مرکز ادب ( معرفی ، نظم ، نثر ، خبر ، ... )
Re: مرکز ادب ( معرفی ، نظم ، نثر ، خبر ، ... )
آخرین برگ سفرنامه باران
این است
که زمین چرکین است
شفیعی کدکنی
این است
که زمین چرکین است
شفیعی کدکنی
- شلغم الدین
عضویت : شنبه ۱۳۸۹/۱۱/۲ - ۱۸:۳۹
پست: 589-
سپاس: 111
- جنسیت:
تماس:
Re: مرکز ادب ( معرفی ، نظم ، نثر ، خبر ، ... )
شعر مشهور شهریار درباره ی تهران و تهرانی
الا ای داور دانا تو میدانی که ایرانی
چه محنتها کشید از دست این تهران و تهرانی
چه طرفی بست از این جمعیت ایران جز پریشانی
چه داند رهبری سر گشته صحرای نادانی
چرا مردی کند دعوی کسی کو کمتر است از زن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من
تو ای بیمار نادانی چه هذیان و هدر گفتی
به رشتی کله ماهی خور به طوسی کله خر گفتی
قمی را بد شمردی اصفهانی را بتر گفتی
جوانمردان آذربایجان را ترک خر گفتی
تو را آتش زدند و خود بر آن آتش زدی دامن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من
تو اهل پایتختی باید اهل معرفت باشی
به فکر آبرو و افتخار مملکت باشی
چرا بیچاره مشدی و بی تربیت باشی
به نقص من چه خندی خود سراپا منقصت باشی
مرا این بس که میدانم تمیز دوست از دشمن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من
گمان کردم که با من همدل و همدین و همدردی
به مردی با تو پیوستم ندانستم که نامردی
چه گویم بر سرم با ناجوانمردی چه آوردی
اگر میخواستی عیب زبان هم رفع میکردی
ولی ما را ندانستی به خود هم کیش و هم میهن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من
به شهریور مه پارین که طیارات با تعجیل
فرو میریخت چون طیر ابابیلم به سر سجیل
چه گویم ای همه ساز تو بی قانون و هردمبیل
تو را یک شب نشد ساز و نوا در رادیو تعطیل
ترا تنبور و تنبک بر فلک میشد مرا شیون
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من
بدستم تا سلاحی بود راه دشمنان بستم
عدو را تا که ننشاندم به جای از پای ننشستم
به کام دشمنان آخر گرفتی تیغ از دستم
چنان پیوند بگسستی که پیوستن نیارستم
کنون تنها علی مانده است و حوضش چشم ما روشن!
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من
چو استاد دغل سنگ محک بر سکه ما زد
ترا تنها پذیرفت و مرا از امتحان وا زد
سپس در چشم تو تهران به جای مملکت جا زد
چو تهران نیز تنها دید با جمعی به تنها زد
تو این درس خیانت را روان بودی و من کودن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من
چو خواهد دشمنی بنیاد قومی را براندازد
نخست آن جمع را از هم پریشان و جدا سازد
چو تنها کرد هریک را به تنهایی بدو تازد
چنان اندازدش از پا که دیگر سر نیفرازد
تو بودی آنکه دشمن را ندانستی فریب و فن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من
چرا با دوستدارانت عناد و کین و لج باشد
چرا بیچاره آذربایجان عضو فلج باشد
مگر پنداشتی ایران ز تهران تا کرج باشد
هنوز از ماست ایران را اگر روزی فرج باشد
تو گل را خار میبینی و گلشن را همه گلخن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من
تو را تا ترک آذربایجان بود و خراسان بود
کجا بارت بدین سنگینی و کارت بدینسان بود
چه شد کرد و لر و یاغی کزو هر مشکل آسان بود
کجا شد ایل قشقایی کزو دشمن هراسان بود
کنون ای پهلوان پنبه چونی نه تیر ماند و نی جوشن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من
کنون گندم نه از سمنان فراز آید نه از زنجان
نه ماهی و برنج از رشت و نی چایی ز لاهیجان
از این قحط و غلا مشکل توانی وارهاندن جان
مگر در قصه ها خوانی حدیث زیره و کرمان
دگر انبانه از گندم تهی شد دیزی از بنشن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من
