علم و خیال پردازی

مدیران انجمن: parse, javad123javad

ارسال پست
نمایه کاربر
fargol

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۷/۴/۲ - ۱۱:۳۵


پست: 1846

سپاس: 35

علم و خیال پردازی

پست توسط fargol »

چندی پیش در یکی از حرکتهای تبلیغاتی امریکا ، رئیس جمهور وقت "بوش" اعلام کرده بود که برای صرفه جویی در کاخ سفید چراغهای لامپ متعارف را عوض کرده و لامپ های فلورسان فشرده کار گذاشته است تا در در مصرف برق صرفه جویی بشود، و اعلام کرد که از این طریق، یعنی تعویض 1600 لامپ ، در سال 75000 دلار در مصرف برق کاخ سفید صرفه جویی کرده است. یکی از دانشجویان فیزیک این ارقام را گرفته بود و حساب کرده بود که به ازای این مقدار صرفه جویی و این مقدار صرفه جویی و این مقدار لامپ چند ساعت لامپ های کاخ سفید در روز روشن بوده است و به عدد 26 ساعت در روز رسیده بود.اگر با تقریب به این عدد نگاه کنیم متوجه می شویم که چراغهای لامپ کاخ سفید تمام روز روشن بوده است.این دانشجو سپس پیشنهاد کرده بود که برای صرفه جویی بهتر بود چراغها را در روز خاموش کنند!
گر مِی نخوری طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله و دستان را

تو غرّه بدان مشو که مِی می نخوری
صد لقمه خوری که مِی غلامست آن را

خیام بزرگ

نمایه کاربر
fargol

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۷/۴/۲ - ۱۱:۳۵


پست: 1846

سپاس: 35

Re: علم و خیال پردازی

پست توسط fargol »

این مثال را از آن جهت آوردم که ببینید گزاره ها چطور علمی می شوند.یک دانشجوی ساده فیزیک محاسبه ی ساده ای می کند و از سیاستمداران خودش مچ گیری می کند.این روش علمی است.مورد قدری پیچیده تری را می خواهم عنوان کنم، به خصوص برای آنها که علاقمند هستند و خودشان محاسبه را انجام می دهند.می دانید که شعاع زمین در استوا بیشتر از شعاع زمین در قطب است. یک کسی زمانی پیشنهاد کرده بود ، یا نظریه ای داده بود، که این افزایش شعاع زمین در استوا به این دلیل است که خورشید بیشتر به استوا می تابد تا به قطب شمال و جنوب. از طرف دیگر می دانیم که نور از فوتون تشکیل شده است ، که انرژی دارد. این انرژی و جرم هم ارز آن، در استوا می نشیند. در مدت میلیاردها سال که عمر زمین است، این بر افزایش جرم شعاع زمین را در استوا بیشتر کرده است تا در قطبین. البته ، استدلال معقول به نظر می رسد. به هر حال نوری که به زمین می رسد یا جذب می شود یا منعکس.
گر مِی نخوری طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله و دستان را

تو غرّه بدان مشو که مِی می نخوری
صد لقمه خوری که مِی غلامست آن را

خیام بزرگ

نمایه کاربر
fargol

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۷/۴/۲ - ۱۱:۳۵


پست: 1846

سپاس: 35

Re: علم و خیال پردازی

پست توسط fargol »

استدلال برای آن بخش جذب شده شاید درست باشد. این مثال را شما با مثال قبلی مرتبط بکنید؛ در مثال قبلی سیاستمداری حرفی می زند و دانشجوی فیزیک مچش را می گیرد.در این مورد دوم فرض کنید یک فیزیکدان این نظریه را داده است.شما هم به عنوان شنونده حتی با اطلاعات کم، با یک کاغذ و قلم می توانید حساب کنید و نشان دهید که این نظریه کاملا غلط است!
گر مِی نخوری طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله و دستان را

تو غرّه بدان مشو که مِی می نخوری
صد لقمه خوری که مِی غلامست آن را

خیام بزرگ

نمایه کاربر
fargol

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۷/۴/۲ - ۱۱:۳۵


پست: 1846

سپاس: 35

Re: علم و خیال پردازی

پست توسط fargol »

