موسیقی، عرفان، فیزیک
قوانین انجمن
مسئولیت مطالبی که در تالار نوشته میشود به عهده نویسنده است و مدیریت سایت هوپا هیچ گونه مسئولیتی در قبال آن ندارد.
مطالب نوشته شده در سایت به معنی رد یا تایید آنها از سوی مدیریت سایت هوپا نمی باشد.
مدیریت سایت هوپا حق دارد هر گونه تاپیک مغایر با قوانین را بدون اطلاع به نویسنده مطلب حذف یا ویرایش کند.
هر گونه بی احترامی به سایر کاربران در سایت ممنوع میباشد و با شخص مربوطه برخورد خواهد شد.
از به انحراف کشیدن تاپیک ها و مطرح کردن مطالبی که موجب به انحراف رفتن تاپیک میشود شدیدا خود داری کنید.
این قوانین توسط مدیریت سایت هوپا قابل تغییر است و با توجه به شرایط حاکم بر سایت ممکن است تغییر کند.
مسئولیت مطالبی که در تالار نوشته میشود به عهده نویسنده است و مدیریت سایت هوپا هیچ گونه مسئولیتی در قبال آن ندارد.
مطالب نوشته شده در سایت به معنی رد یا تایید آنها از سوی مدیریت سایت هوپا نمی باشد.
مدیریت سایت هوپا حق دارد هر گونه تاپیک مغایر با قوانین را بدون اطلاع به نویسنده مطلب حذف یا ویرایش کند.
هر گونه بی احترامی به سایر کاربران در سایت ممنوع میباشد و با شخص مربوطه برخورد خواهد شد.
از به انحراف کشیدن تاپیک ها و مطرح کردن مطالبی که موجب به انحراف رفتن تاپیک میشود شدیدا خود داری کنید.
این قوانین توسط مدیریت سایت هوپا قابل تغییر است و با توجه به شرایط حاکم بر سایت ممکن است تغییر کند.
موسیقی، عرفان، فیزیک
سلام.
بنده خیلی گیج شده ام...
چه ارتباطی بین این سه مورد وجود داره که من قادر به توضیحش ....
موسیقی، عرفان، فیزیک
دوستان خیلی خوشحال میشم در این باب خیلی جدی بحث کنیم...
بنده خیلی گیج شده ام...
چه ارتباطی بین این سه مورد وجود داره که من قادر به توضیحش ....
موسیقی، عرفان، فیزیک
دوستان خیلی خوشحال میشم در این باب خیلی جدی بحث کنیم...
Re: موسیقی، عرفان، فیزیک
موسيقي سه چيز را به انسان مي آموزد. يكي مكان است و ديگري زمان است و ديگري اندازه.farnaspas نوشته شده:سلام.
بنده خیلی گیج شده ام...
چه ارتباطی بین این سه مورد وجود داره که من قادر به توضیحش ....
موسیقی، عرفان، فیزیک
دوستان خیلی خوشحال میشم در این باب خیلی جدی بحث کنیم...
ما بايد موسيقي را در زمان مناسب و در مكان مناسب بنوازيم و همين طور به اندازه بنوزيم اين سه اصل است كه موسيقي را زيبا و لطيف مي كند.
عرفان يك فرق عمده با فلسفه دارد و آن اين است كه در فلسفه فيلسوفان همه شهود ها و واقعيت ها را بر اساس عقل مي سنجند و هرگز احساس استفاده نمي كنند.
اما عارفان مي گويند تنها عقل براي شناخت شهود و واقعيت ها كافي نيست و ما بايد از عقل و قلب و احساس دروني خود نيز براي شناخت استفاده كنيم. عارفان اين دو مقوله عقل و نداي قلب را تنها براي شناخت خداوند متعال به كار مي گيرند. به همين دليل عارفان هميشه سخنان بسيار عميقي مي زنند كه هر انساني را به تفكر وا مي دارد.
مانند خواجه حافظ شيرازي كه يكي از بزرگان و رندان هاي عرفان است.
