زنگ تفریح هوپا
Re: زنگ تفریح هوپا
...
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
- m!sS Nah!D
محل اقامت: soMewHere in thE wOrlD
عضویت : سهشنبه ۱۳۹۲/۷/۲ - ۰۱:۵۱
پست: 289-
سپاس: 162
تماس:
Re: زنگ تفریح هوپا
ببخشید قوای دماغی یعنی چی ؟؟؟
Talk slowly but think quickly
Spend some time alone
When you realize you've made a mistake, take immediate steps to correct it
BEGIN while others are procrastinating
COMMEND while others are criticizing
PREPARE while others are daydreaming
To handle yourself, use your head; to handle others use your heart.
<3 http://music.naij.com/artist-2035-celine-dion <3
<3 http://www.newhealthguide.org/Calming-Foods.html <3
Re: زنگ تفریح هوپا
دماغ = مغز سرnptbprof نوشته شده:ببخشید قوای دماغی یعنی چی ؟؟؟
----
دهخدا:
http://www.loghatnaameh.org/dehkhodawor ... 8d-fa.html
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
Re: زنگ تفریح هوپا
آدمها گاهی شعر می گن که خوب سخته اینه که من نمی گم ..."
آدمها گاهی حرفهای پر مغز می زنن که خوب باید کلی فکر کنی تا بگی و کلی بیشتر فکر کنی تا بفهمی خوب اینه که اونم من نمی گم .
اما آدمها گاهی حرف های صد تا یه غاز می زنن که هم خودشون حال می کنن هم بقیه آخ که منم از اونا می گم می گم می گم ....آخه آسونه...
مثلا :
١- کاش بذاری که آدمها کنار تو قرار بگیرند نه اینکه تو کنار آدمها قرار بگیری!
2- پایداری وظیفه عاشق نیست معلول عشق است!
3- می دونی چرا هیچ وقت راه درست رو انتخاب نمی کنیم ... سادست چون راه سختیه!
4- تیک تاک تیک تاک تیک تاک .... از الان تا 65 سال دیگه وقت داری .... هرچی کمتر غصه بخوری بیشتر شادی می کنی!
دیدی چقدر راحت میشه حرف های صد تا یه غاز زد حالا هی برو فکر کن که یه جمله بگی که هیچکس نمی فهمه مثلا: "روشنگری همانا به در آمدن انسان است از حالت کودکیای که گناهش به گردن خود اوست.""
آدمها گاهی حرفهای پر مغز می زنن که خوب باید کلی فکر کنی تا بگی و کلی بیشتر فکر کنی تا بفهمی خوب اینه که اونم من نمی گم .
اما آدمها گاهی حرف های صد تا یه غاز می زنن که هم خودشون حال می کنن هم بقیه آخ که منم از اونا می گم می گم می گم ....آخه آسونه...
مثلا :
١- کاش بذاری که آدمها کنار تو قرار بگیرند نه اینکه تو کنار آدمها قرار بگیری!
2- پایداری وظیفه عاشق نیست معلول عشق است!
3- می دونی چرا هیچ وقت راه درست رو انتخاب نمی کنیم ... سادست چون راه سختیه!
4- تیک تاک تیک تاک تیک تاک .... از الان تا 65 سال دیگه وقت داری .... هرچی کمتر غصه بخوری بیشتر شادی می کنی!
دیدی چقدر راحت میشه حرف های صد تا یه غاز زد حالا هی برو فکر کن که یه جمله بگی که هیچکس نمی فهمه مثلا: "روشنگری همانا به در آمدن انسان است از حالت کودکیای که گناهش به گردن خود اوست.""
هر انسانی یا مشهور است یا گمنام کننده ی یک مشهور
عظیم بودن یا یک عظمت را کشتن
جفای انسان به خود یعنی کشتن یک عظمت!!!
عظیم بودن یا یک عظمت را کشتن
جفای انسان به خود یعنی کشتن یک عظمت!!!
- DARKENERGY
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7035-
سپاس: 4153
- جنسیت:
تماس:
Re: زنگ تفریح هوپا
- DARKENERGY
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7035-
سپاس: 4153
- جنسیت:
تماس:
Re: زنگ تفریح هوپا
نلسون ماندلا، رییس جمهوری پیشین آفریقای جنوبی، رهبر جنبش علیه آپارتاید و برنده جایزه صلح نوبل در سن ۹۴ سالگی درگذشت.