الا ای داور دانا تو میدانی که ایرانی
چه محنتها کشید از دست این تهران و تهرانی
چه طرفی بست از این جمعیت ایران جز پریشانی
چه داند رهبری سر گشته صحرای نادانی
چرا مردی کند دعوی کسی کو کمتر است از زن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من
تو ای بیمار نادانی چه هذیان و هدر گفتی
به رشتی کله ماهی خور به طوسی کله خر گفتی
قمی را بد شمردی اصفهانی را بتر گفتی
جوانمردان آذربایجان را ترک خر گفتی
تو را آتش زدند و خود بر آن آتش زدی دامن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من
تو اهل پایتختی باید اهل معرفت باشی
به فکر آبرو و افتخار مملکت باشی
چرا بیچاره مشدی و بی تربیت باشی
به نقص من چه خندی خود سراپا منقصت باشی
مرا این بس که میدانم تمیز دوست از دشمن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من
گمان کردم که با من همدل و همدین و همدردی
به مردی با تو پیوستم ندانستم که نامردی
چه گویم بر سرم با ناجوانمردی چه آوردی
اگر میخواستی عیب زبان هم رفع میکردی
ولی ما را ندانستی به خود هم کیش و هم میهن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من
به شهریور مه پارین که طیارات با تعجیل
فرو میریخت چون طیر ابابیلم به سر سجیل
چه گویم ای همه ساز تو بی قانون و هردمبیل
تو را یک شب نشد ساز و نوا در رادیو تعطیل
ترا تنبور و تنبک بر فلک میشد مرا شیون
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من
بدستم تا سلاحی بود راه دشمنان بستم
عدو را تا که ننشاندم به جای از پای ننشستم
به کام دشمنان آخر گرفتی تیغ از دستم
چنان پیوند بگسستی که پیوستن نیارستم
کنون تنها علی مانده است و حوضش چشم ما روشن!
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من
چو استاد دغل سنگ محک بر سکه ما زد
ترا تنها پذیرفت و مرا از امتحان وا زد
سپس در چشم تو تهران به جای مملکت جا زد
چو تهران نیز تنها دید با جمعی به تنها زد
تو این درس خیانت را روان بودی و من کودن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من
چو خواهد دشمنی بنیاد قومی را براندازد
نخست آن جمع را از هم پریشان و جدا سازد
چو تنها کرد هریک را به تنهایی بدو تازد
چنان اندازدش از پا که دیگر سر نیفرازد
تو بودی آنکه دشمن را ندانستی فریب و فن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من
چرا با دوستدارانت عناد و کین و لج باشد
چرا بیچاره آذربایجان عضو فلج باشد
مگر پنداشتی ایران ز تهران تا کرج باشد
هنوز از ماست ایران را اگر روزی فرج باشد
تو گل را خار میبینی و گلشن را همه گلخن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من
تو را تا ترک آذربایجان بود و خراسان بود
کجا بارت بدین سنگینی و کارت بدینسان بود
چه شد کرد و لر و یاغی کزو هر مشکل آسان بود
کجا شد ایل قشقایی کزو دشمن هراسان بود
کنون ای پهلوان پنبه چونی نه تیر ماند و نی جوشن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من
کنون گندم نه از سمنان فراز آید نه از زنجان
نه ماهی و برنج از رشت و نی چایی ز لاهیجان
از این قحط و غلا مشکل توانی وارهاندن جان
مگر در قصه ها خوانی حدیث زیره و کرمان
دگر انبانه از گندم تهی شد دیزی از بنشن
الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من
«موآیِ» قبیلهی بغلی در تلفظ «ر» مشکل دارد
املت نامه
«صلام بر تو باد. من سهشنبه به رم خواهم آمد تا به حضور پاپ شرفیاب شوم...» امضاء: مسیح مصلوب
نیچه
املت نامه
«صلام بر تو باد. من سهشنبه به رم خواهم آمد تا به حضور پاپ شرفیاب شوم...» امضاء: مسیح مصلوب
نیچه
Re: مرکز ادب ( معرفی ، نظم ، نثر ، خبر ، ... )
خیلی مزخرف بودشلغم الدین نوشته شده:شعر مشهور شهریار درباره ی تهران و تهرانی
.......
