تذکر: نوشته های با رنگ
سبز تفسیر مشکات است البته با دخل و تصرف.
1. آيه 5 سوره الجمعة (62:5)
مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ
مثل کساني که تورات بر آنها تحميل گشته و بدان عمل نمي کنند مثل آن خراست که کتابهايي را حمل مي کند بد داستاني است داستان مردمي که آيات خدا را دروغ مي شمرده اند و خدا ستمکاران را هدايت نمي کند (ترجمه آیتی).
تشبیه درستی است.
بهره ی کسی که کتاب دارد ولی به آن عمل نمی کند مانند بهره ی الاغ از کتاب است(فقط آن را حمل می کند بدون آنکه به آن عمل کند).
در آیه قبل(4،سوره جمعه) سخن از بعثت بود و در این آیه سخن از یهودیانی است که براساس کتاب آسمانی خود، تورات پیامبراکرم(ص) را می شناختند ولی لجاجت کرده و حاضر به پذیرش رسالت او نشدند.
کلمه أسفار جمع ِ سِفر به معنای کتابی است که از حقایق پرده برداری می کند.(مفردات راغب)
گرچه قرآن در این آیه، از یهودیان انتقاد می کند، اما در واقع کنایه ای است به مسلمانان که مبادا شما نیز قرآن بشنوید ولی به آن عمل نکنید.
قرآن در چند مورد، انسان های نااهل را به چارپایان تشبیه کرده، که یکی از آن ها عالمان بی عمل هستند که در این آیه به آن ها اشاره شده است.(اولئک کالنعام بل هم اضل)(سوره اعراف، آیه179)
2. آيه 28 سوره التوبة (9:28)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا وَ إِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
اي کساني که ايمان آورده ايد ، مشرکان نجسند و از سال بعد نبايد به مسجدالحرام نزديک شوند و اگر از بينوايي مي ترسيد ، خدا اگر بخواهد به فضل خويش بي نيازتان خواهد کرد زيرا خدا دانا و حکيم است (ترجمه آیتی)
یکی از دلائل نجس بودن مشرکان، نداشتن طهارت است.(ظاهری)
1-شرک، پلیدی است. پاکی واقعی در سایه ی ایمان است.
...
3. آيه 55 سوره الانفال (8:55)
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ
هر آينه بدترين جنبندگان در نزد خدا آنهايند که کافر شده اند و ايمان نمي آورند : (ترجمه آیتی)
جنبندگان تفکّر نمی کنند و کسانی که آیات الهی را می بینند و باز ایمان نمی آورند مانند جنبندگان هستند و بدترند چون عقل دارند ولی تفکّر نمی کنند.
آیه 22 این سوره شرّالدّوابّ را کسانی دانست که نمی اندیشند، این آیه آنان را کسانی می داند که ایمان نمی آورند و کفر می ورزند. پس ریشه ی کفر، عدم تعقّل صحیح است. قرآن، ارزش انسان را در گرو عقل و ایمان می داند که اگر تعقّل نکند، یا کفر ورزد، از مدار انسانیت خارج است.
آری، کافری که حق را فهمید امّا ایمان نمی آورد، ممکن است نزد مردم عنوانی داشته باشد، ولی نزد خدا بدترین جنبنده است.1-آنان که ندای انبیا را بشنوند ولی بی تفاوت باشند، بدترین جنبندگانند.
2-کفر انسان را به مراتب پست حیوانیّت سقوط می دهد.
...
4. آيه 30 سوره التوبة (9:30)
وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ
يهود گفتند که عزير پسر خداست ، و نصاري گفتند که عيسي پسر خداست اين ، سخن که مي گويند همانند گفتار کساني است که پيش از اين کافر بودند خدا بکشدشان به کجا باز مي گردند ؟ (ترجمه آیتی)
«بگو خداوند یکتا و یگانه است»«خداوندی است که همه نیازمندان قصد او می کنند»«نزاد و زاده نشد»«و برای او هرگز شبیه و مانندی نبوده است»(سوره اخلاص)
پسر (فرزند) داشتن برای خداوند نقص است، حال یهود و نصاری چنین چیزی را به خداوند نسبت داده اند.
