سفر در زمان یا سفر در جهان های موازی ؟

[SHAHOSEINI]

چند وقت پیش عمویم که دارای تحصیلات فیزیک کوانتومی هستش و در کبک تدریس می کنه به ایران اومده بود . از اونجا که دیوونه ی فیزیکم یک لحظه هم نذاشتمش راحت باشه . تو حرفاش به نظریه ی بسیار جالبی برخوردم که گویا تازگی ها مطرح شده و درمرحله مطالعات قرار داره
همه ی ما در مورد امکان سفر در زمان اطلاعاتی داریم . قسمت مهم این موضوع نحوه ی تعامل ما با محیطه . مثلا من به گذشته میرم وسعی میکنم که به دکتر مصدق کمک کنم که کودتا منجر به شکستش نشه . اینجا عده ای هستن که میگن در سفر در زمان ما صرفا می توانیم تماشاگر باشیم وگرنه پارادوکس معروفی که هاوکینگ هم اشاره کرده بود ( که شما به گذشته میروید و پدر بزرگ خودتون رو در سن 4 سالگی می کشید ، که البته در این صورت شما هرگز به دنیا نیامده اید ) اتفاق می افته .
در نظریه جدید گفته میشه که به عبارتی سفر در زمان سفر به جهان های موازی هستش . به این ترتیب که من به سال 1332 شمسی می رم و با هزار بربختی دکتر مصدق رو مجاب می کنم که قراره کودتایی صورت بگیره ... دکتر مصدق موفق میشه که کودتا رو سرکوب کنه . اینجا به عبارتی من در تاریخ دست برده ام و تغییر ایجاد کرده ام . اما این نظریه می گه که اصولا شما هیچ تغییری ایجاد نکرده اید بلکه شما موفق شده اید که خود رو وارد جهان موازی کنید که در اون مصدق هیچوقت سقوط نکرده .
مثلا سال 57 انقلاب شد . با توجه به مفهوم جهانهای موازی ، جهانی وجود داره که در اون شاه هیچوقت سقوط نکرده . حال شما سعی می کنید که به سال 57 سفر کنید و موفق میشید که جلوی تاریخ و انقلاب رو بگیرین . در اینجا همون شق صورت می گیره . جهانی که در اون انقلاب شده وجود داره و داره به مسیر خودش ادامه میده ولی شما که در طاهر موفق شده اید جلوی انقلاب رو بگیرید به اون جهان موازی وارد میشید که در اون شاه هرگز سقوط نکرده . به عبارت دیگر اتفاقات همه رخ داده اند ولی شما با تلاش در عوض کردن اتفاقات به گونه وارد جهانهای موازی میشید .
این موضوع به نظرم جالب اومد ، تصمیم گرفتم که با توجه به جدید بودن این موضوع اون رو اینجا مطرحش کنم تا بتونیم به صورت نظری اون رو بررسی کنیم . شایان ذکره که بنده مایلم همه دوستانی که در فیزیک دارای آگاهی هستن از این تایپیک به سادگی عبور نکنن و با گفتن نظرشون من رو در پیدا کردن پاسخ یاری بدن ..
با تشکر

[شلغم الدین]

جهان های موازی با شدن و نشدن دو قسم می شن، و شما به محض عوض کردن شدن به نشدن وارد نشدن می شید و هیچ ارتباطی با شدن ندارید!

یه چیزی نا مفهومه سوال شما دقیقا چی هستش ؟

[SHAHOSEINI]

جهان های موازی با شدن و نشدن دو قسم می شن، و شما به محض عوض کردن شدن به نشدن وارد نشدن می شید و هیچ ارتباطی با شدن ندارید!

یه چیزی نا مفهومه سوال شما دقیقا چی هستش ؟

با سلام خدمت شما دوست من
سؤال من اینه که آیا همچین چیزی از لحاظ نظری دارای مشکل هست یا نیست .
یه مثال میزنم :
شما الان مهندس مکانیک هستی ولی دوست داشتی به گذشته برگردی و چیز دیگه ای رو انتخاب می کردی . به فرض شما به 18 سالگیتون سفر می کنید و سعی میکنید که خودتون رو مجبور کنید که رشته فیزیک رو انتخاب کنید . در همچین حالتی شما تصور می کنید که در تاریخ دست برده اید ولی اینگونه نیست شما با این کار وارد جهان موازی نزدیکی میشوید که در آن شما کارشناس فیزیک هستید .

