هندسه دوجيني و ساختار خورشيد ؛ ذره يا ماده اوليه را باور كنيم
خورشيد يك كره غول پيكر گازي با شعاع 696.000 كيلومتر و جرم 30^10*1.99 كيلوگرم است كه چگالي متوسط آن 1.400 كيلوگرم بر متر مكعب بوده كه عمدتا" تركيبي از گازهاي هيدروژن و هليوم ميباشد . پيكره خورشيد گازي و داغ است . در حقيقت گازها تقريبا يونيزهاند ( يعني پلاسما هستند ) . دما ، فشار و چگالي از سطح به مركز خورشيد در جايي كه انرژي بوسيله واكنشهاي هستهاي حرارتزا آزاد ميشود ، افزايش مييابد . وقتي در هسته خورشيد هيدروژن به هليوم تبديل ميشود مقادير زيادي از انرژي به صورت تابشي و حركات گرمايي آزاد ميشود . تشعشعات از ميان منطقه بزرگ تابشي به طرف خارج پخش ميشوند ، تا اين كه به منطقه جابجايي بيروني يعني جايي كه بيشترين انتقال انرژي توسط حركات جوشان گاز صورت ميگيرد ، برسند . سطح قابل رويت خورشيد ( شيد سپهر ) در بالاي لايه جابجايي ، محلي كه جو پيچيده و وسيع خورشيدي آغاز ميشود ، رخ ميدهد .
پايه جو خورشيدي شيد سپهر است . يك لايه نازك گاز كه بيشترين عمقي كه ميتوانيم آن را مشاهده كنيم و تابش قابل رويت از آن منتشر ميشود . لكههاي خورشيدي بر روي شيد سپهر ظاهر ميشوند . لايه خارجي بعدي رنگين سپهر است ، از بالاي رنگين سپهر زبانههاي بسيار زيبا و زائدههاي سيخي تيز همچون شعله آتش پديدار ميشوند . در آن سوي اين ناحيه ، تاج رقيق وسيعي با نوري لطيف قرار گرفته است كه در بادهاي خورشيدي جاري به سمت خارج و در محيط بين سيارهاي در هم ميشود و از تمام خورشيد فقط جو آن مستقيما قابل مشاهده است ، ناحيهاي كه از نظر فعاليت بسيار غني است .
اگر چه مستقيما نميتوانيم داخل خورشيد را به بينيم ، ولي دو دسته مشاهدات وجود دارند كه به ما اجازه ميدهند حدسهاي هوشيارانهاي درباره اعماق خورشيد بزنيم . يكي مشاهده شار نوترينوي خورشيدي است . وسيله ديگر ، تجزيه و تحليل حركات گازهاي سطح خورشيد است كه به صورت تپهايي از اطراف خورشيد ساطع ميشوند . اين نوسانات همانند تغييرات تناوبي در انتقالات دوپلري خطوط طيفي در شيد سپهر و رنگين سپهر مشاهده شدهاند . اين نوسانات زمان تناوبي بين 5 دقيقه الي 2 ساعت و 40 دقيقه دارند . اولين چيزي كه به طرق مختلف كشف شده بود و مهمترين آنها هم هست ، نوسانهاي 5 دقيقهاي است كه به صورت حركات عمودي سطوح خورشيد ، بسيار شبيه به قايقهاي كوچك بر روي امواج اقيانوس ، مشاهده ميشوند . دامنه قله اين نوسانات با سرعت 0.4 كيلومتر بر ثانيه حركت ميكند . اين نوسانات به عنوان صداهاي امواج از درون خورشيد تفسير شدهاند ، و مشخصات آن بعضي از خواص قسمتهاي داخلي خورشيد را ميدهد . بنابرين ، ميتوانيم بگوييم كه خورشيد همانند يك زنگ به صدا در ميآيد يا به عبارت دقيقتر ، جستجو در داخل خورشيد ، همانند جستجو به روشي است كه با استفاده از امواج لرزشي براي مطالعه در داخل زمين استفاده ميكنيم . در صورت علاقمندي مراجعه نماييد به مبحث ژئوفيزيك و ساختار هندسي ستاره شش پر توسعه يافته .
اين شاخه از تحقيقات به نام زلزله شناختي خورشيدي خوانده ميشود . امواج صوتي درون خورشيد همانند نوسانات روي سطح تخت قابل رويت هستند . الگو در دوره تناوب آنها سرنخهايي براي شناخت درون خورشيد ميباشد . از مطالعات زلزله شناختي خورشيدي نتيجههايي درباره جزئيات ساختار لايه جابجايي ، فراواني اتمي نسبي ، مخصوصا هليوم و ديناميك داخلي خورشيد بدست آمده است . علائمي وجود دارند كه چرخش دروني بسيار سريعتر از سطحي است . هنوز مطالب ناشناخته بسياري درباره منشا امواج صوتي وجود دارد . با در نظر گرفتن چگالي خورشيد ، خورشيد در سطح شيد سپهر تقريبا تمام شده بنظر ميرسد و بالاتر از آن جو خورشيد محسوب ميشود .
با توجه به اينكه فاصله از مركز مدار پنجم برابر r√3/2 معادل عدد 86.6025 و مدار ششم [(4r²-√3r²)/3] √ معادل عددي 86.9472 ميباشد . لذا براي مطالعه ساختار دروني خورشيد ، ميتوان از شكل هندسي ستاره شش پر توسعه يافته استفاده نمود ، براي اينكه اين شكل ساختمان خورشيد را با دقت خوبي پيشگويي ميكند . در صورت علاقمندي مراجعه نماييد به مبحث ( فاصله از مركز مدارها در شكل توسعه يافته ستاره شش پر )
يك ناحيه شگفت انگيز در خورشيد شيد سپهر است ، براي اينكه اولا دما در اين ناحيه به ميزان قابل توجهي سقوط ميكند و دوما اينكه اين ناحيه نسبت به ساير مناطق خورشيد بسيار كدر به نظر ميرسد . يعني ما از پاي شيد سپهر جايي كه به عنوان لايه جو خورشيدي تعريف ميشود و گازها نسبت به نور مريي كدر ميشوند ، عميقتر را نميتوانيم بنگريم و مانع اين است كه مستقيم داخل خورشيد را نظاره كنيم .
كدري شيد سپهر را با جذب پيوسته نور توسط يون منفي هيدروژن توجيه نمودهاند . طبق اين نظريه عامل كدري پيوسته شيد سپهر ، يون منفي هيدروژن است . اين يون به علت اينكه تنها الكترون اتم هيدروژن خنثي نميتواند به طور كامل پروتون مثبت را بپوشاند ، بوجود ميآيد . از اين رو ، يك الكترون ديگر ميتواند به طور ضعيف به اتم پيوند پيدا كند ، جذب نور توسط واكنش جداسازي الكترون+هيدروژن=يونمنفيهيدروژن بوجود میآيد . ولي همانطور كه ميدانيم اين واكنش برگشت پذير است و برعكس آن نيز روي ميدهد ، يعني واكنش يونمنفيهيدروژن=الكترون+هيدروژن كه با دفع نور همراه خواهد بود و اين فرايند دو طرفه به اين معني است كه مقدار نور ورودي به سامانه ( شيد سپهر ) تقريبا معادل مقدار نور خروجي از سيستم ( شيد سپهر ) خواهد بود ، پس طبق اين فرايند دو طرفه ، نور خورشيد در هنگام گذر از شيد سپهر دچار اختلاف شدت قابل توجهي نخواهد شد ، كه در عمل اينگونه نيست ! بلكه نور خورشيد در حال گذر از شيد سپهر دچار اختلاف شدت قابل ملاحظهاي ميشود . اين لايه براي اشعه ايكس نيز كدر است ، اين پديده در حالي صورت ميگيرد كه الكترون اضافي در يون منفي مربوط به ترازهاي اتم هيدروژن ميشود ، ولي توليد و جذب اشعه ايكس مربوط به ترازهاي هسته عناصر ميشود و با اين اوصاف ، يون منفي هيدروژن نميتواند جذب اشعه ايكس توسط شيد سپهر را توجيه كند ، به تصاوير زير دقت نماييد :
اينكه شيد سپهر نسبت به اشعه ايكس كدر باشد را نميتوان با يون منفي هيدروژن توجيه نمود و علت آن را ميبايست در پديدههاي ديگر جستجو كرد .
