زمان یک مفهوم ذهنی است و وجود خارجی ندارد
Re: زمان یک مفهوم ذهنی است و وجود خارجی ندارد
زمان به جریانی گفته می شود که در بستر بسته هایی(کوچکترین واحدهای زمانی) جریان می یابد.
سرعت جریان یا کندی آن موجب تفاوت بین ابعاد مختلف(تک بعدی و دو بعدی و ...)می شود.
سرعت جریان یا کندی آن موجب تفاوت بین ابعاد مختلف(تک بعدی و دو بعدی و ...)می شود.
دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد سعادت آن کسی دارد که از تنها بپرهیزد
درد عشقی کشیدهام که مپرس زهر هجری کشیدهام که مپرس
درد عشقی کشیدهام که مپرس زهر هجری کشیدهام که مپرس
Re: زمان یک مفهوم ذهنی است و وجود خارجی ندارد
این بسته ها ( کوچکترین واحد های زمانی) را از کجا میشه پیدا کرد؟ اگر من بتوانم از این بسته ها گیر بیارم میتونم بیشتر عمر کنم؟m77m نوشته شده:زمان به جریانی گفته می شود که در بستر بسته هایی(کوچکترین واحدهای زمانی) جریان می یابد.
سرعت جریان یا کندی آن موجب تفاوت بین ابعاد مختلف(تک بعدی و دو بعدی و ...)می شود.
سرعت یعنی تغیرات در ویژگی های چیزی بر تغیرات زمانی، حال تغیرات جریان زمانی بر تغیرات زمانی که همیشه 1 خواهد بود، پس سرعت چگونه کم و زیاد می شود؟
در کل ابعاد مختلف را از کجا میشه تشخیص داد؟
Re: زمان یک مفهوم ذهنی است و وجود خارجی ندارد
سرعت را میتوان یک توهم فرض کرد.
اگر ما در یک واحد زمانی سرعت زیادی داشته باشیم(یعنی کارهایمان را با سرعت انجام دهیم)به طوری که سرعت تمایل کند به بی نهایت و با توجه به اینکه هر بسته زمانیست که تمایل دارد به صفر، زمان برای ما انگار نمیگذرد درحالی که زمان در حال گذر است و زمان همان زمانیست که در سرعت کمتر میگذرد اما ما در سرعت بالا فکر میکنیم.(توهم داریم)که زمان نمیگذرد.با توجه به این گفته ما میتوانیم در کوچکترین واحد زمانی بیشمار کار انجام دهیم بنابراین ما فکر میکنیم پیر نمی شویم در حالی که زمان همان زمان است.
بسته ها موجود نیستند که گیرشان بیاوریم.بسته ها واحدی برای زمان هستند.
در پاسخ استاد یونس:
کل نظرها درباره زمان فرضیه هستند و در حد نظریه هم نیستند.این که زمان وجود ندارد یا در بعد چهارم است یک فرضیه است.گرچه دلایل گفتاری زیادی برای اثبات آن ها است اما فقط فرضیه هستند و اثبات فیزیکی ندارند.
این هم مثل بقیه.آیا فرضیه های مطرح شده توسط فیزیکدانان خالی از عیب است؟
حال من نوجوان تازه از راه رسیده!!!!!!!
اگر ما در یک واحد زمانی سرعت زیادی داشته باشیم(یعنی کارهایمان را با سرعت انجام دهیم)به طوری که سرعت تمایل کند به بی نهایت و با توجه به اینکه هر بسته زمانیست که تمایل دارد به صفر، زمان برای ما انگار نمیگذرد درحالی که زمان در حال گذر است و زمان همان زمانیست که در سرعت کمتر میگذرد اما ما در سرعت بالا فکر میکنیم.(توهم داریم)که زمان نمیگذرد.با توجه به این گفته ما میتوانیم در کوچکترین واحد زمانی بیشمار کار انجام دهیم بنابراین ما فکر میکنیم پیر نمی شویم در حالی که زمان همان زمان است.