اینطوری در نظر بگیرید : زمانی که به سن 18 سالگی میرسید تمام انتخابهای شما ، شما رو وارد جهانی میکنه با برگشتن دوباره به اون زمان ، شما تصمیم می گیرید به جای انتخاب مسیر قبلی که به مهندسی مکانیک منتهی میشه به مسیر دیگه ای که دوست داری وارد بشی . در این میان مسیرهای دیگه ای هم وجود داره که میتونید واردش بشین و مثلا مسیری که شما در اون یه روحانی هستین...
در کل کپی های شما در حال زندگی در این مسیرها هستن . الان شما مهندس فیزیک هستین ، یک کپی شما کارشناس فیزیکه ، یه کپی دیگه روحانی و ...
تنها راه رفتن به هر کدوم از این جهانها اینه که به زمان انتخاب رشته دانشگاهی تون در سن 18 سالگی بروید .
نمی دونم که چقدر تونستم منظورم رو واضح بگم ، در هر صورت به خاطر نظرتون ممنونم

[shahab.r]

اونوقت خودِ من توی کدوم جهان زندگی میکنم؟ یعنی اتفاقات کدوم جهانو حس میکنم؟ وقتی دوباره برگردم به آینده همون آدمه قبلیم که مکانیک میخونه یا اون آدمه جدیدم که فیزیک میخونه؟
یه سوال دیگه, با توجه به گفته شما وقتی جهان موازی میتونه وجود داشته باشه که من به گذشته برم و مسیر تاریخو از یه جا تغییر بدم وباعث بشم اتفاقات جدید در قالب یه جهان (موازی) جدید بوجود بیاد. درسته؟

[SHAHOSEINI]

اونوقت خودِ من توی کدوم جهان زندگی میکنم؟ یعنی اتفاقات کدوم جهانو حس میکنم؟ وقتی دوباره برگردم به آینده همون آدمه قبلیم که مکانیک میخونه یا اون آدمه جدیدم که فیزیک میخونه؟
یه سوال دیگه, با توجه به گفته شما وقتی جهان موازی میتونه وجود داشته باشه که من به گذشته برم و مسیر تاریخو از یه جا تغییر بدم وباعث بشم اتفاقات جدید در قالب یه جهان (موازی) جدید بوجود بیاد. درسته؟

طبق نطریه جهانهای موازی شما در همه ی اون جهانها دارید زندگی می کنید . الان در جهانی هستید که دارید این مطلب رو می خونین و این برای شما واقعیه . اتفاقات برای کپی شما در جهانی که در اون پزشک هستید هم به همین میزان واقعیه .
در مورد بازگشتتون به آینده یا به عبارتی زمان حال خودتون . شما به همون مهندس مکانیک بر می کزدید ولی این شانس رو داشتید که به جهان موازی سفر کنید که در اون شما در ترم اول کارشناسی فیزیک هستید .
در مورد سوال آخرتون باید بگم که لزوم وجود جهان موازی سفر در زمان نیست . بلکه شما با سفر کردن به گذشته می تونید به اون جهان موازی که همزمان با جهان خودتون ادامه مسیر پیدا کرده سفر کنید

[mohsen2545]

***

[SHAHOSEINI]

