مشاعره

مدیران انجمن: parse, javad123javad

نمایه کاربر
●ErFan©

عضویت : جمعه ۱۳۹۴/۳/۲۲ - ۱۲:۴۳


پست: 32

سپاس: 21

جنسیت:

Re: مشاعره

پست توسط ●ErFan© »

دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد

جز غم که هزار آفرین بر غم باد



مولانا

ross

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۹۲/۶/۲۴ - ۱۷:۴۷


پست: 30

سپاس: 62

جنسیت:

تماس:

Re: مشاعره

پست توسط ross »

درختي كز جواني كوژ برخاست
چو خشك و پير گردد كي شود راست؟

نظامي

نمایه کاربر
mahshid.m

محل اقامت: لاهیجان

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۸/۲/۱۵ - ۰۹:۳۰


پست: 185

سپاس: 281

جنسیت:

Re: مشاعره

پست توسط mahshid.m »

تو ماهی و من ماهی این برکه ی کاشی
اندوه بزرگیست زمانی که نباشی
؟
هر انسانی یا مشهور است یا گمنام کننده ی یک مشهور
عظیم بودن یا یک عظمت را کشتن
جفای انسان به خود یعنی کشتن یک عظمت!!!

نمایه کاربر
خروش

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۶/۱/۲۳ - ۱۲:۱۵


پست: 3009

سپاس: 2067

Re: مشاعره

پست توسط خروش »

یار برداشت ز رخ، پرده، برای دل من
برد از من دل و بنشست به جای دل من
صفای اصفهانی
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست

نمایه کاربر
DARKENERGY

نام: Melina

محل اقامت: krj_teh

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷


پست: 7031

سپاس: 4151

جنسیت:

تماس:

Re: مشاعره

پست توسط DARKENERGY »

نیرنگ چرخ، چون گل رعنا درین چمن
خون دل از پیاله زر می‌دهد مرا

صائب

*

آنکه رفت، به حُرمت آنچه با خود برد حقِ بازگشت ندارد

*

آدمی که از آفتابِ صبح گرم نشه، از آفتاب غروب گرم نمیشه

نمایه کاربر
Sina Asadi

نام: سینا اسدی

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۰/۴/۲۱ - ۱۳:۲۲


پست: 365

سپاس: 50

جنسیت:

تماس:

Re: مشاعره

پست توسط Sina Asadi »

آنان که چراغ راه جانان شدند
در جمع کمال شمع اصحاب شدند
ره زین شب تاریک نبردند برون
خواندند فسانه ای و در خواب شدند
You know!....the purpose should be somewhere beyond the impossible limits.

ross

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۹۲/۶/۲۴ - ۱۷:۴۷


پست: 30

سپاس: 62

جنسیت:

تماس:

Re: مشاعره

پست توسط ross »

درشت است پاسخ ولیکن درست
درستی،درشتی نماید نخست

نمایه کاربر
●ErFan©

عضویت : جمعه ۱۳۹۴/۳/۲۲ - ۱۲:۴۳


پست: 32

سپاس: 21

جنسیت:

Re: مشاعره

پست توسط ●ErFan© »

تو طاعت حق کنی به امید بهشت


نه نه تو نه عاشقی که مزدوری تو

شیخ بهایی

نمایه کاربر
mahshid.m

محل اقامت: لاهیجان

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۸/۲/۱۵ - ۰۹:۳۰


پست: 185

سپاس: 281

جنسیت:

Re: مشاعره

پست توسط mahshid.m »

وای از آن شب که تو مهمان شده باشی جایی
مست با این بغل آن شده باشی جایی
ماه من طایفه ی روزه بگیران چه کنند
شب عیدی که تو پنهان شده باشی جایی
؟
هر انسانی یا مشهور است یا گمنام کننده ی یک مشهور
عظیم بودن یا یک عظمت را کشتن
جفای انسان به خود یعنی کشتن یک عظمت!!!

نمایه کاربر
خروش

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۶/۱/۲۳ - ۱۲:۱۵


پست: 3009

سپاس: 2067

Re: مشاعره

پست توسط خروش »

یک دل به سینه دارم و یک شهر دلستان
بازار من ز گرمی ِ سودا شکسته است
رنجی
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست

نمایه کاربر
Sina Asadi

نام: سینا اسدی

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۰/۴/۲۱ - ۱۳:۲۲


پست: 365

سپاس: 50

جنسیت:

تماس:

Re: مشاعره

پست توسط Sina Asadi »

تو را بر در نشاند او به طرّاری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
You know!....the purpose should be somewhere beyond the impossible limits.

نمایه کاربر
mahshid.m

محل اقامت: لاهیجان

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۸/۲/۱۵ - ۰۹:۳۰


پست: 185

سپاس: 281

جنسیت:

Re: مشاعره

پست توسط mahshid.m »

دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
هر انسانی یا مشهور است یا گمنام کننده ی یک مشهور
عظیم بودن یا یک عظمت را کشتن
جفای انسان به خود یعنی کشتن یک عظمت!!!

نمایه کاربر
خروش

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۶/۱/۲۳ - ۱۲:۱۵


پست: 3009

سپاس: 2067

Re: مشاعره

پست توسط خروش »

یارا بهشت صحبت یاران همدمست
دیدار یار نامتناسب جهنمست
هر دم که در حضور عزیزی برآوری
دریاب کز حیات جهان حاصل آن دمست
سعدی
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست

نمایه کاربر
Overdose

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۶/۱۱/۱۷ - ۱۴:۲۵


پست: 28

سپاس: 2


تماس:

Re: مشاعره

پست توسط Overdose »

تاب مخموری ندارم ، ساغری می ده که نیست
در خمار این چنینم بی شراب ناب ، تاب

هر چه از دست می رود ، بگذار برود ..!
چیزی که به التماس آلوده باشد نمی خواهم ، هر چه باشد ...
حتی زندگی

Ernesto Rafael Guevara de la serna

نمایه کاربر
خروش

عضویت : پنج‌شنبه ۱۳۸۶/۱/۲۳ - ۱۲:۱۵


پست: 3009

سپاس: 2067

Re: مشاعره

پست توسط خروش »

به من گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریا از آن ما کن ای دوست
دلم دریا شد و دادم به دستت
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست
سیاوش کسرایی
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست

ارسال پست