برای یک ناظر همزمان نباشند) اگر مشاهده گرها در حال حرکت نسبی باشند).
ویژگی تعریف جدید نسبیت خاص که این همبستگی بین زمان و مکان را در نظر می گیرد ، معرفی مفهوم برداری چهار است. به عنوان مثال یک نقطه فاصله با چهار بردار ، که در آن سرعت نور و سه بردار فضایی در است فضای اقلیدسی . به هر نقطه از زمان چهار بعدی فضای (به نام فضای مینکوفسکی) چهار بردار اختصاص داده شده است به گونه ای که تحت تغییرات مختصات لورنتس ثابت باقی می ماند. این ویژگی تعیین کننده مفهوم مکان و زمان در نسبیت خاص است.$s^{2}=x_{\mu}x^{\mu}=g_{\mu\nu}x^{\mu}x^{\nu}=\left(ct\right)^{2}-\boldsymbol{x}^{2}$ متریک است که توسط آن معیار (به عنوان مثال فاصله بین نقاط مختلف در زمان-زمان تعریف شده است) در فضای مینکوفسکی تعریف می شود. این یک مقدار ثابت مستقل از ، که فضای مینکوفسکی را به اصطلاح مسطح مشخص می کند. این نسخه هندسی یک فضای مسطح است و در کل نسبیت خاصی که در آن نیروهای گرانشی بین جرم در نظر گرفته نمی شود ، استفاده می شود.
نسبیت عام نظریه جاذبه زمین است. یک اصل مهم اصل معادل سازی است که تحت آن حالتهای حرکت شتاب گرفته شده (که در نسبیت خاص نمی توانند برای یکدیگر تسریع شوند) و در حالت استراحت در یک میدان گرانشی (ایستاده روی سطح زمین) قابل تفکیک نیستند. آنچه متفاوت است این است که سقوط آزاد یک حرکت اینرسی است ، یک جسم در حال سقوط آزاد در حال سقوط است زیرا این نحوه حرکت اجسام است و هیچ نیرویی بر آنها وارد نمی شود ، به جای این که ناشی از نیروی جاذبه باشد ، همانطور که در مکانیک کلاسیک وجود دارد .
در مکانیک کلاسیک فرد دارای یک چارچوب مرجع ویژه مرجع است که توسط حرکت در مکان و زمان تعریف شده است ، یعنی اشیا در حرکت آزاد در امتداد خطوط مستقیم با سرعت ثابت حرکت می کنند (این بدان معناست که شخص به دلیل نیروهای خارجی نیوتن برای تغییر این حالت جسم نیاز دارد) . اما در نسبیت عام ، اصل برابری جهانی بودن سقوط آزاد را بیان می کند. مسیر حرکت یک بدن آزمایش در سقوط آزاد فقط به موقعیت و سرعت اولیه آن بستگی دارد ، اما به هیچ یک از خصوصیات ماده آن بستگی ندارد ، به عنوان مثال شخصی که یک توپ را در یک میدان گرانشی پرتاب کند ، همان مسیر را مشاهده می کند همانطور که آن را در یک زمین پرتاب می کند مشبك كردن جسم ، مشروط بر اینكه این جوش همان نیروی نسبی را ایجاد كند.
فرمول ریاضی نسبیت عام بر اساس هندسه دیفرانسیل (به ویژه منیفولد های دیفرانسیل) است. برای کسی که در ریاضیات کم تجربه است ، این بالاترین چالش در مقابله با نسبیت عمومی است.
، به طور کلی ریاضیات مربوط به نسبیت است که در یک متریک وابسته به فضا-زمان کدگذاری می شود ، و در نتیجه یک فضای زمان خمیده توصیف می شود با یک سنسور انحنا . این مقادیر توسط معادلات میدان انیشتین (توسط انیشتین 1915 فرموله شده) به محتوای جرم و انرژی یک فضا متصل می شوند:$
R_{\mu\nu}-\frac{1}{2}{R}g_{\mu\nu}=8\pi G T_{\mu\nu}$
که در آن تانسور حرکت انرژی است که شامل توزیع جرم انرژی یک زمان-زمان است و متریک وابسته به حاصل از زمان-زمان مربوطه است که سعی در یافتن آن دارد
ما می توانیم سرعت نور ، زمان و اندازه را ثابت کنیم که ثابت یکسانی در هر جعبه است ، اما می دانیم که مقایسه هر جعبه از خارج نشان می دهد که هر جعبه متفاوت است ، به این معنی که سرعت نور ، اندازه و زمان همه در مقایسه با هر یک کمی متفاوت است جعبه دیگر
این را فقط به این دلیل می دانیم که می توانیم ساعت های جعبه های مختلفی را که با سرعت های مختلف کار می کنند مقایسه کنیم. زمان بر اساس فاصله تعیین شده ای است که نور طی می کند و فاصله بر اساس میزان حرکت نور برای یک زمان معین تعیین می شود. این بدان معناست که اگر زمان کندتر یا سریعتر باشد ، فاصله و سرعت نور نیز به همان میزان تغییر کرده اند.
چرا گیج کننده است زیرا از یک طرف می گوییم همه چیز در کل جهان یکسان است ، در حالی که از طرف دیگر می گوییم همه چیز در سراسر جهان متفاوت است. چگونه سرعت نور می تواند در هر جعبه یکسان باشد اما با هر جعبه دیگر متفاوت باشد؟
هرچقدر که به نظر متناقض می رسد ، توضیحات ساده است. فضای خالی به اصطلاح دارای مقدار چگالی است. تراکم فضا سرعت نور ، اندازه و زمان را تعیین می کند.
چگالی فضا را می توان با حرکت ، شتاب و گرانش تعیین کرد. بنابراین کل جهان با جاذبه و فضای منحنی حرکت به سطوح مختلف چگالی متفاوت است. نور در فضای خالی عمیق بسیار سریعتر از سرعت خود در یک منطقه گرانشی متراکم حرکت می کند. جاذبه روی مشتری بسیار قوی تر از زمین است که باعث می شود اندازه کوچکتر شود و زمان کندتر از زمین باشد.
به نوعی تمام تراکم ایجاد مقیاس متفاوت با یک فضا است که ما نمی توانیم آن را تشخیص دهیم زیرا نسبت به آن فضا وجود داریم. ما زمان را با سرعت یکسان مشاهده می کنیم ، فاصله را به یک اندازه مشاهده می کنیم ، سرعت نور را با همان سرعت مشاهده می کنیم.
فقط به این فکر کنید که نسبیت از نظر مفهومی شبیه به یک صفحه نمایش کوچک و یک صفحه نمایش بزرگ است که ویدیوی یکسانی را نشان می دهد ، هر دو کاملاً یکسان هستند ، اما هر دو در صفحه های مختلف
سه نظریه نسبیت وجود دارد: نیوتنی ، ویژه و عمومی.
همه آنها مدل هایی از جهان هستند ، که تصور می کنند در یک "قاب اینرسی" ، شما نمی توانید بگویید که کجا هستید یا چقدر سریع سفر می کنید.
نسبیت نیوتنی برابر است با "هر کس مشاهده یک رویداد معین که با همان زمان ادامه دارد" ، و برابر است با "زمان مطلق". این همان چیزی است که ما به طور معمول تجربه می کنیم و باعث سردرگمی بسیاری در هنگام برخورد با مدل های دیگر می شود.
نسبیت خاص از الکترومغناطیس ناشی می شود ، در این حالت ماکسول نشان داد که امواج با سرعت ثابت حرکت می کنند. این در نسبیت نیوتنی جواب نمی دهد. فضا با یک نسبت ثابت به زمان تبدیل می شود ، به شکلی که C را برای همه ناظران حفظ می کند.
هندسه هندسه 4d معمولی نیست ، بلکه هندسه مینکوفسکی است ، جایی که x² + y² + z²-c²t² معیار فاصله است. این فضا را با سرعت نور c طی می کند ، اما اگر یک v آشکار وجود داشته باشد ، یک سرعت سریع w وجود دارد که v² + w² = c² ، و نسبت w / c = گاما ، باعث می شود که طول مسافر کوتاه شود ، و زمان گسترش یافت.
تصویر