چند وقت پیش عمویم که دارای تحصیلات فیزیک کوانتومی هستش و در کبک تدریس می کنه به ایران اومده بود . از اونجا که دیوونه ی فیزیکم یک لحظه هم نذاشتمش راحت باشه . تو حرفاش به نظریه ی بسیار جالبی برخوردم که گویا تازگی ها مطرح شده و درمرحله مطالعات قرار داره
همه ی ما در مورد امکان سفر در زمان اطلاعاتی داریم . قسمت مهم این موضوع نحوه ی تعامل ما با محیطه . مثلا من به گذشته میرم وسعی میکنم که به دکتر مصدق کمک کنم که کودتا منجر به شکستش نشه . اینجا عده ای هستن که میگن در سفر در زمان ما صرفا می توانیم تماشاگر باشیم وگرنه پارادوکس معروفی که هاوکینگ هم اشاره کرده بود ( که شما به گذشته میروید و پدر بزرگ خودتون رو در سن 4 سالگی می کشید ، که البته در این صورت شما هرگز به دنیا نیامده اید ) اتفاق می افته .
در نظریه جدید گفته میشه که به عبارتی سفر در زمان سفر به جهان های موازی هستش . به این ترتیب که من به سال 1332 شمسی می رم و با هزار بربختی دکتر مصدق رو مجاب می کنم که قراره کودتایی صورت بگیره ... دکتر مصدق موفق میشه که کودتا رو سرکوب کنه . اینجا به عبارتی من در تاریخ دست برده ام و تغییر ایجاد کرده ام . اما این نظریه می گه که اصولا شما هیچ تغییری ایجاد نکرده اید بلکه شما موفق شده اید که خود رو وارد جهان موازی کنید که در اون مصدق هیچوقت سقوط نکرده .
مثلا سال 57 انقلاب شد . با توجه به مفهوم جهانهای موازی ، جهانی وجود داره که در اون شاه هیچوقت سقوط نکرده . حال شما سعی می کنید که به سال 57 سفر کنید و موفق میشید که جلوی تاریخ و انقلاب رو بگیرین . در اینجا همون شق صورت می گیره . جهانی که در اون انقلاب شده وجود داره و داره به مسیر خودش ادامه میده ولی شما که در طاهر موفق شده اید جلوی انقلاب رو بگیرید به اون جهان موازی وارد میشید که در اون شاه هرگز سقوط نکرده . به عبارت دیگر اتفاقات همه رخ داده اند ولی شما با تلاش در عوض کردن اتفاقات به گونه وارد جهانهای موازی میشید .
این موضوع به نظرم جالب اومد ، تصمیم گرفتم که با توجه به جدید بودن این موضوع اون رو اینجا مطرحش کنم تا بتونیم به صورت نظری اون رو بررسی کنیم . شایان ذکره که بنده مایلم همه دوستانی که در فیزیک دارای آگاهی هستن از این تایپیک به سادگی عبور نکنن و با گفتن نظرشون من رو در پیدا کردن پاسخ یاری بدن ..
با تشکر

يعني اين که ما در کل ما نمي تونيم گذشته ي خودمونو ببينيم و اونو تغيير بديم
بلکه اوني رو که تو گذشته مي بينيم و آيندشو تغيير ميديم همون همزادمون هست
درست ميگم؟

ما می تونیم گذشته ی خودمون رو ببینیم منتها تلاشی که برای تغییر روند تاریخ انجام می دیم عملا برای اینه که به جهان موازی دیگه ای سفر کنیم . شمایی که مهندس مکانیکی و دوست داری کپی خودت رو در جهانی که کارشناس فیزیک هستی ببینی لازمش اینه که به اون تاریخ ( مثلا 18 سالگی ) بری و برخلاف روند گذشته ی تو که به مهندس مکانیک شدن می انجامه تلاش کنی .
اینجا کمی پیچیده هستش ! گذشته شما مثه back کردن فیلم می مونه و وقتی به جای مورد نظرت می رسی stop می کنی وارد فیلم خودت میشی و تلاش می کنی فیلمنامه رو تغییر بدی . وقتی که اون رو تغییر دادی مثلا به جای مکانیک رشته فیزیک رو انتخاب کردی ، عملا وارد اون جهان موازی میشی که می خواستی بری ...اینجا تنها تویی که منتقل می شی . اون جهانی که توش زندگی کردی و مهندس مکانیک شدی به قوت خودش باقیه چون اون جهان شماست و شما بعد از سفرتون احتمالا خواهید خواست که به خونه خودت یعنی همین جهانی که ذکر کردم برگردی .
دقت کنید که این شمایی که بین دنیاها منتقل میشی ...