فيزيك هم شناخت ما نسبت به طبيعت را مشخص مي كند.
اما اين ها چه ارتباطي با هم دارند:
((شعر و موسيقي زبان روح آدمي است و بهترين زبان براي معرفي و شناخت خداست كه اين دو مبحث باعث مي شود كه ما نوع نگرشمان را نسبت به شناخت طبيعت تغيير دهيم.)) ------>خود تفسير كنيد.
عشق صیدیست که تیرت به خطا هم برود
لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند...
لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند...
- slice_of_god
عضویت : جمعه ۱۳۹۰/۱۲/۱۲ - ۱۸:۱۲
پست: 1163-
سپاس: 1381
Re: موسیقی، عرفان، فیزیک
موسیقی
با لحن و ایقاع خودش به ما رقت می بخشد و به جهان آزامی بالا می برد که دور از خشونت این جهان است
و ممکن در تسکین درد و اصلاح هضم و تحریک عشق و بند کردن مجنون فراری مفید افتد.
از قدرت موسیقی می توان گفت که یسوعیان پاراگوی را قادر ساخت تا بومیان را آرام کند و از آن ها کار بکشند.
با لحن و ایقاع خودش به ما رقت می بخشد و به جهان آزامی بالا می برد که دور از خشونت این جهان است
و ممکن در تسکین درد و اصلاح هضم و تحریک عشق و بند کردن مجنون فراری مفید افتد.
از قدرت موسیقی می توان گفت که یسوعیان پاراگوی را قادر ساخت تا بومیان را آرام کند و از آن ها کار بکشند.
کسی که سکوت می کند
بازی را مسخره کرده
ما که حرف می زنیم
باخته ایم .
بازی را مسخره کرده
ما که حرف می زنیم
باخته ایم .
Re: موسیقی، عرفان، فیزیک
موسیقی خود میتواند هم عرفان بیافریند و هم فیزیک !
قدرت موسیقی چنان بالا هست که میتواند خدایی را هم به وجود بیاورد!
قدرت موسیقی چنان بالا هست که میتواند خدایی را هم به وجود بیاورد!
- sseifollah
محل اقامت: نصف جهان
عضویت : شنبه ۱۳۹۲/۱/۱۰ - ۰۱:۳۹
پست: 11-
سپاس: 16
Re: موسیقی، عرفان، فیزیک
بله میتواند خدایی خلق کند ولی در ذهن که هیچ ارزشی ندارد.....
خدای ذهنی به چه دردی میخوره؟
خدایی که فقط یه لذت ذهنی به انسان میده نه وجود و علم و حیات و .... به هیچ دردی نمیخوره
.
.
.
البته متاسفانه امروزه این حرفا زیاد شده چون همه اعتقاد به این دارن که فقط ذهن انسان مهمه و لا غیر(سوبژکتیویسم)
متاسفانه امروزه همه فقط دنبال لذت شخصی هستن
در صورتی که همیشه حقیقت ارزش بالاتری باید داشته باشد ...... حقیقت
خدای ذهنی به چه دردی میخوره؟
خدایی که فقط یه لذت ذهنی به انسان میده نه وجود و علم و حیات و .... به هیچ دردی نمیخوره
.
.
.
البته متاسفانه امروزه این حرفا زیاد شده چون همه اعتقاد به این دارن که فقط ذهن انسان مهمه و لا غیر(سوبژکتیویسم)
متاسفانه امروزه همه فقط دنبال لذت شخصی هستن
در صورتی که همیشه حقیقت ارزش بالاتری باید داشته باشد ...... حقیقت
در دنیا آدم هایی هستند که به ظاهر زنده اند،نفس می کشند،راه می روند،حرف می زنند،زندگی می کنند،
اما در حقیقت اسیر دنیا، برده ئ زندگی وذلیل حوادث هستند.
