آقای طباطبایی؛ سلامترجیح میدهم به صورت رسمی و نه به شکل محاوره ای نظرم را بنویسم.
مختصر و مفید خدمتتان بگویم که من هم این امکان را رد نمیکنم که در دنیای امروز باندها و مافیایی وجود داشته باشند که جلوی انتشار برخی حقایق را بگیرند. اما فکر نمیکنم ایرادهایی که شما از نسبیت خاص گرفته اید از جمله ی این حقایق باشند.
ببینید: مقصود از این گفته که «سرعت نور
نسبت به همه ناظران لخت ثابت است»، همان است که شما میگویید. یعنی هر ناظر لختی که اقدام به اندازه گیری سرعت نور کند، به عدد ثابتی میرسد که همان سرعت انتشار امواج الکترومغناطیس در خلأ است. به عبارت دیگر وقتی گفته مبشود «سرعت جسم A
نسبت به جسم B برابر v است»، مقصود این است که اگر جسم B سرعت حرکت جسم A را اندازه بگیرد، مقدار v را به دست می آورد. پس هرجا به ناظری که قرار است اندازه گیری را انجام دهد اشاره ای نشود، ناظر پیش فرض همان خواهد بود که بلافاصله بعد از عبارت "نسبت به" در جمله آورده میشود. یعنی شکل کاملتر جمله بالا این است: «سرعت نور نسبت به همه ناظرانِ لخت و از دید هر یک از آنها همواره مقدار ثابتی است.»
همچنین بایستی در بکاربردن عباراتی مانند "طول کوتاه شده" یا "زمان کند شده" نهایت دقت را نمود؛ چون پدیده انقباض طول و اتساع زمان نسبی و دوجانبه هستند. تصور چنین پدیده هایی در ذهن، بسیار سخت است چون با شهود روزمره ما سازگار نیست. یعنی وقتی دو میله هم طول داشته باشیم و یکی را در امتداد طولش به حرکت درآوریم طوری که نسبت به میله دیگر با سرعتی نزدیک به نور حرکت کند، آنگاه هر یک از میله ها خواهد گفت طول میله دیگر (مثلاً) نصف شده و آهنگ گذر زمان نیز برای او نصف شده است! این در حالیست که هیچ کدام از میله ها با این گفته موافق نیستند که طول خودشان کوتاه و زمانشان کند شده باشد. ممکن است بگویید من (شما) در درک این موضوع مشکلی ندارم. آیا واقعاً همین طور است؟ اگر این طور است من فکر میکنم فرمولهایی را که پس از بند زیر آورده اید، با دوجانبه بودن انقباض طول و اتساع زمان در تعارض باشد و از آنها اشتباه استفاده کرده اید.
MRT نوشته شده:اگر ابزار با سرعت زيادي حتي نزديك به سرعت نور حركت كند ، مسلما متر براي آن كوتاه و زمان نيز برايش كند ميشود . اينك اين سوال مهم مطرح ميشود كه آيا تغيير يا خطايي در سنجش سرعت روي خواهد داد ؟ كه مسلما اين تغييرات در فضا - زمان ميبايست در معادله فوق لحاظ شود :
دلیلش این است که شما به طور ناخواسته در فرمولهایتان انقباض طول و اتساع زمان را به شکل مطلق و یکسویه در نظر گرفته اید. (شرح کامل این موارد را میتوانید در همان فایلی که برایتان فرستادم جستجو کنید). اَشکال و انیمیشنهایی را نیز که برای نشان دادن صحت عملکرد آن ابزار ارائه داده اید، اگر دقت کنید هیچکدام مربوط به چارچوب سکون ابزار نیستند. تاکنون شکلی که عملکرد ابزار را در چارچوب سکون خودش نشان دهد رسم کرده اید؟ تصور نمیکنم اگر این کار را انجام دهید، باز هم قائل به عملکرد مورد انتظار ابزار باشید. من معتقدم این ابزار در بهترین حالت همانطور که آقای جوانشیری اشاره کردند میتواند سرعت خود را نسبت به یک جسم یا چارچوب لخت دیگری بسنجد، نه اینکه بتواند سرعت مطلق و جهانی خود را به دست آورد (در آن فایل مفصلاً در مورد چرایی این موضوع توضیح دادم).
