من و آلبرت اینشتین

[matin.physics]

خوش بحالش استادی داشته که بتونه با اون تبادل نظر کنه .منم استاد میخا.................م بهم راه نشون بده باهاش تبادل نظر کنم و ...و. ..و ...

[saeedhaddadi]

با سلام
جناب metazehn
با تشکر از مثال زیبای شما!
منظور اصلی ما از این نوشتار یا به عبارتی مقاله داستانی(که مقاله اصلی در 32 صفحه تالیف شده است)، بیان مفاهیمی بوده که به درستی تالیف نشده اند. در نسبیت خاص سیستم مختصات مرجع تمامی مولفه های خود را به جسم رجوع داده شده نسبت می دهد و هرگونه حرکت دستگاه خود را از دید خود ساکن فرض می کند. به عبارت دیگر فرض می کند خود ساکن است و دستگاه رجوع داده شده با مجموع سرعت دستگاه مرجع و رجوع داده شده در مسیر مشخصی حرکت می کند. اگر این مساله را به چندین دستگاه تعمیم دهیم خواهیم دید که چندین دستگاه مرجع که خود را نسبت به نقاط فضا ساکن فرض کرده بودند خود نیز نسبت به هم ساکن خواهند بود و حرکت آن ها نسبت به هم نقض خواهد شد!

و تشکر از شما جناب jhvh
منتظر نظرات شما هستم. برای تمامی سوالات شما پاسخ دارم! با تمام قلبم از شما ممنونم.

[saeedhaddadi]

سلام فیزیکدان جوان، matin.physics
نویسنده مقاله با شما صحبت میکند- سعید حدادی - گوشی در دستانتان باشد!
من استادی به نام اینشتین نداشته ام که بتوانم به صورت واقعی با او سخن بگویم. ولی در خیال خود، خویشتن را همکلاسی آلبرت اینشتین فرض کرده و با او نامه نگاری داشته ام. در خیال خود با او زندگی کرده، سخن گفته و حتی دوچرخه سواری کرده ام! تو نیز می توانی به آن دوران سفر کرده و با آلبرت سخن بگویی. واقعا ممکن است..

موفق و پیروز باشی، خدا نگهدار شما

[jhvh]

سلام فیزیکدان جوان، matin.physics
نویسنده مقاله با شما صحبت میکند- سعید حدادی - گوشی در دستانتان باشد!
من استادی به نام اینشتین نداشته ام که بتوانم به صورت واقعی با او سخن بگویم. ولی در خیال خود، خویشتن را همکلاسی آلبرت اینشتین فرض کرده و با او نامه نگاری داشته ام. در خیال خود با او زندگی کرده، سخن گفته و حتی دوچرخه سواری کرده ام! تو نیز می توانی به آن دوران سفر کرده و با آلبرت سخن بگویی. واقعا ممکن است..

موفق و پیروز باشی، خدا نگهدار شما

صب کن باهات حرف دارم

[jhvh]

سلام فیزیکدان جوان، matin.physics
نویسنده مقاله با شما صحبت میکند- سعید حدادی - گوشی در دستانتان باشد!
من استادی به نام اینشتین نداشته ام که بتوانم به صورت واقعی با او سخن بگویم. ولی در خیال خود، خویشتن را همکلاسی آلبرت اینشتین فرض کرده و با او نامه نگاری داشته ام. در خیال خود با او زندگی کرده، سخن گفته و حتی دوچرخه سواری کرده ام! تو نیز می توانی به آن دوران سفر کرده و با آلبرت سخن بگویی. واقعا ممکن است..

