سفر در زمان.

مدیران انجمن: parse, javad123javad

ارسال پست
saman mofidi

نام: سامان مفیدی

محل اقامت: گنبدگاووس

عضویت : دوشنبه ۱۳۹۱/۷/۱۷ - ۱۸:۰۲


پست: 19

سپاس: 16

جنسیت:

تماس:

سفر در زمان.

پست توسط saman mofidi »

البته اگر از یک بعد دیگر به قضیه نگاه کنیم همه ما مسافر زمان هستیم. همین الان که شما این را می‌خوانید، زمان در حول و حوش و به پیش می‌رود و آینده به حال و حال به گذشته تبدیل می‌شود. نشانه اش هم رشد موجودات است. ما بزرگ می‌شویم و می‌میریم. پس زمان در جریان است.

آلبرت اینشتین با ارائه نظریه نسبیت خاص نشان داد که این کار از نظر تئوری شدنی است. بر طبق این نظریه اگه شیئی به سرعت نور نزدیک شود گذشت زمان برایش آهسته تر صورت می‌گیرد. بنابراین اگر بشود با سرعت بیش از سرعت نور حرکت کرد، زمان به عقب برگردد. مانع اصلی این است که اگر جسمی به سرعت نور نزدیک بشود جرم نسبی ان به بینهایت میل می‌کند لذا نمی‌شود شتابی بیش از سرعت نور پیدا کرد. اما شاید یک روز این مشکل هم حل شود. بر خلاف نویسنده‌ها و خیالپردازها که فکر می‌کنند سفر در زمان باید با یک ماشین انجام شود، دانشمندان بر این عقیده هستند که اینکار به کمک یک پدیده طبیعی صورت می‌گیرد. در این خصوص سه پدیده مد نظر است: سیاهچاله‌های دوار، کرم چاله‌ها و ریسمانهای کیهانی.

سیاهچاله‌ها: اگر ستاره‌ای تمام سوختش را بسوزاند، دارای جرم فشرده زیادی می‌شود و حفرهٔ سیاه رنگی مانند قیف تشکیل می‌دهد که نیروی جاذبه فوق العاده زیادی دارد؛ به نحوی که حتی نور هم نمی‌تواند از آن فرار کند. این حفره‌ها بر دو نوع هستد. برخی نمی‌چرخند و هر جسمی که جذب آنها شود نابود می‌شود. اما بعضی از سیاهچاله‌ها در حال دوران هستند. این سیاهچاله‌ها می‌توانند سکوی پرتاب به آینده یا گذشته باشند.
منبع:ویکیپدیا.

کرم چاله: سکوی دیگری برای گذر از زمان است و می‌تواند در عرض چند ساعت، ما را چندین سال نوری جابجا کند. فرض کنید دو نفر دو طرف ملافه‌ای را گرفته‌اند و می‌کشند. اگر یک توپ تنیس روی این ملافه بگذاریم، در سطح ملافه، انحنایی به طرف توپ ایجاد می‌شود. حال اگر تیله‌ای را روی هر کدام از گوشه‌های ملافه قرار دهیم، به سمت چاله‌ای که توپ تنیس ایجاد کرده‌است می‌غلطد. این کار، شبیه سازی ساده‌ای از نظریهٔ اینشتین است که معتقد است اجرام آسمانی در فضا و زمان انحنا ایجاد می‌کنند(درست مثل همان توپ روی ملافه). حالا اگر فرض کنیم فضا به صورت یک لایه دوبعدی روی یک محور تا شده باشد و بین نیمه بالا و پایین ان خالی باشد و دو جرم هم اندازه در قسمت بالا و پایین مقابل هم قرار گیرد، آن وقت حفره‌ای که هر دو ایجاد می‌کنند می‌تواند به همدیگر رسیده و ایجاد یک تونل کند. مثل این که یک میانبر در زمان و مکان ایجاد شده باشد. به این تونل می‌گویند کرم چاله. این امید است که یک کهکشانی که ظاهرا میلیونها سال نوری دور از ماست، از راه یک همچین تونلی بیش از چند هزار کیلومتر دور از ما نباشد. در اصل می‌شود گفت کرم چاله تونل ارتباطی بین یک سیاهچاله و یه سفیدچاله‌است و می‌تواند بین جهان‌های موازی ارتباط برقرار کند و در نتیجه به همان ترتیب می‌تواند ما را در زمان جابجا کند.

ریسمانهای کیهانی: آخرین راه سفر در زمان ریسمانهای کیهانی است. طبق این نظریه یک سری رشته‌هایی به ضخامت یه اتم در فضا وجود دارند که کل جهان را پوشش می‌دهند و تحت فشار خیلی زیادی هستند. اینها هم یه نیروی جاذبه خیلی قوی دارند که هر جسمی را سرعت می‌دهند و چون مرزهای فضا زمان را مغشوش می‌کند لذا می‌شود از انها برای گذر از زمان استفاده کرد.

تونل زمان: واقعیت یا خیال؟ چند اشکال در مسالهٔ سفر در زمان وجود دارد. اول اینکه اصلا نفس تئوری سفر در زمان یک پارادوکس است. پارادوکس یا محال نما یعنی چیزی که نقض کننده(نقیض) خودش در درونش است. به طور مثال، اگر شخصی در زمان به عقب برگردد و به تاریخی که هنوز بدنیا نیامده‌است برود، چطور می‌تواند آنجا باشد؟ یک راه حل برای این مشکل، نظریهٔ جهان‌های موازی است. طبق این نظریه امکان دارد چندین جهان وجود داشته باشد که مشابه جهان ماست اما ترتیب وقایع در انها فرق می‌کند. پس وقتی به عقب برمی‌گردیم در یک جهان دیگر وجود داریم نه در جهانی که در ان هستیم. طبق این نظریه بینهایت جهان موازی وجود دارد و ما هر دستکاری که در گذشته انجام بدهیم یک جهان جدید پدید می‌اید.
فقط دو چیز هستند که نهایت ندار ند ، جهان و حماقت انسانها ، و تازه در مورد اولی هم مطمئن
نیستم .
خشم در آغوش احمق ها خانه میکند .
من هوش خاصی ندارم ، فقط شدیداً کنجکاوم .
گران آینده نیستم ، خودش بزودی خواهد آمد .
تخیل مهمتر از دانش است .
از دیروز درس بگیرید ، در امروز زندگی کنید و به فردا امیدوار باشید . مهم این است که از پرسیدن باز نایستید .
سیاست مشکل تر از فیزیک است .
بدترین چیز نسل جوان این است که من دیگر به آن تعلق ندارم .
(پروفسور البرت انیشتین)

ارسال پست