تغيير حرارت از هسته خورشيد تا منطقه جابجايي خورشيد تقريبا طبيعي به نظر ميرسد ، براي اينكه مساحت كره طبق رابطه S=4*piR² بدست ميآيد و با افزايش شعاع خورشيد چگالي انرژي به مقدار قابل توجهي كاهش مييابد ، ولي كاهش حرارت از منطقه جابجايي با حرارت 500.000 كلوين به شيد سپهر مجاور با حرارت 5700 كلوين غير منتظره است . حرارت پايين شيد سپهر و كدري آن نسبت به نور خورشيد طبق توجيهات فعلي يك مشكل جدي را بوجود ميآورد و آن اينكه در راكتورهاي شكافت هستهاي و همجوشي ، حرارت ايجاد شده ميبايست به نحو مناسبي خارج شود كه در صورت عدم خروج حرارت و با افزايش آن ، صدمات جدي به خود راكتور وارد خواهد شد ، اگر توجيهات و اطلاعات ارايه شده فعلي در مورد شيد سپهر درست بوده باشد ، اين لايه بسيار نازك مثل يك نوع عايق بسيار قوي عمل كرده و خورشيد در نهايت نخواهد توانست تا انرژي توليدي خود را چه به صورت تشعشعي و چه بصورت همرفتي دفع كند و رفته رفته حرارت آن بالا رفته و در نهايت منفجر خواهد شد كه چنين اتفاقي روي نميدهد و خورشيد به نحو مناسب حرارت توليد شده را دفع و به تعادل حرارتي دست مييابد . اما چگونه ؟
شگفت انگيزترين پديده در خورشيد اين است كه از ميان شيد سپهر به سمت بيرون دما بسرعت پايين ميآيد ، و سپس مجددا در حوالي 500 كيلومتري داخل رنگين سپهر شروع به بالا رفتن ميكند ، تا اينكه به دماهاي بسيار بالا در تاج ميرسد . نتيجه تحقيقات بسياري كه در قسمتهاي بالايي رنگين سپهر و ناحيه گذار رنگين سپهر - تاج صورت گرفته است ، اشكال طيفي ماوراء بنفش خورشيدي را به دماي بالاي رنگين سپهري نسبت ميدهد . دما به شدت از حدود 10.000 تا 50.000 درجه كلوين در رنگين سپهر در خلال چند صد كيلومتر از منطقه گذار تا 1.000.000 درجه كلوين در تاج ميرسد . چنين به نظر ميرسد كه حرارت خورشيد و يا بهتر است بگوييم تابش امواج الكترومغناطيس خورشيد در اين منطقه محدود به بالاي شيد سپهر مفقود ، ناپديد و يا اينكه به سرقت ميرود ( يعني تقريبا با خلا انرژي خورشيد مواجه هستيم ) ، ولي با افزايش اين ارتفاع اين حرارت گم شده ، كم كم پديدار و آشكار ميشود ! علت اين پديده چيست ؟
جواب سوال اين است كه در ناحيه ذكر شده مقدار تابش و حرارت مفقود شده تبديل به ميادين قوي الكترومغناطيسي ميشود كه ميتواند در رنگين سپهر ، ناحيه گذار و تاج خورشيد القا شده و حرارتهاي بالاي يك ميليون درجه را توليد كند و يك قدم فراتر ، توسط بادهاي خورشيدي در ميان منظومه شمسي توسعه يافته و به سياره زمين هم برسد و باعث پديدار شدن حرارت به صورت انرژي تابشي در اتمسفر سياره زمين شود كه به پديده شفق قطبي معروف شده است . در واقع مقدار قابل توجهي از انرژي خورشيد به صورت ميادين الكترومغناطيس ، بر جو ( اتمسفر ) پيرامون خودش القا ميشود .
عكسهاي فوق مربوط به تاج ، زائدهاي سيخي و بادهاي خورشيد ميشود .
عكسهاي فوق مربوط به شفق قطبي ميشود كه حاصل تخليه انرژي توسط بادها ( طوفانهاي ) خورشيدي در اتمسفر سياره زمين ميشود . در واقع همانطور كه انرژي خورشيد در اتمسفر خودش تخليه ميشود ، اين انرژي توان تخليه شدن در اتمسفر سياره زمين را نيز دارد .
لازم به توضيح است كه همگي پديدههاي فوق مستقيما از انرژي تابشي و يا همرفتي خورشيد ناشي نميشوند ، بلكه ناشي از تبديل آنها به ميادين الكترومغناطيسي بسيار قوي است . و اين تبديل را ماده و يا ذره اوليه انجام ميدهد و تنها اين ماده است كه قدرت و توانايي انجام دادن آن را دارد و چيزي نيست كه از عهده يون منفي هيدروژن و ..... بر بيايد .
در لبه خورشيد ، فورانهاي رقيق گاز تابان به عرض 500 تا 1500 كيلومتر تا ارتفاع 10.000 كيلومتر بالاي رنگين سپهر ادامه دارد . در زائدههاي سيخي كه مشاهده شدهاند گازها تا حدود سرعت 20 الي 25 كيلومتر بر ثانيه سرعت ميگيرند . زائدههاي سيخي فقط در نواحي ميدانهاي مغناطيسي قوي رخ ميدهند . زائدههاي سيخي نيز حاصل القاي ميدانهاي مغناطيسي قوي در جو خورشيد هستند . چرا كه جو خورشيد ناحيهاي است كه از نظر فعاليت بسيار غني است .
در قسمت بالاي نواحي فعال شيد سپهر پلاژهاي درخشان در رنگين سپهر شناورند . پلاژها ناحيههايي هستند كه در آنجا چگالي و دما بسيار بالاتر از اطراف رنگين سپهر ميباشد . آنها توسط ميدانهاي مغناطيسي فعال بوجود آمدهاند . البته در تاج خورشيدي ، نواحي فعال ، خودشان را مجددا در چگالي و دماي بالاتر از جريانهاي تاج خورشيدي و تراكم نور سفيد تاج خورشيدي عيان مينمايند . خط نشري تاج خورشيدي در روي نواحي پلاژ قويتر از هر جاي ديگر ميباشد .
همانطور كه ميدانيم هاله خورشيد به مقدار يك ميليون مايل امتداد مييابد و دماي آن به يك ميليون درجه سانتیگراد ميرسد . در جاهايي كه ميدان مغناطيسي خورشيد به صورت حلقهاي وارد فضا میشود ، گودالهايي در هاله خورشيد پديد ميآيد . باد خورشيدي جرياني از ذرات فعال است كه در منظومه شمسي نفوذ ميكند . حرارت تاج تا 2.000.000 درجه نيز مشاهده شده است .
همانطور كه ميدانيم در تخليه الكتريكي گازها ، با كم شدن فشار گاز ، شدت نور افزايش مييابد كه در بالاي شيد سپهر خورشيد نيز چنين رويدادي رخ ميدهد ، يعني با افزايش ارتفاع و كاهش فشار گاز در جو خورشيد ، شدت نور و حرارت افزايش مييابد كه حاكي از حضور ميدانهاي بسيار قوي الكترومغناطيسي پيرامون خورشيد است .
لكههاي خورشيدي :
مهمترين مشخصه يك لكه خورشيدي ميدان مغناطيسي آن ميباشد . قدرت ميدانها نوعا" در حدود 0.1 تسلا ميباشد ، اما ميدانهاي قويتري در حدود 0.4 تسلا نيز اندازهگيري شدهاند . طبق نظريات فعلي ، اين ميدانها ممكن است از انتقال انرژي به شيد سپهر از طريق جابجايي ( همرفت ) ، جلوگيري كند . از اين رو لكه خورشيدي سردتر از محيط اطرافش ميباشد ( ديده ميشود ) . حلقههاي مغناطيسي در عمقي پايينتر از شيد سپهر بسته ميشوند ، شايد بسيار پايينتر از منطقه هدايتي ( جابجايي ) . يك لكه خورشيدي داراي يك قطبش مغناطيسي ميباشد . خطوط نيروي ميدان مغناطيسي از قطب شمال مغناطيسي خارج شده و در قطب جنوب جمع ميشوند ، همه با اين خصوصيات از ميلههاي مغناطيسي زمين خودمان آشنا هستند . يك قطب مغناطيسي نميتواند به طور منفرد وجود داشته باشد زيرا خطوط نيروي مغناطيسي بايستي بسته باشند ، بنابراين دو لكه خورشيدي با قطبيدگيهاي مكمل عموما در يك گروه لكهاي دو قطبي با هم پيدا ميشوند . استثنائاتي بر اين قاعده رخ ميدهند . طبق نظريات فعلي گاهي اوقات ناحيه مغناطيسي دوم آنقدر پراكنده است كه فقط تنها يك لكه خورشيدي ديده ميشود ، در موارد ديگر ، گروههاي پيچيده بزرگ از تعدادي از لكههاي خورشيدي ظاهر ميشوند ، چنين گروههاي پيچيده بزرگ از تعدادي از لكههاي خورشيدي ظاهر ميشوند ، چنين گروهي ممكن است هسته يك ناحيه فعال بزرگ بر روي قرص خورشيد باشد .