گر مِی نخوری طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله و دستان را
تو غرّه بدان مشو که مِی می نخوری
صد لقمه خوری که مِی غلامست آن را
خیام بزرگ
بنیاد مکن تو حیله و دستان را
تو غرّه بدان مشو که مِی می نخوری
صد لقمه خوری که مِی غلامست آن را
خیام بزرگ
Re: مرکز ادب ( معرفی ، نظم ، نثر ، خبر ، ... )
اگر كوسهها آدم بودند
داستان کوتاهی برتولت برشت
دختر كوچولوی صاحبخانه از آقای "كی" پرسید:
اگر كوسهها آدم بودند، با ماهیهای كوچولو مهربانتر میشدند؟
آقای كی گفت: البته! اگر كوسهها آدم بودند،
...توی دریا برای ماهیها جعبههای محكمی میساختند،
همه جور خوراكی توی آن میگذاشتند،
مواظب بودند كه همیشه پر آب باشد.
هوای بهداشت ماهیهای كوچولو را هم داشتند.
برای آنكه هیچوقت دل ماهی كوچولو نگیرد،
گاهگاه مهمانیهای بزرگ بر پا میكردند،
چون كه
گوشت ماهی شاد از ماهی دلگیر لذیذتر است!
برای ماهیها مدرسه میساختند
وبه آنها یاد میدادند
كه چه جوری به طرف دهان كوسه شنا كنند
درس اصلی ماهیها اخلاق بود
به آنها میقبولاندند
كه زیبا ترین و باشكوه ترین كار برای یك ماهی این است
كه خودش را در نهایت خوشوقتی تقدیم یك كوسه كند
به ماهی كوچولو یاد میدادند كه چطور به كوسهها معتقد باشند
و چه جوری خود را برای یك آینده زیبا مهیا كنند
آیندهیی كه فقط از راه اطاعت به دست میآیید
اگر كوسهها آدم بودند،
در قلمروشان البته هنر هم وجود داشت:
از دندان كوسه تصاویر زیبا و رنگارنگی میكشیدند،
ته دریا نمایشنامه به روی صحنه میآوردند كه در آن ماهی كوچولوهای قهرمان
شاد و شنگول به دهان كوسهها شیرجه میرفتند.
همراه نمایش، آهنگهای مسحور كنندهیی هم مینواختند كه بی اختیار
ماهیهای كوچولو را به طرف دهان كوسهها میكشاند.
در آنجا بی تردید مذهبی هم وجود داشت
كه به ماهیها میآموخت
"زندگی واقعی در شكم كوسهها آغاز میشود"
داستان کوتاهی برتولت برشت
دختر كوچولوی صاحبخانه از آقای "كی" پرسید:
اگر كوسهها آدم بودند، با ماهیهای كوچولو مهربانتر میشدند؟
آقای كی گفت: البته! اگر كوسهها آدم بودند،
...توی دریا برای ماهیها جعبههای محكمی میساختند،
همه جور خوراكی توی آن میگذاشتند،
مواظب بودند كه همیشه پر آب باشد.
هوای بهداشت ماهیهای كوچولو را هم داشتند.
