چند اصطلاح هوافضا

مدیران انجمن: parse, javad123javad

ارسال پست
نمایه کاربر
rohamavation

نام: roham hesami radرهام حسامی راد

محل اقامت: 100 مایلی شمال لندن جاده آیلستون، لستر، لسترشر. LE2

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۹/۸/۲۰ - ۰۸:۳۴


پست: 3266

سپاس: 5491

جنسیت:

تماس:

چند اصطلاح هوافضا

پست توسط rohamavation »

1. محفظه احتراق : combustion chamber
اتاقک ناقوسی شکل که در ان سوخت و ماده اکسید کننده مخلوط می شوند و آتش می گیرند و نیروی پیشران تولید می کنند.
2. محفظه گرما: heat chamber
محفظه ای مسدود که در آن انسان یا ابزاری را برای آزمایش توان مقاومت در برابر گرما در معرض گرما قرار می دهند.
3. ارتفاع سنج : altimeter
وسیله ایست که فشار جو و در نتیجه ارتفاع را از خط مبنای سطح دریا اندازه می گیرد.
4. ارگ سنج: ergometer
وسیله ای مانند دوچرخه ثابت که برای ازمایش توان فیزیکی بدن به کار می رود.
4. ازوسا: azusa
سیستمی است دقیق که داده های دقیق از مکان موشک را در هر لحظه از پرواز ان جمع اوری می کند.
4. انصراف: abort
حذف یا از بین بردن یک مأموریت . در این کار پیامی رادیویی با گیرنده موشک فرستاده می شود تا ۱-جریان سوخت به موتور ها را قطع کند ۲-خرج انفجاری موشک را برای از بین بردن ان منفجر کند.
5. ایروبالستیک: airoballistics
شاخه است از ایرودینامیک و بالستیک که در مورد حرکت پرتابه هایی هدفگیری شده بحث می کند که مسیر پرواز ان از روی اصول ایرودینامیک و بالستیک تعیین می شود .
6. ایرودینامیک: airodynamics
بخشی از دینامیک که در باره حرکت هوا و دیگر شاره های گازی یا نیروهای اعمال شده بر احستم متحرک در این شاره ها بحث می کند .
7. بالستیک : ballstics
علمی که در باره حرکت ،رفتار و مسیر پرتابه ها بحث می کند.
8. برخورد: lmpact
نقطه دقیق، یا لحظه ای در زمان،که در ان سفینه بر سطحی چون سیاره یا قمری فرود می اید.
9. بی وزنی : weightlessness
شرایطی که در انن بدن انسان یا سایر اجسام دیگر تحت تأثیر نیروی ثقل نیست.
10. پرواز دور قمری : circumlunar flight
پروازی که از سطح زمین اغاز شود و هدف ان گردش در مداری به دور قمر سیاره ای باشد.
11. پهلو گیری: docking
فرایندی که در ان دو سفینه ،هنگامی که در مدارهای خود گردش میکنند، پس از ملاقات به هم پیوند می خورند.
12. پیشران : propellant
به کل ماده سوختنی و اکسید کننده که نیروی پیشران تولید می کنند گفته می شود.
13. پیشرانه: thrust
حاصلضرب میزان تولید جرم گازی (در موتور موشک) و سرعت خروج ان از دهانه تخلیه (نسبت به موشک)
14. تزریق injection:
فرایند قرار دادن یک ماهواره مصنوعی یا یک سفینه در مدار،به زمان انجام جنین فرایندی نیز گفته می شود .
15. تقلید گر حرکت motion simulator:
هر وسیله ،ماشین یا دستگاهی که فضانورد را برای اموزش ،در شرایط مختلف حرکتی ،گردش،چرخش ، تعلیق ...قرار می دهد .
16. جوشش:
حبابی شدن مایعات بدن در محیطی که فشار ان کم(پایینتر از 47میلیمتر جیوه) است .با درنظرگرفتن یک تعریف کلّی، جوشش و چگالش فرایندهای جابجایی در تغییر فاز سیالات هستند و در فصل مشترک جامد و مایع رخ می­دهند. یک تعریف ساده و کاربردی برای جوشش عبارت است از تغییر حالت سیال از مایع به بخار با انتقال گرما از سطح به سیال و نیز چگالش یا میعان عبارت است از تغییر از فاز بخار به مایع در اثر از دست دادن حرارت و عموماً هنگامی رخ می­دهد که بخار در معرض دیوار سرد قرارگیرد. در هر دوی این فرایندها، گرمای­ نهان­ تبخیر، نقشی کلیدی ایفا می­کند. طی این دو فرایند، انتقال گرما با آهنگ زیاد و تغییرات کوچک دما در سیال رخ داده و علاوه بر گرمای نهان ، دو پارامتر دیگر، یکی کشش سطحی hfg و دیگری تفاوت چگالی فاز مایع- بخار تأثیر به ­سزایی بر ضریب انتقال حرارت جابجایی تغییر فاز که معمولاً چند مرتبه بزرگ­تر از ضرایب جابجایی بدون تغییر فاز هستند، دارد. امروزه بررسی پدیده­های تغییر فاز جوشش و چگالش یکی از مهم­ترین زمینه­های مورد مطالعه در علم انتقال حرارت و جرم می­باشد و کاربرد­های بی­شماری برای آن در صنعت و فناوری به­چشم می­خورد. از آن جمله می­توان به کاربرد آنها در نیروگاه­های حرارتی، سیکل­های قدرت و تبرید، طراحی دیگ­های بخار، کندانسورها، اواپراتورها، مبدل­ها و پمپ­های حرارتی و رآکتورهای هسته­ای اشاره کرد
17. جت :jet
هر جریان گازی یا مایع که تحت فشار و با سرعت زیاد از یک دهانه خروجی تخلیه شود.
18. چرخش:Rotation
حرکت موشک ،سفینه یا هر وسیله فضایی دیگر به دور محوری که همزمان عمود بر محور طولی ان است و نسبت به زمین افقی.(چرخش عمودی و عرضی)
19. چرخش افقی:Horizontal rotation:
چرخش افقی سفینه دور محور قائمی ان
20. حد مجاز شتاب:Acceleration limit:
بیشترین مقدار نیروی گرانی که انسان می تواند در مأموریت فضایی متحمل شود .
21. خوشه:Cluster
دو یا چند موتور موشک که با هم به عنوان یک موتورواحد به طور همزمان کار کنند.
22. دوز: Dosage:مقدار مصرف
مقدار کل تابش که بدن انسان در معرض تابش جذب می کند .
23. دینامیک: dynamic
شاخه ای از مکانیک که در باره حرکت اجسام و نیروهای عمل کننده بر انها در حین حرکت یا به هنگام تغییر حرکت انها ،بحث می کند .
24. زمین کاو :Earth probe spacecraft
در اصطلاح فضایی ، به سفینه ای گفته می شود که برای کاوش فضای اطراف زمین ، بالاتر از 6000 کیلومتری سطح دریا ، طراحی شده است . موشکهای هوا شناسی پایینتر از این محدوده پرواز می کنند.مثال یک کاوشگر که از طریق کمربندهای تشعشعی وان آلن به دور زمین در حال چرخش است ، توانست الکترون های با سرعت نزدیک به نور را در پی طوفان ژئومغناطیسی قدرتمند از بین ببرد و نگاهی نادر به تعامل بین کمربندها و رویداد آب و هوایی فضا را فراهم کند. یک فیلم جدید ناسا به بررسی این پدیده تکان دهنده می پردازد.
25. ژیروسکوپ:Gyroscope
وسیله ای است که برای اندازه گیری یا حفظ جهت گیری و سرعت زاویه ای استفاده می شود. این یک چرخ یا دیسک در حال چرخش است که در آن محور چرخش (محور چرخش) آزاد است و به تنهایی هرگونه جهت گیری را در نظر می گیرد.
وسیله ایست حاوی یک چرخ طیار که با سرعت بسیار زیا می چرخد و چنان مستقر شده است که محور چرخش ان می تواند در هر راستایی از فضا قرار گیرد . بنابراین ،هنگامی که گشتاور چرخش زیاد می شود ؛در برابر تغییر جهت براحتی مقاومت می کند و راستای اولیه چرخش خود را حفظ می کند .ژیروسکوپ های سیستم میکرو الکترو مکانیکی (MEMS) سنسورهای حرکتی هستند که حرکت زاویه ای جسم را تشخیص و اندازه گیری می کنند. آنها سرعت چرخش یک جسم را حول یک محور خاص اندازه گیری می کنند: 1 محور ، 2 محور و 3 محور
26. سازگاری :adapt in space?
در پزشکی هوا فضایی به تطبیق عملی بدن با تغیرات محیطی گفته می شودآیا می توانیم در فضا سازگار شویم؟
مجموع تجربه بشر منجر به جمع شدن 58 سال شمسی در فضا و درک بسیار بهتر از چگونگی سازگاری بدن انسان شده است. با این حال ، در آینده ، صنعتی شدن فضا و اکتشافات سیارات درونی و بیرونی به انسان ها نیاز دارد تا دوره های طولانی تر و طولانی تری را در فضا تحمل کنند.
27. سپر گرما :Space heat shield
پوشش روی سفینه ها برای مقاومت در برابر گرمای بسیار زیاد ناشی از اصطکاک با جو ، به هنگام ورود سفینه به جو زمین.یک محافظ حرارتی برای محافظت از ماده در برابر جذب گرمای بیش از حد از یک منبع خارجی با پخش یا انعکاس یا جذب ساده گرما ساخته شده است. این اغلب به عنوان نوعی مدیریت گرمای اگزوز استفاده می شود.امروزه از 'کاشی‌های سرامیکی' اطراف بدنه آلومینیومی شاتل استفاده می‌شود. دمای بعضی نقاط شاتل از ۱۲۵۰ درجه سلسیوس هم بیشتر می‌شود (مانند نوک شاتل که به دمای 2800 درجه تا 3000 درجه سانتیگراد نیز می‌رسد) که در این نقاط از کامپوزیت‌های گرافیتی استفاده می‌کنند. کاشی‌های سرامیکی و' کامپوزیت‌های گرافیتی' از نوع بازتابنده محسوب می‌شوند.
در هنگام ورود سفینه فضایی به جو زمین کامپوزیت‌های کربنی اکسید می‌شوند حال آنکه کاشی‌های سرامیکی فقط افزایش دما پیدا می‌کنند و هرگز اتلاف دما در آن دیده نمی‌شود.
کامپوزیت تقویت شده با کربن که در لبه بال ها(liding edgh) و دماغه شاتل استفاده شده در دمای 3000 درجه سانتیگراد استحکام خودش رو حفظ میکنه این ماده در محفظه احتراق موتور اصلی شاتل یعنی موتور RS-25 استفاده شده.
28. سپر های فرسایش :Erosion shields:
پوشش بخشهایی از سفینه (یا دماغه مخروطی پرتابه) که به هنگام بازگشت از فضا ،در وهله اول به جو نفوزمی کند ،این پوشش از موادی ساخته شده است که به موازات داغ شدن سپر حرارتی ، تبخیر می شوند و گرمای بسیار زیاد بدنه سفینه را کاهش می دهند .چه موادی به عنوان سپر حرارتی در فضاپیماها استفاده می شود؟
سپرهای حرارتی وسایل نقلیه فضایی برای ورود مجدد مانند مدار شاتل فضایی با استفاده از کامپوزیت کربن-کربن ساخته می شوند. این ماده در مخروط بینی و لبه های اصلی مدارگرد که در هنگام ورود مجدد دما به 1600 درجه سانتیگراد می رسد ، استفاده می شود.این سیستم حفاظت حرارتی مجموعه ای از کاشی های مقاوم در برابر حرارت است که زیر شکم آسیب پذیر سفینه فضایی را پوشانده است. در حالی که کپسول فضایی در جو فرو می ریزد و در بازگشت به زمین پلاسمای فوق گرم می کند ، از Crew Dragon با انحراف و جذب گرما که می تواند به 3500 درجه فارنهایت برسد محافظت می کند.
29. سرعت گریز :escape speed
حداقل سرعت لازم برای گریز دایمی از یک میدان گرانشی. سرعت گریز از گرانش زمین 11200متر در ثانیه است.سرعت فرار از سطح زمین حدود 11186 متر بر ثانیه است (6.951 مایل در ثانیه ؛ 40270 کیلومتر در ساعت ؛ 36700 فوت در ثانیه ؛ 25،020 مایل در ساعت ؛ 21744 نانومتر). ... با سرعت فرار در جهتی که از زمین جسمی عظیم دور شده است ، جسم از بدن دور می شود ، برای همیشه کند می شود و به سرعت صفر نزدیک می شود ، اما هرگز نمی رسد.سرعت فرار از ماه با جرم کمتر در سطح آن حدود 2.4 کیلومتر بر ثانیه است..hope I help you I hope I help you understand the question. Roham Hesami smile072 smile261 smile260
آخرین ویرایش توسط rohamavation پنج‌شنبه ۱۴۰۰/۴/۱۰ - ۰۷:۱۳, ویرایش شده کلا 1 بار
تصویر

نمایه کاربر
rohamavation

نام: roham hesami radرهام حسامی راد

محل اقامت: 100 مایلی شمال لندن جاده آیلستون، لستر، لسترشر. LE2

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۹/۸/۲۰ - ۰۸:۳۴


پست: 3266

سپاس: 5491

جنسیت:

تماس:

Re: چند اصطلاح هوافضا

پست توسط rohamavation »

30. سفینه فضایی:Spaceship:
فضاپیما،عمومـآ سرنشین دارفضاپیما وسیله نقلیه یا ماشینی است که برای پرواز در فضا طراحی شده است. نوعی ماهواره مصنوعی ، فضاپیما برای اهداف مختلفی از جمله ارتباطات ، رصد زمین ، هواشناسی ، ناوبری ، استعمار فضا ، اکتشافات سیاره ای و حمل و نقل انسان و بار استفاده می شود. همه فضاپیماها به جز وسایل نقلیه یک مرحله ای به مدار نمی توانند به تنهایی وارد فضا شوند و به یک وسیله پرتاب (موشک حامل) نیاز دارند.
در یک پرواز فضایی زیر مداری ، یک وسیله نقلیه فضایی وارد فضا می شود و سپس به سطح برمی گردد ، بدون اینکه انرژی یا سرعت کافی برای ایجاد مدار کامل زمین بدست آورد. برای پروازهای فضایی مداری ، فضاپیماها وارد مدارهای بسته اطراف زمین یا سایر اجرام آسمانی می شوند. فضاپیماهای مورد استفاده برای پروازهای فضایی انسانها افراد را فقط از همان ابتدا یا در مدار (ایستگاههای فضایی) به عنوان خدمه یا مسافر حمل می كنند ، در حالی كه آنهایی كه برای مأموریتهای فضایی رباتیک استفاده می شوند یا بصورت مستقل یا از راه دور عمل می كنند. فضاپیماهای رباتیک مورد استفاده برای پشتیبانی از تحقیقات علمی کاوشگرهای فضایی هستند. فضاپیماهای رباتیک که در مدار بدن یک سیاره باقی می مانند ماهواره های مصنوعی هستند. تا به امروز ، تعداد انگشت شماری از کاوشگرهای بین ستاره ای مانند Pioneer 10 و 11 ، Voyager 1 و 2 و New Horizons در مسیرهایی قرار دارند که از منظومه شمسی خارج می شوند.
31. سوخت برودتی :Cryogenic fuels
سوخت موشک که در دماهای بسیار پایین نگه داشته می شود . سوخت برودتی میتواند تنها سوخت یا مخلوط سوخت-اکسید کننده باشد .
سوخت های برودتی هستند سوخت ها که برای نگهداری آنها در حالت مایع نیاز به ذخیره سازی در دمای بسیار کم دارد. این سوخت ها در ماشین آلاتی که در فضا کار می کنند (به عنوان مثال موشک ها و ماهواره ها) مورد استفاده قرار می گیرند زیرا به دلیل دمای بسیار پایین که اغلب در فضا وجود دارد و به دلیل عدم وجود محیطی که از آن پشتیبانی می کند ، نمی توان از سوخت معمولی در آنجا استفاده کرد. احتراق (بر روی زمین ، اکسیژن در جو وجود دارد ، در حالی که فضای قابل کاوش توسط انسان خلائی است که در آن اکسیژن عملاً وجود ندارد). برودتی سوخت ها اغلب تشکیل می شوند مایع شده گازها مانند هیدروژن مایع.
مقداری موتورهای موشکی استفاده کنید خنک کننده احیا کننده، عمل گردش سوخت برودتی آنها در اطراف نازل قبل از اینکه سوخت به داخل پمپ شود محفظه احتراق و مشتعل شد. این ترتیب اولین بار توسط اوژن سنگر در دهه 40 Saturn V موشکی که اولین مأموریت های سرنشین دار را به ماه فرستاد از این عنصر طراحی استفاده کرد که امروزه نیز مورد استفاده قرار می گیرد.
اغلب، اکسیژن مایع به اشتباه برودتی نامیده می شود سوخت، گرچه در واقع یک است اکسید کننده و نه سوخت
32. سوخت شیمیایی : Propellant‎
سوختی که برای احتراق به ماده اکسید کننده نیاز دارد.Propellant‎) یا سوخت رانش، یک ماده شیمیایی است که در توسعه و تولید انرژی مورد نیاز برای حرکت شاره‌ها یا تولید نیروی پیش‌رانش و پرتابه استفاده می‌شود. سوخت‌های موشک، موادی پر انرژی هستند و از سوخت‌هایی مانند بنزین، سوخت جت، نیروی محرکه راکت یا عوامل اکسنده تشکیل می‌شوند.
33. سیستم حیاتپای:Survival system
سیستمی که محیط مصنوعی منایب برای فضانورد فراهم می کند و مقدار اکسیژن،فشار، دما ،بو ،دی اکسید کربن و رطوبط را برای زیست مناسب کنترل می کند
34. سیستم زیست محیطی بسته:The environmental system is closed
چرخه ای که در ان دی اکسید کربن ،ادرار و مواد دفع شده دیگر به طور شیمیایی یا از طریق فتوسنتز به اکسیژن ،اب اشامیدنی و غذاهای خوردنی تبدیل می شود .سامانه اکولوژیکی بسته (به انگلیسی: Closed ecological systems) (CES)، اکوسیستمی است که از تبادل ماده با سیستم‌های بیرونی بی‌نیاز است.
این نام معمولاً برای نامیدن اکوسیستم‌های دست‌ساز بشر بکار می‌رود. این سیستم‌ها می‌توانند برای سامانه پشتیبانی زندگی در پرواز فضایی، در ایستگاه‌های فضایی یا در سکونتگاه‌های فضایی بکار رود.
در یک سامانه اکولوژیکی بسته، هر محصول زائد یک گونه باید حداقل بدست یک گونه دیگر بکار گرفته شود. اگر هدف سیستم، حفظ حیات گونه‌ای همچون موش یا انسان باشد، مواد زاید تولیدشده بدست این موجودات همچون دی اکسید کربن، مدفوع و ادرار باید دوباره به اکسیژن، غذا و آب تبدیل شود.
یک سامانه اکولوژیکی بسته باید دربرگیرنده حداقل یک ارگانیسم خودپرورد (اتوتروف) باشد. هرچند وجود هر دو ارگانیسم‌های شیمی‌پرورد و نورپرورد نیز امکان دارد اما تمام سیستم‌های زیستی بسته که تا امروز وجود داشته‌اند تنها بر پایه یک نورپرورد همچون جلبک سبز بوده‌اند.
35. سیستم کنترل وضعیت:Status control system
سیستم کنترل هر وسیله متحرک در جو رقیق یا فضا،که از نیروی عمل و عکس العمل استفاده می کند.
36. فرود ارام:Slow landing of the spacecraft
فرود بر روی ماه یا جسم اسمانی دیگر ،در چنان سرعت پایینی که برخورد با سطح فرود سبب خرابی یا ضربه های شدید در وسیله فرود اینده نشود.اول ، کپسول شما به یک محافظ حرارتی نیاز دارد. این از فضاپیمای داخل در برابر گرما و اصطکاک ورود به جو محافظت می کند. اصطکاک بیش از 90٪ سرعت شما را کاهش می دهد ، اما برای فرود ایمن کافی نیست. برای کاهش سرعت بیشتر ، از چتر استفاده کنید. با سرعت بیش از 100 مایل در ساعت ، به سیستم مناسب برای فرود ایمن نیاز دارید!برای فرود بر روی یک سیاره ، باید از سرعت مداری (دهها هزار مایل در ساعت) ، تا سطح سکون آهسته شد. اصطکاک ورود مجدد با جو ضخیم زمین سرعت یک فضاپیما را به اندازه کافی کاهش می دهد تا چترها بتوانند فرود آرام داشته باشند. در ماه که اتمسفر ندارد ، برای اطمینان از فرود نرم از موشک ها تا پایین استفاده می شود. جو بسیار نازک مریخ نمی تواند مقاومت کافی در برابر کند کردن فضاپیما تا سرعت فرود ایمن را فقط با سپر حرارتی و چتر فراهم کند.
37. فضا ضعفی:Weakness in space
خستگی و سستی فضانوردان در نتیجه پرواز دراز مدت در فضابا این وجود ، در هنگام فقدان نیروی جاذبه ، عضلات ضعیف می شوند. وقتی فضانوردان به زمین جاذبه عادی برمی گردند ، ناگهان احساس سنگینی می کنند و حفظ تعادل برایشان سخت است. ... آزمایشات انجام شده با فضانوردان نشان داده است که برای جلوگیری از ضعف عضلات ، چند ساعت ورزش روزانه لازم است
38. کاوشگر:probe
هر وسیله ای که برای کسب اطلاعات و به دست اوردن داده های کمی به یک محیط فرستاده می شود .سفینه های فضایی که برای چنین منظوری به فضا فرستاده می شوند یا در سیاره ای فرود می ایند ،نوعی سفینه کاوشگر هستند.کاوشگر فضایی وسیله ای بدون خلبان و بدون سرنشین است که برای کاوش در فضا و جمع آوری اطلاعات علمی ارسال می شود. یک کاوشگر فضایی با مجموعه ای از ابزارها و ابزارهای علمی برای بررسی جو و ترکیب فضا و سایر سیارات ، قمرها یا اجرام آسمانی از زمین پرتاب می شودیک کاوشگر فضایی یا به سادگی یک کاوشگر ، یک فضاپیمای رباتیک است که به دور زمین نمی چرخد ، بلکه در عوض در فضای دورتر کاوش می کند. یک کاوشگر فضایی ممکن است به ماه نزدیک شود. سفر در فضای بین سیاره ای پرواز ، چرخش ، یا فرود آمدن یا پرواز بر روی سایر اجرام سیاره ای ؛ یا وارد فضای بین ستاره ای شوید.
39. کاوشگرهای ژرفای فضا:Deep space probes
سفینه هایی که برای کاوش فضاهای دور مورداستفاده قرار می گیرند.کاوشگر در اعماق فضا کاوشگری است که به فراتر از سیستم ماه - کره زمین ارسال می شود. اگر برای کاوش در سیارات دیگر ارسال شود ، آن را کاوشگر سیاره ای نیز می نامند. کپسول آزمایشگاهی یک آزمایشگاه کوچک بدون سرنشین است که اغلب پس از پرواز بازیابی می شود.
40. کپسول:Space capsule
به محفظه ای تخم مرغی شکل که فضا نوردان ، وسایل حیاتی و ابزارهای اندازه گیری در ان قرار می گیرد. چه کسی کپسول فضایی را ساخته است؟ماکس فاگت
ماکس فاگت ، مهندس ناسا که برای طراحی کپسول عطارد کار کرده بود ، طرحی را برای یک سیستم کاملاً قابل بازیابی دو مرحله ای با مدارگرد بال راست که روی تقویت کننده بال راست بزرگتر سوار شده بود ، به ثبت رساندکپسول فضایی یک فضاپیمای غالباً خدمه است که با استفاده از یک کپسول ورود مجدد بدن بی فروغ ، بدون بال وارد جو زمین می شود. کپسول ها عمدتاً به دلیل توانایی زنده ماندن در ورود مجدد و بازگشت محموله به سطح زمین از مدار ، از ماهواره ها متمایز می شوند. فضاپیماهای خدمه ای مستقر در کپسول مانند سایوز یا اوریون اغلب توسط یک سرویس یا ماژول آداپتور پشتیبانی می شوند و گاهی اوقات با یک ماژول اضافی برای عملیات فضایی طولانی تر تقویت می شوند. کپسول ها اکثریت طراحی فضاپیماهای خدمه را تشکیل می دهند ، اگرچه یک هواپیمای فضایی خدمه ، شاتل فضایی ، در مدار پرواز کرده است.
نمونه های فعلی کپسول های فضایی خدمه شامل سایوز ، شنژو ، اوریون ، استارلینر و اژدها 2 است. نمونه هایی از کپسول های خدمه جدید که در حال حاضر در حال توسعه هستند شامل اورل و گاگانیان هستند. نمونه های تاریخی کپسول های خدمه شامل وستوک ، مرکوری ، ووسخود ، جمینی و آپولو است. یک کپسول فضایی خدمه باید بتواند زندگی را در یک محیط گرمایی و تابشی که اغلب در خلا demanding فضا طلب می کند ، حفظ کند. ممکن است قابل مصرف باشد (مانند سایوز یکبار استفاده شود) یا قابل استفاده مجدد باشد.
41. کمر بند تابشی وان الن:Van Allen radiant waistband
دو کمر بند از ذرات بار دار انرژی که در میدان مغناطیسی زمین به شکل مناطقی چنبره وار گرفتار شده اند. این کمربند ها به نام کاشف انها وان الن نام گرفته اند.کمربند تابشی ون آلن منطقه ای از ذرات باردار پرانرژی است که بیشتر آنها از باد خورشیدی نشأت می گیرند و توسط یک مغناطیس کره سیاره گرفته و در اطراف آن نگه داشته می شوند. زمین دارای دو کمربند از این دست است و گاهی ممکن است بقیه به طور موقت ایجاد شوند. این کمربندها به نام جیمز ون آلن نامگذاری شده اند ، که به دلیل کشف آنها اعتبار دارد. دو کمربند اصلی زمین از ارتفاع حدود 640 تا 58000 کیلومتری (400 تا 36،040 مایل) بالاتر از سطح گسترش می یابد که در آن سطح تابش منطقه متفاوت است. تصور می شود که بیشتر ذرات تشکیل دهنده کمربندها از باد خورشید و ذرات دیگر توسط اشعه کیهانی به وجود می آیند. با به دام انداختن باد خورشیدی ، میدان مغناطیسی آن ذرات پرانرژی را منحرف کرده و از جو در برابر تخریب محافظت می کند.
42. کنسول:Spacecraft console
تابلو تجهیزات ،فرامین، ابزار های داده پرداز ...در مرکز کنترل زمینی که از طریق انها ،اطلاعات لازم در باره وضعیت موشک یا سفینه معلوم می شودو هم ازان طریق فرمانهای لازم به موشک یا سفینه داده می شود.
43-بی وزنی : weightlessness
شرایطی که در انن بدن انسان یا سایر اجسام دیگر تحت تأثیر نیروی ثقل نیست.
44-پرواز دور قمری: circumlunar flight
پروازی که از سطح زمین اغاز شود و هدف ان گردش در مداری به دور قمر سیاره ای باشد.
45-پهلو گیری: docking
فرایندی که در ان دو سفینه ،هنگامی که در مدارهای خود گردش میکنند، پس از ملاقات به هم پیوند میخورند.
46-پیشران: propllant
به کل ماده سوختنی و اکسید کننده که نیروی پیشران تولید می کنند گفته می شود.هیدروژن - یک پیشرانه موشکی سبک و بسیار قدرتمند - کمترین وزن مولکولی را نسبت به سایر مواد شناخته شده دارد و با شدت شدید می سوزاند (5500 درجه فارنهایت)پیشرانه های مایع مورد استفاده در موشک سازی را می توان به سه نوع طبقه بندی کرد: نفت ، کرایوژن ها و هایپرگل ها. سوخت های نفتی آنهایی هستند که از روغن خام تصفیه می شوند و مخلوطی از هیدروکربن های پیچیده هستند ، یعنی ترکیبات آلی فقط حاوی کربن و هیدروژن هستند.
47-پیشرانه: thrust
حاصلضرب میزان تولید جرو گازی (در موتور موشک)و سرعت خروج ان از دهانه تخلیه (نسبت به موشک)رانش نیرویی است که هواپیما را از طریق هوا حرکت می دهد. ... رانش غالباً از طریق واکنش شتاب دادن توده گاز ایجاد می شود. از آنجایی که رانش نیرو است ، یک کمیت بردار است که دارای هم اندازه و هم جهت است
48-Orbit insertionتزریق مداری‎
فرایند قرار دادن یک ماهواره مصنوعی یا یک سفینه در مدار،به زمان انجام جنین فرایندی نیز گفته می شود .درج مداری یا پهلوگیری مداری، مجموعه‌ای از عملیات و مانورهای فضایی متشکل از شتاب برای پروازهای فضایی برای تنظیم حرکت فضاپیما است، که به‌ویژه برای ورود به مداری پایدار در اطراف ماه، قمر، سیاره یا سیارک، یا هر بدنهٔ دیگر آسمانی از آن استفاده می‌شود. این مانور مداری می‌تواند شامل کاهش سرعت تا کمی بالاتر از مقدار سرعت گریز بدنهٔ مربوط یا شتاب‌گیری از سرعت پایین‌تر برای رسیدن به آن نسبت سرعت گریز به سرعت باشد.
هدف از اینگونه مانورها همچنین ممکن است قرارگرفتن در یک مدار انتقال باشد. به عنوان مثال اصطلاح درج مداری نزولی وجود دارد. به این روش تزریق مداری نیز گفته می‌شود
48تقلید گر حرکت :
motion simulator
هر وسیله ،ماشین یا دستگاهی که فضانورد را برای اموزش ،در شرایط مختلف حرکتی ،گردش،چرخش ، تعلیق ...قرار می دهد .
49-سامانه حمل‌ونقل فضاییSpace Transportation System) (STS)
سیستم حمل و نقل فضایی (STS) همچنین شناخته شده به نام داخلی ناسا به عنوان برنامه‌ریزی یکپارچه (IPP),یک سیستم پیشنهادی قابل استفاده مجدد فضایی سرنشین دار وسایل نقلیه پیش بینی در سال ۱۹۶۹ به حمایت از تمدید عملیات فراتر از برنامه آپولو بود. (ناسا اختصاص نام برای آن برنامه شاتلهای فضاییتنها بخشی از این پیشنهاد را به زنده ماندن کنگره بودجه تصویب) هدف از این سیستم دو قسم: به منظور کاهش هزینه از spaceflight جایگزین روش فعلی راه اندازی کپسول در مصرفی موشک قابل استفاده مجدد و فضاپیمای؛ و به حمایت بلند پروازانه به دنبال-در برنامه از جمله دائمی در مدار ایستگاه فضایی در اطراف زمین و ماه و انسان فرود مأموریت به مریخ است.سیستم حمل و نقل فضایی، برنامه ای طراحی شده در ایالات متحدۀ امریکا است که شامل شاتل فضایی می شود. این برنامه راکت های پیشرفته، مخازن سوخت و فضاپیماها را که همگی قابل استفاده برای دفعات بعدی نیز هستند، شامل می شود. اگر بتوان از ماشین آلات مجدداً استفاده کرد، می توان هزینه برنامه های فضایی را کاهش داد.
سیستم حمل و نقل فضایی برنامه هایی برای کاهش هزینۀ تحقیقات فضایی دارد.
50-سوخت برودتی :Rocket refrigeration fuel
سوخت موشک که در دماهای بسیار پایین نگه داشته می شود . سوخت برودتی میتواند تنها سوخت یا مخلوط 51-سوخت-اکسید کننده باشد .خنک سازی احیا کننده ، در زمینه طراحی موتور موشک ، پیکربندی است که در آن مقداری یا کل پیشرانه از طریق لوله ها ، کانال ها یا در ژاکت اطراف محفظه احتراق یا نازل عبور داده می شود تا موتور خنک شود. این م وثر است زیرا ملخ ها اغلب برودتی هستند. سپس پیشرانه گرم شده به داخل یک ژنراتور مخصوص گاز خورده می شود یا مستقیماً به محفظه احتراق اصلی تزریق می شود.
سوخت درج مداری Orbital insertion fuelآیا سوخت گیری مداری امکان پذیر است؟
پاسخ کوتاه: ایستگاه های فضایی در مدار و همچنین برخی از مأموریت های نمایشی کوچک سوخت گیری شده اند. پاسخ طولانی: فقط تعداد محدودی از اشیا وجود دارد که این حتی یک گزینه است. 3 نوع اتصال وجود دارد که به طور کلی اتفاق افتاده است.
51-موتور موشکی برودتی - Cryogenic rocket engineموتور موشکی برودتی هست یک موتور موشک که از سوخت برودتی و اکسید کننده، یعنی هم سوخت و هم اکسید کننده آن گازهای مایع شده و در دمای بسیار پایین ذخیره می شوندخنک سازی احیا کننده ، در زمینه طراحی موتور موشک ، پیکربندی است که در آن مقداری یا کل پیشرانه از طریق لوله ها ، کانال ها یا در ژاکت اطراف محفظه احتراق یا نازل عبور داده می شود تا موتور خنک شود. این موثر است زیرا ملخ ها اغلب برودتی هستند.
موتورهای موشکی به بالا نیاز دارند نرخ جریان انبوه هم از اکسید کننده و هم از سوخت برای تولید محرک مفید. اکسیژن ، ساده ترین و متداول ترین اکسید کننده ، در این ماده وجود دارد فاز گاز در دما و فشار استانداردهمانند هیدروژن ، ساده ترین سوخت است. اگرچه می توان پیشرانه ها را به عنوان گازهای تحت فشار ذخیره کرد ، اما این امر به مخازن بزرگ و سنگینی نیاز دارد که دستیابی به موفقیت را در پی خواهد داشت پرواز فضایی مداری سخت اگر غیرممکن نباشد از طرف دیگر ، اگر پیشرانه ها به اندازه کافی خنک شوند ، آنها نیز این کار را می کنند وجود داشته باشد در فاز مایع با تراکم بالاتر و فشار کمتر ، ساده شدن مخزن. اینها برودتی دما بسته به پیشرانه متفاوت است ، با اکسیژن مایع موجود در زیر −183 ° C (− 297.4 ° F ؛ 90.1 K) و هیدروژن مایع زیر −253 C (−423.4 درجه فارنهایت ؛ 20.1 K). از آنجا که یک یا چند پیشرانه در فاز مایع هستند ، بنابراین موتورهای موشکی برودتی یا موتورهای برودتی هستند موتورهای موشکی با سوخت مایع یا موتورهای راکتی هیبریدی.
ترکیبات مختلف اکسید کننده سوخت برودتی آزمایش شده است
52موتور راکت کرایوژنیک Cryogenic rocket engineموتور راکت کرایوژنیک نوعی موتور راکت است که از سوخت و اکسیدکننده کرایوژنیک یا فوق سرد استفاده می‌کند، یعنی هم سوخت و هم اکسیدکننده آن گازهایی هستند که مایع شده و در دمای بسیار پایین ذخیره می‌شوند این موتورهای بسیار کارآمد ابتدا در Atlas-Centaur ایالات متحده به پرواز درآمدند و یکی از عوامل اصلی موفقیت ناسا در رسیدن به ماه توسط موشک Saturn V بودند
امروزه همچنان از موتورهای کرایوژنیک در استیج‌های مرحله بالا عملکرد بالا و بوسترها استفاده می‌شود. چندین استیج یا مرحله بالا وجود دارد. بوسترها شامل Ariane 5 آژانس فضایی اروپا، H-II آژانس کاوش‌های هوافضای ژاپن و Delta IV و سامانه پرتاب فضایی ایالات متحده هستند. ایالات متحده، روسیه، ژاپن، هند، فرانسه و چین تنها کشورهایی هستند که دارای موتور راکت کرایوژنیک عملیاتی هستند
53-پیشرانه‌های کرایوژنیک پیشرانه‌های کرایوژنیک موتورهای راکت برای تولید نیروی محرکه مفید به نرخ دبی جرمی بالای اکسیدکننده و سوخت نیاز دارند. اکسیژن، که ساده‌ترین و متداول‌ترین اکسیدکننده موجود است، مانند هیدروژن، که ساده‌ترین سوخت است، در دما و فشار استاندارد به صورت گاز است. اگرچه می‌توان پیشرانهها را به صورت گازهای تحت فشار ذخیره کرد، اما این امر به مخازن بزرگ و با جداره‌های ضخیم و در نتیجه سنگینی احتیاج دارد که دستیابی به پرواز فضایی مداری را دشوار و غیرممکن می‌سازد. از طرف دیگر، اگر پیشرانه‌ها به اندازه کافی سرد شوند، به شکل مایع درمی آیند که تراکم آنها بیشتر بوده و فشار آنها کاهش می‌یابد و این امر باعث ساده‌تر شدن مخازن آنها می‌شود. این دمای کرایوژنیک بسته به نوع پیشرانه متفاوت است و اکسیژن در زیر -183 درجه سلسیوس به شکل مایع و هیدروژن در زیر -253 درجه سلسیوس به شکل مایع وجود دارند. از آنجایی که یک یا چند پیشرانه در فاز مایع هستند، طبق تعریف تمام موتورهای راکت کرایوژنیک یا موتور راکت با سوخت مایع یا موتورهای راکت هیبریدی هستند
54-سوخت شیمیایی :Chemical fuelپیشرانه موشکی جرم واکنش یک موشک است. این جرم واکنش با بالاترین سرعت قابل دستیابی از موتور موشک برای تولید رانش خارج می شود. انرژی مورد نیاز می تواند از طریق خود پیشرانه ها مانند موشک شیمیایی و یا از منبع خارجی مانند موتورهای یونی تأمین شود.
سوختی که برای احتراق به ماده اکسید کننده نیاز دارد.سوخت های نفتی
نفتی که به عنوان سوخت موشک استفاده می شود نوعی نفت سفید بسیار تصفیه شده است که در ایالات متحده RP-1 نامیده می شود. سوخت های نفتی معمولاً در ترکیب با اکسیژن مایع به عنوان اکسید کننده استفاده می شود.موتورهای اصلی RS-25 "موتورهای مایع" نامیده می شوند زیرا سوخت هیدروژن مایع است (LH2). اکسیژن مایع (LOX) به عنوان اکسید کننده عمل می کند. از طرف دیگر ، تقویت کننده ها از آلومینیوم به عنوان سوخت با پرکلرات آمونیوم به عنوان اکسید کننده استفاده می کنند و با یک چسب مخلوط می شود که یک ماده سوخت جامد همگن ایجاد می کند...hope I help you I hope I help you understand the question. Roham Hesami smile072 smile261 smile260
آخرین ویرایش توسط rohamavation پنج‌شنبه ۱۴۰۰/۴/۱۰ - ۰۷:۱۳, ویرایش شده کلا 1 بار
تصویر