نظريه و توجيه فعلي براي لكههاي خورشيدي ايراد جدي دارد :
به شكل زير توجه نماييد ؛
با توجه به جهت جريان الكتريسيته جهت خطوط ميدان مغناطيسي از قاعده دست راست مشخص ميشود .
در عكس فوق يونهاي مثبت هيدروژن داغ از زير لايه شيد سپهر به بيرون كشيده شده و بعد از طي مسير مارپيچي ، از قطب N به قطب S حركت ميكنند . همانطور كه كاملا مشخص است يونها در قطب N داغ بوده ولي با مرور زمان و با پيمودن مسافتي در قطب S سرد ميشوند .
در شكل فوق جهت جريان الكتريكي و خطوط مغناطيسي ( الكترومغناطيسي ) عكس جهتهاي قبلي فرض شده است . نكته قابل توجه اين است كه ، با فرض اينكه ميدان الكترومغناطيسي در قطب S مانع جريان همرفت گاز داغ به شيد سپهر و سطح آن شود ، ولي ميبايست در قطب N باعث شدت جريان همرفت گاز داغ و پرتاب و فوران آن به بيرون شود كه در اين صورت ما بايد شاهد رويت دو لكه باشيم ، يكي تيره و تاريكتر از سطح شيد سپهر ولي دومي روشن و نوراني تر از سطح شيد سپهر ، كه اينگونه نيست . بلكه ما همواره شاهد دو نقطه تيره و تاريك تر از سطح شيد سپهر هستيم كه اين مشاهده عيني ناقض و مردود كننده نظريات فعلي در مورد لكههاي خورشيدي ميباشد . پس تنها دليل تيره ديده شدن لكهها در شيد سپهر ، تجمع ماده و يا ذره اوليه در قطبين مغناطيسي است و تنها زماني شاهد نقاط پر نور در شيد سپهر خواهيم بود كه ميدان مغناطيسي فوقالعاده قوي تشكيل شود و يا ماده و ذره اوليه در محيط مورد نظر از تراكم كمي برخوردار باشد كه اين پديده خيلي نادر ميباشد .
براي ذره و يا ماده اوليه چه تعريفي را ميتوان ارايه نمود :
همانطور كه ميدانيم سلول خورشيدي ، نور خورشيد ( امواج الكترومغناطيس ) را تبديل به جريان الكتريكي ميكند . در واقع ميتوان چنين استنباط كرد كه اين ذره و يا ماده اوليه ، نور ( امواج الكترومغناطيس ) را تبديل به ميدان الكترومغناطيسي ميكند و از خود خواص آهنربايي نشان ميدهد . از اينرو ماده و ذره اوليه شيفته نور است تا حدي كه در جزء به سطح ستارگان پخش ميشود و ميتواند در مناطقي تجمع و لكههاي تيرهاي را پديدار كند . يعني ميدانهاي مغناطيسي قوي ميتواند عامل تجمع ذره و يا ماده اوليه نور ديده شده و همچنين تجمع ماده و ذره اوليه نور ديده ، ميتواند باعث پديدار شدن ميدانهاي الكترومغناطيسي قوي شود . تصور و انديشه ما در مورد لكههاي خورشيدي ميتواند همانند پديده رعد و برق ميان دو توده ابر در آسمان باشد ، به اين معني كه با تابش شديد نور بر ذرات و مواد اوليه ، خاصيت مغناطيسي در آنها ايجاد شده و باعث تجمع تدريجي آنها در نقاط بخصوصي از سطح خورشيد ميشود كه با نزديك شدن آنها به يكديگر ، تخليه الكترومغناطيسي صورت ميگيرد و بعد از آن ، لكهها تدريجا" محو ميشوند ( يعني ذرات و مواد اوليه با از دست دادن يا تضعيف خاصيت مغناطيسي خود ، كم كم پراكنده و متفرق ميشوند ) و چون خورشيد در كل خاصيت الكتريكي و مغناطيسي دارد ، اين تخليه الكترومغناطيسي افقي نبوده و از وسط به طرف بيرون رانده شده و در كل شكل قوسي به خود ميگيرد .
ذره و يا ماده اوليه ، محدوده طيفهايي از گاما و ايكس گرفته تا قرمز مريي را به نحوي جذب ميكند كه حرارت را پايينتر از حد معمول نشان ميدهد . اين ماده به صورت محلول و يا مخلوط در شيد سپهر خورشيد وجود دارد كه ميتواند به علت خواص مغناطيسي در خود و يا در محيط اطراف خود ، در يك مكان تجمع كند . لكهها در قسمت مركزي تاريك و در كنارهها نيمه روشن هستند و دليل آن افزايش شدت ميدان مغناطيسي در مركز و كاهش آن در لبهها ميباشد كه ميتواند تراكم اين ماده را تغيير دهد . در دورهاي از فعاليت خورشيد به مقدار و حجم ماده و يا ذره اوليه در خورشيد افزوده شده و برعكس آن نيز صادق است ، كه ميتواند تغييرات قابل توجهي در شدت ميدانهاي الكترومغناطيسي اطراف خورشيد ايجاد كند .
دوست گرامي و ارجمند cenarius عضو تالار هوپا عكسي جالب از سحابي چشم گربه ارسال نمودهاند كه اشاره به موضوع بسيار مهمي دارد :
به ناحيه تاريك پيرامون هسته در عكس توجه نماييد . گازهاي پيرامون هسته نميتوانند به علت تراكم و فشار كم فعاليت هستهاي و نور دهي داشته باشند ولي تحت تاثير ميدانهاي الكترومغناطيسي هسته كه توسط ماده و يا ذره اوليه توليد ميشوند ، يونيزه شده و نور دهي دارند .
همانطور كه قبلا توضيح داده شد همين وضعيت براي خورشيد وجود دارد . پس ميتوان نتيجه گرفت كه هر كجا با كاهش محسوس حرارت ( انرژي ) و تابش امواج الكترومغناطيسي مواجه باشيم و بدنبال آن تشديد ميدانهاي الكترومغناطيسي مشهود باشد ، آنجا محلي براي حضور و وجود ماده و يا ذره اوليه است .
محمدرضا طباطبايي 2/12/86
http://www.ki2100.com
ساير مطالب ارايه شده :
سيستمهاي شمارش اعداد : ( مبناي دوجيني ، دستگاه شمارش واقعي اعداد در هستي ميباشد )
مكعب يك بسته كامل از اعداد در مبناي دوازدهتايي يا سيستم شمارش دوجيني است
ستاره داوود ، اختصار نماي ايزومتريك يك مكعب است
توسعه رسم هندسي ستاره داوود در صفحه و فضا ( خوشه آفرينش )
8 دايره و 8 كره ، 7 ميان دايره و 7 ميان كره در شكل توسعه يافته ستاره داوود ( هفت آسمانها )
تركيب تناسب طلايي يا توالي فيبوناچي در ستاره داوود توسعه يافته
ساعت ؛ تقويم و ستاره داوود توسعه يافته
هندسه دوجيني و ساختار اتم
هندسه دوجيني و كريستالهاي برف
فاصله از مركز مدارها در شكل توسعه يافته ستاره داوود
ژئوفيزيك و ساختار هندسي ستاره داوود توسعه يافته
سيستم حلقهاي ، ساختار سياره زحل و هندسه دوجيني
برسي و اثبات پنجمين اصل موضوع هندسه اقليدسي
خويشاوندي دايره و موج سينوسي
نظريه حبابهاي سطحي و شالوده هندسه دوجيني
نظريه ذرات حجمي و ترديد در تئوري نيروي هستهاي قوي
بيضي و ستاره داوود توسعه يافته ( پيرامون كيهان )
هندسه دوجيني و ساختار خورشيد ؛ ذره يا ماده اوليه را باور كنيم
- parse
نام: سید محمد حسین نیری
محل اقامت: شيراز
عضویت : شنبه ۱۳۸۶/۹/۱۰ - ۰۱:۱۳
پست: 956-
سپاس: 34
- جنسیت:
تماس:
حضور محترم دوست گرامي جناب طباطبايي عزيز!
سلام!
بايد خدمت جنابعالي عرض كنم كه بنده كه جواب پست آخر در تاپيك ماده تاريك را نگرفتم.
