هسته اتم....

مدیران انجمن: parse, javad123javad

ارسال پست
نمایه کاربر
ashkanOo

نام: اشکان

محل اقامت: تهران

عضویت : چهارشنبه ۱۳۹۰/۹/۳۰ - ۱۵:۱۱


پست: 733

سپاس: 414

جنسیت:

تماس:

هسته اتم....

پست توسط ashkanOo »

هسته اتم


پیش از 1932 از هسته ی اتم چه می دانستند؟ تصور می شد که هسته از پروتونها و از الکترونها تشکیل شده است. اینها تنها «ذرات بنیادین» شناخته شده تا آن زمان بود. اتم هیدروژن که کوچک ترین و ساده ترین اتم است، فقط یک پروتون دارد. بار الکتریکیش مثبت است و جرمش در حدود 2000 برابر جرم الکترون است. در آن زمان پذیرفته شده بود که هسته های سنگین ممکن است از هسته های سبک تر تشکیل شوند. چرا الکترونها ضرور بودند؟ تنها به این خاطر که بارهای الکتریکی منفی برای جبران جزئی بار الکتریکی مثبت پروتونها در هسته ی عناصری غیر از هیدروژن ضرور بودند؛ بدین ترتیب، احتمال می رفت که هسته ی کربن از 12 پروتون و 6 الکترون تشکیل شده باشد. علاوه بر این، برخی از هسته های سنگین رادیواکتیو مثل رادیوم D، یک محصول رادیوم، خودبه خود در رادیواکتیویته ی بتا الکترونهایی گسیل می کرد.
با این همه، این توصیف با مشکلاتی مواجه شد که پس از کشف نوترون به توسط جیمز چادویک (10) در آغاز 1932، در پی آزمایشی که فردریک و ایرن ژولیو ــ کوری انجام داده بودند، رفع شد. توصیف تازه ای از هسته ــ متشکل از پروتونها و نوترونها ــ لازم آمد، که توصیف امروزی ما از هسته است. قبل از همه، هایزنبرگ تصور کرد نوترون هم باید خودش یک ذره ی بنیادین باشد: پروتون و نوترون که تقریباً هم جرمند، دو نوع از یک جنس ذره اند که نوکلئون نامیده شده است.
آنگاه می شد «انرژی بستگی» یک هسته را، انرژی لازم برای جدا کردن آن از همه ی ذرات بنیادیش تعریف کرد. با مقایسه ی ترکیب، اندازه ها و انرژی بستگی سبک ترین هسته ها، یعنی هسته ی هیدروژن سنگین ــ دئوتون ــ و هسته ی هلیوم چهار ــ که ذره ی آلفا هم نامیده می شود ــ، فیزیکدان امریکایی مجاری تبار، اوژن ویگنر (11) ثابت کرد که نوترونها و پروتونها در یک هسته باید بین خودشان با قدرتهایی متمایز از قدرتهای الکترومغناطیسی، که پیوندهای شیمیایی را تأمین می کنند، پیوند داشته باشند. برخلاف قدرتهای الکترومغناطیسی، قدرتهای هسته ای باید خیلی نیرومند و بُرد آنها باید خیلی کوتاه بوده باشد، فاصله ای کمتر از (13ــ) 10 سانتیمتر یعنی ده میلیونیم میلیونیم سانتیمتر. ابتدا فکر کردند که قدرتهای مهم، آنهایی هستند که میان نوترونها و پروتونها برهم کنشی دارند، و این قدرتها، در تخمین اولیه، برای توضیح چسبندگی هسته های سبک کافی بودند. و بدین ترتیب از نظریه ای دفاع می شد که به موجب آن، هسته های سبک پایدار عموماً به تعداد مساوی پروتون و نوترون دارند. برای هسته های سنگین، علاوه بر قدرتهای هسته ای باید قدرت دفع الکتروستاتیکی (= دفع کولنی) میان پروتونهای همبار را هم به حساب آورد، که به موجب آن، هسته های پایدار سنگین تعداد نوترونهایشان بیشتر از پروتون است.
هایزنبرگ پیشنهاد کرد که عمل قدرتهای هسته ای به عنوان مبادله ی بار الکتریکی میان نوترون و پروتون ملاحظه شود، شبیه آنچه که در یک مولکول می گذرد. بدین ترتیب، اگر یک پروتون با انتقال بار الکتریکی مثبتش به یک نوترون مجاور، خودش به یک نوترون مبدل می شود، نوترون مجاور هم به نوبه ی خودش به یک پروتون مبدّل خواهد شد. به همین ترتیب، اگر یک نوترون با انتقال بار الکتریکی منفی به یک پروتون مجاور، خودش به یک پروتون تبدیل می شود، پروتون مجاور هم با انتقال بار الکتریکیش به نوترون مبدل خواهد شد. در این فرایند مبادله، جرم تغییر نمی کند.
در چهارچوب چنین توصیفی، گسیل الکترونهای مشاهده شده در رادیواکتیویته ی بتا را چگونه باید تبیین کرد؟ فیزیکدان ایتالیایی انریکو فِرمی پاسخ این پرسش را در اواخر سال 1933 پیدا کرد. الکترون در لحظه ای که گسیل می شود در عین حال از یک ذره ی خنثی و از جرمی صفر ــ یا فوق العاده کوچک ــ نوترینو، تشکیل شده است، که وجودش را پائولی در 1930 زمانی که استاد دانشگاه زوریخ بود، پیش بینی کرده بود؛ به قسمی که یک نوترون می تواند با گسیل یک الکترون و یک نوترینو به یک پروتون تبدیل شود. در رادیواکتیویته ی بتا مثبت که در 1934 فردریک و ایرن ژولیو ــ کوری کشف کردند، یک پروتون با گسیل یک الکترون مثبت و یک نوترینو به نوترون مبدل می شود. دیراک ثابت کرده بود که با هر ذره، یک پادذره، با خصوصیاتی مخالف، متناظر است: مثلاً، الکترون مثبت، پادذره ی الکترون عادی با بار منفی است؛ نوترینو هم یک پادذره دارد که پادنوترینو نامیده می شود. در این فرایندهای تبدّل، مجموع جرم بعلاوه ی انرژی و نیز مجموع بار الکتریکی و اندازه ی حرکت ذاتی پایسته است. پروتون، نوترون، الکترون و نوترینو ــ مثل توپیهای کوچک ــ یک حرکت چرخشی دور محور خودشان دارند که اسپین نامیده می شود. اسپین همه ی این ذرات، یکی است و در تبدّل یک پروتون به نوترون، یا بالعکس، کل اسپین سیستم پایسته است.
