مگر مکانیک کلاسیک چه مشکلی داشت که ...

مدیران انجمن: parse, javad123javad

ارسال پست


امیرپویان

مگر مکانیک کلاسیک چه مشکلی داشت که ...

پست توسط امیرپویان »

شاید بد نباشد که بدانیم اصلاً چه شد که اینشتین به مکانیک کلاسیک حمله کرد.
در این یاداشت چند مورد از مشکلات مکانیک کلاسیک را مطرح می کنم که فقط افرادی که روح علمی شان به اندازه ی اینشتین بزرگ بود می توانستند انها را یافته و حلاجی کنند.(کسانی که به فیزیک نسبیتی و مکانیک نیوتنی و نظریه الکترومغناطیسی علا قه ای ندارند با خواندن این مطلب وقتشان را هدر می دهند)
1:
در مکانیک کلاسیک این نکته بیان می شد که هرگونه تغییر در چگالی ماده در یک نقطه از جهان را همه ی ناظرهای دیگر در هر نقطه از جهان به طور انی حس می کنند.یعنی چون ناظر a برای واقعه ی b زمان c ر ا بسنجد پس همه ی ناظر های دیگر نیز همین زمان را برای پدیده ی b می سنجند.اما اینشتین می دانست که سنجش زمان چیزی نیست که جدا از مختصات فضایی جسم و نحوه حرکت ان باشد.

2:
از طرف دیگر اگر دقت کنید متوجه می شوید که انتقال این تغییر چگالی باید با سرعتی که بسیار بیشتر از سرعت نور است انجام بگیرد تا فاصله های کیهانی را به طور انی طی کرده و به دیگر ناظ ها برسد!!!
حال انکه غیر ممکن بودن رسیدن به سرعت نور در شتاب دهنده های ذرات به اثبات رسیده(اگر می خواهد این جمله اخر را رد کنید لطفا مطلب را از یک کتاب نه ترجمه ی متون یک سایت بنویسید و نام نویسنده کتاب را هم بگویید،اگر خواستید خودم نام کتابی که این مطلب را از ان نوشتم به همراه شرح ازمایش برایتان می نویسم تا نگویید که پارتی بازی می کنم).

3:
پس از اینکه جیمز کلارک ما کسول نظریه الکترومغناطیسی خود را منتشر کرد فیزیکدانها متوجه شدند که با توجه به اصول مکانیکی که تا ان موقع شناخته شده بود باید وجود ماده ای به نام اثیر را در همه جای جهان در نظر می گرفتند تا انتشار امواج الکترومغناطیسی در خلا توجیه شود.کمی بعد انها در یافتند که با توجه به تبدیلات گالیله ای ممکن است ناظرانی لخت پیدا شوند که سرعت نور از دید انها با سرعتی که به عنوان یک قانون از نظریه ی الکترومغناطیسی برداشت می شود متفاوت باشدواز این رو انها همان
اثیر را به عنوان برترین دستگاه مختصات مرجع انتخاب کردند(چون ناظری که نسبت به اثیر ساکن باشد طبق تبدیلات گالیله ای سرعت نور را c می سنجد یعنی همان چیزی که مکسول پیش بینی و ازمایشات تائید کرده بودند).
حال انکه اینشتین با بیان اصل اول نسبیت خاص گفت:
قوانین فیزیک از دید همه ی ناظر های لخت بر قرارند و از این رو دلیلی ندارد که ماده ای با نام اثیر به
عنوان بهترین دستگاه مختصات انتخاب شود.توجه کنید که از دید نسبیت شما می توانید فرض کنید که ماده ای به نام اثیر وجود دارد و همه ی سنجش های خود را نسبت به ان انجام دهید اما اگر بخواهید بگویید اثیر وجود خارجی دارد ممکن است اینشتین شب به خوابتان بیاید و در یک چشم به هم زدن خدای نکرده....





ای کاش از او یاد بگیریم و در خیابانها و همچنین در دل هایمان و در ... به مطالب مشکوک با بصیرت کافی نگاه کنیم و مچ انها را بگیریم...

ارسال پست