نمایه کاربر
[email protected]

نام: م. ج. معروف به گربه ی زَبادی

محل اقامت: تهران

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۹۰/۹/۲۴ - ۱۱:۴۹


پست: 1454

سپاس: 514

جنسیت:

تماس:

Re: انتشار مقاله ای علیه نسبیت (بخش ۱: رومانی)

پست توسط [email protected] »

ماشین زمان نوشته شده:
یک‌شنبه ۱۳۹۹/۱۰/۱۴ - ۰۰:۴۱
نسبیت یک نظریه بنیادیه که در اون حقیقت و چیستی کمیت هایی مثل جرم، طول، زمان و... رو بر اساس دو بن انگارۀ (اصل موضوع) قابل قبول و اساسی، دقیق تر توصیف می کنه. زمینه آزمایش های ذهنی نسبیت که اینشتین به اون می پردازه بسیار ساده ست؛ مثلاً در بدست آوردن تبدیلات لورنتز، چارچوب ها لختی داشته و در فضای آزاد (بدون گرانش و خلاء) حرکت می کنن و یا در دینامیک، از اجسامی استفاده می شن که به صورت «ذره» مدل سازی شده و با سرعت های ثابت برهمکنش دارن. همه معادلات نسبیت در زمینه های ساده و قابل قبول به طور اصولی بدست میان درحالیکه برای جسمی مانند فنر... زمینه پیچیده تر می شه و به راحتی نمی شه از معادلات نظریه نسبیت براش به کار برد چون این جسم سیستم پیچیده ای از اتم ها و شکل هندسی خاص (مارپیچی) تشکیل شده و عواملی دیگری مانند میدان های گرانشی و الکترومغناطیسی بین ذرات سازنده باید در نظر گرفته بشن. مخصوصاً اینکه در نظریه های بنیادی فیزیک (که به دنبال چیستی و توصیف دقیق جهان آفرینش هستند) نباید کمیت های ماکروسکوپی وابسته به نوع ماده ( مثل ثابت فنر) دخالتی بدیم چون چندان دقیق نیستند و به عوامل زیادی از ماده ممکنه وابسته باشن.
این حرفتون درسته. اتفاقاً یکی از ادیتورهای مجله ی کانادایی فیزیک هم همین استدلال رو برای رد مقالم کرد.
میدان گرانشی توی او مقیاس ناچیزه ولی میدان های الکترومغناطیسی هر چقدر هم که پیچیده باشن باید نسبیت خاص بتونه اونا رو از دید ناظرین لخت مدل سازی کنه. در ثانی، بررسی این میدان ها در داخل خود فنر به نظر چندان مهم نیست و تنها برهم کنشِ آنها در سطح "پیستون" که عامل ایجاد نیروی واکنش سطح هست می تونه مهم باشه. چندتا از دوستان خودمم که فعلاً نتونستن این پارادوکس رو حل کنن، حدس می زنن که این برهم کنش سطح ممکنه بتونه پارادوکس رو حل کنه ولی فعلاً حل دقیقی در دست نداریم. ثالثاً در نظر داشته باشید که اصلاً بحثِ فنر در کار نیست بلکه شما به جای فنر هر عامل وارد کننده ی نیروی دیگه ی مثل میدان های الکترومغناطیسی رو می تونید قرار بدید که توی مقاله ی بعدیم همین کارو کردم ولی نتایج یکسانه و البته سازو کارش هم از سازو کار فنر ساده تره. بحث سرِ اینه که بدون توجه به عامل نیرو، دو تا بردار نیرو از دید دو تا ناظر لخت دارن به شکلی پارادوکسیکال تعامل می کنن یعنی برایند این نیروها از دید یکی به سمت بالا و از دید دیگری به سمت پایینه.

