مزرعه ی حیوانات

مدیران انجمن: parse, javad123javad

ارسال پست
نمایه کاربر
slice_of_god

عضویت : جمعه ۱۳۹۰/۱۲/۱۲ - ۱۸:۱۲


پست: 1163

سپاس: 654

مزرعه ی حیوانات

پست توسط slice_of_god »

این کتاب به طرز بسیار زیبایی درباره ی زندگی حیواناتی نوشته شده که پس از انقلابی بینظیر به فرماندهی دو خوک باهوش٬صاحب مزرعه ای که در آن زندگی میکنند رو بیرون میفرستند و خود اداره ی امور مزرعه رو به دست میگیرند.در ابتدا شعارشان اینه که تمام حیوانات باهم برابرند و انسان ها دشمن حیواناتند.ولی کمی که میگذره یکی از خوکهایی که فرماندهی انقلاب رو به عهده داشت در طمع قدرت اسیر میشه و با تهمتی که به دوستش وارد میکنه اون رو از مزرعه فراری میده و حکومت زور گویانه ی خودش رو شروع میکنه.هر روز قانونی جدید و شعارهایی بر طبق میل پایه ریزی میکنه و چنان قدرت رو به دست میگیره که هیچ حیوانی جرات دخالت رو به خودش نمیده.شعاری که در ابتدا همه ی حیوانات باهم برابرند و انسانها دشمنند فراموش میشه و خوک مستبد در پی انعقاد قراردادهایی با انسان ها بر میاد.این کتاب رو میشه گفت که مقدمه ای بر رمان معروف ۱۹۸۴ جرج اورول میتونه باشه.

پیشنهاد می کنم به هیچ وجه این کتاب رو از دست ندهید چون کتاب جالبیه زندگی مشقت بار حیوانات رو قشنگ توصیف میکنه که خیلی شبیه ما آدم هاست.....خیلی!!!

قسمت هایی از این کتاب:

- سکوئیلر فریاد کشید: فتح و پیروزی را جشن گرفته ایم.
- باکسر که از زانوانش خون می چکید و یکی از نعل هایش افتاده بود و سمش چاک برداشته و دوازده ساچمه در پای عقبش فرو رفته بود، گفت: چه فتحی؟
- چطور؟ چه فتحی،رفیق؟ مگر نه این است که ما دشمن را از خاک مقدس قلعه ی حیوانات رانده ایم؟
- ولی آسیاب بادی ما را ویران کردند. دو سال تمام روی آن کار کرده بودیم.
- چه اهمیتی دارد؟ آسیاب دیگری می سازیم. اگر دلمان بخواهد شش تا آسیاب هم می توانیم بسازیم. رفیق تو نمی توانی عظمت کاری را که کرده ایم درک کنی. همین زمینی که ما الان روی آن ایستاده ایم در تصرف دشمن بود و اکنون در پرتو رهبری رفیق ناپلئون هر وجب آن را پس گرفته ایم.
باکسر گفت: پس ما چیزی را که قبلاً داشته ایم،پس گرفته ایم.
سکوئیلر گفت: بله معنای فتح هم همین است.
مزرعه حیوانات / جورج اورول


ناپلئون ديگر به طور ساده ناپلئون خطاب نمي شد،‌اسم او با عنوان رسمي رهبر ما رفيق ناپلئون برده ميشد سكوئيلر در نطقهايش اشك مي ريخت و از درايت ناپلئون و از خوش قلبي و عشق سرشار او به حيوانات مخصوصا به حيوانات محروم ساير مزارع سخن مي راند.عادت بر اين جاري شده بود كه هر عمل موفقيت آميز و هر پيش امد خوبي به حساب ناپلئون گذاشته شود. اغلب شنيده مي شد كه مرغي به مرغ ديگر مي گويد: تحت توجهات رهبر ما رفيق ناپلئون من ظرف شش روز پنج تخم كرده ام و يا دو گاوي كه از استخر آب مي نوشيدند مي گفتند به مناسبت رهبري خردمندانه رفيق ناپلئون آب گوارا شده است!!
مزرعه حیوانات / جورج اورول

یک بار دیگر حیوانات به طرز مبهمی احساس ناراحتی کردند. ارتباط نداشتن با بشر، معامله تجاری نکردن، پول به کار نبردن مگر این‌ها جزو تصمیمات اولین جلسه فتح و ظفر پس از اخراج جونز نبود؟
مزرعه حیوانات / جورج اورول

لینک دانلود:
dl.veyq.ir/ebook/Animal%20Farm%5Bebook.VeyQ.ir%5D.zip
کسی که سکوت می کند
بازی را مسخره کرده
ما که حرف می زنیم
باخته ایم .

نمایه کاربر
آرژنا

نام: نسرین آذری

عضویت : چهارشنبه ۱۳۹۱/۴/۲۸ - ۲۰:۲۱


پست: 277

سپاس: 153

Re: مزرعه ی حیوانات

پست توسط آرژنا »

منم خوندن این کتابو به همه توصیه میکنم.واقعا جالب و آموزنده است.
(البته اگه قبلا نخوندینش!آخه خیلی کتاب معروفیه)
فرقی نمی کند گودال کوچک آبی باشی یا دریایی بیکران
زلال که باشی
آسمان در توست!

نمایه کاربر
کوه یخ

نام: iceberg

محل اقامت: ice field

عضویت : جمعه ۱۳۹۱/۸/۵ - ۱۵:۰۴


پست: 225

سپاس: 36

جنسیت:

تماس:

Re: مزرعه ی حیوانات

پست توسط کوه یخ »

سه چهار بار خوندمش باید خیلی عمیق بهش فکر کنی تا یه چیزایی حالیت شه smile072 smile072
کوه یخم من که رو آب شدم شناور
داغ حوادث میکنه آبم سراسر

(ابی)
این آخرین باره من ازت میخوام برگردی به خونه//این آخرین باره من ازت میخوام عاقل شی دیوونه...
(ابی+این آخرین باره...)

*و صدای متلاشی شدن شیشه شادی در شب...(سهراب سپهری)

*داداش وقتی داری خالی میندی حرفه ای خالی ببند!!! ما رو خر فرض نکن!!!

ما که رسوای جهانیم//غم عالم به پشم

ارسال پست