[SHAHOSEINI]

بگذارید این رو هم اضافه کنم که وقتی به گذشته خودت بر می گردی می تونی 18 سالگی خودت رو ببینی مثلا می ری پیش خود 18 سالت و بهش میگی که تو باید رشته ی فیزیک رو انتخاب کنی چون برای تو بهتره ... اون همین کارو می کنه و شما به همراه اون وارد جهان موازی میشی که کارشناس فیزیک میشه .
چرا مجبوریم اینطور عمل کنیم ؟ چون تنها دارایی ما واسه این سفر خودمون هستیم که در لحظه انتخاب قرار داریم .
وقتی از آینده به گذشته خودمون برگشتیم و تصمیم متفاوتی گرفتیم دیگه وارد جهان موازی میشیم که اگه شما اون تصمیم رو می گرفتی واردش می شدی .
اینجا کارهاییه که می تونیین تو اون جهان موازی انجام بدین :
بعد از وارد شدن به اون جهان موازی شما دیگه نیازی به خود 18 سالتون ندارین و می تونین به گشت و گذار در جهان موازی مذکور بپردازی و با ماشین زمانت به آینده اون جهان هم سفر کنی چون مثلا دوست داری بدونی که کپی فیزیکدان تو در سن 35 سالگی چه شرایطی داره ؟ و آیا مهندس مکانیک بودن شما بهتر بوده یا فیزیکدان بودنتون

[sadeghol]

اینم عموی منه

[SHAHOSEINI]

اینم عموی منه

تصاویر گویا و قشنگی بود معلومه که زحمت کشیدی . مرسی خیلی جالب بود

[shahab.r]

اونوقت خودِ من توی کدوم جهان زندگی میکنم؟ یعنی اتفاقات کدوم جهانو حس میکنم؟ وقتی دوباره برگردم به آینده همون آدمه قبلیم که مکانیک میخونه یا اون آدمه جدیدم که فیزیک میخونه؟
یه سوال دیگه, با توجه به گفته شما وقتی جهان موازی میتونه وجود داشته باشه که من به گذشته برم و مسیر تاریخو از یه جا تغییر بدم وباعث بشم اتفاقات جدید در قالب یه جهان (موازی) جدید بوجود بیاد. درسته؟

طبق نطریه جهانهای موازی شما در همه ی اون جهانها دارید زندگی می کنید . الان در جهانی هستید که دارید این مطلب رو می خونین و این برای شما واقعیه . اتفاقات برای کپی شما در جهانی که در اون پزشک هستید هم به همین میزان واقعیه .
در مورد بازگشتتون به آینده یا به عبارتی زمان حال خودتون . شما به همون مهندس مکانیک بر می کزدید ولی این شانس رو داشتید که به جهان موازی سفر کنید که در اون شما در ترم اول کارشناسی فیزیک هستید .
در مورد سوال آخرتون باید بگم که لزوم وجود جهان موازی سفر در زمان نیست . بلکه شما با سفر کردن به گذشته می تونید به اون جهان موازی که همزمان با جهان خودتون ادامه مسیر پیدا کرده سفر کنید

پس همین الان بینهایت جهان موازی وجود داره که من در بوجود اومدنشون نقشی نداشتم وبا سفر به گذشته و تغییری که توی گذشته ی این جهانم بوجود میارم فقط میتونم راهی برای ورود به یکی از اون جهانها پیدا کنم.
یعنی محل تقاطع دوتا جهان همون نقطه ایه که من توش تغییر ایجادکردم وبا ایجاد این تغییر وارد جهانی شدم که قراره توش فیزیک بخونم وتوی این جهان جلو میرم واگه دلم خواست به جهان اولم برگردم باید دوباره به نقطه تقاطع برگردم و یه تغییر دیگه ایجاد کنم (خودمو مجبور کنم که مکانیک بخونم) وبا ماشین زمانم(!) به سال89برگردم.
خیلی جالبه

[farnaspas]

مستند فوق العاده ی جهان های موازی محصول بی بی سی

برای کسب اطلاعات بیشتر به لینک زیر بروید:

http://physical.mihanblog.com/post/1059

[شلغم الدین]

