میزان کُرنش

[00Hossein]

سلام. دوستان عزیز سوالی داشتم.کسی هست راهنماییم کنه؟
اگر جریان I در یک تسمه مسی با سطح مقطع A داشته باشیم میزان کرنش یا همان افرایش طول چقدر است ؟
ممنون از راهنماییتون

[.Fatemeh]

سلام وقت بخیر . یه سوالی ذهنم رو در گیر کرده اگر اطلاعاتی دارین ممنون میشم جواب بدین
دیروز 24 تیر 1402حوالی ساعت 8 شب یک گروه ستاره تقریبا 20 تا 30 عدد از یه گوشه اسمان یه دونه یه دونه بیرون امدن یه مسافتی طی کردن دقیقا توی یه خط با فاصله نزدیک بعد از یک دقیفه یه دو نه یه دونه غیب شدن سرعتشون از شهاب کمتر بود آسمان اصفهان

[[email protected]]

سلام وقت بخیر . یه سوالی ذهنم رو در گیر کرده اگر اطلاعاتی دارین ممنون میشم جواب بدین
دیروز 24 تیر 1402حوالی ساعت 8 شب یک گروه ستاره تقریبا 20 تا 30 عدد از یه گوشه اسمان یه دونه یه دونه بیرون امدن یه مسافتی طی کردن دقیقا توی یه خط با فاصله نزدیک بعد از یک دقیفه یه دو نه یه دونه غیب شدن سرعتشون از شهاب کمتر بود آسمان اصفهان

والّا پدیده‌ی مشابهیو توی تهران خودم دیدم. فکر کنم دوشنبه‌ی هفته‌ی پیش 19 تیر بود. طبق معمول رفته بودم کوه. البته از آخرین ساختمون‌های محله‌مون زیاد دور نشده بودم تا اینکه برای استحرات روی تخته سنگی نشستم. آسمون شب رو نگاه می‌کردم. اولش تعدادی ستاره‌ی متحرک توی آسمون نظرمو جلب کرد که یکی پس از دیگری در نقطه‌ای از آسمون، ظاهر و به سمتی متفاوت حرکت می‌کرد تا اینکه کم کم محو می‌شد. ساعت حدود نُه شب بود. ایستادم تا کمی نرمش کنم، همینکه سرم رو به طرف شمال چرخوندم، دیدم که پیکر بزرگی توی آسمان شمال غربی ظاهر شد. از هیجان بی‌حرکت ایستادم. با اینکه کسی اونجا نبود با انگشت به اون پیکر اشاره کردم و آروم گفتم: "اینو نگاه کنید!":

تعداد 10 تا پونزده تا نقطه‌ی نورانی که پشت سر هم یه خط مورب با زاویه‌ی حدودی 45 درجه رو نسبت به افق تشکیل می دادن، توی آسمون از طرف شمال غرب به سمتِ شمال شرق در حال حرکت بود. وقتی دستم رو دراز کردم تا با وَجَبم اندازه‌ی ظاهری این خط رو بسنجم دیدم حدود 20 سانتیمتر می‌شد. این پیکر هیچ صدایی نداشت و حداقل یک کیلومتر با من فاصله داشت (ممکن بود فاصله‌ش تا ده کیلومتر هم برسه) چون اگه نزدیک‌تر می‌بود، جزئیات بیشتریو ازش می‌دیدم یا صدایی ازش می‌شنیدم ولی بجز اون نقاط نورانیِ بی صدا چیز بیشتری دستگیرم نشد. به اندازه‌ی حدود 20 درجه هم در آسمان حرکت کرد و ناگهان تمام نقاط نورانی با هم خاموش شدن و گویی اون پیکر به ناگاه در آسمان شب غیبش زد.