اميدوارم اينجا به نتايجي برسيم.
در ابتدا از اينكه مي بينم بحثها به اينجا رسيد كه مطالبي از كتاب نجوم و اخترفيزيك مقدماتي
جلد اول فصل آخر مطرح شده بسيار خشنودم.
فرموده ايد:
مربوط به تاج خورشيد است و نه شيد سپهر!!!!!! در هنگام جستجو كمي بيشتر
دقت كنيد!
ضمن اينكه به نظرم تصوير آخر سمت راست عكس راديويي سياره زهره باشد و نه
تاج خورشيدي!!
http://www.ftschool.org/fourth/science/ ... temSG.html
فرموده ايد:
مغناطيسي خورشيد مربوطند:
براي مراجعه به اصل مقاله به آدرس زير مراجعه فرماييد:
http://journals.cambridge.org/download. ... cbedad50cd
دقت بفرماييد كه توضيح داده شده كه فعاليتهاي مختلف در لايه هاي متفاوت خورشيد
دقيقا بر هم منطبق هستند و اينها نيز از آزمايشات نتيجه گيري مي شوند و به اين صورت
نيست كه هر كس كه از راه رسيد و هرچه دلش خواست و يا احتمالا شب قبل در خواب
ديده بود براي توجيه پديده ها مطرح كند.
فرموده ايد:
جو زمين بوجود مي آيند. نكته قابل توجه در مورد شفقهاي قطبي ارتباط تنگاتنگ آنها
با دوره زماني لكه هاي خورشيدي است كه مهمترين ويژگي لكه ها نيز ميدان مغناطيسي
آنها و همچنين وجود آنها فقط در قطبين زمين است كه آنجا نيز ميدان مغناطيسي زمين
بسيار قوي است و تخيلات دانشمندان نيز از اينه نتيجه مي گيرد. نورهاي قطبي در اثر
الكترونهايي كه در طول خطوط نيروي ميدان مغناطيسي زمين حلقه ميزنند، به وجود
ميآيند. اين حلقههاي الكتروني وارد جو زمين ميشوند و باعث ميگردند كه گازهاي
رقيقي كه در ارتفاعات بالاي جو قرار دارند، همانند نور لامپ فلورسنت بدرخشند.اين
الكترونها عمدتاً از خورشيد ميرسند و تعداد آنها بستگي به فعاليت خود خورشيد دارد.
وقتي كه سطح خورشيد خيلي فعال باشد، ما نورهاي قطبي بيشتري را مشاهده
ميكنيم تا زماني كه خورشيد آرامتر است. نور قطبي ميتواند شكلهاي مختلفي
داشته باشد. بعضي وقتها شبيه به پردهي آويزان، يا نورهاي متحرك و يا پرتوهاي
نور است. رنگ آن نيز تغيير ميكند ولي بيشتر مواقع داراي سايهي سبز يا صورتي است
كه از اتفاقات جالب اينكه اكسيژن و ازت كه در جو زمين وجود دارند همين خواص رنگي را
ايجاد مي كنند و جالب تر اينكه اين نورها دقيقا با دوره تناوبي برابر با 11.5 سال لكه هاي
خورشيدي به اوج خود مي رسند وشايد به همين دليل است كه تا اين حد دانشمندان خيالباف شده اند!
جالبه!
فرموده ايد:
گازهاي در قطب N داغ تر از قطب S هستند!
فرموديد:
مي گيرند.
فرموديد:
يك كوتوله سفيد است كه بسيار داغ بوده و حرارت آن گازهاي اطراف را برانگيخته كرده و يا
بر اثر تابش گازهايي كه جنازه ستاره را ترك كرده اند آن نور را بازتاب مي كنند.
در تاپيك ماده تاريك فرموديد:
مي شود؟!
فرموديد:
در نهايت عرض بنده اين است كه كمي ا خيلات خارج شويد و دست از سر ماده اوليه
و يا آسمان پنجم برداريد. فيزيك چيز ديگري است.
سلام!
بايد خدمت جنابعالي عرض كنم كه بنده كه جواب پست آخر در تاپيك ماده تاريك را نگرفتم.
اميدوارم اينجا به نتايجي برسيم.
در ابتدا از اينكه مي بينم بحثها به اينجا رسيد كه مطالبي از كتاب نجوم و اخترفيزيك مقدماتي
جلد اول فصل آخر مطرح شده بسيار خشنودم.
فرموده ايد:
خير.اين لايه براي اشعه ايكس كدر نيست. بلكه تصاويري كه جنابعالي قرار داده ايداين لايه براي اشعه ايكس نيز كدر است ، اين پديده در حالي صورت ميگيرد كه الكترون اضافي در يون منفي مربوط به ترازهاي اتم هيدروژن ميشود ، ولي توليد و جذب اشعه ايكس مربوط به ترازهاي هسته عناصر ميشود و با اين اوصاف ، يون منفي هيدروژن نميتواند جذب اشعه ايكس توسط شيد سپهر را توجيه كند.
مربوط به تاج خورشيد است و نه شيد سپهر!!!!!! در هنگام جستجو كمي بيشتر
دقت كنيد!
ضمن اينكه به نظرم تصوير آخر سمت راست عكس راديويي سياره زهره باشد و نه
تاج خورشيدي!!
http://www.ftschool.org/fourth/science/ ... temSG.html
فرموده ايد:
كاملا درسته. حفره هاي تاجي به دلايل ديگري شكل مي گيرند. اين مناطق به ميدانهاياينكه شيد سپهر نسبت به اشعه ايكس كدر باشد را نميتوان با يون منفي هيدروژن توجيه نمود و علت آن را ميبايست در پديدههاي ديگر جستجو كرد .
مغناطيسي خورشيد مربوطند:
کد: انتخاب همه
Formation and evolution of coronal holes of different type are investigated. Occurrence
and evolution of coronal holes in active regions are connected to the processes occurring in
these active regions in particular with flares and CMEs. Coronal holes which are not connected
to active regions reflect distribution of large-scale solar magnetic fields and their dynamics determined
by global solar magnetic field structure changes.
http://journals.cambridge.org/download. ... cbedad50cd
دقت بفرماييد كه توضيح داده شده كه فعاليتهاي مختلف در لايه هاي متفاوت خورشيد
دقيقا بر هم منطبق هستند و اينها نيز از آزمايشات نتيجه گيري مي شوند و به اين صورت
نيست كه هر كس كه از راه رسيد و هرچه دلش خواست و يا احتمالا شب قبل در خواب
ديده بود براي توجيه پديده ها مطرح كند.
فرموده ايد:
شفقهاي قطبي به دليل برخورد ذرات پر انرژي بادهاي خورشيدي با لايه هاي بالاييجواب سوال اين است كه در ناحيه ذكر شده مقدار تابش و حرارت مفقود شده تبديل به ميادين قوي الكترومغناطيسي ميشود كه ميتواند در رنگين سپهر ، ناحيه گذار و تاج خورشيد القا شده و حرارتهاي بالاي يك ميليون درجه را توليد كند و يك قدم فراتر ، توسط بادهاي خورشيدي در ميان منظومه شمسي توسعه يافته و به سياره زمين هم برسد و باعث پديدار شدن حرارت به صورت انرژي تابشي در اتمسفر سياره زمين شود كه به پديده شفق قطبي معروف شده است . در واقع مقدار قابل توجهي از انرژي خورشيد به صورت ميادين الكترومغناطيس ، بر جو ( اتمسفر ) پيرامون خودش القا ميشود .
جو زمين بوجود مي آيند. نكته قابل توجه در مورد شفقهاي قطبي ارتباط تنگاتنگ آنها
با دوره زماني لكه هاي خورشيدي است كه مهمترين ويژگي لكه ها نيز ميدان مغناطيسي
آنها و همچنين وجود آنها فقط در قطبين زمين است كه آنجا نيز ميدان مغناطيسي زمين
بسيار قوي است و تخيلات دانشمندان نيز از اينه نتيجه مي گيرد. نورهاي قطبي در اثر
الكترونهايي كه در طول خطوط نيروي ميدان مغناطيسي زمين حلقه ميزنند، به وجود
ميآيند. اين حلقههاي الكتروني وارد جو زمين ميشوند و باعث ميگردند كه گازهاي
رقيقي كه در ارتفاعات بالاي جو قرار دارند، همانند نور لامپ فلورسنت بدرخشند.اين
الكترونها عمدتاً از خورشيد ميرسند و تعداد آنها بستگي به فعاليت خود خورشيد دارد.