چند وقت پیش عمویم که دارای تحصیلات فیزیک کوانتومی هستش و در کبک تدریس می کنه به ایران اومده بود . از اونجا که دیوونه ی فیزیکم یک لحظه هم نذاشتمش راحت باشه . تو حرفاش به نظریه ی بسیار جالبی برخوردم که گویا تازگی ها مطرح شده و درمرحله مطالعات قرار داره
همه ی ما در مورد امکان سفر در زمان اطلاعاتی داریم . قسمت مهم این موضوع نحوه ی تعامل ما با محیطه . مثلا من به گذشته میرم وسعی میکنم که به دکتر مصدق کمک کنم که کودتا منجر به شکستش نشه . اینجا عده ای هستن که میگن در سفر در زمان ما صرفا می توانیم تماشاگر باشیم وگرنه پارادوکس معروفی که هاوکینگ هم اشاره کرده بود ( که شما به گذشته میروید و پدر بزرگ خودتون رو در سن 4 سالگی می کشید ، که البته در این صورت شما هرگز به دنیا نیامده اید ) اتفاق می افته .
در نظریه جدید گفته میشه که به عبارتی سفر در زمان سفر به جهان های موازی هستش . به این ترتیب که من به سال 1332 شمسی می رم و با هزار بربختی دکتر مصدق رو مجاب می کنم که قراره کودتایی صورت بگیره ... دکتر مصدق موفق میشه که کودتا رو سرکوب کنه . اینجا به عبارتی من در تاریخ دست برده ام و تغییر ایجاد کرده ام . اما این نظریه می گه که اصولا شما هیچ تغییری ایجاد نکرده اید بلکه شما موفق شده اید که خود رو وارد جهان موازی کنید که در اون مصدق هیچوقت سقوط نکرده .
مثلا سال 57 انقلاب شد . با توجه به مفهوم جهانهای موازی ، جهانی وجود داره که در اون شاه هیچوقت سقوط نکرده . حال شما سعی می کنید که به سال 57 سفر کنید و موفق میشید که جلوی تاریخ و انقلاب رو بگیرین . در اینجا همون شق صورت می گیره . جهانی که در اون انقلاب شده وجود داره و داره به مسیر خودش ادامه میده ولی شما که در طاهر موفق شده اید جلوی انقلاب رو بگیرید به اون جهان موازی وارد میشید که در اون شاه هرگز سقوط نکرده . به عبارت دیگر اتفاقات همه رخ داده اند ولی شما با تلاش در عوض کردن اتفاقات به گونه وارد جهانهای موازی میشید .
این موضوع به نظرم جالب اومد ، تصمیم گرفتم که با توجه به جدید بودن این موضوع اون رو اینجا مطرحش کنم تا بتونیم به صورت نظری اون رو بررسی کنیم . شایان ذکره که بنده مایلم همه دوستانی که در فیزیک دارای آگاهی هستن از این تایپیک به سادگی عبور نکنن و با گفتن نظرشون من رو در پیدا کردن پاسخ یاری بدن ..
با تشکر

اما من فکر می کنم با برگشتن به گذشته باز هم همون انتخاب رو می کنیم!

[SHAHOSEINI]

چند وقت پیش عمویم که دارای تحصیلات فیزیک کوانتومی هستش و در کبک تدریس می کنه به ایران اومده بود . از اونجا که دیوونه ی فیزیکم یک لحظه هم نذاشتمش راحت باشه . تو حرفاش به نظریه ی بسیار جالبی برخوردم که گویا تازگی ها مطرح شده و درمرحله مطالعات قرار داره
همه ی ما در مورد امکان سفر در زمان اطلاعاتی داریم . قسمت مهم این موضوع نحوه ی تعامل ما با محیطه . مثلا من به گذشته میرم وسعی میکنم که به دکتر مصدق کمک کنم که کودتا منجر به شکستش نشه . اینجا عده ای هستن که میگن در سفر در زمان ما صرفا می توانیم تماشاگر باشیم وگرنه پارادوکس معروفی که هاوکینگ هم اشاره کرده بود ( که شما به گذشته میروید و پدر بزرگ خودتون رو در سن 4 سالگی می کشید ، که البته در این صورت شما هرگز به دنیا نیامده اید ) اتفاق می افته .
در نظریه جدید گفته میشه که به عبارتی سفر در زمان سفر به جهان های موازی هستش . به این ترتیب که من به سال 1332 شمسی می رم و با هزار بربختی دکتر مصدق رو مجاب می کنم که قراره کودتایی صورت بگیره ... دکتر مصدق موفق میشه که کودتا رو سرکوب کنه . اینجا به عبارتی من در تاریخ دست برده ام و تغییر ایجاد کرده ام . اما این نظریه می گه که اصولا شما هیچ تغییری ایجاد نکرده اید بلکه شما موفق شده اید که خود رو وارد جهان موازی کنید که در اون مصدق هیچوقت سقوط نکرده .
مثلا سال 57 انقلاب شد . با توجه به مفهوم جهانهای موازی ، جهانی وجود داره که در اون شاه هیچوقت سقوط نکرده . حال شما سعی می کنید که به سال 57 سفر کنید و موفق میشید که جلوی تاریخ و انقلاب رو بگیرین . در اینجا همون شق صورت می گیره . جهانی که در اون انقلاب شده وجود داره و داره به مسیر خودش ادامه میده ولی شما که در طاهر موفق شده اید جلوی انقلاب رو بگیرید به اون جهان موازی وارد میشید که در اون شاه هرگز سقوط نکرده . به عبارت دیگر اتفاقات همه رخ داده اند ولی شما با تلاش در عوض کردن اتفاقات به گونه وارد جهانهای موازی میشید .
این موضوع به نظرم جالب اومد ، تصمیم گرفتم که با توجه به جدید بودن این موضوع اون رو اینجا مطرحش کنم تا بتونیم به صورت نظری اون رو بررسی کنیم . شایان ذکره که بنده مایلم همه دوستانی که در فیزیک دارای آگاهی هستن از این تایپیک به سادگی عبور نکنن و با گفتن نظرشون من رو در پیدا کردن پاسخ یاری بدن ..
با تشکر