نمایه کاربر
Player

عضویت : چهارشنبه ۱۳۹۹/۱۰/۱۷ - ۰۲:۴۳


پست: 62

سپاس: 25

Re: انتشار مقاله ای علیه نسبیت (بخش ۱: رومانی)

پست توسط Player »

سلام. ای کاش ترجمه مقاله را هم در کنار این همه توضیح می گذاشتید که حداقل از محتوایش با خبر می شدیم. دو ناظر داریم. هر ناظر یک فنر دارد. هر ناظر به علت این که فنر فرد مقابل را متحرک می بیند، ضریب سختی فنر فرد مقابل را به شکل کاهش یافته مشاهده میکند. در لحظه تصادم هر ناظر میگوید فنر ناظر مقابل ضریب سختی کمتری دارد، و فنر ناظر مقابل فشرده میشود، و این پارادوکس است، درست است؟ چیزی که من متوجه نمیشوم این است که چرا همچین مسئله بغرنجی را مورد بررسی قرار دادید. برای بررسی این مسئله نیاز به بررسی دینامیک اجسام بسیط داریم که تنها به شکل کامپیوتری قابل بررسی هستند. اجازه بدهید نسخه ساده تری از مسئله شما را بیان کنم، از روی آن قادر به بررسی این مسئله از نظر کامپیوتری نیز خواهید بود.

فرض کنید بین فنرها یک سطح فرضی وجود دارد. این سطح در راستای عمودی میتواند آزادانه حرکت کند. ولی در راستای افقی از اطراف محکم بسته شده و قادر به حرکت نیست. در حدی که ضخامت و جرم این سطح فرضی به صفر میل کند، به مسئله شما می رسیم.
اجازه دهید یک فرض دیگر هم به مسئله ی شما اضافه کنم. فرض کنید به انتهای هر فنر یک تکه سنگ چسبیده باشد. در ابتدای مسئله فنر ها حسابی فشرده هستند. بعد از زمان مشخص، فنر ها را رها میکنیم. زمانی که فنر از حالت فشرده درآمد و کاملا باز شد، تکه سنگ چسبیده در انتهای فنر، رها می شود و به سمت همان سطح فرضی که بالا اشاره کردم پرتاب میشود. کافی است فنرها را به شکلی رها کنیم که دو تکه سنگ پرتاب شده همزمان به یک نقطه از این سطح برخورد کنند. توجه داشته باشید همزمانی برخورد سنگ ها، به یک نقطه از این سطح فرضی، نسبی نیست و همه ناظرها روی این مسئله توافق دارند که هردو سنگ همزمان به سطح خوردند. (چون مکان برخورد سنگ ها، یک نقطه خاص هست، دو نقطه با فاصله مکانی نیست که ناهمزمانی مطرح باشد). با این وجود دو فنر همزمان نباید رها شوند. (بررسی درستی این مسئله رو به شما می سپارم.) در حدی که جرم سنگ ها به صفر میل کند، و فشردگی فنرها به شکل دیفرانسیلی تغییر کند، به مسئله شما میرسیم. (در واقع به جای این که فرض کنیم یک تکه سنگ روی یک فنر فشرده شده وجود دارد و بعد ازین که فنر کاملا باز شد سنگ پرتاب می شود و بین دو سنگ و سطح فرضی تبادل نیرو داریم، باید فرض کنیم دو فنر در بازه های زمانی بسیار کوچک، تبادل نیرو های کوچکی انجام می دهند. نوشتن برنامه کامپیوتری نیز به همین منوال است. کافیست فرض کنید نیروی بین فنر ها در قالب بسته های کوچک انرژی (مثل سنگ مثال زده شده) در بازه های زمانی کوچک مبادله می شود).
حالا اجازه دهید مسئله را از دید یکی از ناظرها بررسی کنیم. ناظر مورد نظر ما در ابتدا معتقد است نیرویی که سنگش به سطح فرضی، در راستای عمودی وارد میکند، نسبت به نیروی سنگ ناظر دوم بیشتر است و در نتیجه سطح به (مثلا) پایین شتاب پیدا میکند. علت ادعای او این است که فنر ناظر دوم، ضریب سختی کمتری داشته، در نتیجه سنگ ناظر دوم، انرژی کمتری (با ضریب عکس گاما) دریافت نموده، و در نتیجه نیروی کمتری به سطح مفروض در لحظه برخورد وارد میکند. اما آیا این ادعا درست است؟ هنگامی که تبادل نیروی دو سنگ و سطح فرضی را بررسی میکنیم، باید تکانه سنگ ها در راستای عمودی را در نظر بگیریم. در فیزیک کلاسیک، تکانه یک جسم برابر با ضرب جرم در سرعت آن جسم است. اگر از این رابطه برای تکانه سنگ ها استفاده کنیم به تناقض خواهیم خورد. چرا که ناظر فرضی ما، سرعت عمودی سنگ ناظر دوم را با ضریب عکس گاما، کاهش یافته مشاهده می کند و نتیجه میگیرد که سنگ خودش، تکانه بیشتری داشته و سطح فرضی را به پایین میراند. با این حال رابطه تکانه در نسبیت، یک ضریب گاما نیز دارد. این ضریب، کاهش سرعت عمودی سنگ ناظر دوم را جبران می کند. اگر معادلات را درست بنویسید، خواهید دید که از دید ناظر فرضی ما، سنگ ناظر دوم هرچند آهسته تر حرکت میکند، با این حال تکانه ای برابر با تکانه سنگ ناظر فرضی ما، در راستای عمودی دارد (توجه کنید که سنگ ناظر دوم در راستای افقی، سرعت بالایی دارد، در نتیجه ضریب گامای بسیار بزرگی خواهد داشت). در نتیجه هنگامی که دو سنگ در یک نقطه ازین سطح برخورد میکنند، سطح در راستای عمودی حرکت نخواهد کرد و پارادوکسی وجود ندارد. هرچه نباشد، کم بودن سختی فنر ناظر دوم، با پر جرم تر شدن سنگ پرتابی جبران می شود.