برای آنكه هیچوقت دل ماهی كوچولو نگیرد،
گاهگاه مهمانیهای بزرگ بر پا میكردند،
چون كه
گوشت ماهی شاد از ماهی دلگیر لذیذتر است!
برای ماهیها مدرسه میساختند
وبه آنها یاد میدادند
كه چه جوری به طرف دهان كوسه شنا كنند
درس اصلی ماهیها اخلاق بود
به آنها میقبولاندند
كه زیبا ترین و باشكوه ترین كار برای یك ماهی این است
كه خودش را در نهایت خوشوقتی تقدیم یك كوسه كند
به ماهی كوچولو یاد میدادند كه چطور به كوسهها معتقد باشند
و چه جوری خود را برای یك آینده زیبا مهیا كنند
آیندهیی كه فقط از راه اطاعت به دست میآیید
اگر كوسهها آدم بودند،
در قلمروشان البته هنر هم وجود داشت:
از دندان كوسه تصاویر زیبا و رنگارنگی میكشیدند،
ته دریا نمایشنامه به روی صحنه میآوردند كه در آن ماهی كوچولوهای قهرمان
شاد و شنگول به دهان كوسهها شیرجه میرفتند.
همراه نمایش، آهنگهای مسحور كنندهیی هم مینواختند كه بی اختیار
ماهیهای كوچولو را به طرف دهان كوسهها میكشاند.
در آنجا بی تردید مذهبی هم وجود داشت
كه به ماهیها میآموخت
"زندگی واقعی در شكم كوسهها آغاز میشود"
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
- شلغم الدین
عضویت : شنبه ۱۳۸۹/۱۱/۲ - ۱۸:۳۹
پست: 589-
سپاس: 111
- جنسیت:
تماس:
Re: مرکز ادب ( معرفی ، نظم ، نثر ، خبر ، ... )
fargol نوشته شده:خیلی مزخرف بودشلغم الدین نوشته شده:شعر مشهور شهریار درباره ی تهران و تهرانی
.......
«موآیِ» قبیلهی بغلی در تلفظ «ر» مشکل دارد
املت نامه
«صلام بر تو باد. من سهشنبه به رم خواهم آمد تا به حضور پاپ شرفیاب شوم...» امضاء: مسیح مصلوب
نیچه
املت نامه
«صلام بر تو باد. من سهشنبه به رم خواهم آمد تا به حضور پاپ شرفیاب شوم...» امضاء: مسیح مصلوب
نیچه
- Parmenides
عضویت : دوشنبه ۱۳۸۵/۱۲/۲۸ - ۱۵:۴۱
پست: 1325-
سپاس: 239
Re: مرکز ادب ( معرفی ، نظم ، نثر ، خبر ، ... )
این شعر شهریار یه نموره راسیستی میزنه
No rational argument will have a rational effect on a man who does not want to adopt a rational attitude.
-Karl Popper-
- شلغم الدین
عضویت : شنبه ۱۳۸۹/۱۱/۲ - ۱۸:۳۹
پست: 589-
سپاس: 111
- جنسیت:
تماس:
Re: مرکز ادب ( معرفی ، نظم ، نثر ، خبر ، ... )
راشیستی منظور شماست ؟ فکر کنم اشتباه تایپی رخ داده! داستان این شعر استاد رو خونده بودم ولی متاسفانه بیاد ندارم!Parmenides نوشته شده:این شعر شهریار یه نموره راسیستی میزنه
«موآیِ» قبیلهی بغلی در تلفظ «ر» مشکل دارد
املت نامه
«صلام بر تو باد. من سهشنبه به رم خواهم آمد تا به حضور پاپ شرفیاب شوم...» امضاء: مسیح مصلوب
نیچه
املت نامه
«صلام بر تو باد. من سهشنبه به رم خواهم آمد تا به حضور پاپ شرفیاب شوم...» امضاء: مسیح مصلوب
نیچه
Re: مرکز ادب ( معرفی ، نظم ، نثر ، خبر ، ... )
ز من بر صوفی و ملا سلامی
که پیغام خدا گفتند ما را ..