نمایه کاربر
rohamavation

نام: roham hesami radرهام حسامی راد

محل اقامت: 100 مایلی شمال لندن جاده آیلستون، لستر، لسترشر. LE2

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۹/۸/۲۰ - ۰۸:۳۴


پست: 3266

سپاس: 5491

جنسیت:

تماس:

Re: چند اصطلاح هوافضا

پست توسط rohamavation »

54-سوخت شیمیایی :Chemical fuelپیشرانه موشکی جرم واکنش یک موشک است. این جرم واکنش با بالاترین سرعت قابل دستیابی از موتور موشک برای تولید رانش خارج می شود. انرژی مورد نیاز می تواند از طریق خود پیشرانه ها مانند موشک شیمیایی و یا از منبع خارجی مانند موتورهای یونی تأمین شود.
سوختی که برای احتراق به ماده اکسید کننده نیاز دارد.سوخت های نفتی
نفتی که به عنوان سوخت موشک استفاده می شود نوعی نفت سفید بسیار تصفیه شده است که در ایالات متحده RP-1 نامیده می شود. سوخت های نفتی معمولاً در ترکیب با اکسیژن مایع به عنوان اکسید کننده استفاده می شود.موتورهای اصلی RS-25 "موتورهای مایع" نامیده می شوند زیرا سوخت هیدروژن مایع است (LH2). اکسیژن مایع (LOX) به عنوان اکسید کننده عمل می کند. از طرف دیگر ، تقویت کننده ها از آلومینیوم به عنوان سوخت با پرکلرات آمونیوم به عنوان اکسید کننده استفاده می کنند و با یک چسب مخلوط می شود که یک ماده سوخت جامد همگن ایجاد می کند.
55سیستم حیاتپای:Vital spacecraft system
سیستمی که محیط مصنوعی منایب برای فضانورد فراهم می کند و مقدار اکسیژن،فشار، دما ،بو ،دی اکسید کربن و رطوبط را برای زیست مناسب کنترل می کند .
سیستم زیست محیطی بسته:Closed ecological system
چرخه ای که در ان دی اکسید کربن ،ادرار و مواد دفع شده دیگر به طور شیمیایی یا از طریق فتوسنتز به اکسیژن ،اب اشامیدنی و غذاهای خوردنی تبدیل می شود .سیستم های اکولوژیکی بسته (CES) اکوسیستم هایی هستند که به تبادل ماده با هیچ بخشی خارج از سیستم متکی نیستند.
این اصطلاح اغلب برای توصیف اکوسیستم های کوچک ساخته شده توسط بشر به کار می رود. چنین سیستم هایی از نظر علمی جالب هستند و به طور بالقوه می توانند به عنوان یک سیستم پشتیبانی کننده زندگی در طول پروازهای فضایی ، در ایستگاه های فضایی یا زیستگاه های فضایی عمل کنند.
در یک سیستم اکولوژیکی بسته ، هرگونه مواد زائد تولید شده توسط یک گونه باید حداقل توسط یک گونه دیگر استفاده شود. اگر هدف حفظ شکل زندگی مانند موش یا انسان باشد ، مواد زائد مانند دی اکسید کربن ، مدفوع و ادرار باید در نهایت به اکسیژن ، غذا و آب تبدیل شوند.
یک سیستم اکولوژیکی بسته باید حداقل شامل یک موجود زنده اتوتروفیک باشد. در حالی که موجودات شیمیایی و فوتوتروفی هر دو قابل قبول هستند ، تقریباً تمام سیستمهای بسته محیط زیست تا به امروز بر اساس یک فوتوتروف مانند جلبکهای سبز بنا شده اند.
56-سیستم کنترل وضعیت:Status control system spacecraft
سیستم کنترل هر وسیله متحرک در جو رقیق یا فضا،که از نیروی عمل و عکسالعمل استفاده می کند.سیستم کنترل فضاپیما چیست؟ از سیستم کنترل فضاپیما برای کار فضاپیما از زمین استفاده می شود. ... بنابراین MCS با همان اصول سیستم کنترل فرایند کار می کند که در آن فرآیند از طریق بازخوانی حسگرها کنترل می شود و از طریق دستورات به فرایند کنترل می شود.سیستم کنترل نگرش و مدار (AOCS) نگرش و موقعیت یک وسیله نقلیه فضایی یا ماهواره را کنترل می کند. بر اساس این عملکرد ، فضاپیما ژنراتورهای خورشیدی ، رادیاتورهای حرارتی ، رانشگرها و به ویژه واحدهای محموله ، ابزارهای نوری و آنتن های خود را جهت می دهد.
57-ارایه خورشیدی:Solar Array
آرایه ی خورشیدی سامانه ای است در ماهواره ها و فضاپيماها كه انرژي تابيده شده از خورشيد را به انرژي الكتريكي تبديل مي كند و در اختيار سيستم تامين توان قرار مي دهد. اين سامانه در ماهواره هاي پايدار شده سه محوره بصورت صفحاتي مستقل و متصل به بدنه اصلي ماهواره قرار دارد و در ماهواره هاي پايدار شده چرخشي به جدار خارجي ماهواره چسبيده است. هر آرايه خورشيدي از چندين پنل خورشيدي تشكيل شده است كه به صورت هاي سري و موازي در يك مدار قرار گرفته اند و هر پنل خورشيدي نيز از تعداد مشخصي باتري خورشيدي تشكيل شده كه آن ها هم به صورت سري و موازي در يك مدار الكتريكي قرار گرفته اند.
58-آرایه:Array
چيدماني از چند چيز در کنار همديگر،در علوم فضايي اين واژه بيشتر در سيستم آرايه هاي خورشيدي و آنتنها کاربرد دارد.آرایه یک ساختار داده است که شامل گروهی از عناصر است. معمولاً این عناصر همه از یک نوع داده هستند ، مانند یک عدد صحیح یا یک رشته. ... به عنوان مثال ، یک موتور جستجو ممکن است از آرایه ای برای ذخیره صفحات وب موجود در جستجوی انجام شده توسط کاربر استفاده کند.
59-ارابه ی فرود:Landing gear
به مجموعه چرخ های هواپیما ارابه ی فرود گفته می شود. به قسمتی از هواپیما که چرخ ها در آن قرار می گیرند محل جمع شدن ارابه ی فرود می گویند و فقط به هنگام نشست و برخاست هواپیما از آن ها استفاده می شود. عمل جمع شدن و باز شدن چرخ ها توسط عملگرهای هیدرولیکی صورت می گیرد. چرخ ها پس از برخاستن هواپیما جمع شده و این عمل برای کاهش مقاومت بدنه هواپیما در برابر هوا و رسیدن به بیشترین حالت آیرودینامیکی ممکن انجام می پذیرد.
60-اویونیک:Avionics
سامانه های الکترونيکي موجود در وسايل پرنده و علوم مربوط به آنها را اویونیک میگویند.Avionics دسته ای از سیستم ها و تجهیزات الکترونیکی است که به طور خاص برای استفاده در هواپیما طراحی شده است. ... هر هواپیمای مدرن ، فضاپیما و ماهواره مصنوعی از سیستم های الکترونیکی با انواع مختلف برای انجام طیف وسیعی از عملکردهای متناسب با هدف و مأموریت خود استفاده می کند.
61-باتری:Spacecraft batteryانواع مختلفی از باتری وجود دارد: کربن روی ، اسید سرب ، نیکل کادمیوم ، نیکل هیدروژن ، روی نقره ، قلیایی و یون لیتیوم به نام چند. بیشتر باتری هایی که در حال حاضر در پروازهای فضایی استفاده می شوند ، نیکل-کادمیوم هستند. NI-Cad نیز نامیده می شود ، این باتری ها توسط سلول های خورشیدی شارژ می شوند که انرژی خورشید را به برق تبدیل می کنند.
منبع تامين توان جريان مستقيم براي ماهواره ها، فضاپيماها و لانچرها
در ماهواره در عمومي ترين دسته بندي، باتري ها را به دو گروه تقسيم بندي مي کنند:
1- باتري هاي اوليه (primary batteries ): باتري هاي غيرقابل شارژ
2- باتري هاي ثانويه (secandary batteries): باتري هاي قابل شارژ که بوسيله سلول هاي خورشيدي شارژ مي شوند.
باتری های لیتیوم یون
در حال حاضر ماهواره ها بیشتر به عنوان باتری های لیتیوم یون به عنوان اصلی ترین وسیله ذخیره انرژی خود انتخاب شده اند. قبل از آن ، نیکل-هیدروژن و قبل از آن ، نیکل-کادمیوم محبوب ترین بودند. یون لیتیوم از مزیت چگالی انرژی بالاتر برخوردار است.آیا از باتری های لیتیوم یون در فضا استفاده می شود؟
چه نوع باتری در فضا استفاده می شود؟ همانند زمین ، باتری های لیتیوم یون قابل شارژ در حال حاضر گزینه مورد علاقه در فضا هستند
62-بادبان خورشیدی:Solar sails
بادبان خورشيدي، يك آيينهي بسيار بزرگ است كه نور خورشيد را بازتاب ميكند. فوتونهای نور خورشيد كه به بادبان برخورد كرده و بازتابيده ميشوند(فوتونها را همانند توپيهای فرض كنيد كه به زمین برخورد كرده و با زوايه جهش ميكنند)، بادبان خورشيدي را با انتقال اندازهي حركت به جلو ميرانند. به خاطر اينكه فوتونهای بسياري در نور خورشيد وجود دارد و به خاطر اينكه اين فوتونها دائماً به بادبان برخورد ميكنند، يك فشار ثابت(نيرو در واحد مساحت) روي بادبان اعمال ميشود. اين فشار يك شتاب ثابت(حرکت فشار ثابت) را براي فضاپيما فراهم خواهد كرد. گرچه نيرو روي يك فضاپيماي بادبان خورشيدي از نيروي راكتهای شيميايي متداول-همانند شاتل فضايي- كمتر است ولي فضاپيماي بادبان خورشيدي به صورت ثابت شتاب خواهد گرفت و با گذشت زمان سرعت بسيار بیشتری را كسب خواهد كرد.
63-بالستیک:پرتابه‌شناسی یا پرتابیک یا بالستیک (به انگلیسی: ballistics) به علم مکانیک نحوه پرواز و اثر پرتابه‌ها به ویژه انواع گلوله، بمب غیر هدایت شونده و راکت‌ها گفته‌می‌شود و همچنین در طراحی پرتابه‌هایی که برای دستیابی به عملکرد مورد نظر مفید باشد، نقش اساسی دارد.
64-بالون:Balloon (aeronautics)
در حالت عمومي به محفظه اي کروي شکل گفته مي شود که از يک گاز سبک پر شده و قادر است با حمل محموله و تحت تاثير نيروي بويانسي به ارتفاعات بالاي جو صعود کند. بالون اولين وسيله پرنده مصنوعي ساخت بشر بود. بالون هاي امروزي قادرند تا ارتفاعات حدود 20 کيلومتر نيز صعود کنند.
همچنين لفظ بالون براي هرگونه محفظه نگهدارنده مايع يا گاز که شکل کروي داشته باشد نيز بکار برده مي شود.
بالون، گونه‌ای هواگرد است که به دلیل شناوری، در جو باقی می‌ماند. بالون با نیروی باد در آسمان به حرکت درمی‌آید. بالون با یک کشتی‌هوایی که هواگرد شناوری است که می‌تواند در هوا به گونه‌ای کنترل شده حرکت کند، متفاوت است.
65-بَرآر :lift
نیرویی که ناشی از شکل بال یک سامانه ی هوافضایی (مانند هواپیما) و سرعت آن و همچنین شکل و زاویه ی قرار گیری بال آن سامانه نسبت به جریان هوا است و سامانه را به بالا میبرد.
نیروی برآ همان نیروی بالا برنده است.نیروی بَرآر (به انگلیسی: lift)(در برخی متون: بَرا) مولفه‌ای از نیروی وارد شده بر یک جسم توسط سیال است که در راستای عمود بر راستای حرکت سیال وارد می‌شود. تفاوت آن با نیروی پسار (به انگلیسی: Drag) در این است که نیروی پسار در جهت موازی و موافق با حرکت یا فشار جسم وارد می‌شود. معمولا نیروی برآر در جهت بالا و برای مقابله با نیروی گرانش عمل می‌کند اما می‌تواند در هر جهتی عمود به جهت حرکت سیال نیز عمل کند. بزرگی این نیرو بستگی به چگالی جسم، سرعت نسبی بین سیال و جسم، شکل خارجی جسم، نحوه قرارگیری آن در مقابل جریان سیال (زاویه حمله)و میزان زبری سطح جسم دارد.
هر سیالی که از سطح جسمی عبور کند بر آن نیرو وارد می‌کند. اگر سیالی که جسم را احاطه کرده هوا باشد، به نیروی اعمال شده یک نیروی آیرودینامیکی می‌گویند. در آب یا سایر مایعات به این نیرو یک نیروی هیدرودینامیکی می‌گویند.
66-تاندم:Tandem
دوتایی،منظور دو بالونه یا دو ملخه یا دو موتوره بودن یک سیستم هوافضایی است.هواپیمای استقامت بلند با ارتفاع بلند پشت سر هم که توسط برت روتان برای بررسی استفاده از هواپیما به عنوان رله های مخابراتی در ارتفاع بالا طراحی شده است. Proteus یک وسیله نقلیه چند مأموریت است که قادر به حمل بارهای مختلف بر روی یک ستون شکمی است. پروتئوس از طراحی فوق العاده کارآمدی برخوردار است و می تواند بیش از 18 ساعت در نقطه ای با سرعت بیش از 19،800 متر در مدار باشد. در حال حاضر متعلق به نورتروپ گرومن است.دو رانشDual-thrustدر یک موتور موشکی دو پیشرانه جامد ، جرم پیشرانه از دو نوع مختلف سوخت (چگالی) تشکیل شده است. در مورد یک موتور پشت سرهم دو محرک ، سوخت نزدیک به نازل موشک به سرعت می سوزد و سوخت بیشتر در بدن موتور با سرعت کمتری می سوزد. این تأثیر باعث می شود که در ابتدا نیروی زیادی به موشک وارد شود و آن را به سرعت به سرعت بالا بکشید. هنگامی که تمام پیشرانه سریع سوزانده می شود ، پیشرانه آهسته سوز سطح بسیار کمتری از رانش ایجاد می کند. فاز اول شتاب "تقویت" و فاز دوم "پایدار" نامیده می شود. همه موتورهای دو رانش در یک آرایش پشت سر هم نیستند اما عملکرد موتورهای غیر پشت سر هم تقریباً یکسان است. آنها فقط طرح فیزیکی متفاوتی از سوخت دارند. به عنوان مثال ، آنها ممکن است از داخل به خارج بسوزند (سوختن هسته) ، نه از انتها در (پایان سوختن).
مزیت موتورهای رانش دوگانه این است که ، اگر سوخت همه از نوع سریع سوز بود ، موشک در ابتدا با سرعت بیشتری شتاب می گرفت اما از آنجا که مقاومت هوا با سرعت به صورت درجه دو افزایش می یابد ، موشک خیلی سریع کند می شود. این باعث می شود سرعت اوج بالاتر اما سرعت متوسط ​​پایین تر باشد. در عوض ، فاز تقویت موشک را تا سرعت کافی بالا می برد (آنقدر زیاد است که موشک را سریع به مقصد برساند ، اما نه آنقدر زیاد که باعث مقاومت بیش از حد هوا شود) ، و سپس مرحله پایدار به موشک اجازه می دهد تا این سرعت بالا را حفظ کند تا زمانی که بسوزد ، پس از آن زمان قادر به ساحل شدن است و به آرامی سرعت خود را از دست می دهد.
موتورهای دو کشش بیشتر در موشک های متصل به جو متداول هستند زیرا در بیشتر پروازهای خود باید با مقاومت هوا برخورد کنند. از نظر مفهومی مشابه راکت های چند مرحله ای است اما طراحی و ساخت آن بسیار ساده تر است زیرا نیازی به جدا شدن مراحل ، داشتن اجزای جداگانه و غیره نیست
67-تلسکوپ:
واژه "Tele " یک واژه یونانی به معنی دور و "skopein" واژه یونانی به معنی دیدن یا نگاه کردن است.
و "teleskopos" واژه یونانی به معنی نگاه کردن به دور است. تلسکوپ وسیله ای است که برای دیدن اجسام در دوردست ها (آسمان، فضا و کهکشان ها) به کار می رود.
68-هواپیمای دو موتورهTwin-engine aircraftجت دو یا دو موتوره یک هواپیمای جت است که با دو موتور کار می کند. یک توئین جت قادر است به اندازه کافی پرواز کند تا بتواند با یک موتور فعال به زمین بنشیند و در صورت خرابی موتور ، آن را از هواپیمای تک موتور ایمن تر کند. بازده سوخت دوقلو بهتر از هواپیماهای با موتور بیشتر است
69-\پیشرانه فضاییSpacecraft propulsionپیشرانه فضاپیما هر روشی است که برای تسریع در فضاپیماها و ماهواره های مصنوعی استفاده می شود. پیشرانه در فضا منحصراً با سیستم های محرکه مورد استفاده در خلا of فضا سروکار دارد و نباید آنها را با پرتاب فضا یا ورود به جو اشتباه گرفت.
چندین روش برای پیشرانه فضاپیمای عملگرا توسعه یافته است که هرکدام دارای اشکال و مزایای خاص خود هستند. اکثر ماهواره ها دارای راننده های شیمیایی قابل اعتماد ساده (غالباً راکت های یکپارچه) یا راکت های مقاومتی برای نگهداری ایستگاه مداری هستند و برخی از آنها از چرخ حرکت برای کنترل موقعیت استفاده می کنند. ماهواره های بلوک اتحاد جماهیر شوروی برای چندین دهه از پیشرانه الکتریکی استفاده می کنند و فضاپیماهای جدید مدار زمین مدار غربی شروع به استفاده از آنها برای نگهداری ایستگاه های شمال و جنوب و افزایش مدار می کنند. وسایل نقلیه بین سیاره ای نیز عمدتا از راکت های شیمیایی استفاده می کنند ، اگرچه تعداد کمی از آنها از راننده یونی و راننده اثر هال (دو نوع مختلف پیشرانه الکتریکی) استفاده کرده اند تا موفقیت زیادی کسب کنند.
فن آوری های فرضی پیشرانه در فضا ، فن آوری های پیشرانه را توصیف می کنند که می توانند نیازهای کاوشگر علوم و فضاهای آینده را برآورده کنند. این فناوری های پیشرانه برای ارائه اکتشاف موثر در سیستم خورشیدی ما در نظر گرفته شده است و به طراحان این ماموریت اجازه می دهد تا مأموریت هایی را برای "پرواز در هر زمان و هر مکان و انجام یکسری اهداف علمی در مقصد" و با اطمینان و اطمینان بیشتر برنامه ریزی کنند. با داشتن طیف گسترده ای از مأموریت های احتمالی و فناوری های پیشرانه نامزد ، این سوال که کدام فناوری ها "بهترین" برای مأموریت های آینده هستند ، مسئله ای دشوار است. برای ارائه راهکارهای بهینه برای مجموعه ای متنوع از مأموریت ها و مقصدها ، باید مجموعه ای از فناوری های پیشرانه تهیه شود.
70-تونل باد:
تونل باد دستگاهي است كه از دانشجويان گرفته تا مهندسان و كارشناسان هوافضا، انواع مختلف آن را بر حسب كار خاص خود، مورد استفاده قرار مي دهند.
پيشينهي تونل باد به دهه 1870 برميگردد. دانشمندان به اين مساله پي برده بودند كه «چه يك جسم در هوا پرواز كند» و «چه حركت نكند و هوا از اطراف آن بگذرد»، در هر دو حالت نيروهايي يکسان بر جسم وارد ميشوند. اين واقعيت اساس اختراع و دليل بهکارگيري تونل باد است.
تونل باد در حالت كلي، به شكل يك لوله است كه هوا با فشار به داخل آن دميده ميشود. بدين ترتيب جرياني از هوا در تونل به حرکت در ميآيد و از سمت ديگر تونل باد، بيرون ميرود.
بخش مياني تونل، مقطع آزمايش نام دارد. جسمي كه قرار است آزمايش شود، در اين محل به گونهاي نصب ميشود كه هوا از اطراف آن بگذرد. ضمن اين كه جسم كاملاً ثابت است و به هيچ عنوان حركت نميكند. اين جسم آيروديناميكي ميتواند يك جسم پرنده باشد، از يك هواپيماي مدل كوچك در آزمايشگاههاي دانشگاهها گرفته تا انواع موشك، شاتل، جنگندهها، پهپادها، هواپيماهاي مسافربري غولپيكر و... اين ابزار نشان ميدهد كه اين اجسام هنگام پرواز واقعي چگونه كار ميكنند و چه نيروهايي به آنها وارد ميشود.
در صنعت هوافضا گاهي تنها بخشي از جسم پرنده مانند ايرفويل بال يا بدنه، در معرض آزمايش قرار ميگيرد. برخي از كاربردهاي كنوني تونل باد در دانشگاههاي كشور در رشتهي هوافضا مربوط به آزمايشهاي مكانيك سيالات و آيروديناميك است. تونل باد در بخشهاي صنعتي هم كاربرد بسياري دارد.
71-جت:jet
موتورجت موتوری است که هوا را در سرعت جریان آزاد گرفته، آن را به وسیله ی احتراق با سوخت در داخل مخزن گرم می کند و سپس مخلوط داغ هوا و محصولات احتراق را با سرعتی خیلی بیشتر از عقب به بیرون می فرستد. بر طبق قانون سوم نیوتن، عکس العمل مخالف و مساوی یک نیروی پیشرانش را به وجود می آورد.
موتور جت یک موتور عکس العملی است که سیال را بر اساس قانون سوم نیوتن با سرعت بالا به حرکت در می آورد. این تعریف کلی از موتورهای جت دربرگیرنده توربو جت ها، توربو فن ها و موشک ها است. به طور عمومی بیشتر موتورهای جت از نوع موتورهای احتراق داخلی هستند ولی انواع احتراق خارجی آن نیز وجود دارد.
موتورهای جت از سه قسمت اصلی تشكیل شده اند كه عبارتند از كمپرسور، محفظه ی احتراق و توربین. توربین در قسمت انتهایی موتور قرار دارد و نیروی محركه كمپرسور را تأمین و از طریق یك یا چند میله به كمپرسور می رساند.
72-موشک چند مرحله ایmultistage rocket موشک چند مرحله ای ، یا موشک استپ وسیله نقلیه پرتابی است که از دو یا چند مرحله موشک استفاده می کند که هر یک از آنها موتورها و پیشرانه خود را دارد. یک مرحله پشت سر هم یا سریال در بالای یک مرحله دیگر نصب شده است. یک مرحله موازی در کنار یک مرحله دیگر پیوست می شود. نتیجه در واقع دو یا چند موشک است که روی هم قرار گرفته یا در کنار یکدیگر متصل شده اند. موشک های دو مرحله ای کاملاً متداول هستند ، اما موشک هایی با پنج مرحله جداگانه با موفقیت پرتاب شده اند.
با پایان دادن به مراحل سوختن هواپیما در هنگام اتمام پیشرانه ، جرم موشک باقیمانده کاهش می یابد. هر مرحله متوالی همچنین می تواند برای شرایط عملیاتی خاص خود مانند کاهش فشار اتمسفر در ارتفاعات بهینه شود. این مرحله بندی باعث می شود تا رانش مراحل باقیمانده با سرعت بیشتری موشک را به سرعت و ارتفاع نهایی برساند.
در طرح های مرحله ای سریالی یا پشت سرهم ، مرحله اول در پایین قرار دارد و معمولاً بزرگترین است ، مرحله دوم و مراحل فوقانی بعدی بالاتر از آن هستند ، که معمولاً از اندازه آنها کاسته می شود. در طرح های مرحله بندی موازی از تقویت کننده های موشک جامد یا مایع برای کمک به پرتاب استفاده می شود. این موارد گاهی اوقات "مرحله 0" نامیده می شوند. در حالت معمول ، موتورهای مرحله اول و تقویت کننده شلیک می کنند تا کل موشک به سمت بالا برود. هنگامی که سوخت تقویت کننده ها تمام می شود ، آنها از بقیه موشک جدا می شوند (معمولاً با نوعی بار منفجره کوچک یا پیچ و مهره انفجاری) و دور می افتند. مرحله اول پس از اتمام می سوزد و از بین می رود. این یک موشک کوچکتر به جا می گذارد ، مرحله دوم در پایین قرار دارد و سپس شلیک می شود. این فرایند را به عنوان مرحله بندی می شناسند ، تا رسیدن به سرعت نهایی مطلوب تکرار می شود. در بعضی موارد با صحنه پردازی سریال ، مرحله فوقانی قبل از جدایی مشتعل می شود - حلقه بین مرحله با این حساب طراحی شده است و از رانش برای کمک به جداسازی مثبت دو وسیله نقلیه استفاده می شود.
برای رسیدن به سرعت مداری ، یک موشک چند مرحله ای لازم است. طراحی های یک مرحله به مدار دنبال می شوند ، اما هنوز اثبات نشده اند.
73جت جریان:Jet flow
جريان مواد خروجي از موتور عكسالعملي را جت جريان می نامند.
74جرم ماهواره:Satellite crime
ماهوارهها از نظر اندازه و جرم، انواع گوناگوني دارند. براي نمونه، نخستين ماهوارهي آمريکا به نام اکسپلورِر- 1 که در سال 1958 پرتاب شد، تنها 2 متر طول و 8 کيلوگرم وزن داشت. اما رصدخانهي پرتوي گاماي کامپتون، که در سال 1991 پرتاب شد بسيار بزرگتر است. اين ماهواره از يک سر آرايه خورشيدي خود تا سر ديگر آن 3.21 متر عرض و بيش از 17 تن وزن دارد. بنابراين با توجه به اندازه و جرم، ماهوارهها دستهبندي ميشوند که در زير مشاهده ميکنيد:
* ماهواره ي معمولي: بيش از 1000 کیلوگرم * ميني ماهواره: 100 تا 1000 کیلوگرم * ميکرو ماهواره: 10 تا 100 کیلوگرم * نانو ماهواره: 1 تا 10 کیلوگرم * پيکو ماهواره: کمتر از 1 کیلوگرم
حرارت آیرودینامیکی:Aerodynamic temperature:
گرمايي که در اثر اصطکاک هوا بر روي سطح يا انواع ديگر پديده هاي آيروديناميکي (مانند شوک) پديد مي آيد.
75-خلبان خودکار:Autopilot
سامانه ی هدايت و كنترل اتوماتيك يك وسيله پرنده را خلبان خودکار می گویند.
76-راکت:Rocket
راکت در واقع همان موشکی است که سامانه هدایت ندارد و در هوا به صورت آزاد حرکت می کند. برخی از اوقات به سامانه تولید نیروی پیشران در موشکها نیز راکت می گویند و برخی از اوقات به موشک های فضایی راکت می گویند. راکت در حقيقت ماشيني است که به وسيلهي خروج سريع گاز، نيروي جلوبرندگي ايجاد ميکند.
راکت در تعریفی دیگر يك نوع سامانه توليد نيروي حرکت است كه با استفاده از تركيب سوخت و اكسيد كننده (كه هر دو در داخل سامانه هستند) نيروي عكس العملي توليد مي كند كه به حرکت وسيله منجر مي گردد. در بيان عمومي گاهي به كل وسيله پرتابگر نيز راكت گفته مي شود.یک پرتابه است که فضاپیماها ، هواپیماها یا وسایل نقلیه دیگر برای بدست آوردن نیروی محرکه از موتور موشک استفاده می کنند. اگزوز موتور موشک کاملاً از نیروی محرکه حمل شده در موشک تشکیل می شود. موتورهای راکتی با عمل و عکس العمل کار می کنند و موشک ها را به سادگی با دفع اگزوز آنها در جهت مخالف با سرعت بالا به جلو می رانند و بنابراین می توانند در خلا فضا کار کنند.
در حقیقت ، موشک ها در فضا با کارایی بیشتری نسبت به جو کار می کنند. راکت های چند مرحله ای قادر به رسیدن به سرعت فرار از زمین هستند و بنابراین می توانند حداکثر ارتفاع نامحدود را بدست آورند. در مقایسه با موتورهای تنفس هوا ، موشک ها سبک و قدرتمند هستند و توانایی تولید شتاب های بزرگ را دارند. موشک ها برای کنترل پرواز خود به تکانه ، ایرفویل ، موتورهای واکنش کمکی ، رانش محکم ، چرخ های حرکت ، انحراف جریان اگزوز ، جریان پیشرانه ، چرخش یا جاذبه متکی هستند.
77-راکت چندمرحله ای:Multi-stage rocket:
راکت چند مرحلهاي، هماگونه كه از نامش برميآيد، داراي دو يا چند مرحله است. هرکدام از مراحل، داراي پيشرانش و سوخت مخصوص به خود هستند. مراحل گوناگون يك راكت، همانند زنجير و پشت سرهم، نصب ميشوند؛ هر مرحله بالاي مرحلهي ديگر قرار ميگيرد و مراحل موازي هم کنار يكديگر واقع ميشوند. بنابراين، در حالت كلي، براي سرهمبندي پاياني مراحل يك راكت، آنها را روي يكديگر يا كنار هم ميگذارند. کل مجموعه پرتابگر يا وسيله ي پرتاب، ناميده ميشود. امروزه، راکتهاي دو مرحله اي، کاملاً رايجند؛ حتي راکتهاي پنجمرحلهاي هم، پرتابهاي موفقي داشته اند.
هنگاميکه سوخت هر مرحله، به پايان ميرسد، از مجموعه جدا شده و جرم باقيماندهي راکت، كاهش مييابد، در نتيجه، توان رانش ديگر مراحل، افزايش يافته و راکت به آساني ميتواند تا رسيدن به بيشترين سرعت و ارتفاع، شتاب بگيرد. در جاسازي مراحل پشت سرهم، مرحلهي اول كه معمولاً بزرگترين مرحله است، در پايين قرار ميگيرد. مراحل دوم و بالاتر، كه اندازههاي كوچكتري دارند، بالاي مرحله ي اول هستند...hope I help you I hope I help you understand the question. Roham Hesami smile072 smile261 smile260
آخرین ویرایش توسط rohamavation پنج‌شنبه ۱۴۰۰/۴/۱۰ - ۰۷:۱۴, ویرایش شده کلا 1 بار
تصویر

