ارتعاشات آزاد در سیستم های نامیرا

مدیران انجمن: parse, javad123javad

ارسال پست
نمایه کاربر
rohamavation

نام: roham hesami radرهام حسامی راد

محل اقامت: 100 مایلی شمال لندن جاده آیلستون، لستر، لسترشر. LE2

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۹/۸/۲۰ - ۰۸:۳۴


پست: 3289

سپاس: 5494

جنسیت:

تماس:

ارتعاشات آزاد در سیستم های نامیرا

پست توسط rohamavation »

Free vibrations in immortal systems

ارتعاش آزاد به این معنی است که هیچ نیروی خارجی متغیر زمانی روی سیستم وارد نمی شود. یک سیستم یک درجه آزادی دارد اگر بتوان حرکت آن را به طور کامل توسط یک متغیر اسکالر توصیف کرد.برخی از نمونه‌های ارتعاشات آزاد عبارتند از: نوسان آونگ ساده، نوسانات جسم متصل به فنر افقی، صدای تولید شده توسط چنگال کوک در فاصله کوتاه، نت‌های آلات موسیقی، لوله ارگ و غیره.ارتعاش آزاد زمانی اتفاق می افتد که یک سیستم مکانیکی با یک ورودی اولیه به حرکت در می آید و اجازه می دهد آزادانه ارتعاش کند. نمونه هایی از این نوع ارتعاش عبارتند از عقب کشیدن کودک روی تاب و رها کردن آن، یا ضربه زدن به چنگال تنظیم و اجازه دادن به زنگ زدنتصویر
مطابق توضیحاتی که پستهای قبلم تا به اینجا ارائه شد، اگر نیروی $\large \overrightarrow{F} (t)$ به جرم m وارد شود و آن را در جهت نیرو و به اندازه فاصله
$\large \overrightarrow{x} (t)$ جابجا کند، قانون دوم نیوتن به صورت زیر نوشته می‌شود.$\large \overrightarrow{F} (t) \:= \:\frac{\text{d} }{\text{d}t} (m\frac{\text{d} \overrightarrow{x} (t)}{\text{d}t})$اگر جرم m ثابت باشد، رابطه بالا به صورت زیر در خواهد آمد.$\large \overrightarrow{F} (t) \:= \:m\frac{\text{d} ^2 \overrightarrow{x} (t)}{\text{d} t^ 2} \:= \:m\ddot{\overrightarrow{x}}$(رابطه ۱)
در رابطه بالا، $\large \ddot{\overrightarrow{x}} \:= \:\frac{\text{d} ^2 \overrightarrow{x} (t)}{\text{d} t^ 2}$
شتاب جرم را نشان می‌دهد. برای جسم صلبی که حرکت دورانی دارد، قانون نیوتن به صورت زیر است.$\large \overrightarrow{M} (t) \:= \:J \ddot{\overrightarrow{\theta}}$
(رابطه ۲)در رابطه ۲، $\large \overrightarrow{M}$
گشتاور اعمال شده به جسم صلب و $\large \overrightarrow{\theta}$
و $\large \ddot{\overrightarrow{\theta}} \:= \:\frac{\text{d} ^2 \theta (t)}{\text{d} t^2}$
¨ نیز به ترتیب، جابجایی زاویه‌ای و شتاب زاویه‌ای آن هستند. رابطه‌های ۱ و ۲، معادلات حرکت سیستم در حالت ارتعاشات آزاد را نشان می‌دهند. اکنون، سیستم یک درجه آزادی و نامیرای نشان داده شده در شکل زیر را در نظر بگیرید.ارتعاشات آزاد
جرم m روی تکیه‌گاهی از نوع غلتکی و بدون اصطکاک است و آزادانه در جهت افقی حرکت انتقالی دارد. هنگامی که جرم نسبت به موقعیت تعادل استاتیکی‌اش، به اندازه
+x جابجا شود، نیروی فنر برابر kx خواهد بود. استفاده از رابطه ۱ برای این جرم، به معادله زیر منجر می‌شود.$\large F(t) \:= \:- kx \:= \:m\ddot{x} \\~\\
\large m\ddot{x} \:+ kx \:=0$
(رابطه ۳)برای استخراج معادله حرکت سیستمی که ارتعاشات آزاد دارد، چندین روش وجود دارد که از بین آنها می‌توان به قضیه دالامبر، اصل جابجایی مجازی و قانون پایستگی انرژی اشاره کرد.