1-با آنکه فقط گروهی از یهود، عُزیر را فرزند خدا می دانستند، ولی چون دیگران نیز سکوت کردند، نسبت ِ انحراف به همه داده است.
2-درباره ی شخصیت های دینی و الهی نباید غُلو کرد.
...
مشرکان، بت ها را شریک خدا و فرشتگان را دختران خدا می دانستند، یهود و نصاری، عُزیر و عیسی(ع) را پسر خدا، از این جهت کلامشان به کلام کفّار شباهت داشت.
5-ریشه ی خرافات در مذهب یهود و نصاری، در عقاید کفّار پیشین است.
5. آيه 161 سوره البقرة (2:161)
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ
بر آنان که کافر بودند و در کافري مردند لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم باد (ترجمه آیتی)
کافران کتمان کننده حق اند و بر آن ها لعنت فرستاده می شود.
در آیه ی قبل(160 سوره بقره) بیان شد که اگر کتمان کنندگان، توبه کرده و حقایق را بیان نمایند، مورد لطف الهی قرار می گیرند. در این آیه می فرماید امّا اگر کفّار توبه نکرده و در حال کفر بمیرند، باز همان لعنت خداوند و فرشتگان و تمام مردم گریبان گیر آنان خواهد بود.
1-اصرار بر کفر و در حال کفر مردن، دوری ابدی انسان را از رحمت الهی بدنبال دارد.
2-آنچه مهم است، پایان عمر انسان است که آیا با ایمان می میرد یا بی ایمان.
6. آيه 171 سوره البقرة (2:171)
وَ مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِما لا يَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ
مثل کافران ، مثل حيواني است که کسي در گوش او آواز کند ، و او جز بانگي و آوازي نشنود اينان کرانند ، لالانند ، کورانند و هيچ در نمي يابند (ترجمه آیتی)
اینجا نیز به تفکّر نکردن کافران اشاره شده است (مانند حیوانی که از دعوت پیامبران جز سروصدا نمی شنود).
1-ارزش چشم و گوش و زبان، به آن است که مقدّمه ی تعقّل باشد، وگرنه حیوانات نیز چشم و گوش دارند.صم بکم عمی فهم لایعقلون
2-راه شناخت، پرسیدن، گوش کردن و دیدن همراه با تفکّر است.
...
7. آيه 22 سوره الانفال (8:22)
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ
بدترين جانوران در نزد خدا اين کران و لالان هستند که در نمي يابند (ترجمه آیتی)
باز هم به تعقل نکردن کافران اشاره شده که مانند کسانی هستند که نمی بینند و نمی شنوند (چون از چشم و گوش خود بهره نمی برند).
کرولال کنایه از کسانی است که گوش به شنیدن حقّ نمی دهند و از بیان حق لب فروبسته اند.
در تعبیرات قرآن، افرادی که تربیت الهی انبیا را نمی پذیرند و دل را تسلیم حقّ نمی کنند، گاهی به مرده تشبیه شده اند.(سوره روم، آیه52)
8. آيه 59 سوره المائدة (5:59)
قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا إِلاَّ أَنْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلُ وَ أَنَّ أَكْثَرَكُمْ فاسِقُونَ
بگو : اي اهل کتاب ، آيا ما را سرزنش مي کنيد ؟ جز اين است که ما به خدا و آنچه بر ما نازل شده و آنچه پيش از اين نازل شده است ايمان آورده ايم و شما بيشترين نافرمان هستيد ؟ (ترجمه آیتی)
بیشتر آن ها (اهل کتاب) از راه حق خارج شده اند به همین دلیل حق در نظرشان نازیباست و به مسلمانان خرده می گیرند.
تنقمون از ماده تنقمت، به معنای انکار چیزی است؛ با زبان باشد یا به وسیله ی قهر و کیفر و برخورد.(مفردات راغب)
اهل کتاب به مضامین تورات و انجیل وفادار نماندند، لذا شایستگی آن را ندارند که کتب آسمانی به آن ها انتساب داده شود.