وقتي كه سطح خورشيد خيلي فعال باشد، ما نورهاي قطبي بيشتري را مشاهده
ميكنيم تا زماني كه خورشيد آرامتر است. نور قطبي ميتواند شكلهاي مختلفي
داشته باشد. بعضي وقتها شبيه به پردهي آويزان، يا نورهاي متحرك و يا پرتوهاي
نور است. رنگ آن نيز تغيير ميكند ولي بيشتر مواقع داراي سايهي سبز يا صورتي است
كه از اتفاقات جالب اينكه اكسيژن و ازت كه در جو زمين وجود دارند همين خواص رنگي را
ايجاد مي كنند و جالب تر اينكه اين نورها دقيقا با دوره تناوبي برابر با 11.5 سال لكه هاي
خورشيدي به اوج خود مي رسند وشايد به همين دليل است كه تا اين حد دانشمندان خيالباف شده اند!
لازم به توضيح است كه همگي پديدههاي فوق مستقيما از انرژي تابشي و يا همرفتي خورشيد ناشي نميشوند ، بلكه ناشي از تبديل آنها به ميادين الكترومغناطيسي بسيار قوي است . و اين تبديل را ماده و يا ذره اوليه انجام ميدهد و تنها اين ماده است كه قدرت و توانايي انجام دادن آن را دارد و چيزي نيست كه از عهده يون منفي هيدروژن و ..... بر بيايد
جالبه!
فرموده ايد:
ودر عكس فوق يونهاي مثبت هيدروژن داغ از زير لايه شيد سپهر به بيرون كشيده شده و بعد از طي مسير مارپيچي ، از قطب N به قطب S حركت ميكنند . همانطور كه كاملا مشخص است يونها در قطب N داغ بوده ولي با مرور زمان و با پيمودن مسافتي در قطب S سرد ميشوند .
بنده كه هيچ تناقضي نمي بينم! البته شايد ايراد از چشم لوچ ما باشد! در هر دو تصويردر شكل فوق جهت جريان الكتريكي و خطوط مغناطيسي ( الكترومغناطيسي ) عكس جهتهاي قبلي فرض شده است.
گازهاي در قطب N داغ تر از قطب S هستند!
فرموديد:
فراموش نفرماييد كه شراره ها نيز كه دمايي بيشتر دارند عموما بسيار نزديك به لكه ها شكلولي ميبايست در قطب N باعث شدت جريان همرفت گاز داغ و پرتاب و فوران آن به بيرون شود كه در اين صورت ما بايد شاهد رويت دو لكه باشيم ، يكي تيره و تاريكتر از سطح شيد سپهر ولي دومي روشن و نوراني تر از سطح شيد سپهر ، كه اينگونه نيست . بلكه ما همواره شاهد دو نقطه تيره و تاريك تر از سطح شيد سپهر هستيم كه اين مشاهده عيني ناقض و مردود كننده نظريات فعلي در مورد لكههاي خورشيدي ميباشد.
مي گيرند.
فرموديد:
دوست عزيز! هر چه به ذهنتان مي رسد مطرح نكنيد. ماده اوليه ديگر چيست. جرم باقيماندهبه ناحيه تاريك پيرامون هسته در عكس توجه نماييد . گازهاي پيرامون هسته نميتوانند به علت تراكم و فشار كم فعاليت هستهاي و نور دهي داشته باشند ولي تحت تاثير ميدانهاي الكترومغناطيسي هسته كه توسط ماده و يا ذره اوليه توليد ميشوند ، يونيزه شده و نور دهي دارند .
يك كوتوله سفيد است كه بسيار داغ بوده و حرارت آن گازهاي اطراف را برانگيخته كرده و يا
بر اثر تابش گازهايي كه جنازه ستاره را ترك كرده اند آن نور را بازتاب مي كنند.
در تاپيك ماده تاريك فرموديد:
و در بالا نيز اشاره كرديد كه :چه تعريفي را براي دخان ميتوان ارايه نمود :
همانطور كه ميدانيم سلول خورشيدي ، نور خورشيد ( امواج الكترومغناطيس ) را تبديل به جريان الكتريكي ميكند . در واقع ميتوان چنين استنباط كرد كه دخان ، نور ( امواج الكترومغناطيس ) را تبديل به ميدان الكترومغناطيسي ميكند و از خود خواص آهنربايي نشان ميدهد . از اينرو دخان شيفته روح و نور است تا حدي كه در كل به آسمان پنجم كشيده ميشود و در جز به سطح ستارگان پخش ميشود و ميتواند در مناطقي تجمع و لكههاي خورشيدي را پديدار كند . يعني ميدانهاي مغناطيسي قوي ميتواند عامل تجمع دخان نور ديده شده و همچنين تجمع دخان نور ديده باعث پديدار شدن ميدانهاي الكترومغناطيسي قوي شود .
بالاخره تكليف ما را روشن بفرماييد! ماده اوليه! جاذب نور است و يا برانگيختهبه ناحيه تاريك پيرامون هسته در عكس توجه نماييد . گازهاي پيرامون هسته نميتوانند به علت تراكم و فشار كم فعاليت هستهاي و نور دهي داشته باشند ولي تحت تاثير ميدانهاي الكترومغناطيسي هسته كه توسط ماده و يا ذره اوليه توليد ميشوند ، يونيزه شده و نور دهي دارند .
مي شود؟!
فرموديد:
اميد وارم بنده اشتباه متوجه شده باشم و منظور جنابعالي از روح يا دخان همان روح انسان نباشد!!!نقل قول:
باز هم صحبت و ادعايي بي اثبات و بدون شاهد تجربي و بدون . . .
دوست عزيز در كدامين مطلب يا مقاله يا كتاب يا . . . ديده ايد كه براي روح توجيهي فيزيكي داشته باشند ؟!
اصلا كجا ديده ايد كه روح را با قوانين فيزيك توجيه كنند ؟!
بحث در مورد روح با اشخاصي مفيد و نتيجه بخش است كه به روح باور داشته باشند كه اگر باور نداشته باشند اينگونه بحثها بي مورد و بي فايده است . به هر حال فرق آدم زنده با آدم مرده فقط فقدان يك روح است ، چه توجيه فيزيكي بهتر از اين و آيا فيزيك بدون روح و خالق معني دارد ؟ كه ما كم كم داريم به منشا و منبع اختلاف نظرها نزديك ميشويم !
در نهايت عرض بنده اين است كه كمي ا خيلات خارج شويد و دست از سر ماده اوليه
و يا آسمان پنجم برداريد. فيزيك چيز ديگري است.
- MRT
نام: محمدرضا طباطبایی
محل اقامت: تبریز
عضویت : پنجشنبه ۱۳۸۶/۴/۲۱ - ۱۸:۱۷
پست: 2418-
سپاس: 95
- جنسیت:
تماس:
خير.اين لايه براي اشعه ايكس كدر نيست. بلكه تصاويري كه جنابعالي قرار داده ايد
مربوط به تاج خورشيد است و نه شيد سپهر!!!!!! در هنگام جستجو كمي بيشتر
دقت كنيد!
همانطور كه ميدانيم توليد و انتشار اشعه ايكس در داخل خورشيد به مراتب بيشتر از اتمسفر آن ميباشد . آنگونه كه در عكسهاي ارايه شده مشهود است ، سطح خورشيد در اكثر مناطق براي اين اشعه كدر ميباشد و دليل آن نيز توجيه شد . اين بسيار طبيعي است كه اگر اشعه ايكس در اتمسفر خورشيد نيز توليد شود ، در اين عكسهاي كلي از خورشيد مشهود خواهد بود كه در اين مبحث مد نظر ما نيست .
بايد بگويم كه در صدد ارايه مطالبي در زمينه ساختار دروني سيارات منظومه شمسي هستم كه عكس مورد نظر مربوط به آن مبحث ميشود ، ولي چون اين عكس در پوشه مربوط به خورشيد ذخيره شده بود ، در فعاليت اتوماتيك براي تهيه آلبوم تصويري ، اين عكس همراه با عكسهاي خورشيد شده است . ولي بد نيست بعضي وقتها از اين اشتباهات رخ دهد ، براي اينكه خط قرمز و درشت شما چيزي شبيه داد و فرياد كردن در تالار است كه خيلي غير عادي به نظر ميرسد .ضمن اينكه به نظرم تصوير آخر سمت راست عكس راديويي سياره زهره باشد و نه
تاج خورشيدي!!