نمایه کاربر
rohamavation

نام: roham hesami radرهام حسامی راد

محل اقامت: 100 مایلی شمال لندن جاده آیلستون، لستر، لسترشر. LE2

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۹/۸/۲۰ - ۰۸:۳۴


پست: 3266

سپاس: 5491

جنسیت:

تماس:

Re: چند اصطلاح هوافضا

پست توسط rohamavation »

78-سامانه های فعال و غیرفعال:Active and inactive systems
سامانه ی فعال به سامانه يا زير سامانه هايي گفته مي شود که ماموريت خود را با صرف مقداري انرژي و فعاليت الکتريکي يا مکانيکي انجام مي دهند. اين واژه معمولا در مقابل لغت Passive يا غير فعال بکار ميرود. در سامانه ها يا زير سامانه هاي غير فعال، هيچ گونه فعاليت خاصي جهت انجام ماموريت انجام نمي شود و مقصود با استفاده از خواص ذاتي يا فيزيکي مواد ميسر مي گردد. به عنوان مثال مي توان زير سامانه های فعال و غير فعال کنترل حرارت ماهواره اشاره کرد. رادياتورها که انرژي خورشيد را بازتابش مي کنند و مانع از نفوذ و جذب آن مي شوند نمونه بارزي از سامانه هايي کنترل حرارت غيرفعال هستند که براي انجام ماموريت خود هيچ گونه انرژي صرف نمي کنند. اما سامانه هايي برودتي گازي که در ماهواره بکار مي روند و داراي پمپ، انواع مجراها و ... هستند نمونه اي از يک سامانه ی فعال هستند.
79-سامانه پیش رانش ماهواره:Satellite propulsion system
سامانه هاي پيشرانش ماهواره كاركردهاي متنوعي دارند. استفاده اصلي سامانه هاي پيشرانش براي انجام مانورها در فضا است. اين مانورها معمولا براي تغيير شكل، اندازه و يا ارتفاع مدار ماهواره انجام مي شود. كاركرد ديگر سامانه هاي پيشرانش ماهواره در تامين كنترل وضعيت ماهواره است.
80-سنجش از دور:Remote Sensing:
به دست آوردن اطلاعات در مورد يک جسم، منطقه يا پديده از طريق تجزيه و تحليل داده هاي حاصل از ابزاري که در تماس فيزيکي با جسم، منطقه و يا پديده تحت بررسي نباشد را سنجش از راه دور مي گويند.
سکوی پرتاب:
سكوي پرتاب مجموعهاي است ثابت يا متحرك كه از انواع مكانيزمهاي مكانيكي، هيدروليكي، الكتريكي و يا تركيبي از آنها تشكيل ميشود. از سكوي پرتاب به منظور قراردادن موشك در راستاي هدف، ارسال فرامين لازم به موشك و در نهايت پرتاب موشك استفاده ميشود.
81-شاتل:Space Shuttle
شاتل فضايي، يك سامانه حمل و نقل فضايي سرنشيندار، قابل بازگشت و قابل استفاده مجدد است. این سامانه از 1981 میلادی توسط آمریکا براي حمل فضانوردان، ماهوارهها، ايستگاههاي فضايي و مواد و تجهيزات مورد نياز ايستگاههاي فضايي، به فضا استفاده ميشود .نخستین سفینه قابل استفاده مجدد جهان بود. سه بخش اصلی آن مدارپیما، موشکهای تقویت‌کننده، و مخزن خارجی سوخت می‌باشد.
82-شیب مدار:Slope of the circuit
زاويه بين صفحه استوايي زمين و صفحه مدار ماهواره را شيب مدار مي نامند. مدار قطبي داراي شيبي نزديک به 90 درجه بوده و شيب مداري که از سطح استوا عبور مي کند صفر است.
83-صفحه استوایی زمین:Earth's equatorial plate
صفحه اي است که از خط استوا و مرکز زمين مي گذرد.
84-صفحه مدار:Orbital plane (astronomy)
صفحه اي است فرضي که دربر درانده مدار ماهواره بوده و از مرکز جسم اصلي (براي مثال زمين) مي گذرد.
صفحه مداریِ جسمی که بر گرد جسم دیگری در حال چرخش است، یک صفحهٔ هندسی است که در پهنای آن مدار قرار دارد. مثال معمولی می‌تواند صفحه‌ای باشد که: مرکز شیء سنگین تر مرکز آن‌است، و یا، صفحه‌ای است که خط فاصلهٔ بین مرکزهای آن دو جسم؛ با گذشت زمان، آن را ترسیم می‌کند.
صفحه مداری در رابطه با یک صفحهٔ مرجع با دو پارامتر؛ گرایش یا انحراف مداری معمولاً (i)، و طول جغرافیایی گره صعودی (Ω) تعریف شده‌است. مشخص بودن سه نقطه با رابطه‌های غیر خطی با هم در فضا برای تعیین سطح صفحه مداری کافی است.
85-ضربه (ایمپالس):Impulse
گاهي اين پارامتر را، ضربهي کل مينامند و عبارتست از حاصلضرب نيروي پيشران در مدت زمان توليد اين نيرو (مدت زمان روشن بودن موتور) است.در مکانیک کلاسیک ، تکانه (با نماد J یا Imp) انتگرال یک نیرو است ، F ، در بازه زمانی t ، که برای آن عمل می کند. ... ضربه ای که به یک جسم اعمال می شود ، یک تغییر بردار معادل در حرکت خطی آن ، همچنین در جهت نتیجه ایجاد می کند.
86-ضربه ی ویژه:Specific Impulse
معيار دستهبندي کارايي پيشرانهها، ضربهي ويژه يا ايمپالس ويژه است كه اين پارامتر در سيستم متريك بر حسب ثانيه، بيان ميشود. ضربهي ويژه مشخص ميکند که، به ازاي مصرف يک کيلوگرم پيشرانه در يک ثانيه چند کيلوگرم نيروي پيشران (يا تراست) فراهم ميشود. ضربهي ويژه با توجه به نوع پبشرانه مشخص ميشود و مقدار دقيق آن با مواردي همچون شرايط کاربري و نوع طراحي موتور موشک، تغيير خواهد کرد.تکانه ویژه (به انگلیسی: Specific Impulse) تکانه‌ای است که به ازای سوختن مقدار مشخصی از سوخت به راکت یا موتور جت وارد می‌شود. این مقیاسی برای سنجش سرعت خروجی از موتور موشک است. واحد تکانه ویژه ثانیه است. به طور کلی برای اینکه میزان بهره‌وری موتور جت یا موشک را بسنجند، میزان تکانهٔ ویژه‌ٔ آن را در نظر می‌گیرند.
87-عمر ماهواره:Satellite life:
به عنوان مثال در مورد ماهوارههايي که در مدارهاي زمينآهنگ قرار ميگيرند (ماهوارههاي مخابراتي) طراحان عمري بين 5 تا 15 سال را در نظر ميگيرند و ميتوانند در اين مدت ماموريتهاي محوله را انجام دهند. اين ماهوارهها به صورت آزاد پس از اتمام ماموريت در مدار خود گردش ميکنند.برای ماهواره های کم ارتفاع ، دو تا سه سال ممکن است به دلیل عملکرد کشش مولکولی بر روی بدنه ماهواره قابل قبول باشد. در یک مدار ماهواره زمین ثابت (GSO) ، کشش مولکولی ناچیز وجود دارد و ماهواره ها برای یک زندگی هفت ساله طراحی شده اند ، ماهواره های نسل جدید 10 سال هدف دارند.برای ماهواره های قدیمی دو اتفاق ممکن است بیفتد: برای ماهواره های نزدیکتر ، مهندسان از آخرین سوخت آن برای کاهش سرعت استفاده می کنند تا از مدار خارج شود و در جو بسوزد. در عوض ماهواره های بیشتری حتی دورتر از زمین فرستاده می شوند. ... به این ترتیب ، از مدار خارج می شود و در جو می سوزد.
88-قایق پرنده:Bird boat
قایق پرنده وسیلهای است که توانایی نشست و برخاست روی آب را داشته و افزون بر آن قادر است با استفاده از بدنهی خود روی آب شناور بماند. به عبارت دیگر توانایی نشست و برخاست این پرنده روی آب با استفاده از شکل خاص بدنهی آن محقق میشود.
89-قوانين کپلر عبارتند از:Kepler rules
1. مدار هر سياره به دور خورشيد يک بيضي است که خورشيد در يکي از کانون هاي آن قرار دارد. 2. خط واسط خورشيد وسياره طي بازه هاي زماني مساوي مساحت هاي مساوي را جاروب مي کند. 3. پريود مداري يک سياره با توان 2.3 فاصله ي متوسط بين خورشيد و سياره متناسب است.
90-کشتی هوایی:airship
نوعی هواگرد سبکتر از هوا است. معمولاً گازی سبک در محفظه بزرگی در این نوع هواگرد قرار دارد که باعث شناور شدن آن در هوا میشود، همانطور که کشتی در آب شناور میشود.بالون هوایی ، بادکنک قابل تنظیم یا بلیمپ نوعی ایرواستات یا هواپیمای سبک تر از هوا است که می تواند با قدرت خود از طریق هوا حرکت کند. آئروستات ها از یک گاز بالابر که دارای چگالی کمتری نسبت به هوای اطراف است ، بالابر خود را به دست می آورند.
91-کوادروکوپتر:Quadcopter:
هواگردهای الکتریکی بدون سرنشینی هستند که از چهار پروانه برای پرواز بهره می برند.هواپیمای بدون سرنشین »اصطلاحی گسترده است که برای توصیف هر نوع هواپیمای بدون سرنشین (پهپاد) استفاده می شود. ... "کوادکوپتر" اصطلاح خاص تری است که به پهپادی گفته می شود که توسط چهار روتور کنترل می شود. به آن هلی کوپتر کوادروتور یا کوادروتور نیز گفته می شود. روتورهای کوادکوپتر هر کدام از یک موتور و یک پروانه تشکیل شده اند.در حقیقت بین کوادکوپتر و کوادروتور هیچ تفاوتی وجود ندارد و هر دو به یک ماشین اشاره می‌کنند. کوادکوپتر اصطلاح خاص‌تری است و به پهپادی گفته می‌شود که توسط چهار روتور کنترل می‌شود و به آن هلی کوپتر کوادروتور یا کوادروتور نیز گفته می‌شود. روتورهای کوادکوپتر هر کدام از یک موتور و یک پروانه تشکیل شده‌اند. به علاوه این پهپادها همیشه به جای اینکه توسط یک رایانه پردازنده از قبل برنامه ریزی شده کنترل شوند
92-کیسه هوا:Air bag
بالون هاي كروي شكل كه در هنگام فرود كاوشگرهاي فضايي به سطح اجرام فضايي باد شده و به فرود آرام و نرم آنها كمك مي كنند.
93-گرانش مصنوعی:Artificial gravity
شبيه سازي گرانش بسيار كم در شرايط آزمايشگاهي.در داستان های علمی ، گرانش مصنوعی (یا لغو گرانش) یا "جاذبه زمین" گاهی اوقات در فضاپیماهایی وجود دارد که نه چرخش دارند و نه شتاب می گیرند. در حال حاضر ، هیچ روش تایید شده ای وجود ندارد که بتواند نیروی جاذبه را غیر از جرم واقعی یا شتاب شبیه سازی کند
93-پهپادUAV Unmanned aerial vehicleپرندهٔ هدایتپذیر از دور یا بهاختصار: پهپاد که به آن هواپیما بدون سرنشین نیز می شود ، نوعی هوا را هدایت می کند از راه دور بیخلبان است.هواپیمای بدون سرنشین هواپیما یا کشتی بدون سرنشین است که از راه دور یا به صورت مستقل هدایت می شود. ... پهپاد مخفف وسیله نقلیه هوایی بدون سرنشین است ، چیزی که می تواند بدون خلبان در آن پرواز کند.
94-هواپیمای بدون سرنشینdroneهواپیمای بدون سرنشین (پهپاد) یا هواپیمای بدون سرنشین ، که معمولاً به عنوان هواپیمای بدون سرنشین شناخته می شود ، هواپیمایی است که در آن هیچ خلبان ، خدمه یا مسافری وجود ندارد. پهپادها م aلفه ای از یک سیستم هواپیمای بدون سرنشین (UAS) هستند که علاوه بر این شامل یک کنترل کننده زمینی و یک سیستم ارتباطی با پهپاد می شوند پرواز پهپادها ممکن است تحت کنترل از راه دور توسط یک اپراتور انسانی ، به عنوان هواپیمای خلبان از راه دور ، یا با درجات مختلف خودمختاری ، مانند کمک خلبان خودکار ، تا هواپیماهای کاملاً مستقل انجام شود که هیچ گونه مداخله ای در انسان ندارند.
95-گرفتگی:Solar eclipse
به دو پديده خسوف و کسوف گرفتگي مي گويند:
کسوف زماني اتفاق مي افتد که خورشيد، زمين و ماهواره در يک راستا قرار مي گيرند و در نتيجه سايه زمين باعث مي شود که نور خورشيد به ماهواره نرسد.
خسوف زماني اتفاق مي افتد که خورشيد، ماه و ماهواره دريک راستا قرار مي گيرند و در نتيجه سايه ماه باعث مي شود که نور خورشيد به ماهواره نرسد.
96مأموریت بازگرداندن نمونه:Sample return mission:
مأموريت بازگرداندن نمونه مأموريتي است كه بوسيله يك سفينه فضايي انجام ميشود و هدف آن بازگرداندن نمونههاي واقعي براي تجزيه و تحليل به زمين از مكانهايي خارج از كره زمين است. مأموریت بازگشت نمونه ، مأموریت فضاپیمایی برای جمع آوری و بازگشت نمونه ها از یک مکان فرازمینی به زمین برای تجزیه و تحلیل است. ماموریت های بازگشت نمونه ممکن است فقط اتم ها و مولکول ها یا رسوب ترکیبات پیچیده ای مانند مواد سست ("خاک") و سنگ ها را بازگرداند. این نمونه ها ممکن است به روشهای مختلفی مانند حفاری خاک و سنگ یا آرایه جمع کننده ای که برای گرفتن ذرات باد خورشیدی یا بقایای دنباله دار استفاده می شود ، بدست آید.مأموریت بازگشت نمونه ، مأموریت فضاپیمایی برای جمع آوری و بازگشت نمونه ها از یک مکان فرازمینی به زمین برای تجزیه و تحلیل است.
97-ماخ:Mach
نسبت سرعت سامانه ی هوافضایی (هواپیما، موشک و ...) به سرعت صوت را عدد ماخ می گویند.
98-مالتی کوپتر:Multicopter
هواگردهای الکتریکی بدون سرنشینی هستند که از بیش از چهار پروانه برای پرواز بهره می برند.مولتی موتور یا مولتی کوپتر روتورکرافتی است که بیش از دو روتور تولید کننده آسانسور دارد. مزیت هواپیماهای مولتی موتور ساده ترین مکانیک روتور است که برای کنترل پرواز مورد نیاز است. برخلاف هلی کوپترهای تک و دو روتور که از روتور پیچ پیچ متغیر استفاده می کنند که با چرخش تیغه برای پایداری و کنترل پرواز ، پیچ آنها متفاوت است ، مولتی موتورها اغلب از تیغه های پیچ ثابت استفاده می کنند. کنترل حرکت خودرو با تغییر سرعت نسبی هر روتور برای تغییر رانش و گشتاور تولید شده توسط هر یک به دست می آید.
به دلیل سهولت در ساخت و کنترل ، هواپیماهای مولتی موتور اغلب در هواپیماهای کنترل رادیویی و پروژه های هواپیمای بدون سرنشین (پهپاد) استفاده می شوند
99-لانچرماهواره :Satellite Launcher
براي قرار دادن يك ماهواره در مدار، به نيروي بسيار زيادي نياز است. اين نيروي عظيم را ماهوارهبر (موشك حامل) توليد ميكند. ماهواره براي قرار گرفتن در مدار بايد در ارتفاعي بيش از 200 كيلومتر از سطح زمين به سرعتي بالاتر از 29000 كيلومتر در ساعت برسد. ماهوارهبرها به شكل موشكهاي چند مرحلهاي، با سوزاندن سوخت شيميايي، انرژي لازم براي بردن ماهواره به مدار زمين را فراهم ميكنند.از وسایل پرتاب ماهواره برای قرار دادن ماهواره ها در مدارهای خاص خود استفاده می شود. ... این وسیله نقلیه ای است که در 4 مرحله از سوخت جامد و مایع استفاده می کند. بعد از هر مرحله وزن وسیله نقلیه کاهش می یابد زیرا مصرف سوخت در آن مرحله است و جدا شدن آن مرحله (یعنی مخزن خالی) از بدنه آن انجام می شود.وسیله پرتاب یا موشک حامل وسیله نقلیه موشکی است که برای حمل محموله از سطح زمین به فضا ، معمولاً به مدار زمین یا فراتر از آن استفاده می شود. سیستم پرتاب شامل وسیله نقلیه پرتاب ، سکوی پرتاب ، سیستم های مونتاژ و سوخت رسانی خودرو ، ایمنی برد و سایر زیرساخت های مرتبط است.
100-ماهواره فعال:Active satellite
ماهواره در حال کار، ماهواره با محموله در حال عمليات.
ماهواره های پخش مستقیم تلویزیونی و رادیویی:
ماهواره هاي واقع در مدار زمين ثابت هستند که نقش دريافت، تقويت و پخش مستقيم برنامه هاي تلوزيوني و راديويي را دارند.
101-مدار قطبی:Polar orbit satellite
ماهواره هاي مدار قطبي به نوعي از ماهواره ها گفته ميشود که مسير مدار حرکت آنها، عمود بر خط استوا و مسير دوران آنها از قطبهاي شمال و جنوب ميگذرد. برخي از ماهواره هاي هواشناسي، ماهوارههاي سنجش از دور و ماهوارههاي جاسوسي از اين نوعاند. چون اکثر ماهوارههاي مخابراتي در مدار زمين آهنگ قرار گرفتهاند، اين ماهواره ها هيچ پوششي روي قطب هاي شمال و جنوبِ زمين ندارند؛ از اين رو براي پوشش قطبها، از ماهواره هاي مدار قطبي استفاده ميشود. در واقع اين نوع از ماهوارهها شمالي ترين و جنوبي ترين قسمت نيمکره هاي زمين را پوشش ميدهند.
-102-مرحله:Rocket stageمراحل موشک ها به طور معمول انباشته یا موازی هستند (تقویت کننده ها در کناره های یک رگ مرکزی). موشک دو مرحله ای رایج است ، اما برنامه های فضایی موشک هایی با پنج مرحله جداگانه را با موفقیت پرتاب کرده اند.سیستم پرتاب سه مرحله ای به مدار ، یک سیستم موشکی است که معمولاً برای رسیدن به مدار زمین استفاده می شود. فضاپیما برای دستیابی به سرعت مداری از سه مرحله مشخص برای تأمین پیشرانه به طور متوالی استفاده می کند. واسطه ای بین یک پرتاب چهار مرحله ای به مدار و یک پرتاب دو مرحله ای به مدار استاز آنجا که میزان سوخت مورد نیاز برای پرتاب موشک بسیار زیاد است ، موشک های مدرن از یک سیستم مرحله بندی استفاده می کنند. هنگامی که یک مرحله تمام سوخت خود را خالی کرد ، جدا شده و به زمین برمی گردد تا مرحله دوم بدون نیاز به کشیدن وزن اضافی مخازن سوخت خالی ادامه یابد.
103-مسیر بالستیک:Ballistic route
حرکت پرتابه نوعی حرکت است که توسط جسمی پرتاب شده تجربه می شود. بالستیک علم پویایی است که با پرواز ، رفتار و تأثیرات پرتابه ها ، به ویژه گلوله ها ، بمب های غیر هدایت شونده ، راکت ها یا موارد دیگر سروکار دارد. دانش یا هنر طراحی و تسریع در پرتابه ها به منظور دستیابی به عملکرد دلخواه.
104-مهندسی هوافضا:aerospace engineering:
مهندسي هوافضا مجموعه اي از علوم و توانايي هاي علمي و عملي در زمينه تحليل، طراحي و ساخت وسايل پرنده نظير هواپيماها، بالگردها، گلايدرها، موشك ها و ماهواره ها است.مهندسی هوافضا رشته اصلی مهندسی است که به طراحی ، توسعه ، آزمایش و تولید هواپیماها ، فضاپیماها و سیستم ها و تجهیزات مربوطه مربوط می شود. ... مهندسی نجوم بر روی علم و فناوری فضاپیماها و وسایل نقلیه پرتابگر تمرکز دارد.
105-موتور احتراق خارجی:External combustion engineموتور احتراق خارجی
به عنوان مثال ، یک نیروگاه گاز طبیعی برای ایجاد توربین ، آب را به بخار تبدیل می کند و باعث ایجاد برق می شود. ... لوله ها آب را به دیگ بخار می رسانند و ذغال سوزان آب را می جوشاند و بخار ایجاد می کند که توربین را تبدیل کرده و برق ایجاد می کند.
در اين نوع موتورها سيال عامل و محصولات احتراق سيال هاي متفاوتي هستند كه توسط ديوار هدايت كننده جدا ميشوند. به عبارت ديگر هوا، سوخت و محصولات احتراق كه بطور پيوسته در هر مرحله مبادله ميشوند با بخش متحرك موتور تماس ندارند.
اين وظيفه سيال عامل است كه بطور پيوسته از طريق اجزاي مختلف ماشين گردش مجدد نمايد. موتورهاي احتراق خارجي شامل موتورهاي بخار از انواع مختلف(پيستوني و توربيني) و موتورهاي سيكل استرلينگ(هوا يا گازهاي سبك) هستند.موتور احتراق خارجی (موتور EC) به موتور گرمائی گفته می شود كه در آن یك مایع فعال كه درون آن قرار دارد با احتراق در یك منبع خارجی ، از طریق دیواره موتور یا مبدل حرارتی گرم می شود. سپس مایعات با انبساط و کار بر روی مکانیسم موتور ، حرکت و کار قابل استفاده ای ایجاد می کند. سپس مایعات ریخته می شود (چرخه باز) ، یا خنک می شود ، فشرده می شود و دوباره استفاده می شود (چرخه بسته). در این نوع موتورها از احتراق در درجه اول به عنوان منبع حرارتی استفاده می شود و موتور می تواند به همان اندازه با انواع دیگر منابع گرما کار کند.
106-موتور احتراق داخلی:internal combustion engine
در اين نوع موتورها گازهاي داغ حاصل از احتراق، نقش همان سيال عامل را بازي ميكنند. در اين موتورها بصورت مستقيم انرژي تبديل به كار مي گردد. اين نوع موتورها به دو دسته پيستوني و تزريق پيوسته سوخت (مثل موتورهای موشکی) تقسيم مي شوند.
107-موتور احتراقی:Combustion engine:
موتورهایی که از احتراق به عنوان منبع انرژي استفاده مي كنند، موتورهای احتراقی نامیده می شوند.
108-موتور جت:Jet engine
موتورجت موتوری است که هوا را در سرعت جریان آزاد گرفته، آن را به وسیله ی احتراق با سوخت در داخل مخزن گرم می کند و سپس مخلوط داغ هوا و محصولات احتراق را با سرعتی خیلی بیشتر از عقب به بیرون می فرستد. بر طبق قانون سوم نیوتن، عکس العمل مخالف و مساوی یک نیروی پیشرانش را به وجود می آورد.
موتور جت یک موتور عکس العملی است که سیال را بر اساس قانون سوم نیوتن با سرعت بالا به حرکت در می آورد. این تعریف کلی از موتورهای جت دربرگیرنده توربو جت ها، توربو فن ها و موشک ها است. به طور عمومی بیشتر موتورهای جت از نوع موتورهای احتراق داخلی هستند ولی انواع احتراق خارجی آن نیز وجود دارد.
موتورهای جت از سه قسمت اصلی تشكیل شده اند كه عبارتند از كمپرسور، محفظه ی احتراق و توربین. توربین در قسمت انتهایی موتور قرار دارد و نیروی محركه كمپرسور را تأمین و از طریق یك یا چند میله به كمپرسور می رساند.
109-موتور هوا تنفسی:Respiratory air motor:
موتورهايي که در آنها از هوا به عنوان اکسيد کننده استفاده مي شود و اين موتورها هوا را ميمکند. مانند انواع جت ها يا رم جت ها.موتور جت تنفس هوا (یا موتور جت داکت) موتور جت است که یک جت از گازهای خروجی داغ تشکیل شده از هوا را منتشر می کند که توسط چندین مرحله از فشرده سازی گریز از مرکز ، محوری یا قوچ وارد موتور می شود ، سپس گرم می شود و از طریق نازل آنها به طور معمول موتورهای توربین گازی هستند. اکثر جریان جرمی از طریق یک موتور جت تنفس هوا توسط هوایی که از خارج موتور گرفته شده و با استفاده از انرژی ذخیره شده به صورت سوخت گرم می شود ، تأمین می شود.
110-موتور واکنشی:Reactive engineموتور واکنش ، موتور یا موتوری است که مطابق با قانون سوم حرکت نیوتن ، با دفع جرم واکنش ، رانش ایجاد می کند. این قانون حرکت معمولاً چنین استنباط می شود: "برای هر نیروی عملیاتی ، یک عکس العمل برابر ، اما مخالف وجود دارد
موتوري كه با تبديل يک نوع انرژي -چه از يک منبع داخلي و چه از يک منبع خارجي- به جريان خروجیِ خود، انرژي جنبشي ميدهد و نيروي لازم براي جابجايي جسم در فضا را فراهم مـيسازد، موتور عكسالعملي(jet engine or reaction-propulsion unit ) ناميده ميشود، به عبارت ديگر اين نوع موتورها بر اساس قانون عمل و عکسالعمل (قانون سوم نيوتن) عمل ميکنند.
111-موتور پیستونی:Piston engine
موتور پیستونی موتوری است که اصول عملکرد در آن عبارت است از حرکت رفت و برگشت یک پیستون در داخل یک سیلندر که همراه با حرکت منطم باز و بسته شدن سوپاپ ها برای ترکیب ورود هوا و سوخت تازه به داخل سیلندر و خروج گاز از آن می باشد. پیستون به یک شفت از طریق بک میله متصل شده که حرکت رفت و برگشت پیستون را به حرکت چرخشی شفت تبدیل می کند.
112-موشک:Rocket
وشك در حقيقت ماشيني است که به وسيله ي خروج سريع گاز، نيروي جلو برندگي ايجاد ميکند. موشك شیمیایی، راکت هدايت شونده ای است كه نيروي جلو برندگيش را با استفاده از سوختن مواد شيميايي (جامد يا مايع) به دست مي آورد. اجزاي اصلي يک موشك شيميايي، موتور، پيشرانه_ شامل سوخت و اکسيدکننده _ قاب (بدنه) يا پوششي براي نگهداري قسمت هاي مختلف، سامانه ي کنترلي و محموله (مانند سرجنگي) هستند. موشك هنگامي که به عنوان وسيلهي پرتاب ماهواره يا محموله هاي ديگر به فضا استفاده شود، «موشك ماهوارهبر» يا «موشك حامل»ناميده ميشود. هرگونه راكت با كاربري نظامي كه داراي سامانه هدايت و كنترل باشد موشک نامیده میشود. اكثر پرتابگرهاي فضايي بر اساس فناوری موشكهاي نظامي توسعه پيدا كردند.
113-موشک بالستیک:ballistic rocket
موشک بالستيک از نيروي عكسالعملي «موشكي» به عنوان نيروي پيشران، استفاده ميکند و آن هم، فقط در بخشي از مسيرش؛ زيرا بعد از اينکه به نقطهي خاصي از مسيرش رسيد، موتورش را خاموش ميکند (يا آن را دور مياندازد) و از آنجا به بعد، مانند يک «پرتابه» به سمت هدف حرکت مينمايد و به همين خاطر است که به آن بالستيک ميگويند. ارتفاع پروازي اين موشکها عموماً زياد است.
114-موشک سوخت جامد:Solid fuel rocket
موشکهاي با پيشرانه ي جامد، ماده اي به نام خرج (يا گرين) را ميسوزانند كه در ابتدا خميري شکل است و پي از قالبگيري در شكلهاي ويژه _ مانند استوانه اي، لوله اي، ستاره اي و ... _ به صورت جامد در مي آيد. خرج، از يک بخش سوخت و يك بخش اکسيدکننده و همچنين افزودني هايي براي بهسوزي، بدون دود شدن و يا پايداري بيشتر تشكيل ميشود. خرجها درون بدنه ي موشك قرار ميگيرند و بسته به شكل شان داراي حفره هايي هستند. مثلا يك خرج يا گرينِ لولهاي، داراي يك حفره ي استوانهاي دراز است كه باعث ميشود سطح تماس خرجِ در حال سوختن، بيشتر شود. ابتدا خرج مجاور اين حفرهها ميسوزد و خرج پيراموني باقيمانده، بدنهي موتور را در برابر گرماي ناشي از احتراق محافظت ميکند. برخلاف پيشرانههاي مايع، سوخت و اکسيدکننده ي موشکهاي پيشرانه جامد به محض تماس با هم نميسوزند، بلکه جرقهي الکتريکيِ يك آتشزنه، قسمت کوچکي از خرج را آتش ميزند و گازهاي توليدي آن بقيه ي پيشرانه را ميسوزاند.
115-موشک سوخت مایع:Liquid fuel rocket
موشک پیشران مایع یا موشک مایع از موتور موشکی استفاده می کند که از پیشرانه های مایع استفاده می کند. مایعات مطلوب هستند زیرا دارای تراکم بالا و تکانه ویژه بالا (Isp) هستند. این اجازه می دهد تا حجم مخازن پیشرانه نسبتاً کم باشد. برای پمپاژ پیشرانه موشکی از مخازن به داخل محفظه احتراق نیز می توان از توربو پمپ های سانتریفیوژ سبک استفاده کرد ، بدین معنی که می توان پیشرانه ها را تحت فشار کم نگه داشت. این اجازه می دهد تا از مخازن پیشرانه کم جرم استفاده شود که نیازی به مقاومت در برابر فشارهای زیاد مورد نیاز برای ذخیره مقدار قابل توجهی گازها ندارند و در نتیجه نسبت جرمی کمتری برای موشک ایجاد می شود.
از گاز بی اثر ذخیره شده در مخزن با فشار زیاد بعضاً به جای پمپ در موتورهای کوچک ساده تر استفاده می شود تا پیشرانه ها را به محفظه احتراق وارد کند. این موتورها ممکن است نسبت جرم بالاتری داشته باشند ، اما معمولاً از قابلیت اطمینان بالاتری برخوردار هستند و بنابراین به طور گسترده ای در ماهواره ها برای نگهداری مدار استفاده می شوند.
موشک های مایع می توانند موشک های یکپارچه با استفاده از یک نوع پیشرانه واحد یا موشک های دوپرهپاره با استفاده از دو نوع پیشرانه باشند. موشکهای تریپروپلنت با استفاده از سه نوع پیشرانه نادر هستند. برخی از طراحی ها برای عملکرد متغیر رانش قابل گاز هستند و برخی ممکن است پس از خاموش شدن قبلی در فضا دوباره راه اندازی شوند. از پیشرانه های مایع با برخی از مزایای موشک جامد در موشک های ترکیبی نیز استفاده می شود.
116-موشک کروز:cruise rocket
موشک کروز پرتابهاي است که نيروي جلوبرندگيش را يک موتور جت (بيشتر نوع توربوفن) تامين ميکند؛ بنابراين طبق تعريف راکت و موشک، اصلا موشک نيست ولي همه جا اين اصطلاح به کار ميرود. موتور موشک کروز، در تمام مسيرش روشن است و گاهي اوقات، اين موشک بال هم دارد. به خاطر داشتن بال و موتور جت، برخي اوقات به آن «هواپيماي کوچک بدون سرنشين» يا «موشك بالدار» هم ميگويند. اين موشکها اغلب، در ارتفاع پايين حرکت ميکنند.
117-موشک یا راکت کاوشگر:Probe Rocket
راكتي كه يك يا چند محموله كوچك تحقيقاتي را به طبقات بالاي جو حمل مي كند و عمده كاربرد آن كسب اطلاعات پيرامون بالاترين لايه هاي جو (مرز بين جو زمين و فضا) است را راکت کاوش یا کاوشگر می نامند. اين راكت ها محموله را در مدار قرار نمي دهند.
118-نسبت جرم:Mass ratio:
نسبتِ «کل جرم در لحظه ي پرتاب» به «جرم باقيمانده بعد از اينکه تمام پيشرانه مصرف شد» ، نسبت جرم ناميده ميشود. «نسبت جرم» بزرگ، به اين معني است که پيشرانه ي زيادي دارد جرم کمي از موشک و محموله را به جلو مي راند که منجر به يک سرعت زياد ميشود. اين سرعت زياد به پيمودن يک مسير طولاني کمک ميکند. بنابراين براي داشتن برد زياد، داشتن نسبت جرم بالا، لازم است.
119-ایرفویل Airfoilجسمی جامد که از طریق مایع در حال حرکت است ، نیرویی آیرودینامیکی ایجاد می کند. به جز component این نیرو عمود بر سرعت نسبی جریان آزاد ، بالابر گفته می شود. مولفه موازی سرعت نسبی جریان آزاد را کشیدن می نامند. ایرفویل یک شکل ساده است که قادر است به طور قابل توجهی بیشتر از کشش ایجاد کند. ایرفویل های پرواز Subsonic دارای یک شکل مشخص با یک لبه گرد گرد و به دنبال آن یک لبه عقب تیز است که اغلب دارای انحنای متقارن سطوح بالا و پایین است. به فویل هایی که عملکرد مشابهی با آب دارند به عنوان مایع کار می کنند ، هیدروفیل نامیده می شود.
120-پایگاه پرتاب:Launch base
پايگاه پرتاب مکاني است که تجهيزات لازم جهت نصب، آمادهسازي، سوختگيري، آزمايشهاي پيش از پرتاب موشک يا ماهوارهبر در آنجا تعبيه شده و از نظر منطقهاي، شرايط لازم، همچون امنيت و ايمني در آن ديده شده باشد. از آنجايي که براي هر موشك يا ماهوارهبري، تجهيزات آمادهسازي و پرتاب، به صورت ويژه و خاص طراحي و ساخته ميشود، هر موشکي را نميتوان از هر پايگاهي پرتاب کرد.
121-پریود مداری:Orbital period
پريود و يا دوره مداري در واقع مدت زمان گردش يک دور کامل ماهواره بر روي مدار بر اساس قوانين کپلر است.
122پس سوز:(after burner
مشعل پس از سوزاندن (یا گرم کردن مجدد انگلیس) یک جز additional احتراق اضافی است که در بعضی از موتورهای جت استفاده می شود ، بیشتر آنها در هواپیماهای مافوق صوت نظامی. هدف آن افزایش فشار ، معمولاً برای پروازهای مافوق صوت ، برخاستن و جنگیدن است. پس از سوختن ، سوخت اضافی را به یک احتراق در لوله جت پشت توربین تزریق می کند ، "باعث گرم شدن مجدد" گاز خروجی می شود. 123-پسار:ِDrag
نیروی مقاومت سیال (هوا) که جهت آن همواره در مقابل نیروی پیشرانش سامانه ی هوافضایی قرار دارد.یا نیروی مقاومت شاره نامی است که در فیزیک و دینامیک سیالات به نیروهایی که در جهت بازداشتن اجسام از حرکت در درون سیالات کار می‌کنند، داده می‌شود. زمانی که جسمی درون سیال حرکت می‌کند برهم کنشی بین جسم و سیال رخ می‌دهد. تنش برشی به علت اثرات گرانروی و تنش‌های عمودی به علت فشار بر جسم وارد می‌شوند. به برآیند این نیروها در جهت سرعت جریان بالاسری نیروی پسار و عمود بر جهت سرعت جریان بالاسری نیروی برآر گفته می‌شود.
نیروی پسا همان نیروی مقاوم است.
124-پیشران موشکیRocket propellant:پیشرانه موشکی جرم واکنش یک موشک است. این جرم واکنش با بالاترین سرعت قابل دستیابی از موتور موشک برای تولید رانش خارج می شود. انرژی مورد نیاز می تواند از طریق خود پیشرانه ها مانند موشک شیمیایی و یا از منبع خارجی مانند موتورهای یونی تأمین شود...hope I help you I hope I help you understand the question. Roham Hesami smile072 smile261 smile260
تصویر

