پارسی را پاس بداریم
- DARKENERGY
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7034-
سپاس: 4153
- جنسیت:
تماس:
Re: پارسی را پاس بداریم
وقتی = هرگاه
ضلع = بَر
مثلث = سهگوش
مساوی = برابر
متساوی الساقین = برابرپای
منطبق = همنهشت
------------------------------
-------------------------------------------------
در دستور زبان پارسی، از واژه های پارسی بهره ببریم:
فعل = کارواژه
اسم = نامواژه
صفت = زاب
ماضی = گذشته
حال = کنون
مستقبل = آینده
---------------------------------------------------------
با بودن واژههای آغاز و آغازیدن، نیازی به واژه "شروع" (در زبان پارسی) نیست.
-------
شروع = آغاز
شروع کردن = آغازیدن
شروع کننده = آغازگر
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
Re: پارسی را پاس بداریم
اجازه : پروانه، روادید، پَرَک، دستوری و بار
احساس : سِهیدن ، سهش
تأثیر: فَرجاد
مقدس: ورجاوند ، اسپند ، سپنت ، سپنتا و پاک
دلیل و علت : شُوَند
حقیقت: آمیغ
هویت یا ماهیت : چِبود
ضامن : پایندا
اقتصاد: هوده گردانی
حسابداری: اندازه داری
عضو: اندام ، هموَند
تئوری یا فرضیه : انگاره
استفاده و استعمال : به کارگیری
جمعیت یا حزب: باهَماد
مطبوعات : چاپاک ها
امواج: خیزاب ها
امضا کردن: دستینه نهادن
معجزة : نتوانستنی ، نیارستنی
التماس: لابه
بشارت: مژده
صورت و ظاهر : رویه، چهره
مبارک : خجسته، پدرام، همایون و فرخنده
مشتق: برگرفته
قابل رؤیت: بیناک
مسؤول: پاسخ ده
رعیت : بازیار
قافیه : پَساوَند
شاعر : چامه گو، چکامه سرا و سراینده
نقد: دَستادَست
نسیه : پَستادَست
مُقِــرّ/ مُعتَرِف : خُستو
( ز آز و فُزونی به یک سو شویم به نادانی خویش خُستو شویم)
محدودیت: بازه مندی
احساس : سِهیدن ، سهش
تأثیر: فَرجاد
مقدس: ورجاوند ، اسپند ، سپنت ، سپنتا و پاک
دلیل و علت : شُوَند
حقیقت: آمیغ
هویت یا ماهیت : چِبود
ضامن : پایندا
اقتصاد: هوده گردانی
حسابداری: اندازه داری
عضو: اندام ، هموَند
تئوری یا فرضیه : انگاره
استفاده و استعمال : به کارگیری
جمعیت یا حزب: باهَماد
مطبوعات : چاپاک ها
امواج: خیزاب ها
امضا کردن: دستینه نهادن
معجزة : نتوانستنی ، نیارستنی
التماس: لابه
بشارت: مژده
صورت و ظاهر : رویه، چهره
مبارک : خجسته، پدرام، همایون و فرخنده
مشتق: برگرفته
قابل رؤیت: بیناک
مسؤول: پاسخ ده
رعیت : بازیار
قافیه : پَساوَند
شاعر : چامه گو، چکامه سرا و سراینده
نقد: دَستادَست
نسیه : پَستادَست
مُقِــرّ/ مُعتَرِف : خُستو
( ز آز و فُزونی به یک سو شویم به نادانی خویش خُستو شویم)
محدودیت: بازه مندی
- DARKENERGY
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7034-
سپاس: 4153
- جنسیت:
تماس:
Re: پارسی را پاس بداریم
هواپیما سقوط کرد = هواپیما سرنگون شد
قیمت نفت سقوط کرد = بهای نفت فروافتاد
سقوط آزاد = اُفت آزاد
---
فروافتادن
لغت نامه دهخدا
فروافتادن . [ ف ُ اُ دَ ] (مص مرکب ) بزیر افتادن . سقوط.