همانطور كه همه ما ميدانيم تا ميدانهاي الكترومغناطيسي ( بادهاي ) خورشيدي ، توسط خورشيد به وجود نيايند ، ذرات باردار نميتوانند اين فاصله طولاني را طي كنند و از طرف ديگر سرعت و انرژي اين ذرات همگي در نهايت مربوط به شدت و جهت ميدانها ميشود . پس در حقيقت اين انرژي ميدانهاي الكترومغناطيسي خورشيد است كه در اتمسفر زمين تخليه ميشود .شفقهاي قطبي به دليل برخورد ذرات پر انرژي بادهاي خورشيدي با لايه هاي بالايي
جو زمين بوجود مي آيند. نكته قابل توجه در مورد شفقهاي قطبي ارتباط تنگاتنگ آنها
با دوره زماني لكه هاي خورشيدي است كه مهمترين ويژگي لكه ها نيز ميدان مغناطيسي
آنها و همچنين وجود آنها فقط در قطبين زمين است كه آنجا نيز ميدان مغناطيسي زمين
بسيار قوي است و تخيلات دانشمندان نيز از اينه نتيجه مي گيرد. نورهاي قطبي در اثر
الكترونهايي كه در طول خطوط نيروي ميدان مغناطيسي زمين حلقه ميزنند، به وجود
ميآيند. اين حلقههاي الكتروني وارد جو زمين ميشوند و باعث ميگردند كه گازهاي .......
بنده كه هيچ تناقضي نمي بينم! البته شايد ايراد از چشم لوچ ما باشد! در هر دو تصوير
گازهاي در قطب N داغ تر از قطب S هستند!
منظور من خيلي ساده اين بود كه مكان قطب N از سمت راست تصوير بالايي به سمت چپ تصوير پاييني تعويض شده است .
دوست عزيز آيا تا به حال اصلا در زندگي شما چيزي در مورد پديدههاي فيزيكي به ذهنتان رسيده است ؟ ماده اوليه همان چيزي است كه خيلي از فيزيكدانان پيدا كردن آن را مد نظر دارند ! منتهي عقايد و باورها مختلف است . از استعمال كلمه " يا " مشخص است كه هيچ قطعيت و اطميناني در صحت ارايه دو نظريه فوق نداريد و با شك و دودلي حرف ميزنيد . تابش الكترومغناطيس كوتوله سفيد نميتواند با آن بعد مسافت گازهاي پيرامون خود را به آن صورت برانگيخته كند . در عكس فوق خود كوتوله سفيد به سختي قابل تشخيص و رويت است و به اندازه يك نقطه ديده ميشود ، حال به نظر شما چگونه ممكن است اين همه روشنايي ايجاد كند كه باعث تابش گاز رقيق شود ؟دوست عزيز! هر چه به ذهنتان مي رسد مطرح نكنيد. ماده اوليه ديگر چيست. جرم باقيمانده
يك كوتوله سفيد است كه بسيار داغ بوده و حرارت آن گازهاي اطراف را برانگيخته كرده و يا
بر اثر تابش گازهايي كه جنازه ستاره را ترك كرده اند آن نور را بازتاب مي كنند.
بالاخره تكليف ما را روشن بفرماييد! ماده اوليه! جاذب نور است و يا برانگيخته
مي شود؟!
من به اندازه كافي توضيح دادم ، ولي شما نميخواهيد قبول كنيد .
اميد وارم بنده اشتباه متوجه شده باشم و منظور جنابعالي از روح يا دخان همان روح انسان نباشد!!!
در نهايت عرض بنده اين است كه كمي ا خيلات خارج شويد و دست از سر ماده اوليه
و يا آسمان پنجم برداريد. فيزيك چيز ديگري است.
فهم و استنباط من از فيزيك براي خودم ، و فهم و استنباط شما از فيزيك براي خودتان باشد . شما مطالب من را قبول نداريد ، من هم عقايد شما را قبول نميكنم . همانطور كه مستحضر ميباشيد مديران تالار اينگونه مطالب مطرح شده توسط شما را جزء موضوعات مذهبي محسوب ميكنند و بعد از آن اقدام به قفل و يا حذف تاپيك ميكنند كه لطف كنيد مطالب مذهبي در تاپيك من قرار ندهيد كه اگر اينگونه مطالب مذهبي را عنوان نموديد مسئوليت آن متوجه من نخواهد شد . البته صرف نظر از تعريف كلي مذهب و علم و اين سوال كه آيا اين دو با هم اختلاف دارند و يا خير ؟بايد خدمت جنابعالي عرض كنم كه بنده كه جواب پست آخر در تاپيك ماده تاريك را نگرفتم.
همانطور كه قبلا گفتم ، فرهنگ و ادبيات شما زياد مناسب يك تالار علمي نيست و من هم مجبور نيستم زياد با شما بحث و مجادله داشته باشم . و مهمتر از همه اينكه من با كمبود زمان مواجه هستم و ممكن است بعد از اين خيلي از مطالب شما بي پاسخ بماند .و تخيلات دانشمندان نيز از اينه نتيجه مي گيرد
وشايد به همين دليل است كه تا اين حد دانشمندان خيالباف شده اند!
نيست كه هر كس كه از راه رسيد و هرچه دلش خواست و يا احتمالا شب قبل در خواب
ديده بود براي توجيه پديده ها مطرح كند.
ولي به طور كلي :
1- به كدري شيد سپهر با جذب پيوسته نور توسط يون منفي هيدروژن خيلي تاكيد داشتيد كه به موضوع برگشت پذيري اين واكنش اشاره كردم كه با انتشار نور همراه بود ، يعني عكس توجيه فعلي .
2- طبق توجيهات فعلي ، مسئله مهم عايق شدن شيد سپهر را مطرح نمودم كه باعث اضمحلال خورشيد ميشود ، كه اضمحلالي در كار نيست ولي شما آن را نشنيده تلقي نموديد .
3- مسئله سقوط دما و تبديل انرژي تابش الكترومغناطيس به ميدان الكترومغناطيس را مطرح نمودم كه مورد توجه شما نيز قرار گرفت .
4- طبق نظريات فعلي به اين موضوع تاكيد داشتيد كه اين ميدانهاي مغناطيسي ممكن است از انتقال انرژي به شيد سپهر از طريق جابجايي ( همرفت ) ، جلوگيري كند . از اين رو لكه خورشيدي سردتر از محيط اطرافش ميباشد . ولي متوجه شديم كه اين ميدان در قطب S خود فقط ميتواند اين رفتار را داشته باشد كه طبق نظر شما ، رفتار عكس آن در قطب N پيش بيني ميشود كه مشهود نيست ، بلكه در هر دو منطقه ( قطب ) مغناطيسي لكههاي تاريك مشاهده ميشوند كه اين خود يك تناقض مابين نظريات فعلي و شهود و واقعيتهاي فيزيكي است .
5- ...............
شاد و پيروز باشيد .
- parse
نام: سید محمد حسین نیری
محل اقامت: شيراز
عضویت : شنبه ۱۳۸۶/۹/۱۰ - ۰۱:۱۳
پست: 956-
سپاس: 34
- جنسیت:
تماس:
Re:
MRT نوشته شده:خير.اين لايه براي اشعه ايكس كدر نيست. بلكه تصاويري كه جنابعالي قرار داده ايد
مربوط به تاج خورشيد است و نه شيد سپهر!!!!!! در هنگام جستجو كمي بيشتر
دقت كنيد!
دوست عزیز! دقت کنید. تصاویری که جنابعالی قرار داده اید و مرتب به آنها استناد می کنید، تصاویری ازهمانطور كه ميدانيم توليد و انتشار اشعه ايكس در داخل خورشيد به مراتب بيشتر از اتمسفر آن ميباشد . آنگونه كه در عكسهاي ارايه شده مشهود است ، سطح خورشيد در اكثر مناطق براي اين اشعه كدر ميباشد و دليل آن نيز توجيه شد . اين بسيار طبيعي است كه اگر اشعه ايكس در اتمسفر خورشيد نيز توليد شود ، در اين عكسهاي كلي از خورشيد مشهود خواهد بود كه در اين مبحث مد نظر ما نيست
تاج خورشیدی است و نه شید سپهر.
- parse
نام: سید محمد حسین نیری
محل اقامت: شيراز
عضویت : شنبه ۱۳۸۶/۹/۱۰ - ۰۱:۱۳
پست: 956-
سپاس: 34
- جنسیت:
تماس:
Re: هندسه دوجيني و ساختار خورشيد ؛ ذره يا ماده اوليه را باور كني
فرموده اید:
هرچند که با توجه به شباهت اولیه تصاویر پذیرفتن این حرف بسیار مشکل است، اما اینگونه فرض می کنیم. در ثانی دوست
عزیز داد و فریاد برای چه؟ و بر سر که؟ به نظر می رسد جنابعالی قصد خراب کردن جو بحثها را دارید. از آنجا که بنده (با توجه به
بحثهای پیشین احتمال می دادم که باز که از مطالعه پستها خودداری کنید و آنها را نادیده انگارید) متن را درشت تر و رنگی تایپ
کردم که حداقل این جمله شاید به چشم جنابعالی بیاید.