جیکوب زوما، رئیس جمهور آفریقای جنوبی در بیانیه ای تلویزیونی این خبر را اعلام کرد و گفت که آقای ماندلا اکنون "ما را ترک کرده است."
نلسون ماندلا در بیمارستانی در شهر پرتوریا در آفریقای جنوبی درگذشت.
او اولین رئیس جمهوری سیاه پوست آفریقای جنوبی بود که از سال ۱۹۹۴ به مدت ۵ سال این سمت را بر عهده داشت و بسیاری او را پدر آفریقای جنوبی میدانند.
رهبر پیشین آفریقای جنوبی، علیه آپارتاید (یا حاکمیت اقلیت سفید بر کشور) مبارزه کرد و در سال ۱۹۹۳ جایزه صلح نوبل را دریافت کرد.
نلسون ماندلا، که مدت ۲۷ سال زندانی بود، نقش برجسته ای در برقراری صلح در سایر مناقشات به عهده داشت.
آقای ماندلا در ماههای اخیر چندین بار به دلیل مشکلات جسمانی در بیمارستان بستری شده بود.
او در دهه هشتاد، زمانی که زندانی شده بود، دچار بیماری سل شد.
- DARKENERGY
نام: Melina
محل اقامت: krj_teh
عضویت : پنجشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۳:۲۷
پست: 7035-
سپاس: 4153
- جنسیت:
تماس:
Re: زنگ تفریح هوپا
دانشآموز ۱۴ ساله اهل شیراز به دلیل اخراج از مدرسه با طناب خود را حلقآویز کرد و به زندگیاش پایان داد.
به گزارش رادیو زمانه به نقل از خبرگزاری مهر، این دانشآموز به دلیل همراه داشتن تلفن موبایل از مدرسه اخراج شده بود.
به گفته والدین این دانشآموز “وی یک روز بعد از اخراج به همراه پدرش به مدرسه رفت اما مدیر مدرسه از پذیرش او امتناع کرد و روز دوم که خودش به تنهایی به مدرسه رفته بود، مسئولان مدرسه وی را نپذیرفتند.”
بر پایه این گزارش “این دانشآموز پس از مراجعه به منزلشان در حالی که تنها بود، خود را حلقآویز کرد و به زندگی خود پایان داد.”
پرونده این خودکشی در دادسرای جنایی شیراز تشکیل و در مراحل تحقیقات ابتدایی قرار دارد.
http://sepidedam.com/21259
به گزارش رادیو زمانه به نقل از خبرگزاری مهر، این دانشآموز به دلیل همراه داشتن تلفن موبایل از مدرسه اخراج شده بود.
به گفته والدین این دانشآموز “وی یک روز بعد از اخراج به همراه پدرش به مدرسه رفت اما مدیر مدرسه از پذیرش او امتناع کرد و روز دوم که خودش به تنهایی به مدرسه رفته بود، مسئولان مدرسه وی را نپذیرفتند.”
بر پایه این گزارش “این دانشآموز پس از مراجعه به منزلشان در حالی که تنها بود، خود را حلقآویز کرد و به زندگی خود پایان داد.”
پرونده این خودکشی در دادسرای جنایی شیراز تشکیل و در مراحل تحقیقات ابتدایی قرار دارد.
http://sepidedam.com/21259
- *شارش*
نام: فاطمه غمكده
محل اقامت: بلبلان
عضویت : دوشنبه ۱۳۹۱/۶/۲۰ - ۱۱:۳۰
پست: 1076-
سپاس: 595
- جنسیت:
Re: زنگ تفریح هوپا
با دست خط خود "ایمیل" ارسال کنید
اگر از نمایشگرهای لمسی استفاده میکنید مطمئنا نوشتن روی صفحهنمایش و تبدیل نوشتهها به متون تایپی برای ارسال بهصورت ایمیل، لذتبخش است!