بسته ها موجود نیستند که گیرشان بیاوریم.بسته ها واحدی برای زمان هستند.
در پاسخ استاد یونس:
کل نظرها درباره زمان فرضیه هستند و در حد نظریه هم نیستند.این که زمان وجود ندارد یا در بعد چهارم است یک فرضیه است.گرچه دلایل گفتاری زیادی برای اثبات آن ها است اما فقط فرضیه هستند و اثبات فیزیکی ندارند.
این هم مثل بقیه.آیا فرضیه های مطرح شده توسط فیزیکدانان خالی از عیب است؟
حال من نوجوان تازه از راه رسیده!!!!!!!
دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد سعادت آن کسی دارد که از تنها بپرهیزد
درد عشقی کشیدهام که مپرس زهر هجری کشیدهام که مپرس
درد عشقی کشیدهام که مپرس زهر هجری کشیدهام که مپرس
Re: زمان یک مفهوم ذهنی است و وجود خارجی ندارد
سوال آخر یادم رفت.
ابعاد مختلف بر اساس توهم سرعت تقسیم بندی می شوند.یعنی ما در زمان یک بسته دو متر حرکت میکنیم و یک بار در زمان یک بسته با سرعت نور حرکت میکنیم.یکبار هر در همین زمان با سرعت متمایل به بی نهایت میحرکتیم.
ابعاد مختلف بر اساس توهم سرعت تقسیم بندی می شوند.یعنی ما در زمان یک بسته دو متر حرکت میکنیم و یک بار در زمان یک بسته با سرعت نور حرکت میکنیم.یکبار هر در همین زمان با سرعت متمایل به بی نهایت میحرکتیم.
دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد سعادت آن کسی دارد که از تنها بپرهیزد
درد عشقی کشیدهام که مپرس زهر هجری کشیدهام که مپرس
درد عشقی کشیدهام که مپرس زهر هجری کشیدهام که مپرس
Re: زمان یک مفهوم ذهنی است و وجود خارجی ندارد
سفسته ی تحریف سخن ( پهوان پنبه)y_noori نوشته شده:کسی که بگه "هر کی مرفّه تره کلامشم به حق نزدیکتره" این میزان حماقتشو میرسونهy_noori نوشته شده:قراضه بودن با صدق چه رابطه ای دارن که تو اینقدر زور میزنی با مغالطه های پی در پی حرف غلط خودتو به کرسی بنشونی؟ ها؟ من بجات جواب میدم : ههههههیییییییچچچچچچچ
اکه کسی توی چاه مستراح غلط زنان بگه دو دو تا میشه 4 تا؛ حرفش غلطه؟ یا کسی توی بغل جنیفر لوپز بگه دو دو تا میشه 5 تا، حرفش درسته؟ عجب بصیرت بی دم و یال و کوپالی داری تو ، خودتم خبر نداری و همچنان در اقیانوس جهل مرکبت شنا میکنی بگمان اینکه آبه اما دریغ !! چون با این غروری که من از تو سراغ دارم وقتی میفهمی همش سراب بوده که کار از کار گذشته و دیگه خیلی خیلی دیر شده.
و اما راه های رسیدن به حقیقت:
(یعنی بگم؟) بیخیال نمیگم . حیف اینهمه اطلاعات ناب و تسویه شده که تو بخونی و باندازه ی ارزنی هم حالیت نشه! راستی توجه داری ان شاء الله که به شمارش تن به تن هم که باشه تا الان نزدیکه 10 تا دلیل که علیه ت آورده شد؟و تو هنوز هیچکدومشو با دلیل نتونستی رد کنی و فقط بحث های نامریوط طرح میکنی؟ اصلا شاید تقصیر منه. آخی! یک لجظه دلم برای استضعاف علمیت سوخت. شاید منم اگر در شرایط شما بودم از شما هم بدتر میشدم. شاید من مخاطب خودمو اشتباهی pick up کردم.میخ آهنی نرود بر سنگ.
