MENERVA نوشته شده:زمان وجود خارجی نداره و جزو آبژههای آبستره دسته بندی می شه. زمان معلول "حرکت" متنج از انرژیه.
یعنی شما می گویید اگر شخصی درون اتاقی دربسته و در تاریکی مطلق قرار بگیرد. و نسبت به امواج صوتی و دما و تمام حس های انسانی ایزوله باشد. و قادر به درک حرکت نباشد حس می کند که زمان ایستاده است و دیگر گذر نمی کند؟
احساس اون فرد هیچ تغییری در "حرکت" نداره. منظورم از از "حرکت"، حرکت فیزیکی شخص نیست! حرکتی که منتج از انرژیه. تا وقتی انرژی وجود داشته باشه زمان هم هست؛ انرژی هم همیشه هست و نبود اون در سیستم معنایی نداره. پس "زمان" هم همیشه هست و موجودیت داره؛ اما موجودیت ذهنی که انتزاعی از انرژیه.
این دو جمله همدیگر رو نقض می کنن!!! زمان نمیتونه هم وابسته به انرژی باشه و هم مستقل از انرژی!!!
MENERVA نوشته شده:موضع کلی من اینه زمان معلول انرژیه و موجودیت مستقل نداره. من تناقضی نمیبینیم، جز تلاش مذبوحانهی شما که میخواید از حرفای من "تناقض" بیرون بکشید.
خیلی خب این دیدگاه در مورد زمان وجود داره. پس شما نمی گویید که زمان وجود نداره بلکه می گویید وجود مستقل نداره. خب این هم یه تعریفه برا خودش. که قبلا مطرح شد. ولی بهتره این طور بگی که جنبش معلول انرژیه و زمان معلول جنبش.
Archimedes نوشته شده: ولی بهتره این طور بگی که جنبش معلول انرژیه و زمان معلول جنبش.
جنبش و انرژی مترادف هم هستن... نمی شه گفت "جنبش معلول انرژیه". رابطه فعل و فاعلی ندارن... انرژی همون حرکته. اما قسمت دوم درسته؛ زمان معلول جنبش/انرژیه.
Archimedes نوشته شده: ولی بهتره این طور بگی که جنبش معلول انرژیه و زمان معلول جنبش.
جنبش و انرژی مترادف هم هستن... نمی شه گفت "جنبش معلول انرژیه". رابطه فعل و فاعلی ندارن... انرژی همون حرکته. اما قسمت دوم درسته؛ زمان معلول جنبش/انرژیه.
کیهان از دو جزء بوجود اومده: ۱- ماده ۲- انرژی جنبش از ویژگی های ماده و منتج از انرژیه جنبش آشکار کننده انرژی است و از آثار انرژی
Archimedes نوشته شده:کیهان از دو جزء بوجود اومده: ۱- ماده ۲- انرژی جنبش از ویژگی های ماده و منتج از انرژیه جنبش آشکار کننده انرژی است و از آثار انرژی
ماده (جرمدار) مترادف انرژیه. جنبش یک جرم در واقع انرژی همون جرمه. هرچقدر انرژی بیشتری به یک جرم بدیم جنبش درونی بیشتری هم خواهد داشت. انرژی نیازی به "آشکار شدن" نداره چون "نبود" انرژی اصلا معنایی نداره.
سخن شما درست است. خیلی خب برگردیم بر سر تعریف شما از انرژی: شما گذشت زمان رو معلول از جنبش یا همون انرژی تعریف می کنید. آیا این موضوع رو قبول دارید که جنبش یا همون انرژی باعث تغییر میشه و در اصل ما بخاطر درک تغییرات محیط از طریق پردازش اطلاعات حسی در مغز زمان رو تعریف و درک می کنیم.