نمایه کاربر
rohamavation

نام: roham hesami radرهام حسامی راد

محل اقامت: 100 مایلی شمال لندن جاده آیلستون، لستر، لسترشر. LE2

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۹/۸/۲۰ - ۰۸:۳۴


پست: 3266

سپاس: 5491

جنسیت:

تماس:

Re: چند اصطلاح هوافضا

پست توسط rohamavation »

ماده ای با کارآیی خوب در برابر اصطکاکو مقاومت در برابر حرارت زیادbrake lining
ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمالانفجار و احتراق نامنظم آن را کاهش میدهدanti-knock
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشودو در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری ازالتهاب لعاب روی سطح بکار میرودanti-blush tinner
ماده سایاabrasive
مایع ضد بدسوزیanti-detonant
مایع ضد یخanti-icing fluid
مبدلadapter
متعلقاتaccessories
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراءabort
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهشاندازه حرکت یا گشتاور هواپیما در فرودمعمولی یا اضطراری باآن درگیر میشوندaircraft arresting hook
مجموعه یک واحد کامل از چندین قطعهassembly
محاسبات عددی پیشرفتهAdvanced Numerical Calculations
محافظت کننده مدر که با افزایش بیش از حدمجاز مدار را قطع میکندautomatic-reset circuit breaker
محفظه خرج انفجارbreech chamber
محلول آمونیاکammonia
محموله زیستیbiological payload
محورaxis
محورaxle
محور تغییر گام ریشه تیغهblade span axis
محور تقارنaxis of symmetry
محور هواپیماaxial of an aircraft
محورهای هواپیماaxes of an airplane
محوطه بارگیریapron
مخلوط رقیق سوخت و هوا که نسبت آن توسطکنترل کننده اتوماتیک در کاربوراتور ثابتنگاهداشته میشودauto lean
مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت آن توسطکنترل کننده مخلوط اتوماتیک در کاربوراتورثابت نگهداشته میشودauto rich
مخلوطی از هیدروکسیدهای باریم و کلسیمbaralyme
مدولاسیون دامنهamplitude modulation (am)
مراحل تعیین موقعیت سر تیغه های ملخ نسبتبه یکدیگرblade tracking
مرکز آیرودینامیکیaerodynamic center (ac)
مرکز فشار تیغهblade center of pressure
مسابقه هواییair race
مسیر مسابقه هواییaerial racetrack
مشخصات ویژه آب و هوایی که به پرواز وعملکرد هواپیما مربوط میشودaviation weather
مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکالمختلف حیاتbioastronautics
مطلقabsolute
مقدار سوخت مصرف شده در واحد زمان برایتولید واحد قدرتbrake specific fuel consumption
مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندردر مرحله قدرتbrake mean effective pressure
مقطع آیرودینامیکیaerofoil
مقطع آیرودینامیکی ، جسم آیرودینامیکیairfoil
ملخairscrew
ملخ با گام قابل کنترلadjustable-pitch propeller
ملقمهamalgamate
منبع الکتریکی برای هواپیماaircraft battery
منحرف کننده جریان سیالbaffle
منفذ هواairbleed
مهره کورblind nut
مواد محافظbacking material
موتور پیستونی با سه ردیف سیلندر که بازاویه کمتر از ‎ 90 درجه نسبت به یکدیگرقرارگرفته اندbroad-arrow engine
موتور پیستونی که گرمای تلف شده آن به وسیله پره ها یا تیغه های دور سیلندرمستقیما به جریان هوا انتقال مییابدair-cooled engine
موتور توربین گاز با کمپرسور جریان خطیaxial-flow turbine engine
موتور حرارتی که میتواند با دو نوع سوخت(نه با هردو) کار کندbi-fuel
موتور راکت با سوخت جامد یا مایع برای به حرکت درآوردن یک رسانگرboost rocket
موتور روبروapposed engine
موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیترسانگر فضایی در حال حرکتattitude motor
موج خطی در ورقه های فلزیbead
موج ضربه ای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبه هایتیز میباشد بوجود می آیدbow wave
موشک بالستیک هوا به هواair-launched ballistic missile
موشک هوا به زمینair-to-surface missile
موشک هوا به هواair-to-air missile
موقعیت شعاعی هر مقطع از تیغهblade station
موم طبیعیbees wax
میان گذرband-pass
میدان نوسان ، دامنهamplitude
میزان افت آدیابتیکadiabetic lapse rate
ماده خنک کنندهcoolant
ماده شیمیاییchemical agent
مجاز کردن یک سخت افزار برای استفادهclear
مجموع تغییرات سرعت در مسیر یک ماموریتفضاییcharactristic velocity
محدوده مجاز برای جابجا شدن گرانیگاه هواپیما بدون اختلال در وضعیت پرواز آنcenter of gravity limits
محفظهcavity
محفظهchamber
محفظه احتراقcombustion chamber
محفظه احتراقcombustor
محفظه احتراق حلقوی شکلcan annular
محفظه احتراق حلقوی شکلcannular
محفظه احتراق موتورهای توربینیburner cans
محفظه پرتابل سوخت جامد یا سیستم خودسوزیبرای پرتاب پرتابهcartridge
محیطی که در آن کمیتهایی از قبیل دما فشارترکیباتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزانرطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزار نگه داشته میشوندcontrolled environment
مختصاتcoordinate
مختلط ، مرکبcomplex
مخروط فرضی در اگزوسفرcone of scape
مدارcircuit
مدار بستهclosed-circuit
مدار مختلطcomplex circuit
مدخلی در سیلندر اصلی ترمز که در مواقعیکه از ترمز استفاده نمیشود سیلندر چرخ رابه تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیالدر اثر گرما و نهایتا در گیر شدن ت (ادامه دارد)compensating port
مرکبcomposite
مرکبcompound
مرکز براcenter of lift
مرکز فشارcenter of pressure
مرکزیcore
مسcopper
مساحت دایره ای به قطر یک میلcircular mil
مشابه سازی یک شکل دو یا سه بعدیcontour template
مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند ازضریب برا ضریب پسا نسبت برا به پسا موقعیتمرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حملهcharactristics
معادله پیوستگیcontinuity equation
مفهومconsept
مقاطع مخروطیconic sections
مقاومت ظاهری خازنcapacitive resistance
مقدار ثابتconstant
مقرهclevis
مکانیزمی که در آن احتراق یک سوخت ترکیبسوخت و هوا انرژی لازم برای شروع دورانموتور را تامین میکندcombustion starter
مکانیک مدارCircuit Mechanics
ملخ با گام قابل کنترلcontrollable-pitch propeller
ملخی دارای تیغه های کلفت با گام زیادبرای تست قدرت یا ترک موتورclub propeller
ملخی که سیستم کنترل آن دارای یک گاورنر ویک فیدبک بوده و گام ملخ را به منظور ثابتنگه داشتن سرعت دوران تنظیم میکندconstant-speed propeller
منطقه فرضی در لایه های فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در آن با تغییراتارتفاع قابل پیش بینی استchapman region
منواکسید کربنcarbon monoxide
منیفلد یا گازگاه دایره ای برای هدایتگازهای خروجی از سیلندرهای موتور رادیالیا ستاره ایcollector ring
مهره چاکدارcastle nut
مهره چاکدارcheck nut
مواد مرکبcomposite material
موتور کارنوcarnot engine
موتور کنارگذرbypass engine
موتور متناوب که رتور آن توسط ولتاژ القاءشده از سیم پیچ میدان تحریک میشودcapacitor-start induction motor
موتوری برای ایجاد تراست در فضاcontact ion engine
موتوری که از کارافتادن یا نقص آن تاثیرزیادی در عملکرد هواپیما خواهد داشتcritical engine
موج دارcorrugated
موج فشاریcompression wave
موجدار کردنcrimping
موئینcapillary
موئینگیCapillarity
میراcanvergent
میزان برخورد ، نرخ برخوردcollision rate
میزانی برای اندازه گیری بازده یک قسمتاز یک ماشینcomponent efficiency
میل بادامکcam shaft
میل لنگcrank shaft
میل لنگcrankshaft
میله لوله یا صفحه ای در هسته شناسی که حاوی موادی است که نوترونها را بسرعتجذب میکندcontrol rod
مانور فضای دوردستdeep space maneuver
ماهواره استواییequatorial satellite
ماهواره ثابتfoixed satellite
مایع سرمازاcryogenic liquid
مبدل (انرژی) کریستالیcrystal transducer
مبنا ، مبداdatum
متغیر وابستهdependant variable
مجرای خروجیexhaust port
محفظه عایق حرارتی با دو جدارهdewar
محور الاستیکelastic axis
محور پساdrag axis
محور خمشflexural axis
مخازن برودتیcryogenic tanks
مختصات اولریeulerian coordinates
مخروطی اگزوزexhaust cone
مدار یا زیردستگاه ناکنش ورساز یاغیرفعال کنندهcut-out switch
مداری که ولتاژ برون گذاشت آن تقریبا بامیزان تغییر ولتاژ متناسب استdifferentiating cicuit
مدولاسیون فرکانسfrequency medulation
مدولاسیون ناخواسته که از یک کاریر به کاریر دیگر در همان گیرنده تاثیر میگذاردcross-modulation
مرجع صادرکنندهexporter’s reference
مرحله اگزوز ، مرحله تخلیهexhaust stroke
مساحت دیسکdisc area
مستهلک کننده دینامیکیdynamic damper
مسیر پروازflight path
مصرف سوختfuel consumption
معادلاتequations
معادلات حرکتequations of motion
معادله ، تساویequation
معادله انرژیenergy equation
مفید ، موثرeffective
مقاومت سیالfluid resistance
مقاومت نسبت به وجود خطاerror resistance
مکان افقی متحرکelevator
مکعبیcubic
مگنتوی دوتاییdual magneto
ملخ با گام ثابتfixed-pitch propeller
منحنیcurve
منطقه ای با فشار بارومتری کم و گردبادهایمنحصر به فردcyclone
منطقه ای با فشار بارومتری نسبتا کمdeprossion
منطقه خطرdanger area
منفصلdetached
منهدمdestroyed
منورfloat light
مهندس پروازflight engineer
مواد بارخیزfertile meterial
مواد شکافت پذیرfissionable material
مواد مغناطیسی عایق غیرفلزیferroxcube
مواد یا آلیاژهایی که در دماهای بسیارپایین قابل استفاده اندcryogenic materials
موتورengine
موتور (رادیال) دوطرفهdouble-row (radial) engine
موتور برون سوزexternal-combustion engine
موتور چهارزمانهfour-cycle engine
موتور چهارزمانهfour-stroke engin
موتور دیزلdiesel engine
موتور رم جت که سرعت آن به حدی است که گرمای حاصل از تراکم هوای داخل آن برایاحتراق سوخت کافی استdiesel ramjet
موتوری که در حین پرواز از کار افتاده استdead engine
موج ضربه ای منفصلdetached shock wave
موجی که دامنه آن رفته رفته کاهش میابدdamped wave
موقعیت احتراقfiring position
میدان الکتریکیelectric field
میراییDAMPING
میزان افت پرگیرenvironmental lapse rate
میزان متوسط تابش های یونیزه کنندهdose rate
ماخ سنجmachmeter
مادون قرمزinfera-red
مادون قرمزinfrared
مارپیچیhelical
ماکروسکوپیmacroscopic
ماندگارinherent
ماه قمریlunar month
ماوراء صوتhypersonic
مایعliquid
مایل جغرافیاییgeographical mile
مبدل حرارتیheat exchanger
متورق، لایه لایهlaminate
مجرای ورودیinlet duct
مجرای ورودیintake duct
محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچکبه محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانسمعینی به تشدید در می آیدhelmzhold resonator
محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاهgate
محلی ، موضوعیlocal
محور براlift axis
مختصات جغرافیاییgeographic coordinates
مختصات ژئومگنتیکیgeomagnetic coordinates
مخزن سوختfuel tank
مدار کپلریkeplerian orbit
مدار لارمورlarmor orbit
مدار مجتمعآی سیintegrated circuit
مرحله تنفس ، مرحله مکشinduction stroke
مرحله تنفس ، مرحله مکشintake stroke
مرکبhybrid
مسیر پرواز در حال سر خوردنglide path
مسیر زمینیground track
معادلات لاگرانژ سیاره ایLagrange planetary equations
مغناطیس القاء شدهinduced magnetism
مقاومت ظاهری القاییinductive resistance
مکان افقی ثابتhorizontal stabilizer
مکان هندسیlocus
ملخی که گام آنرا تنها از خارج و رویزمین میتوان تغییر داد و نه در حال پروازground-adjustable propeller
منحنی براlift curve
منیزیمmagnesium
مهره قفلیlock nut
موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبرویقائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجیمرکزی متصل شده اندh-engine
موتور تخت روبروhorizontally opposed engine
موتور جتjet engine
موتور حرارتیheat engine
موتور خطیinline engine
موتور خورجینی وارونinverted-vee engine
موتور درونسوزinternal-combustion engine
موتور نیم کرویhemispherical engine
موتور هیدرولیکیhydraulic motor
موتور وارونinverted engine
موتور یونیion engine
موتور یونیionic propelsion
موج زمینیground wave
موج ضربه ایmach wave
موج ضربه ای ضعیفmach line
موج مرکبhybrid wave
موشک بالستیک میان بردintermediate range ballistic missile
موقعیت زمینیground position
مول ‎ - گرمgram-mole
مولکول گرمgram-molecule
میان بردintermediate-range
میخ پرچ های آلومینیوم که تا موقع مصرفباید در دمای زیر صفر نگه داشته شوندicebox rivet
میزان افتlapse rate
میزان بهسوزیknock rating
میزان تغییر شتابjerk
میکروثانیه نوریlight-microsecond
یاتاقانهایی که تحت زاویه ‎ 90 یا ‎ 270 درجه بطور عمود بر محور طولی رس ...
abeam
عدم دقت هندسی سیستمهای اپتیکی (علماپتیک) ، جابجائی زاویه ای ظاهری درج ...
aberration
کنده شدن و از بین رفتن مواد سطحی یک جسمدر اثر تبخیر و گداز و غیره
ablate
سپر حرارتی
ablating material
دستگاه مختصات قائم
ablique coordinates
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
abort
سایش
abrasion
ماده سایا
abrasive
طول (محور مختصات) ، خفت ، محور طولها
abscissa
مطلق
absolute
ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعییا فاصله واقعی هواپیما را از زم ...
absolute altimeter
ارتفاع مطلق
absolute altitude
حداکثر ارتفاع نسبت بسطح دریا که هواپیمامیتواند تحت فشار استاندارد شرو ...
absolute ceiling
رطوبت مطلق
absolute humidity
فشار مطلق
absolute pressure
سیستم واحدها که در آن کمترین تعداد واحدیا یکه بعنوان واحدهای اصلی انت ...
absolute system of units
دمای مطلق
absolute temperature
خلاء مطلق
absolute vacuum
صفر مطلق
absolute zaro
جذب ، درکشی
absorption
طیف جذبی
absorption spectrum
ابطهای لوله ای پخدار با زاویه ‎ 35 درجه
ac fittings
پمپ کوچکی که به منظور تامین فوری مخلوطغلیظ سوخت و هوا در کابراتور تعب ...
accelerating pump
شتاب
acceleration
شتاب دهنده
accelerator
سیم پیچی سری که در تنظیم کننده های ولتااز نوع نوسان ساز با باز شدن دو ...
accelerator winding
شتاب سنج
accelerometer
ذیرش
acceptance
گیرنده
acceptor
پانل یا قابی که برای آسانترکردن تعمیراتو بازرسی براحتی برداشته و یا ن ...
access panel
متعلقات
accessories
قسمتی از موتور که متعلقات روی آن نصب شود
accessory of section
انباره
accumulator
استن
acetone
گاز استیلن
acetylene gas
اسید
acid
ترکیبی که با قلم زنی سطح فلز باعث اتصالبهتر لایه های پرداخت با سطح فل ...
acid diluent
واحدی برای مساحت سطح زمین برابر ‎4047 متر مربع
acre
آکروباتیک
acrobatics
پلاستیک ترموست شفاف از جنس استرهایپلیمریزه اسیدهای آکریلیک
acrylic
لاکهای آکریلیک که دارای حلالهای بسیار فراربوده و برای پرداخت سطح هواپ ...
acrylic lacquer
سیلندر پیستون عمل کننده ، سیلندر محرک
actuating cylinder
اهرمهایی که کابلهای کنترل به آنهامتصل شده و توسط آنها سطوح فرامین را ...
actuating horns
سیلندر پیستون عمل کننده
actuator
قسمت متحرک یک عمل کننده یا محرکهیدرولیکی یا نیوماتیکی
actuator piston
وفق دادن
adapt
مبدل
adapter
افزودنی
additive
بی در رو
adiabatic
تغییرات آدیابتیک
adiabetic changes
میزان افت آدیابتیک
adiabetic lapse rate
الحاقی
Adjoint
وسیله ای برای درآوردن دنده یاروزه در سطحخارجی اجسام
adjustable split die
تثبیت کننده افقی قابل تنظیم هواپیما
adjustable stabilizer
آچار فرانسه
adjustable wrench
ملخ با گام قابل کنترل
adjustable-pitch propeller
جذب ، کشش سطحی
adsorption
ریاضیات پیشرفته
Advanced Mathematics
محاسبات عددی پیشرفته
Advanced Numerical Calculations
آدوانس
advanced timing
جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقیو تحت تاثیر گرما
advection
شرایط پروازی که در آن دماغه هواپیما درخلاف جهت مطلوب منحرف میشود
adverse yaw
هوافضا
Aeorospace
هوایی
aerial
آنتن (هوائی)
aerial antenna
مسیر مسابقه هوایی
aerial racetrack
نقشه برداری هوایی
aerial survey
نمایش آکروباتیک هوایی
aerobatic air display
تعادل آیرودینامیکی
aerodynamic balance
وسیله ای برای معکوس کردن نیروی جلوبر
aerodynamic blockage thrust reverser
استفاده از ترمزهای هوایی یا چتر
aerodynamic braking
مرکز آیرودینامیکی
aerodynamic center (ac)
ضریب آیرودینامیکی
aerodynamic coefficient
عوامل آیرودینامیکی
aerodynamic factors
افزایش دما ناشی از جریان سریع هوا رویسطوح آیرودینامیکی به ویژه در سرع ...
aerodynamic heating
وتر متوسط آیرودینامیکی
aerodynamic mean chord (amc)
شکل یک جسم در رابطه با جریان هوا دراطراف آن
aerodynamic shape
شاخه ای از علوم در مورد تولید نیروها دراثر حرکت سطوح و اشکال مختلف در ...
aerodynamics
هواپیمای سنگین تر از هوا
aerodyne
مقطع آیرودینامیکی
aerofoil