آنچه به جایی نرسد فریاد است.
بايد بگويم كه در صدد ارايه مطالبي در زمينه ساختار دروني سيارات منظومه شمسي هستم كه عكس مورد نظر مربوط به آن مبحث ميشود ، ولي چون اين عكس در پوشه مربوط به خورشيد ذخيره شده بود ، در فعاليت اتوماتيك براي تهيه آلبوم تصويري ، اين عكس همراه با عكسهاي خورشيد شده است . ولي بد نيست بعضي وقتها از اين اشتباهات رخ دهد ، براي اينكه خط قرمز و درشت شما چيزي شبيه داد و فرياد كردن در تالار است كه خيلي غير عادي به نظر ميرسد .
هرچند که با توجه به شباهت اولیه تصاویر پذیرفتن این حرف بسیار مشکل است، اما اینگونه فرض می کنیم. در ثانی دوست
عزیز داد و فریاد برای چه؟ و بر سر که؟ به نظر می رسد جنابعالی قصد خراب کردن جو بحثها را دارید. از آنجا که بنده (با توجه به
بحثهای پیشین احتمال می دادم که باز که از مطالعه پستها خودداری کنید و آنها را نادیده انگارید) متن را درشت تر و رنگی تایپ
کردم که حداقل این جمله شاید به چشم جنابعالی بیاید.
آنچه به جایی نرسد فریاد است.
- parse
نام: سید محمد حسین نیری
محل اقامت: شيراز
عضویت : شنبه ۱۳۸۶/۹/۱۰ - ۰۱:۱۳
پست: 956-
سپاس: 34
- جنسیت:
تماس:
Re: هندسه دوجيني و ساختار خورشيد ؛ ذره يا ماده اوليه را باور كني
شاید بتوان گفت به طور غیر مستقیم آری! خوب شما که با نظریه قبلی مشکلی ندارید، پس چرا آنرا بی دلیل به چالشهمانطور كه همه ما ميدانيم تا ميدانهاي الكترومغناطيسي ( بادهاي ) خورشيدي ، توسط خورشيد به وجود نيايند ، ذرات باردار نميتوانند اين فاصله طولاني را طي كنند و از طرف ديگر سرعت و انرژي اين ذرات همگي در نهايت مربوط به شدت و جهت ميدانها ميشود . پس در حقيقت اين انرژي ميدانهاي الكترومغناطيسي خورشيد است كه در اتمسفر زمين تخليه ميشود .
می کشید؟ به نظرم خود نفس این عمل برای جنابعالی لذت بخش است و نه نظریه ها!
فرمودید:
بنده كه هيچ تناقضي نمي بينم! البته شايد ايراد از چشم لوچ ما باشد! در هر دو تصوير
گازهاي در قطب N داغ تر از قطب S هستند!
منظور من خيلي ساده اين بود كه مكان قطب N از سمت راست تصوير بالايي به سمت چپ تصوير پاييني تعويض شده است .
؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خوب تصویر را بر عکس کنید؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!! این که دیگر ربطی به علم و نظریه ندارد. در این شکل قطب ها را بگونه ای دیگر
تصویر کرده است!
فرموده اید:
با عرض معذرت منظور جنابعالی کدام فیزیک است؟دوست عزيز آيا تا به حال اصلا در زندگي شما چيزي در مورد پديدههاي فيزيكي به ذهنتان رسيده است ؟
(به مدد امکانات جدید تالار از رنگ آبی استفاده کردم که به داد و فریاد متهم نشوم!)
فرمودید:
خوب این چه ربطی به لکه خورشیدی دارد؟ اگر نمی دانید یا اشتباه متوجه شده اید باید عرض کنم فیزیکدانها به دنبالماده اوليه همان چيزي است كه خيلي از فيزيكدانان پيدا كردن آن را مد نظر دارند !
اتحاد نیرو ها هستند. در فیزیکی که بنده می شناسم نیرو با ذره متفاوت است. در ثانی نیروها در انرژی های زیاد شروع
به اتحاد می کنند. مثل الکتروضعیف و یا اتحاد آنها با نیروی قوی در انرژی های بالا در حد بیگ بنگ و نه دمای 6000 کلوین
سطح خورشید!!!!!!!! نیروی گرانش هم که فراری است. در حقیقت در انرژی های بالا تقارن خود را نشان می دهد (مثل آب
که در دمای پایین یخ می بندد و تقارن کمتری دارد نسبت به دماهای بالا) فقط این را به عنوان مثالی برای تقارن مطرح کردم.
بعدا نفرمایید که دمای تقارن آب در 100 درجه در حالت بخار خیلی کمتر از دمای سطح خورشید است!!
فرموده اید:
از نظر کی؟منتهي عقايد و باورها مختلف است .
فرموده اید:
خیر دوست عزیز! این مربوط به فاصله از ستاره است. در ثانی پیشنهاد می کنم از آنجا که کلمه یا به معنای شک واز استعمال كلمه " يا " مشخص است كه هيچ قطعيت و اطميناني در صحت ارايه دو نظريه فوق نداريد و با شك و دودلي حرف ميزنيد
دودلی است شما خدای نکرده از این کلمه هیچگاه استفاده نکنید!
فرموده اید:
هرچند که شما اصلا تخیلات دانشمندان را قبول ندارید، ولی پیشنهاد می کنم که کمی در باره این جنازه های ستاره ایتابش الكترومغناطيس كوتوله سفيد نميتواند با آن بعد مسافت گازهاي پيرامون خود را به آن صورت برانگيخته كند . در عكس فوق خود كوتوله سفيد به سختي قابل تشخيص و رويت است و به اندازه يك نقطه ديده ميشود ، حال به نظر شما چگونه ممكن است اين همه روشنايي ايجاد كند كه باعث تابش گاز رقيق شود ؟
تحقیق کنید. این اجرام بر روی نمودار H-R در قسمت پایین سمت چپ قرار می گیرند که هر دو مشکلی را که جنابعالی
مطرح نموده اید حل می کند: 1-اینکه به سختی قابل تشخیص هستند به این دلیل است که اندازه بسیار کوچکی دارند.
در حدو اندازه های زمین و در فواصل بسیار دور. 2- دمای بسیار بالا
فرموده اید:
بنده که متوجه نشدم (که البته مقصر جنابعالی نیستید و این به ضریب هوشی بسیار پایین بنده بر میگردد.) لذا عجزانهبالاخره تكليف ما را روشن بفرماييد! ماده اوليه! جاذب نور است و يا برانگيخته
مي شود؟!
من به اندازه كافي توضيح دادم ، ولي شما نميخواهيد قبول كنيد .
خواهشمندم که یک بار دیگر توضیح دهید.
دوست عزیز!مديران تالار اينگونه مطالب مطرح شده توسط شما را جزء موضوعات مذهبي محسوب ميكنند و بعد از آن اقدام به قفل و يا حذف تاپيك ميكنند كه لطف كنيد مطالب مذهبي در تاپيك من قرار ندهيد كه اگر اينگونه مطالب مذهبي را عنوان نموديد مسئوليت آن متوجه من نخواهد شد .
اگر می خواهید از جواب دادن طفره روید جایی اینکار را انجام دهید که طرف مقابلتان متوجه نشود! خود شما قصد دارید
که بحث را به مسایل مذهبی مرتبط کنید نه من!!!!!!!
ثانیا مدیران مطالبی را حذف می کنند (که البته باید حذف شود) که به عنوان مثال قصد به چالش کشیدن وجود خدا را
داشته باشند. شما می فرمایید این ماده روح یا (از اصطلاح قرآنی آن استفاده می کنید) دخان است و بعد در جایی
دیگر می فرمایید :
.شما که به روح اعتقاد ندارید
سوال بنده این است که لکه های خورشیدی چه ربطی به اعتقاد به روح دارند. شاید هم با توجه به فرمایشات جنابعالی
لکه های خورشیدی چون سیاه هستند احتمالا روح انسانهای خبیث هستند که به آنجا فرستاده شده اند تا در گرمای
خورشید تا ابد در آتش باشند تا عبرتی برای ما شوند! دقیقا مثل صورت فلکی جبار!!!!!!!!!!!