-------------------------------------------------------------------
در دستور زبان پارسی، از واژه های پارسی بهره ببریم:
افعال متعدی و لازم = کارواژههای گذرا و ناگذرا
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
- DARKENERGY
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7034-
سپاس: 4153
- جنسیت:
تماس:
Re: پارسی را پاس بداریم
در این "خصوص"/"مورد" = در این باره
در نوشتارهای ادبی: در این رهگذر
------------------------------------------
به جای "جراید"، "مجلات" و "مطبوعات" از واژه های <روزنامه>، <گاهنامه> و <چاپنامه> سود ببریم
------------------------------------------------
انشتین گفت: تنمایه و کارمایه هم ارز هستند: E=mC²
انرژی (در فیزیک) = کارمایه
( از فرهنگستان)
جرم ( در فیزیک) = تـَــنمایه
انرژی پتانسیل = توانمایه
------------------------------------------
"كماكان" یا "كما فی السابق" را كنار نهاده و بگوییم " همچنان"
------------------------------------------------------
تواضع در همه ی موارد پسندیده نیست = فروتنی همواره پسندیده نیست.
در نوشتارهای ادبی: در این رهگذر
------------------------------------------
به جای "جراید"، "مجلات" و "مطبوعات" از واژه های <روزنامه>، <گاهنامه> و <چاپنامه> سود ببریم
------------------------------------------------
انشتین گفت: تنمایه و کارمایه هم ارز هستند: E=mC²
انرژی (در فیزیک) = کارمایه
( از فرهنگستان)
جرم ( در فیزیک) = تـَــنمایه
انرژی پتانسیل = توانمایه
------------------------------------------
"كماكان" یا "كما فی السابق" را كنار نهاده و بگوییم " همچنان"
------------------------------------------------------
تواضع در همه ی موارد پسندیده نیست = فروتنی همواره پسندیده نیست.
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
- DARKENERGY
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7034-
سپاس: 4153
- جنسیت:
تماس:
Re: پارسی را پاس بداریم
واژه های پارسی را هیچگاه با "ط" ننویسیم.
فزون بر آن واژه های دیگری را كه پارسی نیستند، ولی از بیخ عربی هم نیستند با "ط" ننویسیم.
----------------------------------------------------
حاشا و کلا = به هیچروی، هرگز
--------------------------------------------------------------
با بودن واژگان ِ گوشآشنای 'روشن، آشکار، هویدا، پیدا، نمایان' نیازی به کاربرد ِ واژههای "وضوح" و "واضح" نیست.
-----------------------------------------------------------------------
اطلاع = آگاهی، گزارش
اطلاعات = آگاهیها
اطلاعات عمومی = آگاهیهای همگانی
اطلاعیه = آگهی
مُطلع = آگاه
اطلاع رسانی = آگاهی رسانی
اطلاع دادن = آگاهانیدن، آگاهاندن
فزون بر آن واژه های دیگری را كه پارسی نیستند، ولی از بیخ عربی هم نیستند با "ط" ننویسیم.
----------------------------------------------------
حاشا و کلا = به هیچروی، هرگز
--------------------------------------------------------------
با بودن واژگان ِ گوشآشنای 'روشن، آشکار، هویدا، پیدا، نمایان' نیازی به کاربرد ِ واژههای "وضوح" و "واضح" نیست.
-----------------------------------------------------------------------
اطلاع = آگاهی، گزارش
اطلاعات = آگاهیها
اطلاعات عمومی = آگاهیهای همگانی
اطلاعیه = آگهی
مُطلع = آگاه
اطلاع رسانی = آگاهی رسانی
اطلاع دادن = آگاهانیدن، آگاهاندن
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
- DARKENERGY
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7034-
سپاس: 4153
- جنسیت:
تماس:
Re: پارسی را پاس بداریم
به جای واژه های بیگانه، واژه های گوشآشنای پارسی به کار ببریم!
به "ثَمَن ِ بَخس" خرید/فروخت = به بهای ناچیز/اندک خرید/فروخت
-------
ثَمَن = بها
بخس = کم و اندک
--------------------------------------------------------
زبان پارسی یك زبان بسیار نیرومند برای واژه سازی است كه شاید تنها در جهان ، زبان آلمانی از آن در این زمینه برتر باشد .