آخرین ویرایش توسط Archimedes یکشنبه ۱۳۹۳/۱۰/۷ - ۱۹:۲۶, ویرایش شده کلا 2 بار
Archimedes نوشته شده:سخن شما درست است. خیلی خب برگردیم بر سر تعریف شما از انرژی: شما گذشت زمان رو معلول از جنبش یا همون انرژی تعریف می کنید. آیا این موضوع رو قبول دارید که جنبش یا همون انرژی باعث تغییر میشه و در اصل ما بخاطر درک تغییرات محیط از طریق پردازش اطلاعات حسی در مغز زمان رو تعریف و درک می کنیم؟
بله موضع کلی من همین بود که گفتید. خب می خواید چه نتیجه ای بگیرید؟
حال این موضوع مطرح میشه که اگه یک انسان در سال ۲۰۰۰ میلادی خودشو فریز کرده باشه و نسبت به تغییر مصون باشه و بعد در سال ۲۲۰۰ بر حسب فناوری دوباره از یخ دربیاد این شخص چند سالشه؟ از دید اشخاص دیگه زمان مستقل از شخص در گذر بوده و این شخص بیش از دویست سال سن داره. ولی از دید خودش دیروز فریز شده و امروز از انجماد دراومده!!! حال اگه این دو دیدگاه رو با هم تلفیق کنیم: ما با زمانی مواجه می شویم که هم ذهنیست و هم مستقل از ذهن!
Archimedes نوشته شده:حال این موضوع مطرح میشه که اگه یک انسان در سال ۲۰۰۰ میلادی خودشو فریز کرده باشه و نسبت به تغییر مصون باشه و بعد در سال ۲۲۰۰ بر حسب فناوری دوباره از یخ دربیاد این شخص چند سالشه؟ از دید اشخاص دیگه زمان مستقل از شخص در گذر بوده و این شخص بیش از دویست سال سن داره. ولی از دید خودش دیروز فریز شده و امروز از انجماد دراومده!!! حال اگه این دو دیدگاه رو با هم تلفیق کنیم: ما با زمانی مواجه می شویم که هم ذهنیست و هم مستقل از ذهن!
به نظرم ابتدا باید نحوه ایجاد زمان را بررسی کرد من خود یک نظریه دارم نظریه بادام زمینی زمان در بستر حرکت های پاد ریسمانی است و از حرکت قابل تفهیم است نه سن و سال که محدود و جزئی هستند در صورت علاقه نظریه را شرح دهم
اغلب مردم به قصد فهمیدن گوش نمی دهند
آنها به قصد پاسخ دادن گوش می دهند . . . ******************************************************************** ز روزی میترسم که تکنولوژی از تعاملات ما انسانها سبقت بگیرد
زمان یک فرض انسانه ، البته من انطوری فکر میکنم ، که به مقاصدی ازش استفاده میشه ، مثلا محاسبه سرعت و شتاب و ... ولی به هر حال یک متغیره که مثلا تو نمودار سرعت زمان میبینیم که خط نمودار هیچوقت بر نمیگرده ، یعنی منفی نمیشه البته بعضی دانشمندام و مهندسان و پروفسوران میگند که زمان به سرعت بستگی دارد که اونطوری باید بگیم ما کلا هیچی نمیفهمیم ، منظورم تمام انسانهاست ، و انسان هیچ درک صحیحی از دنیا نداره!
Archimedes نوشته شده:حال این موضوع مطرح میشه که اگه یک انسان در سال ۲۰۰۰ میلادی خودشو فریز کرده باشه و نسبت به تغییر مصون باشه و بعد در سال ۲۲۰۰ بر حسب فناوری دوباره از یخ دربیاد این شخص چند سالشه؟ از دید اشخاص دیگه زمان مستقل از شخص در گذر بوده و این شخص بیش از دویست سال سن داره. ولی از دید خودش دیروز فریز شده و امروز از انجماد دراومده!!! حال اگه این دو دیدگاه رو با هم تلفیق کنیم: ما با زمانی مواجه می شویم که هم ذهنیست و هم مستقل از ذهن!
