مشاعره

[Archimedes]

تا چند به گرد سر ایمان گردم
وقتست کز افعال پشیمان گردم
خاکم ز کلیسیا و آبم ز شراب
کافرتر از آنم که مسلمان گردم

[mahshid.m]

مصرع ناقص من کاش که کامل می شد
شعر در وصف تو از سوی تو نازل می شد

[Archimedes]

در درویشی هیچ کم و بیش مدان
یک موی تو در تصرف خویش مدان
و آنرا که بود روی به دنیا و به دین
در دوزخ یا بهشت درویش مدان

[Cartouche]

نه به هفت آب که رنگش به صد آتش نرود

آن چه با خرقه زاهد می انگوری کرد

"حافظ"

[Archimedes]

در رفع حجب کوش نه در جمع کتب
کز جمع کتب نمی‌شود رفع حجب
در طی کتب بود کجا نشهٔ حب
طی کن همه را بگو الی الله اتب

[عطر یاس]

باز آئینه و آب و سینی و چای و نبات

باز پنج شنبه و یاد شهدا با صلوات...

[mahshid.m]

تو سنگ سیه بوسی،من چشم سیاهی را
مقصود،یکی باشد،بیگانه!چه میدانی؟

[einstein313]

گاویست در آسمان و نامش پروین
یک گاو دگر نهفته در زیر زمین

چشم خردت باز کن از روی یقین
زیر و زبر دو گاو مشتی "خــــر" بین

خیام

[عطر یاس]

نور و گل وخنده می چکد از شعرت
چشمان کشنده می چکد از شعرت

آغوش من آسمان شدن می فهمد
وقتی که پرنده می چکد از شعرت

[einstein313]

ترک دنیا و تماشا و تنعم گفتیم

مهر مُهریست که چون نقش حجر می‌ نرود

سعدی

[عارفه علیزاده]

در نظربازی ما بی‌خبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند

عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند...

[einstein313]

دوست می‌ دارم من این نالیدن دلسوز را
تا به هر نوعی که باشد بگذرانم روز را

کامجویان را ز ناکامی چشیدن چاره نیست
بر زمستان صبر باید طالب نوروز را

سعدی

[خروش]

از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار
صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد
غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل
شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد

[Archimedes]

یک ذره زحد خویش بیرون نشود
خودبینان را معرفت افزون نشود
آن فقر که مصطفی بر آن فخر آورد
آنجا نرسی تا جگرت خون نشود

[عارفه علیزاده]

در جام جهان چو تلخ و شیرین به هم است این از لب یار خواه و آن از لب جام

حافظ