...
2-دشمنی دشمنان با مومنان، فقط به خاطر ایمان آنهاست.
3-ایمان مسلمانان به تمامی کتب آسمانی، از عوامل کینه و عداوت اهل کتاب با آنان است.
...
6-انکار حقّ و آزار پیروان حقّ فسق است.
9. آيه 12 سوره محمد (47:12)
إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الأَْنْهارُ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَ يَأْكُلُونَ كَما تَأْكُلُ الأَْنْعامُ وَ النَّارُ مَثْوىً لَهُمْ
خدا کساني را که ايمان آورده اند و کارهاي شايسته مي کنند ، به ، بهشتهايي که نهرها در آن جاري است داخل خواهد کرد ولي کافران از اين جهان متمتع مي شوند و چون چارپايان مي خورند و جايگاهشان آتش است (ترجمه آیتی)
کافران از متاع زودگذر دنیا بهره می گیرند و فقط به فکر خود هستند(شبیه چارپایان).
در این آیه، خوردن کفّار به خوردن چارپایان تشبیه شده است و این شباهت می تواند از چند جهت باشد، از جمله:
الف)تمام همّت حیوانات رسیدن به غذاست. چنانکه حضرت علی(ع) می فرماید:همّها علفها(نهج البلاغه، نامه45) همّ و غمّ حیوانات رسیدن به خوراک است. کفّار نیز جز کامیابی اراده ای ندارند(سوره نجم، آیه29)
ب)چهارپایان غافلند، کفّار نیز از قیامت و مسئولیّت غافلند.
ج)حیوانات، سرچشمه غذا را که از حلال است یا حرام نمی دانند. بعضی انسان ها نیز به فکر حلال و حرام نیستند و به گفته قرآن همین که به ارث و مال بی زحمتی رسیدند، بدون توجّه به حقوق دیگران در آن تصرّف می کنند(سورهفجر، آیه19)
حضرت علی(ع) می فرماید:کسی که توانش را در شکمش قرار داده، ارزشش همان چیزی است که از او خارج می شود.(غررالحکم)
...
3-ملاک پایان کار است وگرنه بهره گیری های مادّی، کم و بیش برای همه هست.
...
5-بهره گیری و کامیابی در چهارچوب مقرّرات الهی جایز است.(آنچه مورد انتقاد قرآن است، کامیابی های حیوان گونه است)
6-شکم پرستی، برجسته ترین نفسانیّات انسان است.
...
10. آيه 50 سوره المدثر (74:50) (به آیات 48 و 49 نیز نگاه شود)
كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ
مانند خران وحشي (ترجمه آیتی)
«از مجرمان»«چه چیز شما را به دوزخ فرستاد؟»«می گویند ما از نمازگزاران نبودیم»«و اطعام مستمند نمی کردیم»«و پیوسته با اهل باطل همنشین و هم صدا بودیم»«تا زمانی که مرگ ما فرا رسید»«لذا شفاعت شفاعت کنندگان به حال آن ها سودی نمی بخشد»«چرا آن ها این همه از تذکر گریزانند؟»«گوئی آن ها گورخرانی هستند رمیده»(سوره مدثر، آیات41تا50)
همان طور که مشخص است بازهم به اهل تذکر نبودن(غافل) مجرمان اشاره شده و حالاتشان را بیان کرده است.(یکی از تفاوت های انسان با حیوان غافل نبودن است)
حُمُر جمع ِ حِمار به الا وحشی گفته می شود و معادل فارسی آن گورخر است.
در تشبیه قرآن فرار کفّار از قرآن، به فرار گورخر از شیر نکاتی نهفته است.
الف)فرار گور خر از شیر براساس عقل و شعور نیست.
ب)این فرار با وحشت همراه است.
ج)فرار با هدف خاصی صورت نمی گیرد.
د)فرار کننده توان و فرصتی برای تجدید قوا ندارد و عاقبت اسیر خواهد شد.
