مبانی نجوم از نظر قرآن

مدیران انجمن: parse, javad123javad

alisqar

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۹/۱/۲۵ - ۱۸:۵۵


پست: 164

سپاس: 9


تماس:

Re: مبانی نوجم از نظر قران(بسیار جالب)

پست توسط alisqar »

سلام
jeneral نوشته شده:بسيار خنديديم.پس چرا مسلمين با اينهمه علمي كه داشته و دارند تا كنون هيچ خدمتي به جهان ارائه نكرده و نميكنند؟مگر در برخي جاها كه از دين فاصله گرفته اند مثل پورسينا و يا زكرياي رازي و...
با اینکه بدم می آد به کسی بگم دروغ می گویید و همیشه اگر کسی خلاف واقع بگوید ، می گویم اشتباه کرده... ولی در این مورد خاص شما را دروغگو خطاب می کنم و از پس آن بر می آیم.
مگر در تاپیکی راجع به مقاله ای منسوب انشتین در مورد اسلام بود، صحبت از ابن سینا نشد؟ مگر آنجا بیتی از بوعلی از ویکی پدیا نیاوردم و شما قبول کردید (ص 6)که بوعلی مسلمان بوده؟ مگر کتاب الهیات شفا برای بوعلی نیست که مبانی استدلالی وجود خدا در آن مطرح است؟ مگر برهان صدیقین در اثبات وجود خدا مال بوعلی نیست؟و... چرا زور می زنید 4 نفر رو کافر کنید تا خود را اثبات کنید؟ اگر ما از نام دانشمندان خداباور حرفی به میان آوریم متهم به استفاده از مغلطه ی مرجعیت می شویم و خواهید گفت که چون فلان دانشمند معتقد به فلان چیز است ، دلیل بر درستی آن نظر نیست. و درست هم می گویید. حال چگونه است که در مقابل این دروغ گویی ها و مغالطات از ما انتظار سکوت دارید؟
اگر مدعایی دارید اثبات کنید در غیر این صورت زبان در کام نگه دارید که تا مرد سخن نگفته باشد علم و هنرش نهفته باشد و بی هنری و غیر علمی حرف زدنتان تا را با سخن گفتنتان به رخ فرومیان نکشید.
jeneral نوشته شده:چرا تاكنون اتفاق نيفتاده كه قرآن يك چيز را بگويد و بعد از روي آن كشفي صورت گيرد؟
هميشه وقتي يك اتفاق يا اختراعي بوقوع يا كشف ميشود سريعا به دروغ و به زور توسط عده اي متقلب اعلام ميشود كه در قرآن نيز چنين و چنانش بوده است تا خدمتي به دين خود كرده باشند كه برعكس جهالت بيشتر خود را ثابت ميكنند.
اتفاق افتاده ...کشف قطره ی چشمی با الهام از سوره ی یوسف.(هرچند که تجربه ثابت کرده که بی دلیل تکذیب خواهید کرد چون برخلاف حرف شماست)
http://weblog4islam.blogfa.com/8903.aspx
http://www.pasine-dahkooye.blogfa.com/

علت اینکه زیاد اتفاق نمی افتد که با الهام از قرآن مرز علم جابه جا شود این است که مسلمانان تقریبا همیشه نگاهی غیر مادی به قرآن دارد. کسی اگر با نگاهی مادی سراغ قرآن رود با این تصمیم که سر نخ هایی برای کشف امور مادی پیدا کند قطعا دست خالی باز نخواهد گشت.
jeneral نوشته شده:در مورد دانشنامه ويكي پديا نيز بايد بگويم كه از لحاظ اعتبار جزء بالاترين مراجع علمي و تحقيقي دنيا بشمار مي آيد و فكر كنم اطلاعات كمتان در مورد ويكي باعث شده اينجور در مورد آن مطلب برانيد
بوعلی
کفر چو منی گزاف و آسان نبود محکم تر از ایمان من ایمان نبود
در دهر چون من یکی و آن یکی هم کافر پس در همه دهر یک مسلمان نبود
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9% ... 9%86%D8%A7
jeneral نوشته شده:به شما اثبات ميكنيم كه منظور از علم در نگر اسلام علوم طبيعي نيست:
محمدباقر مجلسی در بحارالانوار:

حضرت امام جعفر صادق فرمود که علم فقط علمی است که رضای خداوند در آن باشد، زيرا هر علمی مايه نجات
نيست، و علم واقعی که سبب نجات بشود منحصر به توحيد و امامت و علومی است که از حضرت رسول و ائمه اطهار
به ما رسيده است، و آنچه نرسيده تفکر در آنها شايسته نيست. از ساير علوم نيز آنچه برای فهميدن کلام اهل بيت
رسالت لازم است مانند زبان عربی و صرف و نحو و منطق بايد خوانده شود و غير آن يا لغو يا بی فايده و تضييع
عمر و يا احداث شبهه در نفس است که بيشتر موجب کفر و ضلالت می شود.
ما هر چقدر سعی کردیم این روایت رو پیدا کنیم نتونستیم. میشه سندش رو ذکر کنید تا بررسی ای روش انجام بدم؟ چه چاپی ج ص؟
jeneral نوشته شده:امام خ.م.ی.ن.ی در دیدار با دانشجویان مدرسه فیضیه در قم:

مدرسه فيضيه مرکز علم است. از قم علم به همهِ جهان صادر شده است و صادر خواهد شد
(اگر درست گفته باشید توجیهش اینه:) مدرسه ی فیضیه ای که امثال آقای حسن زاده ی آملی و علامه طباطبایی و... را در خود جای داده البته که می تواند صادر کننده ی علم باشد. حسن زاده آملی به مطالب زیر مسلط بودند:
زبان فرانسه وهندسه و ریاضی و نجوم و طب و علوم عقلی و نقلی و...
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8% ... 9%84%DB%8C
jeneral نوشته شده:و باز هم ایشان خطاب به نمایندگان نهضت رادیکال:

ما هر چه می کشيم از اين دانشگاهی های غرب زده می کشيم. علمی که اينها دارند بدرد جامعه اسلامی ما نمی خورد
بوضوح معلوم است.نميتوانيد اينها را رد كنيد.
(با فرض جعلی نبودن این گفته، توجیهش اینه:)علمی که مورد تایید اسلام است علم اثبات شده ی یقینی است نه فرضیه های یک سری از محققان، که نظرشان را به عنوان نظریه و علم به خورد مردم (چه شرقی چه غربی) می دهند. یک سری از محققان صرفا "خود فهمی" های خود را از جهان به نام علم می گویند و به جای اینکه بگویند "نظر من اینست که...." می گویند "دنیا فلان گونه است" (به ظاهر و صورت علم بیان میکنند). مثلا مارکس که این همه عالم رو تحت تاثیر قرار داده و نظراتش در ایران به عنوان علم روز تدریس می شد، امروزه غلط بودن نظراتش به اثبات رسیده و حتی خود مائو هم نظرات مارکس رو به چالش کشید. انگلیس و آلمان و... که به نظر مارکس در انتهای دوره ی فئودالی خود بودند و در آستانه ی قیام مردم برای برپایی کمونیسم، می بینیم که هنوز در همان سیستم فئودالی مانده اند(باید به این نکته توجه کنید که مارکس طرفدار "جبر تاریخ" بود و هیچ واقعه ای خارج از نظر مارکس ممکن نبود-طبق نظر مارکسیسم-) . خوب با این تفاسیر مسلما چیزی که به اسم علم روز در دانشگاه های ما تدریس می شد هیچ ربطی به علم حقیقی (نظریه ها ی اثبات شده) نداشت و صرفا یک سری فرضیه بود. علاوه بر اینکه برای پیاده سازی مارکسیسم باید نخست ماتریالست بود. با توجه به برهان های یقینی وجود ماوراءالطبیعه این پایه ی مارکسیسم هم متزلزل و غیر قابل قبول بود. حرف خمی.نی نشانه ی نکته بینی و اتکای به خود و وسعت نظر وی است. شما می خواستید مطلبی بیاورید به نفع خود که به ضررتان تمام شد.