ولی تاویل شان در حیرت انداخت
خدا و جبرئیل و مصطفی را !
اقبال لاهوری
http://ganjoor.net/iqbal/armaghan-hejaz/sh189/
که پیغام خدا گفتند ما را ..
ولی تاویل شان در حیرت انداخت
خدا و جبرئیل و مصطفی را !
اقبال لاهوری
http://ganjoor.net/iqbal/armaghan-hejaz/sh189/
- Parmenides
عضویت : دوشنبه ۱۳۸۵/۱۲/۲۸ - ۱۵:۴۱
پست: 1325-
سپاس: 239
Re: مرکز ادب ( معرفی ، نظم ، نثر ، خبر ، ... )
نه منظورم همون راسیستیهشلغم الدین نوشته شده:راشیستی منظور شماست ؟ فکر کنم اشتباه تایپی رخ داده! داستان این شعر استاد رو خونده بودم ولی متاسفانه بیاد ندارم!Parmenides نوشته شده:این شعر شهریار یه نموره راسیستی میزنه
No rational argument will have a rational effect on a man who does not want to adopt a rational attitude.
-Karl Popper-
- شلغم الدین
عضویت : شنبه ۱۳۸۹/۱۱/۲ - ۱۸:۳۹
پست: 589-
سپاس: 111
- جنسیت:
تماس:
Re: مرکز ادب ( معرفی ، نظم ، نثر ، خبر ، ... )
منظور من تلفظ فرانسویش بود، چون این ایدلوژی ها بیشترشون در زبان فارسی به فرانسه هستن! در ضمن وقتی شما انگلیسیش رو استفاده می کنید بهتره بگین ر ِیسیست نه بگین راسیست! مخلوط فرانسوی-انگلیسی یکم ناموزون هستش...!Parmenides نوشته شده:نه منظورم همون راسیستیهشلغم الدین نوشته شده:راشیستی منظور شماست ؟ فکر کنم اشتباه تایپی رخ داده! داستان این شعر استاد رو خونده بودم ولی متاسفانه بیاد ندارم!Parmenides نوشته شده:این شعر شهریار یه نموره راسیستی میزنه
«موآیِ» قبیلهی بغلی در تلفظ «ر» مشکل دارد
املت نامه
«صلام بر تو باد. من سهشنبه به رم خواهم آمد تا به حضور پاپ شرفیاب شوم...» امضاء: مسیح مصلوب
نیچه
املت نامه
«صلام بر تو باد. من سهشنبه به رم خواهم آمد تا به حضور پاپ شرفیاب شوم...» امضاء: مسیح مصلوب
نیچه
- Parmenides
عضویت : دوشنبه ۱۳۸۵/۱۲/۲۸ - ۱۵:۴۱
پست: 1325-
سپاس: 239
Re: مرکز ادب ( معرفی ، نظم ، نثر ، خبر ، ... )
برای پوشوندن سوتی قبلی یه سوتیه دیگه دادی شلغم گرامی
تلفظ فرانسویش راسیسته نه راشیست:
دهخدا(راسیسم):
http://www.loghatnaameh.com/dehkhodawor ... 63-fa.html
تقریبا مطمئنم اولین بار بوده که این کلمه رو میدیدی.
تلفظ فرانسویش راسیسته نه راشیست:
دهخدا(راسیسم):
http://www.loghatnaameh.com/dehkhodawor ... 63-fa.html
تقریبا مطمئنم اولین بار بوده که این کلمه رو میدیدی.
No rational argument will have a rational effect on a man who does not want to adopt a rational attitude.
