خير . تندي و سرعت در فيزيك دو مفهوم تقريبا متفاوت هستند . ( اندازه سرعت را تندي مي خوانيم )خروش نوشته شده:نمي توان بجاي سرعت از واژه تندي بهره برد؟
برابر هاي پارسي براي برخي از واژه هاي بيگانه در فيزيك و رياضيات
- COSMOLOGIST
نام: محمد میرزایی
محل اقامت: تهران - شیراز
عضویت : سهشنبه ۱۳۸۵/۷/۱۸ - ۱۵:۳۷
پست: 4983-
سپاس: 153
- جنسیت:
تماس:
الكترومغناطيس(واقعاْ واژه ي مسخره اي است=اكلترو+ مغناطيس!) دكتر حسابي از واژه ي كاهنربايي ( كاهربا + آهنربا) استفاده كرده كه هم قسنگ است هم اجزايش را نشان مي دهد!
كوانتوم= بٌنپاره
نظريه = نگره
مركز ثقل = گراني گاه
احتمال = بخت
اسپين= چرخند( اين اصطلاح در هواشناسي كاربرد دارد ولي نمي دانم مي توان آن را به جاي اسپين استفاده كرد يا نه)
كوانتوم= بٌنپاره
نظريه = نگره
مركز ثقل = گراني گاه
احتمال = بخت
اسپين= چرخند( اين اصطلاح در هواشناسي كاربرد دارد ولي نمي دانم مي توان آن را به جاي اسپين استفاده كرد يا نه)
م.ر.قاضي
- COSMOLOGIST
نام: محمد میرزایی
محل اقامت: تهران - شیراز
عضویت : سهشنبه ۱۳۸۵/۷/۱۸ - ۱۵:۳۷
پست: 4983-
سپاس: 153
- جنسیت:
تماس:
reduction = احيا
astrology = اختر گويي
trial and eroor = آزمون و خطا
disturbance = آشفتگي
exhaustation = افناء
proof = برهان
diffraction = پراش
dispersion = پراكند - پراكندگي
idea = تصور - ايده - عقيده - نظر
chance variation = تغيير اتفاقي - تفاوت خود به خودي
thermocouple = دوگرايي - ترموكوپل - دوتايي گرمايي
precession = حركت تقديمي
periodic motion = حركت دوره اي - حركت تناوبي - حركت پريوديك
perihelion = حضيض ( سياره )
optical density = چگالي نوري - چگالي اپتيكي
...
astrology = اختر گويي
trial and eroor = آزمون و خطا
disturbance = آشفتگي
exhaustation = افناء
proof = برهان
diffraction = پراش
dispersion = پراكند - پراكندگي
idea = تصور - ايده - عقيده - نظر
chance variation = تغيير اتفاقي - تفاوت خود به خودي
thermocouple = دوگرايي - ترموكوپل - دوتايي گرمايي
precession = حركت تقديمي
periodic motion = حركت دوره اي - حركت تناوبي - حركت پريوديك
perihelion = حضيض ( سياره )
optical density = چگالي نوري - چگالي اپتيكي
...
Re: برابر هاي پارسي براي برخي واژه هاي بيگانه در فيزيك و رياضيات
خيلي عاليه.خروش نوشته شده:دوستاني كه با فيزيك آشنايي بسنده و دستي هم در زبان فارسي دارند، ميتوانند
با همياري برابر هاي واژهاي بيگانه در فيزيك را در پايين بياورند:
تواتر، فركانس= بسامد
اصطحكاك=؟
جاذبه = گرانش
curl= Rotation = تاو
نام اين جستار را به " برابر هاي پارسي براي برخي واژه هاي بيگانه در فيزيك و رياضيات " دگرگون كردم.
دوستان اگر برابرهاي پارسي براي واژه هاي بيگانه ِ رياضي هم دارند مي توانند در اينجا بياورند.
2 اوت 07
ولي اصطحكاك نه اصطكاك.
فك نكنم اين كسمولوژيست فهميده باشه چي كار مي خوايد بكنيد!
@ a.gh.n
سپاس از نكته سنجي شما.درست كردم.
فرهنگ پايه براي واژه اصطكاك، بهم خوردن، بهم كوفتن و مالش را آورده است.
درمورد اشاره ديگرتان، بهتر است خاموش باشم.
سپاس از نكته سنجي شما.درست كردم.
فرهنگ پايه براي واژه اصطكاك، بهم خوردن، بهم كوفتن و مالش را آورده است.
درمورد اشاره ديگرتان، بهتر است خاموش باشم.
آخرین ویرایش توسط خروش جمعه ۱۳۸۶/۵/۱۲ - ۱۵:۰۵, ویرایش شده کلا 1 بار
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
به نام خدا
آقا بيخيال شيد .من هنوزم نمي تونم به هلي كوپتر بگم چرخ بال حالا اصطلاحات رو مي خوايم بر گردان كنيم.فكر نكنم كه جواب بده.
راستي مشكل چيه كلمات انتخابي خ.ب نيستند يا فقط همون عادت كار رو خراب مي كنه؟؟!!!
آقا بيخيال شيد .من هنوزم نمي تونم به هلي كوپتر بگم چرخ بال حالا اصطلاحات رو مي خوايم بر گردان كنيم.فكر نكنم كه جواب بده.