برای این کار باید از سرویس جیمیل کمک بگیرید. سرویس جیمیل با پشتیبانی از قابلیت دستنویسی هنگام تایپ ایمیلها، شما را قادر میکند براحتی متون موردنظرتان را با دستخط خودتان روی صفحه بنویسید یا با کمک ماوس این کار را انجام دهید. همچنین شما میتوانید با استفاده از این قابلیت بدون نیاز به صفحهکلیدهایی به زبانهای مختلف، حروف هر زبان را رسم کرده و بهصورت دستنویس نسبت به تایپ متون موردنظرتان اقدام کنید
روش فعالسازی و استفاده از این قابلیت به این شرح است:
1ـ ابتدا به محیط کاربری خود در سرویس جیمیل وارد شوید. (http://www.gmail.com)
2ـ از بالاـ سمت راست صفحه روی آیکون تنظیمات که به شکل یک چرخدنده کوچک است کلیک کنید و از منوی بهنمایش درآمده Settings را انتخاب کنید.
3ـ در بالای صفحه از بخش Language علامت چکمارک کنار گزینه Enable input tools را فعال کرده و پس از آن در پنجره بهنمایش درآمده زبانهای موردنظرتان را از ستون سمت چپ انتخاب و با کلیک روی علامت پیکان، آن را به ستون سمت راست انتقال دهید. (توجه داشته باشید زبانهایی که با آیکونی به شکل مداد مشخص شده است، قابلیت نوشتن بهصورت دستنویس را دارند. همچنین زبان فارسی که با حرف چ مشخص شده است قابلیت تایپ متن فارسی با حروف لاتین را در اختیار شما قرار میدهد
4ـ در پایان روی Ok کلیک کرده و صفحه تنظیمات را نیز با کلیک روی Save ببندید
5 ـ از حالا به بعد هرگاه بخواهید ایمیل جدیدی ارسال کنید، میتوانید پس از کلیک روی
گزینهCompose روی آیکون مداد که کنار آیکون تنظیمات بهنمایش درآمده است کلیک کرده و متن موردنظرتان را بهصورت دستنویس در کادر مربوط رسم کنید تا بهطور خودکار متن تایپ شده در کادر ایمیل مشاهده شود.
اگر از نمایشگرهای لمسی استفاده میکنید مطمئنا نوشتن روی صفحهنمایش و تبدیل نوشتهها به متون تایپی برای ارسال بهصورت ایمیل، لذتبخش است!
برای این کار باید از سرویس جیمیل کمک بگیرید. سرویس جیمیل با پشتیبانی از قابلیت دستنویسی هنگام تایپ ایمیلها، شما را قادر میکند براحتی متون موردنظرتان را با دستخط خودتان روی صفحه بنویسید یا با کمک ماوس این کار را انجام دهید. همچنین شما میتوانید با استفاده از این قابلیت بدون نیاز به صفحهکلیدهایی به زبانهای مختلف، حروف هر زبان را رسم کرده و بهصورت دستنویس نسبت به تایپ متون موردنظرتان اقدام کنید
روش فعالسازی و استفاده از این قابلیت به این شرح است:
1ـ ابتدا به محیط کاربری خود در سرویس جیمیل وارد شوید. (http://www.gmail.com)
2ـ از بالاـ سمت راست صفحه روی آیکون تنظیمات که به شکل یک چرخدنده کوچک است کلیک کنید و از منوی بهنمایش درآمده Settings را انتخاب کنید.
3ـ در بالای صفحه از بخش Language علامت چکمارک کنار گزینه Enable input tools را فعال کرده و پس از آن در پنجره بهنمایش درآمده زبانهای موردنظرتان را از ستون سمت چپ انتخاب و با کلیک روی علامت پیکان، آن را به ستون سمت راست انتقال دهید. (توجه داشته باشید زبانهایی که با آیکونی به شکل مداد مشخص شده است، قابلیت نوشتن بهصورت دستنویس را دارند. همچنین زبان فارسی که با حرف چ مشخص شده است قابلیت تایپ متن فارسی با حروف لاتین را در اختیار شما قرار میدهد
4ـ در پایان روی Ok کلیک کرده و صفحه تنظیمات را نیز با کلیک روی Save ببندید
5 ـ از حالا به بعد هرگاه بخواهید ایمیل جدیدی ارسال کنید، میتوانید پس از کلیک روی
گزینهCompose روی آیکون مداد که کنار آیکون تنظیمات بهنمایش درآمده است کلیک کرده و متن موردنظرتان را بهصورت دستنویس در کادر مربوط رسم کنید تا بهطور خودکار متن تایپ شده در کادر ایمیل مشاهده شود.