ارتعاشات آزاد سیستم جرم و فنر در جهت قائم سیستم جرم و فنر نشان داده شده در شکل زیر را در نظر بگیرید. جرم m از پایین‌ترین نقطه فنر آویزان است. انتهای دیگر فنر را به یک تکیه‌گاه صلب متصل کرده‌ایم. در حالت سکون، جرم در موقعیت تعادل استاتیکی قرار دارد.
در این حالت، نیروی گرانش وارد به جرم m ، دقیقاً با نیروی کشش فنر که از طرف جرم و به سمت بالا وارد می‌شود، برابر است. در نقطه تعادل استاتیکی، فنر به اندازه
$\large l_0 \:+ \:\delta _{st}$
کشیده می‌شود، که
$\large \delta _{st}$
برابر با جابجایی استاتیکی ناشی از وزن W است. با دقت در شکل، تعادل استاتیکی را می‌توان به صورت زیر نوشت.
ارتعاشات سیستم جرم و فنر
$\large W \:= \:m g\: =\: k\delta _{st}$
حال، جرم m را نسبت به این وضعیت تعادل به اندازه +x جابجا می‌کنیم (شکل ب). در این حالت، نیروی کشش فنر به مقدار
$\large -\:k (x \:+ \:\delta _{st})$
می‌رسد. با استفاده از قانون دوم نیوتن، روابط زیر به دست می‌آید.$\large m\ddot{x} \:= \:-k (x\: +\:\delta _{st}) \:+ \:W \\~\\
\large k\delta _{st} \:= \:W \\~\\
\large \Rightarrow ~~~ m\ddot{x} \:+ \:kx \:= \:0$
همان‌طور که مشاهده می‌کنید نتیجه به دست آمده، مشابه رابطه ۳ است. به عبارت دیگر، هنگام بررسی ارتعاشات آزاد جرمی که در راستای قائم حرکت می‌کند، می‌توانیم از وزن آن صرف نظر کنیم. زیرا معادلات حرکت را نسبت به تعادل استاتیکی آن سیستم می‌نویسیم. در ادامه به حل رابطه ۳ می‌پردازیم.
$\large x(t) \:= \:Ce ^{st}$
در این رابطه، C و s
ثابت هستند و مقدارشان باید مشخص شود. رابطه بالا را در رابطه شماره ۳ جایگذاری می‌کنیم.
$\large C( ms ^2 \:+ \:k) \:= \:0 \\~\\
\large C \:\neq \:0 \\~\\
\large \Rightarrow ms ^2 \:+ \:k \:= \:0$
(رابطه ۴)$\large s\: =\: \pm\: (-\: \frac {k} {m}) ^{1/2} \:= \:\pm \:i \omega _n \\~\\
\large i\: =\: (-\:1) ^{1/2} \\~\\
\large \Rightarrow \omega _n\: =\: (\frac {k} {m}) ^{1/2}$
رابطه ۴ را معادله مشخصه یا معادله کمکی مربوط به رابطه ۳ می‌نامند. دو مقدار به دست آمده برای s، ریشه‌های معادله مشخصه هستند که تحت عنوان مقادیر مشخصه یا مقادیر ویژه شناخته می‌شوند. از آنجایی که هر دو مقدار s، در رابطه ۴ صدق می‌کنند، پاسخ عمومی رابطه شماره ۳ را می‌توان به صورت زیر نشان داد.$\large x(t) \:= \:C_1 e^ {i\omega_n t} \:+ \:C_2 e^ {-i\omega_n t}$
با استفاده از فرمول اویلر که به صورت زیر تعریف می‌شود، می‌توانیم رابطه بالا را بازنویسی کنیم.$\large e^ {\pm i\alpha t} \:= \:\cos\alpha t\: \pm\:i \sin \alpha t\: \\~\\
\large x(t) \:= \:A _1 \cos \omega _nt \:+ \:A_2 \sin \omega _nt$
ثابت‌های C1 و C2 یا ثابت‌های جدید A1 و A2 را می‌توان با کمک شرایط اولیه سیستم، تعیین کرد. برای مشخص شدن هر دو ثابت، دو شرط اولیه مختلف مورد نیاز است. در اینجا، اگر مقادیر جابجایی x(t)
و سرعت $\large \dot{x}(t) \:= \:(\frac{\text{d}x}{\text{d}t}) (t)$
را در لحظه t=0، به ترتیب $\large x_0$و$\large \dot{x}_0$
بنامیم، با کمک رابطه ۵ می‌توانیم به نتایج زیر برسیم.$\large x(t \:= \:0) \:= \:A _1\: =\: x_0 \\~\\
\large \dot{x}(t \:= \:0) \:= \:\omega_n A_2 \:= \:\dot{x}_0$