edwardfurlong نوشته شده: اسم دانشمندای قبل از اسلام در ایران را چند بار شنیده اید؟.
درست می گویید. دانشمندان ایرانی قبل از اسلام اسمشان در تواریخ حذف شده و فقط از برخی از زوایای تاریخ می توانیم به این مطلب برسیم که در ایران باستان دانشمندانی (حداقل در 4 حوزه ی ریاضی و منطق و نجوم و طب) وجود داشته اند. ولی اینها باز هم گردی بر دامن شیعه نمی افشانند. قصد توهین به اهل تسنن را ندارم ولی دلایلی داریم که در فتوحات اسلامی بر خلاف سنت پیغمبر عمل می شده حتی در خود نفس جنگیدن با مخالفان. به هر حال اینکه در ایران باستان دانشمندانی داشتیم که به نظر "پرویز شهریاری" مورخ علم ریاضی، حتی از یونانیان باستان هم در بسیاری از موارد جلوتر بودیم، دلیل بر این نمی شود که در زمان فتح ایران توسط سپاه عمر ، همچنان ایران علمی و آزادی داشتیم. بنا به اسنادی که شهید مطهری در " خدمات متقابل اسلام و ایران" به نقل از "تاریخ اجتماعی ایران ج 2 ص 24" می گوید، در آن زمان فقط 7 خانواده حق مالکیت داشتند و اجازه ی تحصیل فقط برای خانواده های طبقات بالا بود. این بر خلاف ایران باستان و علمی است. بسیاری از دانشمندانی که بعد از ظهور اسلام نمود پیدا کردند از خانواده های طبقه ی پایین کشور در زمان ساسانی بودند که در زمان ساسانیان این خانواده ها اجازه ی تحصیل نداشتند.
در انتها ذکر این مطلب را به جا می دانم که:
پس از شكست امپراطورى ايران از اعراب، يزدگرد از شهرى به شهر ديگر مى‏گريخت تا سرانجام در خراسان به قتل رسيد و خانواده‏اش در همان شهر ماندگار شدند، وقتى در سال 32 هجرى در زمان خلافت عثمان، خراسان به دست مسلمين فتح شد، خانواده يزدگرد به اسارت در آمده و راهى مدينه شدند، امير مؤمنان در آن زمان عثمان را به رفتار كريمانه و محترمانه با خانواده يزدگرد دعوت كرده و فرمود: از رسول خدا شنيدم: (عزيزان قومى را كه به ذلّت دچار شده‏اند، گرامى بداريد) سپس‏
خود در آزاد كردن آنان پيشقدم شد و ساير مردم به آن حضرت اقتداء كردند، اين عمل امام، عملى خردمندانه بود كه ريشه‏هاى كينه و دشمنى ميان ايرانيان با اعراب را مى‏خشكاند و باعث گرايش ايشان به اسلام مى‏گرديد.( قصص الأنبياء(قصص قرآن) ص 4-763)
در شاهنامه فردوسى كه منابعش همه ايرانى و زردشتى است، داستان معروفى آمده است كه به‏طور واضح نظام طبقاتى عجيب و طبقات بسته آن دوره را نشان مى‏دهد؛ نشان مى‏دهد كه تحصيل دانش نيز از مختصات طبقات ممتاز بوده است.
مى‏گويد در جريان جنگهاى قيصر روم و انوشيروان، قيصر به طرف شامات كه در آن وقت در تصرف انوشيروان بود قشون كشيد، و سپاه ايران به مقابله پرداخت.
در اثر طول كشيدن مدت، خزانه ايران خالى شد. انوشيروان با بوذرجمهر مشورت كرد. قرار بر اين شد كه از بازرگانان قرضه بخواهند. گروهى از بازرگانان دعوت شدند. در آن ميان يك نفر «موزه فروش» بود كه از نظر طبقاتى چون كفشگر بود، از طبقات پست به شمار مى‏آمد. گفت: من حاضرم تمام قرضه را يكجا بدهم، به شرط اينكه اجازه داده شود يگانه كودكم كه خيلى مايل است درس بياموزد به معلم سپرده شود.(ولی قید پول را حکومت میزند و با درخواستش مخالفت می شود.)
بدو كفشگر گفت كاين من دهم سپاسى ز گنجور بر سر نهم‏
بدو كفشگر گفت كاى خوب چهر نرنجى بگويى به بوذرجمهر
كه اندر زمانه مرا كودكى است كه بازار او بر دلم خوار نيست‏
بگويى مگر شهريار جهان مرا شاد گرداند اندر نهان‏
كه او را سپارم به فرهنگيان كه دارد سر مايه و هنگ آن‏
فرستاده گفت اين ندارم به رنج كه كوتاه كردى مرا راه گنج‏
بيامد بر شاه بوذرجمهر كه‏اى شاه نيك اختر خوب چهر
يكى آرزو كرد موزه فروش اگر شاه دارد به گفتار گوش‏
فرستاده گفتا كه اين مرد گفت كه شاه جهان با خرد باد جفت‏
يكى پور دارم رسيده به جاى به فرهنگ جويد همى رهنماى‏
اگر شاه باشد بدين دستگير كه اين پاك فرزند گردد دبير
به يزدان بخواهم همى جان شاه كه جاويد بادا سزاوار گاه‏
بدو گفت شاه‏اى خردمند مرد چرا ديو چشم تو را خيره كرد؟!
برو همچنان بازگردان شتر مبادا كزو سيم خواهيم و زر
چو بازارگان بچه گردد دبير هنرمند و با دانش و يادگير
چو فرزند ما برنشيند به تخت دبيرى ببايدش پيروز بخت‏
هنر يابد ار مرد موزه فروش سپارد بدو چشم بينا و گوش‏
به دست خردمند مرد نژاد نماند جز از حسرت و سرد باد
به ما بر پس از مرگ نفرين بود چو آيين اين روزگار اين بود
هم اكنون شتر بازگردان به راه درم خواه و از موزه دوزان مخواه‏
فرستاده برگشت و شد با درم دل كفشگر زان درم پر ز غم
(شاهنامه چاپ سازمان كتابهاى جيبى‏ج 6 ص 258 -160)
كريستن سن مى‏گويد:
«به‏طور كلى بالارفتن از طبقه‏اى به طبقه ديگر مجاز نبود، ولى گاهى استثناء واقع مى‏شد، و آن وقتى بود كه يكى ازآحاد رعيت اهليت و هنر خاصى نشان مى‏داد. در اين صورت بنا بر نامه «تنسر» آن را (بايد) بر شهنشاه عرضه كنند، بعد تجربت موبدان و هرابذه و طول مشاهدات، تا اگر مستحق بدانند به غيرطايفه الحاق فرمايند ... مردمان شهرى نسبتاً وضع خوبى داشتند. آنان هم مانند روستاييان ماليات سرشمارى مى‏پرداختند ولى گويا از خدمات نظامى معاف بودند و به وسيله صناعت و تجارت صاحب مال و جاه مى‏شدند. اما احوال رعايا به مراتب از آنان بدتر بود، مادام العمر مجبور بودند در همان قريه ساكن باشند و بيگارى انجام دهند و در پياده نظام خدمت كنند. به قول آميانوس مارسلينوس: «گروه گروه از اين روستاييان پياده از پى سپاه مى‏رفتند. گويى ابدالدهر محكوم به عبوديت هستند، به هيچ وجه مزدى و پاداشى به آنان نمى‏دادند» ... در باب احوال رعايايى كه در زير اطاعت اشراف و ملّاك بوده‏اند اطلاع بيشترى نداريم. آميانوس گويد: «اشراف مزبور خود را صاحب اختيار جان غلامان و رعايا مى‏دانستند». وضع رعايا در برابر اشراف و ملاك به هيچ وجه با احوال غلامان تفاوتى نداشت ... با وجود اين، نظر به اهميت فوق العاده‏اى كه زراعت در دين زردشت داشته، چنانكه كتابهاى مقدس در ستايش اين كار مبالغه كرده‏اند، مسلّم است كه حقوق قانونى زارعين از روى كمال دقت معين بوده است. چندنسك از نسكهاى اوستا محتوى قواعد و احكامى در اين خصوص بوده‏اند.»(ايران در زمان ساسانيان ص 343-346)
این ها را آوردم تا بدانید وضعیت ایران باستان با زمان ساسانی ای که مغلوب سپاه عمر شد فرق داشت و نباید این دو زمان را با هم خلط کرد.


یا علی smile041
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم /// جامه‌ی کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم
رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنیم /// سِرّ حق بر ورق شعبده ملحق نکنیم
عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است /// کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم
آسمان کشتی ارباب هنر می‌شکند /// تکیه آن به که بر این بحرِ معلق نکنیم
گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید /// گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم
حافظ! ار خصم خطا گفت نگیریم بر او /// ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنیم

najma

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۹/۶/۲۳ - ۰۲:۲۲


پست: 1



Re: مبانی نوجم از نظر قران(بسیار جالب)

پست توسط najma »

دوستان عزیز دلیل جهان سومی بودن ما و اینکه امروز در جهان هیچگونه حایگاه علمی نداریم . خود کوچک بینی است و بس . و ما نه به گذشته خودمان اعتقاد و اعتماد داریم و نه به حالمان . متاسفم این جزو مرام ما ایرانی ها شده .

اما در رابطه با قرآن از زبان انیشتین بشنوید . دیگه امیدوارم به خاطر آلبرت هم که شده سر قرآن منت بذارید و بپذیرید ماورایی بودنش رو smile058 :
Albert Einstein (1979-1955): "Quran is not a book of algebra or geometry but is a collection of rules which guides human beings to the right way, the way which the greatest philosophers are unable to decline it"

الکترومغناطیس

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۹/۱/۱۷ - ۰۰:۲۷


پست: 28



Re: مبانی نوجم از نظر قران(بسیار جالب)

پست توسط الکترومغناطیس »

در اینکه می توانستیم صد ابن سینا داشته باشیم شکی نیست ولی نمی گویم اگر اسلام نبود می گویم اگر سودجویان و افراطیان خودشان را به اسلام وصل نمی کردند
و اینکه: لطفا حرف ها و سخنان افراد مختلف رو به اسلام و مخصوصا به قرآن مرتبط نکنیم چون این ها زمین تا آسمون با هم متفاوت هستند
در ضمن اگر امام صادق گفته علم توحید است باید این را در نظر گرفت که در قرآن سخن از توحید و معاد و دستیازی به اولیا هست ، این را قبول دارم ولی این را هم قبول دارم که از نظر همین قرآن همه چیز در طبیعت منجر به توحید می شود اگر متفکر باشیم، خودش هم مثال های زیادی می زند از طبیعت پس تمام علوم مثل فیزیک و شیمی و هنر و.... هم منجر به توحید می شود چون از طبیعت ناشی می شوند پس این ها جزو علوم لغو نیستند
قرآن اشاراتی دارد به طبیعت و خواسته که بشر دنبالش را بگیرد یعنی باید خودش آن اشارات را بسط دهد و درک عمیقتری پیدا کند
وقتی می بینیم همان چیزی که در قرآن اشاره شده در طبیعت هم وجود دارد پس هر دو از جانب خدا است smile124

