Undisputed نوشته شده:بله ما (شخص من!) هم طرفدار افراط گرایی نیستیم و این قلم تند نیز صرفا برای نشان دادن حساسیت و حاد بودن مسئله است.
این که زشتی و زیبایی نسبی است صحیح است اما به این معنا نیست که نشود زنان را در طیفی از زشت و نرمال و زیبا قرار نداد. اگر صادقانه برخورد کنیم، مردان در اکثر مواقع بر سر زیبایی یا زشتی زنان و یا زیباتر بودن یکی، به راحتی به توافق می رسند. لذا سخت نیست که تشخیص دهیم هیچ فمنیست فعالی در سطح ایران و جهان پیدا نمی کنید در رده ی دختران شایسته یا مدل های حرفه ای قرار بگیرد.
درود
شما اگر می خواهید در جای دیگری با قلم تند و تیز قضیه را «حاد» جلوه دهید اشکالی ندارد اما در مباحثه ای که فعلا در این جستار بین ماست نیازی به بروز حساسیت نیست چون قلم تند و تیز زیاد جواب نمی دهد!

بعلاوه شعار اینکه بنده طرفدار افراط گرایی نیستم دردی دوا نمی کند مهم ایده و نظر شماست که به وضوح چنین مطلبی را القا می کند.
بند همچنان در تعجبم که استفاده از کلمه زشت و زیبا چه ارزش مفهومی دارد؟
انتخاب یک فرد به عنوان دختر شایسته و مدل که می فرمایید فیلتری نه چندان ساده دارد و بنده مطمئنم اگر پای منافع این چنینی در میان باشد هیچ زنی که از نظر شما زیباست خودش را در معرض این انتخاب فمینیسم و غیر فمینیسم قرار نمی دهد.
حرف شما کمی خنده دار به نظر می رسد که می آیید یک سری آدم را دسته بندی می کنید بعد می گویید آن جریانی که من مخالفش هستم در دسته زشت ها قرار دارند پس از نظر بنده فاقد صلاحیت لازم برای نظر دادن هستند!
خب قبول! یک سری زشت آمدند و گفتند ما فمینیسم هستیم و می خواهیم حقوق برابر با مردان داشته باشیم...خب الان فرض کنید به شما می گویند بروید و با آن ها مذاکره کرده و به نظراتشان گوش کنید. خب جه می کنید؟
Undisputed نوشته شده:چیزی که گفتیم بسیار روشن بود. ما (نویسنده ی این متن) هرگز زورگویی و عربده کشی و خشونت را جزء مردانگی ارزشمند نمی انگاریم.
معلوم است که مردان "همواره" درست تصمیم نمی گیرند. این که تکرار واضحات است. بحث بر سر این است که در هر مجموعه ای شخصی باید تصمیم آخر را بگیرد. این تصمیم گیرنده ی نهایی باید مرد باشد چرا که احساسات با ثبات تر و قدرت منطق بیشتری دارد. (که فکر می کنم سر این موضوع با هم هم نظریم.)
اها...شما همچنان دارید نقل قول می کنید...
شما در پست قبلی فرمودید «ما» «هیچ گاه» به دنبال زورگویی نبودیم...بنده هم گفتم اتفاقا چرا بودید!!
حالا اینکه شما چه چیزی را جزو چه چیزی «می انگارید» اهمیت کمتری دارد.
این قضیه تصمیم آخر گرفتن هم اگر انقدر که می گویید برای شما مهم است و ما هم هم نظریم، بنده فکر نمی کنم چندان اهمیتی داشته باشد چون حداقل می توانم این اطمینان را به شما بدهم که زن اگر یک کمکی باهوش باشد تصمیم را از قبل می گیرد و طوری وانمود می کند که حرف آخر را شما زده اید! و در جاهای مختلفی از تاریخ هم که چنین چیزی می بینید زیاد قضیه را به خودتان و مرد بودنتان نگیرید!! چون شرکت اجتماعی زنان اندک بود شما از قضایای پشت پرده اطلاعی ندارید. (این مطلب در زندگی بسیاری از نسل های قبلی که خودم با چشم خودم دیدم یک حقیقت محض است البته شما می توانید کتمان کنید!)
Undisputed نوشته شده:حرف بسیار عجیبی می زنید! مردانگی هیچ ربطی به مردان ندارد؟؟ پس لابد ما به زبان دیگری تکلم می کنید!