اما من فکر می کنم با برگشتن به گذشته باز هم همون انتخاب رو می کنیم!

بذار یه مثال دیگه هم بزنم دوست من :
فرض می کنم که من تو همون سن 18 ساله هستم . یه دفعه یه آدم 30 ساله که خیلی شبیهه منه میاد پیش من و به من می گه میدونم که دو دل هستی که چه رشته ای رو انتخاب کنی . اگر فیزیک رو انتخاب کنی برای تو خیلی بهتره . من تصمیم می گیرم که فیزیک رو انتخاب کنم و وارد دانشگاه می شم . برای من همه چیز خیلی عادیه و من به زندگی خودم ادامه می دم
اما اون جوون 30 ساله کی بوده ؟ اون همون خود منه که از آینده جهانی اومده که من توش مکانیک رو انتخاب کردم ...

[SHAHOSEINI]

اونوقت خودِ من توی کدوم جهان زندگی میکنم؟ یعنی اتفاقات کدوم جهانو حس میکنم؟ وقتی دوباره برگردم به آینده همون آدمه قبلیم که مکانیک میخونه یا اون آدمه جدیدم که فیزیک میخونه؟
یه سوال دیگه, با توجه به گفته شما وقتی جهان موازی میتونه وجود داشته باشه که من به گذشته برم و مسیر تاریخو از یه جا تغییر بدم وباعث بشم اتفاقات جدید در قالب یه جهان (موازی) جدید بوجود بیاد. درسته؟

طبق نطریه جهانهای موازی شما در همه ی اون جهانها دارید زندگی می کنید . الان در جهانی هستید که دارید این مطلب رو می خونین و این برای شما واقعیه . اتفاقات برای کپی شما در جهانی که در اون پزشک هستید هم به همین میزان واقعیه .
در مورد بازگشتتون به آینده یا به عبارتی زمان حال خودتون . شما به همون مهندس مکانیک بر می کزدید ولی این شانس رو داشتید که به جهان موازی سفر کنید که در اون شما در ترم اول کارشناسی فیزیک هستید .
در مورد سوال آخرتون باید بگم که لزوم وجود جهان موازی سفر در زمان نیست . بلکه شما با سفر کردن به گذشته می تونید به اون جهان موازی که همزمان با جهان خودتون ادامه مسیر پیدا کرده سفر کنید

پس همین الان بینهایت جهان موازی وجود داره که من در بوجود اومدنشون نقشی نداشتم وبا سفر به گذشته و تغییری که توی گذشته ی این جهانم بوجود میارم فقط میتونم راهی برای ورود به یکی از اون جهانها پیدا کنم.
یعنی محل تقاطع دوتا جهان همون نقطه ایه که من توش تغییر ایجادکردم وبا ایجاد این تغییر وارد جهانی شدم که قراره توش فیزیک بخونم وتوی این جهان جلو میرم واگه دلم خواست به جهان اولم برگردم باید دوباره به نقطه تقاطع برگردم و یه تغییر دیگه ایجاد کنم (خودمو مجبور کنم که مکانیک بخونم) وبا ماشین زمانم(!) به سال89برگردم.
خیلی جالبه

کاملا درسته دوست من . منظورم هممین بود .