در نتیجه، ضرایب ثابت به صورت $\large A_1 \:= \:x_0$و$\large A_2 \:= \:\dot{x}_0/ \omega_n$
به دست می‌آید. حال، می‌توانیم رابطه ۳ را به شیوه زیر بازنویسی کنیم.$\large x(t) \:= \:x_0 \cos \omega _nt \:+ \:\frac {\dot{x} _0} {\omega _n} \sin \omega _nt$
حرکت هارمونیک در ارتعاشات آزاد
رابطه ۶، تابعی هارمونیک از زمان است و حرکت متقارنی حول موقعیت تعادل جرم
m دارد. هر دفعه که جرم از این موقعیت عبور می‌کند، سرعت و شتاب به ترتیب به مقدار ماکسیمم و صفر می‌رسند. هنگامی هم که جرم m در بیشترین دامنه قرار می‌گیرد، مقدار سرعت و شتاب آن به ترتیب صفر و ماکسیمم خواهد بود. به این حرکت، هارمونیک گفته می‌شود و سیستم جرم و فنری که چنین حرکتی داشته باشد، یک نوسان‌گر هارمونیک است و مقدار
ωn، بیان کننده فرکانس طبیعی ارتعاشات آزاد خواهد بود. روش دیگری برای نوشتن رابطه ۵، عبارت زیر است.$\large A_1 \:= \:A \cos \phi \\~\\
\large A_2 \:= \:A \sin \phi$
(رابطه ۷)در رابطه‌های بالا، ثابت‌های جدید A و ϕ را معرفی کرده‌ایم که به ترتیب، دامنه و زاویه فاز را مشخص می‌کنند و برحسب A1 و A2 قابل تعریف هستند.$\large A\: =\: (A^2 _1 \:+ \:A^2 _2) ^{1/2} \:= \:[x^2 _0 \:+ (\frac {\dot{x} _0} {\omega _n}) ^{2}] ^{1/2} \\~\\
\large \phi \:= \:\tan ^{-1}(\frac {A_2} {A_1}) \:= \:\tan ^{-1} (\frac {\dot{x} _0} {x_0 \omega _n})$
با ادغام رابطه‌های ۵ و ۷، معادله حرکت را به صورت زیر می‌نویسیم.$\large x(t)\: =\: A\cos (\omega _nt \:- \:\phi)$
(رابطه ۸)
ماهیت نوسان هارمونیک را می‌توان به صورت شماتیک و به شکل زیر (قسمت الف) نشان داد. اگر$\large \overrightarrow{A}$
، برداری با اندازه A باشد که نسبت به محور x، زاویه‌ای برابر $\large \omega _nt \:- \:\phi$
می‌سازد، رابطه ۸، به عنوان تصویر بردار $\large \overrightarrow{A}$
روی محور x در نظر گرفته می‌شود. ثابت‌های A1 و A2 در رابطه ۵ که به صورت رابطه شماره ۷ تعریف شده‌اند، مؤلفه‌های بردار
$\large \overrightarrow{A}$ در راستای دو محور متعامدی هستند که نسبت به بردار $\large \overrightarrow{A}$
، زاویه‌های ϕ و $\large -\:(\frac {\pi} {2} \:- \:\phi)$
را می‌سازند.
نوسان هارمونیک
از آنجایی که زاویه $\large \omega_nt \:- \:\phi$
تابعی خطی از زمان است، به صورت خطی با زمان افزایش می‌یابد. در نتیجه، تمام نمودار، با سرعت زاویه‌ای ωn و در خلاف جهت حرکت عقربه‌های ساعت دوران می‌کند. با دوران نمودار (شکل الف)، تصویر بردار
$\large \overrightarrow{A}$ روی محور x به صورت هارمونیک تغییر می‌کند. بنابراین، زمانی که بردار $\large \overrightarrow{A}$
زاویه‌ای برابر $\large 2\pi$ را پشت سر بگذارد، حرکت تکرار می‌شود. تصویر بردار
$\large \overrightarrow{A}$ که آن را با x(t)
نشان می‌دهیم، در نمودار شکل بالا به عنوان تابعی از $\large \omega _nt$
(قسمت ب) و تابعی از زمان (قسمت پ) رسم شده است. در سیستم جرم و فنر، چند نکته را باید مد نظر قرار داد.
الف) اگر ارتعاشات آزاد سیستم جرم و فنر در مسیر عمودی قرار داشته باشد، فرکانس طبیعی و ثابت فنر را می‌توان به ترتیب به صورت $\large k \:= \:\frac {mg} {\delta _{st}}$