بهرروی هركس میتواند با كاربرد درست دستور زبان و آیین واژه سازی، واژه هایی بسازد كه "قانونی" هستند،
هرچند در واژه نامه هم نباشند ( گفتنی است كه ما یك واژه نامه ی درست نداریم ،
حتی واژه نامه ی دهخدا هم یك گردآیه ی اندكی هردنبیل است).
برای نمونه میتوان از ریشه ی گذشته ی یك كارواژه ( فعل) و پسوند "آر"، یك نام درست كرد، مانند خرید+آر = خریدار.
همینگونه میتوانیم با فروختن، فروختار را درست كنیم. ااین واژه سرتاپا فارسی است و قانونی هم هست،
گرچه شاید در هیچ واژه نامه ای نباشد و هرگز نشنیده باشیم و فرهنگستان هم امضا نكرده باشد
به "ثَمَن ِ بَخس" خرید/فروخت = به بهای ناچیز/اندک خرید/فروخت
-------
ثَمَن = بها
بخس = کم و اندک
--------------------------------------------------------
زبان پارسی یك زبان بسیار نیرومند برای واژه سازی است كه شاید تنها در جهان ، زبان آلمانی از آن در این زمینه برتر باشد .
بهرروی هركس میتواند با كاربرد درست دستور زبان و آیین واژه سازی، واژه هایی بسازد كه "قانونی" هستند،
هرچند در واژه نامه هم نباشند ( گفتنی است كه ما یك واژه نامه ی درست نداریم ،
حتی واژه نامه ی دهخدا هم یك گردآیه ی اندكی هردنبیل است).
برای نمونه میتوان از ریشه ی گذشته ی یك كارواژه ( فعل) و پسوند "آر"، یك نام درست كرد، مانند خرید+آر = خریدار.
همینگونه میتوانیم با فروختن، فروختار را درست كنیم. ااین واژه سرتاپا فارسی است و قانونی هم هست،
گرچه شاید در هیچ واژه نامه ای نباشد و هرگز نشنیده باشیم و فرهنگستان هم امضا نكرده باشد
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
- DARKENERGY
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7034-
سپاس: 4153
- جنسیت:
تماس:
Re: پارسی را پاس بداریم
منظره = چشم انداز
چه منظرهی روح انگیزی = چه چشم انداز دلانگیزی
نظر = نگر، دید، نگاه
به نظر من = به نگر من، به دید من
منظور = فردید، آماج، خواست
--------------------------------
پیش از به کار بردن واژه های "ممکن" و "امکان"، لختی بیاندیشیم
که آیا نمیتوان به جای آنها واژ های 'شدنی' یا 'شاید' را به کار برد:
ممکن = شدنی
غیرممکن = ناشدنی، نشدنی
امکان ندارد، ممکن نیست = شدنی نیست
ممکن است بیایم = شاید بیایم
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
- DARKENERGY
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7034-
سپاس: 4153
- جنسیت:
تماس:
Re: پارسی را پاس بداریم
با بودن واژه های کشتزار، کشتزارها، کشاورزی و کشاورز،
به کار بردن واژه های بیگانهی مزرعه، مزارع، زارع، فلاحت، فلاح، درست نیست.
انگیزه به کار بردن این واژه های بیگانه، هر چه باشد، نشانه دانایی و سخندانی نیست.
کاربرد آنها، بویژه از سوی نویسندگان، روزنامهنگاران و دیگر دستاندرکاران رسانهها،
اگر نه نشانهی نادانی، دست کم نشانه کم بها دادن آنها به زبان پارسی ست.
-------
مزرعه = کشتزار
مزارع = کشتزارها
زرع = کاشتن، کشاورزی، برزگری، برزیگری
زارع = کشاورز
زراعت = کشاورزی، برزگری، کشت و کشتکاری
فلاحت = کشاورزی، برزگری
فلاح = کشاورز، برزگر
----------------------------------------
توسعه اراضی زراعی ==> گسترش زمینهای کشاورزی
تخریب جنگلها ==> ویرانی/نابودی جنگلها
----------------------------------------------------
حیوان ==> جانور
حیوانات ==> جانوران
حمایت از حیوانات ==> پشتیبانی از جانوران
به کار بردن واژه های بیگانهی مزرعه، مزارع، زارع، فلاحت، فلاح، درست نیست.