اینان برای آنکه نمیرند،آنقدر خود را کوچک می کنند که گویا مرده اند،
اما انسانهای آزاده ممکن است کوتاه زدگی کنند ولی تا آنجا که زنده هستند براستی زندگی می کنند
وبا اختیار خود نفس می کشند،محکوم اراده ئ دیگری نیستندو دیگران تسلیم اوهستند.
(شهید چمران)
اما در حقیقت اسیر دنیا، برده ئ زندگی وذلیل حوادث هستند.
اینان برای آنکه نمیرند،آنقدر خود را کوچک می کنند که گویا مرده اند،
اما انسانهای آزاده ممکن است کوتاه زدگی کنند ولی تا آنجا که زنده هستند براستی زندگی می کنند
وبا اختیار خود نفس می کشند،محکوم اراده ئ دیگری نیستندو دیگران تسلیم اوهستند.
(شهید چمران)
Re: موسیقی، عرفان، فیزیک
انسانی که بینش نداشته باشه رباته...sseifollah نوشته شده:بله میتواند خدایی خلق کند ولی در ذهن که هیچ ارزشی ندارد.....
خدای ذهنی به چه دردی میخوره؟
خدایی که فقط یه لذت ذهنی به انسان میده نه وجود و علم و حیات و .... به هیچ دردی نمیخوره
.
.
.
البته متاسفانه امروزه این حرفا زیاد شده چون همه اعتقاد به این دارن که فقط ذهن انسان مهمه و لا غیر(سوبژکتیویسم)
متاسفانه امروزه همه فقط دنبال لذت شخصی هستن
در صورتی که همیشه حقیقت ارزش بالاتری باید داشته باشد ...... حقیقت
ارزش موسیقی " نه سبک های مسخره نو ظهور " به بینشی است که به انسان میده.
Re: موسیقی، عرفان، فیزیک
سلامfarnaspas نوشته شده:سلام.
بنده خیلی گیج شده ام...
چه ارتباطی بین این سه مورد وجود داره که من قادر به توضیحش ....
موسیقی، عرفان، فیزیک
دوستان خیلی خوشحال میشم در این باب خیلی جدی بحث کنیم...
بنظر من:
اول باید در نظر داشته باشیم که لزومی نداره بین همه چی ارتباطی وجود داشته باشه! پس اول باید مطمئن بشیم که صورت مسئله درسته و اون وقت دنبال جوابش بگردیم.
دوم اینکه باید تعریف دقیقی از هر کدوم از اجزایی که قراره ارتباطی رو بینشون کشف کنیم (مثل فیزیک و عرفان و موسیقی), بدست بدیم .در این صورت:
همه فهم مشترکی از این مفاهیم خواهیم داشت و دچار مغالطه های اشتراک لفظی نمی شیم.
و تعریف هر کدوم از مفاهیم تا حدودی مشخص میکنه که آیا ارتباطی بین اونها هست یا نه.
مثلا تعاریف من از هر کدوم:
تعریف فیزیک: علمی تجربی که به شناخت طبیعت می پردازه و موضوعش "ماده و عوارض اونه"
موسیقی: امواج صوتی ای که حاصل از اجسام طبیعی یا مصنوعی هستند,با هماهنگی ای خاص که برای انسان لذت بخشن
عرفان: نوعی شناخت که براساس چیزی بنام شهود(؟) انجام میشه و به شناخت "خود" یا " موجودات ماواءطبیعی" می پردازه
بر این اساس نظر من اینه که موسیقی به عنوان یه پدیده ی مادی بوسیله ی علم فیزیک شناخته میشه(و تاثیرات اون بروی انسان هم با عصب شناسی و... شناخته شدنی هستند)
و موسیقی به عنوان یه محرک میتونه برای عرفان نقش ایفا بکنه و عارف با شنیدن موسیقی ای خاص احساسات عرفانی بهش دست بده! همونطور که انواع موسیقی میتونن احساسات مختلفی را برای ما بوجود بیارند.مثلا موسیقی راک احساس هیجان و خشونت را بیشتر در ما بوجود میاره و موسیقی های آروم (مثل آهنگای دن گیبسون) به ما احساس آرامش و سبک بالی میدن و...