اما میگم چون آدمای فرهیخته ای چون آقای نوآور هم مخاطب هستن و بنده براشون احترام قائلم
هر قضیه ای یا بیّن است یا مبیّن. یعنی یا بدیهی است و برای اثبات نیاز به .... (ببخشید بنده بیخیال شدم، معذرت میخوام از دوستان وقت ندارم و آخرین بارقه های امیدم هم خاموش شدن)
یا علی
بدرود
ضمنا بنده اینجا وکیل مدافع کسی جز حقیقت نیستم
لطفا با استفاده از مغالطه ی "مسموم کردن چاه" بنده رو به کسی نچسبونید
ناکامی عده ای در بعضی امور نه به من مربوطه نه به حق و حقیقت
(و لا تزر وازرة وزر اخری : هیچکس گناه دیگری را بدوش نمیکشد)
درست و نادرستی هر باور و نگره ای باید یک داوری داشته باشد
و دوار پایانی همان سنجه ی آروین ( محک تجربه ) است، هتّا
نگره ی انشتین را هم پس از آزمایش و آروین، پذیرفتند هر چند
فرنود خردپذیر (استدلال عقلی ، محسابه ی ریاضی، ..) هم داشت.
زمانی که شما در ١۴۰۰ سال آزگار، با این جفنگیات خود، هیچ کامیابی
نداشته و با اینهمه که امپراتوری گسترده داشتید و نیمی از اروپا را
هم گرفته بودید ،همگی از بیخ کشور های قراضه، نه تنها از دید بهزیستی (رفاه)
بساکه از دید دانش و فند و فرهنگ و آگاهی (سواد و ..) بوده و همه به یک
گونه از خودکامگی ( استبداد) دچار بوده و تروریست پرور میباشید، بسیار
شایسته است که بگوییم که پیرو فرهود ( حقیقت) نمی باشید و "دلایل عقلی"
تان مشتی واژه ی عربی بدرد نخور و بیجا برای فریب مغز ها هستند.
بیجاست، همه بار گناهان نیاکان و گذشتگان خود و جهان را بدوش میکشند.(و لا تزر وازرة وزر اخری : هیچکس گناه دیگری را بدوش نمیکشد
یا ادیسون
•
خرد، زنده ی جــاودانی شنــاس
خرد، مايه ی زنــدگانی شنــاس
چنان دان هر آنكس كه دارد خرد
بــدانــش روان را هــمی پــرورد
خرد، مايه ی زنــدگانی شنــاس
چنان دان هر آنكس كه دارد خرد
بــدانــش روان را هــمی پــرورد
Re: زمان یک مفهوم ذهنی است و وجود خارجی ندارد
m77m نوشته شده:سرعت را میتوان یک توهم فرض کرد.
اگر ما در یک واحد زمانی سرعت زیادی داشته باشیم(یعنی کارهایمان را با سرعت انجام دهیم)به طوری که سرعت تمایل کند به بی نهایت و با توجه به اینکه هر بسته زمانیست که تمایل دارد به صفر، زمان برای ما انگار نمیگذرد درحالی که زمان در حال گذر است و زمان همان زمانیست که در سرعت کمتر میگذرد اما ما در سرعت بالا فکر میکنیم.(توهم داریم)که زمان نمیگذرد.با توجه به این گفته ما میتوانیم در کوچکترین واحد زمانی بیشمار کار انجام دهیم بنابراین ما فکر میکنیم پیر نمی شویم در حالی که زمان همان زمان است.
بسته ها موجود نیستند که گیرشان بیاوریم.بسته ها واحدی برای زمان هستند.