اما در مسئله اصلی شما چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است؟ در ابتدا باید این نکته را به خاطر بسپارید که برای مقایسه عادلانه، فنرها باید ناهمزمان باز شوند تا تبادل نیروی یک به یک و برابری داشته باشند. با حذف این فرض (چنان که در مقاله شما سخنی از آن به میان نیامده) دیگر نمی توان ادعا کرد که هیچ کدام از فنرها فشرده نمی شود. ممکن است یک فنر از دید هر دو ناظر فشرده شود. تنها با انجام این فرض، مسئله را باید بار دیگری طراحی کنید چون به شکل فعلی، صحبتی از ناهزمانی باز شدن فنرها به شیوه صحیح به میان نیامده. مسائل دیگری نیز وجود دارد که از گفتن آن ها خود داری میکنم. تنها با در نظر داشتن این نکته که هر جسم بسیطی را می توان با اجسام دیفرانسیلی و نقطه ای شبیه سازی کرد، می توانید مسائل زیادی را در دینامیک اجسام مورد بررسی قرار دهید. در نسبیت به علت نبود خاصیت صلبیت، نمیتوانیم از معادلات دینامیک به شکل معمول استفاده کنیم. توجه داشته باشید تنها زمانی قانون هوک برقرار است که فنر در قالب یک جسم الاستیک مورد بررسی قرار گیرد. اما در حد سرعت های بسیار بالا در صورتی که جسمتان را از نظر دیفرانسیلی مورد بررسی قرار ندهید، دیگر این قانون به فرم معمول خود برقرار نیست.

نمایه کاربر
[email protected]

نام: م. ج. معروف به گربه ی زَبادی

محل اقامت: تهران

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۹۰/۹/۲۴ - ۱۱:۴۹


پست: 1454

سپاس: 514

جنسیت:

تماس:

Re: انتشار مقاله ای علیه نسبیت (بخش ۱: رومانی)

پست توسط [email protected] »

Player نوشته شده:
چهارشنبه ۱۳۹۹/۱۰/۱۷ - ۱۰:۵۸
سلام. ای کاش ترجمه مقاله را هم در کنار این همه توضیح می گذاشتید که حداقل از محتوایش با خبر می شدیم. دو ناظر داریم. هر ناظر یک فنر دارد. هر ناظر به علت این که فنر فرد مقابل را متحرک می بیند، ضریب سختی فنر فرد مقابل را به شکل کاهش یافته مشاهده میکند. در لحظه تصادم هر ناظر میگوید فنر ناظر مقابل ضریب سختی کمتری دارد، و فنر ناظر مقابل فشرده میشود، و این پارادوکس است، درست است؟ چیزی که من متوجه نمیشوم این است که چرا همچین مسئله بغرنجی را مورد بررسی قرار دادید. برای بررسی این مسئله نیاز به بررسی دینامیک اجسام بسیط داریم که تنها به شکل کامپیوتری قابل بررسی هستند. اجازه بدهید نسخه ساده تری از مسئله شما را بیان کنم، از روی آن قادر به بررسی این مسئله از نظر کامپیوتری نیز خواهید بود.
سلام
اولاً باید به شما آفرین گفت بخاطرِ این تحلیل دقیقتون که حالا طبق عکس آواتارتون احتمالاً دخترید و این جور تحلیلای عمیق واقعاً از طرف یه دختر برام عجیبه.