نمایه کاربر
jeneral

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۸/۴/۲۸ - ۱۸:۱۷


پست: 331

سپاس: 7


تماس:

Re: مبانی نوجم از نظر قران(بسیار جالب)

پست توسط jeneral »

alisqar نوشته شده:با اینکه بدم می آد به کسی بگم دروغ می گویید و همیشه اگر کسی خلاف واقع بگوید ، می گویم اشتباه کرده... ولی در این مورد خاص شما را دروغگو خطاب می کنم و از پس آن بر می آیم........
گفتيم و فهمانديم كه پورسينا منظور از مسلمانيش را اعتقاد به وجود خدا(خداي شخصي وي) است ولاغير.بهمين علت در كتابهايش دستور ساخت چندين نوع شراب عادي و درماني را داده و اصلا بهمين دلايل بود كه ملايان سبك مغز آن دوره اسلام او را شيطاني و كفر ناميدند و در واقع اسلام بوعلي هر چه بود با اين اسلام شما زمين تا آسمان فرق داشت.كجاي اسلامتان شراب را قبول دارد؟كجاي اسلامتان معاد جسمانی را رد میکند؟آیا این نامش اسلام است؟بیهوده یاوه نبافید و این ادعای خود را با دانش در موردش صحبت برانید

بوعلي نيز مانند تمامي ما از ابتدا با اعتقادات پوچ اسلامي بزرگ شد ولي رفته رفته با شناخت علوم و جهانبيني پي به خيلي از شارلاتان بازيهاي دين برد و ديديم كه رفته رفته از خيلي از اعتقاداتي كه به او ديكته كرده بودند دست برداشت بطوريكه سرانجام تكفير شد و همين شعر (كفر مني .....)بايد به امثال شماها بفهماند كه ماجرا چه بوده ولي افسوس....

مشكل اينجاست كه شما اسلام و اعتقاد به خدا را در يك عرض ميدانيد و در نتيجه هر كسي اسلام را قبول نداشته باشد و يا دين نداشته باشد را بيخدا ميدانيد كه نهايت سبك مغزيست.اول تو بگو ببينم اثبات خدا چه ربطي به اسلام و مسلمانی دارد كه مثال برهان صديقين مي آوري؟ البته از بيسوادي مثل تو بيش از اين نيز انتظاري نيست.
همانطور كه در همان تاپيك اسلام و انشتين هم ديديم تمامي دلايلتان رد شد و درمانده از پاسخهاي سفسطه آميز شديد.
alisqar نوشته شده:اگر ما از نام دانشمندان خداباور حرفی به میان آوریم متهم به استفاده از مغلطه ی مرجعیت می شویم و خواهید گفت که چون فلان دانشمند معتقد به فلان چیز است ، دلیل بر درستی آن نظر نیست.
فرضیه های یک سری از محققان، که نظرشان را به عنوان نظریه و علم به خورد مردم (چه شرقی چه غربی) می دهند. یک سری از محققان صرفا "خود فهمی" های خود را از جهان به نام علم می گویند و به جای اینکه بگویند "نظر من اینست که...." می گویند "دنیا فلان گونه است" (به ظاهر و صورت علم بیان میکنند).
همين پستت نشاندهنده بيسواديت است.
فكر ميكني علم هم مانند دين است كه بگويند فلان كس گفته smile055 smile058 فكر ميكني علم هم مانند دين از سر روده و معده سخن رانده است؟اعتقاد داشتن يعني قبول چيزي در عين اينكه ندانيم چيزي درست است يا نه ولی علم یعنی اثبات
تو مثل اينكه هنوز نميداني اعتقاد با علم فرق ميكند و فرضيات علمي بايد از چندين هزار فيلتر بگذرند و با تمامي علوم و مشاهدات دنياي واقعي مغايرتي نداشته باشند تا بصورت نظريه هاي علمي درآيند و اگر فرضيه اي در يك ميليارد آزمايش پيروز شود و فقط در يك مورد نقض شود آن فرضيه به طور كلي رد ميشود و اثبات نميشود و بهمين خاطر است كه علم هميشه قابل اتكا بوده است
حقا كه هميشه عمله جهل ديني علم ستيز بوده اند و شما نيز مستثنا نيستيد smile021
alisqar نوشته شده:اتفاق افتاده ...کشف قطره ی چشمی با الهام از سوره ی یوسف.(هرچند که تجربه ثابت کرده که بی دلیل تکذیب خواهید کرد چون برخلاف حرف شماست)
http://weblog4islam.blogfa.com/8903.aspx
http://www.pasine-dahkooye.blogfa.com/
بنازم به اين آدرسهاي سايتهايي كه داده ايد smile058
عجب سایتهای علمی معتبری.ببینید برای اثباتهایشان به چه سایتهای معتبری رجوع میکنند
چرا در سایتهای معتبر پزشکی دنیا سوره یوسف مطرح نمیشود؟چون شارلاتان بازیست و انسانهای ساده،بیسواد وعامی فقط آنرا باور میکنند
alisqar نوشته شده:اگر درست گفته باشید توجیهش اینه:) مدرسه ی فیضیه ای که امثال آقای حسن زاده ی آملی و علامه طباطبایی و... را در خود جای داده البته که می تواند صادر کننده ی علم باشد. حسن زاده آملی به مطالب زیر مسلط بودند:
زبان فرانسه وهندسه و ریاضی و نجوم و طب و علوم عقلی و نقلی و...
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8% ... 9%84%DB%8C
این آقایان آملی و طباطبایی که صادر کننده علم به جهانیان بوده اند چه خدمتی به بشریت ارائه نموده اند؟چه باری را از دوش جوامع برداشته اند؟کدام جایزه علمی را از آن خودشان کرده اند؟
اینان هم مانند بقیه روش جماع و دستشویی را ارائه کرده اند حالا یکم از بقیه شبیه تر به آدمیزاد بوده اند که دردی را دوا نمیکند.

و درآخر نیز دیدیم که تنها یاوه سرایی فرمودید و بازهم بیشتر دانش الهی خود و آملی را به رخ ما کشیدید smile022
کفر لغت دیگرى است براى آزادى اندیشه. ((گراهام گرین))

كلیه حقایق بزرگ جهان در ابتدا كفر محسوب میشدند. ((برنارد شاو))

نمایه کاربر
jeneral

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۸/۴/۲۸ - ۱۸:۱۷


پست: 331

سپاس: 7


تماس:

Re: مبانی نوجم از نظر قران(بسیار جالب)

پست توسط jeneral »

alisqar نوشته شده:(با فرض جعلی نبودن این گفته، توجیهش اینه:)علمی که مورد تایید اسلام است علم اثبات شده ی یقینی است نه فرضیه های یک سری از محققان، که نظرشان را به عنوان نظریه و علم به خورد مردم (چه شرقی چه غربی) می دهند. یک سری از محققان صرفا "خود فهمی" های خود را از جهان به نام علم می گویند و به جای اینکه بگویند "نظر من اینست که...." می گویند "دنیا فلان گونه است" (به ظاهر و صورت علم بیان میکنند). مثلا مارکس که این همه عالم رو تحت تاثیر قرار داده و نظراتش در ایران به عنوان علم روز تدریس می شد، امروزه غلط بودن نظراتش به اثبات رسیده و حتی خود مائو هم نظرات مارکس رو به چالش کشید. انگلیس و آلمان و... که به نظر مارکس در انتهای دوره ی فئودالی خود بودند و در آستانه ی قیام مردم برای برپایی کمونیسم، می بینیم که هنوز در همان سیستم فئودالی مانده اند(باید به این نکته توجه کنید که مارکس طرفدار "جبر تاریخ" بود و هیچ واقعه ای خارج از نظر مارکس ممکن نبود-طبق نظر مارکسیسم-) . خوب با این تفاسیر مسلما چیزی که به اسم علم روز در دانشگاه های ما تدریس می شد هیچ ربطی به علم حقیقی (نظریه ها ی اثبات شده) نداشت و صرفا یک سری فرضیه بود. علاوه بر اینکه برای پیاده سازی مارکسیسم باید نخست ماتریالست بود. با توجه به برهان های یقینی وجود ماوراءالطبیعه این پایه ی مارکسیسم هم متزلزل و غیر قابل قبول بود. حرف خمی.نی نشانه ی نکته بینی و اتکای به خود و وسعت نظر وی است. شما می خواستید مطلبی بیاورید به نفع خود که به ضررتان تمام شد.
شما مارکس را نمیشناسید اما اینکه چه و چه بوده است ربطی به خمی.ن.ی و صدور علمش ندارد
بله دقیقا، تا وقتی مردم بینش ماتریالیستی قوی نداشته باشند و فقط در توهمات آسمانها باشند باید هم یک د.و.ل.ت کریمه smile058 بر سرآنها سوار شود و آنها را از دنیا بر حذر دارد(نمیدانیم اگر دنیا و ماتریالیست بد است چرا خود و خانواده شان 10000 دستی می چاپند و به آن چسبیده اند) و فقط برای مردم دنیا بد است. فکر نمیکنید بشدت و بوسیله دین فریب خورده اید؟
کفر لغت دیگرى است براى آزادى اندیشه. ((گراهام گرین))