در پاسخ استاد یونس:
کل نظرها درباره زمان فرضیه هستند و در حد نظریه هم نیستند.این که زمان وجود ندارد یا در بعد چهارم است یک فرضیه است.گرچه دلایل گفتاری زیادی برای اثبات آن ها است اما فقط فرضیه هستند و اثبات فیزیکی ندارند.
این هم مثل بقیه.آیا فرضیه های مطرح شده توسط فیزیکدانان خالی از عیب است؟
حال من نوجوان تازه از راه رسیده!!!!!!!
فکر کنم از فیزیک چیز زیادی نمیدونی.m77m نوشته شده:سوال آخر یادم رفت.
ابعاد مختلف بر اساس توهم سرعت تقسیم بندی می شوند.یعنی ما در زمان یک بسته دو متر حرکت میکنیم و یک بار در زمان یک بسته با سرعت نور حرکت میکنیم.یکبار هر در همین زمان با سرعت متمایل به بی نهایت میحرکتیم.
Re: زمان یک مفهوم ذهنی است و وجود خارجی ندارد
بیجاست بیسواد!y_noori نوشته شده:ت..
و دیگه هیچوقت تو عمرت سفسطه رو با "ت" نمینوشتی
سفسته واژه ی عربی که نیست، واژه ی یونانی است،
پس می توان و باید، همچنان که طاووس را تاووس
و طهران را تهران و اطاق را اتاق و طوطی را توتی
و طراز را ، تراز باید نوشت، سفسطه را سفسته نوشت.
همچنین باید ارستو نوشت و نه ارسطو. بدانید ما ایرانی
هستیم و نه عرب و مانند شما هم از عرب آویزان نیستیم.
•
خرد، زنده ی جــاودانی شنــاس
خرد، مايه ی زنــدگانی شنــاس
چنان دان هر آنكس كه دارد خرد
بــدانــش روان را هــمی پــرورد
خرد، مايه ی زنــدگانی شنــاس
چنان دان هر آنكس كه دارد خرد
بــدانــش روان را هــمی پــرورد
Re: زمان یک مفهوم ذهنی است و وجود خارجی ندارد
سفسته ی همیشگی عمله ی جهل :لودگی و پرداختن به سخنگو بجای پرداختن به سخن،y_noori نوشته شده: ....
این بخاطر اینه که اونجات داره بشدت میسوزه و از روی عجز و ناتوانی نمیدونی چی بگی و فقط بلدی توهین کنی همان کاری که شروع کننده اش بودی
ضمنا یه سری به تاپیک "هاوکینگم" هم بزن
(به انگیزه ی نداشتن پاسخ فرنودین!) . پس از کمی وانمود آغازین تان به ادب و فرهنگ،
سرانجام توانستیم چهره ی راستین شمارا بر خوانندگان آشکار سازیم !
•
آخرین ویرایش توسط هرمز پگاه دوشنبه ۱۳۹۱/۱۰/۱۸ - ۱۲:۳۹, ویرایش شده کلا 1 بار
خرد، زنده ی جــاودانی شنــاس
خرد، مايه ی زنــدگانی شنــاس
چنان دان هر آنكس كه دارد خرد
بــدانــش روان را هــمی پــرورد
خرد، مايه ی زنــدگانی شنــاس
چنان دان هر آنكس كه دارد خرد
بــدانــش روان را هــمی پــرورد
Re: زمان یک مفهوم ذهنی است و وجود خارجی ندارد
مگر حقیقت چیزی جز این است؟y_noori نوشته شده: کسی که بگه "هر کی مرفّه تره کلامشم به حق نزدیکتره" این میزان حماقتشو میرسونه
ضمنا بنده اینجا وکیل مدافع کسی جز حقیقت نیستم
لطفا با استفاده از مغالطه ی "مسموم کردن چاه" بنده رو به کسی نچسبونید
ناکامی عده ای در بعضی امور نه به من مربوطه نه به حق و حقیقت
(و لا تزر وازرة وزر اخری : هیچکس گناه دیگری را بدوش نمیکشد)
"هر کی مرفّه تره کلامشم به حق نزدیکتره"
Re: زمان یک مفهوم ذهنی است و وجود خارجی ندارد
چزا؟MetaZehn نوشته شده:m77m نوشته شده:سرعت را میتوان یک توهم فرض کرد.