ظاهراً همه ی این فرضیات، منسجم به نظر می رسیدند و می شد حتی چنین عنوان کرد که در واقع قدرتهای هسته ای با مبادله ی یک زوج الکترون ــ نوترون میان دو نوکلئون متناظر است، همان طور که قدرتهای الکترومغناطیسی با مبادله ی یک فوتون میان دو ذره ی باردار، متناظر بود. اما محاسبه ای که ایگورتام (12) از دانشگاه مسکو ود. ایواننکو (13) از لنینگراد بر پایه ی این فرضیه انجام دادند ثابت کرد که چنین قدرتی خیلی ضعیف است. رادیواکتیویته ی بتا، در مقایسه با مبادله ی بارالکتریکی در قدرتهای هسته ای که می باید فرایندی سریع بوده باشد. فرایندی کُند بود. باری، ماهیّت قدرتهای هسته ای هنوز در پرده ی اسرار مانده بود.
هیدکی یوکاوا در کیوتو به این استدلالهای کوتاه و بلند می اندیشید. فیزیک ژاپنی در ابتدای راهش بود؛ مجلات علمی دیر به دیر از اروپا و از امریکا می رسیدند. یوکاوا خودش هم اندیشیده بود که یک قدرت مبادله در یک هسته چه می توانسته است باشد. ابتدا او فکر کرده بود که مبادله ممکن است شامل مبادله ی یک الکترون مثبت یا منفی میان دونوکلئون باشد، بدین ترتیب، نوترونها و پروتونها متقابلاً به یکدیگر تبدیل می شدند. اما این نگرش با اصل بقای اسپین، منافات داشت. پس از خواندن مقاله ی فِرمی، یوکاوا خودش نیز به این فکر افتاده بود که نوترون و پروتون با یک زوج الکترون ــ نوترینو، مبادله می شوند؛ با این همه، همان طور که دیدیم، چنین مبادله ای یک بر هم کنشی قوی را بیان نمی کرد.
یوکاوا در 1933 به عنوان دانشیار دانشگاه اوزاکا منصوب شد. او در فکر این بود که برهم کنشی میان نوترون و پروتون را با یک میدان قدرت «U»، متشابه میدان الکترومغناطیسی، تعریف کند. قدرت هسته ای باید با مبادله ی ذره ای که آن را «U» می نامد متناظر باشد. چون ذرّه، شناخته شده نیست باید خواص این ذره ی ناشناخته ی مبادله شده، از خصوصیات خود قدرت استنتاج گردد. یوکاوا خود چنین می نویسد: «در طول روز، ایده های خلاق از ذهنم نمی گذشت. رشته ی تفکرم در معادلات گوناگونی که روی تکه های کاغذ نوشته بودم از دست می رفت. در عوض، شب هنگام وقتی در رختخواب دراز می کشیدم ایده های جالب از ذهنم می گذشت؛ به نظرم می آمد که آنها رها از غُل و زنجیر معادلات، بال گشوده اند». وقوع یک توفان دریایی، سپس تولد دومین پسرش فرصتی برای چند روز مرخصی و اقامت در نزد خانواده را به او داد. شبها دفتر یادداشتی دم دست می گذاشت تا اگر لازم شد ایده هایش را در آن ثبت کند.
شبی در اکتبر 1934 که بی خوابی به سرش زده بود، مکاشفه ی عمده ای به او دست می دهد: قدرت هسته ای در فاصله ی کوتاه، کنش می کند و جرم ذره ی جدید مبادله شده، به نسبت کوتاهی فاصله ی برهم کنشی باید بزرگ تر باشد. صبح فردا یوکاوا این مکاشفه را به صورت فرمول می نویسد و درمی یابد که ذره ی مبادله شده باید جرمی حدود 200 برابر بزرگ تر از جرم الکترون داشته باشد. بارَش ــ مثبت یا منفی ــ باید با بار الکترون مساوی باشد، اما اسپین آن به نظر یوکاوا باید صفر باشد. چنین ذره ای هنوز کشف نشده بود.
چند روز بعد یوکاوا ایده اش را در نشستی با اعضای گروه فیزیک نظری مطرح کرد، سپس، در حضور اعضای بخش اوزاکای «جامعه ی فیزیک ــ ریاضی ژاپن» گزارش داد. همه ی حاضران با علاقه مندی زیاد گزارش را دنبال کردند. پروفسور یوشیو نیشینا (14)، که در همان ایام در محافل علمی اروپا و امریکا فیزیکدانی سرشناس بود، به او تبریک گفت. یوکاوا نظریه اش را به زبان انگلیسی در «گزارشهای جامعه ی فیزیک ــ ریاضی ژاپن» منتشر کرد. او روایت می کند: «زنم مرتب به من می گفت: «خواهش می کنم این مقاله را به انگلیسی بنویس تا دنیا در جریان آن باشد... من حالت مسافری را داشتم که در چاپخانه ی کوچکی بر فراز کوهی صعب العبور استراحت می کند، و در این ایام از خود نمی پرسد آیا کوههای دیگری هم بر سر راه وجود دارند.»
بر اساس «اصل عدم قطعیت» هایزنبرگ، ذره با داشتن مقداری جرم ــ که با مقداری انرژی متناظر است ــ می تواند میان دو نوکلئون خیلی نزدیک مبادله شود، به شرطی که فرایند، خیلی سریع باشد. یک چنین مبادله ای باید مرتباً میان نوکلئونها در یک هسته صورت گیرد. وقتی هم که یک هسته بر اثر برخوردی، به هسته ای دیگر خیلی نزدیک می شود، چنین مبادله ای امکان پذیر است. اگر ذره ی جدید «U» که جرمش میانی جرم الکترون و جرم پروتون یا نوترون است و با نوکلئونها برهم کنشی قوی دارد، انرژی کافی در دسترس نباشد، نمی تواند به حالت آزاد ظاهر گردد. برای اثبات وجود آن و مشاهده اش به حالت آزاد شده، به یک انرژی عظیم، بزرگ تر از انرژی جرمش در حالت سکون، نیاز خواهد بود. در آن زمان یک چنین انرژیی در دسترس نبود، مگر در «تابشهای کیهانی»، و این، آن چیزی بود که یوکاوا می گفت باید در جست وجویش بود.