Re: زنگ تفریح هوپا
"شاغل بودن زنان در همه عرصهها رهآورد فرهنگ غربی است و مفاسد زیادی هم به بار خواهد آورد "
" لازم است فرصتهای شغلی در اجتماع بیشتر در اختیار مردان قرار گیرد و زنان جز به ضرورت وارد مشاغل گوناگون نشوند "
----
http://farsnews.com/newstext.php?nn=13920915000361
" لازم است فرصتهای شغلی در اجتماع بیشتر در اختیار مردان قرار گیرد و زنان جز به ضرورت وارد مشاغل گوناگون نشوند "
----
http://farsnews.com/newstext.php?nn=13920915000361
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
Re: زنگ تفریح هوپا
یه ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﯽ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻏﺬﺍ ﻣﯿﺮﻩ ﺳﻠﻒشکم
ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻭﻟﯽ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﻣﯿﺮﻩ ﺳﺮ ﻣﯿﺰ ﺍﺳﺎﺗﯿﺪ ﻭ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻣﯿﺸﯿﻨﻪ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺑﻪ ﻏﺬﺍ ﺧﻮﺭﺩﻥ
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ :
ﮔﺎﻭﻫﺎ ﺑﺎ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﻫﺎ ﺗﻮ ﯾﻪ ﺟﺎ ﻏﺬﺍ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﻥ
ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩ ﻣﯿﮕﻪ : ﺑﻠﻪ ﺩﺭﺳﺘﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﯿﻦ
منم ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻭ ﻣﯿﺮﻡ ﯾﻪ ﺟﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﯿﺸﯿﻨﻢ !
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﺪﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯼ ﺣﺎﺿﺮ ﺟﻮﺍﺏ
ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻣﯿﺸﻪ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺑﺰﻧﻪ ﺩﻫﻦ
ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﺭﻭ ... ﮐﻨﻪ !
ﺳﺮ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﻌﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻭﺭﻗﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﺭﻭ ﺗﺼﺤﯿﺢ
ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﯿﺸﻪ
ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﻣﯿﺘﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﺩﺭﺳﻮ ﭘﺎﺱ ﮐﻨﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﯿﻦ
ﺑﺶ ﻣﯿﮕﻪ: ﯾﻪ
ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯿﭙﺮﺳﻢ ﺍﮔﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﺑﺪﯼ ﻧﻤﺮﻩ ﺗﻮ ﻣﯿﺪﻡ
ﻭ ﺳﻮﺍﻝ ﺍﯾﻨﻪ:
ﺗﻮ ﯾﻪ ﮐﯿﺴﻪ ﭘﻮﻝ ﻭ ﺗﻮ ﯾﻪ ﮐﯿﺴﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﻋﻘﻞ ﻭ ﺷﻌﻮﺭ ﻭﺟﻮﺩ
ﺩﺍﺭﻩ ﺗﻮ ﮐﺪﻭﻣﻮ
ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﮐﯿﺴﻪ ﭘﺮ ﭘﻮﻝ !
ﺍﺳﺘﺎﺩ : ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﻋﻘﻞ ﻭ ﺷﻌﻮﺭ ﻭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﮐﻪ
ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﻤﺘﺮﺍﺯ ﭘﻮﻟﻪ !
ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ : ﺑﻠﻪ ﺩﻗﯿﻘﺎ ! ﭼﻮﻥ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﭼﯿﺰﯾﻮ ﻭﺭﻣﯿﺪﺍﺭﻩ
ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﻩ !ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮐﻪ
ﺩﯾﮕﻪ ﺧﻮﻧﺶ ﺑﻪ ﺟﻮﺵ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﭘﺎﯼ ﺑﺮﮔﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ
ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﻪ "ﮔﺎﻭ "ﻭ ﺑﺮﮔﻪ
ﺭﻭ ﻣﯿﺪﻩ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ
ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﺑﺮﮔﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻪ ﺍﺯ ﮐﻼﺱ ﻣﯿﺮﻩ
ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻭﻟﯽﭼﻨﺪ ﻟﺤﻈﻪ
ﺑﻌﺪ ﻣﯿﺎﺩ ﺗﻮ ﻭ ﺑﻌﺪ ﻣﯿﺎﺩ ﺗﻮ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩﺵ ﻣﯿﮕﻪ : ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺒﺨﺸﯿد
ﺷﻤﺎ ﭘﺎﯼ ﺑﺮﮔﻪ ﻣﻦ
ﺍﻣﻀﺎﺗﻮﻧﻮ ﺯﺩﯾﻦ ﻭﻟﯽ ﻧﻤﺮﻩ ﻣﻨﻮ ﯾﺎدﺗﻮﻥ ﺭﻓﺖ ﺑﻨﻮﯾﺴﯽ
ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻭﻟﯽ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﻣﯿﺮﻩ ﺳﺮ ﻣﯿﺰ ﺍﺳﺎﺗﯿﺪ ﻭ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻣﯿﺸﯿﻨﻪ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺑﻪ ﻏﺬﺍ ﺧﻮﺭﺩﻥ
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ :
ﮔﺎﻭﻫﺎ ﺑﺎ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﻫﺎ ﺗﻮ ﯾﻪ ﺟﺎ ﻏﺬﺍ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﻥ
ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩ ﻣﯿﮕﻪ : ﺑﻠﻪ ﺩﺭﺳﺘﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﯿﻦ
منم ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻭ ﻣﯿﺮﻡ ﯾﻪ ﺟﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﯿﺸﯿﻨﻢ !
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﺪﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯼ ﺣﺎﺿﺮ ﺟﻮﺍﺏ
ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻣﯿﺸﻪ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺑﺰﻧﻪ ﺩﻫﻦ
ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﺭﻭ ... ﮐﻨﻪ !
ﺳﺮ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﻌﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻭﺭﻗﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﺭﻭ ﺗﺼﺤﯿﺢ
ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﯿﺸﻪ
ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﻣﯿﺘﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﺩﺭﺳﻮ ﭘﺎﺱ ﮐﻨﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﯿﻦ
ﺑﺶ ﻣﯿﮕﻪ: ﯾﻪ
ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯿﭙﺮﺳﻢ ﺍﮔﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﺑﺪﯼ ﻧﻤﺮﻩ ﺗﻮ ﻣﯿﺪﻡ
ﻭ ﺳﻮﺍﻝ ﺍﯾﻨﻪ:
ﺗﻮ ﯾﻪ ﮐﯿﺴﻪ ﭘﻮﻝ ﻭ ﺗﻮ ﯾﻪ ﮐﯿﺴﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﻋﻘﻞ ﻭ ﺷﻌﻮﺭ ﻭﺟﻮﺩ
ﺩﺍﺭﻩ ﺗﻮ ﮐﺪﻭﻣﻮ
ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﮐﯿﺴﻪ ﭘﺮ ﭘﻮﻝ !
ﺍﺳﺘﺎﺩ : ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﻋﻘﻞ ﻭ ﺷﻌﻮﺭ ﻭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﮐﻪ
ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﻤﺘﺮﺍﺯ ﭘﻮﻟﻪ !
ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ : ﺑﻠﻪ ﺩﻗﯿﻘﺎ ! ﭼﻮﻥ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﭼﯿﺰﯾﻮ ﻭﺭﻣﯿﺪﺍﺭﻩ
ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﻩ !ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮐﻪ
ﺩﯾﮕﻪ ﺧﻮﻧﺶ ﺑﻪ ﺟﻮﺵ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﭘﺎﯼ ﺑﺮﮔﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ
ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﻪ "ﮔﺎﻭ "ﻭ ﺑﺮﮔﻪ
ﺭﻭ ﻣﯿﺪﻩ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ
ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﺑﺮﮔﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻪ ﺍﺯ ﮐﻼﺱ ﻣﯿﺮﻩ
ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻭﻟﯽﭼﻨﺪ ﻟﺤﻈﻪ
ﺑﻌﺪ ﻣﯿﺎﺩ ﺗﻮ ﻭ ﺑﻌﺪ ﻣﯿﺎﺩ ﺗﻮ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩﺵ ﻣﯿﮕﻪ : ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺒﺨﺸﯿد
ﺷﻤﺎ ﭘﺎﯼ ﺑﺮﮔﻪ ﻣﻦ
ﺍﻣﻀﺎﺗﻮﻧﻮ ﺯﺩﯾﻦ ﻭﻟﯽ ﻧﻤﺮﻩ ﻣﻨﻮ ﯾﺎدﺗﻮﻥ ﺭﻓﺖ ﺑﻨﻮﯾﺴﯽ
انسان با تلاش زنده است.