اومدم خونه و با فرض اینکه فاصله‌ی واقعی اون پیکر فقط یک کیلومتر از من بود و با استفاده از قضیه‌ی تالس سرعت و اندازه‌ی واقعی اون پیکر رو محاسبه کردم:

حدود سیصد متر طول داشت و با سرعت حدود 60 کیلومتر بر ساعت در آسمان (نسبت به من) حرکت می‌کرد که اگه فاصله‌ی واقعیش بیشتر از یک کیلومتر باشه، این مقادیر باز هم بیشتر می‌شن. فکر کنم طول بزرگ‌ترین هواپیمای ساخت بشر، کمتر از صد متر باشه که با این وجود، ماهیت اون جسم پرنده برام مرموزه. البته ممکنه تعداد زیادی پهباد با فواصل مشخص در حال پرواز بودن ولی خاموش شدن ناگهانی چراغ‌هاشون برام جای سؤاله. بعد از غیب شدن اون پیکر باز هم دو سه تا از همون نقاط نورانی یا ستاره‌های متحرک در مکان‌های مختلفی از آسمون ظاهر شدن که هر کدوم به سمتی حرکت می‌کردن.

[Vahid75]

سلام وقت بخیر . یه سوالی ذهنم رو در گیر کرده اگر اطلاعاتی دارین ممنون میشم جواب بدین
دیروز 24 تیر 1402حوالی ساعت 8 شب یک گروه ستاره تقریبا 20 تا 30 عدد از یه گوشه اسمان یه دونه یه دونه بیرون امدن یه مسافتی طی کردن دقیقا توی یه خط با فاصله نزدیک بعد از یک دقیفه یه دو نه یه دونه غیب شدن سرعتشون از شهاب کمتر بود آسمان اصفهان

والّا پدیده‌ی مشابهیو توی تهران خودم دیدم. فکر کنم دوشنبه‌ی هفته‌ی پیش 19 تیر بود. طبق معمول رفته بودم کوه. البته از آخرین ساختمون‌های محله‌مون زیاد دور نشده بودم تا اینکه برای استحرات روی تخته سنگی نشستم. آسمون شب رو نگاه می‌کردم. اولش تعدادی ستاره‌ی متحرک توی آسمون نظرمو جلب کرد که یکی پس از دیگری در نقطه‌ای از آسمون، ظاهر و به سمتی متفاوت حرکت می‌کرد تا اینکه کم کم محو می‌شد. ساعت حدود نُه شب بود. ایستادم تا کمی نرمش کنم، همینکه سرم رو به طرف شمال چرخوندم، دیدم که پیکر بزرگی توی آسمان شمال غربی ظاهر شد. از هیجان بی‌حرکت ایستادم. با اینکه کسی اونجا نبود با انگشت به اون پیکر اشاره کردم و آروم گفتم: "اینو نگاه کنید!":

تعداد 10 تا پونزده تا نقطه‌ی نورانی که پشت سر هم یه خط مورب با زاویه‌ی حدودی 45 درجه رو نسبت به افق تشکیل می دادن، توی آسمون از طرف شمال غرب به سمتِ شمال شرق در حال حرکت بود. وقتی دستم رو دراز کردم تا با وَجَبم اندازه‌ی ظاهری این خط رو بسنجم دیدم حدود 20 سانتیمتر می‌شد. این پیکر هیچ صدایی نداشت و حداقل یک کیلومتر با من فاصله داشت (ممکن بود فاصله‌ش تا ده کیلومتر هم برسه) چون اگه نزدیک‌تر می‌بود، جزئیات بیشتریو ازش می‌دیدم یا صدایی ازش می‌شنیدم ولی بجز اون نقاط نورانیِ بی صدا چیز بیشتری دستگیرم نشد. به اندازه‌ی حدود 20 درجه هم در آسمان حرکت کرد و ناگهان تمام نقاط نورانی با هم خاموش شدن و گویی اون پیکر به ناگاه در آسمان شب غیبش زد.

