به نام خدا
باسلام به همه ي عزيزان مخصوصا phisys گرامی و mathnewsعزیز
پست جالبي بود physis جان چون از ایت حرفها به شدت شوکه شدم . اگه خوب برگردی به عقب و به دیدگاه من می بینی تمام آن حرفها را من خودم زدم و اصلا و به هیچ وجه با آن مخالف نبوده ام چه برسد به این که در پی نقض آن ها بر بیایم. من خودم تو مقاله گفتم که(( در ضمن تمامی مشاهدات ما بر مبنای نور است و این به مانند آن است که فیلمی برای ما با سرعتی بیشتر از پخش آن در حال اجرا شدن است ولی ما در هر حال سرعت فیلم را در بالاترین حالت برابر با سرعت پخش آن در نظر می گیریم و به این علت است که ما در فیزیک به حداکثر سرعت نور بر می خوریم )). این که تو مقاله ذکر شد که اتساع زمان وجود ندارد این به این منظور است که در کل چیزی به نام اتساع زمان وجود ندارد و این اتساع زمانی که ما محاسبه می کنیم وابسته به سرعت مورد استفاده در ساعت است و در طبیعت نیز ما به طور خود به خود از نور استفاده می کنیم زیرا همان طور که گفتم اتفاقاتی می افتد و ما فیلم آن اتفاقات را با سرعتی خاص می بینیم یعنی اطلاعات و مشاهدات در هر صورتی که با شد فقط با سرعت فوتون منتقل می شوند و این را بار ها کفتم که اتساع چیزی جز محاسباتی بر حسب اطلاعات دریافتی نیست و در واقع چیزی است که ما آن را محاسبه می کنیم.
physis عزیز می گوید: ((در نتیجه اگه شما میگی اتساع وجود نداره و هردو ناظر در دو مکان بسیار دور در یک زمان یک رویداد را میبینند پس داری ثابت بودن سرعت نور را منکر میشی و اگه دلیلت برای این حرف اینه که میگی حقیقت این رخداد در یک زمان واحد روی داده پس اصلا منافاتی با نسبیت نداری چراکه نسبیت این اتساع را برای دو ناظر میگه نه برای حقیقت رخ داد)).
اینو دیگه اصلا انتظار نداشتم .
نکته ی اول : من ثبات سرعت نور را منکر نشدم و اتفاقا آن را به عنوان یک اصل پذیرفتم که در خارج از فضای نسبیتی به اثبات قوانین نسبیت پرداختم و این در صورتی است که اگر آن را منکر می شدم اصلا معادلات نمی توانست در حالت تساوی قرار گیرد. و یا آنکه گفتم((منظور از اینکه زمان در ساعت ما صفر می شود این است که ما آن را با ساعتمان صفر در نظر می گیریم به این معنا که پس از رسیدن جسم به این سرعت دیگه تغییری در حالت آن مشاهده نمی کنیم یعنی ساعت ما دیگه نمی تونه زمان مربوط به این جسم را حساب کند))(( چون پرتوهای نور دیگه به اون نمی رسند )) آیا می توانید بگویید بدون پذیرفتن ثبات نور در مورد سرعتش این چگونه امکان پذیر است و یا آن که زمانی که من صحبت از بازگشت در زمان موهومی بر طبق رابطه ی نسبیت کردم نرسیدن پرتو های نور به جسم متحرک با سرعت بالای نور بخشی از آن بود و بخش دیگر آن دیدن پرتو های گذشته تر از زمان گذشتن سرعت جسم از سرعت نور بود که این نیز دوباره مبین پذیرفته شدن ثابت بودن سرعت نور است .آیا این ها کافی است برای آن که نشان داد که من از اول به ثابت بودن سرعت نور معتقد بوده ام ؟ بله یزرا من نسبیت را همراه با فیزیک نیوتنی می دانم زیرا این چیزی است که در خود نسبیت هم لحاظ شده است .((آیا تا به حال توجه کرده اید که چرا نسبیت اتساع زمانی را بر حسب t محاسبه می کند یعنی گذر زمان در دستگاهی ساکن و طبق گفته ی نسبیت عام و خود شما فارغ از جاذبه و تاثیراتش و دیگر عوامل که بر زمان تاثیر دارند که تا به ابد در جریان است و بدون اتساع و دخالتی همواره وجود دارد . آیا این شما را یاد زمان جدا از فضایی که خود نسبیت آن را از بین برده است نمی اندازد؟ همان چیزی که در اثبات اتساع زمان از اصول و روابط آن بهره جست ؟ بله این به این معناست که زمان نسبیتی زمانی می تواند معنا یابد که این زمان وجود داشته باشند و تعریف آن فقط با سنجش آن نسبت به این زمان قابل انجام است))(نقل از پست قبلی) شاید این سو تفاهم به علت برداشت نا درست از مفهوم اتساع زمان در دیدگاه من باشد .بارها اعلام کرده ام که قصد نقض نسبیت را ندارم ولی باید همان طور که گفتم آن را به جایگاه اصلی خود که همان نیبی بودن است ونه واقعی بودن ، باز گرداند. در ضمن اگر نظر خود شما physis جان نیز همان گونه که از من پستتان برداشت کردم، است باید بگویم که کاملا درست فکر می کنید البته از دیدگاه من.
نکته ی دوم : ((اگه دلیلت برای این حرف اینه که میگی حقیقت این رخداد در یک زمان واحد روی داده پس اصلا منافاتی با نسبیت نداری چراکه نسبیت این اتساع را برای دو ناظر میگه نه برای حقیقت رخ داد)).