اولا مردانگی اعم از شرف و اغیرت است و شامل چیزهای دیگری نیز می شود. غیرت و شرف انسانی چیزی است در گذشته "فقط" در مردان دیده می شده است و اکنون "غالباً" در مردان. به همین خاطر است که به عنوان یک فضیلت شناخته می شود. لطفا از این حرف ناراحت نشوید. این یک واقعیت است زیر غیرت که به طور کلی مرد و خشونت خوب در جهت حفظ ناموس و اولاد را در ذهن متبادر می کند. شرف هم در واقع بار جوانمردی و رحم و مروت را به همراه دارد که فقط هنگامی بروز می کند که شما در قدرت باشید. یعنی بتوانید به کسی از پشت خنجر بزنید اما جوانمرد باشید و رو در رو مبارزه کنید. رحم هنگامی است که "مثلا" شما بتوانید کسی را بکشید اما اراده می کنید و به او رحم می کنید. بسیاری از این فضایل اساسا در مرد نمود پیدا می کند. نه به خاطر اینکه زنان به گفته ی "اتو واینینگر" بی فضیلت هستند. خیر؛ بلکه به این دلیل که فضایل ارزش خود را در هنگام وجود اراده و توانایی به انجام کاری خلاف نشان می دهد. اینکه به خدمتکار پادشاه بگوییم: (( احسنت بر تو! تو چقدر با پادشاه مهربانی!)) بسیار احمقانه زیرا او چاره ی دیگری جز این ندارد. اما اگر پادشاه کمی با خدمتکارش خوب برخورد کند، اکنون مهربانی ارزش خود را نشان می دهد. به این خاطر است که مردانگی اتفاقا بیشتر (اگر نگوییم فقط) به جنس مذکر مربوط است و گاهی هم به جنس مونث.
اسمش که چرا...مردانگی اولش مرد دارد!!
مشکلی که با شما وجود دارد معنای لغوی غیرت و شرف نیست (که البته همین معانی را هم دارد) مشکل طرز فکر شماست.
غیرت در معنی لغوی حساسیت مثبت نسبت به به ناموس است اما امروز در فرهنگ عام صرفا چنین معنای ندارد. یعنی از نظر شما وقتی خبرنگار میگوید هم میهنان غیور احتمالا منظورش مردهاست و زن ها جزو میهن اون دسته بند می شوند نه هم میهن!! (عمق فاجعه...!!!)
غیور در ذهن بنده به معنای کسی است که نسبت به یک مساله با ارزش حساسیت مثبت دارد. در این تعریف زن ها هم میتوانند با غیرت باشند. کسی که زندگی و جان و مال خود را به خاطر یک هدف والا به خطر می اندازد غیور است.
اینکه شما دوست دارید از واژگان به نفع خود استفاده کنید این را در ذهن القا می کند که اگر زنان شروع کننده مکتب فمینیسم به خاطر استفاده مردان از قوانین به نفع خود دست به چنین اقدامی زدند دور از انتظار هم نبوده!
در مورد شرف هم همین امر صادق است.
قسمت جالب بحث ما اینجاست که شما مدام مرد مرد می کنید و میخواهید به نحوی زنان را از یک حیطه دلخواه خود خارج کنید.برای این کار به واژگان زشت و زیبا و قدرت و غیرت و .... اشاره می کنید اما بنده مدام اعتقاد دارم در نوشتن قوانین نباید قوای جنسیتی یک طرف به عنوان اهرم فشار به دیگری استفاده شود.
مثلا همین احساسات که می فرمایید در زنان قوی تر است
خب بیایم ما در قانون دست ببریم بگویم چوون زنان خیلی احساساتشان قوی است و مردان فاقد این احساس قدرتمند هستند، وقتی جرمی مرتکب می شوند باید با آن ها خیلی لطیف برخورد کنیم چون اگر مثلا دست به قتل زدند دست خودشان نبود و احساساتی شدند!
این درست به همین مسخرگی است که مردان اظهار می کنند زنان نمی توانند قاضی شوند چون شفقت دارند!
درباره پادشاه و خدمتکار هم مثال چندان جالبی نبود. زنان در طول تاریخ ثابت کرده اند که همین احساسی که می فرمایید در بعضی شان چنان می تواند برعکس کار کند که یک سلسله را جایگزین سلسله دیگر کنند! پس زیادهم فکر نکنید ان پادشاه همه کاره شما هستید!