والّا وقت ندارم که نسخه ی فارسی مقاله رو تهیه کنم ولی بله تمام حرفاتون درسته، درسته و بازم درسته! ما خودمونم به این نتیجه رسیدیم که حل دقیق این پارادوکس احتمالاً نیاز به برنامه ی کامپیوتری دارنه! اون مثال دو تا سنگتون هم کاملاً درسته و اتفاقاً مثالی هست که حدود شیش ماه پیش به ذهن خودم رسید و حل دقیقش هم توی کتاب دومم که هنوز منتشر نشده موجوده، اگه خواستید می تونم اون قسمت از کتابو براتون بفرستم. ولی موضوع اینه که برای حل برخورد دو تا سنگ، باید از پایستگی تکانه و انرژی استفاده کنیم (حتی اگه برخورد کاملاً غیر کشسان هم باشه و سنگ ها بعد از برخورد به هم بچسبن، بر خلاف نسبیت نیوتنی که از معادله ی پایستگی انرژی صرف نظر می کنه، توی نسبیت باید معادله ی پایستگی انرژی رو هم بنویسیم چون جرم سکون مجموع دو سنگ بعد از برخورد، بیشتر از مجموع جرم اونها قبل از برخورده، یعنی جرم سنگ ها بعد از برخورد، خودش مجهوله که استفاده از معادله ی انرژی به ما برای پیدا کردن این مجهول کمک می کنه.) حالا چه برخورد کشسان باشه چه ناکشسان، اون صفحه ای که شما بین دو تا سنگ گذاشتید، طبقِ توضیحاتِ درست خودتون، نه بالا می ره نه پایین.

ولی موضوعی که توی پارادوکس من مهمه اینه که آیا نسبیت با "تعادل نیروها" خصوصاً وقتی به صورت استاتیک وارد برهم کنش میشن هم سازگاری داره یا نداره. من شخصاً فکر می کنم که نسبیت توی بررسی مسئله ی نیرو یه خرده دچاره مُشکله و متعاقباً توی تفسیرِ صحیح مفاهیمی از فیزیک که مستقیماً به نیرو وابستن مثل گشتاور به مشکل بر می خوره، "پارادوکس اهرمِ قائم الزاویه" هم، که یه جور پارادوکسی رو توی گشتاور داره نشون می ده، به نظر من هنوز حل قانع کننده ای پیدا نکرده یا من نمی تونم حل های پیشنهادی رو درست درک کنم! بعداً راجع به این پارادوکس اگه خواستید می تونیم بحث کنیم. این گمانِ من مبنی بر ناتوانی نسبیت در توضیح درستِ مفهوم نیرو شاید بخشیش ناشی از عجیب بودنِ پیشگویی های خود نسبیت در این مورده: مثلاً اینکه بردارهای کنش و واکنش ممکنه از دید برخی از ناظرین در یک راستا نباشن، یا مثلاً بردار شتاب با بردار نیرو لزوماً از دید همه ی ناظرا در یک راستا نیستن.

بحث ناهمزمانی در باز شدن فنرها هم همون بحث سیگنالینگیه که در انتهای مقاله گفتم. یعنی به محض اینکه فنر فشرده ی بالایی به طرف راست پیستون می رسه، باید سیگنالی با سرعت نور (در شرایط ایده آل) پیغامِ اعمال نیروی این فنر رو به فنرِ داخل پیستون برسونه تا فنر دوم هم بتونه در یک زمان مقتضی به این نیرو واکنش نشون بده. توی مقاله هم گفتم که این سیگنال، قبل از اینکه فنر اول بتونه سطح پیستون رو ترک کنه به فنر دوم می رسه و نیروی واکنش از سمتِ فنر دوم در زمانی به فنر فشرده وارد میشه که این فنر، سطحِ پیستون رو ترک نکرده و قاعدتاً نباید انتظارِ یه رفتارِ نسبیتیِ خارق العاده رو داشته باشیم. اتفاقاً این قضیه یه مقداری ذهن خودِ منو هم درگیر کرده بود و برای همین، نسخه ی پیچیده تری از این پارادوکس رو طراحی کردم که اثر این ناهمزمانی رو بتونه از دید ناظرین مختلف کمرنگ تر کنه که این مقاله برخلاف ناهمزمانیی که ازش یاد شد داره به شکل هم زمان توی چندتا مجله بررسی میشه ( smile015 ) که از نتایج داوری ها فعلاً خودمم بی خبرم ولی اگه بتونم اون رو هم جایی چاپ کنم سعی می کنم جستارش رو توی هوپا به تولیدِ انبوه برسونم!

بحث صلبیت هم کمی پیچیدست. عمدتاً در زمانی صلبیت، حداقل به شکل نیوتنیش، به زیر سؤال می ره که همون بحث سیگنالینگ که مطرح کردم نتونه در یک زمانِ مقتضی عمل کنه و در این صورت انتظار می ره که جسم به شکل عُرف نتونه پیوند بین ذرات خودش رو درست تشخیص بده و ممکنه مثل یک "مایع" یا "ژله" دچارِ "جاری شدن" بشه. در هر حال، قوانین هوک به شکل نسبیتیش توی منابع مربوطه موجوده و من ندیدم که کسی بخواد وجود این قانون رو توی سرعت های بالا به زیر سوال ببره مگر همون تغییرِ سختی یا الاستیسیته ی فنر یا جسم هست که طبق معادلات شناخته شده دچار تغییر میشه.
rohamjpl نوشته شده:
چهارشنبه ۱۳۹۹/۱۰/۱۷ - ۱۳:۲۴
اصل هم ارزی برابر است با شتاب و اثرات جاذبه
اصل هم ارزی اینشتین `. آزمایش فکر او به شرح زیر بود ، تصور کنید دو دستگاه آسانسور ، یکی در استراحت سطح زمین ، یکی در فضا شتاب می گیرد. برای یک ناظر داخل آسانسور (بدون پنجره) هیچ آزمایش فیزیکی وجود ندارد که وی بتواند برای تمایز بین دو سناریو انجام دهد.
رهام جان شما هم لطفاً بحثات رو مرتبط با جستار نگه دار. الآن بحث ما راجع به نیرو از دید ناظرانِ لَخته و ارتباطی به اصل هم ارزی و گرانش نداره. این بحثا رو بذار برای جستار های مربوطه.