موفق و پیروز باشی، خدا نگهدار شما

من و سعید حدادی

خیلی دوس دارم خودمو کنار شما تجسم کنم

وای چی میشد

دوس عزیز با نهایت شرمندگی باید بگم مطالبت خیلی بی خوده

اصلا بذار بهت زنگ بزنم

[saeedhaddadi]

سلام جناب jhvh

با نهایت احترام با شما صحبت می کنم! این نظر شخص ِ شماست، شاید شما درست می گویید: مقاله ما بسیار "" بی خود "" است. باز هم از شما تشکر می کنم. هیچگاه خود را اینشتین فرض نکرده و خود را در کنار او قرار نمی دهم. این برداشت شما بوده فقط همین. با آرزوی موفقیت برای شما، خدا نگهدار

[matin.physics]

سلام فیزیکدان جوان، matin.physics
نویسنده مقاله با شما صحبت میکند- سعید حدادی - گوشی در دستانتان باشد!
من استادی به نام اینشتین نداشته ام که بتوانم به صورت واقعی با او سخن بگویم. ولی در خیال خود، خویشتن را همکلاسی آلبرت اینشتین فرض کرده و با او نامه نگاری داشته ام. در خیال خود با او زندگی کرده، سخن گفته و حتی دوچرخه سواری کرده ام! تو نیز می توانی به آن دوران سفر کرده و با آلبرت سخن بگویی. واقعا ممکن است..

موفق و پیروز باشی، خدا نگهدار شما

سلام ...ممنون از پاسختون...ولی من دنبال جواب سوالامم ..پس باید سخنان اساتید بزرگ رو هم شنید نه فقط صحبت کنم...البته قبول! کاستی هایی در خودم هم میباشد...

[jhvh]

سلام جناب jhvh

با نهایت احترام با شما صحبت می کنم! این نظر شخص ِ شماست، شاید شما درست می گویید: مقاله ما بسیار "" بی خود "" است. باز هم از شما تشکر می کنم. هیچگاه خود را اینشتین فرض نکرده و خود را در کنار او قرار نمی دهم. این برداشت شما بوده فقط همین. با آرزوی موفقیت برای شما، خدا نگهدار

ببخشید واقعا فک نمی کردم این مطلبو فرستادم

عذر می خوام

البته فکر نکنید که من در کمال بی ادبی این حرفو زدم فقط نظرم بود


امیدوارم موفق تر از این باشید

[saeedhaddadi]

در این باره باید بسیار کار و پژوهش کرد. روزی نسبیت متحول خواهد شد...

[jhvh]

نمی دونم چرا خیلیا با نسبیت بدن

نسبیت پیشرفت خواهد کرد

[dusty]

سلام
کسی نظری راجع به محتوای مقاله ندارد؟

منم یه مقاله علمی دارم و بخش مقدمه اون اینجوری شروع میشه

در یک روز سرد تابستانی!!! صبح زود با نسیم باد از خواب بیدار شدم، به ساعت نگاه کردم؛وای خدای من از قرار جا مانده ام. سریع یک آژانس گرفتم و خودم را به سر قرار رساندم. بالاخره بعد از کلی تاخیر رسیدم، وارد شدم به همه سلام کردم و از همه بابت تاخیر معذرت خواستم.
بحث ادامه پیدا کرد ولی من سکوت کردم تا ببینم بحث تا کجا پیش رفته، که ناگهان صدای کلفتی بلند شد!!
بور بود!
بور با صدایی بلند میگفت :این مرد سرخوش است!! من برای او مدام آزمایش و دلیل و تفسیر رو میکنم ولی او فقط با تفره رفتن میگوید خدا تاس بازی نمی نمی کند.آخه این چه منطقیه که تو داری مرد!!! این شد که صدای البرت و رابرت هم در آمد. پل و اروین و بقیه بچه ها هم شروع به آروم کردن جلسه کردند.
اوضاع خیلی پیچیده شده بود، ولی کم کم فضا داشت آرام میشد و فقط صدای گریه فاینمن می آمد که دوست او دیسون او را آرام میکرد. ظاهرا ترسیده بود
دست آلبرت را گرفتم و به بیرون بردم تا هوایی بخورد، دو تا دوچرخه دنده ای کوهستان هم در بیرون پارک شده بود، سوار شدیم و در راه صحبت میکردیم.
آری بور راست میگفت!!! سخنان او اشتباه و بی منطق بود، خواستم به او بگویم که نسبیت اشتباه است ولی ترسیدم بلایی به سرم بیاورد چون وقت عصبانیت خیلی خشن میشد!!!
اما بعدا طی نامه ای به او اشتاباهاتش را به او فهماندم.................
ولی افسوس که موقع دریافت نامه چندین دهه از وفات او گزشته بود.