-Karl Popper-
- شلغم الدین
عضویت : شنبه ۱۳۸۹/۱۱/۲ - ۱۸:۳۹
پست: 589-
سپاس: 111
- جنسیت:
تماس:
Re: مرکز ادب ( معرفی ، نظم ، نثر ، خبر ، ... )
توی google توی قسمت Translate من لغت نامه English>French رو انتخاب کردم، کلمه ی Racist روی زدم، روی تلفظ فرانسه اش کلیک کردم، کلمه ای مثل "قاشیست" تلفظ شد، حق با شماست چون به Google Translate نمیشه اعتماد کرد!Parmenides نوشته شده:برای پوشوندن سوتی قبلی یه سوتیه دیگه دادی شلغم گرامی
تلفظ فرانسویش راسیسته نه راشیست:
دهخدا(راسیسم):
http://www.loghatnaameh.com/dehkhodawor ... 63-fa.html
تقریبا مطمئنم اولین بار بوده که این کلمه رو میدیدی.
«موآیِ» قبیلهی بغلی در تلفظ «ر» مشکل دارد
املت نامه
«صلام بر تو باد. من سهشنبه به رم خواهم آمد تا به حضور پاپ شرفیاب شوم...» امضاء: مسیح مصلوب
نیچه
املت نامه
«صلام بر تو باد. من سهشنبه به رم خواهم آمد تا به حضور پاپ شرفیاب شوم...» امضاء: مسیح مصلوب
نیچه
- Parmenides
عضویت : دوشنبه ۱۳۸۵/۱۲/۲۸ - ۱۵:۴۱
پست: 1325-
سپاس: 239
Re: مرکز ادب ( معرفی ، نظم ، نثر ، خبر ، ... )
شلغم گرامی
من که هر کار کردم نتونستم این flash player رو دانلود کنم تا بتونم تلفظش رو بشنوم، اما فرض را بر این می گیرم که شما دارید راست می گویید و "قاشیست" شنیده اید و آن لغتنامه هم اشتباه کرده و گوشهای شما اشتباه نکرده اند (ولی من نمی دانم چرا به صداقت شما این همه مشکوکم!)
در هر حال من با زبان فارسی معیار سخن گفتم، همین که در آن لغتنامه هیچ اثری از "راشیسم" نیست (و راسیسم رسما به عنوان یک کلمه با همان معنای مورد نظر من هست)، نشان می دهد که در فارسی معیار راشیسم نداریم. همین چند وقت پیش بود که مقاله ای هم در مهرنامه خواندم از رضا براهنی، شاعر و ادیب ایرانی، به نام "راسیسم اخوان"، و قبل آن هم مقاله ای خوانده بودم با نام "نقدی بر دیدگاه های راسیستی ارامش دوستدار" و چند جای دیگه. حاصل اینکه گیری که شما به من دادید بی نهایت بیخود و بی جهت بود. شما می توانید این مشکلتان را با دانشگاهیان و فرهنگستانیان در میان بگذارید، اگر آنها پذیرفتند که از این پس راشیسم بگویند، من قول می دهم بگویم راشیسم.
حالا یه سوال، وقتی تلفظ racism در فرانسه قاشیسمه، چرا ما در فارسی بگوییم راشیسم؟ (ارتکاب گناه کبیره ی قاطی کردن تلفظ انگلیسی و فرانسوی؟)
من که هر کار کردم نتونستم این flash player رو دانلود کنم تا بتونم تلفظش رو بشنوم، اما فرض را بر این می گیرم که شما دارید راست می گویید و "قاشیست" شنیده اید و آن لغتنامه هم اشتباه کرده و گوشهای شما اشتباه نکرده اند (ولی من نمی دانم چرا به صداقت شما این همه مشکوکم!)