11. آيه 13 سوره القلم (68:13)
عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِكَ زَنِيمٍ
كسانى كه متكبر و سركشند و اصل و نسب خود را بديگران منسوب ميسازند. (حرام زاده- اند). (ترجمه کاویانپور)
«پروردگار تو بهتر از هرکس می داند چه کسی از راه او گمراه شده، و هدایت یافتگان را نیز بهتر می شناسد»«حال که چنین است از تکذیب کنندگان اطاعت مکن»«آن ها دوست دارند نرمش نشان دهی تا آن ها نرمش نشان دهند(نرمشی توأم با انحراف از مسیر حق)»«و اطاعت از کسی که بسیار سوگند یاد می کند و پست است مکن»«کسی که بسیار عیبجو و سخن چین است»«و بسیار مانع کار خیر و تجاوزگر و گناهکار است»«مبادا به خاطر اینکه صاحب مال و فرزندان فراوان است از او پیروی کنی»(سوره قلم، آیات7تا14)
ما چیزی جز نصیحت ندیدیم.
12. آيه 67 سوره الانبياء (21:67)
أُفٍّ لَكُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ
اف بر شما و بر آنچه جز خدا مىپرستيد! پس آيا نمىانديشيد؟ (ترجمه حلبی)
«(ابراهیم) گفت آیا جز خدا چیزی را می پرستید که نه کمترین سودی برای شما دارد، و نه زیانی می رساند(که به سودشان چشم دوخته باشید یا از زیانشان بترسید)»«اف بر شما و بر آنچه غیر از خدا پرستش می کنید، آیا اندیشه نمی کنید (و عقل ندارید)؟»(سوره انبیا، آیات66و 67)
در این جا نیز "اف" به دلیل اندیشه نکردن است.
13. آيه 10 سوره البقرة (2:10)
فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ
در دلهاشان مرضي است و خدا نيز بر مرضشان بيفزوده است و به کيفر دروغي که گفته اند برايشان عذابي است دردآور (ترجمه آیتی)
«در میان مردم کسانی هستند که می گویند به خدا و روز رستاخیز ایمان آورده ایم در حالی که ایمان ندارند»«می خواهند خدا و مومنان را فریب دهند (ولی) جز خودشان را فریب نمی دهند (اما نمی فهمند)»«در دل های آن ها یک نوع بیماری است، خداوند بر بیماری آن ها می افزاید و عذاب دردناکی به خاطر دروغ هائی که می گویند در انتظار آن هاست»(سوره بقره، آیات8تا10)
یعنی می گویی در دلشان بیماری نیست؟
بیماری، گاهی مربوط به جسم است، نظیر آیه 185 سوره بقره؛ و گاهی مربوط به روح، نظیر این آیه که درباره ی بیماری نفاق می باشد.
1-نفاق، یک مرض روحی و منافق بیمار است. همان طور که بیمار، نه سالم است و نه مرده، منافق هم نه مومن است و نه کافر.
2-اصل انسان، دل و روح اوست.
...
14. آيه 13 سوره البقرة (2:13)
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَما آمَنَ النَّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لكِنْ لا يَعْلَمُونَ
و چون به آنان گفته شود که شما نيز همانند ديگر مردمان ايمان بياوريد، ،مي گويند : آيا ما نيز همانند بيخردان ايمان بياوريم : آگاه باشيد ، که آنان خود بيخردانند و نمي دانند (ترجمه آیتی)
«و هنگامی که به آن ها گفته شود، در زمین فساد نکنید می گویند ما فقط اصلاح کننده ایم»«آگاه باشید این ها همان مفسدانن ولی نمی فهمند»«و هنگامی که به آن ها گفته شود همانند سایر مردم ایمان بیاورید می گویند آیا همچون سفیهان ایمان بیاوریم؟ بدانید این ها همان سفیهانند ولی نمی دانند»(سوره بقره،آیات11تا13)
این ها همان افرادی هستند که در بالا توضیحشان گذشت(آیات8تا10)، کسی که خرد داشته باشد مطمئناً چنین نخواهد بود.