نمایه کاربر
ماشین زمان

عضویت : دوشنبه ۱۳۹۹/۱۰/۸ - ۲۱:۵۳


پست: 43

سپاس: 7

Re: انتشار مقاله ای علیه نسبیت (بخش ۱: رومانی)

پست توسط ماشین زمان »

به نظر من تا زمانیکه واقعاً ماهیت «نیرو» رو نفهمیم و شباهت ها و تفاوت های میدان های الکترومغناطیسی و گرانشی رو کشف نکنیم، بحث باید همین جا نگه داشته بشه... (اینو می گم چون این دو میدان هنوز متحد نشدن!)
البته جرأت، جسارت و پافشاری شما مایۀ تحسینه که تونستید با این همه مجلات دست و پنجه نرم کنید (از بوشهری ها کمتر از این هم نمی شه انتظار داشت!) اما اگه واقعاً می خواین که نسبیت رو نقض کنید یا ایراداتی از اون رو بیان کنید نمی شه فقط با گفتن یک پارادوکسی که از آزمایش ذهنی نشأت می گیره، این کار رو انجام داد ( اگه به صورت آزمایش تجربی بود یه چیزی!) مگه اینکه شما استدلال محکم و قابل قبولی رو ذکر کنین و یا حداقل خودتون راه حلی واسۀ این مشکل ارائه کنید...
حالا اگه مقاله شما درست باشه سه نتیجه می شه ازش گرفت:
1) چون همه معادلات نسبیت (به طور مثال نیرو های نسبیتی) ریشه در «اصول موضوع نسبیت خاص» دارن، پس باید این اصول نقض بشن و نظریه جدیدی جایگزین نسبیت بشه ( در اون صورت استدلال و اصول شما واقعاً باید محکم باشه).
2) در نسبیت، پاسخی واسه این چالش وجود داره که ما هنوز پیداش نکردیم.
3) فرمل بندی معادلات نسبیتی نیرو اشتباه بوده و باید معادلات جدیدی جایگزین اون بشن.
پ. ن: اگه می تونید مقاله رو به صورت فارسی بذارین تا افراد بیشتری برای بحث پیدا بشه...
smile028 برای تمام زمان های آینده فقط می گم «بزودی»!

نمایه کاربر
ماشین زمان

عضویت : دوشنبه ۱۳۹۹/۱۰/۸ - ۲۱:۵۳


پست: 43

سپاس: 7

Re: انتشار مقاله ای علیه نسبیت (بخش ۱: رومانی)

پست توسط ماشین زمان »

smile028 همین الآن یه ایده خوب درباره مقاله شما به فکرم رسید که ممکنه درست باشه!! لطفاً برای اطمینان، ترجمه مقاله تون رو هم بذارید تا بیشتر و بهتر برسی کنم (آخه انگلیسی تخصصیم یکّمی ضعیفه) :)
smile028 برای تمام زمان های آینده فقط می گم «بزودی»!

نمایه کاربر
Player

عضویت : چهارشنبه ۱۳۹۹/۱۰/۱۷ - ۰۲:۴۳


پست: 62

سپاس: 25

Re: انتشار مقاله ای علیه نسبیت (بخش ۱: رومانی)

پست توسط Player »

من یک مسئله را متوجه نشدم. بالاخره پرسشی که مطرح کرده اید را یک پارادوکس میدانید یا خیر؟ اگر به نظر خود شما نیز این مسئله قابل حل است، و حتی خودتان راه حل آن را 6 ماه پیش پیدا کرده بودید، دیگر چرا از آن به عنوان یک پارادوکس یاد می کنید؟! نسبیت را فراموش کنید، حتی در فیزیک نیوتونی به تعداد بی شماری مسائل بغرنج و پیچیده پیدا می شود که حتی به شکل کامپیوتری قادر به شبیه سازی آن ها نیستیم. به عنوان مثال، مسائل مرتبط با سیستم های بس ذره ای را در نظر بگیرید که اکنون برای حل آن ها، مجبور به استفاده از معادلات ترمودینامیک هستیم. از وجود مسائل پیچیده، متناقض بودن یک نظریه فیزیکی استنباط نمی شود.

