فرضيه جديد: حركت الكترون و ماهيت هسته

مدیران انجمن: parse, javad123javad

ارسال پست
ساشاهي

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۴/۶/۳۰ - ۲۳:۰۲


پست: 3

سپاس: 1

فرضيه جديد: حركت الكترون و ماهيت هسته

پست توسط ساشاهي »

فرضيه جديد
تاريخ : 12 / 6 / 2006
موضوع: نوع حركت الكترون و ماهيت هسته.

@ مقدمه
بر اساس قوانين كوانتومى كه در باره نوع حركت الكترون وضع شده است الكترون با وجود اين كه به دور هسته خود حركتى چرخشى دارد و لى پرتويى گسيل نمى كند.اين قانون با فيزيك كلاسيك شديدا درگير است.
در حقيقت قوانين فيزيك كلاسيك كامل است. ولى وجود بهد حركتى زمان را ناديده گرفته است و درباره آن زياد كار نكرده است.تنها آن را مانند يك شمارنده در نظر گرفته است و از آن در مقايسه حالات و در محاسبات خود كمك مى گيرد.
اين دقيقا اتفاقى است كه براى هندسه اقليدسى افتاد. هنسه اى كه معتقد بود دو خط موازى هيچگاه به هم نمى رسند. اگر ديگران اين قانون را نقض كردند فقط به خاطر اين بود كه معتقد بودند كه جهان اقليدس كامل نيست . يك صفحه ى بى انتها...
از اين رو آنها جهان جديدى فرض كردند. مثلا در هندسه كروى دو خط هم مى توانند موازى باشند و هم بر هم عمود باشند!
در فيزيك هم دانشمندان عصر جديد با دو مشكل مواجه شدند كه تمام قوانين آنها را به هم مىزد.
1.سرعت بالا
2.گرانش زياد ناشى از چگالى بالا
خيلى ساده است. اين دو مسأله جهان آرمانى نيوتون را تغيير مى دادند و هر دو توانايى آن را داشتند كه خميدگى هايى در جهان سه بعدى در راستاى زمان ايجاد كنند.
ناديده گرفتن بعد زمان اينجا خود را ابراز كرد و علم به نقص فيزيك نيوتونى پى برد.

خوب شايد اين حرفى كه حالا مى خواهم بزند تازه نباشد. شايد اين مطلب قبلا كشف شده و من بى خبرم. به هر حال اگر تكرارى بود من را ببخشيد:

@ چرا جهان الكترون در هنگام گردش به دور هسته متفاوت است؟
اين سوالى است كه به تمام سوالات در باره علت تابش نكردن الكترون در هنگام چرخش به دور هسته پاسخ مى دهد.
ساده است. چن در آن هنگام كه ما فكر مى كنيم الكترون به دور هسته در حال چرخش است، اين زره ى بيچاره در حال پيمودن مسير مستقيمى از ديدگاه خودش مى باشد. در غير اين صورت چطور مى توانست بدون تابش كردن به راهش ادامه بدهد؟اين پارادوكس چرخيدن و مستقيم رفتن حتمى زير سر يكى از دو عاملى است كه گفتيم مى توانند جهان را تغيير دهند.

@ چگونه فضاى اطراف هسته ى اتم خميده شده است؟
عامل مبهم ما زياد هم دور از چشم نيست. برعكس سالهاست كه شناخته شده است. اين عامل چيزى نيست جز ((هسته ى اتم)).
چرا ما تا به حال به چگالى هسته اتم توجه نكرده ايم؟ مى دانيم كه يك ستاره نوترونى وقتى به وجود مى آيد كه مرز اتم ها نابود شود و اتم ها روى هم انباشته شوند. در اين شرايت حتى نور در مدار نزديك اين ستاره به گردش در مى آيد!
چنانچه جزو مثال هاى معروف فيزيك هسته اى درباره ستاره ى نوترونى اينچنين داريم:
((شما اگر بر روى سطح يك ستاره نوترونى ايستاده باشيد مى توانيد جلوى خود شخص ديگر را ببينيد كه پشتش به شما است. هرچه به سمتش برويد به او نمى رسيد چون او هم از شما فرار مى كند.شما در حال مشاهده ى خودتان از پشت سر مى باشيد.))
خوب بزرگى يا كوچكى يك ستاره نوترونى مهم نيست. بلكه تأثير آن بر فضاى اطرافش هميشه وجود دارد. خوب آيا تا به حال از خود پرسيده ايد كوچكترين ستاره نوترونى در چه ابعادى مى تواند باشد؟ جواب اين يكى هم ساده است. (( هسته ى يك انم به خودى خود يك ستاره نوترونى كوچك است. آن هم با با چگالى بيشتر))
چون يك ستاره نوترونى مجموعه اى از هسته هاى نوترونى است كه در نهايت هر چند هم كم، فاصله اى بين اين هسته ها وجود دارد كه باعث مى شود چگالى ستاره نوترونى از چگالى يك هسته تنها كمتر باشد.
پس هسته يك اتم قدرت آن را دارد تا فضاى اطراف خود را بخماند. شايد بتوان گفت قدرتش حتى بيشتر از آن است كه فكرش را مى كنيم. هسته يك اتم مى تواند فضاى اطراف خود را خميده كند. آنچنان كه يك سيكل سرباز ايجاد شود.
به اين ترتيب وقتى الكترون در حال گردش به دور هسته ى اتم مى باشد در حقيقت گردش ندارد. بلكه در يك سيكل فضا - زمانى به دام افتاده اند. به نسبت فضايى كه در آن حركت مى كنند آنها در حال پيمودن يك مسير مستقيم با سرعت ثابت اند و در نتيجه شتاب مركز گرايى وجود ندارد تا در نهايت باعث تابش كردن آنها شود.
تغيير تراز انرژى هم همان تغيير فاصله ى آنها از هسته ى اتم است كه باعث مى شود الكترون در در مسير مستقيم خود به راست يا چپ حركت كنند.

@ سيكل
اين سيكل احتمالا بايد شديدا به يك ستون شبيه باشد. چون در صورتى كه مانند قيف فضا - زمانى باشد الكترون بايد براى حفظ مسير خود شتاب به خرج دهد.
مشخص است كه كوانتيده بودنن و مشخص بودن مدار هاى الكترون به شكل اين سيكل ارتباط مستقيم دارد.
...

نظر شما چيست؟

هیچ

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۵/۴/۲۷ - ۲۲:۱۳


پست: 20

سپاس: 1

پست توسط هیچ »

تجربه نشون میده که اصلا تعاریف کلاسیک در دنیای کوانتومی صدق نمی کنه که بخواد قابل انطباق باشه.

یکی از موارد عدم انطباق در اینه که حتی اگر مشکل تابش رو با فرض شما حل کنیم، باز ابعاد اتمها با فرضیات کلاسیک جور نمیشه، مهمتر از اون اینکه رفتار اتم ها و خاصیت بازیابی اونها با سیستم کلاسیک شما توجیه نمیشه. من نمی گم نظر شما غلطه ولی ما به هر حال نیاز داریم که المان های کوانتومی رو در نظر بگیریم.

ضمنا مسئله ی شما از نظر ابعاد مقایسه ی درستی نیست.

ارسال پست