راستي مشكل چيه كلمات انتخابي خ.ب نيستند يا فقط همون عادت كار رو خراب مي كنه؟؟!!!
من از ريشه ي گياهان گوشتخوار مي آيم
ومغز من هنوز
لبريز از صداي وحشت پروانه ايست كه اورا
در دفتري به سنجاقي
مصلوب كرده بودند...
کمرنگ
ومغز من هنوز
لبريز از صداي وحشت پروانه ايست كه اورا
در دفتري به سنجاقي
مصلوب كرده بودند...
کمرنگ
براي پرهيز از دوباره نويسي ويا كپي، نگاه كنيد به
http://hupaa.com/forum/viewtopic.php?t= ... c&start=10
و يا يك تاپيك تازه باز كنيد و فارسي نويسي را به بحث بگذاريد.
سپاس
http://hupaa.com/forum/viewtopic.php?t= ... c&start=10
و يا يك تاپيك تازه باز كنيد و فارسي نويسي را به بحث بگذاريد.
سپاس
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
اینكه شما واژه های لاتین را به عربی جایگزین كنیدMathnews نوشته شده:خير.Cosmologist نوشته شده:
proof = برهان
proof= اثبات
lemma= برهان، لم
باتشكر
كه ارزشی ندارد، هر دو واژه ی بیگانه هستند مگر
اینكه هدف تنها غرب ستیزی باشد و مالیدن عرب!!
•
خرد، زنده ی جــاودانی شنــاس
خرد، مايه ی زنــدگانی شنــاس
چنان دان هر آنكس كه دارد خرد
بــدانــش روان را هــمی پــرورد
خرد، مايه ی زنــدگانی شنــاس
چنان دان هر آنكس كه دارد خرد
بــدانــش روان را هــمی پــرورد
چون تندی از پیش بار دیگری دارد،خروش نوشته شده:نمي توان بجاي سرعت از واژه تندي بهره برد؟
میتوان از واژه ی " تـُندا" سود برد،
چون در پارسی با افزودن الف هم
میتوان از زاب، نام درست كرد، مانند
ژرف، ژرفا <-> عمیق، عمق
•
خرد، زنده ی جــاودانی شنــاس
خرد، مايه ی زنــدگانی شنــاس
چنان دان هر آنكس كه دارد خرد
بــدانــش روان را هــمی پــرورد
خرد، مايه ی زنــدگانی شنــاس
چنان دان هر آنكس كه دارد خرد
بــدانــش روان را هــمی پــرورد
مقسوم عليه = ؟
مقسوم = ؟
خارج قسمت = ؟
باقي مانده = مانده
تقسيم كردن = بخش كردن
جمع كردن = افزودن
تفريق كردن = كم كردن
ضرب كردن = ؟
مقسوم = ؟
خارج قسمت = ؟
باقي مانده = مانده
تقسيم كردن = بخش كردن
جمع كردن = افزودن
تفريق كردن = كم كردن
ضرب كردن = ؟
آخرین ویرایش توسط خروش سهشنبه ۱۳۸۶/۱۱/۳۰ - ۲۳:۳۷, ویرایش شده کلا 1 بار
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
-
Mathnews
به هرحال هم اكنون مجبور هستيم تا از وازه هاي عربي و با معني تر استفادههرمز پگاه نوشته شده:اینكه شما واژه های لاتین را به عربی جایگزین كنیدMathnews نوشته شده:خير.Cosmologist نوشته شده:
proof = برهان
proof= اثبات
lemma= برهان، لم
باتشكر
كه ارزشی ندارد، هر دو واژه ی بیگانه هستند مگر
اینكه هدف تنها غرب ستیزی باشد و مالیدن عرب!!
•
كنيم. مثلا در خود زبان فارسي به دليل دخيل بودن واژگان عربي و حتي انگليسي، فرانسوي
و... اين محدوديت وجود دارد. آيا شما حاضريد به جاي عبارت SMS از پيامك استفاده كنيد؟
طبيعي است كه بعضي واژگان به دليل عادت و ضعف زبان فارسي به همان رويه ي عربي
افتاده اند. در ثاني بهترين زبان عربي كلام قرآن است. ما عرب را تاييد نمي كنيم.
باتشكر
در مورد هرچي هم كه بحث كنيد، باز در مورد يه چيزي حرف مي زنيد!Mathnews نوشته شده:در ثاني بهترين زبان عربي كلام قرآن است. ما عرب را تاييد نمي كنيم.هرمز پگاه نوشته شده:اینكه شما واژه های لاتین را به عربی جایگزین كنیدMathnews نوشته شده:خير.Cosmologist نوشته شده:
proof = برهان
proof= اثبات
lemma= برهان، لم
باتشكر
كه ارزشی ندارد، هر دو واژه ی بیگانه هستند مگر
اینكه هدف تنها غرب ستیزی باشد و مالیدن عرب!!
•
باتشكر
(چي گفتم!)
راستي خروش جان به نظرت جايگزيني نام چهار عمل اصلي زياد افراطي نيست؟
مقسوم عليه اگه بخشياب بشه خارج قسمت هم حتما" بخش ميشه ديگه.