ali bolhasani نوشته شده:سلام دوست گرامی
گفتید که برای وجود داشتن زمان باید حرکتی وجود داشته باشد که به معنی وجود داشتن جرم و فضا-زمان است
سوال دیگر آیا برای وجود داشتن حرکت هم زمان باید وجود داشته باشد؟
داداش من کتاب در مورد نسبیت خوندم و به جرئت بگم که بیشتر از هر کس دیگری به چیستی زمان فکر کرده باشم و چیز های به دست آوردم که انتظارشون نداشتم
تو این زمان کمتر کسی هست که بخواد در مورد همچین سوال های فکر کنه،فقط به یاد گیری و حفظ کردن چیز های میپردازن که از قبل بوده و به همین دانش هم بسنده میکنن در نتیجه علم فقط در یک دروه بدون گسترش اثاثی واقه میشه
بعد بعضی از افراد میگن که چرا دیگه دانشمند های مثل انیشتین و... نداریم، دلیلش اینه که انسان از بچگی تا دانشگاه و بعد از اون ،در مدرسه فقط یادگرفته ،که ضرب تقسیم گرفته تا معادلات دیفرانسیل رو ،فقط حفظ کنه و نمره بگیره تا یه پایه بره بالا تر
خود حرکت یعنی جابجایی در ابعاد فضا زمان. حالا این حرکت میتونه
1- روی یک خط موازی محور زمان اتفاق بیفته که یعنی یه جسم یکجای ثابته و حرکتی توی فضا نداره و یعنی تغییرات مکان نسبت به زمانش(سرعتش) صفره، ولی هنوز گذر زمان را داره و درسته حرکت به معنای جابجایی در فضا را نداره ولی حرکت به معنای تغییرات که حالت خاصی از اون مفهوم حرکت کلی هست را داره."چون جرم داره".(اینجا جرم و زمان بهم وابسته اند).اینجا حرکت=گذر زمان=تغییرات جسم.
تبصره: در این حالت اگر جرم جسم به بینهایت میل کنه، گذر زمان هم براش کند تر و کند تر میشه تا جایی که در یک تکینگی مثل مرکز سیاهچاله زمان متوقف میشه.
2-یک خط شیبدار روی نمودار مکان زمان را نشون بده که یعنی هم حرکت در بازه های فضایی داره و تغییرات مکان نسبت به زمان یعنی سرعت، وهم تغییرات زمان را داره. اینجا نسبیت خاصه که میگه هرچی سرعت بیشتر باشه، یعنی تغییرات مکان نسبت به زمان بیشتر باشه، زمان برای اون نسبت به بقیه ی جهان کندتر میگذره. جرمش هم تغییر میکنه.اینجا حرکت = گذر زمان+حرکت در فضا=تغییرات جسم
3- جسم بدون جرم و با سرعت ماکسیمم حرکت کنه(همون فوتون).اینجا گذر زمان براش متوقف شده و فقط حرکت در ابعاد فضا داره.(البته اگر با دید ذره ای به نور نگاه کنیم.چون به موج نمیتونیم مکان نسبت بدیم). اینجا حرکت= گذر در فضا.(گذر زمان هم که صفره.)=تغییرات جسم.
نکات:
1-هرچه در حالت سکون جرم بیشتر =>گذر زمان کندتر.
2-در حالت وجود جرم و سرعت، هرچه سرعت بیشتر بشه، یعنی تغییرات مکانی جسم و در نتیجه برایند تغییرات کل میخواد بیشتر بشه، پس جرم جسم هم افزایش پیدا میکنه تا برایند تغییرات کلیِ جسم ثابت بمونه.
3-در حالت بدون جرم، ذره تنها زمانی وجود دارد که سرعتش ماکسیمم(سرعت نور)باشد.
نکته جالب: موقعیت وقتی سرعت به بینهایت میل کند و جرم نباشد، برابر با وقتی است که سرعت نباشد و جرم به بینهایت میل کند، در هر دو صورت، گذر زمان کند تر و به صفر میل میکند.
گویا پای ثابتی در میان است.ثابتی که مشخص میکند تغییرات ماده یعنی همان حرکت کلِ ماده باید مقدار ثابتی باشد، به طوریکه میتواند بین دو حالت ِ حرکت نوع یک ( حرکتی با سرعت صفر و تغییرات صرفا تغییرات در ماهیت ماده) و حرکت نوع دو( تغییرات در مکان ماده) کمی از این باشد و کمی از ان، (نمونه های 1و2و3بررسی سه حالتند)،ولی مجموع این دو حرکت باید مقدار ثابتی باشد. که این مقدار ثابت همان حرکتِ کل جسم(تشکیل یافته از دونوع حرکت درست مثل انرژی مکانیکی که تشکیل یافته از پتانسیل و جنبشی هست) هست.
اگر بین مفاهیم بیان شده و مفاهیم نسبیت تناظر برقرار کنیم، میبینیم مفهومِ کلِ حرکتِ جسم ، همان "چار بردار " ثابتِ نسبیت است.
نتیجه: حرکت= تغییرات جسم.
حالات خاص:
1:جرم =بی نهایت =>اجبارا سرعت =صفر=> حرکتی وجود ندارد.(نه حرکت در فضا چون سرعت صفر است و نه حرکتِ نوع 1 چون گذر زمان صفر است.)
2: جرم=صفر=> اگر ذره بخواهد وجود داشته باشد، سرعت اجبارا ماکسیمم است=>حرکت فقط از نوع جابجایی در مکان است. و گذر زمان وجود ندارد.
نکته: تصور کنیم یه فوتون با بسامد بالا داریم که مقدار انرژی کل ان(همان انرژی جنبشی ان) مثلاaاست. حال جرمی را در نظر میگیریم که هم اندازه ی همین فوتون انرژی مکانیکی دارد.انرژی این جرم هم از جرمش ناشی میشود و هم از سرعتش(میدانی وجود ندارد) . حال اگر بخواهیم گذر زمان را برای این ذره کندتر کنیم، میتوانیم به نحوی او را به وضعیت فوتون نزدیک کنیم. پس یا باید سرعت ان را تا فوتون افزایش دهیم که در این صورت چون در تعریف ذره مان جرم دارد، این امکانپذیر نیست، چون با بالا رفتن سرعت ذره، جرمش به بینهایت میل میکند و بینهایت انرژی میخواهیم تا او را سرعت دهیم و هیچ وقت به سرعت نور نمیرسیم.
یا باید جرم ان ذره را به بینهایت میل دهیم. ولی انرژی کلِ ذره محدود هست و نمیتواند جرم بینهایت داشته باشد تا زمان برایش متوقف شود، پس باید کاری کنیم که چگالی ان در فضا زمان بیشتر شود تا فضا زمان را بیشتر خمیده کند تا گذر زمان کندتر شود. پس لازم است با توجه به انرژی ای که دارد، یعنیa،توزیع جرم ان را در فضا جایگزیده تر و جایگزیده تر(یعنی چگالتر و چگالتر تا جایی که چگالی بینهایت شود)بکینم(تا یک شعاع خاص با وجه به a). یعنی حجم ان جسم را کوچکتر و کوچکتر بکنیم تا گذر زمان برایش صفر شود. این مفهوم سیاهچاله است.
اینکه کاری کنی همه ازت راضی باشن غیر ممکنه. درعوض اینکه کاری کنی همه ازت شاکی بشن اسونه. خیلی هم باحاله