Re: زنگ تفریح هوپا
ولی من جای کِی روش بودم شب قبل بازی با آرژانتین چراغارو خاموش میکردم، میگفتم هرکی میخواد بره،بره.
- ostad eshgh
محل اقامت: اصفهان
عضویت : جمعه ۱۳۹۱/۸/۱۹ - ۱۵:۰۹
پست: 218-
سپاس: 82
- جنسیت:
Re: زنگ تفریح هوپا
"در ایامی که صاف و ساده بودم"
به فکر درس و مشق افتاده بودم
همیشه جزوه اي اندر برَم بود
سرم لاي کتاب و دفترم بود
همه درها به رویم بسته بودم
ز خرخوانی شدیداً خسته بودم
ز خواب و از خوراك افتاده بودم
به بر بچ پاسخ رد داده بودم
خریت کرده بودم بیش در بیش
پراندم از خودم بیگانه و خویش
به عشقم اس ام اس دیگر ندادم
جگرخون می شوم افتد چو یادم
نمودم دس بسر،عشق نهانم
دلیل این حماقت را ندانم
موبایلم را همیشه آف کردم
حسابی خر شدم من گاف کردم
زدم بر کامپیوتر چهار تکبیر
نمودم قهر با آهنگ و تصویر
نکردم رایت آهنگ جدیدي
شکستم رایتر و دستگاه وسی دي
ز خود ضبط خَفَن را دور کردم
به شدت خویش را سانسور کردم
نه در فکر کانال ماهواره
نمودم جمع دیشش را دوباره
ز فکرم دور شد لیلا و اندي
فراموشم بشد آهنگ سندي
برفت از یاد آهنگ متالیک
ندیدم فیلم هاي خوب و آنتیک
ز اینترنت شدیداً دور گشتم
چو خود می خواستم مجبور گشتم
ز وبگردي نمودم ترك عادت
ز بیخوابی بکردم خویش راحت
ز چت کردن نمودم توبه اي سخت
خیالم شد کمی آسوده و تخت
بکردم آي دي او را فراموش
نمودم لامپ خود را باز خاموش
نکردم هیچ ایمیلی دگر باز
خریت را نکردم باز آغاز
کشاکش بود در اعماق جانم
کسی آگه نمی شد از نهانم
خلاصه خویش را محدود کردم
ره ابلیس را مسدود کردم
سر ساعت به پاي کار بودم
ز صبح تا نیمه شب بیدار بودم
نمودم در شگفت افراد خانه
ندادم دست خویشانم بهانه
دگر بهر غذا کی داد کردم
براي شام کی فریاد کردم
شدم راضی به خامه با مربا
نبودم دیگر اندر فکر پیتزا
هرآنچه مادرم می پخت خوردم
دگر من آبرویشرا نبردم
همه گفتند به به چه جوانی
خدا قسمت کند در زندگانی
خوشا بر حال شخص مادر او
زده این ب چه تاجی بر سر او
چگونه یکشبه این گونه گشته
چه بوده اینچنین وارونه گشته
همه اندر شگفت از کار ایام
چگونه گشته اسب سرکشی رام
خلاصه کار ما درس و دعا بود
به تست و نکته فکرم مبتلا بود
نمودم دوره هر درسی فراوان
خریدم جزوه از آینده سازان
شدم درتست، حاذق چون قلم چی
شدم دکتر پس از آن نسخه پیچی
چو تابستان شد و هنگام کنکور
هزاران بار رفتم تا لب گور
ولی ما امتحان را خوب دادیم
به خود ما وعدة مطلوب دادیم
پذیرفته شدم در رشته اي ناب
نمی دیدم چنین چیزي بجز خواب
درآمد اسم من در روزنامه
زدند عکس مرا در هفته نامه
درآوردم سري در بین سرها
به رویم باز شد آن بسته درها
بگفتا دختر همسایه تبریک
به من تقدیم شد یک هدیۀ شیک
پدر برمن بگفتا آفرینا
نمودي رو سفیدم نازنینا
دگر مادر نگو با شور و شادي
بگفتا پاسخم را خوب دادي
به پا بنمود جشن با شکوهی
ز دوش خویشتن برداشت کوهی
شدم وارد به دانشگاه تهران
نمودم سعی و کوشش ها فراوان
گرفتم مدرکی با نمرة خوب
خریدم بهر آن یک قاب مرغوب