هوانوردی
Aeronautical

علم هوانوردی
aeronautics

هواپیما
aeroplane

ترکیب کلوئیدی ذرات بسیار ریز مایع یاجامد در گاز یک دست
aerosol
هر رسانگر کنترلی که قادر به پرواز درهوا و فضا باشد
aerospace vehicle
نازل مخروطی
aerospike
رسانگرهای سبکتر از هوا
aerostat
علمی که درمورد گازها در حالت سکون وتعادل بحث میکند
aerostatics
قابلیت1 ، توانش2
affordance4
قسمت انتهایی هواپیما ، بطرف عقب هواپیما
aft
آخرین قسمت فلپهای سه قسمتی
aft flap
تعدد درجات گردش میل لنگ بعد از گذشتنپیستون از نقطه مرگ پایین
after bottom center (abc)
تعداد درجات گردش میل لنگ بعد از گذشتنپیستون از نقطه مرگ بالا
after top center
پس سوز
afterburner
سخت گردانی زمانی
age hardening
عامل ، عنصر ، ماده
agent
سخت گردانی زمانی
aging
خط موسوم روی یک نقشه که نقاطی را که دارای خطا یا انحراف مغناطیسی صفر ...
agonic line
سطوح فرامین روی بال
ailavator
ایلرن، شهپر
Aileron
تیرکی تنها درقسمتی از طول بال وجود داردو نقاط لولا شدن فلپ به بال روی ...
aileron spar
فاصله ابتدای فلپ تا لبه آن به موازاتتیرهای اتصال آن
aileron station
شهپرها
ailerons
هوا
air
ترمز هوایی
air brake
شرکت ترابری هوایی
air carrier
سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
air hardening
عیبی در پرداخت هواپیما که رنگ آن مات شده و حبابهای هوا در سطح رنگ پدی ...
air impingment
نوعی استارتر در موتورهای توربینی کوچک
air impingment starter
حمل و نقل هوایی
air line
کشی که کارش بنحوی با پرواز تعمیر یاراه اندازی هواپیما مربوط میشود
air man
نیوی در کاربوراتور و سیستمهای تزریق سوسوخت که لوله وانتوری و فشار هو ...
air metering force
مسابقه هوایی
air race
استارت زدن موتور در حال پرواز هواپیما
air start
فرودگاه
air strip
راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
air traffic control radar system
استارتری در موتورهای توربینی که توسطهوای فشرده توربین کوچکی را که توس ...
air turbine starter
نسبت هوا به سوخت
air/fuel ratio
منفذ هوا
airbleed
هوابرد
airborne
کاهش گرمای یک جسم یاانتقال مستقیم گرمابه جریان هوای اطراف آن
air-cool
موتور پیستونی که گرمای تلف شده آن به وسیله پره ها یا تیغه های دور سیل ...
air-cooled engine
نوعی خنک کننده روغن که از جریان هوابرای خنک کردن روغن استفاده میکند
air-cooled oil-cooler
هواپیما
aircraft
سانحه هوایی
aircraft accident
اصلاحات در خواص فیزیکی و خصوصیات پروازهواپیما
aircraft alternation
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهشاندازه حرکت یا گشتاور هواپیما ...
aircraft arresting hook
منبع الکتریکی برای هواپیما
aircraft battery
بازرسی هواپیما
aircraft inspection
بایگانیها هواپیما
aircraft log book
لوله کشی هواپیما
aircraft plumping
اسناد هواپیما
aircraft records
تعمیر هواپیما
aircraft repair
تنظیم نهایی هواپیما
aircraft rigging
خصوصیات هواپیما
aircraft specification
ساختمان هواپیما
aircraft structure
فرودگاه
airfield
مقطع آیرودینامیکی ، جسم آیرودینامیکی
airfoil
بدنه هواپیما
airframe
تعمیرکار بدنه هواپیما با مجوز اف آ آ
airframe mechanic
موشک بالستیک هوا به هوا
air-launched ballistic missile
هواپیما
airplain
فرودگاه
airport
ملخ
airscrew
کشش هوائی
airship
حجم اتمسفر محدود بین سطح ارتفاع معین وزمین
airspace
سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
airspeed
سرعت نما
airspeed indicator
شیرجه واپیمای مهاجم و نزدیک شدن آن بهدف
beat-up
سیستم اعداد برای مشخص کردن شدت باد
beaufort scale
فلزی از جنس فولاد سخت برای نگهداشتن محلپرچ
beechive spring
افزایش استحکام اجزاء ساختمانی با طراحیمجدد یا اصلاح مواد آنها
beef-up
موم طبیعی
bees wax
تعداد درجات گردش میل لنگ قبل از رسیدنپیستون به نقطه مرگ پایین
before bottom center (bbc)
تعداد درجات گردش میل لنگ قبل از رسیدنپیستون به نقطه مرگ بالا
before top center (btc)
بل ، واحد شدت نسبی توان
bel
اهرم دوطرفه ای در سیستم کنترل برای تغییرجهت حرکت
bell crank
چرخدنده ثابت بزرگی در سیستم کاهش دورسیاره ای
bell gear
اصل بلمن
Bellman’s principle
دمنده
Bellow
کمربند
belt
اسکلت محیطی بدنه هواپیما
belt frame
بی متال
bemetallic element
آزمایش عملی روی قطعه بازشده از بدنه هواپیما به منظور تعیین قابلیت ادا ...
bench check
فاصله خطی اضافی روی ورقه ها برای ایجادخم هایی با شعاع معین
bend allowanc
خمشی
bending
بارگذاری خمشی - پیچشی
bending – torsion loading
گشتاور خمشی
bending moment
تنش خمشی
bending stress
بنزن
benzene
بنزین
benzine
برنولی
bernoulli
بریلیوم
beryllium
سرعتی در هواپیما که بیشترین افزایشارتفاع در یک نقطه معین را سبب میشود
best angle-of-climb airspeed
زاویه حمله ای که در آن شکست جریان هواروی بال شروع میشود
burble point
کارکردن موتور راکت طبق برنامه
burn
وسیله ای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
burner

محفظه احتراق موتورهای توربینی
burner cans
قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراققرار گرفته است
burner compartment
احتراق
burning
برآمدگی تیز یا زبر یک فلز بر اثر عملیاتماشین کاری
burr
رسانگر ناقل هواپیما با ظزفیتهای ترابریمختلف
bus
جعبه تقسیم
busbar
استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
bush
اتصال دو ورقه بصورت لب به لب و بدون رویهم آمدن لبه ها
butt joint

تیغه انتهایی
butt rib
پروانه ای
butterfly
دم پروانه ای
butterfly tail
دریچه پروانه ای
butterfly valve
نیمرخ تلاقی صفحات قائم با سطح اجسام صلب
buttock lines
نوعی لاستیک مصنوعی که از پلیمریزاسیونایزوبوتیل بدست می آید
butyl
نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسیکه قابل سمع باشد
buzz
کنار گذر
bypass
موتور کنارگذر
bypass engine
نسبت کنارگذاری
bypass ratio
فراورده فرعی (در هسته شناسی)
by-product material
طرز قرار گرفتن پایه ها بصورت هرمی براینگه داشتن بال بالای بدنه
caban
کابین
cabin
فشار کابین برحسب فشار معادل ارتفاع بالایسطح زمین
cabin altitude
در بعضی هواپیماها کوپروسوری برای حفظفشار کابین بالاتر از فشار محیط
cabin blower
فشار مطلق داخل هواپیما ، اختلاف فشار بینکابین و اتمسفر پیرامون
cabin pressure
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیرتخلیه برای جلوگیری از افزایش ب ...
cabin pressurization safety valve
کوپروسوری برای حفظ فشار کابین بالاتر ازفشار محیط
cabin supercharger
کابل
cable
سیستم کنترل کابلی
cable control system
قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دورآن پیچیده شده و مقدار کابلی که ...
cable drum
نگهدارنده کابل
cable guard
جدولی که ارتباط بین تنش کابل کنترل ودرجه حرارت را نشان میدهد
cable rigging tension chart
کادمیوم
cadmium
قفل کردن یک ژایرو در وضعیت ثابت و معین
cage
کلسیم
calcium
حساب تغییرات
calculus of variations
سال تقویمی
calendar year
قرار دادن الیاف کتان یا پارچه در محلولداغ و غلیظ سود برای افزایش مقاوت
calendaring
گاه شمار
calender
سرعت کالیبره شدن
calibrated airspeed
سوراخ یا تنگنایی با قطر داخلی مشخص جهتاندازه گیری یا کنترل جریانی
calibrated orifice
تنظیم آلات دقیق
calibration
ستفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یاماشینهای دیگر بمنظور تهیه قطعات
cannibalize
محفظه احتراق حلقوی شکل
cannular
زمان لازم برای طی مسافتی معادل یک رادیان
canonical time unit
پوشش شفاف روی قسمت خدمه پرواز
canopy
تیرکی که تنها در یک انتها بصورت صلب به تکیه گاهی متصل شده است
cantilever
نصف طول دو سر بال تقسیم بر حداکثر طولپنهان بال داخل بدنه هواپیما
cantilever ratio
بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یاوایرهای خارجی به بدنه هواپیما ...
cantilever wing
میرا
canvergent
ظرفیت
capacitance
نوعی وسیله اندازه گیری خنثی برای ظرفیت
capacitance bridge
راکتانس ظرفیتی
capacitive reactance
مقاومت ظاهری خازن
capacitive resistance
خازن
capacitor
شبکه ای متشکل از یک خازن و یک سلف بمنظوریکنواخت کردن خروجی موج دار رک ...
capacitor intel filter
.hope I help you I hope I help you understand the question. Roham Hesami smile072 smile261 smile260
تصویر

نمایه کاربر
rohamavation

نام: roham hesami radرهام حسامی راد

محل اقامت: 100 مایلی شمال لندن جاده آیلستون، لستر، لسترشر. LE2

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۹/۸/۲۰ - ۰۸:۳۴


پست: 3266

سپاس: 5491

جنسیت:

تماس:

Re: چند اصطلاح هوافضا

پست توسط rohamavation »

موتور متناوب که رتور آن توسط ولتاژ القاءشده از سیم پیچ میدان تحریک می ...
capacitor-start induction motor
لایه پلاستیکی شفاف با بنیان سلولزی
cellophane
لایه پلاستیکی شفاف از نیتروسلولز آغشته به کافور
سیم سوخت رسانی هواپیما که در آن تمامتانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میش ...
central refueling provisions
شتاب گریز از مرکز
centrifugal acceleration
کمپرسور سانتریفوژ
centrifugal compressor
جابجایی خطی مرکز فشار در امتداد وتر
centure of pressure travel
اشل عددی برای سنجش میزان بهسوزی سوختهایموتورهای دیزل
cetane rating
واکنش زنجیره ای
chain reaction
فرضی در لایه های فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در آن ...
chapman region
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیاناطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار ...
character
نموداری برای نمایش خواص نیروهای برا وپسای حاصل از یک ایرفویل
charactristic curve
سبت حجم محفظه احتراق به مساحت دهانه ورودی موتور در راکت
charactristic lenght
مجموع تغییرات سرعت در مسیر یک ماموریتفضایی
charactristic velocity
مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند ازضریب برا ضریب پسا نسبت برا به پسا ...
charactristics
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charge
تساوی تقریبی ذرات مثبت و منفی در شاره هایمتراکم
charge neutrality
انون شارل گیلوساک (قانون شارل)
charles---lussah law
پوند یک مایع یا یک گاز با سطح و یاداخل یک جسم جامد توسط پیوندها یانی ...
chemisorption
ناحیه ای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
chemosphere
پرچ لوله ای شکل که بصورت کور در محل نصبشده و توسط ساقه داخلی که بعدا ...
cherry rivet
اسب بخار
cheval vapor
رکابک
chevis

کاسه نمدی برای آب بندی یکطرفه درسیلندرهای هیدرولیکی یا نیوماتیکی
chevron seal

عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایییا هواپیماهای دریایی که محل برخو ...
chine

خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یاسایر دستگاهها جدا شده باشد
chip

اسکنه
chisel

کلر
chlorine

خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهایخروجی در آن به سرعت صوت رسیده است
chocked nozzle

چوک ، ساسات
choke

روکشی برای سوراخ کردن یا تراش دادن داخلسیلندر که قسمت بالای آن دارای ...
choke bore

هواپیمایی با بال گردنده بویژه هلیکوپتر
chopper
وتر
chord
صفحه مار بر وترهای همه مقاطع تشکیل دهنده یک ایرفویل سه بعدی
chord plane
قانون شارل ، در گازهای کامل یا ایده آلدر فشار ثابت دما و حجم نسبت مست ...
chrles' law
آستر کرومات
chromate primer
رنگ نگاری
chromatography
آلیاژی شامل آهن نیکل کرم برای ساختنترموکوپل های با حرارت زیاد
chromel
اسید کرومیک
chromic acid
کرم
chromium
لایه نازکی از گازهای نسبتا شفاف
chromosphere
کرنومتر ، زمان سنج
chronometer
دستگاه نظام ، صفحه نظام
chuck
سرسره بادی برای فرار اضطراری از هواپیمادر روی زمین
chute
ارابه فرودی با دو پایه اصلی در امتدادخط مرکز
cicycle
دایره
circle
نمودار دایره ای
circle graph
مدار
circuit
ویچی برای قطع جریان
circuit breaker
مکانیک مدار
Circuit Mechanics
قطر کوچکترین دایره ای که ‎ %75 پرتابه هابه آن برخورد میکنند
circular dispersion
مساحت دایره ای به قطر یک میل
circular mil
سرعت دایره ای
circular velocity
قانون دالتون
dalton's law
استهلاک ، کاهش ، مستهلک کردن ، خفه کردن
damp
موجی که دامنه آن رفته رفته کاهش میابد
damped wave
خفه کن
damper
میرایی
DAMPING
نسبت دامنه هر موج به موجهای بعدی
damping factor
پره ای در فلومتر سوخت برای کاهش دادنو گرفتن نوسانات حاصل از جریان متل ...
damping vane
منطقه خطر
danger area
رسانگر آیرودینامیکی پرواز آزاد
dart
عددی که با یک خط فاصله از شماره اصلیجدا شده
dash number
خفه کن مکانیکی
dashpot
اه اصلی که اطلاعات در آن بصورت دیجیتالمنتقل میشوند
data link
داده پردازی
data processing
مبنا ، مبدا
datum
روز
day
نازل همگرا
de leval nozzle
نقطه مرگ
dead center
موتوری که در حین پرواز از کار افتاده است
dead engine
نقطه خنثی
dead spot
هواگیری
de-aerating
سینی هواگیری
de-aerator tray
دکا
deca
اختلاف زاویه نصب بالها در هواپیما
decalage
دمایی که در آن تغییر شکل کریستالی درفولاد صورت میگیرد
decalescence point
گرم کردن آهن یا فولاد کربن تا دمای کافیبرای سوختن یا اکسید شدن کربن
decarburizing
تلاشی
decay
زمان کاهش یک پالس الکترونیک به ‎ 0/1 قله موج
decay time
شتاب کاهنده
deceleration
هپری که بصورت نیمه هی بالایی و پایینیجدا میشود
deceleron
دسی
deci
دهدهی ، دهگانی ، اعشاری
decimal
ارقام دستگاه دهدهی
decimal digit

نمادسازی دهدهی
decimal notation

فاصله زاویه ای تا جسمی روی کره سماوی
declination

عدم پارازیت و ناهنجاری
declutter

تجزیه کردن و جدا کردن عناصر اصلی یکماده مرکب
decomposing

جدا کردن یا قطع ارتباط بین اجزاء یکسیستم
decouple

کاهش میزان یک متغیر
decrement

روشی برای نگهداری باطریهای نیکل ‎ - کادمیم
deep cycling
کشش عمیق
deep drawing
مانور فضای دوردست
deep space maneuver
وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکلکه افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب ...
deep stall
عیب
defect
اختلاف
defferential
انحراف
deflect
اختلاف زاویه ای در هر نقطه بین راستایشاقولی و راستای عمود بر کره مرجع
deflection of vertical
صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرفکردن یک جریان یا حرکت
deflector
از بین بردن یا برداشتن گریس
degreasing
درجه آزادی
degree of freedom
تکنیسین هواپیمایی با دانش فنی و تجربه کـــافی که میتواند مراحل مختلف ...a&p
یاتاقانهایی که تحت زاویه ‎ 90 یا ‎ 270 درجه بطور عمود بر محور طولی رس ...abeam
عدم دقت هندسی سیستمهای اپتیکی (علماپتیک) ، جابجائی زاویه ای ظاهری درج ...aberration
کنده شدن و از بین رفتن مواد سطحی یک جسمدر اثر تبخیر و گداز و غیرهablate
سپر حرارتیablating material
دستگاه مختصات قائمablique coordinates
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراءabort
سایشabrasion
ماده سایاabrasive
طول (محور مختصات) ، خفت ، محور طولهاabscissa
مطلقabsolute
ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعییا فاصله واقعی هواپیما را از زم ...absolute altimeter
ارتفاع مطلقabsolute altitude
حداکثر ارتفاع نسبت بسطح دریا که هواپیمامیتواند تحت فشار استاندارد شرو ...absolute ceiling
رطوبت مطلقabsolute humidity
فشار مطلقabsolute pressure
سیستم واحدها که در آن کمترین تعداد واحدیا یکه بعنوان واحدهای اصلی انت ...absolute system of units
دمای مطلقabsolute temperature
خلاء مطلقabsolute vacuum
صفر مطلقabsolute zaro
جذب ، درکشیabsorption
طیف جذبیabsorption spectrum
رابطهای لوله ای پخدار با زاویه ‎ 35 درجهac fittings
پمپ کوچکی که به منظور تامین فوری مخلوطغلیظ سوخت و هوا در کابراتور تعب ...accelerating pump
شتابacceleration
شتاب دهندهaccelerator
سیم پیچی سری که در تنظیم کننده های ولتااز نوع نوسان ساز با باز شدن دو ...accelerator winding
شتاب سنجaccelerometer
پذیرشacceptance
گیرندهacceptor
پانل یا قابی که برای آسانترکردن تعمیراتو بازرسی براحتی برداشته و یا ن ...access panel
متعلقاتaccessories
قسمتی از موتور که متعلقات روی آن نصب شودaccessory of section
انبارهaccumulator
استنacetone
گاز استیلنacetylene gas
اسیدacid
ترکیبی که با قلم زنی سطح فلز باعث اتصالبهتر لایه های پرداخت با سطح فل ...acid diluent
واحدی برای مساحت سطح زمین برابر ‎4047 متر مربعacre
آکروباتیکacrobatics
پلاستیک ترموست شفاف از جنس استرهایپلیمریزه اسیدهای آکریلیکacrylic
لاکهای آکریلیک که دارای حلالهای بسیار فراربوده و برای پرداخت سطح هواپ ...acrylic lacquer
سیلندر پیستون عمل کننده ، سیلندر محرکactuating cylinder
اهرمهایی که کابلهای کنترل به آنهامتصل شده و توسط آنها سطوح فرامین را ...actuating horns
سیلندر پیستون عمل کنندهactuator
قسمت متحرک یک عمل کننده یا محرکهیدرولیکی یا نیوماتیکیactuator piston
وفق دادنadapt
مبدلadapter
افزودنیadditive
بی در روadiabatic
تغییرات آدیابتیکadiabetic changes
میزان افت آدیابتیکadiabetic lapse rate
الحاقیAdjoint
وسیله ای برای درآوردن دنده یاروزه در سطحخارجی اجسامadjustable split die
تثبیت کننده افقی قابل تنظیم هواپیماadjustable stabilizer
آچار فرانسهadjustable wrench
ملخ با گام قابل کنترلadjustable-pitch propeller
جذب ، کشش سطحیadsorption
ریاضیات پیشرفتهAdvanced Mathematics
محاسبات عددی پیشرفتهAdvanced Numerical Calculations
آدوانسadvanced timing
جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقیو تحت تاثیر گرماadvection
شرایط پروازی که در آن دماغه هواپیما درخلاف جهت مطلوب منحرف میشودadverse yaw
هوافضاAeorospace
ماده خنک کنندهcoolant
ماده شیمیاییchemical agent
مجاز کردن یک سخت افزار برای استفادهclear
مجموع تغییرات سرعت در مسیر یک ماموریتفضاییcharactristic velocity
محدوده مجاز برای جابجا شدن گرانیگاه هواپیما بدون اختلال در وضعیت پرواز آنcenter of gravity limits
محفظهcavity
محفظهchamber
محفظه احتراقcombustion chamber
محفظه احتراقcombustor
محفظه احتراق حلقوی شکلcan annular
محفظه احتراق حلقوی شکلcannular
محفظه احتراق موتورهای توربینیburner cans
محفظه پرتابل سوخت جامد یا سیستم خودسوزیبرای پرتاب پرتابهcartridge
محیطی که در آن کمیتهایی از قبیل دما فشارترکیباتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزانرطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزار نگه داشته میشوندcontrolled environment
مختصاتcoordinate
مختلط ، مرکبcomplex
مخروط فرضی در اگزوسفرcone of scape
مدارcircuit
مدار بستهclosed-circuit
مدار مختلطcomplex circuit
مدخلی در سیلندر اصلی ترمز که در مواقعیکه از ترمز استفاده نمیشود سیلندر چرخ رابه تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیالدر اثر گرما و نهایتا در گیر شدن ت (ادامه دارد)compensating port
مرکبcomposite
مرکبcompound
مرکز براcenter of lift
مرکز فشارcenter of pressure
مرکزیcore
مسcopper
مساحت دایره ای به قطر یک میلcircular mil
مشابه سازی یک شکل دو یا سه بعدیcontour template
مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند ازضریب برا ضریب پسا نسبت برا به پسا موقعیتمرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حملهcharactristics
معادله پیوستگیcontinuity equation
مفهومconsept
مقاطع مخروطیconic sections
مقاومت ظاهری خازنcapacitive resistance
مقدار ثابتconstant
مقرهclevis
مکانیزمی که در آن احتراق یک سوخت ترکیبسوخت و هوا انرژی لازم برای شروع دورانموتور را تامین میکندcombustion starter
مکانیک مدارCircuit Mechanics
ملخ با گام قابل کنترلcontrollable-pitch propeller
ملخی دارای تیغه های کلفت با گام زیادبرای تست قدرت یا ترک موتورclub propeller
ملخی که سیستم کنترل آن دارای یک گاورنر ویک فیدبک بوده و گام ملخ را به منظور ثابتنگه داشتن سرعت دوران تنظیم میکندconstant-speed propeller
منطقه فرضی در لایه های فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در آن با تغییراتارتفاع قابل پیش بینی استchapman region
منواکسید کربنcarbon monoxide
منیفلد یا گازگاه دایره ای برای هدایتگازهای خروجی از سیلندرهای موتور رادیالیا ستاره ایcollector ring
مهره چاکدارcastle nut
مهره چاکدارcheck nut
مواد مرکبcomposite material
موتور کارنوcarnot engine
موتور کنارگذرbypass engine
موتور متناوب که رتور آن توسط ولتاژ القاءشده از سیم پیچ میدان تحریک میشودcapacitor-start induction motor
موتوری برای ایجاد تراست در فضاcontact ion engine
موتوری که از کارافتادن یا نقص آن تاثیرزیادی در عملکرد هواپیما خواهد داشتcritical engine
موج دارcorrugated
موج فشاریcompression wave
موجدار کردنcrimping
موئینcapillary
موئینگیCapillarity
میراcanvergent
میزان برخورد ، نرخ برخوردcollision rate
میزانی برای اندازه گیری بازده یک قسمتاز یک ماشینcomponent efficiency
میل بادامکcam shaft
میل لنگcrank shaft
میل لنگcrankshaft
میله لوله یا صفحه ای در هسته شناسی که حاوی موادی است که نوترونها را بسرعتجذب میکندcontrol rod
مانور فضای دوردستdeep space maneuver
ماهواره استواییequatorial satellite
ماهواره ثابتfoixed satellite
مایع سرمازاcryogenic liquid
مبدل (انرژی) کریستالیcrystal transducer
مبنا ، مبداdatum
متغیر وابستهdependant variable
مجرای خروجیexhaust port
محفظه عایق حرارتی با دو جدارهdewar
محور الاستیکelastic axis
محور پساdrag axis
محور خمشflexural axis
مخازن برودتیcryogenic tanks
مختصات اولریeulerian coordinates
مخروطی اگزوزexhaust cone
مدار یا زیردستگاه ناکنش ورساز یاغیرفعال کنندهcut-out switch
مداری که ولتاژ برون گذاشت آن تقریبا بامیزان تغییر ولتاژ متناسب استdifferentiating cicuit
مدولاسیون فرکانسfrequency medulation
مدولاسیون ناخواسته که از یک کاریر به کاریر دیگر در همان گیرنده تاثیر میگذاردcross-modulation
مرجع صادرکنندهexporter’s reference
مرحله اگزوز ، مرحله تخلیهexhaust stroke
مساحت دیسکdisc area
مستهلک کننده دینامیکیdynamic damper
مسیر پروازflight path
مصرف سوختfuel consumption
معادلاتequations
معادلات حرکتequations of motion
معادله ، تساویequation
معادله انرژیenergy equation
مفید ، موثرeffective
مقاومت سیالfluid resistance
مقاومت نسبت به وجود خطاerror resistance
مکان افقی متحرکelevator
مکعبیcubic
مگنتوی دوتاییdual magneto
ملخ با گام ثابتfixed-pitch propeller
منحنیcurve
منطقه ای با فشار بارومتری کم و گردبادهایمنحصر به فردcyclone
منطقه ای با فشار بارومتری نسبتا کمdeprossion
منطقه خطرdanger area
منفصلdetached
منهدمdestroyed
منورfloat light
مهندس پروازflight engineer
مواد بارخیزfertile meterial
مواد شکافت پذیرfissionable material
مواد مغناطیسی عایق غیرفلزیferroxcube
مواد یا آلیاژهایی که در دماهای بسیارپایین قابل استفاده اندcryogenic materials
موتورengine
موتور (رادیال) دوطرفهdouble-row (radial) engine
موتور برون سوزexternal-combustion engine
موتور چهارزمانهfour-cycle engine
موتور چهارزمانهfour-stroke engin
موتور دیزلdiesel engine
موتور رم جت که سرعت آن به حدی است که گرمای حاصل از تراکم هوای داخل آن برایاحتراق سوخت کافی استdiesel ramjet
موتوری که در حین پرواز از کار افتاده استdead engine
موج ضربه ای منفصلdetached shock wave
موجی که دامنه آن رفته رفته کاهش میابدdamped wave
موقعیت احتراقfiring position
میدان الکتریکیelectric field
میراییDAMPING
میزان افت پرگیرenvironmental lapse rate
میزان متوسط تابش های یونیزه کنندهdose rate
میله عمق سنجdipstick
ماخ سنجmachmeter
مادون قرمزinfera-red
مادون قرمزinfrared
مارپیچیhelical
ماکروسکوپیmacroscopic
ماندگارinherent
ماه قمریlunar month
ماوراء صوتhypersonic
مایعliquid
مایل جغرافیاییgeographical mile
مبدل حرارتیheat exchanger
متورق، لایه لایهlaminate
مجرای ورودیinlet duct
مجرای ورودیintake duct
محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچکبه محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانسمعینی به تشدید در می آیدhelmzhold resonator
محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاهgate
محلی ، موضوعیlocal
محور براlift axis
مختصات جغرافیاییgeographic coordinates
مختصات ژئومگنتیکیgeomagnetic coordinates
مخزن سوختfuel tank
مدار کپلریkeplerian orbit
مدار لارمورlarmor orbit
مدار مجتمعآی سیintegrated circuit
مرحله تنفس ، مرحله مکشinduction stroke
مرحله تنفس ، مرحله مکشintake stroke
مرکبhybrid
مسیر پرواز در حال سر خوردنglide path
مسیر زمینیground track
معادلات لاگرانژ سیاره ایLagrange planetary equations
مغناطیس القاء شدهinduced magnetism
مقاومت ظاهری القاییinductive resistance
مکان افقی ثابتhorizontal stabilizer
مکان هندسیlocus
ملخی که گام آنرا تنها از خارج و رویزمین میتوان تغییر داد و نه در حال پروازground-adjustable propeller
منحنی براlift curve
منیزیمmagnesium
مهره قفلیlock nut
موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبرویقائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجیمرکزی متصل شده اندh-engine
موتور تخت روبروhorizontally opposed engine
موتور جتjet engine
موتور حرارتیheat engine
موتور خطیinline engine
موتور خورجینی وارونinverted-vee engine
موتور درونسوزinternal-combustion engine
موتور نیم کرویhemispherical engine
موتور هیدرولیکیhydraulic motor
موتور وارونinverted engine
موتور یونیion engine
موتور یونیionic propelsion
موج زمینیground wave
موج ضربه ایmach wave
موج ضربه ای ضعیفmach line
موج مرکبhybrid wave
موشک بالستیک میان بردintermediate range ballistic missile
موقعیت زمینیground position
مول ‎ - گرمgram-mole
مولکول گرمgram-molecule
میان بردintermediate-range
میخ پرچ های آلومینیوم که تا موقع مصرفباید در دمای زیر صفر نگه داشته شوندicebox rivet
میزان افتlapse rate
میزان بهسوزیknock rating
میزان تغییر شتابjerk
میکروثانیه نوریlight-microsecond
ماتopaque
ماتریال ، ماده ، جنسmaterial
مادهmatter
ماده ای با جرم حجمی کم با سلولهایی مملواز هوا یا گازهای دیگرmulticellular
ماده ای که برای کاهش امکان وقوع واکنشهاالکتروشیمیایی در تانک سیستم به سوختهایهیدروکربنی افزوده میشودmetal deactivator
مالتmallet
مایلmile
مایلoblique
مایل دریاییnautical mile
مبدل حرارتی اگزوز که از گرمای گازهایخروجی برای گرم کردن کابین هواپیمااستفاده میکندmuff
متانولmethanol
متریکmetric
متقابلopposed
محور جرمmass axis
محور خنثیneutral axis
محور ضربه گیر ارابه فرودoleo
محور قائمnormal axis
محور کانونیmajor axis
مخلوطmixture
مدار انرژی می نیممminimum-energy orbit
مدار بازopen circuit
مدار یا جزئی در یک سیستم لاجیک که وجودیا عدم وجود خروجی برعکس حالت ورودی و یانقیض آن میباشدnot stage
مدلmock-up
مدولاسیونmodulation
مدوله شدهmodulated
مرکب ، مخلوطmixed
مزوپوزmesopause
مزونmeson
مسیر آزاد متوسطmean freepath
مغناطیسmagnetism
مکانیزم کمک کننده متشکل از یک مسیر کنترلبدون اندازه گیری نتیجهopen-loop system
مکانیک نیوتنیnewtonian machanics
مگاmega
مگاتنmegaton
منگانینmanganin
منگنزmanganese
منو متیل هیدروزینmonomethyl hydrozine
موتورmotor
موتور پیستون روبرو متقابلopposed-piston engine
موتور پیستونی بدون سوپر شارژر که ورودهوا به آن تحت فشار محیط صورت میگیردnaturally aspirated engine
موج ضربه ای عمودnormal shock wave
موج ضربه ای مایلoblique shock wave
موشکmissile
موشکmissle
موشک بالستیک میان بردmedium-range ballistic missile
مولmole
مولارmolar
مولتی ویبراتورmultivibrator
مولکولmolecule
مولیبدنmolyebdenum
میان بردmedium-range
میان کرهmesosphere
میانهmedian line
میدان مغناطیسیmagnetic field
میزانسنجشmeasure
میکروmicro
میکروبار ، واحد فشار معادل ‎ 10 بتوان ‎6 داین بر سانتیمتر مربعmicrobar
میکروسکوپیmicroscopic
میکروفیش ، سیستم متداول ضبط و ثبتاطلاعاتmicrofiche
میکرومتر ، ریزسنجmicrometer
میکرون ، ‎ 10 بتوان ‎ -6 مترmicron
میلmil
میل مغناطیسیmagnetic dip
میلیmilli
ماده ای که در اثر روشنایی یا نور از خودالکترون تابش میکندphotoemissive
ماده ای که مقاومت الکتریکی آن با شدتروشنایی تغییر میکندphotoconductive
ماده سردکنندهrefrigerant
ماشین صفحه تراشplaner machine
مبداorigin
مبدل اکسیژن مایع به اکسیژن گازی درسیستمهای تنفسیoxygen convertor
مبدلی که مانند سلول فتوالکتریک تابشهایالکترومگنتیک را با طول موجهای مرئی ونزدیک آن به الکتریسیته تبدیل میکندphotovoltaic cell
مبردrefrigerator
مبنای مقایسه ، مبداrefrence
متخلخلporous
مجراport
محافظتحفاظتprotection
محرک اصلیprime mover
محفظه آب بندی شده در توربینهای گاز که سبب ملایم کردن و گرفتن نوسانات جریان هوامیگرددplenum chamber
محفظه ای با شکل آیرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشودpod
محفظه ای برای نگهداری اکسیژن گازیتحت فشار زیادoxygen bottle
محفظه تشدیدresonating cavity
محور اپتیکیoptical axis
محور اصلی ، محور مبداءprincipal axis
محور غلطشroll axis
محور مبداءrefrence axis
محورهای مرجعreference axes
مخالف گردretrograde
مدارorbit
مدار چاپیprinted circuit
مدارپیماORBITER
مدت پژواکreverberation time
مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانندresidence time
مرحله قدرتpower stroke
مسابقه دهندهracer
مستقیم الخطrectilinear
مسیرpath
مشتق جزئیPartial derivative
معکوس کردن ، برگرداندنreversion
مقاومتresistance
مقاومتresistor
مقاومت ظاهری خازنهاreactance
مقاومت مغناطیسیreluctance
مقاومت ویژهresistivity
مقدار تابش یونیزه کننده که در صورت جذبتوسط یک جسم همان تاثیرات فیزیولوژیکی راکه یک رونتگن اشعه ایکس یا تابشهای گامادارند خواهد داشتrem
مقطع ریشهroot section
مکان هندسی نقاطی که در آنها مراکز نقاطتماس یا گام دندانه های چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشودpitch line
مکانیزم چرخ دنده کاهنده یا افزایندهroller drive
ملخpropeller
ملخ هل دهندهpusher propeller
ملخی که میتوان گام تیغه های آنرامعکوس کردreversible propeller
منطقه اصلی توقف هواپیما در فرودگاهramp
مهره نازکی معمولا از جنس فولاد پرس شده که بمنظور افزایش ایمنی و جلوگیری از شلشدن مهره های معمولی روی آنها بسته میشودpalnut
مهمترین ضریب بدون دیمانسیون در نمایشاشل جریان سیالreynolds number
مواد مصنوعی که عمدتا از ترکیب پلیمرهابوجود می آیندplastics
موافق گردposigrade
موتور راکتrocket engine
موتور راکتrocket motor
موتور رفت و برگشتیreciprocating engine
موتور رم راکتramrocket engine
موتور عکس العملیreaction engine
موج مسطحplane wave
موشکrocket
میانگین آرای پیش بینی شدهpredicted mean vote (PMV)
میدان تابشradiation field
میزانrate
میزان صعودrate of climb
میزان گردشrate of turn
میل رابطpush rod
مادهsubstance
مادون صوتsubsonic
ماشین کاری التراسونیکultrasonic machining
مافوق صوتsupersonic
ماموریت فضاییspace mission
ماموریت های فضاییSpace missions
ماهواره ، قمرsatellite
ماهواره ای که مدار گردش آن داخل اتمسفرسیاره ای بوده و بنابراین احتیاج به تراستپیوسته یا متناوب داردsatelloid
ماوراء بنفش ، فرابنفشultraviolet
مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال ورقیق کننده بکار میرودtoluene
مایل رسمیstatute mile
مبدا زمانیtime base
مبدل ، وراریزtransformer
متد تست غیرمخرب که در آنها ترکها توسطناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکیدر فلز آشکار میشودultrasonic inspection
مثلث کرویspherical triagle
مجموعه دم که بعنوان یک واحد یا جزئی ازهواپیما مسوب میشودtail group
محافظت حرارتیthermal protection
محدوده فرافرستیtransmission limit
محفظه استارتstarting chamber
محفظه موتور موشک جامدSolid Rocket Motor Case
محکمی ، دوامtoughness
محلول جامدsolid solution
محور عرضیtransverse axis
مخصوصspecific
مدار انتقالtransfer orbit
مدار رزنانس متوالیseries resonant circuit
مدت زمانی که سوپاپ باز میماندvalve duration
مدول برشی ، میزان سختپاییshear modulus
مربوط به تابش الکترونها از اجسام داغthermionic
مرحله ، طبقهstage
مرز مشترک بین تروپوسفر و استراتوسفر که تغییرات ناگهانی میزان افت از خصوصیاتبارز آن استtropopause
مسیرtrack
مسیرTRAJECTORY
مسیر آزاد متوسط هواultra-high vacuum
مصرف سوخت ویژهspecific fuel consumption
مصنوعی ، ساختگیsynthetic
مطمئن ، ایمنsafe
معمولا میدان مغناطیسی با شغت بیش از ‎100 کultra-high magnetic field
مفیدuseful
مقطع سازه ایstructural section
مقطعسطح مقطع ، مقطع برشsection
مکان (عمودی ‎ / افقی) ثابت ، تثبیت کنندهstabilizer
مکان عمودی متحرکrudder
مکان نگاریtopography
مکانیزمی که برای بحرکت درآوردن سوپاپهایموتور پیستونیvalve gear
مکشsuction
ملخ مافوق صوتsupersonic propeller
منحنی سینوسیsine curve
منظومه شمسیsolar system
موتور الکتریکی که با دی سی و هم آ سیکار میکندuniversal motor
موتور جتی که در آن مسیر سیال محرک تغییرمیکندvariable-cycle engine
موتور دو زمانهTwo-stroke Engine
موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظورافزایش راندمان نه تنها شکل و مساحت دهانه ورودی و نازل خروجی بلکه مسیر جریان داخل موتور نیز تغییر کندvariable-geometry engine
موتوری با میزان سوخت معین که تراستبیشتری نسبت توربوجت ایجاد میکندturbofan
موج برشیshear wave
موج ساکنstanding wave
موج سینوسیsine wave
موج صوتیsound wave
موج ضربه ایshock wave
موج عرضیtransverse wave
موج مربعsquare wave
میدان کششیtension field
میزان افت فوق آدیاتیکsuperadiabatic lapse rate
میزان تغییر شکلstrain rate
ماهواره ای که بصورت دایره ای ساخته شده ومعمولا برای پایداری وضعیت یا وارد ساختنگرانش ساختگی به سرنشینان دوران میکندwheel satellite
ماهواره یا بخشی از آن که اغلب با سرعتکم بمنظور پایدارسازی وضعیت دوران میکندwheel mode
متوقف سازی ارتعاشاتvibration suppression
مجرایی به اتمسفر ، سوراخی در مرکز چترنجات برای افزایش پایداریvent
مجموع جرم واقعی و جرم ظاهریvirtual mass
محدوده ای از طیف نمایش آلات دقیق که به عنوان احتیاط و بالاتراز حد نرمال نصب شودyellow arc
محفظه ای با سوراخی به اندازه معین ودقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیالzahn cup
محفظه ای که یک واحد از ارابه فرود رادر حالتی که جمع شده است در خود جای میدهدwheel well
محور بالwing axis
محور گردشyaw
مخلوط ضعیفweak mixture
مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهولکه توسط آن میتوان مقاومت مجهول را دقیقااندازه گیری کردwheatstone bridge
مرئی ساختن سیالvisualization
مساحت بالwing area
مقاومت نیمه هادی با دو الکترود که مقاومتآن به نسبت عکس ولتاژ در هر جهت تغییرمیکندvaristor
مقاومتی با ضریب دمایی منفیvarite
مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجیموتورهای دارای توربوشارژرwaste gate
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرودvibrator
موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبرو بصورت ایکس قرار گرفته اندx-engine
موتور پیستونی که سیلندرهای آن در دوردیف مایل بشکل ‎ 7 قرار گرفته اندv-engine
موتور پیستونی که سیلندرهای آن در یک ردیف و بصورت مایل به یکدیگر قرارگرفته اندvee engine
موتور توربوجت متشکل از قسمت مرکزی آن که با کانال رم جت مجزایی احاطه شده استwrap-round engine
موجwave
موج ضربه ای کوچکwavelet
میزان برداری دوران موضعی سیالvorticity
میزان تغییر سرعت سیال در واحد مسافتعمود بر خط جریانvelocity gradiant
میله جوشکاری ، الکرود جوشکاریwelding rod
تصویر