فریبی که ما را خرسند می کند بیش از صد حقیقت برایمان ارزش دارد!
پوشکین
تا درودی دیگر,بدرود!
پوشکین
تا درودی دیگر,بدرود!
Re: موسیقی، عرفان، فیزیک
ساده ترینش اینه که اسمت عرفان باشه موسیقی کار کنی و رشتتم فیزیک باشه....واقعا مشکلات چقدر راحت حل میشن....farnaspas نوشته شده:سلام.
بنده خیلی گیج شده ام...
چه ارتباطی بین این سه مورد وجود داره که من قادر به توضیحش ....
موسیقی، عرفان، فیزیک
دوستان خیلی خوشحال میشم در این باب خیلی جدی بحث کنیم...
نه شوخی بود....
حالا موسیقیو عرفانو میشه یه کاریش کرد اما فیزیک....
شاید این بشه یعنی به نظر خودم میشه با هر کدومشون به دوتای دیگه رسید...
چون طولانی میشه یکی دوتا مثال میزنم....
از موسیقیو و فیزیک که راحت میشه به عرفان رسید...مثلا برای رسیدن از فیزیک به موسیقی مثلا می تونی نحوه قرار گیری ستاره ها تو آسمونو یا تو بعضی صورت فلکیا مختلف به شکل نت های موسیقی در نظر بگیری و با سازای مختلف بزنیشون ببینی چی از کار در میاد....
مثلا یه آهنگ ساز این کارو با شکل قرار گیری پرنده ها روی سیمای تیر برق انجام داده بود مثل این که چیزه جالبیم از کار در اومده بود....

Re: موسیقی، عرفان، فیزیک
و خداوندگار شما نیز ذهنیست !sseifollah نوشته شده:بله میتواند خدایی خلق کند ولی در ذهن که هیچ ارزشی ندارد.....
خدای ذهنی به چه دردی میخوره؟
خدایی که فقط یه لذت ذهنی به انسان میده نه وجود و علم و حیات و .... به هیچ دردی نمیخوره
.
.
.
البته متاسفانه امروزه این حرفا زیاد شده چون همه اعتقاد به این دارن که فقط ذهن انسان مهمه و لا غیر(سوبژکتیویسم)
متاسفانه امروزه همه فقط دنبال لذت شخصی هستن
در صورتی که همیشه حقیقت ارزش بالاتری باید داشته باشد ...... حقیقت
شما خود آن خالق را خالق کردید !
اگر نبودید تعریفی نداشت !
بر سر نیازتان آفریدید یک آفریدگار را !
Re: موسیقی، عرفان، فیزیک
زمانی که یک نوازنده مثلا یک نوازنده ویلن ایرانی " نوع سبک رو واس خاطر نزدیک بودن موسیقی اصیل به دنیای عرفانی مشخص کردم" به صورت بداهه از خودش اثری شکوهمند به جا میزاره ... این صداها از کجا میان؟WoW نوشته شده:سلامfarnaspas نوشته شده:سلام.
بنده خیلی گیج شده ام...
چه ارتباطی بین این سه مورد وجود داره که من قادر به توضیحش ....
موسیقی، عرفان، فیزیک
دوستان خیلی خوشحال میشم در این باب خیلی جدی بحث کنیم...
بنظر من:
اول باید در نظر داشته باشیم که لزومی نداره بین همه چی ارتباطی وجود داشته باشه! پس اول باید مطمئن بشیم که صورت مسئله درسته و اون وقت دنبال جوابش بگردیم.
دوم اینکه باید تعریف دقیقی از هر کدوم از اجزایی که قراره ارتباطی رو بینشون کشف کنیم (مثل فیزیک و عرفان و موسیقی), بدست بدیم .در این صورت:
همه فهم مشترکی از این مفاهیم خواهیم داشت و دچار مغالطه های اشتراک لفظی نمی شیم.