كلیه حقایق بزرگ جهان در ابتدا كفر محسوب میشدند. ((برنارد شاو))

alisqar

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۹/۱/۲۵ - ۱۸:۵۵


پست: 164

سپاس: 9


تماس:

Re: مبانی نوجم از نظر قران(بسیار جالب)

پست توسط alisqar »

به نام او
jeneral نوشته شده:
jeneral نوشته شده:گفتيم و فهمانديم كه پورسينا منظور از مسلمانيش را اعتقاد به وجود خدا(خداي شخصي وي) است ولاغير
1- كي گفتيد و چه طور فهمانديد؟(لينكش و ص و چندمين پستش؟)
2- مدعيان عدم تفسير خود به تفسير افتاده اند... يعني چي كه منظورش از مسلماني چنين و چنان است؟ مسلماني يك معنا بيشتر ندارد و آن اعتقاد به اين سه اصل است: خداي غير مادي و نبوت خاتم ص و معاد... بوعلي بيشتر از هر كس ديگري در زمانش معناي مسلماني را مي دانست. دليل تفسير شما هم مشخص است.
jeneral نوشته شده: بهمين علت در كتابهايش دستور ساخت چندين نوع شراب عادي و درماني را داده
3- توي كدوم كتابش ؟آدرسش smile001
jeneral نوشته شده:در واقع اسلام بوعلي هر چه بود با اين اسلام شما زمين تا آسمان فرق داشت.
4- دليل؟ smile056
jeneral نوشته شده:كجاي اسلامتان شراب را قبول دارد؟
5- جايي كه نخوردنش بيشتر از خوردنش ضرر داشته باشد. به اصطلاح فقهي " دفع افسد به فاسد" شود. يعني بين بد و بدتر ، بد رو انتخاب كردن. توي قرآن گفته كه يه مزايايي دارد ولي ضررهايش از منافعش بيشتر است.(بقره آيه 219). كلا آسيب رسوندن به بدن حرام است وخوردن دارو ها چون معمولا عوارض جانبي دارد حرام است ولي وقتي پزشكي تجويز مي كند يعني بيمار در شرايطي است كه براي منفعت بيشتر براي آن بيمار ، عوارض جانبي آن را قبول مي كند. يعني از بين بد(خوردن دارو با عوارض جانبي) و بدتر(نخوردن دارو و بدتر شدن حال عمومي) ، بد را قبول مي كند(انعام 145 و نحل115 و...). ولي اين دليل نمي شود كه به سوال 3 جواب ندي. smile012
jeneral نوشته شده: كجاي اسلامتان معاد جسمانی را رد میکند؟
6- هيچ جا...در قرون اول بعد از اسلام يك سري شبهه در مورد معاد جسماني مطرح شد... برخي از فلاسفه چون جوابي برايش نداشتند قبول كردند كه معاد روحاني است ولي قرنها بعد ، ملاصدرا اين شبهات را پاسخ داد و معاد جسماني دوباره در صدر قرار گرفت. نكته اينجاست كه جسماني يا روحاني بودن معاد جزو لوازم اسلام نيست و صرف اعتقاد به معاد براي ورود به اسلام كفايت مي كند(البته به همراه توحيد و نبوت).
jeneral نوشته شده:بوعلي نيز مانند تمامي ما از ابتدا با اعتقادات پوچ اسلامي بزرگ شد ولي رفته رفته با شناخت علوم و جهانبيني پي به خيلي از شارلاتان بازيهاي دين برد و ديديم كه رفته رفته از خيلي از اعتقاداتي كه به او ديكته كرده بودند دست برداشت بطوريكه سرانجام تكفير شد و همين شعر (كفر مني .....)بايد به امثال شماها بفهماند كه ماجرا چه بوده ولي افسوس....
7- العلماء غرباء بكثرة الجهال (عالمان به علت كثير بودن جاهلان در غربتند.)علي ع غرر الحكم ص 47
اين مخصوص آن موقع نبوده و الآن هم به نحوي اين مشكل هست. ولي اين دليل نمي شود كه هر كس در كمي تعداد بود پس عالم است و درست مي گويد . قضيه يك طرفه است نه دو طرفه. بايد بر اساس اصول منطق يا استدلالات خاص آن علم خاص، برهان اقامه كند اگر برهانش درست بود كه مي پذيريم و اگر غلط بود و ايراداتش را گفتيم و طرف قبول نكرد و بر نظر خود پا فشاري كرد دليل بر عالم بودنش نيست . دقت كنيد. smile018
jeneral نوشته شده:مشكل اينجاست كه شما اسلام و اعتقاد به خدا را در يك عرض ميدانيد و در نتيجه هر كسي اسلام را قبول نداشته باشد و يا دين نداشته باشد را بيخدا ميدانيد كه نهايت سبك مغزيست.اول تو بگو ببينم اثبات خدا چه ربطي به اسلام و مسلمانی دارد كه مثال برهان صديقين مي آوري؟ البته از بيسوادي مثل تو بيش از اين نيز انتظاري نيست.
همانطور كه در همان تاپيك اسلام و انشتين هم ديديم تمامي دلايلتان رد شد و درمانده از پاسخهاي سفسطه آميز شديد.
8- در يك عرض نيستند ، بلكه در طول يكديگرند و بعد از اعتقاد به مبدا(خدا)، براي مقصد آن(معاد) استدلال ميآورند ، بعد از آن لزوم واسطه معصوم (وحي و نبوت) را اثبات مي كنند.البته بعد از خدا مي توان ابتدا اثبات نبوت و سپس اثبات معاد كرد. روشهاي اثبات متفاوتند. همانطور كه كسي كه اثبات يقيني وجود خدا را مي پذيرد ، اثبات هاي يقيني معاد و نبوت را هم مي پذيرد. در غير اين صورت دچار تضاد فكري شده است چرا كه همه اين اثبات ها به يك ميزان يقين آورند. وقتي كه بعضي را مي پذيرد و برخي را نه نشان از نوعي تعصب(نمي دانم چرا) دارد. بوعلي كه " تنها مركب راهوار را عقل" مي دانست از اين تعصبات پاك بوده و به تمام اين اصول دين اعتقاد داشته. smile124
9- چيزي كه عيان است چه حاجت به بيان است؟ لينك آن تاپيك اينجاست.
http://hupaa.com/forum/viewtopic.php?f= ... 81#p206681
حال انصاف با خواننده. گفتي قرآن احتياج به تفسير ندارد و من گفتم پس آيه 7 سوره آل عمران را براي ما معني كنيد كه شما همچون ماهي از زير جواب دادن در رفتيد. اونوقت چه جوري من مغلطه كردم؟اصلا معني مغلطه رو ميدوني كوچولو؟
jeneral نوشته شده:
alisqar نوشته شده: اگر ما از نام دانشمندان خداباور حرفی به میان آوریم متهم به استفاده از مغلطه ی مرجعیت می شویم و خواهید گفت که چون فلان دانشمند معتقد به فلان چیز است ، دلیل بر درستی آن نظر نیست.
فرضیه های یک سری از محققان، که نظرشان را به عنوان نظریه و علم به خورد مردم (چه شرقی چه غربی) می دهند. یک سری از محققان صرفا "خود فهمی" های خود را از جهان به نام علم می گویند و به جای اینکه بگویند "نظر من اینست که...." می گویند "دنیا فلان گونه است" (به ظاهر و صورت علم بیان میکنند(
همين پستت نشاندهنده بيسواديت است.
فكر ميكني علم هم مانند دين است كه بگويند فلان كس گفته فكر ميكني علم هم مانند دين از سر روده و معده سخن رانده است؟اعتقاد داشتن يعني قبول چيزي در عين اينكه ندانيم چيزي درست است يا نه ولی علم یعنی اثبات
تو مثل اينكه هنوز نميداني اعتقاد با علم فرق ميكند و فرضيات علمي بايد از چندين هزار فيلتر بگذرند و با تمامي علوم و مشاهدات دنياي واقعي مغايرتي نداشته باشند تا بصورت نظريه هاي علمي درآيند و اگر فرضيه اي در يك ميليارد آزمايش پيروز شود و فقط در يك مورد نقض شود آن فرضيه به طور كلي رد ميشود و اثبات نميشود و بهمين خاطر است كه علم هميشه قابل اتكا بوده است
حقا كه هميشه عمله جهل ديني علم ستيز بوده اند و شما نيز مستثنا نيستيد
10- بنده هم همين رو گفتم چون فلاني فلان حرف رو زده (در قالب فرضيه) دليل ندارد به اسم علم به خورد ما بدهند . كاري كه مي كردند و تازه چند سالي است كه به فكر نقد فرضيه ها (مخصوصا در علوم انساني) افتاده اند. اگر فرضيه اي در حوزه ي علوم اثباتي مثل رياضي و فيزيك و... باشد كه ديگر اهميتي ندارد كه كي گفته . مهم فرمولها و اثبات هاست، كه درست باشند. smile021
11- برهان يا عقلي است يا نقلي. قبلا هم گفتم... نمي دونم چرا نمي خواي بفهمي. شايد هم نمي توني بفهمي! به هر حال من واسه جمع توضيح مي دم. يكسري از علوم دلايل و براهين عقلي دارند و يكسري دلايل نقلي. مثلا يك رياضيدان را با يك سوال در يك اتاق در بسته با كاغذ هاي خالي و قلم اگر تنها بگذاري جواب را پيدا مي كند و يا يك فيلسوف يا فيزيكدان . ولي يك مورخ وقتي يك سوال برايش پيدا مي شود به انبوهي از كتب تاريخي مربوط به آن سوال احتياج دارد تا از تواريخ نقل قول كند و تحليل كند و صحيح را از غلط در بيشتر موارد تشخيص دهد. علم تاريخ، كار عقلي چنداني ندارد و مي توان گفت صرفا نقلي است. علوم عقلي برهان هاي خود را دارند و علوم نقلي اثبات هاي خود را. سعي كن بفهمي . تاريخ علم است و اثبات عقلي صرفي ندارد.يك سري از علوم نقلي اند. smile007
12- اين معني "اعتقاد"و"علم" را از كدام مرجع و فرهنگ لغت آورديد؟(ما معني هايمان با شما فرق دارد) smile048
13- پس به نظر شما علوم تجربي(با چند ده گرايش) كه بر اساس استقراء ناقص نظر مي دهند اصلا جزو علوم نيستند؟ يا علوم سياسي كه در برخي مناطق برخي فرضيه ها جواب مي دهد برخي جواب نمي دهد جزو علم نيست؟ به نظر شما روانشناسي كه بر اساس استقراء ناقص نظر مي دهد علم نيست؟ به نظر شما بيشتر علوم انساني مثل بيشتر تناقضات تاريخي، اقتصاد، علوم تربيتي،علومي كه بر اساس نمونه هاي آماري اند( مثل مردم شناسي، جامعه شناسي ، مطالعات فرهنگي ، برنامه ريزي آموزشي ، برنامه ريزي درسي و...) و رشته هاي مديريت(بيش از 8 گرايش) و مشاوره(بيش از 5 گرايش) و حقوق(بيش از 13 گرايش) و مددكاري و غيره كه بر اساس استقراء ناقص و يك سري فرضيه است علم نيست؟ حال نوشتن نداشتم والا همينطور بايد رشته ي پر گرايش مي نوشتيم كه طبق نظر شما علم نيستند. تمام دنيا ديونه اند كه اينها رو توي دانشگاه ها درس مي دهند (طبق نظر شما).
نظرت چيه؟ اينها علمند يا نه؟
smile057
jeneral نوشته شده:بنازم به اين آدرسهاي سايتهايي كه داده ايد
عجب سایتهای علمی معتبری.ببینید برای اثباتهایشان به چه سایتهای معتبری رجوع میکنند
چرا در سایتهای معتبر پزشکی دنیا سوره یوسف مطرح نمیشود؟چون شارلاتان بازیست و انسانهای ساده،بیسواد وعامی فقط آنرا باور میکنند
14- هر سخن جايي و هر نكته مكاني دارد. اون نشرياتي كه شما ميخوايد اصطلاحات تخصصي مرتبط رو مي نويسند نه تاريخچه ي دست يابي رو. بعلاوه اينكه هنوز به توليد انبوه نرسيده.
15- ضمنا شما هر وقت آدرس اون روايت از بحار رو داديد راجع به منابع بنده مي تونيد نظر بديد. اگر بنده منابعم خيلي معتبر نيست باز هم بهتر از شمايم كه اصلا منبعي براي خزعبلاتتان ارائه نمي كنيد.
jeneral نوشته شده:این آقایان آملی و طباطبایی که صادر کننده علم به جهانیان بوده اند چه خدمتی به بشریت ارائه نموده اند؟چه باری را از دوش جوامع برداشته اند؟کدام جایزه علمی را از آن خودشان کرده اند؟
اینان هم مانند بقیه روش جماع و دستشویی را ارائه کرده اند حالا یکم از بقیه شبیه تر به آدمیزاد بوده اند که دردی را دوا نمیکند.