اگر ما در یک واحد زمانی سرعت زیادی داشته باشیم(یعنی کارهایمان را با سرعت انجام دهیم)به طوری که سرعت تمایل کند به بی نهایت و با توجه به اینکه هر بسته زمانیست که تمایل دارد به صفر، زمان برای ما انگار نمیگذرد درحالی که زمان در حال گذر است و زمان همان زمانیست که در سرعت کمتر میگذرد اما ما در سرعت بالا فکر میکنیم.(توهم داریم)که زمان نمیگذرد.با توجه به این گفته ما میتوانیم در کوچکترین واحد زمانی بیشمار کار انجام دهیم بنابراین ما فکر میکنیم پیر نمی شویم در حالی که زمان همان زمان است.
بسته ها موجود نیستند که گیرشان بیاوریم.بسته ها واحدی برای زمان هستند.
در پاسخ استاد یونس:
کل نظرها درباره زمان فرضیه هستند و در حد نظریه هم نیستند.این که زمان وجود ندارد یا در بعد چهارم است یک فرضیه است.گرچه دلایل گفتاری زیادی برای اثبات آن ها است اما فقط فرضیه هستند و اثبات فیزیکی ندارند.
این هم مثل بقیه.آیا فرضیه های مطرح شده توسط فیزیکدانان خالی از عیب است؟
حال من نوجوان تازه از راه رسیده!!!!!!!فکر کنم از فیزیک چیز زیادی نمیدونی.m77m نوشته شده:سوال آخر یادم رفت.
ابعاد مختلف بر اساس توهم سرعت تقسیم بندی می شوند.یعنی ما در زمان یک بسته دو متر حرکت میکنیم و یک بار در زمان یک بسته با سرعت نور حرکت میکنیم.یکبار هر در همین زمان با سرعت متمایل به بی نهایت میحرکتیم.
دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد سعادت آن کسی دارد که از تنها بپرهیزد
درد عشقی کشیدهام که مپرس زهر هجری کشیدهام که مپرس
درد عشقی کشیدهام که مپرس زهر هجری کشیدهام که مپرس
-
نام: شهریار شریف زاده
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۱/۱۰/۲۱ - ۱۲:۵۵
پست: 1-
Re: زمان یک مفهوم ذهنی است و وجود خارجی ندارد
هم گوهر مهربان و فرهیخته ی من. خوشحالم که با اندیشمندانی چون شما و دیگر یاران، هم سخن می شوم. در پاسخ های جالبی که به این هم گوهر دیگرمان می دهید، البته نکات جالب بسیاری هست. ولی از شما گله ی کوچکی دارم. بهتر است بکوشیم با زبان و بیانی صمیمانه تر و دوستانه تر حلقه ی یاران و هم اندیشانمان را بیشتر کنیم. من بر این باورم که حقیقت مایملک هیچ کس نیست و اگر در پی به اصطلاح مچ گیری و زورآزمایی نباشیم؛ هر کس در گردن نهادن دیر یا زود به حقایق و درستی ها تردید نخواهد کرد. همچنین این را نیز در نظر داشته باشیم که باورها و اعتقاداتی (درست یا نادرست بودن این باورها را فعلاً به کنار بگذاریم) که در درازای هزاران سال در زندگی مردم ریشه دوانده اند؛ عملاً تبدیل به بخش مهمی از هویت ایشان گردیده اند و بنابراین چندان جای شگفتی نیست اگر هرگونه نقد تند و نامهربانانه در این خصوص را ستیزه با هویت و اهانت به موجودیت خویش بدانند(به