smile072


منبع: سرگذشت اتم، شماره 2034
آخرین ویرایش توسط ashkanOo جمعه ۱۳۹۲/۱/۲ - ۰۱:۵۳, ویرایش شده کلا 1 بار
B.Sc physics at amirkabir university of tehran

هواس

نام: نرگس

محل اقامت: مشهد

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۹۲/۱/۱ - ۲۲:۲۳


پست: 1



Re: هسته اتم....

پست توسط هواس »

درچند كلمه خلاصه كن
چي مي گي كچل؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نمایه کاربر
metis441

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۹۱/۹/۲۶ - ۲۲:۳۷


پست: 402

سپاس: 121

جنسیت:

Re: هسته اتم....

پست توسط metis441 »

عالیه خیلی ممنون
ولی احیانا کاشف نوترون جیمز چاودیک نبود؟؟
an astronomer بودم -_-

نمایه کاربر
ashkanOo

نام: اشکان

محل اقامت: تهران

عضویت : چهارشنبه ۱۳۹۰/۹/۳۰ - ۱۵:۱۱


پست: 733

سپاس: 414

جنسیت:

تماس:

Re: هسته اتم....

پست توسط ashkanOo »

an astronomer نوشته شده:عالیه خیلی ممنون
ولی احیانا کاشف نوترون جیمز چاودیک نبود؟؟
ممنون...
حق با شماست
smile072
B.Sc physics at amirkabir university of tehran

نمایه کاربر
metis441

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۹۱/۹/۲۶ - ۲۲:۳۷


پست: 402

سپاس: 121

جنسیت:

Re: هسته اتم....

پست توسط metis441 »

ashkanisbest نوشته شده:
an astronomer نوشته شده:عالیه خیلی ممنون
ولی احیانا کاشف نوترون جیمز چاودیک نبود؟؟
ممنون...
حق با شماست
smile072
smile072
an astronomer بودم -_-

ارسال پست