در هر حال من با زبان فارسی معیار سخن گفتم، همین که در آن لغتنامه هیچ اثری از "راشیسم" نیست (و راسیسم رسما به عنوان یک کلمه با همان معنای مورد نظر من هست)، نشان می دهد که در فارسی معیار راشیسم نداریم. همین چند وقت پیش بود که مقاله ای هم در مهرنامه خواندم از رضا براهنی، شاعر و ادیب ایرانی، به نام "راسیسم اخوان"، و قبل آن هم مقاله ای خوانده بودم با نام "نقدی بر دیدگاه های راسیستی ارامش دوستدار" و چند جای دیگه. حاصل اینکه گیری که شما به من دادید بی نهایت بیخود و بی جهت بود. شما می توانید این مشکلتان را با دانشگاهیان و فرهنگستانیان در میان بگذارید، اگر آنها پذیرفتند که از این پس راشیسم بگویند، من قول می دهم بگویم راشیسم.
حالا یه سوال، وقتی تلفظ racism در فرانسه قاشیسمه، چرا ما در فارسی بگوییم راشیسم؟ (ارتکاب گناه کبیره ی قاطی کردن تلفظ انگلیسی و فرانسوی؟)
No rational argument will have a rational effect on a man who does not want to adopt a rational attitude.
-Karl Popper-
Re: مرکز ادب ( معرفی ، نظم ، نثر ، خبر ، ... )
هم در زبان آلمانی و هم در زبان فرانسوی "راسیست" درست است. راسه = نژاد
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
- شلغم الدین
عضویت : شنبه ۱۳۸۹/۱۱/۲ - ۱۸:۳۹
پست: 589-
سپاس: 111
- جنسیت:
تماس:
Re: مرکز ادب ( معرفی ، نظم ، نثر ، خبر ، ... )
من ذکر کردم که حق با شماست، فکر می کنم فعالیت بیش از حد در "کل کل فوتبالی" روح شما رو یک جهته کرده!Parmenides نوشته شده:شلغم گرامی
من که هر کار کردم نتونستم این flash player رو دانلود کنم تا بتونم تلفظش رو بشنوم، اما فرض را بر این می گیرم که شما دارید راست می گویید و "قاشیست" شنیده اید و آن لغتنامه هم اشتباه کرده و گوشهای شما اشتباه نکرده اند (ولی من نمی دانم چرا به صداقت شما این همه مشکوکم!)
در هر حال من با زبان فارسی معیار سخن گفتم، همین که در آن لغتنامه هیچ اثری از "راشیسم" نیست (و راسیسم رسما به عنوان یک کلمه با همان معنای مورد نظر من هست)، نشان می دهد که در فارسی معیار راشیسم نداریم. همین چند وقت پیش بود که مقاله ای هم در مهرنامه خواندم از رضا براهنی، شاعر و ادیب ایرانی، به نام "راسیسم اخوان"، و قبل آن هم مقاله ای خوانده بودم با نام "نقدی بر دیدگاه های راسیستی ارامش دوستدار" و چند جای دیگه. حاصل اینکه گیری که شما به من دادید بی نهایت بیخود و بی جهت بود. شما می توانید این مشکلتان را با دانشگاهیان و فرهنگستانیان در میان بگذارید، اگر آنها پذیرفتند که از این پس راشیسم بگویند، من قول می دهم بگویم راشیسم.
حالا یه سوال، وقتی تلفظ racism در فرانسه قاشیسمه، چرا ما در فارسی بگوییم راشیسم؟ (ارتکاب گناه کبیره ی قاطی کردن تلفظ انگلیسی و فرانسوی؟)
در هوپا قبول کردن حرف دیگران کاری است بس غیر عادی ...!
«موآیِ» قبیلهی بغلی در تلفظ «ر» مشکل دارد
املت نامه
«صلام بر تو باد. من سهشنبه به رم خواهم آمد تا به حضور پاپ شرفیاب شوم...» امضاء: مسیح مصلوب
نیچه
املت نامه
«صلام بر تو باد. من سهشنبه به رم خواهم آمد تا به حضور پاپ شرفیاب شوم...» امضاء: مسیح مصلوب
نیچه