نمودم قاب یعنی ما فلانیم
مهندس گشته ایم و شادمانیم
به کار خویشتن مغرور بودم
ز ژرفاي حقایق دور بودم
چو بگذشت زین قضایا چند ماهی
ز دانشگاه بگرفتم گواهی
شدم مشمول و دیدم چاره اي نیست
در این دنیاچومن بیچاره اي نیست
شدم سرباز و گشتم من نظامی
شدم مامور بخش انتظامی
شدم افسر ولی تاجی نه برسر
شدم عاشق ولی یاري نه دربر
بما بگذشت بیهوده دوسالی
پز عالی ولی با جیب خالی
گرفتم کارت در پایان خدمت
شدم راحت از آن زندان نکبت
سپس در جستجوي کار بودم
چو خیل دوستان بیکار بودم
بهر جایی که شد، گشتم روانه
به شرکت یا محل کارخانه
هزاران وعده و پیمان شنیدم
ولی از آن همه خیري ندیدم
نه من وابسته بودم بر نهادي
نه شرکت کرده بودم در جهادي
نه آقا زاده اي بی ریشبودم
نه فردي عاقبت اندیشبودم
خلاصه هرچه من سگدو زدم بیش
نبردم کاري آخر باز از پیش
در این اوضاع و احوال پریشان
بدیدم من یکی از قوم و خویشان
که بود او آشنا با کار بازار
شگرد اصلیشقاچاق سیگار
به من گفتا چرا بیکار هستی
چرا چون دیگران سربار هستی
بیا اینجا به نزد دوستان باش
نخواهم کرد اسرار تورا فاش
بداد آن خویش گوشی را به دستم
ز تحصیلات طرفی من نبستم
بدیدم مایه در بازار باشد
فقط ابله به فکر کار باشد
پشیمان گشته ام از کردة خویش
نبرده علم کار بنده را پیش
ز کار خویشتن من شرمسارم
نمودم شعر ایرج را شعارم
بگویم با رها با مد و تشدید
که غلط کردم ببخشید"
ندیدم روي خوش در زندگانی
اگر چه رفته ایام جوانی
به فکر درس و مشق افتاده بودم
همیشه جزوه اي اندر برَم بود
سرم لاي کتاب و دفترم بود
همه درها به رویم بسته بودم
ز خرخوانی شدیداً خسته بودم
ز خواب و از خوراك افتاده بودم
به بر بچ پاسخ رد داده بودم
خریت کرده بودم بیش در بیش
پراندم از خودم بیگانه و خویش
به عشقم اس ام اس دیگر ندادم
جگرخون می شوم افتد چو یادم
نمودم دس بسر،عشق نهانم
دلیل این حماقت را ندانم
موبایلم را همیشه آف کردم
حسابی خر شدم من گاف کردم
زدم بر کامپیوتر چهار تکبیر
نمودم قهر با آهنگ و تصویر
نکردم رایت آهنگ جدیدي
شکستم رایتر و دستگاه وسی دي
ز خود ضبط خَفَن را دور کردم
به شدت خویش را سانسور کردم
نه در فکر کانال ماهواره
نمودم جمع دیشش را دوباره
ز فکرم دور شد لیلا و اندي
فراموشم بشد آهنگ سندي
برفت از یاد آهنگ متالیک
ندیدم فیلم هاي خوب و آنتیک
ز اینترنت شدیداً دور گشتم
چو خود می خواستم مجبور گشتم
ز وبگردي نمودم ترك عادت
ز بیخوابی بکردم خویش راحت
ز چت کردن نمودم توبه اي سخت
خیالم شد کمی آسوده و تخت
بکردم آي دي او را فراموش
نمودم لامپ خود را باز خاموش
نکردم هیچ ایمیلی دگر باز
خریت را نکردم باز آغاز
کشاکش بود در اعماق جانم
کسی آگه نمی شد از نهانم
خلاصه خویش را محدود کردم
ره ابلیس را مسدود کردم
سر ساعت به پاي کار بودم
ز صبح تا نیمه شب بیدار بودم
نمودم در شگفت افراد خانه
ندادم دست خویشانم بهانه
دگر بهر غذا کی داد کردم
براي شام کی فریاد کردم
شدم راضی به خامه با مربا
نبودم دیگر اندر فکر پیتزا
هرآنچه مادرم می پخت خوردم