و $\large \omega _n \:= \:(\frac {k} {m}) ^{1/2}$
تعریف کرد. از این رو، فرکانس طبیعی به صورت زیر بازنویسی می‌شود.$\large \omega _n\:= \:(\frac {g} {\delta _{st}}) ^{1/2}$
اکنون می‌توانیم با کمک رابطه بالا، فرکانس طبیعی در واحد دور در ثانیه و همچنین دوره تناوب طبیعی را به شکل زیر نمایش دهیم.$\large f_n \:= \:\frac {1} {2\pi} (\frac {g} {\delta _{st}}) ^{1/2} \\~\\
\large \tau_n \:= \:\frac {1} {f_n} \:= \:2\pi (\frac {\delta _{st}} {g}) ^{1/2}$
بنابراین، هنگامی که جرم در مسیر افقی نوسان می‌کند، فقط با اندازه‌گیری جابجایی استاتیکی
$\large \delta _{st}$ می‌توان فرکانس طبیعی و دوره تناوب ارتعاشات آزاد را به دست آورد و نیازی به دانستن مقادیر
k و m نیست.ب) با کمک رابطه ۸، سرعت $\large \dot{x} (t)$
˙ و شتاب $\large \ddot{x} (t)$
¨ جرم m در لحظه t قابل محاسبه است.$\large \dot{x} (t) \:= \:\frac{\text{d}x}{\text{d}t} (t) \:= \:- \:\omega _nA \sin (\omega _nt \:- \:\phi) \:= \:\omega _nA \cos (\omega _nt \:- \:\phi \:+ \:\frac {\pi} {2}) \\~\\
\large \ddot{x} (t) \:= \:\frac{\text{d} ^2x}{\text{d} t^2} (t) \:= \:- \:\omega ^2 _nA \cos (\omega _nt \:- \:\phi) \:= \:\omega ^2_nA \cos (\omega _nt \:- \:\phi \:+ \:\pi)$
پ) اگر جابجایی اولیه x0 صفر باشد، پاسخ رابطه ۸ به صورت زیر ساده می‌شود.$\large x_t \:= \:\frac {\dot {x} _0} {\omega _n} \cos (\omega _nt \:- \:\frac {\pi} {2}) \:= \:\frac {\dot{x} _0} {\omega _n} \sin \omega _nt$
اما اگر سرعت اولیه $\large \dot{x} _0$
صفر باشد، پاسخ به شکل زیر خواهد بود.$\large x(t) \:= \:x_0 \sin (\omega _nt \:+ \:\frac{\pi} {2}) \\~\\
\large x(t) \:= \:x_0 \cos \omega_ nt$
ت) پاسخ سیستم یک درجه آزادی را می‌توانیم در صفحه جابجایی--سرعت بیان کنیم که به فضای حالت یا صفحه فاز معروف است. به این منظور، رابطه ۸ را در نظر بگیرید که به شیوه زیر نیز نوشته می‌شود.
$\large \cos (\omega _nt \:- \:\phi) \:= \:\frac {x} {A}$
(رابطه ۹)با مشتق‌گیری از این رابطه، معادله سرعت به صورت زیر است.$\large \dot{x} (t) \:= \:-A \omega _n\sin (\omega _nt \:- \:\phi) \\~\\
\large \sin (\omega _nt \:- \:\phi) \:= \:-\frac {\dot{x}} {A\omega_n} \:= \:-\frac {y} {A}$
(رابطه ۱۰)در رابطه اخیر، $\large y \:= \:\frac {\dot {x}} {\omega _n}$
برقرار است. اگر طرفین رابطه‌های ۹ و ۱۰ را به توان ۲ برسانیم، حاصل‌جمع آنها برابر با واحد خواهد بود.$\large \large \cos^2 (\omega _nt \:- \:\phi) \:+ \:\sin ^2(\omega _nt \:- \:\phi) \:= \:1 \\~\\
\large \frac {x^2} {A^2} \:+ \:\frac {y^2} {A^2} \:= \:1$
به شکل زیر توجه کنید. نمودار مربوط به رابطه ۱۱ در صفحه (y و x)، یک دایره را نشان می‌دهد (قسمت الف) که بیان‌کننده صفحه فاز یا فضای حالت از ارتعاشات آزاد سیستم نامیرا است. شعاع دایره (
A) با استفاده از شرایط اولیه حرکت به دست می‌آید. از سوی دیگر اگر نمودار رابطه ۱۱ را در صفحه (˙x و x) رسم کنیم، شکل حاصل، یک بیضی (قسمت ب) خواهد بود.
نمودار فضای حالت
مثال ۱ -- پاسخ هارمونیک در ارتعاشات آزاد مخزن آب
سؤال: ستون مخزن آب نشان داده شده در شکل زیر، ارتفاعی به اندازه