نمایه کاربر
rohamavation

نام: roham hesami radرهام حسامی راد

محل اقامت: 100 مایلی شمال لندن جاده آیلستون، لستر، لسترشر. LE2

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۹/۸/۲۰ - ۰۸:۳۴


پست: 3266

سپاس: 5491

جنسیت:

تماس:

Re: چند اصطلاح هوافضا

پست توسط rohamavation »

خلاءvacuum
پمپ خلاءvacuum pump
تراست در خلاءvacuum trust
لوله خلاء ، لامپ خلاءvacuum tube
تونل خلاءvacuum tunnel
دریچه ، سوپاپ ، شیرvalve
لقی سوپاپvalve clearance
مدت زمانی که سوپاپ باز میماندvalve duration
مکانیزمی که برای بحرکت درآوردن سوپاپهایموتور پیستونیvalve gear
هادی سوپاپvalve guide
تاخیر سوپاپvalve lag
تقدم سوپاپvalve lead
کل حرکت خطی سوپاپ لایه ایvalve lift
نشیمنگاه سوپاپvalve seat
زمان بندی سوپاپvalve timing
کمربند ون آلنvan allen belt
وانادیومvanadium
پرهvance
تیغهvane
خانواده وسیعی از پمپهای سیالات که در آنسطوح تخت در محفظه های خارج از ...vane pump
بخارvapo(u)r
بخارvapor
غوطه ور ساختن قطعات در بخار حلالات داغvapor degreasing
قطع کامل جریان سیالvapor lock
فشار مولکولهای بخار روی دیواره ظرف یامحفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمیvapor pressure
سردزائی مدار بستهvapor-cycle
سیستم احتراق توربین گازvaporizing combustor
سطوح هادی گاز به داخل توربینvariable camber
ورودی متغیر موتور مکنده هواvariable inlet
نازل پیش برنده ای که مساحت سطح مقطع آنبرای سازگار شدن با تغییر سرعت و ...variable-area nozzle
بالهایی باطول متغیر در هواپیماهای دوباله که هنگام جمع شدن بال پایینی ...variable-area wing
فلپی که نیمرخ آن هنگام بیرون آمدن تغییرمیکندvariable-camber flap
موتور جتی که در آن مسیر سیال محرک تغییرمیکندvariable-cycle engine
پمپ سیالی که برونده آن میتواند مستقل ازسرعت چرخش تغییر کندvariable-delivery pump
توربین گازی که جرم جریان آن توسط شیرهایا دریچه هایی کنترل میشود و قدر ...variable-discharge turbine
پمپ سیالی که برونده آن در طیف وسیعی باثابت ماندن سرعت چرخش تغییر میکندvariable-displacement pump
هواپیمایی که شکل کلی آن تغییر کندvariable-geometry aircraft
موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظورافزایش راندمان نه تنها شکل و مساح ...variable-geometry engine
بالی که زاویه سویپ آن تغییر میکندvariable-geometry wing
جسمی که بصورت لولایی نصب شده بطوریکه زاویه برخورد آن تغییر میکندvariable-incidence
جسمی که بصورت لولایی به ملخ نصب شده که در آن زاویه برخورد گام نامیده ...variable-pitch
گیربکسهایی که در آن به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدی ...variable-ratio
توربین گازی با چند ردیف تیغه استاتورvariable-stator
پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یاخطی که بصورت محوری یا خطی نوسان ...variable-stroke
ایرفویلی که چنان لوله شده که میتوانزاویه سویپ آن را تغییر دادvariable-sweep
واریانس ، میانگین حسابی توان دومانحرافات از مقدار متوسطvariance
زاویه افقی بین امتداد مغناطیسی محل ونصف النهارهای جغرافیاییvariation
مقاومت نیمه هادی با دو الکترود که مقاومتآن به نسبت عکس ولتاژ در هر جه ...varistor
مقاومتی با ضریب دمایی منفیvarite
حلالهایی برای رزین هاvarnish
حلال نفتی شبیه نفتاvarsol
بردار ، برداری ، حاملvector
تراست هدایت شوندهvectored
تراست هدایت شوندهvectored thrust
موتور پیستونی که سیلندرهای آن در یک ردیف و بصورت مایل به یکدیگر قرارگ ...vee engine
دم پروانه ایvee tail
روغنهای نباتی که تا قبل از سال ‎ 1935 برایروغنکاری بکار میرفته اندvegetable oil
رسانه ، رسانگر ، حاملvehicle
نسبت جرم نهایی رسانگر بعد از تمام شدن یاقطع سوخت به جرم اولیه آنvehicle mass ratio
تندیvelocity
ضریب سرعتvelocity factor
میزان تغییر سرعت سیال در واحد مسافتعمود بر خط جریانvelocity gradiant
تندی پیشرفتvelocity of advance
سرعت نورvelocity of light
سرعت انتشارvelocity of propagation
موتور پیستونی که سیلندرهای آن در دوردیف مایل بشکل ‎ 7 قرار گرفته اندv-engine
مجرایی به اتمسفر ، سوراخی در مرکز چترنجات برای افزایش پایداریvent
تیغه قائم یا مایل بصورت ثابت یا لولاییدر زیر یا عقب هواپیماventral
لوله ونتوری ، کانال یا مجرایی برای جریانسیال که در گلوگاه کمترین سطح ...venturi
تارکverlex
اعتدال بهاریvernal equinox
اوج ، راس ، قلهvertex
قائمvertical
تغییر فشار اتمسفری در واحد تغییر ارتفاعvertical pressure gradient
سرعت قائمvertical speed
تیغه یا باله عمودیvertical stabilizer
دم قائمvertical tail
هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادربه برخاستن از سطح زمین معلق مان ...vertical take-off and landing
لرزشvibration
متوقف سازی ارتعاشاتvibration suppression
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرودvibrator
لرزش آکوستیکvibroacoustic
لرزش آکوستیکvibroacoustiv
ویدئو ، فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئیvideo
شتابی که از طرف زمین بر هر ذره از اتمسفراثر میکندvirtual gravity
قسمتی از نیروی اینرسی که روی جسم در حالنوسان اثر میکندvirtual inertia
تراز انرژی سیستم هسته ای داخل اتم که انرژی برانگیزش آن کمتر از کمترین ...virtual level
مجموع جرم واقعی و جرم ظاهریvirtual mass
تنش مجازیvirtual stress
دمایی که ذره ای از هوا دارا خواهد بوداگر فاقد بخار آب باشدvirtual temperature
چسبناکviscose
وسیله ای برای اندازه گیری ویسکوزیتهviscosimeter
ویسکوزیته ، چسبناکی ، ناروانیviscosity
شیر کنترل در سیستم مایعات که توسطویسکوزیته سیال فعال میشودviscosity valve
جریان جسبناک یا ناروانviscous flow
نیرو در واحد جرم یا حجم ناشی ار برشمماسی در سیالviscous force
تنش برش سیالviscous stress
قابلیت دیدvisibility
نور مرئیvisible light
تابش مرئی ، طیف مرئیvisible radiation
مرئی ساختن سیالvisualization
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشه ای یا غیر متبلورvitrifying
فاصله ناخواسته یا فضای خالی در اتصالتوسط جوشکاریvoid
حافظه داده پرداز الکترونیکی که با قطعتوان الکتریکی پاک میشود ، ماده ا ...volatile
ولت ، واحد نیروی محرکه الکتریکی درسیستم متریکvolt
آمپلیفایر ولتاژvoltage amplifier
افت ولتاژvoltage drop
بهره ولتاژvoltage gain
ولت آمپر ، واحد توان در سیستم متریکvolt-ampere
ولتمترvoltmeter
حجمvolume
بازده حجمیvolumetric efficiency
خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامدبه کل بدنه یا پوستهvolumetric loading/density
جریان حلقوی یا گردابیvortex
جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله مع ...vortex breakdown/brust
پسای جریانهای حلقویvortex drag
خطی که شدت یا تمرکز جریانهای حلقوی درآنبیشتراستvortex filament
جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی وانتقالیvortex flow
خطی که جهت آن در هر نقطه بر بردار دورانمنطبق و خطوط مماس براین خط با ...vortex line
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسطنیروهای گریز از مرکزی مختلف در حرکت ...vortex separation
لایه نازک نامحدود سیال با حرکت حلقویبینهایتvortex sheet
دنباله مرئی باقیمانده از نوک بال یاملخ و غیره ناشی از جریانهای حلقوی ...vortex trail
وسیله ای فاقد هرگونه قطعه متحرک که درآناختلاف فشار سبب ورود جریان سیا ...vortex tube
حالت کاری رتور اصلی رتور کرافت که در آنجهت جریان رتور در خلاف جریان ن ...vortex-ring state
میزان برداری دوران موضعی سیالvorticity
عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را دردو یا چند کانال مقایسه کرده و ...voter
تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوریwafer
کاهش موضعی قطر ناشیاز جریان برگشت ناپذیرحاصل از تنش در نقطه شکستwaisting
جریانهای حلقوی بالwake
دیوار ، دیوارهwall
انرژی در واحد سطح مرز مشترک بین حوزه هایمغناطیسی مختلف الجهتwall energy
جت پیش راننده متشکل از گاز ذخیره شده بافشار زیاد که قبل از بیرون راند ...warm gas thruster
روند یا زمان لازم برای سیستم به حالتپایدار در شرایط کاریwarm-up
تارwarp
پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدستآوردن پایداری عرضی و قابل کنترلwarping
ناهموار شدن سطح فلزwarting
واشرwasher
پیچش بال بطوریکه زاویه نصب آن بطرف نوککاهش یابدwash-in
مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجیموتورهای دارای توربوشارژرwaste gate
پاشیدن آب مقطر خالص به داخل سیلندر وموتور پیستونی به منظور سرد کردن م ...water injection
سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لبwater level
پایین ترین نقطه در یک سیستم که در آنآب جمع میشودwater-collecting sump
وات ، واحد توان در سیستم متریکwatt
وات ساعتwatt-hour
توان راکتیو یا غیرموثرwattless power
موجwave
باند موجwave band
پسای موجیwave drag
شکل موج تکراری در نمودار دامنه و زمانیا روی لوله اشعه کاتدیwave form
جبهه موجwave front
هادی برای تابشهای الکترومگنتیکwave guide
حرکت موجیwave motion
عدد موجwave number
نقطه می نیمم یا ماکزیمم منفی دامنه درنیمه راه بین دو قله موجwave trough
لاندا ، طول موجwavelenght (landa)
طول موجwavelengths
موج ضربه ای کوچکwavelet
فرم ضعیفWeak form
مخلوط ضعیفweak mixture
ضعیف ترین مخلوط سوخت که تحت شرایط معینمیتواند توان را بیشینه نگهداردweakest maintained
فرسایشwear
شرایط اب و هواییweather conditions
جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بالیا بدنه امتداد میابدweb
وبر ، واحد شار مغناطیسی در سیستم متریکweber
وزنweight
نسبت وزنweight ratio
بی وزنیweightlessness
بدنسازیweightlifting
قانون وین ، طول موج بیشترین شدت تابشحاصل از منبع جسم داغ با دمای مطلق ...wein law
تکه فلزی که درامتداد اتصال جوش قرارداردweld bead
جوشکاریweldbonding
روانساز جوشکاریwelding flux
میله جوشکاری ، الکرود جوشکاریwelding rod
فیلتری که در آن فیلمی از مایع که رویسطح المنت قرارگرفته مانع از عبور ...wet filter
توان یا تراست بااستفاده از مکانیزم تزریقآب یا ترکیب آب و متانلwet rating
تشتک موتور پیستونیwet sump
برخاستن از زمین با استفاده از مکانیزمتزریق آبwet take-off
وزن خالص مایعاتی که معمولا هنگام کارکردنوجود دارندwet weight
بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برایسوخت میدهدwet wing
ترمومتری که در آن جزء حساس توسط پارچه ایکه همواره با آب مرطوب نگاه دا ...wet-bulb termometere
مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهولکه توسط آن میتوان مقاومت مجهول ...wheatstone bridge
چرخwheel
ماهواره یا بخشی از آن که اغلب با سرعتکم بمنظور پایدارسازی وضعیت دوران ...wheel mode
ماهواره ای که بصورت دایره ای ساخته شده ومعمولا برای پایداری وضعیت یا ...wheel satellite
محفظه ای که یک واحد از ارابه فرود رادر حالتی که جمع شده است در خود جا ...wheel well
چرخش یا دوران جریان سیال ، گردابwhirl
نوسان شفتwhirling mode
کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکامیا استقامت آن به بیشترین مقدار ...whisker
جسم آیرودینامیکی که به هواپیما اضافه میشود و سبب بهبود توزیع حجم اریا ...whitcomb body
بدنه سفیدwhite body
کاهش دور وسیله گردنده در اثر پسای هواwindage
سیم پیچwinding
چرخش موتور خاموش توسط ملخwindmill
بالwing
مساحت بالwing area
محور بالwing axis
ساختمان اصلی بالهای مدرن استرس اسکینwing box
پسای بالwing drag
افت ناگهانی برا روی یک بالwing drop
تمایل هواپیما برای گردش در جهت حول محورطولیwing heavy
نسبت وزن کل به مساحت یالwing loading
وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیماwing position
واکنشهای بالwing reactions
ریشه بالwing root
بخش مرکزی یا پانل خارجی بالwing section
نصب بالwing setting
پوسته بالwing skin
عضو سازه ای اصلی بال در امتداد خط واصلدو سر بالwing spar
فاصله بین دو سر بالwing spread
پایه بالwing strut
تانکهای سوخت که داخل بال تعبیه شده یابخشی از بال را تشکیل میدهدwing tanks
تونل بادwing tunnel
بالچهwinglet
شهپر نوک بالwingtip aileron
انقلاب زمستانیwinter solstice
بستن تعدادی مهره یا پیچ به یکدیگر توسطسیم ایمنی برای جلوگیری از شل شد ...wire locking
دیسکی که بصورت لولایی یا صلب به عنوانمکانیزم حرکت دهنده روی شفت نصب ش ...wobble plate
پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختنفشار اولیه به سوخت قبل از استا ...wobble pump
تولیدکننده سیگنال اف ام که فرکانس آن بادامنه ثابت بالا پایین فرکانس م ...wobbulator
آلیاژی با نقطه ذوب پایین (‎ 70 درجه)wood's metal
کار ، انتقال انرژی برابر حاصلضرب نیرودر جابجایی نقطه اثر آنwork
انرژی آزاد در ترمودینامیکwork function
سیال عامل ، سیال متحرکworking fluid
بار یا نیرویی که ساختمان یا جزیی از آنهنگام کارکرد معمولی متحمل میشودworking lead
سیال متحرک یا عاملworking lead fluid
قسمتی از تونل باد که مدل یا جسم موردآزمایش در آن قرار میگیردworking section
موتور توربوجت متشکل از قسمت مرکزی آن که با کانال رم جت مجزایی احاطه ش ...wrap-round engine
پینی که در موتور رادیال دسته پیستون رابه شاتون اصلی متصل میکند ، انگش ...wrist pin
کارآوردهwrought
واحد طول معادل ‎ 0/9144 مترyard
محور گردشyaw
اتصال ستارهy-connection
محدوده ای از طیف نمایش آلات دقیق که به عنوان احتیاط و بالاتراز حد نرم ...yellow arc
نقطه شکستyield point
صفحات افقی موازی که اختلاف پتانسیل آنهاسبب انحراف قائم پرتو الکترونی ...y-plates
شیر تخلیه روغنy-valve
اتصال ستارهy-winding
hope I help you I hope I help you understand the question. Roham Hesami smile072 smile261 smile260
تصویر

نمایه کاربر
rohamavation

نام: roham hesami radرهام حسامی راد

محل اقامت: 100 مایلی شمال لندن جاده آیلستون، لستر، لسترشر. LE2

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۹/۸/۲۰ - ۰۸:۳۴


پست: 3266

سپاس: 5491

جنسیت:

تماس:

Re: چند اصطلاح هوافضا

پست توسط rohamavation »