شخصی که این نظریه را داده است یا بی اطلاع است و یا شیاد. از این طریق با یک محاسبه خیلی ساده شما می توانید بگویید این حرف چقدر اشتباه است.محاسبه اش هم خیلی ساده است.می دانیم که خورشید چند میلیارد سال تابیده است.انرژی متوسط آن را هم داریم.علاقمندان می توانند در کتب پیدا کنند. بخشی از این انرژی یه زمین می رسد.فرض کنید تمام آن به جرم تبدیل شود و روی استوا بنشیند.مطمئن باشید که این افزایش بسیار کمتر از سانتیمتر است در صورتی که اختلاف شعاع شعاع در حد چند ده کیلومتر است.بنابر این براحتی با یک حساب خیلی شما می توانید بگویید این نظریه غلط است.در علوم همیشه اینجور نیست.علوم جدید فرقشان با آنچه غیر علم است در همین نکته ی خیلی ظریف است که علم اجازه می دهد بر مبنای محاسبات و داده ها ، چه رصدی در نجوم و چه داده های آزمایشگاهی ، تحقیق بشود که چه حرفی درست است و یا چه حرفی غلط است. من از این مثال شروع کرد و تاکیدم بر این است که ما بین علم و خیال فرق بگذاریم، و بدانیم علم ، که در مواردی به این سادگی چند سطر محاسبه لازم دارد. بنابر این این طور نیست که کسی شب بخوابد ، صبح بلند شود و یکباره دانشمند بشود و نظریه پرداز. کیهانشناسی هم یک علم است.بعضی خیال می کنند می شود به داحتی برای پیدایش عالم نظریه داد. همچنین برای ایجاد کهکشان ها و منظومه ها، و نظریه ی علمی را با تصور و خیال اشتباه می گیرند. مثالهای بالا برای این بود که ببینید دانشمندان چگونه عمل می کنند و دانش چگونه ساخته می شود؛ در واقع من با مثال نشان دادم که خیالات را چگونه می توان از علم جدا کرد.
گر مِی نخوری طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله و دستان را

تو غرّه بدان مشو که مِی می نخوری
صد لقمه خوری که مِی غلامست آن را

خیام بزرگ

نمایه کاربر
fargol

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۷/۴/۲ - ۱۱:۳۵


پست: 1846

سپاس: 35

Re: علم و خیال پردازی

پست توسط fargol »

برگردم به نجوم. دانشمندان کل پدیده ها و یا اشیایی را مه در آسمان دیده می شود طبقه بندی می کنند. این طبقه بندی، یا سلسله مراتب، مهم است؛ از خود زمین شروع بکنم. زمین در یک منظومه ایس که به آن می گوییم منظومه شمسی، همراه با خورشید و سیارات دیگر. این منظومه ی شمسی، که کلا در عالم به عنوان یک ستاره به حساب می آید، در داخل یک کهکشان قرار گرفته است و حول مرکز این کهکشان دوران می کند.کهکشان از تعداد بسیار زیادی ستاره تشکیل شده است ، مثلا حدود صد میلیارد ، یعنی ده هزار میلیون ستاره. تصورا این تعداد قطعا برای شما مشکل است.
گر مِی نخوری طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله و دستان را

تو غرّه بدان مشو که مِی می نخوری
صد لقمه خوری که مِی غلامست آن را

خیام بزرگ

نمایه کاربر
fargol

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۷/۴/۲ - ۱۱:۳۵


پست: 1846

سپاس: 35

Re: علم و خیال پردازی

پست توسط fargol »

این کهکشان خودش ، در میان کهکشان های دیگر ، مثل یک ذره است.در این سلسله مراتب که پیش برویم می بینیم که بعضی کهکشان ها با هم یک مجموعه ای را تشکیل می دهند که آن را خوشه کهکشانی می نامیم.این خوشه ها که در جاهای مختلف عالم هستند گاهی بیش از ده هزار کهکشان را در بر می گیرند. مجموعه ای از این خوشه ها ، چیزی بیش از چند هزار و گاهی بیش از ده هزار خوشه کهکشان ها، تشکیل یک ابر خوشه می دهند. در میان منجمان بودند کسانی که تصور می کردند این سلسله مراتب ، یا این مراتب ، را باید تا الی غیرالنهایه ادامه بدهیم ، ولی به نظر می آید که این جور نیست؛ به نظر دیگر ساختاری به این معنا وجود ندارد؛ بعدش دیگر کل عالم است که از این ابر خوشه ها تشکیل می شود. البته ، ساختار هایی نوع دیگری در این ده سال اخیر تشخیص داده شده اند. به نظر می رسد.در جاهایی کهکشان ها یا خوشه ها پوسته ای را تشکیل می دهند که درونش خالی است. یعنی جاهایی از عالم هست که قاعدتا باید کهکشان باشد یا خوشه کهکشان ها باشد ولی خالی است؛ انها را "خالی جا " یا "تهی جا" می نامیم.
گر مِی نخوری طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله و دستان را

تو غرّه بدان مشو که مِی می نخوری
صد لقمه خوری که مِی غلامست آن را

خیام بزرگ

نمایه کاربر
fargol

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۷/۴/۲ - ۱۱:۳۵


پست: 1846

سپاس: 35

Re: علم و خیال پردازی

پست توسط fargol »