300ft دارد و از بتن مسلح ساخته شده است. قطر داخلی و خارجی سطح مقطع این ستون، به ترتیب 8ft و 10ft
است. اگر وزن مخزن پر از آب، $\large 6\times10 ^5 \:lb$
باشد، با صرف نظر از جرم ستون، موارد زیر را تعیین کنید. مدول یانگ را برای بتن مسلح $\large 4\times10 ^6 \:psi$
در نظر بگیرید.الف) فرکانس طبیعی و دوره تناوب زمانی مربوط به ارتعاش عرضی مخزن آب
ب) پاسخ ارتعاشی مخزن آب ناشی از جابجایی عرضی اولیه به اندازه $\large 10 \:in$
پ) ماکسیمم مقدار سرعت و شتاب مخزن آب
پاسخ: ابتدا مخزن آب را به عنوان جرم نقطه‌ای در نظر می‌گیریم. سطح مقطع ستون، یکنواخت و جرم آن، قابل صرف‌نظر کردن است. در نتیجه، سیستم را به صورت تیر یک سر گیردار مدل می‌کنیم. الف) با توجه به مطالب مندرج در مقاله تحلیل تنش و تغییر شکل در تیرها که قبلاً در مجله فرادرس منتشر شده است، جابجایی عرضی تیر δ به دلیل اعمال بار P
به صورت زیر محاسبه می‌شود.$\large \delta \:= \:\frac {Pl^3} {3EI}$
در رابطه بالا، E مدول یانگ و I ممان اینرسی مربوط به سطح مقطع تیر است. سفتی تیر (ستون مخزن) را می‌توان با کمک رابطه زیر به دست آورد.
$\large k\: =\: \frac {P} {\delta} \:= \:\frac {3EI} {l^3}$
الف) در این مثال، ممان اینرسی سطح مقطع تیر و سفتی آن به صورت زیر است.$\large I \:= \:\frac {\pi} {64} (d^4 _o \:- \:d^4 _i) \:= \:\frac {\pi} {64} (120^4 \:- \:96^4) \:= \:600.9554 \:\times \:10^4 \:in ^4 \\~\\
\large k\: =\: \frac {3 (4\:\times \:10^6) (600.9554 \:\times \:10^4)} {3600^3} \:= \:1545.6672 \:lb/in$
برای محاسبه فرکانس و دوره تناوب طبیعی مخزن آب در ارتعاشات آزاد در جهت عرضی به طریق زیر عمل می‌کنیم.
$\large \omega_n \:= \:\sqrt {\frac {k} {m}} \:= \:\sqrt {\frac {1545.6672 \:\times \:386.4} {6 \:\times \:10^5}} \:= \:0.9977 \:rad /sec \\~\\
\large \tau_n \:= \:\frac {2\pi} {\omega _n} \:= \:\frac {2\pi} {0.9977} \:= \:6.2977 \:sec$
هنگامی که جابجایی و سرعت اولیه به ترتیب برابر $\large x_0 \:= \:10 \:in$ و ˙x0=0 باشد، پاسخ هارمونیک این سیستم در ارتعاشات آزاد به شیوه زیر محاسبه می‌شود.
$\large x(t) \:= \:A_0 \sin (\omega _nt \:+ \:\phi_0)$
از طرفی، می‌دانیم جابجایی عرضی (A0) و زاویه فاز (ϕ0) اولیه برابر با مقادیر زیر است.$\large A_0 \:= \:[x^2 _0\: +\: (\frac {\dot{x}_0} {\omega_n}) ^2] ^{1/2} \:= \:x_0 \:= \:10 \:in \\~\\
\large \phi_0 \:= \:\tan ^{-1} (\frac {x_0 \omega_n} {0}) \:= \:\frac {\pi} {2}$
اکنون با جایگذاری مقادیر بالا، پاسخ ارتعاشی قابل محاسبه است.$\large x(t) \:= \:10 \sin (0.9977t \:+ \:\frac {\pi} {2}) \:= \:\cos (0.9977t) \:in$ر از رابطه اخیر مشتق بگیریم، سرعت و سپس شتاب مخزن آب به راحتی به دست می‌آیند.
$\large \dot{x}(t) \:= \:10 (0.9977) \:\cos (0.9977t \:+ \:\frac {\pi} {2}) \\~\\
\large \dot{x} _{\max} \:= \:A_0 \omega_n \:= \:10(0.9977) \:= \:9.977 \:in /sec \\~\\
\large \ddot{x}(t) \:= \:-\:10 (0.9977) ^2\sin (0.9977t \:+ \:\frac {\pi} {2}) \\~\\
\large \ddot{x}_{\max} \:= \:A_0 (\omega_n)^2 \:= \:10 (0.9977)^2 \:= \:9.9540 \:in /sec^2$