اتفاقا دیدگاه من نیز همین بوده است که این فقط محاسبات ما می باشد نه واقعیت ماجرا و به همین دلیل بود که در معادله اقدام به اثبات رابطه ی e=mc^2 کرده ام (به مقاله رجوع شود)چون تمامی آنچه دیده شده است همان طور که در مقاله ذکر شده است محاسبات ما بوده و حالتی که برای ناظر اتفاق افتاده است ونه برای خود جسم و این چیزی است که در مقاله نیز به آن پرداخته ام و به همین دلیل است که می گویم نسبیت نمی تواند ثابت کند که سرعت بالای نور وجود ندارد.
همین دلیل را من کافی می دانم تا پدیده ها را خارج از فضا_زمانی که نسبیت می گوید مورد بررسی قرار داد چون در هر صورت برای هر جسم فضا و زمان جدا از هم خواهد بود چون اتساع و دیگر نتایج که قابل استنتاج از اتساع هستند صرفا محاسبات ما در مورد جسم است که مبتنی بر نور است و از نور به عنوان وسیله استفاده می شود و هر وسیله معایبی دارد که نور نیز از این قاعده مستثنی نیست و آن این است که سرعت بالاتر از خود را ساپورت نمی کند و نسبیت نیز بر پایه ی نور است پس فقط باید در مورد سرعت پایین تر از نور مورد استفاده قرار گیرد و طبیعی است که سرعت نور می بایست حد اعلی سرعت باشد تا بتوان با نسبیت مورد بررسی قرار گیرد (به خاطر ابزار نسبیت یعنی نور )ولی به واقع این یعنی این که برای آنکه پدیده ای مورد بررسی با نسبیت باشد می بایست حد اکثر سرعت نور را داشته باشد نه اینکه تمامی پدیده ها سرعتی کمتر و یا تحت شرایطی برابر با نور را دارند و این اشتباه برداشتی ما از نسبیت است که باید مورد تجدید نظر قرار گیرد تا بتوان نسبیت را نیز در تمامی شرایط با تمامی تئوری های دیگر همراه کرد و قابلیت انطباق را به آن داد.
برای مثالفوتون همان گونه که در مقاله ذکر شد در شرایطی که فرکانس صفر است یا طول موج بی نهایت است دارای جرم می بایست باشد که که هم ارز با انرژی است که مقدار آن برابر است با e=mc^2 و m در آن برابر با جرم الکترون می باشد یعنی در حالت اولیه انرژی موجی آن برابر است با
e=hv and v=0 پس e=0 و این در حالی است که فوتون خود انرژی دارد چون جرمی است که با سرعت c در حال حرکت است و این در حالی است که فوتون تحت تاثیر انتقال به آبی یا قرمز انرژی از دست می دهد که تحت شرایطی بالا ترین مقدار انرژی را دارد که آن از تبدیل جرم درونی فوتون به انرژی به بالاترین سطح ممکن است و این در حالتی اتفاق می افتد که تمامی جرم تبدیل به انرژی شود که مقدار آن برابر با e=mc^2 است که ذکر شد.پس بالاترین فرکانس فوتون برابر است با
e=hv=mc^2پس v=mc^2/hدر نتیجه v=9.1*10^-31*299792458^2/6.63*10^-34=1.3*10^21
که این بسیار مطابق با آزمایشات جدید است .
از طرفی هم ارزِی نیرو و انرژی نیز با این دیدگاه قابل دسترسی است .
می دانیم که f=ma و m=e/c^2 در نتیجه f*c^2=e*aکه این رابطه در تئوری vmrpcr نیز توسط استاد گران قدر استاد یعقوبی نیز ارائه می شود که همان طور که می بینید با توجه به این نسبیت کنونی شتاب در سرعت نور معنا ندارد زیرا نور حد سرعتی است که ما در نسبیت می توانیم مورد بررسی قرار دهیم (همان گونه که قبلا گفته شد) ولی با این دیدگاه نسبت به نسبیت می توان شتاب را تعریف شده دانست و هم ارزی رویایی را که تمامی ما در پی آن هستیم و در تئوری gut مورد بحث بوده است و در m تئوری نیز شدیدا مورد نیاز است ، به واقعیت تبدیل کرد و جرم نیرو و انرژی را ساخته شده از یک ذره دانست . انشا ا... به زودی مقالات خود را در این موارد و دیگر موارد به سایت ارائه می کنم و بیشتر آن ها را مورد بررسی قرار می دهیم .
در ضمن mathnews جان در مورد بینهایت ها من تا حدود زیادی با شما موافقم ولی برای مثال اگر در ریل گفته شده باز هم قطار ما 2 متر جابجا شود ما مقدار جابجایی داریم و اگر جای اولیه m1 باشد و مکان ثانویه m2 باشد می بینید که دلتا ام برابر است با 2 یعنی با آن که هر دو را ما بی نهایت می دانیم ولی تفاوتی بین آنها وجود دارد.به علاوه شما گفتید که((پس عملا چيزي بايد در اين حالت دست نيافتني نباشد. ولي شما مي گوييد رسيدن به سرعت نور دست نيافتني است. )) از شما خواستارم که نگاهی به تاپیک بیاندازید ولی من نیز گفتم که این دیدگاه را تا حدی قبول ندارم.
physis جان شما گفته اید که ((باز هم میگویم اگه کسی با نسبیت دعوا داره باید دو بند اصلی اون رو رد کنه نه این که بر سر نتایجش بحث کنه ! )) اگر توجه کنید من بارها گفته ام که دیدگاهم تغییری در دیدگاه نسبیت است نه نقض آن و به همین خاطر است که حتی در فضایی غیر نسبیتی اقدام به اثبات نتایج آن کرده ام ولی تعریف خاص خود را از نتیجه دارم که بسیاری از مشکلات را از بین می برد .
به عرض معذرت از همگی
موفق باشید
با تشکر .