و درآخر نیز دیدیم که تنها یاوه سرایی فرمودید و بازهم بیشتر دانش الهی خود و آملی را به رخ ما کشیدید
16- جوايز علمي كه اختصاص به جوامعي خاص داشته باشد، نمي تواند مرجعي براي سنجش افراد باشد. جايزه ي نوبلي كه قرار بود نوعي مرجع باشد، براي "صلح" اش نتانياهوي جلاد و نسل كش كانديدش است ولي براي اينكه جامعه ي مسلمانان(تقريبا 1.5 ميليارد) اعتراض گسترده نكنند به نوچه اش اوباما مي دهند. ميليون ها انسان بي گناه به خاطر جنگ افروزي هاي سياست هاي آمريكا در دنيا كشته شده اند و اوبامايي كه آمده بود براي تغيير سياست يكي دو سال بعد از به كرسي نشستن چند هزار نظامي به خاور ميانه گسيل كرد و برنده ي جايزه ي صلح نوبل شد. يا نوبل ادبي را مي خواستند به احمد شاملو بدهند چون يك چاپ از غزليات حافظ با تصحيح خودش داد بيرون كه 20 غزل از آن را حذف كرده بود و 20 غزل مستهجن از خودش به آن اضافه كرده بود. كه خوشبختانه دو نفر با مقايسه ي كلمه به كلمه ي آن چاپ با دو نسخه ي معروف و اصلي آن 20 غزل را در آوردند ودر نشريات آن روز به چاپ رساندند. احمد شاملو به جايزه نوبل ادبي دست نيافت. بنازم به اين جايزه هاي معتبر شما.
17- قرار نيست همه فقط در امور مادي مرز علم رو جابجا كنند. وقتي ما اثبات كرديم كه غير ماده هم وجود دارد آن هم علم است و مرزي دارد و حركتي...به تاپيك "نديدن خداوند دليل دارد..." مراجعه كنيد
jeneral نوشته شده:شما مارکس را نمیشناسید اما اینکه چه و چه بوده است ربطی به خمی.ن.ی و صدور علمش ندارد
بله دقیقا، تا وقتی مردم بینش ماتریالیستی قوی نداشته باشند و فقط در توهمات آسمانها باشند باید هم یک د.و.ل.ت کریمه بر سرآنها سوار شود و آنها را از دنیا بر حذر دارد(نمیدانیم اگر دنیا و ماتریالیست بد است چرا خود و خانواده شان 10000 دستی می چاپند و به آن چسبیده اند) و فقط برای مردم دنیا بد است. فکر نمیکنید بشدت و بوسیله دین فریب خورده اید؟
18- فلسفه ماركس در زمان شاه به عنوان علم روز در دانشگاه تدريس مي شده و كسي جرئت نقدش را نداشته. چون آنها غربي اند و ما جهان سوم و نفهم!!! ولي امروزه چرنديات ماركس و هم پايش انگلس به زباله دان تاريخ پيوسته.
19- ما بي سواديم باشه.(ولي بدون: آنكس كه نداند و نداند كه نداند/ در جهل مركب ابد الدهر بماند) شما كه سواد داريد و ماركس را مي شناسيد بگوييد چه حرف منطقي زده ؟ جبر تاريخش ؟ ديالكتيك و انقلاب دائمي اش؟ سير تاريخي اش(هر چند كه هيچ برهاني (حتي نقلي) براش نياورد)؟ كمون ناقص است يا كامل؟ اگه ناقص است وتاريخ در حال تكامل است و از مرحله اي به مرحله ي ديگر مي رود، چگونه است كه نهايت تاريخ(كمون) ، ناقص است(يعني دارد به سمت نقص مي رود برخلاف نظر ماركس كه مي گفت به سمت كمال مي رود.)؟اگه كمون ، كمال است، پس چرا از كمال (كمون اوليه) خارج شد و به سمت نقص رفت؟ و خيلي اشكالات ديگر. شما كه ماركس رو مي شناسيد بگيد.
20- ما آخرش نفهميديم اين خداي شما كيه ؟ از خدات ميگي و طرفدار ماترياليستي!!!؟؟ بگو تا بفهمم با كي دارم حرف مي زنم.
21- ما داريم بحث راجع به علم و دين مي كنيم چه ربطي به شخصيت هاي سياسي داره؟ چرا موضوع رو منحرف ميكني؟ من مسئول دفاع از اشخاص نيستم. سعي كن بفهمي. زياد سخت نيست.
jeneral نوشته شده: به شما اثبات ميكنيم كه منظور از علم در نگر اسلام علوم طبيعي نيست:
محمدباقر مجلسی در بحارالانوار:

حضرت امام جعفر صادق فرمود که علم فقط علمی است که رضای خداوند در آن باشد، زيرا هر علمی مايه نجات
نيست، و علم واقعی که سبب نجات بشود منحصر به توحيد و امامت و علومی است که از حضرت رسول و ائمه اطهار
به ما رسيده است، و آنچه نرسيده تفکر در آنها شايسته نيست. از ساير علوم نيز آنچه برای فهميدن کلام اهل بيت
رسالت لازم است مانند زبان عربی و صرف و نحو و منطق بايد خوانده شود و غير آن يا لغو يا بی فايده و تضييع
عمر و يا احداث شبهه در نفس است که بيشتر موجب کفر و ضلالت می شود.
alisqar نوشته شده: ما هر چقدر سعی کردیم این روایت رو پیدا کنیم نتونستیم. میشه سندش رو ذکر کنید تا بررسی ای روش انجام بدم؟ چه چاپی ج ص؟
22- مي دوني كه اگه دروغ گفته باشي علاوه بر دروغ گويي ، مغلطه ي مترسك كردي؟ تو كه بلدي...
چند روزي منتظر آدرس دادنت مي مونيم. smile035
والسلام علي من اتبع الهدي
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم /// جامه‌ی کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم
رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنیم /// سِرّ حق بر ورق شعبده ملحق نکنیم
عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است /// کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم
آسمان کشتی ارباب هنر می‌شکند /// تکیه آن به که بر این بحرِ معلق نکنیم
گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید /// گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم
حافظ! ار خصم خطا گفت نگیریم بر او /// ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنیم

نمایه کاربر
garfield

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۷/۲/۱۱ - ۱۰:۲۲


پست: 1730

سپاس: 54

جنسیت:

Re: مبانی نوجم از نظر قران(بسیار جالب)

پست توسط garfield »

sosiana نوشته شده:...
ببينيد قران به قول شما 1400 سال پيش بوده و براي هدايت انسان ها اومده پس دليلي نبوده اون موقع که حرف از اعجازهاي علمي بزنه که تومخيله مردمش نمي گنجيده مي تونست فقط حرف از هدايت مردم و احکام و اين جور چيزا بزنه ...
این همه پرت و پلا گفته (مثل حروف رمزی الف لام میم و ...) بعدش به مردم گفتن که اینا در حد درک شما نیست اونام مثل احمقا باور کردن! خب میتونست اینا رو هم همون 1400 پیش بگه چه فرقی میکرد؟

همش حرف های متضاد میزنین: از یه طرف میگید قران فلان چیز و بهمان چیزو نمیتونست 1400 سال پیش بگه بعد یه روز دیگه میاین میگین قرآن کلام خداست و همه چیز توش هست طوری که حتی امروز هم همه شو نمیشه فهمید!
البته طبیعیه... smile039

نمایه کاربر
jeneral

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۸/۴/۲۸ - ۱۸:۱۷


پست: 331

سپاس: 7


تماس:

Re: مبانی نوجم از نظر قران(بسیار جالب)

پست توسط jeneral »

alisqar نوشته شده:به نام او

jeneral نوشته است:


jeneral نوشته است:گفتيم و فهمانديم كه پورسينا منظور از مسلمانيش را اعتقاد به وجود خدا(خداي شخصي وي) است ولاغير


1- كي گفتيد و چه طور فهمانديد؟(لينكش و ص و چندمين پستش؟)
2- مدعيان عدم تفسير خود به تفسير افتاده اند... يعني چي كه منظورش از مسلماني چنين و چنان است؟ مسلماني يك معنا بيشتر ندارد و آن اعتقاد به اين سه اصل است: خداي غير مادي و نبوت خاتم ص و معاد... بوعلي بيشتر از هر كس ديگري در زمانش معناي مسلماني را مي دانست. دليل تفسير شما هم مشخص است.

jeneral نوشته است: بهمين علت در كتابهايش دستور ساخت چندين نوع شراب عادي و درماني را داده


3- توي كدوم كتابش ؟آدرسش smile001

jeneral نوشته است:در واقع اسلام بوعلي هر چه بود با اين اسلام شما زمين تا آسمان فرق داشت.


4- دليل؟ smile056
با اين كه حال و حوصله پست طولاني ندارم(چون تا حالا خيلي به اين ياوه ها پاسخ داده ام و همش تكراريه) اما ايندفعه هم جواب ميدم.دفعه ديگه مختصر و مفيد ننويسي اصلا نميخونم

منبع؟شما اسلاميستها اگه عقلتون هم يه چيز درست بگه ولي دين عكسشو بگه عقلتونو زايل ميكنيد حالا ميگي منبع؟؟؟

براي دفعه چندم ميگوييم كه برداشت اينها براي ما كه متكي به عقل هستيم آسان است و اين شما هستيد كه بايد منتظرآسمانها باشيد
از روي تكفير اسلاميست هاي مغزتهي و كتابهاي خود پورسينا ميشه فهميد اسلامش با اسلام مدنظر شما فرق داشت.در واقع اسلام بوعلي اصلا اسلام نبود.چون نه معاد جسماني قبول داشت و نه حرمت شراب و نه معجزات پيامبران رو....

با اينكه قبلا هم بهت گفتم كه من مسئول آموزش شما اسلاميستهاي بيسواد نيستم اما اينو استثنا بهت ميگم كه بري حالشو ببري

كتاب قانون در طب پورسينا روش ساخت بيش از 70 نوع شراب را توضيح و با فوايدش نوشته.اصلا احتياج به اونم نيست در اكثر شعرهاي وي ميتونيد پي به استفاده پورسينا از شراب ببريد البته اگه با مغلطه نگيد منظورش شراب عرفاني بودهsmile018
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
اين هم كه ميگوييد دكتر تجويز كند خوب است سفسطه است چون در قرآن نوشته گناه بزرگي است و حرام است چه يك قطره چه يك دريا
اينهم تفسيري كه قبول داريد:
یسالونک عن الخمروالمیسر قل فیهما اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما
درباره شراب و قمار از تو سؤ ال مى كنند، بگو: در آنها گناه و زيان بزرگى است ، و منافعى (از نظر مادى ) براى مردم در بر دارد، (ولى ) گناه آنها از نفعشان بيشتر است .
تفسیر نمونه_جلد 2
اینجا منفعت از نظر سلامتی و جسمی نیست بلکه منفعت از نظر مالی هست!!!اسلام اصلا نفع سلامتي بدن را قبول ندارد
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
در مورد ملاصدرا و معاد جسماني وي هم اشتباه ميكنيد ومعاد جسماني هم در صدر قرار نگرفته،تاپيكي ايجاد كنيد تا در اينمورد هم بحث كنيم
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
alisqar نوشته شده:بايد بر اساس اصول منطق يا استدلالات خاص آن علم خاص، برهان اقامه كند اگر برهانش درست بود كه مي پذيريم و اگر غلط بود و ايراداتش را گفتيم و طرف قبول نكرد و بر نظر خود پا فشاري كرد دليل بر عالم بودنش نيست . دقت كنيد.
استدالال و منطق smile055
خير اگر در قرآن بود مي پذيريد و در غير اينصورت رد ميكنيد آنهم با 10000 دليل خنده دار حتي برخلاف عقلتان و سرانجام اگر هيچكدام از دودوزه بازيها كارگر نبود ميگوييد خدا بهتر دانسته smile055
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
alisqar نوشته شده:حال انصاف با خواننده. گفتي قرآن احتياج به تفسير ندارد و من گفتم پس آيه 7 سوره آل عمران را براي ما معني كنيد كه شما همچون ماهي از زير جواب دادن در رفتيد. اونوقت چه جوري من مغلطه كردم؟اصلا معني مغلطه رو ميدوني كوچولو؟
من مختصري واست گفتم اما شما خواب انگار تشريف داري.داخل همون تاپيكي كه مطرح شد جواب داده شده برو و با دقت بخون جواب نگرفتي بيا تا واست بگم هرچند فايده اي نداره.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
alisqar نوشته شده:يك سري از علوم نقلي اند
يك مثال از اثبات نقلي بزن؟؟؟ smile015 smile022
اين نوع اثبات فقط در اسلام كه از معده سخن ميگويد وجود دارد smile055
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
تعريف ديگري از اعتقاد و علم داريد بفرماييد سراپا گوشيم
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
alisqar نوشته شده:بنده هم همين رو گفتم چون فلاني فلان حرف رو زده (در قالب فرضيه) دليل ندارد به اسم علم به خورد ما بدهند . كاري كه مي كردند و تازه چند سالي است كه به فكر نقد فرضيه ها (مخصوصا در علوم انساني) افتاده اند. ...... smile021
يعني چي؟
اينو از كجا اوردي؟
من ميگويم كه مهم اثبات در آزمايشگاه و علم است نه اينكه چه كسي گفته.
بفرماييد كجا دانشمندي قبلا يا الان از روي هوا حرف زده يا چرنديات ذهني خودشو گفته و به علم تبديل شده است و همه قبول كردن؟حتي يكمورد مثال بزن
پرت و پلا نگوييد لطفا
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
alisqar نوشته شده:پس به نظر شما علوم تجربي(با چند ده گرايش) كه بر اساس استقراء ناقص نظر مي دهند اصلا جزو علوم نيستند؟ يا علوم سياسي كه در برخي مناطق برخي فرضيه ها جواب مي دهد برخي جواب نمي دهد جزو علم نيست؟
من كه متوجه اين چرنديات شما نميشوم.چيزي كه ناقص باشد اصلا فرضيه نميشود كه بخواهد نظريه علمي شود.ما اينجا صحبت از علم ميكني نه حدسيات.
تعريف شما از علم چسيت؟ميشود بگوييد؟
تعريف ما از علم:http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%84%D9%85
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
alisqar نوشته شده:جوايز علمي كه اختصاص به جوامعي خاص داشته باشد، نمي تواند مرجعي براي سنجش افراد باشد. جايزه ي نوبلي كه قرار بود نوعي مرجع باشد، براي "صلح" اش نتانياهوي جلاد و نسل كش كانديدش است ولي براي اينكه جامعه ي مسلمانان(تقريبا 1.5 ميليارد) اعتراض گسترده نكنند به نوچه اش اوباما مي دهند...............
ميشود بفرماييد به چه علت بايد مثلا جايزه نوبل را به حسن زاده آملي يا امثالهم ميدادنذ كه اوباما و نوچه اش حق خوري كردند؟آنها كه جايزه بردند همه دنيا ميدانند براي چه و همين تو الان كه داري اينترنت ميكني از حاصل دسترنج و فكر همين غربيهاي بد و نوبل برده استفاده ميكني نه از مغز مثلا شيخ الاسلام دايناسورآبادي
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8% ... 8%A8%D9%84
توروخدا اينقدر مارو نخندانيد
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
alisqar نوشته شده: 14- هر سخن جايي و هر نكته مكاني دارد. اون نشرياتي كه شما ميخوايد اصطلاحات تخصصي مرتبط رو مي نويسند نه تاريخچه ي دست يابي رو. بعلاوه اينكه هنوز به توليد انبوه نرسيده.
15- ضمنا شما هر وقت آدرس اون روايت از بحار رو داديد راجع به منابع بنده مي تونيد نظر بديد. اگر بنده منابعم خيلي معتبر نيست باز هم بهتر از شمايم كه اصلا منبعي براي خزعبلاتتان ارائه نمي كنيد.
مورد 14 كه سفسطه است و 15 هرچه احتياج به منبع داشته باشد ما خومان ارائه ميدهيم
آدرس دادم در بحارالانوار هست.پيدا نميكني يا نميخواهي پيدا كني.البته براي شما چندان فرقي هم ندارد چون اينو هم قبول نميكني و به يه چيز خنده دار ربطش ميدي.
سوال اينجاست كه قبول ميكنيد با نه؟
اما اينوهم بهت آدرس ميدم:ر.ك. تولدي ديگر نوشته شفا.
البته اينقدر سخنان گهربار در اينباره در همون كتاب بحارالانوار پيدا ميكنيد كه براي خنديدن و سلامتيتون حتما با دقت دنبال اين سخن بگرديد بهتر است
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
ديديم كه بازهم ره به جايي نبرديد بخاطر اينكه بينشتان كلا اشتباهه ولي براي اينكه خدمتي به دين خود كرده باشيد ايستادگي ميكنيد ولي هرچه دست و پا ميزنيد بيشتر.....
حالا من فقط يك سوال ميپرسم كه از نظر شما برده داري خوبه يا بد؟
کفر لغت دیگرى است براى آزادى اندیشه. ((گراهام گرین))