انگیزه به کار بردن این واژه های بیگانه، هر چه باشد، نشانه دانایی و سخندانی نیست.
کاربرد آنها، بویژه از سوی نویسندگان، روزنامهنگاران و دیگر دستاندرکاران رسانهها،
اگر نه نشانهی نادانی، دست کم نشانه کم بها دادن آنها به زبان پارسی ست.
-------
مزرعه = کشتزار
مزارع = کشتزارها
زرع = کاشتن، کشاورزی، برزگری، برزیگری
زارع = کشاورز
زراعت = کشاورزی، برزگری، کشت و کشتکاری
فلاحت = کشاورزی، برزگری
فلاح = کشاورز، برزگر
----------------------------------------
توسعه اراضی زراعی ==> گسترش زمینهای کشاورزی
تخریب جنگلها ==> ویرانی/نابودی جنگلها
----------------------------------------------------
حیوان ==> جانور
حیوانات ==> جانوران
حمایت از حیوانات ==> پشتیبانی از جانوران
Re: پارسی را پاس بداریم
ایجاد رشته دانشگاهی واژهگزینی و اصطلاحشناسی:
معاون گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی از ایجاد رشته دانشگاهی واژهگزینی و اصطلاحشناسی خبر داد.
نسرین پرویزی اظهار کرد: امسال در مقطع کارشناسی ارشد رشته واژهگزینی و اصطلاحشناسی ایجاد شده که دانشجویانی را در پژوهشکده مطالعات واژهگزینی فرهنگستان زبان میپذیریم.
او در ادامه اظهار کرد: واژهگزینی و اصطلاحشناسی در تمام دنیا و در زمینههای مختلف از جمله صنعت کاربرد دارد و فقط مختص ادبیات و زبان فارسی نیست. در واقع کسانی که در این رشته تحصیل میکنند برای ایجاد زبان علم در هر حوزهای میتوانند فعالیت کنند.
معاون گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی با بیان اینکه این رشته در دفترچه کنکور آمده و آزمون آن برگزار شده گفت: 10 نفر برای این رشته پذیرفته میشوند که البته مصاحبه هم دارند.
منبع
گوشزد! : از تلخندهای روزگار ما، یکی هم این است که واژه «اصطلاح شناسی»؛ خود واژه ای است نیم اربی - نیم پارسی که بی گمان، نیازمند بازنگری در همین شاخه دانشگاهی نوپاست! .
معاون گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی از ایجاد رشته دانشگاهی واژهگزینی و اصطلاحشناسی خبر داد.
نسرین پرویزی اظهار کرد: امسال در مقطع کارشناسی ارشد رشته واژهگزینی و اصطلاحشناسی ایجاد شده که دانشجویانی را در پژوهشکده مطالعات واژهگزینی فرهنگستان زبان میپذیریم.
او در ادامه اظهار کرد: واژهگزینی و اصطلاحشناسی در تمام دنیا و در زمینههای مختلف از جمله صنعت کاربرد دارد و فقط مختص ادبیات و زبان فارسی نیست. در واقع کسانی که در این رشته تحصیل میکنند برای ایجاد زبان علم در هر حوزهای میتوانند فعالیت کنند.
معاون گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی با بیان اینکه این رشته در دفترچه کنکور آمده و آزمون آن برگزار شده گفت: 10 نفر برای این رشته پذیرفته میشوند که البته مصاحبه هم دارند.
منبع
گوشزد! : از تلخندهای روزگار ما، یکی هم این است که واژه «اصطلاح شناسی»؛ خود واژه ای است نیم اربی - نیم پارسی که بی گمان، نیازمند بازنگری در همین شاخه دانشگاهی نوپاست! .
