جناب زالی سوال خطرناکی کردید، بنظرم ازش بگذریم بهتره! چون خودش مارو به سمت پارادوکس میئون میکشونه و اساس تمام فرضیاتی که از قبل کردیم رو نابود میکنه! و میشه پارادوکس اندر پارادوکس.
اما اگه بخوایم به سوال شما جواب بدیم، از ظواهر امر بر میاد که طبق نسبیت و طبق حرف جناب سیدیان،(تاپیک هاش هست) تو فضا انقباضی صورت نمیگیره بنابرین دو تا ذره فاصله بین خودشون رو منقبض نمیبنند. و ظاهرا تفاوتی وجود نداره.
اما باید یه اشاره ای به این قضیه بکنم که این تاپیک تنها مقدمه ای برای سوال اصلیمه.درواقع اصلا سوال من به شکل دیگریست. فقط میخوام اینجا به یک مبنای همگانی برسیم که وقتی سوال اصلیم رو کردم، دیگه بر نگردیم سر مفاهیم اولیه. ولی خودم هنوز جواب این مقدمه رو نمیدونم!
و اما درباره دست و انسان! من از جناب جوانشیری تقاضا کردم که روی دستگاه من بشینه و ایشون هم با کمال میل برای انهدام نسبیت حاضر شد این کار رو انجام بده، فرض بر اینه که سرعت نور 300 هزار کیلومتر بر ثانیست.(خورده مورده نیاریم گیج بشیم)
دستگاه من میله ای به طول 299/9999 هزار کیلومتر داره و با سرعت زاویه ای 1 متر بر ثانیه(یکای کشکی) میخواد حرکت کنه. جناب جوانشیری هم روش میشینه و منتظر میشه که دستگاه به سرعت 1 متر بر ثانیه برسه وقتی دستگاه به سرعت زاویه ای 1 متر بر ثانیه رسید جناب جوانشیری اینشکلی میشه

به خاطر انقباض لورنتس! تا اینجا نه ما با نسبیت کار داریم و نه نسبیت با ما. اما محمد تصمیم میگیره نسبیت رو یک جا و برای همیشه نابود کنه، بنابرین دست خودش رو بیرون میاره به این شکل.

هیچ نیرویی هم نمیتونه جلوی این حرکت جناب جوانشیری رو بگیره. حداقل طبق قوانین نسبیت، اینش به کنار، اصلا جناب جوانشیری طناب رو ساکن میبینه! چون روش نشسته. حالا وقتی جناب جوانشیری دستش رو بیرون اورد، نسبیت یا جوابی براش داره، یا نقض میشه!. نمیدونم یکی هم گفته بود تو تاپیک که حرکت لخت نیست، دوست عزیز لخته، چون سرعت زاویه ای متغییر نیست.
برای دقیقتر شدن سوال میتونید جناب جوانشیری رو خوابیده در نظر بگیرید به طوری که دستش رو به شکل سینه خیز و موازی با طنابی که روشه دراز میکنه.