مقاله علمی یعنی، راحت و سریع بدون هیچ مطلب اضافه ای حرفتو بزنی، دلیل بیاری و نتیجه گیری کنی نه اینکه داستان تعریف کنی و با رفته گان نامه نگاری کنی
............................................................
راستش نوشته هات خیلی مبهم بود(البته برای من) ولی میشد یه چیزایی ازش فهمید، این نکته ها رو هم لطفا روشن کن:
1-بدون اینکه تراز انرژی رو تعریف کنی اونو به کار بردی که باید توضیح بدی. منظورت از تراز انرژی و خود انرژی چیه.
2-یک منظومه سریح و روشن از حرفات ارائه کن. با کلی گویی به جایی نمیرسی.
..............................................................
اما در مورد دوم:

کسی با اصل موضوع نسبیت مشکل ندارد؟؟!

اگه منظورتون اصل اوله: نه مشکل نداره، در واقع منطقی ترین اصل فیزیک همینه. چون از اصل هم ارزی مکان های مخطلف در فضا بدست میاد.
کسایی مثل نیوتن خواستن اونو اصلاح کنن و نتونستن به نتیجه ای منطقی برسن.
[خود نیوتن با بیخیال شدن اصلاح این اصل به ایده ی وجود فضای مطلق رسید که این ایده بعدا در ایجاد ایده اتر بی تاثیر نبود]
اصل دوم : نه مشکل نداره: چون کوچکترین نشونه ای از اشتباه بودن این اصل وجود نداره(دوما: از نظر فکری منطقی تر از نظریه های دیگه است.)

[dusty]

در مورد انرژی:
باز هم یک حرف نو به میان آمد، و باز هم واژه انرژی در آن میدرخشد!!! (البته خوشبختانه منظور شما، انرژی مربوط به فیزیک میشه!!!)
ببین دوست عزیز وقتی داری راجع به قوانین بنیادی فیزیک صحبت میکنی(مثل مکانیک). واژه و مفهوم "انرژی" کاملا بی معنیه و صرفا یک تخیل بی پشتوانه به حساب میاد چون:
اولا: انرژی، در طول یک تاریخ نسبتا بلندی از خود قوانین بنیادی فیزیک بدست اومده.(شما نمیتونی با استفاده از اون خود قوانین رو زیر سوال ببری!! این خودش تناقضه!)
دوما: انرژی یک "مفهومه" نه یک "ویژگی فیزیکی"
مطالب زیر رو از ویکی پدیا کپی کردم. در مورد تاریخ مفهوم انرژیه که خیلی روشن و مختصر نوشته:

The word energy derives from the Greek ἐνέργεια energeia, which possibly appears for the first time in the work of Aristotle in the 4th century BCE. (Ancient Greek: ἐνέργεια energeia "activity, operation"[2])
The concept of energy emerged out of the idea of vis viva (living force), which Gottfried Leibniz defined as the product of the mass of an object and its velocity squared; he believed that total vis viva was conserved. To account for slowing due to friction, Leibniz theorized that thermal energy consisted of the random motion of the constituent parts of matter, a view shared by Isaac Newton, although it would be more than a century until this was generally accepted.
In 1807, Thomas Young was possibly the first to use the term "energy" instead of vis viva, in its modern sense.[3] Gustave-Gaspard Coriolis described "kinetic energy" in 1829 in its modern sense, and in 1853, William Rankine coined the term "potential energy".
The law of conservation of energy, was first postulated in the early 19th century, and applies to any isolated system. According to Noether's theorem, the conservation of energy is a consequence of the fact that the laws of physics do not change over time.[4] Since 1918 it has been known that the law of conservation of energy is the direct mathematical consequence of the translational symmetry of the quantity conjugate to energy, namely time.
It was argued for some years whether energy was a substance (the caloric) or merely a physical quantity, such as momentum. In 1845 James Prescott Joule discovered the link between mechanical work and the generation of heat. This led to the theory of conservation of energy, and development of the first law of thermodynamics.
Finally, William Thomson (Lord Kelvin) amalgamated these many discoveries into the laws of thermodynamics, which aided the rapid development of explanations of chemical processes by Rudolf Clausius, Josiah Willard Gibbs, and Walther Nernst. It also led to a mathematical formulation of the concept of entropy by Clausius and to the introduction of laws of radiant energy by Jožef Stefan.