در حالت کلی، در نسبیت، هیچ ناظری بردار نیرو و بردار شتاب را هم راستا نمی بیند. مگر حالت بسیار خاصی را در نظر بگیرید که نیرو، عمود بر راستای سرعت ذره وارد شود. این مسئله هرچند غیر شهودی است، اما متناقض نیست، چرا که خود از اصول اولیه نسبیت ناشی می شود. در قائم الزاویه، گشتاور خالص داریم اما جسم نمیچرخد، همانطور که در دینامیک حرکت خطی، در یک راستا نیروی خالص داریم، اما در آن راستا شتاب خطی نداریم. به عنوان مثال ذره ای را در نظر بگیرید که مولفه افقی سرعتش 0.5c و مولفه عمودی سرعتش 0.5c باشد. اگر به این جسم در راستای افقی 6c (با بعد کیلوگرم در متر بر مجذور ثانیه بخوانید) و در راستای عمودی 2c نیرو وارد شود، آنگاه شتاب این ذره در راستای عمودی صفر خواهد شد. بله، در راستای عمودی نیروی خالص 2c را داریم. اما در این راستا شتابی نداریم (در واقع در مسئله اصلی شما که دو فنر بهم نیرو وارد می کنند نیز همچین حالتی اتفاق می افتد که سعی کردم به آن ورود نکنم تا سادگی مطلب حفظ شود، در مسئله ی شما، فنرها نه تنها در محور عمودی، بلکه در محور افقی نیز نیرو وارد می کنند. اگرچه در محور عمودی، نیروی خالص داریم، اما نیروی خالص محور افقی جلوی شتاب گرفتن فنرها در محور عمودی را می گیرد و جالب تر این که این نیروی افقی، به علت محدودیت سیستم، در راستای افقی برای کل سیستم شتابی ایجاد نمی کند، کافیست از دید ناظر آزمایشگاه، نحوه باز شدن فنر متحرک را تصور کنید تا متوجه وجود نیروی افقی شوید، فنرها در راستای افقی خمیده می شوند اما در راستای عمودی شتابی نمیگیرند). این مسئله، به شکل پیچیده تری در مسئله گشتاور ظاهر می شود. آنجا باید عواملی مثل انقباض طول را هم در نظر گرفت. با این حال، کلیت مسئله تغییری نمیکند. در نسبیت، گشتاور هم راستای شتاب مماسی سیستم نیست، همانگونه که شتاب خطی، هم راستای نیرو نیست. این مسئله ناتوانی نسبیت، در توضیح مسائل را نمی رساند. بلکه تنها برداشتی که می توان از این موضوع کرد، این است که تعابیر کلاسیک نیرو، گشتاور و ... با تعابیر نسبیتی آن ها تفاوت هایی اساسی دارد. در همین مقاله ای که از گران لینک کردید، فنری را پیدا می کنید که تحت استرس (یا فشار) قرار گرفته اما دچار استرین (یا تغییر شکل) نمی شود. در حالی که اگر نمودار استرس - استرین فیزیک کلاسیک را مشاهده کنید، یک منحنی رادیکالی شکل میبینید. عدم سازگاری نسبیت با فیزیک کلاسیک، در سرعت های بالا گویای متناقض بودن نسبیت نیست. من جایی نگفتم قانون هوک برای فنرهای نسبیتی کار نمیکند. صرفا گفتم به شکلی که روابط را نوشتید، از قانون هوک نمی توانید استفاده کنید. اگرچه بحث ارسال سیگنال ها را زبانی توجیه کرده اید، اما تحقق فیزیکی آن، حداقل در اشکال و سیستمی که شرح داده اید مشاهده نمی شود.

در مورد متن مفصلی که در مورد داوری ژورنال ها نوشتید باید چند نکته را به اطلاعتان برسانم. ابتدا این که در بسیاری از ژورنال ها (به خصوص آن هایی که معتبر فرض می شوند) سیستم داوری ثابتی وجود ندارد. بلکه افرادی (مثل اساتید دانشگاه) داوطلب داوری می شوند و زمانی که ژورنال مقاله مرتبطی با حوزه تخصصی آن ها پیدا کرد، این مقاله را برای داوری به آن ها محول می کند. خود شما هم در تئوری می توانید داوری مجلات را بر عهده بگیرید، مادامی که پیشنیاز های لازم را داشته باشید. حتی به ملیت شما توجهی نمی کنند. بنابرین این ادعا که همه ژورنال ها با نگاه خاصی مجلات را داوری می کنند، چندان درست به نظر نمی رسد. چرا که افراد مختلف، از مکان های مختلف جهان، با شغل های مختلف، مسئله داوری را بر عهده می گیرند. حرف های متناقض داوران نیز، دقیقا نشان دهنده درستی این ادعاست، چرا که اگر هیئت داوری ثابتی در یک ژورنال وجود داشت، داورها میتوانستند به شکل هماهنگ و همزمان کار داوری را بر عهده بگیرند و یک جواب واحد را به اطلاع نویسنده برسانند. اگر کارتان توسط داوری تایید شد، اما ادیتور آن را تایید نکرد، آنگاه میتوانید رد شدن کارتان را از جانب خود ژورنال ببینید. این مسئله را هم در نظر بگیرید که وظیفه داوری، پاسخ دادن به پرسش های علمی شما نیست. وظیفه داوری، بررسی درستی معادلات و محاسبات انجام شده در مقاله است.

