ادامه زندگی سلولی هنریتا لکس دهه‌ها بعد از مرگش

مدیران انجمن: parse, javad123javad

ارسال پست
نمایه کاربر
DARKENERGY

نام: Melina

محل اقامت: krj_teh

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷


پست: 7029

سپاس: 4151

جنسیت:

تماس:

ادامه زندگی سلولی هنریتا لکس دهه‌ها بعد از مرگش

پست توسط DARKENERGY »

_102218219_hlacks.jpg
پرتره هنریتا لکس را یک هنرمند سیاهپوست آمریکایی ساکن لس‌آنجلس کشیده است

پرتره را یک شبکه تلویزیونی به صورت مشترک به این موزه و موزه سیاهپوستان آمریکا اهدا کرده است.
خانم لکس ناخواسته و ندانسته کمک بزرگی به پیشرفت علم پزشکی و سلامت بشریت کرده است.

موزه ملی پرتره آمریکا می‌گوید که دلیل پذیرش این نقاشی، ارج نهادن به افرادی است
که "در حاشیه تاریخ بوده‌اند" اما در عین حال تاثیرشان در طول تاریخ کم نبوده است.

دوروتی ماس، کارشناس هنری موزه ملی پرتره آمریکا، می‌گوید یکی دیگر از دلایل نمایش
نقاشی خانم لکس این است که نقاشی چهره یا حتی عکاسی پرتره هنر گرانی است
و این موزه نمی‌خواهد ثروت معیار گفته شدن قصه زندگی آدم‌های موثر در جامعه باشد.


هنریتا لکس که بود؟
مادرش سر زایمان دهم درگذشت. پدرش مجبور شد فرزندانش را به اقوام بسپارد و هنریتا پیش پدربزرگش بزرگ شد؛
جایی که با پسردایی‌اش هم خانه بود و در نهایت از او بچه دار شد و با هم ازدواج کردند.
فقر مجبورش کرد از کودکی در مزرعه توتون کار کند. بعدها از ایالت ویرجینیا به نزدیکی بالتیمور
در ایالت مریلند نقل مکان کردند تا همسرش در کارخانه فولاد کار کند.
بعد از به دنیا آمدن پنجمین فرزندش به دلیل آنکه توده‌ای در رحمش احساس می‌کرد، پیش پزشک رفت.
پزشک خانواده از تشخیص بیماری درمانده شد و خانم لکس را به بیمارستان جانز هاپکینز در شهر بالتیمور فرستاد.
برخلاف بسیاری از مراکز درمانی دیگر در نیمه قرن پیش، این بیمارستان، بیمارهای سیاهپوست را می‌پذیرفت.
توده، سرطانی بود و درمان آغاز شد که به جایی نرسید و در نهایت خانم لکس در گذشت و در قبری آرام گرفت
که هیچ نشانه‌ای بر آن نبود.

چطور خانم لکس به علم پزشکی کمک کرد؟
_102218220_jhplaque.jpg
لوح یادبود هنریتا لکس در بیمارستان دانشگاه جانز هاپکینز در شهر بالتیمور


هنگام درمان در بیمارستان جانز هاپکینز، یکی از پزشکان از سلول‌های سرطانی و سلول‌های سالم
خانم لکس نمونه‌برداری کرد و نمونه‌ها را به پژوهشگری داد که درباره سرطان تحقیق می‌کرد.
این پژوهشگر، دکتر جورج گی، نام داشت که در نهایت با سلول‌های سرطانی توانست یک رده سلولی نامیرا بسازد.

رده سلولی نامیرا، به سلول‌هایی گفته می‌شود که جهش ژنتیکی پیری را در آنها از بین برده
و آنها را به تقسیم بیشتر ترغیب می‌کند. جهش یا به صورت طبیعی و بر اثر بیماری اتفاق می‌افتد
یا در آزمایشگاه و توسط پژوهشگران انجام می‌شود. محققان دو حرف اول اسم و فامیل هنریتا لکس
(Henrietta Lacks) را سر هم کرده و با آن برای این رده سلولی نامیرا اسم ساخته‌اند: هیلا (HeLa)

دکتر فتاح کاشانچی، از پژوهشگران ارشد و استادان دانشگاه جورج میسون، می‌گوید که سلول‌ها خارج
از محیط زندگی خودشان نمی‌توانند به راحتی رشد کنند چون به پروتئین‌های زیادی احتیاج دارند اما
"می‌خواهند جدا از سیستم زنده بمانند." حس استقلال آنها را به قناعت هم وا می‌دارد:
"سلول‌های هیلا را که در ظرف کشت می‌گذارید با ده درصد سرم گاو، به راحتی رشد می‌کنند."
در صورتی که سلول‌های غیر سرطانی به مراقبت‌های بیشتری برای تولید مثل خارج از بدن احتیاج دارند.