اومدم خونه و با فرض اینکه فاصله‌ی واقعی اون پیکر فقط یک کیلومتر از من بود و با استفاده از قضیه‌ی تالس سرعت و اندازه‌ی واقعی اون پیکر رو محاسبه کردم:

حدود سیصد متر طول داشت و با سرعت حدود 60 کیلومتر بر ساعت در آسمان (نسبت به من) حرکت می‌کرد که اگه فاصله‌ی واقعیش بیشتر از یک کیلومتر باشه، این مقادیر باز هم بیشتر می‌شن. فکر کنم طول بزرگ‌ترین هواپیمای ساخت بشر، کمتر از صد متر باشه که با این وجود، ماهیت اون جسم پرنده برام مرموزه. البته ممکنه تعداد زیادی پهباد با فواصل مشخص در حال پرواز بودن ولی خاموش شدن ناگهانی چراغ‌هاشون برام جای سؤاله. بعد از غیب شدن اون پیکر باز هم دو سه تا از همون نقاط نورانی یا ستاره‌های متحرک در مکان‌های مختلفی از آسمون ظاهر شدن که هر کدوم به سمتی حرکت می‌کردن.

بفرما اینقدر تک و تنها زدی به دل کوه که آخرش توهم زدی
باید به این نیما بگم دیگه نذاره تنهایی بری کوه بچه از دست رفت


حالا منم یه قضیه عجیبی برام اتفاق افتاد رو بگم البته تا بحال این قضیه رو به کسی نگفتم راستش یه کم مسخره به نظر میاد ولی عین واقعیت هست و تا بحال اصلا چنین اتفاقی برام نیفتاده

روز پنجشنبه ای که گذشت بعد از ظهر که هوا خیلی گرم بود روی مبل دراز کشیده بودم و تلویزیون هم روشن بود تو حالت خواب کامل نبودم و یه حالتی بین خواب و بیداری بود تلویزیون شبکه خبر بود و داشت اخبار رو به صورت زنده پخش میکرد یهو متوجه شدم قبل از اینکه گوینده یه خبری رو بخونه من اون خبر توی ذهنم وجود داره و ناخودآگاه عین همون کلمات رو من جلو جلو توی ذهنم پلی میکردم حتی مکث کردن ها و فاصله بین جملات رو هم جلو جلو توی مغزم ذخیره داشتم بعد توی همون حالت صدای دزدگیر ماشین همسایه بلند شد و من دقیقا این صحنه رو توی همون حالت خواب و بیداری دیدم که شیشه ماشین رو شکسته بودند و فلش ماشین رو برداشته بودند.
یهو از خواب پریدم و با خودم گفتم این چه چرت و پرتی بود که من دیدم تصور کردم ممکنه این تیکه خبر رو قبلا شنیدم یه جایی
چند دقیقه بعد صدای دزدگیر ماشین همسایه روبرویی بلند شد چون ماشین شو جلو در پارک میکنه همیشه یه لحظه شک کردم باز به خودم گفتم دیونه شدی پسر ولش کن شاید گربه ای چیزی پریده رو ماشین رفتم سر یخچال و یه لیوان آب خوردم و دوباره ولو شدم روی مبل این دفعه دیگه قشنگ خوابم برد و بعد از حدود نیم ساعت از خواب بیدار شدم دیدم جلو در خونه روبرویی شلوغه و ماشین پلیس هم اومده رفتم پایین دقیقا اون شیشه شکسته شده که توی همون حالت خواب و بیداری دیده بودم توی واقعیت تکرار شد
شاید مضحک به نظر برسه ولی چیزی رو که میگم عین واقعیت هست.
کسی تابحال چنین چیزی رو تجربه کرده؟

[.Fatemeh]

ما ده نفر بودیم و هر ده نفر شاهد دیدن این صحنه جالب از فاصله ای که ما اونارو میدیدیم شاید حدود پنج سانتی متر باهم فاصله داشتن و ودرست پشت سر هم وقتی اولین ستاره اومد فکر کردم هواپیما است ولی وقتی دومی و سومی ظاهر شدن جالب شد خیلی سریع اتفاق افتاد و متاسفانه امکانات ثبتش رو نداشتیم که تصویر ثبت کنیم و در اخر از گوشه دیگه همونطور یه دونه یه دونه غیب شدن از سمت شمال ظاهر شدن و سمت جنوب غیب شدن