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
اگر دانش را به خاطر کسب درآمد فرا میگیرید؛ به حق آنهایی که به خاطر خود، علم و دانش اندوختهاند تجاوز کردهاید - آندره ژید
- DARKENERGY
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7034-
سپاس: 4153
- جنسیت:
تماس:
Re: پارسی را پاس بداریم
به یاد بسپاریم:
اسم ==> نام
اسامی ==> نامها
اسم (دستور زبان) ==> نامواژه
اسمنویسی ==> نامنویسی
ثبتنام کردن ==> نامنوشتن
--------------------------------------------
به یاد بسپاریم:
ظلم ==> ستم
ظالم ==> ستمگر، ستمکار
مظلوم ==> ستمدیده
ظلم کردن ==> ستمیدن، (ستم کردن)
تظلم ==> دادخواهی
------------------------------------------------------------
دلدادهی شوریدهای بر دَر ِ خانهی دلبر زد!
دلبر پرسید: کیست؟
او پاسخ داد: منم
دلبر در پاسخ گفت: برای تو و من در یک خانه جا نیست.
مرد راهی بیابان شد تا مینوبینی* بیاغازد.
سالها گذشت و برگشت و باز بر در ِ خانه دلبر زد.
دلبرش دوباره پرسید: کیست؟
او پاسخ داد: تویی
و در باز شد.
---------
* مینوبینی = مدیتاسیون، مدیتیشن meditation
---------
ابن عربی فرزانه عرب- اسپانیایی (١١۶۵-١٢۴۰ ترسایی )
اسم ==> نام
اسامی ==> نامها
اسم (دستور زبان) ==> نامواژه
اسمنویسی ==> نامنویسی
ثبتنام کردن ==> نامنوشتن
--------------------------------------------
به یاد بسپاریم:
ظلم ==> ستم
ظالم ==> ستمگر، ستمکار
مظلوم ==> ستمدیده
ظلم کردن ==> ستمیدن، (ستم کردن)
تظلم ==> دادخواهی
------------------------------------------------------------
دلدادهی شوریدهای بر دَر ِ خانهی دلبر زد!
دلبر پرسید: کیست؟
او پاسخ داد: منم
دلبر در پاسخ گفت: برای تو و من در یک خانه جا نیست.
مرد راهی بیابان شد تا مینوبینی* بیاغازد.
سالها گذشت و برگشت و باز بر در ِ خانه دلبر زد.
دلبرش دوباره پرسید: کیست؟
او پاسخ داد: تویی
و در باز شد.
---------
* مینوبینی = مدیتاسیون، مدیتیشن meditation
---------
ابن عربی فرزانه عرب- اسپانیایی (١١۶۵-١٢۴۰ ترسایی )
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
- DARKENERGY
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7034-
سپاس: 4153
- جنسیت:
تماس:
Re: پارسی را پاس بداریم
واژه ی عربی "قدیم" بجای چند فرایافت بکار میرود و اینگونه، زبان مارا کممایه کرده است.
چه بهتر که برابر های پارسی آنرا بکار ببریم که سخن ما روشنتر و زبان پارسی ما گویاتر شود.
--------------------
فرایافت = مفهوم
--------------------------------------------------
به یاد بسپاریم:
وسط ==> میانه، میان ِ
بی واسطه ==> بی میانجی
بین النهرین ==> میانرودان
از بین بردن ==> از میان بردن
---------------------------------------------------------------
*خر و روباه*
خری و روباهی زمان های درازی دوستانه در كنار هم می زیستند و با هم به شكار می رفتند.
در یكی از گشت و گذارهایشان، شیری چنان ناگهان در برابرشان سبز شد، كه روباه ترسید و دیگر نمی توانست بگریزد.
چاره را در نیرنگ دید و بدان پناه برد. با مهربانی ساختگی به شیر گفت:
<شاه بزرگوار! من از تو بر خود بیمناك نیستم،
ولی می توانم ترا با گوشت همراه دبنگ [١] خود پذیرایی كنم.
تنها بس است كه دستور دهی!>
شیر به او زنهار داد [٢] و روباه خر را بسوی گودالی ره نمود و خر در آن گودال گرفتار آمد.