و در ادامه همین مطلب نقل قولی از فاینمن آورده که خیلی قشنگیه:

During a 1961 lecture[5] for undergraduate students at the California Institute of Technology, Richard Feynman, a celebrated physics teacher and Nobel Laureate, said this about the concept of energy:
There is a fact, or if you wish, a law, governing all natural phenomena that are known to date. There is no known exception to this law—it is exact so far as we know. The law is called the conservation of energy. It states that there is a certain quantity, which we call energy, that does not change in manifold changes which nature undergoes. That is a most abstract idea, because it is a mathematical principle; it says that there is a numerical quantity which does not change when something happens. It is not a description of a mechanism, or anything concrete; it is just a strange fact that we can calculate some number and when we finish watching nature go through her tricks and calculate the number again, it is the same.
—The Feynman Lectures on Physics

[saeedhaddadi]

سلام جناب آقای yellow Rose
در ابتدا باید از نظرات مفید شما تشکر کنم: ممنون و سپاس
ولی در رابطه با صحبت های دلنشینتان باید تکرار کنم که موضوع اصلی و مفصل راجع به مقاله مذکور در پایان نامه ای 32 صفحه ای تحت عنوان " نقد و بررسی اصوال فیزیکی نسبیت خاص" در طی 3 سال کار تخصصی و تیمی تالیف شده است. و در حال حاضر مقاله در خدمت دکتر محمدرضا هدایتی دزفولی استاد دانشگاه شریف برای بررسی های بیشتر قرار گرفته است. در این مقاله داستانی فقط و فقط اشاره های کوچکی به موضوع شده و به خاطر محدودیت های چاپ از طرف مجله دانشمند بیشتر از این اجازه چاپ نیافته است.
ان شا الله در آینده اصل مقاله را در سایت هوپا با موافقت مدیریت سایت قرار خواهم داد.
دوستدار شما
سعید حدادی

[dusty]

سلام جناب آقای yellow Rose
در ابتدا باید از نظرات مفید شما تشکر کنم: ممنون و سپاس
ولی در رابطه با صحبت های دلنشینتان باید تکرار کنم که موضوع اصلی و مفصل راجع به مقاله مذکور در پایان نامه ای 32 صفحه ای تحت عنوان " نقد و بررسی اصوال فیزیکی نسبیت خاص" در طی 3 سال کار تخصصی و تیمی تالیف شده است. و در حال حاضر مقاله در خدمت دکتر محمدرضا هدایتی دزفولی استاد دانشگاه شریف برای بررسی های بیشتر قرار گرفته است. در این مقاله داستانی فقط و فقط اشاره های کوچکی به موضوع شده و به خاطر محدودیت های چاپ از طرف مجله دانشمند بیشتر از این اجازه چاپ نیافته است.
ان شا الله در آینده اصل مقاله را در سایت هوپا با موافقت مدیریت سایت قرار خواهم داد.
دوستدار شما
سعید حدادی

دوست عزیز حداقل مشخص کن با کدوم اصل موضوع و چرا مشکل داری؟یه توضیح اختصاری و روشن بده لطفا
نقدی که داری میگی یه ایراد منطقیه یا موردی برای نقض شدن اصول کشف کردی.
.................
به هر حال امیدوارم موفق باشی.