فرمودید:
همانطور كه قبلا گفتم ، فرهنگ و ادبيات شما زياد مناسب يك تالار علمي نيست و من هم مجبور نيستم زياد با شما بحث و مجادله داشته باشم . و مهمتر از همه اينكه من با كمبود زمان مواجه هستم و ممكن است بعد از اين خيلي از مطالب شما بي پاسخ بماند .quote]
اولا :اگر نظریات شما قادر به توجهیه پدیده های علمی نیست، چرا بنده را متهم می کنید و برای فرار از پاسخ از این
حقیر مایه می گذارید؟
ثانیا :برای فرار از پاسخ در برابر کسی که شیوه شما را برای طفره رفتن کاملا می دانید، فایده ای ندارد.
کمبود وقت جنابعالی و یا بحث نکردن به خاطر اینکه شیوه بنده از نظر شما مناسب نیست، چیزی جز فرار . پیچاندن موضوع
تلقی نمی شود. البته این روش برای فردی در حد پیش دبستانی و یا کلاس اول دبستان احتمالا مفید
واقع خواهد شد.
در مورد مباحث طیفنمایی نیز به زودی صحبت خواهیم کرد. (البته اگر وقت کم جنابعالی اجازه بدهد.)
- MRT
نام: محمدرضا طباطبایی
محل اقامت: تبریز
عضویت : پنجشنبه ۱۳۸۶/۴/۲۱ - ۱۸:۱۷
پست: 2418-
سپاس: 95
- جنسیت:
تماس:
Re: هندسه دوجيني و ساختار خورشيد ؛ ذره يا ماده اوليه را باور كني
پارسه نوشته است :
شفقهاي قطبي به دليل برخورد ذرات پر انرژي بادهاي خورشيدي با لايه هاي بالايي
جو زمين بوجود مي آيند. نكته قابل توجه در مورد شفقهاي قطبي ارتباط تنگاتنگ آنها
با دوره زماني لكه هاي خورشيدي است كه مهمترين ويژگي لكه ها نيز ميدان مغناطيسي
آنها و همچنين وجود آنها فقط در قطبين زمين است كه آنجا نيز ميدان مغناطيسي زمين
بسيار قوي است و تخيلات دانشمندان نيز از اينه نتيجه مي گيرد. نورهاي قطبي در اثر
الكترونهايي كه در طول خطوط نيروي ميدان مغناطيسي زمين حلقه ميزنند، به وجود
ميآيند. اين حلقههاي الكتروني وارد جو زمين ميشوند و باعث ميگردند كه گازهاي
رقيقي كه در ارتفاعات بالاي جو قرار دارند، همانند نور لامپ فلورسنت بدرخشند.اين
الكترونها عمدتاً از خورشيد ميرسند و تعداد آنها بستگي به فعاليت خود خورشيد دارد.
وقتي كه سطح خورشيد خيلي فعال باشد، ما نورهاي قطبي بيشتري را مشاهده
ميكنيم تا زماني كه خورشيد آرامتر است. نور قطبي ميتواند شكلهاي مختلفي
داشته باشد. بعضي وقتها شبيه به پردهي آويزان، يا نورهاي متحرك و يا پرتوهاي
نور است. رنگ آن نيز تغيير ميكند ولي بيشتر مواقع داراي سايهي سبز يا صورتي است
كه از اتفاقات جالب اينكه اكسيژن و ازت كه در جو زمين وجود دارند همين خواص رنگي را
ايجاد مي كنند و جالب تر اينكه اين نورها دقيقا با دوره تناوبي برابر با 11.5 سال لكه هاي
خورشيدي به اوج خود مي رسند وشايد به همين دليل است كه تا اين حد دانشمندان خيالباف شده اند!
و دانشمندان ميگويند براي فورانهاي ناگهاني و حركات سريع كه گاه در نورهاي شمالي و جنوبي مشاهده ميشود توضيحاتي يافتهاند .
به گفته آنها اين پديده ناشي از انتشار مقدار عظيمي انرژي ذخيره شده است كه 100 هزار كيلومتر بالاتر از سطح زمين در ميدان مغناطيسي محافظ آن روي ميدهد . اين حوادث انفجار گونه زماني اتفاق ميافتد كه خطوط ميدان مغناطيسي زمين تحت فشار زياد ، ناگهان شكل تازهاي به خود ميگيرند . اين نتيجه گيري بر اطلاعات جمع آوري شده توسط پنج ماهواره سازمان هوا - فضاي آمريكا ، ناسا ، كه دور زمين ميگردند استوار است . واسيليس آنجلوپولوس از دانشگاه كاليفرنيا در لس آنجلس گفت : " ما عاملي كه نورهاي شمالي را به رقص در ميآورد كشف كردهايم ."
وي دانشمند ارشد ماموريت تميس (Time History of Events and Macroscale Interactions during Substorms) است . محققان با استفاده از پنج ماهواره همانند تميس كه در فاصله زياد از يكديگر ميگردند و همچنين شبكه حمايتي آنها روي زمين ، سلسله حوادثي را رديابي كردند كه با يك " زير توفان " اوليه شروع شده و در نهايت به يك رقص رنگارنگ نور در آسمان شب دو قطب زمين منجر مي شود . اين مطالعات تاييد كرد كه توفانها با يك به اصطلاح " باز اتصال " در خطوط ميدان مغناطيسي شروع ميشود .
نيكولا فاكس دانشمند دانشگاه جانز هاپكينز توضيح داد : " زمين غرق بادهاي خورشيدي است ، كه ميدان مغناطيسي خورشيد را با خود حمل مي كنند . "
" اين ميدان ميتواند در جهتهاي مختلف قرار گيرد اما وقتي در جهت مقابل ميدان مغناطيسي زمين قرار مي گيرد ، درست همانطور كه دو قطب مخالف يك آهنربا همديگر را جذب مي كنند ، خطوط دو ميدان شكسته شده و به هم مي پيوندند ."
" اين اتصال مجدد باعث ورود مقدار عظيمي انرژي خورشيدي به داخل اتمسفر مغناطيسي زمين مي شود . اين به نوبه خود يك زير توفان ايجاد مي كند كه در نهايت منجر به نورهاي قطبي مي شود . " رصدهاي تميس نشان مي دهد كه يك زير توفان در منطقهاي از فضا به فاصله تقريبا يك سوم مسافت زمين از ماه روي مي دهد و يك الگوي مشخص را دنبال مي كند . اين الگو حاوي يك دوره باز اتصال ، و بعد روشنايي سريع نورها و گسترش سريع اين نورها به سوي قطبهاست . اين فرآيند در توزيع مجدد جريانهاي الكتريكي كه در اطراف زمين در فضا جريان مي يابند به اوج مي رسد .
درك زير توفانها مهم است چون اين پديده مي تواند ذرات پرانرژي زيانبار را به زمين نزديك كند ، جايي كه فضانوردان و ماهوارهها قرار دارند . جريانهاي عظيم همچنين مي تواند وارد اتمسفر شده و خطوط برق و سيستم هاي ارتباطي را مختل كند . دانشمندان مايل هستند امكان پيش بيني مشكلات احتمالي اين پديده را داشته باشند .
http://www.bbc.co.uk/persian/science/st ... lues.shtml
در نهايت تخيلات دانشمندان عوض شده و به طرف نظريات من نزديك شد و كم كم دانشمندان از خيال بافي دست ميكشند . موضوع به اين سادگي كه نياز به پنج تا ماهواره نداشت .
من قبلا گفتم كه :
ولي بعضيها كاسه داغ تر از آش شده بودند و تعصب آنها چشمانشان را كور كرده بود تا متوجه واقعيت شوند .
عكسهاي فوق مربوط به شفق قطبي ميشود كه حاصل تخليه انرژي توسط بادها ( طوفانهاي ) خورشيدي در اتمسفر سياره زمين ميشود . در واقع همانطور كه انرژي خورشيد در اتمسفر خودش تخليه ميشود ، اين انرژي توان تخليه شدن در اتمسفر سياره زمين را نيز دارد .
با توجه به ماده 8 قوانین تالار گفتمان شبكه فیزیك هوپا :
ارايه انديشههاي نو در فيزيك و متافيزيك ، رياضيات مختص فيزيك ، حساب و هندسه دوجيني در وب سايت شخصي :
https://ki2100.com
ارايه انديشههاي نو در فيزيك و متافيزيك ، رياضيات مختص فيزيك ، حساب و هندسه دوجيني در وب سايت شخصي :
https://ki2100.com