ارتعاشات آزاد سیستم های نامیرا در حرکت پیچشی
اگر جسم صلبی حول یک محور مرجع دوران کند، حرکت آن به صورت ارتعاشات پیچشی خواهد بود. در این مورد، جابجایی جسم برحسب یک مختصات زاویه‌ای اندازه‌گیری می‌شود. در ارتعاشات آزاد پیچشی، ممان بازگرداننده، از پیچش یک عضو الاستیک یا به دلیل یک ممان خنثی نشده‌ای ناشی می‌شود که یک نیرو یا کوپل، آن را به وجود آورده است. شکل زیر، دیسکی را نشان می‌دهد که ممان اینرسی قطبی جرم آن برابر
$\large J_0$
بوده و در انتهای یک شفت صلب مدوّر قرار دارد.
انتهای دیگر شفت، ثابت شده است. فرض کنید دوران زاویه‌ای دیسک، حول محور شفت را با زاویه θ تعریف کنیم و این زاویه، نشان دهنده زاویه پیچش شفت هم باشد. همان‌طور که در مقاله تحلیل میله های تحت پیچش دیده‌ایم، در پیچش شفت‌های دایره‌ای، رابطه زیر برقرار است.
ارتعاشات پیچشی$\large M_t \:= \:\frac {G I_0} {l} \theta$
در این رابطه، $\large M_t$ گشتاوری است که منجر به پیچشی به اندازه θ می‌شود. مدول برشی و طول شفت به ترتیب با G و l نشان داده شده‌اند.
I0 نیز ممان اینرسی قطبی مربوط به سطح مقطع شفت است که با کمک رابطه زیر به دست می‌آید.$\large I_0 \:= \:\frac {\pi d^4} {32}$
قطر شفت با d نشان داده شده است. اگر دیسک به اندازه θ نسبت به موقعیت تعادلش جابجا شود، گشتاور بازدارنده‌ای با بزرگی
$\large M_t$ ایجاد می‌شود. بنابراین، به عنوان یک فنر پیچشی عمل می‌کند که ثابت این فنر پیچشی به صورت زیر محاسبه می‌شود.$\large M_t$
$\large k_t \:= \: \frac {M_t} {\theta} \:= \:\frac {GI_0} {l} \:= \:\frac {\pi Gd ^4} {32l}$
معادله حرکت زاویه‌ای دیسک، حول محورش را می‌توان با استفاده از قانون دوم نیوتن نتیجه گرفت. با در نظر گرفتن نمودار جسم آزاد(free body diagram) رسم شده دیسک در شکل قبل و با اعمال قانون دوم نیوتن، معادله حرکت قابل استخراج است.$\large J_0 \ddot{\theta} \:+ \:k_t \theta \:=\:0$
(رابطه ۱۲)
همان‌طور که می‌بینید این رابطه مشابه رابطه ۳ در ابتدای این مبحثمه. اگر ممان اینرسی قطبی J0، جابجایی زاویه‌ای θ و ثابت فنر پیچشی$\large k_t$
را به ترتیب با جرم m، جابجایی x و ثابت فنر خطی k جایگزین کنیم، به همان رابطه خواهیم رسید. از این رو، فرکانس طبیعی سیستم پیچشی در ارتعاشات آزاد با کمک رابطه زیر به دست می‌آید.$\large \omega_n \:= \:(\frac {k_t} {J_0}) ^{1/2}$
(رابطه ۱۳)
دوره و فرکانس ارتعاشات آزاد برحسب دور در ثانیه به قرار زیر است.$\large \tau_n \:= \:2\pi (\frac {J_0} {k_t}) ^{1/2} \\~\\
\large f_n \:= \:\frac {1} {2\pi} (\frac {k_t} {J_0}) ^{1/2}$
در مورد این سیستم باید چند نکته را مد نظر قرار داد.ممان اینرسی قطبی مربوط به جرم یک دیسک را می‌توان با استفاده از رابطه
$\large J_0 \:= \:\frac {\rho h\pi D^4} {32} \:= \:\frac {W D^4} {8g}$
به دست آورد. در رابطه بالا، ρ چگالی، h ضخامت و D قطر دیسک را نشان می‌دهد و وزن آن برابر W است.
به سیستم اینرسی--فنر پیچشی نشان داده شده در شکل قبل، آونگ پیچشی گفته می‌شود. یکی از مهمترین کاربردهای آونگ پیچشی در ساعت‌های مکانیکی است. در این ساعت‌ها، چرخ‌دنده و شیطانک (Pawl)، نوسان یک آونگ پیچشی کوچک را به حرکت عقربه‌ها تبدیل می‌کند.