Undisputed نوشته شده:اتفاقا تمام این مصائب و مشکلات بر ساخته ی لیبرالیسم مبتذل است. لیبرالیسمی که به زنان این حق را می دهد که بی هیچ دلیلی از شوهر خود طلاق گرفته و نصف اموال و دارایی آن مرد مفلوک را، بی آنکه هیچ حقی داشته باشد، بالا بکشد. تفکری که اجازه می دهد دو مرد یا دو زن با هم ازدواج کرده و حتی کودک بیچاره ای را از پرورشگاه به فرزندی بگیرند. اساس مشکلات آنجاست.
در جامعه ی لیبرال "تمام" ارزش زن به ظاهر و زیبایی اوست چرا که نمود تمام و کمال دارد. فلذا زن زشت "مرده ی اجتماعی" به حساب می آید و این واقعیتی تلخ است. در جامعه ی سنتی این چنین نبود. از آنجا که در بسیاری از جوامع گذشته، زنان دراری پوشش های بسته تری بوده اند، تفاوت زن زشت و زن زیبا یا اصلا مشخص نبوده یا بسیار کم اهمیت بوده است. در جنین حامعه ای است که زن می تواند به دنبال ارزش ها و فضایل دیگری باشد.
یک سری مردها هم هستند که بی هیچ دلیل از زن خود طلاق می گیرند و با استفاده از اهرم فشار حضانت فرزند او را از حق مسلم مهریه خود باز میدارند و بعد زن باید در یک فضای آلوده اجتماعی (حداقل در ایران ما که اصلا نه خبر از چنین قانونی است و نه آزادی کامل!) به تنهایی بار یک زندگی را به دوش بکشد. پس حق طلاق و گرفتن اموال همچنین ک میفرمایید بر ضد مردان مفلوک نیس بلکه راهی است برای نجات زنان از چنین ورطه دردناکی.
شما اصرار دارید زنان زشت به درد نخورند...خیلی تمسخر برانگیز است...البته از این بابت ناراحت نشوید چون مرد هستید جز این انتظاری هم نیست!!
اقای محترم! زن دیروزی اصلا در جامعه نبوده که بخواهد مرده و زنده باشد! واقعا در کجا سیر می کنید؟ صورت مساله را پاک می کنید؟! خب اینکه مردان تجدید نظری درباره این بازه زشتی و زیبایی بکنند کمی ساده تر از بیرون کشیدن زن از جامعه و پایمال کردن حق طبیعی اوست!فضایل دیگر هم از نظر شما خانه داریو بچه داری و همسر داری و ....

ممنون این فضایل مال خودتان ما همان مرده اجتماعی باشیم سنگین تریم!!
Undisputed نوشته شده:خیر به یک اندازه نیستند. مردان در امر آموزش و تربیت بسیار ضعیف تر از زنان هستند. نسبت مرد به تعلیم و تربیت، همان تناسب زنان و پارک دوبل است! بنابراین نقش زنان در تربیت و بزرگ کردن فرزندان بسیار بیشتر است.
ما می گوییم به فطرت و روحیات خود بنگرید (زن و مرد) و بر حسب خواسته ها و واقعیات، جامعه ای بر آن مبنا بنا کنیم. (چنانچه نخواهید از آیین گذشتگان و ادیان بهره بگیرید.) محدودیت روانی هم چه دوست داشته باشید یا نداشته باشید، کاملا وجود دارد. مثلا در رشته ی خود من، به کرات شاهد ضعف شدید اجرایی خانم ها در تصمیم گیری بوده ام. محیط اجرایی محیطی است بسیار خشن و خشک و اگر زنی بتواند در آن شرایط احساسات عادی خود را حفظ کند، قطعا مریضی و مشکلی دارد. اما مرد به راحتی حکم را امضا می کند و آن را به اجرا می گذارد و آزار روحی خاصی هم نمی بیند.
بنده درباره تربیت فرزندان صحبت نکردم بلکه عرض کردم اگر بخواهید مادر بودن را ارزشی ببینید که به واسطه آن زن را از حقوق خود محروم کنید باید برای محروم کردن مردان به واسطه پدر بودنشان هم تعبیه ای بیندیشید.