adiabatic process تعريف : فرايندي که در طي آن هيچ گرمايي گرفته يآ داده نمي شود
معادل هاي مطرح شده : تحول آدياباتيک ، تحول با مقدار حرارت ثابت، تحول تحت انرژي ثابت،فرايند آدياباتيک ، فرايند بسته ، فرايند بي گذر، فرايند بي دررو
صورت رايج در فارسي : فرايند آدياباتيک
advection تعريف : فرايند انتقال هر خاصيت جوي تنها بر اثر حرکت در جو
معادل هاي مطرح شده : فرارفت
صورت رايج در فارسي : فرارفت
aeolian anemometer تعريف : باد سنجي مبتني بر اين اصل که ارتفاع صوت حاصل از عبور هوا از روي يک مانع تابعي است از تندي جريان
معادل هاي مطرح شده : باد سنج بادي
صورت رايج در فارسي : باد سنج بادي
Ageostrophic تعريف : مربوط به اختلاف برداري باد واقعي (يا ديدباني شده ) با باد زمينگرد
معادل هاي مطرح شده : آزمينگرد
صورت رايج در فارسي : اژئوستروفيک
air mass تعريف : توده وسيع و گسترده اي از هوا که در هر سطح افقي ، به ويژه از نظر توزيع دما و رطوبت ، تقريبا همگن است
معادل هاي مطرح شده : توده هوا
صورت رايج در فارسي : توده هوا
air meter تعريف : نوعي بادسنج آسيابي کوچک وحساس با پره هاي تخت براي اندازه گيري جريان هوا
معادل هاي مطرح شده : هواسنج
صورت رايج در فارسي : هواسنج
altimeter تعريف : ابزار تعيين فرازاي هر جسم نسبت به ترازاي ثابت
معادل هاي مطرح شده : فرازياب
صورت رايج در فارسي : فرازياب
altitude تعريف : ارتفاع يک نقطه مرتفع يا هواپيما نسبت به تراز متوسط دريا
معادل هاي مطرح شده : فراز
صورت رايج در فارسي : ارتفاع
anemoclinometer تعريف : نامي عمومي براي ابزار سنجش شيب باد نسبت به سطح افق
معادل هاي مطرح شده : باد شيب سنج
صورت رايج در فارسي : انيموکلينوميتر
anemometer تعريف : دستگاهي براي اندازه گيري تندي باد
معادل هاي مطرح شده : آنمومتر ، آنومتر ، آنه مومتر ، باد نما ، بادسنج ،دستگاه تعيين سرعت باد ، سرعت سنج باد ،سرعت سنج هوا
صورت رايج در فارسي : باد سنج
anemometry تعريف : علم مطالعه اندازه گيري و ثبت جهت و سرعت
معادل هاي مطرح شده : بادسنجي
صورت رايج در فارسي : بادسنجي
anemovane تعريف : ابزاري مرکب از باد سنج تماسي و باد نما
معادل هاي مطرح شده : باد سرعت نما
صورت رايج در فارسي : انيمووين
aneroid barograph تعريف : فشار سنج فلزي ثابت
معادل هاي مطرح شده : فشار نگار فلزي
صورت رايج در فارسي : فشار نگار فلزي
aneroid barometer تعريف : فشار سنج با محفظه فلزي که در آن هيچ مايعي استفاده نشده است
معادل هاي مطرح شده : فشار سنج فلزي
صورت رايج در فارسي : فشار سنج فلزي
anticyclone تعريف : مرکز پر فشاري که در نيمکره شمالي داراي حرکت ساعتگرد و در نيمکره جنوبي داراي حرکت پادساعت گرد است
معادل هاي مطرح شده : واچرخه ، آنتي سيکلون ، پاد چرخه ، واچرخباد، واچرخه ، واچرخه باد
صورت رايج در فارسي : آنتي سيکلون
arctic circle تعريف : خط عرض جغرافيايي 6634 شمالي
معادل هاي مطرح شده : مدار قطب شمال
صورت رايج در فارسي : مدار شمالگان
asynoptic تعريف : مربوط به کاربرد داده هاي هواشناختي به دست آمده از ديدباني همزمان ،ولي نه در زمانهاي متعارف، از منطقه اي وسيع براي ارائه تصوير جامع تقريبا لحظه اي حالت جو
معادل هاي مطرح شده : آهمديد
صورت رايج در فارسي : اسينوپتيک
backing تعريف : چرخش پادساعتگرد بردارباد بر پايه قرارداد بين الملي
معادل هاي مطرح شده : برخورد توده هوا
صورت رايج در فارسي : بک کردن
balloon ceiling تعريف : سقفي که با بالن تعيين مي شود
معادل هاي مطرح شده : سقف بالني
صورت رايج در فارسي : سقف بالني
baroclinity تعريف : حالتي از شاره که در آن سطوح فشار ثابت و سطوح چگالي ثابت يکديگر را قطع مي کنند
معادل هاي مطرح شده : کژ فشاري
صورت رايج در فارسي : کژ فشاري
barogram تعريف : آنچه با فشارنگار ثبت مي شود
معادل هاي مطرح شده : فشارنگاشت
صورت رايج در فارسي : باروگرام
barograph تعريف : فشارسنج ثابت
معادل هاي مطرح شده : فشارنگار
صورت رايج در فارسي : فشارنگار،باروگراف
barometer تعريف : ابزاري براي اندازه گيري فشار جو ََ
معادل هاي مطرح شده : فشار سنج
صورت رايج در فارسي : فشارسنج، بارومتر
barometry تعريف : علم مطالعه فشار جو
معادل هاي مطرح شده : فشارسنجي
صورت رايج در فارسي : بارومتري،فشارسنجي
barotropy تعريف : حالتي که در آن سطوح چگالي ثابت و سطوح فشار ثابت بر هم منطبق اند
معادل هاي مطرح شده : فشاروردي
صورت رايج در فارسي : فشاروردي
blizzard تعريف : وضعيتي جوي همراه با دماي پايين و بادشديد که برف بسياري را از سطح زمين بلند مي کند
معادل هاي مطرح شده : باد تند،بوران،توفان برف، سوز برف،کولاک
صورت رايج در فارسي : بوران
boundary layer تعريف : لايه اي از شاره درست در مجاورت سطح مرزي مشخص
معادل هاي مطرح شده : لايه مرزي
صورت رايج در فارسي : لايه مرزي
breeze تعريف : بادي که سرعت آن بين 2 تا 13/5 متر بر ثانيه است
معادل هاي مطرح شده : نسيم
صورت رايج در فارسي : نسيم
buoyancy تعريف : خاصيتي از جسم که آن را در سطح يک مايع شناور يا در درون شاره تراکم پذيري مانند جو معلق ممي سازد
معادل هاي مطرح شده : بالا بري ، شناوري
صورت رايج در فارسي : شناوري
capping inversion تعريف : لايه اي با پايداري ايستا بر فراز لايه مرزي جو
معادل هاي مطرح شده : وارونگي کپينگ
صورت رايج در فارسي : وارونگي کپينگ
ceiling تعريف : ارتفاع پايين ترين لايه ابر يا هر پديده جوي مانع ديد
معادل هاي مطرح شده : سقف پرواز،آسمانه، آشيانه، ارتفاع ابر ،اوج هواپيما
صورت رايج در فارسي : سقف
ceiling balloon تعريف : نوعي بالن که براي تعيين سقف به کار مي رود
معادل هاي مطرح شده : بالن ابر سنج
صورت رايج در فارسي : بالن سقفي
ceilogram تعريف : منحني تغييرات سقف ابر که بر روي کاغذ ثبت مي شود
معادل هاي مطرح شده : سقف نگاشت
صورت رايج در فارسي : سقف نگاشت
ceilograph تعريف : وسيله اي که نمودار ارتفاع پا يه ابر را رسم مي کند
معادل هاي مطرح شده : سقف نگار
صورت رايج در فارسي : سقف نگار
ceilometer تعريف : ابزار اندازه گيري سقف در هواشناسي
معادل هاي مطرح شده : سقف سنج
صورت رايج در فارسي : سيلومتر
circulation تعريف : حرکت يا شارش يک شاره روي سطح يا درون حجمي معين
معادل هاي مطرح شده : جريان ، گردش
صورت رايج در فارسي : گردش
climate تعريف : شرايط آماري دراز مدت وضع هوا
معادل هاي مطرح شده : اقليم ، آب و هوا
صورت رايج در فارسي : آب و هوا ، اقليم
climatology تعريف : مطالعه ي علمي اقليم يا آب و هوا
معادل هاي مطرح شده : اقليم شناسي ، آب و هوا شناسي
صورت رايج در فارسي : اقليم شناسي
contact anemometer تعريف : باد سنجي که با قطع و وصل هاي الکتريکي متوالي در مدتي معين تندي باد را اندازه گيري
معادل هاي مطرح شده : باد سنج تماسي
صورت رايج در فارسي : باد سنج تماسي
cup anemometer تعريف : باد سنجي مکانيکي با محور چرخش قائم
معادل هاي مطرح شده : باد سنج فنجاني
صورت رايج در فارسي : باد سنج فنجاني
cyclone تعريف : مرکز کم فشاري که در نيم کره شمالي داراي حرکت پادساعت گرد و در نيم کره جنوبي داراي حرکت ساعت گرد است
معادل هاي مطرح شده : باد موسمي ، تند باد ، توفان ،جداکن گردبادي ،چرخ باد ، چرخانه ، چرخ باد ، چرخش دهنده ، چرخند ، چرخه ، چرخه باد ، سايکلون ، سيکلون
صورت رايج در فارسي : سيکلون ، چرخ باد
diamond dust تعريف : ذرات بسيار ريز بلور يخ که از آسمان ظاهرا بدون ابر مي ريزد
معادل هاي مطرح شده : غبار يخ
صورت رايج در فارسي : کريستال يخ
down straem تعريف : راستايي که شاره در آن جهت حرکت مي کند
معادل هاي مطرح شده : جريان سو
صورت رايج در فارسي : پايين دست، جريان سو، دان استريم
down stream تعريف : راستائي که شاره در آن جهت حرکت مي کند
معادل هاي مطرح شده : جريان سو
صورت رايج در فارسي : پائين دست
down wind تعريف : راستايي که باد در آن جهت حرکت مي کند
معادل هاي مطرح شده : به سمت باد
صورت رايج در فارسي : دان ويند
drizzle تعريف : باراني که قطر قطرات آن کمتر از 0/5 ميليمتر است0
معادل هاي مطرح شده : آهسته باريدن ، باران ريز ، نم نم باران ، باران نم نم ،،ريز بار ، ريزباران ، نرمه باران ،ريزه باران
صورت رايج در فارسي : نرمه باران ، ريز باران
droplet تعريف : ذرات کروي بسيار کوچکي از هر نوع مايع، به ويژه آب
معادل هاي مطرح شده : قطرک
صورت رايج در فارسي : قطره، قطرک
dust 1 تعريف : مواد جامد کوچک نامنظم معلق درجو اغلب با ابعاد ميکروسکوپي
معادل هاي مطرح شده : گردوخاک
صورت رايج در فارسي : گردوخاک، گردوغبار
dust devil تعريف : تنوره خاک کاملا رشد يافته معمولا کوتاه مدت
معادل هاي مطرح شده : تنوره ديو ، گردباد
صورت رايج در فارسي : تنوره ديو
dust haze تعريف : غبار حاصل از وزش باد در هوا
معادل هاي مطرح شده : گرد غبار
صورت رايج در فارسي : گرد غبار
dust horizon تعريف : سطح بالايي لايه گردوخاک حاصل از وارونگي دما در سطوح پايين
معادل هاي مطرح شده : خاک افق
صورت رايج در فارسي : افق گردوخاک
dust whirl تعريف : ستوني از هوا با چرخش سريع مارپيچي بر روي زمين خاکي خشک که گرد و خاک و ديگر مواد سبک را با خود حمل مي کند
معادل هاي مطرح شده : تنورک ، گرد باد
صورت رايج در فارسي : تنوره خاک
duststorm تعريف : باد شديدي که به سبب بلند کردن گردوخاک به هوا ديد افقي را به کمتر از 1000 متر مي رساند
معادل هاي مطرح شده : توفان گردوخاک، توفان خاکي
صورت رايج در فارسي : توفان خاک
dustwell تعريف : چاله حاصل از گرم شدن ذرات ريز تيره سياه روي يخ بر اثر تابش خورشيد و فرورفتن آنها در يخ
معادل هاي مطرح شده : گرد چال
صورت رايج در فارسي : داست ول
electrometeor تعريف : جلوه اي شنيداري يا ديداري از الکتريسيته جو
معادل هاي مطرح شده : برق شهاب
صورت رايج در فارسي : پديده هاي الکتريکي، برق شهاب
elevation تعريف : فاصله قائم هر نقطه بر روي سطح زمين نسبت به تراز متوسط دريا
معادل هاي مطرح شده : ارتفاع
صورت رايج در فارسي : ارتفاع
equator تعريف : دايره عظيمه فرضي صفر درجه عرض جغرافيايي در سطح زمين با فاصله مساوي از دو قطب که نيمکره شمالي را ازنيمکره جنوبي جدا مي کند
معادل هاي مطرح شده : استوا ، خط استوا
صورت رايج در فارسي : استوا
estimated ceiling تعريف : يکي از انواع سقف است که با شيوه هاي مختلف تخمين زده مي شود
معادل هاي مطرح شده : سقف تخميني
صورت رايج در فارسي : سقف تخميني
float barograph تعريف : نوعي فشار سنج ثبات با شناوري کوچک
معادل هاي مطرح شده : فشار نگار شناور
صورت رايج در فارسي : فشار نگار شناور
fog تعريف : آب شهابي حاصل از تجمع قطرکهاي مرئي آب معلق در هوا
معادل هاي مطرح شده : مه
صورت رايج در فارسي : مه
fog patches تعريف : بخشهاي کوچک مه با گسترش قائم کم که ديد افقي را کاهش مي دهد
معادل هاي مطرح شده : مه تکه تکه
صورت رايج در فارسي : مه تکه تکه
front تعريف : منطقه گذر بين دو توده هوابا چگالي مختلف
معادل هاي مطرح شده : جبهه
صورت رايج در فارسي : جبهه
frost 1 تعريف : لايه پرزدار بلورهاي يخ روي هر جسم سرد
معادل هاي مطرح شده : برف ريزه ، سرما
صورت رايج در فارسي : شبنم يخ زده
frost 2 تعريف : شرايطي که در آن دماي سطح زمين و اشياي روي آن به زير نقطه انجماد مي رسد
معادل هاي مطرح شده : يخبندان
صورت رايج در فارسي : يخبندان
frozen ground تعريف : زميني که رطوبت خاک آن بيشتر به يخ تبديل شده است
معادل هاي مطرح شده : زمين منجمد
صورت رايج در فارسي : خاک يخزده
general circulation تعريف : حرکت هاي بزرگ مقياس کج
معادل هاي مطرح شده : گردش عمومي جو
صورت رايج در فارسي : گردش کلي
geostrophic تعريف : مربوط به توازن ميان مؤلفه هاي نيروهاي کوريوليس و نيروي گراديان فشار
معادل هاي مطرح شده : زمينگرد
صورت رايج در فارسي : ژئوستروفيک،زمينگرد
glaze تعريف : يخ نازک عموما صاف و شفاف روي سطوح اجسام، حاصل از انواع بارش
معادل هاي مطرح شده : يخشه، يخ شيشه
صورت رايج در فارسي : يخ شيشه
glaze ice تعريف : پوششي از يخ معمولا شفاف و هموار
معادل هاي مطرح شده : يخ شفاف
صورت رايج در فارسي : يخ شفاف
glazed frost تعريف : پوششي از يخ عمومّْا صاف و شفاف ولي معمولا داراي حباب هوا
معادل هاي مطرح شده : هسر شيشه اي ،يخ پوشه شفاف
صورت رايج در فارسي : کليرآيسينگ، يخ شفاف
glazed frost تعريف : پوششي از هسر معمولا شفاف و هموار
معادل هاي مطرح شده : يخ شيشه اي
صورت رايج در فارسي : يخ شيشه اي
Gust تعريف : افزايش ناگهاني و کوتاه مدت سرعت باد
معادل هاي مطرح شده : جست
صورت رايج در فارسي : گاست
hailstone تعريف : تکدانه تگرگ به قطر 5 ميليمتر تا 15 سانتيمتر و بندرت بيشتر ، به شکل کروي يا مخروطي يآ نامنظم
معادل هاي مطرح شده : تگرگ ، سنگريزه
صورت رايج در فارسي : دانه تگرگ
haze تعريف : ذرات ريز گردوخاک يا نمک پراکنده در بخشي از جو
معادل هاي مطرح شده : غبار
صورت رايج در فارسي : غبار مه، غبار
height تعريف : فاصله قائم هر نقطه تا سطح زمين نسبت يا هر ترازمبنا
معادل هاي مطرح شده : ارتفاع
صورت رايج در فارسي : ارتفاع
hoarfrost تعريف : قشري از بلورهاي يخ در هم رفته ، با نهشت مستقيم روي اشياي کوچک
معادل هاي مطرح شده : برفک
صورت رايج در فارسي : شبنم منجمد
humidity تعريف : معياري براي مقدار بخار آب موجود در هوا
معادل هاي مطرح شده : رطوبت ، نم
صورت رايج در فارسي : رطوبت
hydrometeor تعريف : هر محصول تبديل بخار آب به آب يا يخ در جو
معادل هاي مطرح شده : آب شهاب
صورت رايج در فارسي : پديده هاي آبدار، هيدروميتئور
ice pellets 1 (PL) تعريف : دانه هاي گرد و شفاف يخ ،حاصل از يخ بستن قطره هاي باران يا دوباره يخ بستن پرک هاي برف آب شده در نزديکي سطح زمين
معادل هاي مطرح شده : گويچه يخ
صورت رايج در فارسي : يخدانه ،گويچه يخ
ice pellets 2 (PL) تعريف : نوعي بارش، متشکل از ذرات يخ شفاف يا نِم شفاف به قطر 5 ميليمتر يا کمتر
معادل هاي مطرح شده : رِيزتگرگ
صورت رايج در فارسي : ريز تگرگ
Inversion تعريف : انحراف از روند طبيعي نمايه قائم يک فراسنج جوي
معادل هاي مطرح شده : وارونگي
صورت رايج در فارسي : وارونگي،اينورژن
isentropic mixing تعريف : فرآيند آميختگي جوي در سطح همدرگاشت
معادل هاي مطرح شده : آميختگي همدرگاشت
صورت رايج در فارسي : آميختگي همدرگاشت
isentropic surface تعريف : سطحي در فضا با دماي پتانسيلي ثابت يا يکسان
معادل هاي مطرح شده : سطح همدرگاشت
صورت رايج در فارسي : سطح همدرگاشت
isopycnic line تعريف : خطي با چگالي ثابت
معادل هاي مطرح شده : خط هم چگال
صورت رايج در فارسي : خط هم چگال
isoster تعريف : خطي با حجم ثابت
معادل هاي مطرح شده : خط هم حجم ويژه
صورت رايج در فارسي : خط هم حجم ويژه
lapse rate تعريف : کاهش هر متغير جوي با ارتفاع
معادل هاي مطرح شده : آهنگ کاهش
صورت رايج در فارسي : آهنگ کاهش
lithometeor تعريف : ذرات خشک بسيار ريز معلق در هوا
معادل هاي مطرح شده : سنگ شهاب
صورت رايج در فارسي : پديده هاي خاکدار ، ليتو ميتئور
manometer تعريف : دستگاهي براي اندازه گيري اختلاف فشار (گازها و مايعات)
معادل هاي مطرح شده : فشارسنج،شاره فشارسنج
صورت رايج در فارسي : مانومتر ، فشارسنج
mesocyclone تعريف : تاوه اي با چرخش چرخندي به قطر 2 تا 10 کيلومتر ، در توفانهاي همرفتي
معادل هاي مطرح شده : مقياس متوسط
صورت رايج در فارسي : سيکلون مقياس متوسط
mesoscale تعريف : مربوط به پديده هايي جوي با گسترش افقي چند کيلومتر تا چند صد کيلومتر
معادل هاي مطرح شده : مقياس متوسط
صورت رايج در فارسي : مقياس متوسط
meteor تعريف : پديده هواشناختي مرئي در جو
معادل هاي مطرح شده : شهاب
صورت رايج در فارسي : شهاب
midlatitudes تعريف : منطقه هايي با آب و هواي معتدل در نيمکره ، ميان عرض هاي جغرافيايي 35 و55 درجه شمالي و جنوبي
معادل هاي مطرح شده : ميانگان
صورت رايج در فارسي : ميانگان
mist تعريف : آب شهابي قابل رويت و نزديک به سطح زمينحاصل انبوهش قطرکهاي بسيار ريز [ب معلق در هوا
معادل هاي مطرح شده : تنک مه
صورت رايج در فارسي : مه رقيق
moisture تعريف : اصطلاحي عمومي در هواشناسي براي بيان محتواي بخار آب جو يا مقدار ماده آب موجود در حجم معيني از هوا
معادل هاي مطرح شده : بخار ، رطوبت
صورت رايج در فارسي : رطوبت
partial fog تعريف : پديده اي که در آن مه بخش قابل توجهي از يک منطقه بويژه فرودگاه را مي پوشاند
معادل هاي مطرح شده : مه جزئي
صورت رايج در فارسي : مه جزئي
photographic barograph تعريف : فشار سنج جيوه اي که به گونه اي تنظيم شده است که مکان سطح هلالي بالا يا پائين ستون جيوه به روش عکاسي سنجيده مي شود
معادل هاي مطرح شده : فشار نگار تصويري
صورت رايج در فارسي : فشار نگار تصويري
photometeor تعريف : پديده هاله اي به شکل حلقه ، کمان ، ستون ،يا لکه روشن حاصل از شکست بازتاب نور به وسيلهبلور هاي يخ معلق در جو
معادل هاي مطرح شده : شيد شهاب و نور شهاب
صورت رايج در فارسي : پديده هاي نوري ، فوتو ميتئور
precipitation تعريف : تمام اشکال ذرات آبي که به حالت مايع يا جامد در جو تشکيل مي شود و به سطح زمين مي ريزد
معادل هاي مطرح شده : بارش
صورت رايج در فارسي : بارندگي،بارش
pressure altimeter تعريف : فشارسنجي فلزي که در آن فشار هوا به فرازا تبديل مي شود
معادل هاي مطرح شده : فرازياب فشاري
صورت رايج در فارسي : فرازياب فشاري
propeller anemometer تعريف : باد سنجي چرخشي با محور افقي که پروانه آن داراي تيغه هاي تابدار است
معادل هاي مطرح شده : باد سنج پروانه اي
صورت رايج در فارسي : باد سنج پروانه اي
ridge تعريف : ناحيه اي کشيده در جو زمين با فشار هواي نسبتا زياد
معادل هاي مطرح شده : بر آمدگي ، پشته
صورت رايج در فارسي : پشته
sandstorm تعريف : باد شديدي که ذراتي به ابعاد 0/08 تا 1 ميليمتر را از زمين بلند مي کند
معادل هاي مطرح شده : توفان شن ، توفان ماسه، توفان ريگ ،سه باد
صورت رايج در فارسي : توفان شن
shallow fog تعريف : مه اي با ضخامت تا دو متر از سطح زمين با ديد افقي 1000 متر يا بيشتر
معادل هاي مطرح شده : مه کم عمق
صورت رايج در فارسي : مه کم عمق
shower تعريف : بارشي از ابر همرفتي همراه با آغاز و پايان ناگهاني و تغيير سريع در شدت
معادل هاي مطرح شده : رگبار
صورت رايج در فارسي : رگبار
sleet2 تعريف : نوعي بارش
معادل هاي مطرح شده : برف و باران
صورت رايج در فارسي : برف و باران
snow grains تعريف : نوعي بارش، متشکل از ذرات يخ کدر و سفيد رنگ بسيار ريز به قطر 1 ميليمتر
معادل هاي مطرح شده : برف دانه،پژ
صورت رايج در فارسي : برفدانه
snow pellets تعريف : بارشي متشکل از ذرات يخ سفيد ، کدر و تقريبا گرد
معادل هاي مطرح شده : گويچه هاي برفي
صورت رايج در فارسي : گويچه برف
sonic anemometer تعريف : باد سنجي که به کمک خواص امواج صوتي بادبرد سرعت باد را مي سنجد
معادل هاي مطرح شده : باد سنج صوتي
صورت رايج در فارسي : باد سنج صوتي
squall تعريف : بادي شديد با آغاز ناگهاني و تداومي در حد دقيقه و پاياني تقريبا ناگهاني
معادل هاي مطرح شده : تندوزه ، تندوز ،تندوزنده
صورت رايج در فارسي : اسکوال
steam تعريف : بخاري که دماي آن بالا تر از نقطه جوش باشد
معادل هاي مطرح شده : بخار
صورت رايج در فارسي : بخار آب
subantarctic تعريف : کمربند باريکي درست در شمال مدار جنوبگان
معادل هاي مطرح شده : گرد جنوبگان
صورت رايج در فارسي : جنب منطقه منجمد جنوبي
subarctic تعريف : منطقه هايي درست در جنوب مدار شمالگان
معادل هاي مطرح شده : زير قطبي ، گرد شمالگان
صورت رايج در فارسي : جنب منطقه منجمد شمالي
subtropics تعريف : کمربندي در هر نيمکره ، به تقريب ميان 23/5 و 35 عرض جغرافيايي
معادل هاي مطرح شده : نواحي زير استوايي
صورت رايج در فارسي : جنب حاره
synoptic تعريف : مربوط به کابرد داده هاي هواشناختي به دست آمده از ديدباني همزمان
معادل هاي مطرح شده : هم نظر
صورت رايج در فارسي : سينوپتيک
thermal wind تعريف : آهنگ تغيير قائم باد زمينگرد
معادل هاي مطرح شده : باد حرارتي
صورت رايج در فارسي : باد گرمائي ، باد حرارتي
thunderstorm تعريف : طوفاني محلي همواره ناشي از ابر کومه اي بارا، همراه با رعد و برق و معمولا با باران سنگين جست باد قوي و گاه تگرگ
معادل هاي مطرح شده : توفان تندري
صورت رايج در فارسي : توفان رعد و برق
tilted trough تعريف : ناوه کج شده با ارتفاع
معادل هاي مطرح شده : تراف کج
صورت رايج در فارسي : تراف کج
TORNADO تعريف : ستون هواي به شدت چرخان آويخته از ابر کومه اي بارا
معادل هاي مطرح شده : پيچند ، پيجند باد
صورت رايج در فارسي : تورنادو
tropics 1 تعريف : منطقه ميان مدارهاي راس السرطان و راس الجدي
معادل هاي مطرح شده : استوايي ، مدارات
صورت رايج در فارسي : مدارگان ، حاره
tropics 2 تعريف : هر بخشي از زمين يا اقليم حاره اي گرم و مرطوب
معادل هاي مطرح شده : منطقه استوا
صورت رايج در فارسي : گرمسيري
trough تعريف : ناحيه اي کشيده در جو زمين با فشار نسبتا کم
معادل هاي مطرح شده : ناو ، باريکه
صورت رايج در فارسي : ناوه
upstream تعريف : راستايي مخالف جهت حرکت شاره
معادل هاي مطرح شده : رو به بالا
صورت رايج در فارسي : بالا دست، پاد جريان (سو)، آپ استريم
upwind تعريف : راستايي مخالف جهت حرکت باد
معادل هاي مطرح شده : بادبالا
صورت رايج در فارسي : آپ ويند
veering تعريف : چرخش ساعتگرد بردار باد بر پايه قرارداد بين المللي
معادل هاي مطرح شده : گشت ،تغيير جهت باد،تغيير در جهت موافق باد
صورت رايج در فارسي : ويرکردن
virtual temperature تعريف : دماي هواي خشکي که چگالي و فشار آن برابر بافشار و چگالي نمونه هواي مربوط مي باشد
معادل هاي مطرح شده : دماي مجازي
صورت رايج در فارسي : دماي مجازي
waterspout تعريف : پيچندي که بر روي دريا شکل مي گيرد
معادل هاي مطرح شده : ديو باد دريايي
صورت رايج در فارسي : واتراسپات
weather تعريف : هوا
معادل هاي مطرح شده : هوا-آب و هوا
صورت رايج در فارسي :
weight barograph تعريف : فشار سنج وزني ثابت
معادل هاي مطرح شده : فشار نگار وزني
صورت رايج در فارسي : فشار نگار وزني
weight barometer تعريف : فشار سنجي جيوه اي که فشار جو را با وزن کردن جيوه در ستون شيشه اي يا کيسه اي ثبت مي کند
معادل هاي مطرح شده : فشار سنج وزني
صورت رايج در فارسي : فشار سنج وزني
wet air تعريف : هوا در حالت اشباع از بخار آب
معادل هاي مطرح شده : هواي مرطوب
صورت رايج در فارسي : هواي تر
wet-bulb temperature تعريف : دمايي که بسته هوا در شرايط بي دررو وفشارثابت بر اثر سرمايش ناشي از تبخير تا نقطه اشباع کسب مي کند
معادل هاي مطرح شده : دماي تر
صورت رايج در فارسي : دماي تر
whirlwind تعريف : اصطلاحي عمومي براي ستون هواي کوچک مقياس چرخان
معادل هاي مطرح شده : گرد باد
صورت رايج در فارسي : ويرل ويند ،گرد باد
widespread dust تعريف : ذرات ريز گرد و خاک معلق در هوا که از زمِن برخواسته و در منطقه اي پهناور پخش شده باشد
معادل هاي مطرح شده : گرد و خاک گسترده
صورت رايج در فارسي : گرد و خاک گسترده
windmill anemometer تعريف : باد سنجي پره دار و چرخشي که محور چرخش آن افقي است
معادل هاي مطرح شده : باد سنج آسياب بادي
صورت رايج در فارسي : باد سنج آسياب بادي
windvane تعريف : ابزاري براي نشان دادن سمت باد
معادل هاي مطرح شده : باد نما
تصویر

نمایه کاربر
rohamavation

نام: roham hesami radرهام حسامی راد

محل اقامت: 100 مایلی شمال لندن جاده آیلستون، لستر، لسترشر. LE2

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۹/۸/۲۰ - ۰۸:۳۴


پست: 3266

سپاس: 5491

جنسیت:

تماس:

Re: چند اصطلاح هوافضا

پست توسط rohamavation »