و تعریف هر کدوم از مفاهیم تا حدودی مشخص میکنه که آیا ارتباطی بین اونها هست یا نه.
مثلا تعاریف من از هر کدوم:
تعریف فیزیک: علمی تجربی که به شناخت طبیعت می پردازه و موضوعش "ماده و عوارض اونه"
موسیقی: امواج صوتی ای که حاصل از اجسام طبیعی یا مصنوعی هستند,با هماهنگی ای خاص که برای انسان لذت بخشن
عرفان: نوعی شناخت که براساس چیزی بنام شهود(؟) انجام میشه و به شناخت "خود" یا " موجودات ماواءطبیعی" می پردازه
بر این اساس نظر من اینه که موسیقی به عنوان یه پدیده ی مادی بوسیله ی علم فیزیک شناخته میشه(و تاثیرات اون بروی انسان هم با عصب شناسی و... شناخته شدنی هستند)
و موسیقی به عنوان یه محرک میتونه برای عرفان نقش ایفا بکنه و عارف با شنیدن موسیقی ای خاص احساسات عرفانی بهش دست بده! همونطور که انواع موسیقی میتونن احساسات مختلفی را برای ما بوجود بیارند.مثلا موسیقی راک احساس هیجان و خشونت را بیشتر در ما بوجود میاره و موسیقی های آروم (مثل آهنگای دن گیبسون) به ما احساس آرامش و سبک بالی میدن و...
این نوازنده به کجا متصل میشه؟
از کجا وحی میشه بهش؟
Re: موسیقی، عرفان، فیزیک
اول اینکه موسیقی یه هنر(مهارت)ه که باید آموخته بشه. و یه نفر برای نوازنده شدن باید سالها وقت صرف کنه و تمرین کنه و از استادها یا کتابهای آموزش موسیقی یاد بگیره که چجوری بنوازه تا گوش خراش نباشه و موزون و دلنشین باشه و...farnaspas نوشته شده:زمانی که یک نوازنده مثلا یک نوازنده ویلن ایرانی " نوع سبک رو واس خاطر نزدیک بودن موسیقی اصیل به دنیای عرفانی مشخص کردم" به صورت بداهه از خودش اثری شکوهمند به جا میزاره ... این صداها از کجا میان؟WoW نوشته شده:سلامfarnaspas نوشته شده:سلام.
بنده خیلی گیج شده ام...
چه ارتباطی بین این سه مورد وجود داره که من قادر به توضیحش ....
موسیقی، عرفان، فیزیک
دوستان خیلی خوشحال میشم در این باب خیلی جدی بحث کنیم...
بنظر من:
اول باید در نظر داشته باشیم که لزومی نداره بین همه چی ارتباطی وجود داشته باشه! پس اول باید مطمئن بشیم که صورت مسئله درسته و اون وقت دنبال جوابش بگردیم.
دوم اینکه باید تعریف دقیقی از هر کدوم از اجزایی که قراره ارتباطی رو بینشون کشف کنیم (مثل فیزیک و عرفان و موسیقی), بدست بدیم .در این صورت:
همه فهم مشترکی از این مفاهیم خواهیم داشت و دچار مغالطه های اشتراک لفظی نمی شیم.
و تعریف هر کدوم از مفاهیم تا حدودی مشخص میکنه که آیا ارتباطی بین اونها هست یا نه.