نمایه کاربر
[email protected]

نام: م. ج. معروف به گربه ی زَبادی

محل اقامت: تهران

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۹۰/۹/۲۴ - ۱۱:۴۹


پست: 1454

سپاس: 514

جنسیت:

تماس:

Re: انتشار مقاله ای علیه نسبیت (بخش ۱: رومانی)

پست توسط [email protected] »

ماشین زمان نوشته شده:
جمعه ۱۳۹۹/۱۰/۱۹ - ۱۳:۲۸
(از بوشهری ها کمتر از این هم نمی شه انتظار داشت!)
حالا از کجا می دونید که من بوشهریم؟ من که اسم شهرمو توی پروفایلم نوشته ام! smile015
باور کنید وقت ندارم که نسخه ی فارسی مقاله رو بذارم ولی خانوم Player توضیحات خوبی دادن که از رو اونا می تونید محاسبات رو راحت تر دنبال کنید.
ماشین زمان نوشته شده:
شنبه ۱۳۹۹/۱۰/۲۰ - ۰۱:۰۹
smile028 همین الآن یه ایده خوب درباره مقاله شما به فکرم رسید که ممکنه درست باشه!! لطفاً برای اطمینان، ترجمه مقاله تون رو هم بذارید تا بیشتر و بهتر برسی کنم (آخه انگلیسی تخصصیم یکّمی ضعیفه) :)
ایده تون رو بگید ببینیم چیه.
Player نوشته شده:
یک‌شنبه ۱۳۹۹/۱۰/۲۱ - ۰۰:۴۸
من یک مسئله را متوجه نشدم. بالاخره پرسشی که مطرح کرده اید را یک پارادوکس میدانید یا خیر؟ اگر به نظر خود شما نیز این مسئله قابل حل است، و حتی خودتان راه حل آن را 6 ماه پیش پیدا کرده بودید، دیگر چرا از آن به عنوان یک پارادوکس یاد می کنید؟!
من نگفتم راه حلشو پیدا کردم. گفتم "اگه" راه حلی داشته باشه، "ممکنه" توی تعاملات نیروهای داخلی سطحِ پیستون باشه که احتیاج به برنامه ی کامپیوتری داره.
Player نوشته شده:
یک‌شنبه ۱۳۹۹/۱۰/۲۱ - ۰۰:۴۸
در مسئله ی شما، فنرها نه تنها در محور عمودی، بلکه در محور افقی نیز نیرو وارد می کنند. اگرچه در محور عمودی، نیروی خالص داریم، اما نیروی خالص محور افقی جلوی شتاب گرفتن فنرها در محور عمودی را می گیرد و جالب تر این که این نیروی افقی، به علت محدودیت سیستم، در راستای افقی برای کل سیستم شتابی ایجاد نمی کند، کافیست از دید ناظر آزمایشگاه، نحوه باز شدن فنر متحرک را تصور کنید تا متوجه وجود نیروی افقی شوید، فنرها در راستای افقی خمیده می شوند اما در راستای عمودی شتابی نمیگیرند).
اتفاقاً توی مقاله ی دومم که توی هند چاپ شده و صرفاً نسخه ی تغییر یافته ی همین پارادوکسه، این بحث شما رو به صورت مختصری مطرح کردم. بذارید ادامه ی بحث رو توی جستار مربوطه انجام بدیم که ایشالّا تا دو هفته ی دیگه ایجادش می کنم.
Player نوشته شده:
یک‌شنبه ۱۳۹۹/۱۰/۲۱ - ۰۰:۴۸
صرفا گفتم به شکلی که روابط را نوشتید، از قانون هوک نمی توانید استفاده کنید.
خوب آخه شکل دیگه ش که مدّ نظر شماست، کجاست؟ در ثانی، اشاره کردم که اصلن بحث سر قانون هوک نیست و این پارادوکس رو میشه صرفاً با بردارهای نیرو باز نویسی کرد مگر اینکه قانون هوک به صورت افقی و نه عمودی توی ایجاد نیروی نرمال سطحِ پیستون بخواد خودشو نشون بده که ربطی به فنرها نداره.
Player نوشته شده:
یک‌شنبه ۱۳۹۹/۱۰/۲۱ - ۰۰:۴۸
چرا که افراد مختلف، از مکان های مختلف جهان، با شغل های مختلف، مسئله داوری را بر عهده می گیرند. حرف های متناقض داوران نیز، دقیقا نشان دهنده درستی این ادعاست، چرا که اگر هیئت داوری ثابتی در یک ژورنال وجود داشت، داورها میتوانستند به شکل هماهنگ و همزمان کار داوری را بر عهده بگیرند و یک جواب واحد را به اطلاع نویسنده برسانند. اگر کارتان توسط داوری تایید شد، اما ادیتور آن را تایید نکرد، آنگاه میتوانید رد شدن کارتان را از جانب خود ژورنال ببینید. این مسئله را هم در نظر بگیرید که وظیفه داوری، پاسخ دادن به پرسش های علمی شما نیست. وظیفه داوری، بررسی درستی معادلات و محاسبات انجام شده در مقاله است.
بحث سرِ اینه که اگه مقاله یه ایراد ریاضی یا فیزیکی مشخصی داشته باشه، هر قدر هم که داورا متفاوت باشن باید به این ایرادات به شکل مشترکی اشاره کنن نه اینکه هر کی هر چی دلش می خواد بگه و اون نکته رو نقطه ی ضعف مقاله از دید خودش تلقی کنه. در ضمن، من معتقدم که بسیاری از افراد آکادمیک، نسبت به برخی از مسایل "متعصب" هستن و خیلی سخت میشه قانعشون کرد (البته اگه بشه) که فلان موضوعی که روی درستیش تعصب دارن، غلطه یا حداقل جای سؤال داره.

ارسال پست