كلیه حقایق بزرگ جهان در ابتدا كفر محسوب میشدند. ((برنارد شاو))

نمایه کاربر
farnaspas

محل اقامت: بروجرد

عضویت : شنبه ۱۳۸۹/۱/۱۴ - ۱۸:۴۳


پست: 628

سپاس: 96

جنسیت:

تماس:

Re: مبانی نوجم از نظر قران(بسیار جالب)

پست توسط farnaspas »

محمد پاسگال نوشته شده:ببینم کی میتونه دوباره بگه دین و ربطی به علم نداره
smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097
smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097
من ميتونم بگم smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097
هيچ ربطي بين دين و علم وجود نداره
هر چي كه اون بالا ميبيني دلل نميشه مثل اينه كه من الان چيزي بگم خودمم ندونم هزار سال ديگه مثلا واقعي بوده
داداش خدا روزيتو جاي ديگه بده
سعي نكن دين رو با علم قاطي كني
دين زنداني است براي تو smile027 smile017

نمایه کاربر
jeneral

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۸/۴/۲۸ - ۱۸:۱۷


پست: 331

سپاس: 7


تماس:

Re: مبانی نوجم از نظر قران(بسیار جالب)

پست توسط jeneral »

محمد پاسگال نوشته شده:قابل توجه آنكه زحل آخرين و دورترين ستاره‌ي منظومه‌ي شمسي است كه با چشم غيرمسلح ديده مي‌شود و از آنجا كه از نظر ترتيب‌بندي كواكب منظومه‌ي شمسي نسبت به خورشيد در هفتمين مدار قرار گرفته، امام (ع) در اين حديث مدار آنرا آسمان هفتم شمرده. اين ستاره(سياره) ويژگيهايي دارد كه آنرا شايسته‌ي سوگند مي‌كند. از يكسو دورترين ستارگان قابل مشاهده‌ي منظومه شمسي است و به همين جهت در ادبيات عرب گاه آنرا«شيخ النجوم» نيز مي‌نامند. ستاره‌ي زحل كه نام فارسي آن كيوان است داراي حلقه‌هاي نوراني متعددي است كه آنرا احاطه كرده است. حلقه‌هاي نوراني زحل كه گرداگرد آنرا فرا گرفته‌ از عجيب‌ترين پديده‌هاي آسماني است كه دانشمندان نجوم، درباره‌ي آن نظرات گوناگوني دارند و هنوز هم پديده‌‌ي اسرار آميزي است.
ولی تا آنجا که ما میدانیم این شیخ النجوم هر چه باشد ستاره نیست smile023 سیاره است smile001 و نوری از خود ندارد که آسمان هفتم!!!! را بشکافد و به آسمان ما برسد smile022
آخرین ستاره منظومه شمسی smile048 هم نیست چون منظومه شمسی فقط یک ستاره دارد و آن نیز خورشید است.
و الی آخر
بچه ها چندتا سوتی میتونید از همین یک پاراگراف در بیاورید؟هرکی بیشتر بتونه سوتی بگیره جایزه داره smile058

منظورم کاربر محمد پاسگال نیست بلکه آن تفسیر کننده بشدت بیسواد است که فقط در یک پاراگراف چندین هزار سوتی داده است
کفر لغت دیگرى است براى آزادى اندیشه. ((گراهام گرین))

كلیه حقایق بزرگ جهان در ابتدا كفر محسوب میشدند. ((برنارد شاو))

نمایه کاربر
garfield

عضویت : چهارشنبه ۱۳۸۷/۲/۱۱ - ۱۰:۲۲


پست: 1730

سپاس: 54

جنسیت:

Re: مبانی نوجم از نظر قران(بسیار جالب)

پست توسط garfield »

حلقه های زحل اصلا هم چیز رازآلودی نیستند. اینقدر پیش پا افتاده اندکه حوصله ندارم توضیح بدم چی هستند. با یه سرچ کوچولو توی گوگل جوابتونو میگیرید.

نمایه کاربر
BLUE

عضویت : جمعه ۱۳۸۸/۴/۲۶ - ۱۸:۱۵


پست: 417

سپاس: 49

Re: مبانی نوجوم از نظر قران(بسیار جالب)

پست توسط BLUE »

(قابل توجه آنكهزحل آخرين1 و دورترين2 ستاره‌ي3 منظومه‌ي شمسي است كه با چشم غيرمسلح ديده مي‌شود4 و از آنجا كه از نظر ترتيب‌بندي كواكب منظومه‌ي شمسي نسبت به خورشيد در هفتمين مدار قرار گرفته5، امام (ع) در اين حديث مدار آنرا آسمان هفتم شمرده. اينستاره(سياره)6 ويژگيهايي دارد كه آنرا شايسته‌ي سوگند مي‌كند. از يكسو دورترين ستارگان قابل مشاهده‌ي منظومه شمسي است7 و به همين جهت در ادبيات عرب گاه آنرا«شيخ النجوم» نيز مي‌نامند. ستاره‌ي زحل كه نام فارسي آن كيوان است داراي حلقه‌هاي نوراني متعددي8 است كه آنرا احاطه كرده است. حلقه‌هاي نوراني زحل كه گرداگرد آنرا فرا گرفته‌ از عجيب‌ترين پديده‌هاي آسماني است كه دانشمندان نجوم، درباره‌ي آن نظرات گوناگوني دارند و هنوز هم پديده‌‌ي اسرار آميزي است.)
....................................................................
1.کیوان (زحل) ششمین سیاره از 8 سیاره در سامانه ی خورشیدی است. 2 سیاره ی دیگر هم بعد از آن هستند.
2.اورانوس و نپتون بعد از کیوان قرار دارند و این سیاره (کیوان)، دورترین نیست.
3.این سیاره به دلیل اندازه اش جوی روشن دارد و دارای مقادیر زیادی ( فکر کنم بیش از %70 ) هیدروژن است،اما ستاره نیست.
4.سیاره های دیگری هم با چشم غیر مسلح در شرایطی متفاوت دیده می شوند. مثلا" اورانوس گاهگاهی در آسمان بسیار تیره
دیده می شود و یا مریخ و ونوس و ... .
5.!!!
6.یا ستاره می شود یا سیاره، ویژگی های این دو ممکن است برخلاف هم باشد. What Is a Planet?
!!!.7
8.مثل اینکه 4 حلقه دارد. این حلقه ها از درون به بیرون نورانی تر می شوند و آخرین حلقه آن بیش از 100000 کیلومتر قطر دارد.
و شامل یخ و سنگ هستند.
اورانوس و نپتون و مشتری نیز حلقه دارند، اما دیدشان نسبت به حلقه ی کیوان کمتر است.
و هم اکنون نیز اطلاعات خوبی می توان از حلقه های کیوان پیدا کرد. (ویکی پدیا ی آلمانی و سایت های معتبر فضایی و...)
سه فضاپیما (وویجر 1و2 و پایونیر) نیز این سیاره را شناسایی کردند.
....
كتاب طبيعت با نمادهای رياضی نوشته شده است.
Galileo Galilei

نمایه کاربر
jeneral

عضویت : یک‌شنبه ۱۳۸۸/۴/۲۸ - ۱۸:۱۷


پست: 331

سپاس: 7


تماس:

Re: مبانی نوجوم از نظر قران(بسیار جالب)

پست توسط jeneral »

Gh-Galaxy نوشته شده:(قابل توجه آنكهزحل آخرين1 و دورترين2 ستاره‌ي3 منظومه‌ي شمسي است كه با چشم غيرمسلح ديده مي‌شود4 و از آنجا كه از نظر ترتيب‌بندي كواكب منظومه‌ي شمسي نسبت به خورشيد در هفتمين مدار قرار گرفته5، امام (ع) در اين حديث مدار آنرا آسمان هفتم شمرده. اينستاره(سياره)6 ويژگيهايي دارد كه آنرا شايسته‌ي سوگند مي‌كند. از يكسو دورترين ستارگان قابل مشاهده‌ي منظومه شمسي است7 و به همين جهت در ادبيات عرب گاه آنرا«شيخ النجوم» نيز مي‌نامند. ستاره‌ي زحل كه نام فارسي آن كيوان است داراي حلقه‌هاي نوراني متعددي8 است كه آنرا احاطه كرده است. حلقه‌هاي نوراني زحل كه گرداگرد آنرا فرا گرفته‌ از عجيب‌ترين پديده‌هاي آسماني است كه دانشمندان نجوم، درباره‌ي آن نظرات گوناگوني دارند و هنوز هم پديده‌‌ي اسرار آميزي است.)
....................................................................
1.کیوان (زحل) ششمین سیاره از 8 سیاره در سامانه ی خورشیدی است. 2 سیاره ی دیگر هم بعد از آن هستند.
2.اورانوس و نپتون بعد از کیوان قرار دارند و این سیاره (کیوان)، دورترین نیست.
3.این سیاره به دلیل اندازه اش جوی روشن دارد و دارای مقادیر زیادی ( فکر کنم بیش از %70 ) هیدروژن است،اما ستاره نیست.
4.سیاره های دیگری هم با چشم غیر مسلح در شرایطی متفاوت دیده می شوند. مثلا" اورانوس گاهگاهی در آسمان بسیار تیره
دیده می شود و یا مریخ و ونوس و ... .
5.!!!
6.یا ستاره می شود یا سیاره، ویژگی های این دو ممکن است برخلاف هم باشد. What Is a Planet?
!!!.7
8.مثل اینکه 4 حلقه دارد. این حلقه ها از درون به بیرون نورانی تر می شوند و آخرین حلقه آن بیش از 100000 کیلومتر قطر دارد.
و شامل یخ و سنگ هستند.
اورانوس و نپتون و مشتری نیز حلقه دارند، اما دیدشان نسبت به حلقه ی کیوان کمتر است.
و هم اکنون نیز اطلاعات خوبی می توان از حلقه های کیوان پیدا کرد. (ویکی پدیا ی آلمانی و سایت های معتبر فضایی و...)
سه فضاپیما (وویجر 1و2 و پایونیر) نیز این سیاره را شناسایی کردند.
....
آفرین داری جایزه رو برنده میشی smile018
کفر لغت دیگرى است براى آزادى اندیشه. ((گراهام گرین))

كلیه حقایق بزرگ جهان در ابتدا كفر محسوب میشدند. ((برنارد شاو))

نمایه کاربر
آیاز

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۸۷/۱۱/۱ - ۱۰:۱۱


پست: 1038

سپاس: 20


تماس:

Re: مبانی نوجوم از نظر قران(بسیار جالب)

پست توسط آیاز »

ali-asqar نوشته شده:(جايي كه نخوردنش بيشتر از خوردنش ضرر داشته باشد. به اصطلاح فقهي " دفع افسد به فاسد" شود. يعني بين بد و بدتر ، بد رو انتخاب كردن. توي قرآن گفته كه يه مزايايي دارد ولي ضررهايش از منافعش بيشتر است.(بقره آيه 219). كلا آسيب رسوندن به بدن حرام است وخوردن دارو ها چون معمولا عوارض جانبي دارد حرام است ولي وقتي پزشكي تجويز مي كند يعني بيمار در شرايطي است كه براي منفعت بيشتر براي آن بيمار ، عوارض جانبي آن را قبول مي كند. يعني از بين بد(خوردن دارو با عوارض جانبي) و بدتر(نخوردن دارو و بدتر شدن حال عمومي) ، بد را قبول مي كند(انعام 145 و نحل115 و...).
....
دوست عزيز با تمام احترام تفسير شما خيلي خنده داره!
اين تفسير منو ياد تفسير سريال جومونگ توسط پايگاه بسيج دانشگاه انداخت و اينكه چطور بعد از اين پيچ در پيچ ها يك هو آدم متوجه ميشد تسو همون سران فتنه و جومونگ ... smile022
آخرین ویرایش توسط آیاز چهارشنبه ۱۳۸۹/۶/۳۱ - ۱۰:۳۶, ویرایش شده کلا 1 بار
تانري اولوب
باريش اولسا...
قاييداجاقدير
_____________________
برگردان فارسي:

خدا مرده اما
اگر صلح باشد...
باز خواهد گشت
«آلما يولو»

نمایه کاربر
Sinasuperman

محل اقامت: تهران

عضویت : دوشنبه ۱۳۸۹/۱/۳۰ - ۱۷:۱۴


پست: 664

سپاس: 23


تماس:

Re: مبانی نوجم از نظر قران(بسیار جالب)

پست توسط Sinasuperman »

محمد پاسگال نوشته شده:
hhamid نوشته شده:
محمد پاسگال نوشته شده:ببینم کی میتونه دوباره بگه دین و ربطی به علم نداره
smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097
smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097 smile097
منطق قابل تحسینی است.
نوشته های شما مرا بیاد MRT می اندازد که مسائل را با استفاده از احساسات و علائق و اعنقادات قلبی به هم ربط می داد.
سخنان شما نوعی نظریه است بر پایه ی اعتقادات و رنگ و بوی علمی و ندارد .
ببینم انگار یادتون رفته که ای کلمات 1400سال پیشه در زمانی که مردم دخترهاشون رو زنده به گور میکردن وبت هارو پرستش میکردن و حتی ملخ می خوردن خدا باید جوری با اون ها صحبت کنه که متوجه بشن پیامبر نمی تونسته که در مورد فیزیک کوانتوم به اونها بگه یا درمورد اختر فیزیک به اونها بگه اصلا ببینم تعریف شمااز علم چیه اگر به نظر شما علم پیدا کردن چندتا فرمول یا کشف چندتا ستاری وکهکشان جدیدویا حتی پیدا کردن ادم فضایی و سفر در زمان وخیلی چیز های دیگه" که سخت در اشتباه هستید
نمخوام بگم اینها علم نیست بلکه غباری در دانش هستی(همیشه خلعی بزرگ در قلب بشر هست که اگر تمام علم.ثروت.شهوت وهرچی رو که فکرش را بکنید در داخلش جابدیم باز هم خالی باقی میمونه) smile032 smile032 smile032 smile032 smile032 smile032 smile032 smile032 smile032 smile032 smile032 smile032 smile032 smile032 smile032 smile032 smile032 smile032 smile032 smile032 smile032 smile032 smile032 smile032 smile032 smile032
محمد عزیز این به نوعی توجیه است که بخواهیم صحبت ها و حرف های بی ربط گذشتگان را معنی ببخشیم و سبب آن را کم بودن علم و دانش گذشتگان بدانیم! در هر دوره افراد دانشمند بساری بوده اند که علم را در میان جامعه خود رواج داده اند در حالی که مردم در نهایت جهل بوده اند برای مثال می توان از شخصیت گالیلئو گالیله نام برد که در اختر شناسی و نجوم خدمات فراوان در قرن های 16 و 17 انجام داد. این موضوع که افراد به سبب نوشیدن آب از ظروف شکسته دچار بعضی بیماری ها و علائم می شده اند کافی بوده تا جاهلی فکر کند بر روی ظرف شکسته شیطان نشسته است و اگر این فرد کمی هم قدرت داشته باشد این موضوع را به مردم نیز اعلام می کند و آن وقت ما بعد از 1400 سال می آییم توضیحات و تشریحات مزخرف آنها را چهره ی علمی می بخشیم و می گوییم چون آنها پیشوای دینی ما بوده اند بدیهاً باید پیشتر می دانسته اند که میکروب ها و موجودات ریز میکروبی وجود دارند. دوست عزیز اینها فقط توجیهات بی مورد است. چیزی که می دانیم این است آنها عرب بوده اند و این کلمه ی عرب کافی است تا مقام و منزلت پیشوایان ما را آشکار نماید چیزی که سالهاست سبب بسیاری مشکلات برای کشور ما گشته که هم کیش و هم مذهب اعراب بوده ایم.
ارادتمند همه ی اعضای گرامی سایت خوب هوپا
سینا.ج ( smile072 )
( smile124 )


راستی زیاد هم عصبانی( smile097 ) نشو و فقط بخند زیرا انسان تنها موجودی است که از موهبت خندیدن( smile055 ) برخوردار است.
. معما را در اینجا اینجابیابید..
. دیدن این رو از دست ندید.
تو به مردم ایده حرکت به آینده رو خواهی داد، آنها در پشت تو برخواهند خواست، خواهند لغزید و خواهند افتاد و در آخر درخورشید به تو خواهند پیوست؛در آخر تو به اونها کمک خواهی کرد به شگفتی ها دست پیدا کنند...

تصویر

ارسال پست