مثلا تعاریف من از هر کدوم:
تعریف فیزیک: علمی تجربی که به شناخت طبیعت می پردازه و موضوعش "ماده و عوارض اونه"
موسیقی: امواج صوتی ای که حاصل از اجسام طبیعی یا مصنوعی هستند,با هماهنگی ای خاص که برای انسان لذت بخشن
عرفان: نوعی شناخت که براساس چیزی بنام شهود(؟) انجام میشه و به شناخت "خود" یا " موجودات ماواءطبیعی" می پردازه
بر این اساس نظر من اینه که موسیقی به عنوان یه پدیده ی مادی بوسیله ی علم فیزیک شناخته میشه(و تاثیرات اون بروی انسان هم با عصب شناسی و... شناخته شدنی هستند)
و موسیقی به عنوان یه محرک میتونه برای عرفان نقش ایفا بکنه و عارف با شنیدن موسیقی ای خاص احساسات عرفانی بهش دست بده! همونطور که انواع موسیقی میتونن احساسات مختلفی را برای ما بوجود بیارند.مثلا موسیقی راک احساس هیجان و خشونت را بیشتر در ما بوجود میاره و موسیقی های آروم (مثل آهنگای دن گیبسون) به ما احساس آرامش و سبک بالی میدن و...
این نوازنده به کجا متصل میشه؟
از کجا وحی میشه بهش؟
و دوم, " اینکه یه نوازنده چجور یه نت تازه خلق میکنه؟" بنظرم یه سوال علمیه و علم میتونه جوابشو پیدا کنه(اگه تا حالا پیدا نکرده باشه!) و اینکه ما دلیل یا چگونگی پیدایش آثار موسیقی رو نمی دونیم دلیل نمیشه که بگیم اونها لابد از جایی به نوازنده "وحی "میشه و یا نوازنده به چیزی "وصل " میشه!! و نت ها را دانلود میکنه!
فریبی که ما را خرسند می کند بیش از صد حقیقت برایمان ارزش دارد!
پوشکین
تا درودی دیگر,بدرود!
پوشکین
تا درودی دیگر,بدرود!
Re: موسیقی، عرفان، فیزیک
But the beauty of Einstein's equations, for example, is just as real to anyone who's experienced it as the beauty of music. We've learned in the 20th century that the equations that work have inner harmony.
Edward Witten -
نام: reihane
محل اقامت: اصفهان
عضویت : سهشنبه ۱۳۹۱/۱۰/۵ - ۲۳:۴۸
پست: 24-
سپاس: 13
- جنسیت:
تماس:
Re: موسیقی، عرفان، فیزیک
به نظر من فیزیک دارای دوبخشه : یکی بررسی قوانین طبیعت که به مهندسی ها و ساده تر شدن زندگی بشر کمک کرده مثل ترمودینامیک و مکانیک تحلیلی و ...
و بخش دیگه ای که این روزها بازارش داغ تر شده فیزیک جدید و کشف کنه و ذات هستی که اندیشمندان رو به سمت فکر درباره ی اینکه اصلن هستی چیه سوق داده
وجه تشابه این دو قسمت هم اینه که هردو با حساب کتاب و آزمایش حرف میزنند و عرفان و موسیقی هم میتونن زیر شاخه های همین فیزیک جدید باشن و نه علوم مهندسی.
و به نظر من ربط موسیقی به فیزیک (فیزیک جدید)هم از اونجایی شروع میشه که هردو شما رو وادار به سکوت میکنند و اگه خوب مغزتون رو تمرین داده باشید شروع به تفکر میکنید تفکر به اینکه اصلن که هستید و هدفتون چیه و از اینجاست که وارد حوزه ی عرفان میشید.
منظورم هم از موسیقی نوایی که ساز در گوش نوازنده زمزمه میکنه نه صدایی که وقتی دکمه ی ضبط فشرده میشه شروع به پخش امواج فیزیکی که منظم با هم تداخل میکنند و صدایی تولید میکنند .البته این طور آهنگها هم به جای خودش میتونه مفید باشه ولی موجب پیوند فیزیک و موسیقی نمیشه.
و بخش دیگه ای که این روزها بازارش داغ تر شده فیزیک جدید و کشف کنه و ذات هستی که اندیشمندان رو به سمت فکر درباره ی اینکه اصلن هستی چیه سوق داده
وجه تشابه این دو قسمت هم اینه که هردو با حساب کتاب و آزمایش حرف میزنند و عرفان و موسیقی هم میتونن زیر شاخه های همین فیزیک جدید باشن و نه علوم مهندسی.