[[email protected]]

شاید مضحک به نظر برسه ولی چیزی رو که میگم عین واقعیت هست.
کسی تابحال چنین چیزی رو تجربه کرده؟

والّا علی جان مال خودت که بیشتر متوهمانه‌ست
ولی خیلی عجیبه، تجربیات مشابه بازم داشتی؟

[Squid game]

ما ده نفر بودیم و هر ده نفر شاهد دیدن این صحنه جالب از فاصله ای که ما اونارو میدیدیم شاید حدود پنج سانتی متر باهم فاصله داشتن و ودرست پشت سر هم وقتی اولین ستاره اومد فکر کردم هواپیما است ولی وقتی دومی و سومی ظاهر شدن جالب شد خیلی سریع اتفاق افتاد و متاسفانه امکانات ثبتش رو نداشتیم که تصویر ثبت کنیم و در اخر از گوشه دیگه همونطور یه دونه یه دونه غیب شدن از سمت شمال ظاهر شدن و سمت جنوب غیب شدن

خدایی من الانم که الانه ۴ سال تو خونه ای بودم شما و جنوب ش نمی دونم
واقعا خانه های شمالی به سمت شما هستند ؟

[Vahid75]

شاید مضحک به نظر برسه ولی چیزی رو که میگم عین واقعیت هست.
کسی تابحال چنین چیزی رو تجربه کرده؟

والّا علی جان مال خودت که بیشتر متوهمانه‌ست
ولی خیلی عجیبه، تجربیات مشابه بازم داشتی؟

نه محمد جان گفتم اولین بار بود چنین تجربه ای داشتم کلا به خواب و این جور چیزا اعتقادی ندارم ولی خب عجیب بود واقعا بعد این جریان چند بار دیگه سعی کردم توی همون موقعیت خودمو قرار بدم ولی ناموفق بودم میدونی محمد جان یه حالت بین خواب و بیداری بود نه هوشیار بودم نه کاملا خواب
ولی خب قبلنا تجربه ای که در مورد خواب داشتم این بود مثلا یه خوابی داشتم میدیدم وسط خواب احتیاج به سرویس داشتم بیدار میشدم میرفتم سرویس دوباره که میخوابیدم ادامه اون خواب رو از جایی که قطع شده بود میدیدم ولی اینا همش مربوط به گذشته بود
این دفعه که از آینده چیزی رو دیدم که دقیقا تکرار شد خیلی عجیب بود.

[ADMIN]

این گروه ستاره‌های متحرک که گهگاه و در یکی دو سال گذشته در ساعات ابتدایی شب، یا ساعات نزدیک به سحر در آسمان ایران و کشورهای دیگه دیده میشن، گروه ماهواره‌های مخابراتی «استارلینک» هستند که تقریبا یک تا دو بار در هفته در گروه‌های ۶۰ تایی و با راکت فالکن۹ به مدار پایین زمین پرتاب میشن.

متناسب با ساعت پرتاب و زاویه‌ی میل مداری هر پرتاب، ممکنه به شکل اتفاقی و قبل از پراکنده شدن ماهواره‌ها در مدار چند صد کیلومتری، در یک صف نورانی در آسمان کشورهای مختلف دیده بشن.

اگر اخبار پرتاب ماهواره‌های استارلینک رو دنبال کنید و مدار اولیه‌ی این ماهواره‌ها رو از منابع استخراج کنید، میتونید دوباره بعضی از گروه‌هایی که در روزهای آینده پرتاب میشن رو در آسمان ایران، رصد کنید.

تا الان حدود ۵۰۰۰ ماهواره در حدود ۸۰ پرتاب، به مدار زمین رسیدن و پوشش اینترنت ماهواره‌ای استارلینک رو عملیاتی کردن.

[[email protected]]

کلا به خواب و این جور چیزا اعتقادی ندارم ولی خب عجیب بود واقعا

شاید این تجربه بتونه نظرت رو راجع به خواب و مقولات حسی کمی تغییر بده!