خشاب‌هاي درياي پارس

مدیران انجمن: parse, javad123javad

ارسال پست
نمایه کاربر
CLOUDYSKY

نام: سعید سیوف جهرمی

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۴/۲/۲۹ - ۰۹:۱۲


پست: 514

سپاس: 27

جنسیت:

تماس:

خشاب‌هاي درياي پارس

پست توسط CLOUDYSKY »

فرستنده : Jafar Sepehri

خشاب‌هاي درياي پارس

جعفر سپهري
[email protected]


بيا تا بگويم چه باشد خشاب خردمند آن را نهاده بر آب
كه كشتي چو آن را ببيند ز دور فرازش يكي روشنايي ز نور
بپويد ره و گم نگردد ز جای چنین است اندیشه ناخدای



فرهنگ مهندسي ايران، از ديدگاه دريانوردي و كشتي‌سازي بسيار پربار است. آب‌هاي نيلگون درياي پارس (خليج فارس و درياي عمان) و اقيانوس هند از ديرباز پهنه دريانوردي ايرانيان بوده است.


از گذشته‌هاي دور ايرانيان، در سواحل (دريابارهاي) درياي پارس ساختمان‌هاي بلند مي‌ساختند و بر فراز آنها آتش مي‌افروختند. هرچند كه مانند اين ساختمان‌ها در سراسر جاده‌هاي ايران‌زمين ساخته مي‌شدند و وظيفه خبردهي و اطلاع رساني را بر عهده داشتند. در جاده شاهي به طول 2600 كيلومتر، پيام‌هاي مهم در يك شبانه‌روز منتقل مي‌شدند كه تا زمان اختراع تلگراف سريع‌ترين وسيله بوده است.
اما، اين ساختمان‌ها آتش‌بار، جداي از عمل خبر رساني، به عنوان چراغ دريايي راهنماي دريانوردان و درياپويان بوده‌اند.
چراغ‌هاي دريايي با آتشي كه همواره بر فراز آنها افروخته مي‌شده به چند دليل ساخته مي‌شدند. نخست اينكه با بالا آمدن آب در زمين‌هاي كم عمق، اين خطر همواره وجود داشته كه كشتي‌ها نخواسته و ندانسته رو به سوي آب‌هاي كم عمق آورده، به شن نشسته و نابود شوند. دليل ديگر آن بوده كه در تاريكي شبانگاه و هواي ابري، كشتي‌بان‌‌ها با ديدن نور، راه و جهت خود را بيابند. دليل سوم از ساخت اين سازه‌هاي دريايي، خبررساني به پايگاه‌هاي دريايي و پادگان‌هاي زميني در صورت حمله متجاوزگران و يورش دزدان دريايي بوده است. فاصله اين چراغ‌هاي دريايي چنان بوده كه باپديد شدن يكي، ديگري نمايان مي‌شده است. دليل چهارم اين بوده است كه دريابان‌هاي مستقر در اين ساختمان‌ها، پديده‌هاي هواشناختي و درياشناختي را ثبت مي‌كرده‌اند. دريانوردان تازه‌كار ايراني از اين اطلاعات براي رويارويي با رخدادهاي هوا و دريا، به ويژه رخدادهاي چرخه‌اي و دوره‌اي استفاده مي‌كردند.
در بوشهر (ريشهر باستاني) و در نزديكي شهر ايلامي ليان و همچنين در دژ بندر گنگ (معروف به قلعه پرتقالي‌ها !!!) آثاري از اين چراغ‌هاي دريايي برجاي مانده است.
نئاركوس (نئارخ) سردار يوناني اسكندر مقدوني، كه اين چراغ‌هاي دريايي را در اروندرود ديده، در سفرنامه خود به شرح اين فانوس‌هاي دريايي پرداخته و اعجاب خود را از عظمت آنها بيان داشته است.
مسعودي، تاريخ‌نگار ايراني در اين‌باره مي‌نويسد:
در هزاره و نيز در آبادان، پايه‌هايي از چوب در دريا براي دريانوردان ساخته شده كه مانند سكو در داخل آب به نظر مي‌رسند. روي اين سكوها، كه خشاب مي‌نامند، در شب آتش مي‌افروزند تا كشتي‌هايي كه از سيراف و بنادر ديگر مي‌آيند با خبر سازند تا به ساحل هزاره برخورد ننمايند زيرا در آن صورت درهم شكسته و نابود خواهند شد.
ادريسي نيز مي‌گويد:
خشابات در محلي كه رود دجله در آب‌هاي فارس به دريا مي‌ريزد واقع شده است. آنها مانند مجموعه ستون‌هايي كه رويشان كلبه ساخته شده هستند. در اين ساختمان‌ها دريابان‌ها (نگهبانان ساحلي) با قايق‌هايي مستقر هستند كه به وسيله آنها مي‌توانند از ساحل به اين ساختمان‌ها رفت‌و‌آمد نمايند.
ناصرخسرو، جهانگرد ايراني، در سفرنامه خود آن تاسيسات دريايي را چنين شرح مي‌دهد:
چون آفتاب برآمد، چيزي چون گنجشك در ميان دريا پديد آمد. چندانكه نزديكتر شديم، بزرگ‌تر مي‌نمود. و چون به مقابل او رسيديم، چنانكه بر دست چپ تا يك فرسنگ بماند، باد مخالف شد و لنگر كشتي فروگذاشتند و بادبان فروگرفتند. پرسيدم كه آن چه چيز است؟ گفتند خشاب. صفت او: چارچوب است عظيم و سترگ از ساج، چون هيئت منجنيق نهاده‌اند مربع كه قاعده آن فراخ باشد و سر آن تنگ، و علو آن از روي آب چهل گز باشد و بر سر آن سفال‌ها و سنگ‌ها نهاده و پس از آنكه آنرا با چوب به هم بسته و بر مثال سقفي كرده و بر سر آن چهارتاقي ساخته كه ديدبان بر آنجا شود. و اين خشاب، بعضي مي‌گويند كه بازرگاني بزرگ ساخته است، بعضي گفتند كه پادشاهي ساخته است و غرض آن دو چيز بوده است. يكي آنكه در آن حدود كه آبست، خاكي گردنده است و دريا تنگ، چنانكه اگر كشتي بزرگ به آنجا رسد به زمين نشيند، و شب آنجا چراغ سوزند در آبگينه، چنانكه باد در آن نتوان زد، و مردم از دور ببينند و احتياط كنند و كشتي از ‌آنجا بگردانند، و چون از خشاب بگذشتيم، چنانكه ناپديد شد، ديگري بر شكل آن پديد آمد، اما بر سر اين خانه گنبدي نبود، و از آنجا به شهر مهروبان رسيديم.
تاريخ راه‌هاي دريايي و ارتباطات دريانوردي در ايران بسيار گسترده و پيشينه‌دار است و مردمان مرزوبوم ايران‌زمين از روزگار پيشين نقش بسيار مهمي در اين رشته از تمدن داشته‌اند. سرزمين ايران از ديدگاه جغرافيايي خود به منزله راهي طبيعي بين سرزمين‌هاي ديگر بوده و تاريخ‌نگاران اين سرزمين را چهارراه تمدن نام نهاده‌اند. از راه فلات ايران بود كه تمدن‌هاي چين و هند با فرهنگ‌هاي ميان‌رودان و مصر و يونان و روم ارتباط يافتند. جاده ابريشم، راه دريايي ادويه و راه دريايي بخور همگي از اين گذرگاه طبيعي در فرهنگ جهاني مي‌گذشتند.


منابع و ماخذ:
o خليج فارس آ. ت. ويلسون
o تاريخ صنايع و اختراعات موريس داماس
o تاريخ مهندسي در ايران مهدي فرشاد
o تاریخ علم در ایران مهدی فرشاد
o سفرنامه ناصرخسرو
مدير شبكه فيزيك هوپا
http://www.saeedjahromi.com

ارسال پست