شیر شرزه [۳] بسوی روباه آمد و او را به چنگ گرفت و غران گفت: خر كه بی كم و كاست از آن من است،
ولی نخست ترا از برای دورویی كه داشتی، می درم.
از نارویی[۴] بخوبی بهره می برند، با این همه، ناروزن را كسی دوست ندارد.
---------------
[١] دبنگ = "احمق"، بی مغز، كودن، نادان، "ابله"، گول
[٢] زنهار دادن = از كشتار و "مجازات" كسی در گذشتن
[۳] شرزه = تند و تیزو خشمگین (برای شیر و پلنگ بكار می رود)
[۴] نارویی = "خیانت"، نارو زدن= "خیانت" ورزیدن؛ ناروزن = "خائن"
----
داستان از ا ِز ُپ چامه سرای یونانی ست. او نزدیك به ٢۶۰۰ سال پیش می زیست.
چه بهتر که برابر های پارسی آنرا بکار ببریم که سخن ما روشنتر و زبان پارسی ما گویاتر شود.
--------------------
فرایافت = مفهوم
--------------------------------------------------
به یاد بسپاریم:
وسط ==> میانه، میان ِ
بی واسطه ==> بی میانجی
بین النهرین ==> میانرودان
از بین بردن ==> از میان بردن
---------------------------------------------------------------
*خر و روباه*
خری و روباهی زمان های درازی دوستانه در كنار هم می زیستند و با هم به شكار می رفتند.
در یكی از گشت و گذارهایشان، شیری چنان ناگهان در برابرشان سبز شد، كه روباه ترسید و دیگر نمی توانست بگریزد.
چاره را در نیرنگ دید و بدان پناه برد. با مهربانی ساختگی به شیر گفت:
<شاه بزرگوار! من از تو بر خود بیمناك نیستم،
ولی می توانم ترا با گوشت همراه دبنگ [١] خود پذیرایی كنم.
تنها بس است كه دستور دهی!>
شیر به او زنهار داد [٢] و روباه خر را بسوی گودالی ره نمود و خر در آن گودال گرفتار آمد.
شیر شرزه [۳] بسوی روباه آمد و او را به چنگ گرفت و غران گفت: خر كه بی كم و كاست از آن من است،
ولی نخست ترا از برای دورویی كه داشتی، می درم.
از نارویی[۴] بخوبی بهره می برند، با این همه، ناروزن را كسی دوست ندارد.
---------------
[١] دبنگ = "احمق"، بی مغز، كودن، نادان، "ابله"، گول
[٢] زنهار دادن = از كشتار و "مجازات" كسی در گذشتن
[۳] شرزه = تند و تیزو خشمگین (برای شیر و پلنگ بكار می رود)
[۴] نارویی = "خیانت"، نارو زدن= "خیانت" ورزیدن؛ ناروزن = "خائن"
----
داستان از ا ِز ُپ چامه سرای یونانی ست. او نزدیك به ٢۶۰۰ سال پیش می زیست.
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
- DARKENERGY
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7034-
سپاس: 4153
- جنسیت:
تماس:
Re: پارسی را پاس بداریم
در حفظ محیط زیست کوشا باشیم.
در پاسداشت زیستبوم بکوشیم.
--------------------------
قدم ==> گام
پیش قدم ==> پیش گام
خوش قدم ==> خوش گام
قدم به قدم ==> گام به گام
بعد ==> پس، سپس
بعدا ==> سپس، دیرتر
قبل ==> پیش
قبلا ==> پیشتر، پیش از این
فرض کردن ==> انگاشتن
----------------
حدود ۶۰۰۰ واژه = نزدیک به ۶۰۰۰ واژه
بین مکالمات مردم = میان گفتگوهای مردم
رد و بدل شدن = داد و ستد شدن
هجمه فرهنگی = تاخت و تاز فرهنگی
معادل سازی = همتاسازی، برابرسازی
اما = ولی
متولی = سرپرست، دست اندر کار
گرچه قابل تحسین است = گرچه ستودنی ست
موانع زیادی = بازدارنده های بسیاری
مقاومت = پایداری
استفاده از این واژه ها = به کار بردن این واژه ها
خصوصا = به ویژه
در مقابل = در برابر
حال سوال اینجاست = کنون پرسش اینجاست
معرفی میشوند = شناسانده میشوند
انتخاب یک واژه = گزینش یک واژه
متخصصان = کارشناسان
عرض اندام = خودنمایی
در پاسداشت زیستبوم بکوشیم.