و به نظر من ربط موسیقی به فیزیک (فیزیک جدید)هم از اونجایی شروع میشه که هردو شما رو وادار به سکوت میکنند و اگه خوب مغزتون رو تمرین داده باشید شروع به تفکر میکنید تفکر به اینکه اصلن که هستید و هدفتون چیه و از اینجاست که وارد حوزه ی عرفان میشید.
منظورم هم از موسیقی نوایی که ساز در گوش نوازنده زمزمه میکنه نه صدایی که وقتی دکمه ی ضبط فشرده میشه شروع به پخش امواج فیزیکی که منظم با هم تداخل میکنند و صدایی تولید میکنند .البته این طور آهنگها هم به جای خودش میتونه مفید باشه ولی موجب پیوند فیزیک و موسیقی نمیشه.
حلقه ی مضراب دل هرکه به انگشت داشت راز دل خسته را فاش به هر جا رساند
-
نام: reihane
محل اقامت: اصفهان
عضویت : سهشنبه ۱۳۹۱/۱۰/۵ - ۲۳:۴۸
پست: 24-
سپاس: 13
- جنسیت:
تماس:
Re: موسیقی، عرفان، فیزیک
البته دوست من که موسیقی یه مهارته و هرکسی علمش در این زمینه بیشتر باشه کارش راحت تره ولی اگه شماهم موسیقی کار کرده باشی حتا اگه بسیار هم آماتور باشی حس کردی که وقتی مضرابت روی ساز میرقصه همه ی نت هارو فراموش میکنی و دیگه نیازی به علم موسیقی نداری!و فکر میکنم همه این حرف رو تصدیق میکنند که همه ی آثار هنری بزرگ زاده ی احساس هنرمنده پس لابد نت ها از احساس نوازنده بهش وحی میشه و لزومن دلیلی نداره علم همه چیز رو توضیح بدهWoW نوشته شده:اول اینکه موسیقی یه هنر(مهارت)ه که باید آموخته بشه. و یه نفر برای نوازنده شدن باید سالها وقت صرف کنه و تمرین کنه و از استادها یا کتابهای آموزش موسیقی یاد بگیره که چجوری بنوازه تا گوش خراش نباشه و موزون و دلنشین باشه و...farnaspas نوشته شده:زمانی که یک نوازنده مثلا یک نوازنده ویلن ایرانی " نوع سبک رو واس خاطر نزدیک بودن موسیقی اصیل به دنیای عرفانی مشخص کردم" به صورت بداهه از خودش اثری شکوهمند به جا میزاره ... این صداها از کجا میان؟WoW نوشته شده:سلامfarnaspas نوشته شده:سلام.
بنده خیلی گیج شده ام...
چه ارتباطی بین این سه مورد وجود داره که من قادر به توضیحش ....
موسیقی، عرفان، فیزیک
دوستان خیلی خوشحال میشم در این باب خیلی جدی بحث کنیم...
بنظر من:
اول باید در نظر داشته باشیم که لزومی نداره بین همه چی ارتباطی وجود داشته باشه! پس اول باید مطمئن بشیم که صورت مسئله درسته و اون وقت دنبال جوابش بگردیم.
دوم اینکه باید تعریف دقیقی از هر کدوم از اجزایی که قراره ارتباطی رو بینشون کشف کنیم (مثل فیزیک و عرفان و موسیقی), بدست بدیم .در این صورت:
همه فهم مشترکی از این مفاهیم خواهیم داشت و دچار مغالطه های اشتراک لفظی نمی شیم.
و تعریف هر کدوم از مفاهیم تا حدودی مشخص میکنه که آیا ارتباطی بین اونها هست یا نه.