یقین من و شما نیز از این قانون مستثنی نیستیم). نکته ی دیگر اینکه نازنین هم گوهر من! اگرچه پاس داشتن زبانتان را ارج می نهم؛ ولی از من این را بپذیرید که امروز مردمان بیش از هر زمان دیگر به فهمیدن و درک معانی نیاز دارند. ضرورتی در سره سخن گفتن نیست. زبان پیش از هرچیز ابزاری است در خدمت انتقال اندیشه ها و احساسات انسانی. پس می شود ساده تر و رساتر و البته مهربانانه تر از این سخن گفت.هرمز پگاه نوشته شده:سفسته ی تحریف سخن ( پهوان پنبه)y_noori نوشته شده:کسی که بگه "هر کی مرفّه تره کلامشم به حق نزدیکتره" این میزان حماقتشو میرسونهy_noori نوشته شده:قراضه بودن با صدق چه رابطه ای دارن که تو اینقدر زور میزنی با مغالطه های پی در پی حرف غلط خودتو به کرسی بنشونی؟ ها؟ من بجات جواب میدم : ههههههیییییییچچچچچچچ
اکه کسی توی چاه مستراح غلط زنان بگه دو دو تا میشه 4 تا؛ حرفش غلطه؟ یا کسی توی بغل جنیفر لوپز بگه دو دو تا میشه 5 تا، حرفش درسته؟ عجب بصیرت بی دم و یال و کوپالی داری تو ، خودتم خبر نداری و همچنان در اقیانوس جهل مرکبت شنا میکنی بگمان اینکه آبه اما دریغ !! چون با این غروری که من از تو سراغ دارم وقتی میفهمی همش سراب بوده که کار از کار گذشته و دیگه خیلی خیلی دیر شده.
و اما راه های رسیدن به حقیقت:
(یعنی بگم؟) بیخیال نمیگم . حیف اینهمه اطلاعات ناب و تسویه شده که تو بخونی و باندازه ی ارزنی هم حالیت نشه! راستی توجه داری ان شاء الله که به شمارش تن به تن هم که باشه تا الان نزدیکه 10 تا دلیل که علیه ت آورده شد؟و تو هنوز هیچکدومشو با دلیل نتونستی رد کنی و فقط بحث های نامریوط طرح میکنی؟ اصلا شاید تقصیر منه. آخی! یک لجظه دلم برای استضعاف علمیت سوخت. شاید منم اگر در شرایط شما بودم از شما هم بدتر میشدم. شاید من مخاطب خودمو اشتباهی pick up کردم.میخ آهنی نرود بر سنگ.
اما میگم چون آدمای فرهیخته ای چون آقای نوآور هم مخاطب هستن و بنده براشون احترام قائلم
هر قضیه ای یا بیّن است یا مبیّن. یعنی یا بدیهی است و برای اثبات نیاز به .... (ببخشید بنده بیخیال شدم، معذرت میخوام از دوستان وقت ندارم و آخرین بارقه های امیدم هم خاموش شدن)
یا علی
بدرود
ضمنا بنده اینجا وکیل مدافع کسی جز حقیقت نیستم
لطفا با استفاده از مغالطه ی "مسموم کردن چاه" بنده رو به کسی نچسبونید
ناکامی عده ای در بعضی امور نه به من مربوطه نه به حق و حقیقت
(و لا تزر وازرة وزر اخری : هیچکس گناه دیگری را بدوش نمیکشد)
درست و نادرستی هر باور و نگره ای باید یک داوری داشته باشد
و دوار پایانی همان سنجه ی آروین ( محک تجربه ) است، هتّا
نگره ی انشتین را هم پس از آزمایش و آروین، پذیرفتند هر چند
فرنود خردپذیر (استدلال عقلی ، محسابه ی ریاضی، ..) هم داشت.