برای به دست آوردن پاسخ عمومی رابطه ۱۲، مانند رابطه ۳ عمل می‌کنیم.$\large \theta (t) \:= \:A_1 \cos \omega _nt \:+ \:A_2 \sin \omega _nt$
با کمک رابطه ۱۳، ضرایب A1 و A2 را با کمک شرایط اولیه به دست می‌آوریم.$\large \theta (t\:= \:0) \:= \:\theta _0 \\~\\
\large \dot{ \theta} (t \:= \:0) \:= \:\frac{\text {d} \theta}{\text {d} t} (t \:= \:0) \:= \:\dot{ \theta} _0 \\~\\
\large \Rightarrow ~~~ A_1 \:= \:\theta _0 \\~\\
\large \Rightarrow ~~~ A_2 \:= \:\frac {\dot{\theta} _0} {\omega _n}$
من در حال مطالعه ارتعاشات هستم. بنابراین من از کتاب Beer-Johnston-Cornwell Dynamics استفاده می کنم. من نگران معادله ارتعاش کم میرایی هستم که در کتاب این است:تصویر
$x_{(t)}=x_0e^{-\lambda t}\sin(\omega_d+\phi)$
جایی که$\omega_d=\sqrt{\omega_n^2+c^2/4m^2}$
من فکر می کنم که $x_0$ با بردار نتیجه ثابت c1 جایگزین می شود و c2 تحت تاثیر عامل$e^{-\lambda t}$. یعنی$x_m$
یا یک دامنه، اما نه موقعیت اولیه، زیرا می تواند 0 باشد، با سرعت اولیه.
همچنین، نمودار معادله مرزی را با x0 نشان می‌دهد
میشه کمکم کنید و نظر بدید چگونه باید x0 را تفسیر کنم ? شاید من این موضوع را اشتباه متوجه شده ام
به نظرم x0 متناسب با اولیه$\sqrt{E_{initial}}$ است
جذر انرژی اولیه در سیستم برای مثال فرض کنید حرکت یک جرم را روی یک فنر و x ریخته ایم
فاصله از موقعیت تعادل است. انرژی اولیه سیستم می تواند به طور کامل در کشش فنر باشد (سرعت اولیه صفر).
انرژی اولیه اولیه$E_{initial} = \frac12k\,x_{initial}^2 = \frac12k\,x_0^2$ است
به طور کلی برای سیستم در مثال$x_0=\sqrt{2\frac{E_{initial}}{k}}$
ما می توانیم توزیع انرژی اولیه را بین انرژی پتانسیل و انرژی جنبشی تغییر دهیم (تغییر ϕ) اما اگر مجموع انرژی اولیه یکسان باشد x0 نیز همینطور است.
حل معادله دیفرانسیل نوسانگر میرایی
اصطکاک استوکس
می گوید که اصطکاک استوکس خواهد بود
$F = -m \gamma \dot{x}.$
برای من، هیچ منطقی نیست که چرا به جرم جسم بستگی دارد. این بدان معنی است که کاهش سرعت به جرم بستگی ندارد. یا فقط از آنجایی که متناسب با حجم است و حجم آن معمولاً به جرم بستگی دارد.
ترکیب خطی راه حل ها
سپس معادله دیفرانسیل تنظیم می شود، من کاملاً آن را درک می کنم، به جز سردرگمی در مورد اصطکاک.
$m \ddot{x} + \gamma \dot{x} + \omega_0^2 = 0$با$\delta = \frac{\gamma}{2}$
و$\omega = \sqrt{\omega_0^2 - \delta^2}$راه حل برای$x(t) = \exp(\lambda t)$رویکرد هستند
$\lambda = -\delta \pm i \omega t$.
یکی از انواع مثبت یا منفی راه حل معتبری است، اما ترکیب خطی هر دو راه حل هستند. میفهمم، متوجه هستم، درک میکنم.
سپس کتاب می گوید که راه حل کلی ترکیب اجزای واقعی و خیالی است. از طرف دیگر، می توان یک زاویه فاز اضافه کرد و یک راه حل "فشرده" مانند این داشت:
$x(t) = x_0 \exp(-\delta t) \exp(i ( \omega t + \phi ) )$ مطمئناً ترکیبی خطی از اجزای واقعی و خیالی را تشکیل می دهد، اما این ترکیب چگونه است$\exp(i \phi)$
$c_1 \exp(i\omega t) + c_2 \exp(-i\omega t) ?$ویرایش: پاسخ زیر$F = -m \omega^2_0 x$ را نادیده می گیرد
اصطلاح و بنابراین فقط برای مشکلاتی که فقط میرایی بدون کشش دارند کاربرد دارد.