شاید تعجب بکنید که وقتی از کهکشان های مختلف صحبت می کنم ، یا از ستاره ها ، که بین آنها خالی است، پس این "خالی جا"ها که گفتم دیگر چیست؟ تصور بکنید، کهکشان ها یک فاصله ی متعارفی از هم دارند و انتظار این است که این فاصله در همه جای عالم حفظ بشود.حالا اگر شما این فاصلهی معینرا پیمودید و کهکشانی ندیدید، باز هم رفتید کهکشانی ندیدید و انتظار داشدید که کهکشانی باشد، آنوقت آنجا "خالی جا"ست ،و این را در این ده سال اخیر در عالم دیده ایم؛ یعنی کهکشان ها به نوعی مثل این می ماند که روی یک پوسته کروی جمع شده باشند که داخل آن کره خالی است؛ چنین ساختاری هم در عالم دیده شده است ، که لازم است در آن مورد، مطالعه بیشتری بشود. بنابر این اگر از مراتب عالم صحبت می کنم ، منظور از منظومه ی شمسی یا از ستاره ی خورشید است تا به ابر خوشه ها ، توزیع این ابر خوشه ها به گونه ای است که به نظر می رسد هیچ جای عالم نسبت به جاهای دیگر تفاوتی نمی کند، یعنی در عالم هیچ نقطه ای ممتاز نیست. این خاصیت را همگنی عالم می نامند.
گر مِی نخوری طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله و دستان را

تو غرّه بدان مشو که مِی می نخوری
صد لقمه خوری که مِی غلامست آن را

خیام بزرگ

نمایه کاربر
fargol

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۷/۴/۲ - ۱۱:۳۵


پست: 1846

سپاس: 35

Re: علم و خیال پردازی

پست توسط fargol »

گرچه سلسله مراتب، ناهمگنی های موضعی ایجاد می کنند، اما به هنگام بررسی عالم چون یک کل می توان از این ناهمگنی ها در گذشت. حالا فرض کنید تمام ماده ای را که در ابر خوشه هاست در سراسر عالم پخش بکنیم ، آنگاه ماده ای با چگالی بسیار (حدود 10 – 30 گرم بر سانتی متر مکعب) به دست می آید که در حرکت کل عالم شرکت می کند. این ماده را شاره ی کیهانی می نامند. یعنی وقتی از کل عالم بخواهیم صحبت بکنیم ، مجبوریم این ناهمگنی هایی را که به صورت ستاره ، کهکشان یا خوشه ها یا ابر خوشه هاست ، تبدیل کنیم به ذرات ریز در ابعاد کیهانی ، و وقتی که از کل عالم صحبت می کنیم از این شاره صحبت می کنیم.منظورمان این است که حرکت این شاره را بفهمیم : این شاره به چه شکلی حرکت می کند، و با چه سرعتی حرکت می کند، آیا مثلا چرخش هم دارد؟ این حرکت شاره ی کیهانی است که ما در آن یک نوع انبساط می بینیم ، و از انبساط عالم صحبت می کنیم.
گر مِی نخوری طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله و دستان را

تو غرّه بدان مشو که مِی می نخوری
صد لقمه خوری که مِی غلامست آن را

خیام بزرگ

نمایه کاربر
fargol

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۷/۴/۲ - ۱۱:۳۵


پست: 1846

سپاس: 35

Re: علم و خیال پردازی

پست توسط fargol »

مدلهای عالم پیچیدگیهای خاص خودشان را دارند ، و تصور بکنید که ما امروزه در علم نجوم به آن حدی از شناخت رسیده ایم که می توانیم صحبت از حرکن کل این شاره بکنیم، ابعادش را تشخیص بدهیم. شکل هندسی برای عالم ، یعنی برای این شاره تعیین بکنیم. سرگذشت میلیلردها سال پیش آن را بیشناسیم.

smile124 smile124 smile124 smile124 smile124

منبع این مطلب:
گفتار دوم کتاب فلک را سقف ... (کیهانشناسی برای همه)
نوشته: دکتر رضا منصوری. smile072
گر مِی نخوری طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله و دستان را

تو غرّه بدان مشو که مِی می نخوری
صد لقمه خوری که مِی غلامست آن را

خیام بزرگ

نمایه کاربر
fargol

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۷/۴/۲ - ۱۱:۳۵


پست: 1846

سپاس: 35

Re: علم و خیال پردازی

پست توسط fargol »

دوست دارم نظرتون رو در موردش بدونم! smile072
گر مِی نخوری طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله و دستان را

تو غرّه بدان مشو که مِی می نخوری
صد لقمه خوری که مِی غلامست آن را

خیام بزرگ

ارسال پست