===================================================== زمان نسبی است و هرتغییری زمان مختص به خودش رو داره اولا شما به هیچ وجه نمی توانید چیزی که در دنیای متغیر ( در حال حرکت ) وجود دارد را ثابت کنید یعنی حتی اگر به صفر مطلق هم برسید باز اتم های اون موجود در داخل کهکشان در حال گردش به گرد کهکشان و در حال انبساط کیهانی است و این یعنی حرکت دوما شما وقتی انسانی را فریز می کنید فقط تقسیم سلولی را متوقف کرده اید نه گردش اتمهای موجود در سلول را یعنی حرکت هنوز هم وجود دارد و زمان برای آن جاری است. به بیان ساده تر تمامی کیهان از ذراتی بنیادی تشکیل شده اند یعنی هر چیزی در این کیهان بر مبنای ذره بنیادی تشکیل دهنده ان دارای یک زمان شروع مشخص است . ولی اگر زمان را بر مبنای چیدمان متفاوت ذرات بنیادی در نظر بگیریم بنابراین هر چیزی زمان ابتدایی و انتهایی ثانوی خود را خواهد داشت
Archimedes نوشته شده:حال این موضوع مطرح میشه که اگه یک انسان در سال ۲۰۰۰ میلادی خودشو فریز کرده باشه و نسبت به تغییر مصون باشه و بعد در سال ۲۲۰۰ بر حسب فناوری دوباره از یخ دربیاد این شخص چند سالشه؟ از دید اشخاص دیگه زمان مستقل از شخص در گذر بوده و این شخص بیش از دویست سال سن داره. ولی از دید خودش دیروز فریز شده و امروز از انجماد دراومده!!! حال اگه این دو دیدگاه رو با هم تلفیق کنیم: ما با زمانی مواجه می شویم که هم ذهنیست و هم مستقل از ذهن!
===================================================== زمان نسبی است و هرتغییری زمان مختص به خودش رو داره اولا شما به هیچ وجه نمی توانید چیزی که در دنیای متغیر ( در حال حرکت ) وجود دارد را ثابت کنید یعنی حتی اگر به صفر مطلق هم برسید باز اتم های اون موجود در داخل کهکشان در حال گردش به گرد کهکشان و در حال انبساط کیهانی است و این یعنی حرکت دوما شما وقتی انسانی را فریز می کنید فقط تقسیم سلولی را متوقف کرده اید نه گردش اتمهای موجود در سلول را یعنی حرکت هنوز هم وجود دارد و زمان برای آن جاری است. به بیان ساده تر تمامی کیهان از ذراتی بنیادی تشکیل شده اند یعنی هر چیزی در این کیهان بر مبنای ذره بنیادی تشکیل دهنده ان دارای یک زمان شروع مشخص است . ولی اگر زمان را بر مبنای چیدمان متفاوت ذرات بنیادی در نظر بگیریم بنابراین هر چیزی زمان ابتدایی و انتهایی ثانوی خود را خواهد داشت
بله زمان نسبی است همه ما این را می دانیم که اینشتین این رو مطرح کرد. و موضوع بحث بر سر تعریف بنیادی مفهوم زمان است. نه تکرار مکررات. و اما در مورد صفر مطلق، تقسیم سلولی، ذرات بنیادین، چیدمان و دیگر سخنانتان... این طور فکر کن که وقتی یک مرغ رو تو فریزر قرار میدیم هدفمون از این کار چیه؟ آیا هدفمون ثابت کردن ذرات سازنده اون مرغه!!! یا فقط کند کردن واکنش هایی که منجز به فساد در مرغ میشه؟ دوست عزیز فریز کردن انسان فقط بخاطر کند کردن واکنش های بدن اون فرده نه چیز دیگه. و منظور بیشتر از بین بردن حواس و کارکرد پردازشی مغز، دقیقا مثل یک خواب مصنوعی. همین طور که وقتی شخصی پس از 10 ساعت مداوم خواب این مدت رو حس نمیکنه و در خواب سیر گذر زمان رو از دست میده. هیچ کس در مورد ذرات بنیادی، صفر مطلق، انبساط کیهانی، ریسمان، ماده تاریک، انرژی تاریک، شتات دهنده ذرات، کوانتوم، کرمچاله، تلپورت و ... حرف نمی زنه!!! حال منظورم رو درک کردی؟!