اگر می فرمایید مثلا اشتغال زن منافاتی با تربیت فرزندان دارد بنده بسیار بسیار مادرانی دیده ام که در عین حال که شاغل بودند، فرزندانی به مراتب بهتر و سالم تر از مادران صرفا خانه دار تربیت کرده و به جامعه تحویل داده اند. پس بهتر است این مهم را به زنان واگذار کنید و در اموری که ضعیف هستید دخالت نکنید.
خب حال چه کنیم؟ زنان را از یک سری شغل ها محروم کنیم؟ این نقض حقوق آن هاست!
کار بهتر و ساده تر آموزش صحیح به دختران و پسران است. این آموزش غلط است که از شما مردی ساخته که چنین ادبیاتی را برای زنان به کار میبرد و اگر هم چهارتا کلمه خوب استفاده می کند با کلی منت و اظهار فضل و دید بالا به پایین است! و همین آموزش غلط هم یک سری زنان و دختران را به مسیری می برد که برای نشان دادن برتری های خودشان می خواهند کاری را امتحان کنند که اصلا برای آن ساخته نشده اند...
بنده اعتقاد دارم اگر شما زنی را می بینید که در جایی کار می کند که مردانه است فوری سراغ این مطلب نروید که او چقدر نادان است که خودرا در این مشکل گرفتار کرده بلکه پیش خود بگویید احتمالا به حقوق و مزایایی که در آن کار وجود دارد از لحاظ مالی یا شخصیتی نیاز داشته! (منظور از حقوق مالی نیست) و سعی کنید دختر خودتان را طوری تربیت کنید که در عین حضور موثر در جامعه و بدون توجه به اینکه او زشت است یا زیبا به دنبال شغلی برود که کاملا برای او و شخصیتش مناسب است.
Undisputed نوشته شده:برای ما هم دردسر ساز نیست! به عکس بسیار هم به این قضیه مفتخریم!
اگر افتخار دارد افتخار کنید مانعی ندارد...
Undisputed نوشته شده:خیر فعلا متاهل نیستم اما ...!
بله قدرت و اعتماد به نفس و مبارزه، برای زنان هم وجود دارد اما با معنای مردانه ی آن و معنایی که مراد من بود متفاوت است. یک زن زمانی قدرتمند و دارای روحیه ی مبارز خوانده می شود که در سختی ها و مصائب زندگی، در کنار مردش باقی بماند و در حد توان وی را یاری کند و نه اینکه تا کوچکترین مشکل مالی برای شوهرش پیش آمد، حرف از جدایی و مهریه و ... بکند.
احسنت بر شما! این انتخاب بسیار مطبوع و خوب است و زن دانا و عاقل هم باید چنین کند.
خب امیدوارم قبل از «اما...» ایشان را از لحاظ نوع تفکر خودتان اگاه کنید.
در اینجا برعکس قبل شما دیگر به واژه و معنی کلمه کاری ندارید و اعتقاد دارید معنای مبارزه متفاوت است! پس چطور می شود معنای غیرت و شرف متفاوت نیست!؟
بگذریم...
اولا قبل از پاسخ قسمت اول نوشته شما درباره تمجید از بنده لازم است خدمتتان عرض کنم این انتخاب بنده نیست که مطبوع است، این نحوه اثبات همسر شایسته بنده به من است که بسیار بسیار تامل برانگیز و تعریف دار است! پس برعکس به ماجرا نگاه نکنید!
تا سختی ها و مصائب زندگی چه باشد! اگر مرد ذهن شما انقدر مرد است که میفرمایید حرف شما متین و صحیح است. اما درمورد دسته دیگری که البته کم هم نیستند باید عرض کنم در این کشور عزیز خودمان انقدر فیلم و داستان درباره زن هایی وجود دارد که با داشتن یک مرد فقط «نر» و دیگر «هیچ!» طوری صورت خود را به سیلی سرخ نگه داشته اند که از شنیدن ان تعجب می کنیم. زن ها با این وضع مزخرف شان و منزلت احتماعی و از همه مهمتری نبود امنیت اقتصادی و اجتماعی هرگز نمی توانند بدون داشتن پشتوانه مناسب به این مسائل فکر کنند.
اینجا برای زن ها اینقدر گل و بلبل نیست که بیوه شدن را با زندگی کنار یک مرد ناشایست ترجیح دهند. پس بهتر است شما (مردان) به جای نظر دادن درباره صحت و سقم فمینیسم کمی به فکر سلامت روح و روان خود باشید. فکر میکنم اینطور اوضاع بهتر و بهتر شود...
پیروز باشید