دگر من آبرویشرا نبردم
همه گفتند به به چه جوانی
خدا قسمت کند در زندگانی
خوشا بر حال شخص مادر او
زده این ب چه تاجی بر سر او
چگونه یکشبه این گونه گشته
چه بوده اینچنین وارونه گشته
همه اندر شگفت از کار ایام
چگونه گشته اسب سرکشی رام
خلاصه کار ما درس و دعا بود
به تست و نکته فکرم مبتلا بود
نمودم دوره هر درسی فراوان
خریدم جزوه از آینده سازان
شدم درتست، حاذق چون قلم چی
شدم دکتر پس از آن نسخه پیچی
چو تابستان شد و هنگام کنکور
هزاران بار رفتم تا لب گور
ولی ما امتحان را خوب دادیم
به خود ما وعدة مطلوب دادیم
پذیرفته شدم در رشته اي ناب
نمی دیدم چنین چیزي بجز خواب
درآمد اسم من در روزنامه
زدند عکس مرا در هفته نامه
درآوردم سري در بین سرها
به رویم باز شد آن بسته درها
بگفتا دختر همسایه تبریک
به من تقدیم شد یک هدیۀ شیک
پدر برمن بگفتا آفرینا
نمودي رو سفیدم نازنینا
دگر مادر نگو با شور و شادي
بگفتا پاسخم را خوب دادي
به پا بنمود جشن با شکوهی
ز دوش خویشتن برداشت کوهی
شدم وارد به دانشگاه تهران
نمودم سعی و کوشش ها فراوان
گرفتم مدرکی با نمرة خوب
خریدم بهر آن یک قاب مرغوب
نمودم قاب یعنی ما فلانیم
مهندس گشته ایم و شادمانیم
به کار خویشتن مغرور بودم
ز ژرفاي حقایق دور بودم
چو بگذشت زین قضایا چند ماهی
ز دانشگاه بگرفتم گواهی
شدم مشمول و دیدم چاره اي نیست
در این دنیاچومن بیچاره اي نیست
شدم سرباز و گشتم من نظامی
شدم مامور بخش انتظامی
شدم افسر ولی تاجی نه برسر
شدم عاشق ولی یاري نه دربر
بما بگذشت بیهوده دوسالی
پز عالی ولی با جیب خالی
گرفتم کارت در پایان خدمت
شدم راحت از آن زندان نکبت
سپس در جستجوي کار بودم
چو خیل دوستان بیکار بودم
بهر جایی که شد، گشتم روانه
به شرکت یا محل کارخانه
هزاران وعده و پیمان شنیدم
ولی از آن همه خیري ندیدم
نه من وابسته بودم بر نهادي
نه شرکت کرده بودم در جهادي
نه آقا زاده اي بی ریشبودم
نه فردي عاقبت اندیشبودم
خلاصه هرچه من سگدو زدم بیش
نبردم کاري آخر باز از پیش
در این اوضاع و احوال پریشان
بدیدم من یکی از قوم و خویشان
که بود او آشنا با کار بازار
شگرد اصلیشقاچاق سیگار
به من گفتا چرا بیکار هستی
چرا چون دیگران سربار هستی
بیا اینجا به نزد دوستان باش
نخواهم کرد اسرار تورا فاش
بداد آن خویش گوشی را به دستم
ز تحصیلات طرفی من نبستم
بدیدم مایه در بازار باشد
فقط ابله به فکر کار باشد
پشیمان گشته ام از کردة خویش
نبرده علم کار بنده را پیش
ز کار خویشتن من شرمسارم
نمودم شعر ایرج را شعارم
بگویم با رها با مد و تشدید
که غلط کردم ببخشید"
ندیدم روي خوش در زندگانی
اگر چه رفته ایام جوانی
just keep going
-
نام: mandana light
محل اقامت: شاهین شهر
عضویت : سهشنبه ۱۳۹۲/۶/۱۲ - ۱۹:۳۵
پست: 38-
سپاس: 11
- جنسیت:
Re: زنگ تفریح هوپا
مورد داشتیم طرف با دنده اتومات ماشین رو خاموش کرده !!!!!!!!
مدیونید اگه فکر کنید دختر بوده .
مدیونید اگه فکر کنید دختر بوده .
من در هر آنچه میبینم هستم و هر آنچه میبینم در من هست