نسبیت خاص بر دو اصل مهم استوار است. اصل اول هم ارزی چارچوبهای لخت نام دارد و طبق آن، قوانین فیزیک در همه چارچوبهای لخت معتبرند و نتایج یکسانی را پدید می آورند. اصل دوم هم که همان یکسان بودن سرعت نور است از دید تمام چارچوبهای لخت. آیا شما این اصول را قبول دارید؟
MRT نوشته شده:اين يك واقعيت است كه ناظر در حال حركت رویدادهای همزمان را در يك زمان مشاهده نمي كند و همين پديده راهي براي اندازه گيري سرعت مطلق اوست
شما در جمله بالا بدون اینکه متوجه باشید به
همزمانی جنبه مطلق داده اید؛ که این موجب نقض اصل دوم نسبیت (ثبات سرعت نور) شده است؛ در حالی که شما در ابتدا آن را قبول کردید (اگر مخالفید کافیست عملکرد ابزار را از دید ناظر ساکن در آن بررسی کنید). من قبلاً نیز برای شما توضیح دادم که جمله بالا در صورتی میتواند درست باشد که عبارت
رویدادهای همزمان از قول ناظری بیان شده باشد که نسبت به
ناظر در حال حرکت ساکن نباشد؛ وگرنه اصل ثبات سرعت نور نقض میشود. در ضمن لحاظ کردن اثر دوپلر فقط میتواند سرعت چشمه نور نسبت به ناظر را مشخص نماید و تأثیری در سرعت نور و "همزمان مشاهده شدن یا نشدن رویدادها" ندارد؛ همچنین از کجا مطمئن هستید که وقتی ساعتهای ابزار را در وسط ابزار همزمان کنیم، با انتقال آنها به دو مکان B و C (ولو با سرعت ناچیز) آندو ساعت باز هم همزمان میمانند؟ حتی اگر هم همزمان بمانند، باز هم سؤال اینجاست که این همزمانی نسبت به کدام چارچوب یا از دید کدام ناظر است؟
از همه این صحبتها که بگذریم؛ این سؤال مطرح میشود که به چه علت خاکریز را به عنوان چارچوب ساکن و قطار را به عنوان چارچوب متحرک در نظر گرفتید؟ (منظورم از ساکن و متحرک، ساکن و متحرک مطلق است که شما قائل به آن هستید، نه ساکن و متحرک نسبی) چارچوبی که آن را به عنوان خاکریز انتخاب نمودید، چه ویژگی خاصی داشت؟ آیا نمیتوان قطار را به عنوان چارچوب ساکن و خاکریز را به عنوان چارچوب متحرک در نظر گرفت؟ و یا هر دو را چارچوبهایی متحرک در نظر گرفت؟ اگر صِرف قلمداد کردن یک چارچوب لخت به عنوان خاکریز، منجر به ساکن شدن آن (به معنای مطلق) شود، پس ما میتوانیم هر چارچوب لخت دیگری را به عنوان خاکریز تلقی کنیم و بگوییم آن چارچوب ساکن است؛ که نتیجه میشود تمام چارچوبهای لخت ساکن مطلقند!! این مطلب نشان میدهد چیزی به نام سکون مطلق و حرکت مطلق وجود ندارد. از این رو تمام رویدادهایی که نسبت به یک چارچوب لخت همزمان رخ دهند و فاصله همه آنها از یک ناظر ساکن نسبت به چارچوب یادشده، یکسان باشد، توسط آن ناظر همزمان مشاهده خواهند شد.
خلاصه اینکه تنها در صورتی این ابزار قادر به اندازه گیری سرعت مطلق خود است که اصول نسبیت برقرار نباشد. اگر شما نتیجه ای که میگیرید بر پایه عدم برقراری یکی از این اصول باشد، آنگاه میتوانید ادعا کنید که مثلاً ابزاری میتوان ساخت که سرعت مطلق خود را بیابد. ولی این به معنای ایراد داشتن نظریه نسبیت نیست. چون شما از یک گزارۀ غلط، نتیجه گیری کرده اید. فقط در صورتی خواهید توانست کارایی این ابزار را نشان دهید که آزمایشی ترتیب دهید که توجیه نتیجه اش تنها به وسیله عدم برقراری یکی از این اصول و مخصوصاً اصل ثبات سرعت نور امکان پذیر باشد. اما اگر بدون داشتن شواهدی دال بر نقض اصول نسبیت، آن اصول را باطل در نظر بگیرید، آنگاه هر نتیجه ای که از این مفروضات بگیرید فقط در حد نظر شخصی باقی میماند و نمیتواند چیزی را اثبات کند یا زیر سؤال ببرد.