چرا از سلول‌های آزمایشگاهی استفاده می‌شود؟
اهمیت این سلول‌ها در امکان گسترده تحقیق است که در اختیار پژوهشگران می‌گذارد.
از سلول‌های هیلا فقط تا سال ۲۰۰۹ میلادی در تحقیقات مربوط به شصت هزار مقاله
علمی استفاده‌ شده است و همچنین در تحقیقاتی که به کشف واکسن فلج اطفال،
داروی کنترل ایدز و درمان چند نوع از سرطان منجر شده است.

تحقیق روی سلول‌ها یک مرحله پیش از تحقیق روی موش است.
دکتر کاشانچی برای توضیح مراحل مختلف تحقیق از یک قیف مثال می‌زند
که در قسمت گشادتر و بالایی آن سوال‌های بسیاری است که در ذهن پژوهشگران وجود دارد:
"در طول یک سال مثلا شما ده تا پانزده سوال داری که سعی می‌کنی با این سلول‌ها به آنها جواب دهی."

بعدا که در قیف می‌روی پایین یکی دو تا از این سوال‌ها را می‌بری در موش و یکی دو تا از یافته‌های موش را به انسان.
یعنی با این سلولها بخش عمده‌ تحقیقات را می‌توان انجام داد بدون اینکه انسان یا حیوانی آسیب ببیند.


تقسیمات سلولی چیست؟
_102218222_helacells.jpg
سلول‌های هیلا که در این بطری هستند برای تبدیل شدن به یک لیتر سلول دو هفته زمان لازم دارند

سلول‌ها به صورت منجمد و در بسته‌های کوچک به آزمایشگاه‌ها فروخته می‌شود
و پژوهشگران باید اول یخ آنها را ذوب کرده و بعد شرایط تقسیم شدن را برایشان فراهم کنند.
دکتر کاشانچی، یک بطری کوچک نشانم می‌دهد که سلول‌ها در مایع صورتی رنگ آن شناور بودند.
مایع شاید به اندازه یک ته استکان بود اما در مرحله‌ای بودند که می‌توانست تا یک لیتر و بعد هم براحتی تا بیست لیتر زیاد شود.

تولید یک لیتر سلول از هزار سلول حدود دو هفته زمان می‌برد. وقتی که به یک لیتر می‌رسند بین صد تا پانصد میلیون سلول داریم
که می‌توان در مرحله بعدی از آنها استفاده کرد که باز کردن سلول‌ها و تجزیه آنهاست. این مرحله حدود شش روز زمان می‌برد.
برای تجزیه سلول‌ها، پژوهشگران باید اول آنها را بشورند و بعد آنها را به اجزای سازنده سلول تجزیه کنند تا بتوانند درباره آن تحقیق کنند. مثلا اگر تحقیق درباره پروتئین‌های درون سلول است، آنها را جدا می‌کنند. اگر کارشان درباره ژن‌هاست باید به هسته سلول برسند
و آن را بشکافند، گاهی هم از سلول‌های کشت داده شده استفاده می‌شود که اثر یک ویروس و بیماری را بررسی کنند.

اخلاق پزشکی چه می‌گوید؟
خانم لکس آنقدرها زنده نماند که خود از فواید پژوهش‌های انجام شده با سلول‌های بدنش سود ببرد.
قبل از مرگ هم کسی به او نگفت که ممکن است او به پیشرفت علم کمک کرده باشد. او حتی نمی‌دانست
که سلول‌های بدنش به دست پژوهشگری رسیده و تحقیق بر آنها جان‌های بسیاری را نجات خواهد داد.
خانواده خانم لکس هم تا حدود ربع قرن بعد از درگذشت هنریتا، نمی‌دانستند که از سلول‌های عزیز از
دست رفته‌اشان برای تحقیقات استفاده می‌شود.