1-ارشاد و دعوت اولیای خدا، در منافقان بی اثر است.
...
3-تحقیر مومنان، از شیوه های منافقان است.
...
8-بدتر و دردآورتر از هر دردی، جهل به آن درد است.
15. "لا یشعرون" در مورد نامسلمانان در آیه های زیر آمده است:
النحل: ٢٦، النمل: ١٨، الأعراف: ٩٥، يوسف: ١٥، القصص: ٩،الأنعام: ١٢٣، النحل: ٤٥، العنكبوت: ٥٣، يوسف: ١٠٧، النمل: ٦٥، آلعمران: ٦٩، الأنعام: ٢٦، البقرة: ٩، الزمر: ٢٥، الزخرف: ٦٦، القصص: ١١، النحل: ٢١، البقرة: ١٢، النمل: ٥٠، المؤمنون: ٥٦، الشعراء: ٢٠٢.
شعور از ریشه ی شَعر به معنای مو می باشد. کسی که دارای فهم دقیق و موشکافانه باشد، اهل درک و شعور است.
به طور مثال آیه 9 سوره بقره را انتخاب کردم.
«می خواهند خدا و مومنان را فریب بدهند (ولی) جز خودشان را فریب نمی دهند (اما نمی فهمند)»(سوره بقره، آیه9)
مراد از حیله و مکر منافقان با خدا، یا خدعه و نیرنگ آنان با احکام خدا و دین الهی است که آن را مورد تمسخر و بازیچه قرار می دهند و یا به معنای فریب کاری نسبت به پیامبر خدا(ص) است. یعنی همان گونه که اطاعت و بیعت با رسول خدا(ص)، اطاعت و بیعت با خداست، خدعه با رسول خدا(ص) به منزله ی خدعه با خدا می باشد که روشن است اینگونه فریبکاری و نیرنگ بازی با دین، خدعه و نیرنگ نسبت به خود است. چنانکه اگر پزشک، دستور مصرف دارویی را بدهد و بیمار به دروغ بگوید که آن ها را مصرف کرده ام، به گمان خویش پزشک را فریب داده است و فریب پزشک، فریب خود است.
قرآن، بازتاب کار نیک و بد انسان را برای خود او می داند.(نیرنگ بد جز سازنده اش را فرانگیرد)
1-حیله گری نشانه نفاق است. یخادعون الله
2-منافق، همواره در فکر ضربه زدن است. یخادعون (کلمه خدعه به معنای پنهان کردن امری و اظهار نمودن امر دیگر، به منظور ضربه زدن است.)(تفسیر راهنما)
3-آثار نیرنگ، به صاحب نیرنگ برمی گردد.و ما یخدعون الّا اففسهم
4-منافق، بی شعور است و نمی فهمد که طرف حساب او خداوندی است که همه ی اسرار درون او را می داند(سوره غافر، آیه19) و در قیامت نیز از کار او پرده برمی دارد.(سوره طارق، آیه9) و مایشعرون (جمله و مایشعرون را دو گونه می توان معنا نمود، یکی آنکه شعور ندارند که خدا اسرارشان را می داند و دیگری اینکه شعور ندارند که در حقیقت به خود ضربه می زنند).
5-خدعه و حیله، نشانه عقل و شعور نیست.
16. آیه 110 سوره ال عمران (3:110)
كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ
شما بهترين امتي هستيد از ميان مردم پديد آمده ، که امر به معروف و نهي از منکر مي کنيد و به خدا ايمان داريد اگر اهل کتاب نيز ايمان بياورند برايشان بهتر است بعضي از ايشان مؤمنند ولي بيشترين تبهکارانند (ترجمه آیتی)
اکثر آن ها فاسق اند به دلیل اینکه از اطاعت پروردگار خارج شده اند.
در کل، قصد قرآن توهین به افراد نیست بلکه عمل واقعی افراد به تصویر کشیده شده که سعی در بیدار کردن انسان و آگاه کردن او از عملش است.