مشاعره

مدیران انجمن: parse, javad123javad

نمایه کاربر
Rambod

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۹۲/۳/۲۶ - ۱۴:۴۷


پست: 216

سپاس: 63

Re: مشاعره

پست توسط Rambod »

تخم وفا و مهر , در این کهنه کشته زار
آن گه عیان شود ,که بود موسم درو..
برده کیست؟ آنکه جوری که دیگران از او توقع دارند ,زندگی می کند.

نمایه کاربر
Overdose

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۶/۱۱/۱۷ - ۱۴:۲۵


پست: 28

سپاس: 2


تماس:

Re: مشاعره

پست توسط Overdose »

وای این پیر خرابات هم از اهل ریاست
زهر در شیشه دهد جای می این باده فروش

هر چه از دست می رود ، بگذار برود ..!
چیزی که به التماس آلوده باشد نمی خواهم ، هر چه باشد ...
حتی زندگی

Ernesto Rafael Guevara de la serna

نمایه کاربر
slice_of_god

عضویت : جمعه ۱۳۹۰/۱۲/۱۲ - ۱۸:۱۲


پست: 1163

سپاس: 654

Re: مشاعره

پست توسط slice_of_god »

شادی بطلب که حاصل عمر دمی است
هر ذره ز خاک کیقبادی و جمی است

احوال جهان و اصل این عمر که هست
خوابی و خیالی و فریبی و دمی است

خیام(منصوب)
کسی که سکوت می کند
بازی را مسخره کرده
ما که حرف می زنیم
باخته ایم .

نمایه کاربر
Cartouche

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۹/۷/۲۹ - ۱۹:۳۶


پست: 1197

سپاس: 957

Re: مشاعره

پست توسط Cartouche »

slice_of_god نوشته شده:شادی بطلب که حاصل عمر دمی است
هر ذره ز خاک کیقبادی و جمی است

احوال جهان و اصل این عمر که هست
خوابی و خیالی و فریبی و دمی است

خیام(منسوب)

تا به گیسوی ِ تو دست ِ ناسزایان کم رسد

هر دلی از حلقه‌ای در ذکر ِ یارب یارب است

"خواجه ِ شیراز"
دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد

ز فکر آنان که در تدبیر درمانند در مانند

نمایه کاربر
آرشام

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۷/۱۲/۶ - ۱۳:۳۲


پست: 414

سپاس: 21

جنسیت:

Re: مشاعره

پست توسط آرشام »

تو محشری بخدا ، من بهشت گم شده ام
تو اتفاق می افتی من از محالاتم
------------------------------------------------
مهدی فرجی
به قول حسین پناهی:
نیستیم !
به دنیا می آییم...
عکس ِ یک نفره می گیریم !
بزرگ می شویم ،
عکس ِ دو نفره می گیریم !
پیر می شویم ،
عکس ِ یک نفره می گیریم …
و بعد...
دوباره باز نیستیم ...

ali.rs.1374

نام: علیرضا

عضویت : جمعه ۱۳۹۱/۸/۵ - ۱۹:۴۹


پست: 135

سپاس: 115

جنسیت:

Re: مشاعره

پست توسط ali.rs.1374 »

مرغ دل باز هوادار کمان ابرویی است
ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دست رد آمد و بر سینه ی نامحرم زد

نمایه کاربر
Rambod

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۹۲/۳/۲۶ - ۱۴:۴۷


پست: 216

سپاس: 63

Re: مشاعره

پست توسط Rambod »

در سماع آی و ز سر خرقه برانداز و برقص
ورنه با گوشه رو و خرقه ی ما در سر گیر..
برده کیست؟ آنکه جوری که دیگران از او توقع دارند ,زندگی می کند.

ali.rs.1374

نام: علیرضا

عضویت : جمعه ۱۳۹۱/۸/۵ - ۱۹:۴۹


پست: 135

سپاس: 115

جنسیت:

Re: مشاعره

پست توسط ali.rs.1374 »

رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرم راز است
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دست رد آمد و بر سینه ی نامحرم زد

نمایه کاربر
خروش

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۶/۱/۲۳ - ۱۲:۱۵


پست: 3009

سپاس: 2067

Re: مشاعره

پست توسط خروش »

تو را حکایت ما مختصر به گوش آید
که حال تشنه نمی‌دانی ای گل سیراب
سعدی
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست

نمایه کاربر
Anne Shirley

محل اقامت: آنجا که خورشید بر می آید

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۸/۲/۲۳ - ۱۵:۱۵


پست: 622

سپاس: 41

جنسیت:

Re: مشاعره

پست توسط Anne Shirley »

با همه ی لحن خوش آوایی ام
در به در کوچه ی تنهایی ام
آنکه با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست نداده است.
امام علی(ع)

نمایه کاربر
DARKENERGY

نام: Melina

محل اقامت: krj_teh

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷


پست: 7033

سپاس: 4152

جنسیت:

تماس:

Re: مشاعره

پست توسط DARKENERGY »

می خور که به زیر گل بسی خواهی خفت
بی مونس و بی رفيق و بی همدم و جفت

زنهار به کس مگو تو اين راز نهفت
هر لاله که پژمرد نخواهد بشکفت

خيام

*

آنکه رفت، به حُرمت آنچه با خود برد حقِ بازگشت ندارد

*

آدمی که از آفتابِ صبح گرم نشه، از آفتاب غروب گرم نمیشه

rappelle_toi: l'amour devrait te faire sentir bien

ali.rs.1374

نام: علیرضا

عضویت : جمعه ۱۳۹۱/۸/۵ - ۱۹:۴۹


پست: 135

سپاس: 115

جنسیت:

Re: مشاعره

پست توسط ali.rs.1374 »

DARKENERGY نوشته شده:می خور که به زیر گل بسی خواهی خفت
بی مونس و بی رفيق و بی همدم و جفت

زنهار به کس مگو تو اين راز نهفت
هر لاله که پژمرد نخواهد بشکفت

خيام
تو بدری و خورشید تورا بنده شدست
تا بنده تو شدست تابنده شدست
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دست رد آمد و بر سینه ی نامحرم زد

نمایه کاربر
خروش

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۶/۱/۲۳ - ۱۲:۱۵


پست: 3009

سپاس: 2067

Re: مشاعره

پست توسط خروش »

تا سبز بهار است و خزان رنگین است
آزادی ِآدمی بهین آئین است
زندان به هر انگیزه که باشد تلخ است
جز عشق که آن اسارتی شیرین است
آزرم
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست

ali.rs.1374

نام: علیرضا

عضویت : جمعه ۱۳۹۱/۸/۵ - ۱۹:۴۹


پست: 135

سپاس: 115

جنسیت:

Re: مشاعره

پست توسط ali.rs.1374 »

خروش نوشته شده:تا سبز بهار است و خزان رنگین است
آزادی ِآدمی بهین آئین است
زندان به هر انگیزه که باشد تلخ است
جز عشق که آن اسارتی شیرین است
آزرم

تبتل و مقامات و فنا
فانی در ذات احدی خدا
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دست رد آمد و بر سینه ی نامحرم زد

نمایه کاربر
خروش

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۶/۱/۲۳ - ۱۲:۱۵


پست: 3009

سپاس: 2067

Re: مشاعره

پست توسط خروش »

آنها که طلبکار خدایید خدایید
بیرون زشما نیست شمایید شمایید
مولوی
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست

ارسال پست