در ۱۹۵۱ میلادی، پژوهشگران برای نمونه‌برداری نیازی به مشاوره با بیمار نداشتند چه رسد به گرفتن اجازه.
از آن زمان تا امروز پرونده‌های متعددی در آمریکا مطرح شده‌اند که هرکدام در شکل‌دهی قوانین حال حاضر
برای پژوهش نقش داشته‌اند. در مطب دکتر مهسا محب‌تاش، پزشک معالج و پژوهشگر سرطان در بیمارستانی
در شهر بالتیمور او فرم‌های رضایت بیماران از شرکت در یک پژوهش پزشکی را نشانم می‌دهد.

بخشی از کار خانم محب‌تاش آزمایش داروها و روش‌های درمانی جدید بر بیماران و مقایسه آن با داروها و شیوه‌های قدیمی است.
هر کدام از دسته‌ کاغذهایی که نشانم داد برای یک بیمار و آزمایشی خاص تهیه شده‌است. روی آنها کاملا نوشته شده که مراحل درمان چیست. فواید و مضرات احتمالی دارو کدام است و اگر بخشی از بدن بیمار برداشته می‌شود به هر اندازه‌ای با آن چه می‌کنند.
حتی در فرم‌ها نوشته شده که برای آزمایش خون چه مقدار از بدن بیمار خون گرفته می‌شود.

دکتر محب‌تاش می‌گوید که محتوای این فرم‌ها برای بیمار توضیح داده می‌شود.
آنها فرصت مطالعه و بررسی آن را دارند و تا امضا نکنند هیچ آزمایشی بر آنها انجام نمی‌شود.
پیش از اینکه این فرم‌ها به دست بیماران برسد، پژوهشگران باید به مقام‌های درمانی ثابت کنند
که این تحقیق ضروری است و کاری که می‌کنند این چهار اصل را رعایت کرده است:


مریض در جریان درمان آزمایشگاهی حق انتخاب دارد
این تحقیقات دست کم برای گروهی از بیماران سود دارد
به دست کم گروهی از بیماران ضرر نمی‌رساند
عدالت

اصل آخر را خانم محب‌تاش این طور شرح می‌دهد: "یعنی سود و ضرر تحقیقات باید به صورت مساوی بین بیماران تقسیم شود."

ممنون برای همه سلول‌ها
دانشگاه جانز هاپکینز چند سالی است که چند برنامه برای زنده نگه داشتن یاد
و خاطره هنریتا لکس و شاید نوعی دلجویی از او به دلیل استفاده بی‌اجازه از سلول‌هایش دارد.
دانشجویانی هرسال به نام او بورسیه می‌شوند و به یادش کنفرانسی درباره اخلاق پزشکی تشکیل می‌دهند.
توجه به خانم لکس از زمانی آغاز شد که کتابی درباره ماجرای زندگی او نوشته شد و بعدا شبکه تلویزیونی اچ‌بی‌او
از روی این کتاب، فیلم ساخت. همان شبکه هم پرتره خانم لکس را سفارش داد و به دو موزه ملی مهم در آمریکا هدیه کرد.

کدیر نلسون، نقاش این پرتره نشانه‌های زیادی از داستان خانم لکس را در کارش گنجانده است.
مثلا به نشانه سلول‌هایی که از دهانه رحم هنریتا لکس برداشته‌اند دو دکمه از لباسش کم کرده‌،
طرحی از گل زندگی را مثل نقش کاغذ دیواری بر دیوار پشت او کشیده و کلاه را طوری سر خانم لکس
گذاشته که انگار هاله نور قدیسان است.

خانم ماس می‌گوید که موزه ملی پرتره آمریکا افتخار می‌کند که این پرتره و داستان خانم لکس
پیش از آنکه در کتاب‌های درسی گفته شود، بر دیوارهای این موزه برای دانش آموزان بیان می‌شود.


بنمایه
smile072
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.


آنکه رفت، به حُرمت آنچه با خود برد حقِ بازگشت ندارد

I’m so lonely, broken angel
I’m so lonely, listen to my heart
One n’ only, broken angel
Come n’ save me, before I fall apart

ارسال پست