مثلا تعاریف من از هر کدوم:
تعریف فیزیک: علمی تجربی که به شناخت طبیعت می پردازه و موضوعش "ماده و عوارض اونه"
موسیقی: امواج صوتی ای که حاصل از اجسام طبیعی یا مصنوعی هستند,با هماهنگی ای خاص که برای انسان لذت بخشن
عرفان: نوعی شناخت که براساس چیزی بنام شهود(؟) انجام میشه و به شناخت "خود" یا " موجودات ماواءطبیعی" می پردازه
بر این اساس نظر من اینه که موسیقی به عنوان یه پدیده ی مادی بوسیله ی علم فیزیک شناخته میشه(و تاثیرات اون بروی انسان هم با عصب شناسی و... شناخته شدنی هستند)
و موسیقی به عنوان یه محرک میتونه برای عرفان نقش ایفا بکنه و عارف با شنیدن موسیقی ای خاص احساسات عرفانی بهش دست بده! همونطور که انواع موسیقی میتونن احساسات مختلفی را برای ما بوجود بیارند.مثلا موسیقی راک احساس هیجان و خشونت را بیشتر در ما بوجود میاره و موسیقی های آروم (مثل آهنگای دن گیبسون) به ما احساس آرامش و سبک بالی میدن و...
این نوازنده به کجا متصل میشه؟
از کجا وحی میشه بهش؟
و دوم, " اینکه یه نوازنده چجور یه نت تازه خلق میکنه؟" بنظرم یه سوال علمیه و علم میتونه جوابشو پیدا کنه(اگه تا حالا پیدا نکرده باشه!) و اینکه ما دلیل یا چگونگی پیدایش آثار موسیقی رو نمی دونیم دلیل نمیشه که بگیم اونها لابد از جایی به نوازنده "وحی "میشه و یا نوازنده به چیزی "وصل " میشه!! و نت ها را دانلود میکنه!
حلقه ی مضراب دل هرکه به انگشت داشت راز دل خسته را فاش به هر جا رساند
Re: موسیقی، عرفان، فیزیک
موسیقی و عرفان و فیزیک مشترکاتی دارند
هر سه ی اینها، دو وجهه دارند ،
1 یک وجهه ای هست که دنیا و علم و جهان رو برای شما با شکوه و علم را بی انتها میداند انسان را آزاد می بیند و بینش خاصی به او میدهد و عظمت جهان را در مقابل خود می بیند و او را به وجد می آورد .
2- یکی وجهه ای هست که دنیا و علم و جهان در اختیار انسان است و احساس کند به انتهای آن رسیده است یا بر آن مسلط شده یا آنها را تبدیل به اصولی مطابق خواسته خود قرار دهد .
چه چیزی باعث شد شما این سه را کنار هم قرار داده و اصرار داشته باشید با هم مقایسه کنید ؟
شاید دلیلش این باشه که در هرسه ی اینها ، احساس شکوه و علم طلبی و فهم و بینش و درک عظمت هستی وجود دارد و از این جهت مشترکند.
اما هرسه اینها میتوانند وجهه دیگری داشته باشند که این نوع بینش در آن دیده نمی شود.
هر سه ی اینها، دو وجهه دارند ،
1 یک وجهه ای هست که دنیا و علم و جهان رو برای شما با شکوه و علم را بی انتها میداند انسان را آزاد می بیند و بینش خاصی به او میدهد و عظمت جهان را در مقابل خود می بیند و او را به وجد می آورد .
2- یکی وجهه ای هست که دنیا و علم و جهان در اختیار انسان است و احساس کند به انتهای آن رسیده است یا بر آن مسلط شده یا آنها را تبدیل به اصولی مطابق خواسته خود قرار دهد .
چه چیزی باعث شد شما این سه را کنار هم قرار داده و اصرار داشته باشید با هم مقایسه کنید ؟
شاید دلیلش این باشه که در هرسه ی اینها ، احساس شکوه و علم طلبی و فهم و بینش و درک عظمت هستی وجود دارد و از این جهت مشترکند.
اما هرسه اینها میتوانند وجهه دیگری داشته باشند که این نوع بینش در آن دیده نمی شود.
˙ ·٠•♥ السلام علی بقیه الله فی ارضه ♥•٠·˙