Aerodynamicsآيروديناميک: مبحث حرکت هوا و نيروهاي ناشي از آنحرکت يک جسم مانند بال پاراگلايدر در هوا
Acpul اکپول: موسسه گواهي استاندارد گلايدر فرانسه
Activeflying آکتيو فلاينگ : پرواز موثر-حس دائمي فرامين-نگه داشتن مداوم فشار و حفظ ايستايي کاناپي-
Afnor افنور : موسسه گواهي استاندارد گلايدر فرانسه
A.G.L اي.جي.ال : بالاتر از سطح زمين
Air bag اير بگ: کيسه هواي محافظ
Air foil اير فويل: بال واره - سطح منحني طراحي شده جهت ايجاد نيروي برا (بالارونده) در حين حرکت در هوا
Air mass اير مس: حجم همگن و يکپارچه هوا مانند پشت جبهه هواي سرد و يا جبهه گرم
Air speed اير اسپيد : سرعت هوايي - سرعت بال در ميان هوا
Altimeter آلتي متر: ابزار اندازه گيري ارتفاع از سطح يک نقطه از پيش تعيين شده
Alto آلتو: اصطلاحي است پيشوندي به معناي بالا مرتبط با ابرهاي با ارتفاع 6500 الي 20000 پا
Angle of Attack انگل آو اتک :زاويه حمله(زاويه بين وتر بال و مسير باد نسبي) زاويه محور فرضي يک ايرفول با باد روبرو يا باد نسبي ايجاد ميکند
A-risers اي رايزرز : جلوترين تسمه اي که به بندهاي آ که به لبه جلو بال هدايت ميشوند متصل است
Aspect Ratio آسپکت رشيو : نسبت طول دوسر بال به طول وتر آن
Attitude آتيتيود : حالت . قرار وصفي بال در هوا زاويه بين محور فرضي بال با خط افق
Bank Angle بنک انگل : زاويه بنک - زاويه غلت گردشي - زاويه کجي زاويه اي که يک بال در هنگام گردش حول محور طولي با افق ميسازد
Best Glide Speed بست گلايد اسپيد : بهترين سرعت سرش - سرعت هوايي که بهترين نسبت سرش در هوا را ايجاد ميکند
Big Ears بيگ ايرز : مانور گرفتن و جمع کردن گوشه هاي بال جهت نزول سريعتر-
Camber کمبر : انحناي بالا و پايين مقطع بال - ميزلن خمش سطح يک بال واره-
Canopyکانوپي : جزء بال يک پاراگلايدر-
Cap Cloud کپ کلاود : ابر عدسي شکل کلاه مانندي که روي قله يک کوه بلند به واسطه جريانهاي بالا رونده اطراف قله ايجاد شده است
Carabinerکارابينر : حلقه بيزي شکل يا تخم مرغي شکل اتصال هارنس به رايزرها
Cardinal speeds - Stallspeed Minimum - Sink speed Best glide - Speed best Maneuvering speed کاردينال اسپيدز : سرعتهاي مهم و اساسي سرعت هاي اصلي: مانند سرعت واماندگي -سرعت حداقل نزول - بهترين سرعت سرش و بهترين سرعت مانور
Cellsسل : احجام درون يک بال که توسط ديواره ها و سطح بالايي و پاييني يک بال از يکديگر مشخص و جدا شده اند
CENسن : موسسه گواهي استاندارد گلايدر اروپا-25
Center of Gravity سنتر آو گراويتي : مرکز ثقل- نقطه اي در امتداد محور يک بال جاييکه وزن يک خلبان در آنجا قرار گرفته است
Center of pressureسنتر آو پرشر : مرکز فشار- نقطه اي در امتداد يک ايرفويل يا بال که محل تلاقي نيروهاي آيروديناميک ميباشد و در آن نقطه ها نيروهايي متمرکز شده اند و يا به تعادل ميرسند
Chest Strap چست استرپ : بند سينه- تسمه جلوي سينه
Chordکورد : وتر بال - اندازه بين لبه حمله (جلويي) تا لبه فرار(عقبي) يک بال
Cirrus cloudsسيروس کلودز : ابرهاي گسترده و پر مانند که داراي ارتفاع بالاي 20/000 پا مي باشند - ابرهاي سيروس
Civlسيول : کميته بين المللي پرواز آزاد - موسسه بين المللي پاراگلايدر
Cloud Base کلاود بيس : پايه ابر سطح زيرين ابرهاي کومولوس يا ابرهاي خوابيده که در حال ميعان هستند و به نقطه شبنم رسيده اند
Cloud Streetکلاود استريت : يک رديف ابرهاي کومولوس که مانند بزرگراهي براي بالا رفتن يا ليفت گرفتن در کنار هم قرار دارند
Cold frontکولد فرانت : جبهه سرد لبه پيشين و جلو رونده يک توده هوايي سرد
Control Lines کنترل لاينز : فرامين-بندهايي که از دستگيره هاي فرامين تا پشت بال امتداد ميابند و براي کنترل بال به کار برده ميشوند
Convectionکان وکشن : بالا رفتن حبابهاي گرم يا ستونهاي گرما در هوا - ترمال
Convergenceکانورجنس : تقرب و همگرايي در جريان هوايي که غالبا ايجاد جريانهاي بالارونده يا ليفت مينمايد
Coordinated Turns کوردينيتد ترنز : چرخش هاي هماهنگ و موزون - چرخشهايي با ميزان صحيح فشار در فرامين که ايجاد لغزش به خارج در دور زدن و يا واماندگي ننمايد
Coriolis Effect .کوريوليس افکت : نيروي کوريوليس -چرخش باد به خاطر نيروي گردش و چرخيدن زمين (به سمت راست در قطب شمال)
Crabbingکريبينگ : کراب گرفتن - حرکت خرچنگ وار - از پهلو حرکت کردن - پرواز در باد با سمتي متفاوت از حرکت رو به جلو به علت فشار وارده از پهلو توسط باد
Crosswindsکراس ويندز : باد از پهلو وزش باد در جهتي متقاطع با مسير پرواز
Cumulus Clouds کومولوس کلاودز : ابرهاي کومولوس - ابرهاي آشفته و درهم - پنبه اي شکل که در اثر جريانهاي ترمال بالارونده ايجاد شده است
Cumulonimbus Clouds کومولونيمبوس کلاودز : ابرهاي کومولونيمبوس - ابرهاي کومولوس رشد يافته که سياه ميشوند و ايجاد طوفان صاعقه رعدوبرق و باران مينمايند
Deep Stallديپ استال : واماندگي عميق - نزول مداوم و عمودي يک گلايدر در وضعيت واماندگي که بعضا به آن پاراشوتيج نيز ميگوييم
DHVد-ها-و : موسسه گواهي استاندارد گلايدر آلمان
Downslope Winds داون اسلوپ ويندز : بادهاي در حال وزش در پاي يک سراشيبي که معمولا در يک بعدازظهر سرد ايجاد ميشوند (بادهاي کاتاباتيک)
Downwind داون ويند : جهتي که در سمت آن يا به سمت آن باد ميوزد
Downwind Legدان ويند لگ : ضلع پشت به باد
Downdraft دان درفت : باد در حرکت به طرف پايين
Drag درگ : پسا-نيروي پسا - نيروي مقاوم در برابر کشش - انرژي از دست رفته يک گلايدر به واسطه برخورد و مقابله با هوا
Dynamic Pressure دايناميک پرشر : فشار ديناميکي- فشار محسوس روي يک بال به واسطه حرکت در هوا
Figure 8 Set Upفيگور ايت ست آپ : تقرب براي نشستن در منطقه فرود با به کار گيري شکل 8 انگليسي در جهت رو به باد
Final Leg فاينال لگ : آخرين بخش رو به باد يک وسيله پروازي براي به زمين نشستن
Flaringفليرينگ : فلر کردن- کشيدن فرامين به طور کامل براي افزايش حداکثر زاويه حمله در هنگام نشستن به منظور پيشگيري از حرکت به جلو
Flight Plan فلايت پلن : نقشه پروازي - برنامه پروازي- يک سلسله اعمال و رفتار و مسير پروازي که قبل از شروع پرواز براي آنها برنامه ريزي به عمل آمده است
Form Drag فرم درگ : پساي ايجاد شده به واسطه بندها هارنس و خلبان در تقابل با باد
Forward Inflationفوروارد اينفليشن : به اهتزاز در آوردن بال در حالت صورت رو به باد و دور از کاناپي
Frontal Fold فرانتال فولد : جمع شدگي لبه حمله و جلويي بال
Full Stall فول استال : واماندگي کامل - جمع شدن بال و نزول سريع به واسطه زياد کشيدن فرامين
G Forces (G's or Gees)جي فورس : نيروي جي – افزايش ظاهري وزن در پرواز در حالت دور زدن و چرخش روي يک خط و محور خميده
Glide Angle گلايد انگل : زاويه پرواز - زاويه بين مسير گلايدر و خط افق
Glide Path گلايد پت : مسير پرواز يک گلايدر
Glider گلايدر : هواسر - هواپيماي بدون موتور - هواپيما يا هرگونه دستگاه پرنده هوايي که تنها به واسطه نيروي وزن به حالت پرواز باقي ميماند
Glide Ratio گلايد رشيو : نسبت سرش - نسبت بين فاصله طي شده به جلو به فاصله سقوط يا نزول کرده
Ground Speed گراوند اسپيد : سرعت زميني يک گلايدر روي زمين - اين سرعت با سرعت هوايي در زمانيکه بادي وجود داشته باشد متفاوت است
Gross Weight گراس ويت : وزن ناخالص- کل وزن يک گلايدر - حداکثر وزن مجاز پروازي يک گلايدر
Gust گاست : بادي که افزليش و کاهش ميابد - هواي منقلب
Handling هندلينگ : کارآيي- سرعت واکنش يک گلايدر به يک داده کنترلي
Harness هارنس : يک سيستم تعليق که خلبان را به کاناپي اتصال و از وي محافظت ميکند
Heading هدينگ : سمت گيري- مسير هدف پرواز يک هواپيما - زاويه بين خط افق با محور طولي هواپيما
Head Wind هد ويند : باد روبرو و در خلاف جهت هدينگ
Induced Drag اينديوس درگ : پساي القايي-پساي توليد يا برا - پساي ايجاد شده روي يک بال به علت عبور هوا از بدنه
Inflationاينفليشن :به اهتزاز در آوردن بال با کشيدن به جلو جهت پر نمودن درون آن از هوا
Isobarsايزوبار : خطوط اتصال نقاط هم فشار روي يک نقشه هواشناسي - باد معمولا از خطوط ايزوبار پيروي ميکند -فشار ثابت-هم فشار
Instabilityآينس تبيليتي : بي تعادلي-ناپايداري-نوسان هواپيما يا بال - گرايش براي خارج شدن از کنترل و نياز به يک فرمان جهت حفظ پايداري
Intermediate Syndrome آينترمديت سيندرم : عوارض وعلائم مشخص اعتماد بنفس و خودباوري کاذب پس از رسيدن به سطح و مرحله متوسط
Inversion اينورژن : وارونگي - توده هوا که دماي آن متناسب با ارتفاع کاهش نميابد و به همين علت ترمال بالارونده ايجاد نميشود
Kitingکايتينگ : به اهتزاز در آوردن کاناپي و کنترل کامل و صحيح آن در باد
Landing Approach لندينگ اپروچ :قالب به کار برده شده براي يک فرود در تمام مسير تا نقاط فرود
Landing Zone لندينگ زون : محيط باز جهت فرود
Laps Rateلپس ريت : برشهاي طولي و مقاطع هوا از سطح زمين به بالا
L/D Lift/Drag ال/دي-ليفت درگ : نسبت برا به پسا -نسبت سرش در هواي ساکن
Leading Edge ليدينگ اج : پيشترين و جلوترين قسمت يک بال
Lenticulare Cloud لنتيکولار کلاود : ابرهاي عدسي شکل تشکيل شده توسط يک موج هوا
Leg Straps لگ استرپ : بندهاي پا
Lift ليفت : برا-نيروي آيروديناميکي بالارونده يک بال واره-هواي بالارونده که توسط خلبانان از آن جهت صعود استفاده ميشود
Local Windsلوکال ويندز : بادهاي محلي -بادهاي ايجاد شده بوسيله عوامل گرمازا که در يک مکان محدود شکل ميگيرند و گسترش مي يابند
Lockoutلاک اوت : بيرون افتادن از لبه يک ترمال در هنگام ترمال گيري
Log Book لاگ بوک : دفترچه ثبت پرواز و دستاوردهاي ناشي از آن
Maneuvering Speed مانوورينگ اسپيد : سرعت مانور - سرعت هوايي پرواز که اجازه بهترين عکس العمل را به بال ميدهد
Maximum Glide Ratio ماکزيمم گلايدر شيو : بهترين نسبت سرش ممکن در يک بال
Mean Camberمين کمبر : متوسط منحني . ميانگين خمش . انحناي يک خط ترسيم شده بين سطح بالايي و پاييني ايرفويل يا بال
Minimum Sink Rate مي نيمم سينک ريت : کمترين حد نزول -سرعت هوايي پرواز که اجازه کمترين نزول بال را ميدهد
M.S.L (Mean Sea Level)ام.اس.ال - مين سي لول : ارتفاع از معدل سطح دريا
Mylar ميلار : نوعي پلي استر خشک و قوي وغير قابل انعطاف
Parachutageپاراشوتيج : حالت واماندگي عميق
Parasit Drag پارازيت درگ : همه نوع پسا و مقاومت به استثناي پساي القايي
Penetration پنتريشن : نفوذ-رسوخ-پيشروي بال
Pitchپيچ : حرکت يک بال در حالتي که جلوي بال متمايل به بال و پايين ميشود - دوران حول محور عرضي
P.L.F (Parachutage Landing Fall) پي.ال.اف -پاراشوتيج لندينگ فال : روش به زمين افتادن با چرخش و گردش چتر بازي
Preflight Control پري فلايت کنترل : کنترل جامع و همه جانبه همه عوامل و قطعات قبل از پرواز
Prelaunch Check پري لانچ چک : کنترل مهمترين نکات لحظه قبل از به هوا برخواستن
Profeel پرو فيل : برش طولي يک ايرفويل . مقطع يک بال
Profeel Drag پرو فيل درگ : پساي ايجاد شده تنها توسط بال
Quick linksکوئيک لينکز : اتصالات فلزي که رايزرها را به بندهاي بال متصل ميکند
Rear Risersرير رايزرز: رايزرهايي که به انتهايي ترين بندهاي اتصال به بال متصل است
Relative Wind رليتيو ويند : باد نسبي . باد ظاهري در هنگام پرواز پاراگلايدر - از آنجاييکه گلايدر همواره نسبت به هواي موجوددر اطراف آن در حال پرواز ميباشد بنابرين باد نسبي هميشه متفاوت از باد حقيقي موجود ميباشد
Restitution ريستيتوشن : براي ايجاد شده ملايمي که بواسطه هواي خنک بعداز ظهر که در زير هواي گرم ايجاد شده توسط تابش خورشيد در طول روز به وجود مي آ يد
Resultantرزولتنت : بردار منتج از نيروي برا و پسا در يک ايرفويل - برآيند
Reveres Inflationريورس اينفليشن : به اهتزاز در آوردن کاناپي به حالت صورت رو به آن
Ribs ريبز : ديوارها-پارچه عمودي اتصال سطح بالايي و پاييني يک بال
Ridge Soaring ريج سورينگ : پرواز کردن وبالا ماندن به واسطه هوايي که در برخورد با تيزه و خط الراس شيب بوجود آمده است
Right-Of-Way رايت .آو .وي : حق تقدم عبور-قوانين حق تقدم و عبور در ترافيک هوايي
Risk ريسک : رايزرها-الياف و بندهايي که هارنس را به بندهاي بال متصل ميکند
Risk Managementريسک منيجمنت : اتخاذ تصميمات صحيح ايمني با در نظر گرفتن کليه عواملي که ممکن است يک پرواز را دچار مخاطره نمايد
Rollرول : غلتيدن-گردش حول محور طولي . غلتش بال به صورتي که يک لبه بال پايين تر يا بالاتر از طرف ديگر قرار گيرد
Root روت : مرکز يک بال
Rotor روتور : چرخانه-يک جريان هوايي چرخنده که در نزديکي و پشت عوامل جامد زميني شکل ميگيرد
Round Out راوند آوت: تعديل سرعت جهت پرواز به موازات زمين در حين فرود
Sea Breeze سي بريز : نسيم دريا- باد ايجاد شده بواسطه تفاوت دماي بين آب و زمين
Seat سيت : نشيمنگاه-صندلي پرواز
Sectional سکشنال : نقشه هواشناسي نشان دهنده فرودگاهها.راههاي هوايي.مناطق کنترل شده بعلاوه عوامل زميني
Sheath شيت : پوشش محافظ خارجي روي بندهاي بال
Simulator سيموليتور : ابزاري براي اتصال هارنس به آن و انجام عمليات کنترلي
Sink سينک : کاهش ناگهاني ارتفاع -ريزش هوا که باعث حرکت سريعتر از حالت نرمال به سمت پايين ميشود
slip اسليپ :لغزش به داخل يک چرخش (لغزش به خارج در دور زدن)بر اثر عدم کنترل کافي
Skid اسکيد : لغزش به خارج يک چرخش (لغزش به داخل در دور زدن) بر اثر عدم کنترل کافي
Soar able Envelope سورابل انولپ : پاکت اوج گيري - محدوده اطراف يک خط الراس که براي کافي جهت اوج گيري را ايجاد نمايد
Soaring سرينگ : پرواز مازاد بر خط سير نرمال و طبيعي يک گلايدر
Span اسپن : فاصله بين دوسر بال
Speed Striup اسپيد استير آپ : يک سيستم کاهش دهنده زاويه حمله يک پاراگلايدر که شامل يک ميله جاي پا ميباشد که به وسيله بندهايي و قلاب به رايزر آ متصل ميشود
Spin اسپين : چرخش سريع کنترل نشده يک بال به واسطه واماندگي در يک طرف آن
Spiral Dive اسپيرال دايو : يک چرخش هماهنگ شيرجه مانند که با چرخيدن عميق يک بال وارد آن ميشويم.نيروي جي اضافي به واسطه يک بنک عميق در اين مانور به خلبان وارد ميشود
Stability استبيليتي : ايستائي-تمايل بال جهت برگشتن به حالت پرواز متعادل از هر حرکت و مانور
Staging Area استيجينک آريا : منطقه نزديک محل فرود که براي کم کردن ارتفاع از آن استفاده ميکنيم
Stall استال : واماندگي از دست رفتن کامل نيروي برا.افت ناگهاني برا و افزايش پسا به علت افزايش اضافي زاويه حمله-لحظه بحراني خروج بال از حالت پرواز
Static Pressure استاتيک پرشر : فشار استاتيک.فشار ساکن-فشار هوا که به علت وزن هوا در بالاتر از نقطه ي مبدا ايجاد ميشود
Straps استرپز : تسمه ها و بندهاي هارنس که در داخل صندلي پرواز از خلبان حفاظت ميکند
Stratus Clouds استراتوس کلاودز : ابرهاي استراتوس-ابرهاي گسترده و لايه اي شکل که معمولا باز دارنده و از بين برنده ترمال هستند
Streamer استريمر : جريان نما-روبان باريک که از آن بعنوان بادنما استفاده ميشود
Suspension Lines ساسپنشن لاينز : بندهاي اتصال رايزرها به کاناپي
Tail Wind تيل ويند : باد پشت سر و هم جهت هدينگ پرواز
Tandem تندم : پرواز دو نفر با يک گلايدر يا بال
Thermal ترمال : حباب يا ستون هواي گرم بالا رونده به سمت آسمان
Thermal Soaring ترمال سورينگ : بالا رفتن و يا بالا ماندن با پرواز در نيروي بالا رونده ترمال
Thunder Stormتندر استورم : طوفان تندري.فرايند مازاد شکل گيري ابرهاي کومولوس تا وزش باران.رعدوبرق و ساير شرايط هواي بحراني
Toggles تاگلز : دستگيره هاي انتهاي فرامين که خلبان در هنگام پرواز آنها را در دست ميگيرد.حلقه ي انتهايي فرامين
Towing توئينگ : کشيدن يک گلايدر و خلبان توسط يک رشته طناب يا سيم به وسيله نيروي محرک مانند وينچ و يا مشابه تا به هوا برخواستن آن
Trailing Edge تريلينگ اج:انتهايي ترين و عقب ترين لبه يک بال ويا ايرفويل
Trim Speed تريم اسپيد : سرعت تعادل-سرعتي که يک گلايدر متعادل با رها کردن فرامين به آن سرعت ميرسد
Turbulence توربالانس : تندبادها و پيچ و تابهاي جريانهاي هوايي در يک پرواز
Upper Surface آپرسورفيس : سطح روي يک بال
Up slop Winds آپ اسلوپ ويندز : (بادهاي آناباتيک) بادهايي که بالاي يک خط الراس به واسطه حرارت تابش خورشيد ميوزند
Up Wind آپ ويند : جهت پرواز با هدينگ به سمت باد
Variometer وريو متر : ابزاري که بالا و پايين آمدن يک گلايدر و مقدار صعود و نزول آن را نشان ميدهد
Velocity ولو سيتي : اندازه گيري سرعت و جهت حرکت
Ventury ونتوري : افزايش سرعت باد زمانيکه باد متراکم و فشرده ميشود
Vertigo ورتيگو : عدم درک موقعيت به خاطر چرخش زياد و اختلال در تشخيص آنچه ديده ميشود
Vortex(Tip Vortices)ورتکس : جريانهاي پيچشي هوا در نوک بالها-هرنوع جريان پيچشي در هوا
Wake Turbulance ويک توربالانس : اغتشاش در اثر جريان دنباله-جريانهاي پيچشي در پشت مسير يک گلايدر و يا هر نوع هواپيما و بال
Warm Front وارم فرانت : جبهه گرم-لبه جلويي يک توده هواي گرم
Wind Dummy ويند دامي : خلباني که جهت کنترل وضع هوا ابتدا" به پرواز در مي آيد
Wind Gradient ويند گراديانت : تدرج باد-کاهش سرعت باد با نزديک شدن به زمين
Wind Indicator ويند اينديکيتور : سرعت سنج باد و يا جهت نماي باد-باد سنج يا بادنما
Wind Sock ويند سوک : جهت نماي باد جورابي شکل و يا پارچه اي روي ميله اتصال براي نماياندن جهت جريان باد-
Wing Loading وينگ لودينگ : نسبت وزن به سطح يک هواپيما که از تقسيم وزن کل در حال پرواز بال وخلبان بر سطح مفيد هواپيما بدست مي آيد
Wing Over وينگ اور : مانوري که در آن گلايدر و يا بال يک مسير مانند راندن دوچرخه روي يک ديوار خميده به بالا و پايين را طي ميکند
X-C ايکس-سي : اصطلاح خاص پرواز فرا منطقه اي -کراس کانتري
Yaw ياو : گردش بال حول محور عمودي به نحوي که يک بال به سمت جلو وديگري به سمت عقب حرکت ميکند گردش به راست و يا چپ
Yaw Axis ياو آکسيس : محور عموديhope I help you I hope I help you understand the question. Roham Hesami smile260 smile261
تصویر

نمایه کاربر
rohamavation

نام: roham hesami radرهام حسامی راد

محل اقامت: 100 مایلی شمال لندن جاده آیلستون، لستر، لسترشر. LE2

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۹/۸/۲۰ - ۰۸:۳۴


پست: 3266

سپاس: 5491

جنسیت:

تماس:

Re: چند اصطلاح هوافضا

پست توسط rohamavation »

ارتفاع مطلق (Absolute altitude): فاصله عمودی هواپیما از سطح زمین.
فریاد نامطلوب (Adverse yaw): وقتی دماغه هواپیما از جهت چرخش دور می شود.
راهنمای اطلاعات هوانوردی (Aeronautical Information Manual (AIM)): نشریه‌ای توسط اداره هوانوردی فدرال (FAA) که به خلبانان نحوه عملکرد صحیح در سیستم ملی هوایی ایالات متحده را آموزش می دهد. راهنماهای جداگانه ای برای ایالات متحده آمریکا و کانادا وجود دارد. AIM شامل راهنمای رسمی اطلاعات پرواز، روشهای کنترل ترافیک هوایی (ATC) و ایمنی هواپیمایی است.
کنترل ترافیک هوایی (Air Traffic Control (ATC)) : سرویسی که توسط مقامات برای اطمینان از ایمنی ترافیک هوایی انجام می شود. كنترل كننده هاي ترافيك هوايي در يك تاسيسات زميني ATC هواپيما را در هنگام برخاستن، فرود آمدن و هنگام پرواز در حريم هوائي در منطقه خود مستقر مي كنند.
ایرفویل (Airfoil): شکل سطح مانند بال، تیغه، توربین یا روتور که از هوا از روی آن عبور می کند.
ارتفاع سنج (Altitude indicator) : ابزاری در کابین خلبان که ارتفاع هواپیما را اندازه می گیرد. ارتفاع سنج از یک فشارسنج آنروئیدی تشکیل شده است که ارتفاع را بر اساس فشار هوا فعلی محاسبه می کند. شاخص ارتفاع ابزاری که جزئیات رابطه هواپیما با افق را مشخص می کند.
زاویه حمله (Angle of attack): زاویه ساخته شده از خط آکورد یک ایرفویل و جهت هوایی که به آن برخورد می کند.
آندرال (Anhedral) : زاویه یا شیب بال هواپیما نسبت به خط مقطع افقی.
بازرسی سالانه (Annual inspection) : بازرسی بینی از دم هواپیما که هر 12 ماه یکبار لازم است.
هواپیما خودکار (Autogiro or autogiro): هواپیمایی که اغلب بدون بال، شبیه به هلی کوپتر است. درواقع یک اتو ژیرو دارای تیغه های چرخشی بدون منبع تغذیه است که به دلیل سرعت هوا و لغزش جریان می چرخند تا از طریق هوا بلند شوند.
کلید اصلی اویونیک (Avionics master switch) : سوئیچ کنترل کننده توان الکتریکی به کلیه تجهیزات ناوبری الکترونیکی و ارتباطی هواپیما.
مسیر پایه (Base leg) : مسیر پرواز نزولی که در جهت فرود در امتداد باند اجرا می شود.
بهترین نسبت کشیدن (Best lift over drag ratio ) : این اصطلاح برای بالاترین مقدار نسبت بالابر برای کشیدن هر نوع ایرفویل است.
زاویه تیغه (Blade angle) : زاویه بین آکورد تیغه پروانه و صفحه چرخش.
هوای تخلیه شده (Bleed air) : هوای گرم فشرده شده که با کارکرد موتور تولید می شود. سپس در فشار زیاد برای یخ زدایی و گرم شدن جت استفاده می شود.
کمبر (Camber) : درجه منحنی در ایرفویل.
بار(Cargo): کالاهای حمل شده در هواپیما.
CAVU: پایه های سقف و دید نامحدود، که شرایط ایده آل پرواز را نشان می دهد ، با دید حداقل 10 مایل و سقف حداقل 10،000 فوت.
چارتر استخدام هواپیما(Charter Hiring an airplane): مشاغل تجاری و مشتریانی که در سطح بالایی قرار دارند ممکن است اغلب یک هواپیمای شخصی اجاره کنند.
خط آکورد (Chord line) : یک خط خیالی روی ایرفویل از لبه جلو تا لبه دنباله دار.
ترخیص کالا از گمرک (Clearance) : مجوز داده شده توسط کنترل ترافیک هوایی با هدف جلوگیری از برخورد هواپیما است.
بالا رفتن (Climb) : مانوری که باعث افزایش ارتفاع هواپیما می شود.
فضای هوایی کنترل شده (Controlled airspace) : منطقه ای مشخص از آسمان که توسط سرویس های ATC کنترل می شود. کنترل کننده ها هواپیماها را از طریق فضای هوایی هدایت می کنند و برای هر هواپیما امن ترین و کارآمدترین مسیر را ترسیم می کنند. کلیه هواپیماهایی که در فضای هوایی کنترل شده پرواز می کنند برای ورود به منطقه باید از مجوز عبور بگیرند و به مقررات ملی مجهز باشند. خلبان باید صلاحیت های صحیح را داشته باشد.
بادگیر (Crosswind) : بادی که در جهتی غیر موازی با مسیر می وزد.
بن بست (Deadstick) : اصطلاحی برای فرود اجباری، زمانی اتفاق می افتد که هواپیما تمام نیروی محرکه را از دست می دهد زیرا موتور و پروانه متوقف شده اند.
بال دلتا (Delta wing) : یک بال مثلثی شکل که شبیه شکل حرف بزرگ یونانی، دلتا است. این نوع بالها به دلیل آیرودینامیک عالی اغلب در هواپیماهای جنگنده مورد استفاده قرار می گیرند.
تبار (Descent) : یک مانور پرواز که باعث تمایل به سمت پایین می شود.
پریشانی (Distress) : وضعیتی در هواپیما که نشانه خطر است و نیاز به اقدامات فوری دارد.
پای عقب (Downwind leg) : مسیری پروازی که به موازات باند فرود در خلاف جهت فرود قرار دارد.
کشش (Drag) : نیرویی در هواپیما هنگام حرکت در هوا. نیرو به موازات و مخالف جهت هواپیما حرکت می کند.
بیش از حد اضطراری (Emergency overrun) : منطقه ای قبل از منطقه پرواز در باند که به گونه ای طراحی شده است که در صورت عدم توانایی در توقف هواپیما، آسیب آن را به حداقل برساند.
همام (Empennage) : اصطلاحی برای دم هواپیما، که از سکان، باله و تثبیت کننده تشکیل شده است. این مجموعه به اسم دم یا دم نیز شناخته می شود و ثبات هواپیما را در حین پرواز فراهم می کند.
موتور (Engine) : موتور هواپیما، ماشینی است که سوخت را برای تأمین انرژی هواپیما تبدیل می کند.
زمان تخمینی در مسیر (Estimated time en route) : معمولاً “ETE” نامیده می شود. زمان تخمینی پرواز که یک سفر از عزیمت تا رسیدن به مقصد یا ایست بازرسی طول خواهد کشید.
زمان تقریبی رسیدن (Estimated time of arrival) : معمولاً “ETA” نامیده می شود. زمان ورود هواپیما به مقصد یا ایست بازرسی پیش بینی می شود.
سازمان هواپیمایی فدرال (FAA) (Federal Aviation Authority) : یک مرجع ملی در ایالات متحده که کلیه جنبه های هواپیمایی کشوری را تنظیم می کند.
رویکرد نهایی(Final approach) : مسیری پرواز که به سمت باند فرود منتهی می شود.
Fixed Base Operator (FBO) : یک شرکت یا سازمان که در فرودگاه فعالیت می کند. FBO خدمات عملیاتی هواپیما مانند تعمیر و نگهداری، سوخت رسانی، آموزش پرواز، خدمات چارتر، آویزان و پارکینگ را ارائه می دهد.
فلپرون (Flaperon) : یک سطح کنترلی که از جنبه های فلپ و آیلرون ها مانند بال استفاده می کند تا رول یا بانک هواپیما را هدایت کند.
فلپ (Flaps) : سطوح صافی که به لبه های بال اضافه شده اند. اینها منحنی بال را تغییر می دهد و به خلبان اجازه می دهد تا بلند کردن و کشیدن را تنظیم کند تا هواپیما بتواند با سرعت کمتری پرواز کند.
عرشه پرواز(Flight deck) : نام دیگر کابین خلبان است که در قسمت جلوی هواپیما قرار دارد و صفحه خلبان و ابزار را در خود جای داده است.
برنامه پرواز (Flight plan) : اطلاعاتی که در مورد یک پرواز از جمله مدت زمان، مسیر و مقصد به مقام مربوط ATC ارسال شده است.
بدنه هواپیما(Fuselage) : قسمت بدنه مرکزی هواپیما.
کنترل زمینی (Ground control) : پرسنل و تجهیزات موجود در یک برج کنترل که مسئول حرکت ایمن و کارآمد هواپیماها در زمین هستند.
سرعت زمین (Groundspeed ) : سرعت افقی که هواپیما از سطح زمین طی می کند.
تثبیت کننده افقی(Horizontal stabilizer) : یک سطح بالابر کوچک روی دم هواپیما که ثبات را ایجاد می کند.
قوانین ابزار پرواز (Instrument Flight Rules (IFR) : قوانینی که در شرایط هواشناسی ابزار پرواز را کنترل می کنند. خلبانان از این قوانین پیروی می کنند و برنامه های پرواز IFR را برای شرایط مختلف آب و هوایی ایجاد می کنند.
سیستم ابزار فرود (Instrument landing system (ILS)) یک سیستم مبتنی بر رادار که به هواپیماهای مجهز به ILS اجازه می دهد باند پرواز را پیدا کرده و با خیال راحت فرود بیایند، حتی در صورت ابرها تا 200 فوت.
جوی استیک(Joystick) : جوی استیک که به عنوان ستون کنترل نیز شناخته می شود، دستگاه اصلی در کابین خلبان برای کنترل هواپیما است. جوی استیک معمولاً روی کف یا سقف نصب می شود.
گره(Knot) : اندازه گیری یا واحد سرعت برابر با یک مایل دریایی و حدود 1.15 مایل قانونی.
تجهیزات فرود هواپیمای زیرین هواپیما(Landing gear) : این اصطلاح سازه هواپیما را هنگامی که پرواز نمی کند پشتیبانی می کند.
سطح پرواز (Level flight) : یک مانور پروازی که باعث می شود هواپیما در همان ارتفاع بماند.
بلند کردن (Lift) : نیروی آیرودینامیکی موجود در هواپیمایی که عمود بر باد نسبی حرکت می کند. لیفت باعث ایجاد نیروی رو به بالا می شود که به هواپیما اجازه می دهد با نیروی جاذبه مخالفت کند.
صنایع دستی سبک تر از هوا (Lighter-than-air craft (LTA craft) ) : به مواردی نظیر چشمک زدن، هدایت پذیری و بالن رایگان اشاره دارد.
قطب نمای مغناطیسی (Magnetic compass) : قطب نما از نوع مایع و ابزار ناوبری ضروری است که جهت گیری هواپیما را در ارتباط با قطب های مغناطیسی نشان می دهد.
سرعت مانور (Maneuvering speed) : سرعتی که توسط سازنده هواپیما محاسبه می شود و کاربر را از حداکثر ضریب بار هواپیما فراتر می برد.
کلید اصلی(Master switch) : سوئیچ کنترل کننده قدرت مدارهای الکتریکی موجود در هواپیما است.
سطح متوسط ​​دریا (Mean sea level (MSL)): ارتفاع متوسط ​​سطح دریا. MSL در هواپیمایی برای اندازه گیری ارتفاع استفاده می شود.
شماره N (Number) : شماره ثبت در هواپیمای ثبت شده در ایالات متحده. حرف N حرفی است که در سطح بین المللی برای شناسایی هواپیمای آمریکایی استفاده می شود.
نوید (أNavid) : مخفف Navigational Aid ، وسیله ای در هواپیما است که برای کمک به ناوبری استفاده می شود.
محدودیت های عملیاتی (Operating limitations) : محدودیت هایی را برای سرعت، وزن، فشار و اندازه مسافر و خدمه خاص هواپیما نشان می دهد. محدودیت ها توسط سازنده هواپیما تعیین می شود.
خلبان در فرمان (Pilot in command (PIC)) : خلبان مسئول ایمنی و عملکرد هواپیما در طول پرواز.
گام صدا(Pitch) : حرکتی در محور جانبی هواپیما (که از بال به بال دیگر انجام می شود).
حادث (Preignition) : جرقه ای که قبل از وقوع احتراق معمول در موتور احتراق داخلی اتفاق می افتد.
نمایش اولیه پرواز(Primary flight display) : این صفحه “PDF” نیز خوانده می شود، این صفحه نمایش الکترونیکی است که افق، ارتفاع، سرعت هوا، سرعت عمودی، سرعت چرخش، روند و موارد دیگر را نشان می دهد.
پروانه(Propeller) : قطعه ای دوار که توسط موتور تأمین می شود و نیروی محرکه ای را برای حرکت هواپیما در هوا تولید می کند.
تسهیلات کنترل رویکرد راداری (RAPCON) : تأسیساتی مستقر در یک ترمینال فرودگاه که از رادار برای ارائه خدمات هواپیما استفاده می کند و از طریق یک حریم هوایی کنترل شده، فرود یا برخاست حرکت می کنند. RAPCON ها معمولاً در نزدیکی فرودگاه های نظامی و غیرنظامی فعالیت می كنند و ممكن است توسط FAA، نظامی یا هر دو كنترل شوند.
شماره ثبت(Registration number) : شماره ای که دولت برای شناسایی شناسایی به هواپیما اختصاص داده است. این شماره باید در نمای خارجی هواپیما نمایش داده شود تا قابل مشاهده باشد.
سکان (Rudder) :یک سطح کنترل عمودی در هواپیما، که حرکت یک به یک هواپیما (YAW) را کنترل می کند.
باند (Runway) : منطقه ای مستطیل شکل از زمین که برای فرود و پرواز هواپیماها در نظر گرفته شده است.
میدان کوتاه (Short field) : طول باند کوتاه در فرودگاه که به خلبان نیاز دارد تا هواپیما را در کمترین فاصله ممکن بلند کند یا به زمین بنشاند.
تک موتوره (Single engine) : هواپیمایی که فقط یک موتور دارد. جت های تک موتوره شامل هواپیماهای سبک مانند Cessnas هستند.
میدان نرم (Soft field) : باند فرودگاه آسفالت نشده معمولاً از چمن یا خاک تشکیل شده است.
SQUAWK: یک عدد چهار رقمی که به یک هواپیما اختصاص داده شده است. خلبان هنگام تماس با ATC می تواند از این شماره برای شناسایی هواپیمای خود استفاده کند.
(Stall) : شرایط هواپیما وقتی زاویه حمله آنقدر زیاد باشد که هوا دیگر به راحتی از روی ورقه هوا عبور نکند.
پرواز مستقیم (Straight flight) : مانور پروازی که باعث می شود هواپیما همان جهت را حفظ کند.
Tail: سطوح آیرودینامیکی واقع در عقب هواپیما است.
آستانه (Threshold ) : بخشی از باند فرودگاه برای فرود در دسترس است.
دریچه گاز (Throttle) : دریچه ای در کاربراتور که میزان سوخت ورودی به موتور را کنترل می کند.
رانش (Thrust) : یک نیروی آیرودینامیکی تولید شده توسط موتور که هواپیما را به جلو سوق می دهد.
گشتاور (Torque) : نیرویی که هدف آن تولید چرخش است.
برج (Tower) : یک علامت تماس رادیویی که برای رسیدن به کنترل کننده محلی استفاده می شود.
سرعت هوای واقعی (True airspeed) : “TAS”نیز نامیده می شود. سرعت هواپیما هنگام حرکت در هوا.
ارتفاع واقعی (True altitude ) : فاصله یک هواپیما از سطح دریا. این در سطح دریای متوسط ​​نشان داده شده است.
توربوشارژرها (Turbosuperchargers) : دستگاه القایی اجباری توربین محور، که به عنوان توربوشارژر نیز شناخته می شود. قدرت و کارایی موتور احتراقی را افزایش می دهد و در وسایل نقلیه هواپیمایی و زمینی مورد استفاده قرار می گیرد.
شرایط فوری (Urgent condition) : یک سناریوی اضطراب احتمالی که نیاز به کمک دارد، البته لزوماً فوری نیست.
نشانگر سرعت عمودی (Vertical Speed Indicator (VSI)): ابزاری تابلویی که با حس تغییر فشار جو، سرعت صعود یا نزول در فوت در دقیقه را اندازه گیری می کند. VSI به عنوان واریومتر نیز شناخته می شود.
محدوده چند جهته با فرکانس بسیار بالا(Very high frequency omnidirectional range) : این سیستم که “VOR” نیز نامیده می شود، یک سیستم ناوبری رادیویی کوتاه برد است که به هواپیماها اجازه می دهد موقعیت خود را تعیین کرده و از چراغ های راهنمایی روی زمین سیگنال های رادیویی دریافت کنند.
کنترل تغییر وزن (Weight-shift-control) : روشی برای هدایت هواپیما مانند گلایدر دستی یا پاراگلایدر. خلبان با فشار دادن به میله کنترل مثلثی که به ساختار بال متصل است، از وزن خود برای هدایت استفاده می کند.
برش باد(Wind Shear) :تغییر سریع سرعت باد یا جهت باد از هر زاویه ای.
بال(Wing) : قطعه هواپیمای سنگین تر از هوا که بالابر آیرودینامیکی ایجاد می کند.
YAW: حرکت یک به یک هواپیما در محور عمودی آن.
یوغ(Yoke) :فرمان کنترل هواپیما، مشابه فرمان اتومبیل.
به وقت زولو(Zulu Time) : اصطلاحی برای زمان هماهنگ جهانی (UTC)، که به آن زمان گرینویچ نیز می گویند. تمام برنامه های پرواز از زمان زولو استفاده می کنند.I hope I help you understand the question. Roham Hesami smile072 smile261 smile260 رهام حسامی ترم پنجم مهندسی هوافضا
تصویر

ارسال پست