--------------------------
قدم ==> گام
پیش قدم ==> پیش گام
خوش قدم ==> خوش گام
قدم به قدم ==> گام به گام
بعد ==> پس، سپس
بعدا ==> سپس، دیرتر
قبل ==> پیش
قبلا ==> پیشتر، پیش از این
فرض کردن ==> انگاشتن
----------------
حدود ۶۰۰۰ واژه = نزدیک به ۶۰۰۰ واژه
بین مکالمات مردم = میان گفتگوهای مردم
رد و بدل شدن = داد و ستد شدن
هجمه فرهنگی = تاخت و تاز فرهنگی
معادل سازی = همتاسازی، برابرسازی
اما = ولی
متولی = سرپرست، دست اندر کار
گرچه قابل تحسین است = گرچه ستودنی ست
موانع زیادی = بازدارنده های بسیاری
مقاومت = پایداری
استفاده از این واژه ها = به کار بردن این واژه ها
خصوصا = به ویژه
در مقابل = در برابر
حال سوال اینجاست = کنون پرسش اینجاست
معرفی میشوند = شناسانده میشوند
انتخاب یک واژه = گزینش یک واژه
متخصصان = کارشناسان
عرض اندام = خودنمایی
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
Re: پارسی را پاس بداریم
سلام
همیشه دوست داشتم معادل فارسی این کلمه ها ر بدونم.
صدق
صادق(این که میشه: راست؛ البته مطمئن نیستم. )
تصدیق
مصداق
همیشه دوست داشتم معادل فارسی این کلمه ها ر بدونم.
صدق
صادق(این که میشه: راست؛ البته مطمئن نیستم. )
تصدیق
مصداق
آخرین ویرایش توسط MA102 چهارشنبه ۱۳۹۴/۳/۲۰ - ۰۱:۱۲, ویرایش شده کلا 1 بار
علم×دین=انسان
وَ مَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاس جَمِيعاً
و هر کس نفسی را حیات بخشد مثل آن است که همه مردم را حیات بخشیده.
سوره مبارکه المائدة آیه32
- DARKENERGY
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7034-
سپاس: 4153
- جنسیت:
تماس:
Re: پارسی را پاس بداریم
MA102 نوشته شده:سلام
همیشه دوست داشتم معادل فارسی این کلمه ها ر بدونم.
صدق
صادق(این که میشه: راست؛ البته مطمئن نیستم. )
تصدیق
مصداق
تصدیق: پروانه، گواهی، گواهینامه
مصداق: راستگوی ، راست نماد
صدق: راستی و درستی
صادق: راستگو، پاکدل، درستکار
Re: پارسی را پاس بداریم
DARKENERGY نوشته شده:MA102 نوشته شده:سلام
همیشه دوست داشتم معادل فارسی این کلمه ها ر بدونم.
صدق
صادق(این که میشه: راست؛ البته مطمئن نیستم. )
تصدیق
مصداق
تصدیق: پروانه، گواهی، گواهینامه
مصداق: راستگوی ، راست نماد
صدق: راستی و درستی
صادق: راستگو، پاکدل، درستکار
این کلمات در منطق و فلسفه کاربرد دارند.
مثلا مصداق:
مفهوم حیوان را در نظر بگیرید، اسب یک مصداق برای مفهوم حیوان است. یا پونی یک مصداق برای مفهوم اسب است. یا ساده تر، عدد 2.5 یک مصداق برای مفهوم عدد گویا است.
علم×دین=انسان
وَ مَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاس جَمِيعاً
و هر کس نفسی را حیات بخشد مثل آن است که همه مردم را حیات بخشیده.
سوره مبارکه المائدة آیه32