زمانی که شما در ١۴۰۰ سال آزگار، با این جفنگیات خود، هیچ کامیابی
نداشته و با اینهمه که امپراتوری گسترده داشتید و نیمی از اروپا را
هم گرفته بودید ،همگی از بیخ کشور های قراضه، نه تنها از دید بهزیستی (رفاه)
بساکه از دید دانش و فند و فرهنگ و آگاهی (سواد و ..) بوده و همه به یک
گونه از خودکامگی ( استبداد) دچار بوده و تروریست پرور میباشید، بسیار
شایسته است که بگوییم که پیرو فرهود ( حقیقت) نمی باشید و "دلایل عقلی"
تان مشتی واژه ی عربی بدرد نخور و بیجا برای فریب مغز ها هستند.بیجاست، همه بار گناهان نیاکان و گذشتگان خود و جهان را بدوش میکشند.(و لا تزر وازرة وزر اخری : هیچکس گناه دیگری را بدوش نمیکشد
یا ادیسون
•
Re: زمان یک مفهوم ذهنی است و وجود خارجی ندارد
برای رسیدن از تهران تا مشهد میتوان با الاغ هم رفت،با هواپیماشهریار شریف زاده نوشته شده: ...نکته ی دیگر اینکه نازنین هم گوهر من! اگرچه پاس داشتن زبانتان را ارج می نهم؛ ولی از من این را بپذیرید که امروز مردمان بیش از هر زمان دیگر به فهمیدن و درک معانی نیاز دارند. ضرورتی در سره سخن گفتن نیست. زبان پیش از هرچیز ابزاری است در خدمت انتقال اندیشه ها و احساسات انسانی...
هم میشود رفت، پس کار زبان تنها رساندن پنداره ها نیست،
کارآمدی در این رسانایی است که گرانسنگ است!
•
خرد، زنده ی جــاودانی شنــاس
خرد، مايه ی زنــدگانی شنــاس
چنان دان هر آنكس كه دارد خرد
بــدانــش روان را هــمی پــرورد
خرد، مايه ی زنــدگانی شنــاس
چنان دان هر آنكس كه دارد خرد
بــدانــش روان را هــمی پــرورد
Re: زمان یک مفهوم ذهنی است و وجود خارجی ندارد
از ابعاد يا سرعت جريان آن كه بگذريم.m77m نوشته شده:زمان به جریانی گفته می شود که در بستر بسته هایی(کوچکترین واحدهای زمانی) جریان می یابد.
سرعت جریان یا کندی آن موجب تفاوت بین ابعاد مختلف(تک بعدی و دو بعدی و ...)می شود.
زمان مقياسي است براي اندازه گيري سپري شدن.
عشق صیدیست که تیرت به خطا هم برود
لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند...
لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند...
Re: زمان یک مفهوم ذهنی است و وجود خارجی ندارد
از کرامات شیخ ما چه عجبفروهر نوشته شده: ...
زمان مقياسي است براي اندازه گيري سپري شدن.
پنجه را واگشود و گفت وجب !
•
خرد، زنده ی جــاودانی شنــاس
خرد، مايه ی زنــدگانی شنــاس
چنان دان هر آنكس كه دارد خرد
بــدانــش روان را هــمی پــرورد
خرد، مايه ی زنــدگانی شنــاس
چنان دان هر آنكس كه دارد خرد
بــدانــش روان را هــمی پــرورد
Re: زمان یک مفهوم ذهنی است و وجود خارجی ندارد
بیجاست، همه بار گناهان نیاکان و گذشتگان خود و جهان را بدوش میکشند.(و لا تزر وازرة وزر اخری : هیچکس گناه دیگری را بدوش نمیکشد
یا ادیسون
•
پس شما که اینو میگی، بخاطر بدوش کشیدن بار گناه مثلا چنگیز خان "مغول" باید 10بتوان n بار سلّاخی بشی
یه حرفی میزنی لوازمشم بپذیر!
هو العلیم الحکیم