در اینجا روش مستقیم مقابله با این مشکل بدون نیاز به حدس زدن به عنوان راه حل است.
$F = m \ddot{x}$
$F = m \ddot{x} = -m \gamma \dot{x}$
$\dot{v} = -\gamma v \text{ with } v = \dot{x}$
$\frac{\rm d}{{\rm d} t}v=-\gamma v$
$\frac{1}{v}{\rm d}v = -\gamma\, {\rm d} t$
$\int{\frac{1}{v}{\rm d}v} = -\int{\gamma\, {\rm d} t}$
اگر شرایط اولیه $v(0)=v_0$باشد
سپس
$\int_{v_0}^{v} \frac{1}{v}{\rm d}v = -\int_0^t \gamma\, {\rm d} t$
$\ln\frac{v}{v_0} =-\gamma t$
$v = v_0 \exp({-\gamma t})$
سپس
$x(0)=x_0$بنابراین اگر بتوانید سیستمی با شکل$\ddot{x}=-\gamma\,\dot{x}$˙ تولید کنید
سپس راه حل از $\gamma$ استفاده می کند
ضریب در تابع فروپاشی نمایی.
تصویر

نمایه کاربر
rohamavation

نام: roham hesami radرهام حسامی راد

محل اقامت: 100 مایلی شمال لندن جاده آیلستون، لستر، لسترشر. LE2

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۹/۸/۲۰ - ۰۸:۳۴


پست: 3289

سپاس: 5494

جنسیت:

تماس:

Re: ارتعاشات آزاد در سیستم های نامیرا

پست توسط rohamavation »

ارتعاشات اجباری میرا با تحریک هارمونیک
، می‌دانید معادله حرکت برای سیستم جرم، فنر و میراگر تحت ارتعاشات اجباری به صورت زیر نوشته می‌شود.
سیستم فنر و دمپر$\large F(t) \:=\: F_0 \cos \omega t \\~\\
\large m\ddot {x} \:+\: c\dot {x} \:+\: kx \:=\: F_0\cos \omega t$
پاسخ خصوصی تحریک هارمونیک بالا را نیز به صورت هارمونیک و به شکل رابطه زیر فرض می‌کنیم.$\large x_p(t) \:=\: X \cos (\omega t \:-\: \phi)$
در رابطه بالا، X و ϕ ثابت‌هایی هستند که مقدار آنها باید تعیین شود و به ترتیب، دامنه و زاویه فاز پاسخ را نشان می‌دهند. پاسخ خصوصی را در رابطه ۱، جایگذاری می‌کنیم.
$\large X\left[ (k\:-\: m\omega ^2) \:\cos (\omega t \:-\: \phi) \:-\: c\omega \:\sin (\omega t \:-\: \phi) \right] \:=\: F_0 \:\cos \omega t$
(رابطه ۳)$\large \cos (\omega t \:-\: \phi) \:=\: \cos \omega t\: \cos \phi \:+\: \sin \omega t\: \sin \phi \\~\\
\large \sin (\omega t \:-\: \phi) \:=\: \sin \omega t\: \cos \phi \:-\: \cos \omega t\: \sin \phi \\~\\
\large X\left[ (k\:-\: m\omega ^2) \cos \phi \:+\: c\omega \: \sin \phi \right] \:=\: F_0 \\~\\
\large X\left[ (k\:-\: m\omega ^2) \sin \phi \:-\: c\omega \: \cos \phi \right] \:=\:0 \\~\\
\large \Rightarrow X \:=\: \frac {F_0} {\left[ (k \:-\: m\omega ^2) ^2 \:+\: c^2 \omega ^2 \right] ^{1/2}}$
$\large \phi \:=\: \tan ^{-1} \left( \frac {c \omega} {k \:-\: m \omega ^2} \right)$
حالا با کمک روابط مثلثاتی زیر، دامنه و فاز را به دست می‌آوریم.
با جایگذاری نتایج بالا در رابطه ۲، پاسخ خصوصی رابطه شماره ۱ به دست می‌آید. شکل زیر، نمودار تابع نیرو و پاسخ حالت ماندگار تحریک هارمونیک را نشان می‌دهد. عبارت‌های مختلف رابطه ۳ را نیز به صورت برداری در قسمت ب مشاهده می‌کنید. با تقسیم صورت و مخرج رابطه ۴ به k و جایگذاری مقادیر زیر، می‌توانیم رابطه ۵ و ۶ را به ترتیب برای $\large X/ \delta _{st}$ و ϕ‌ بنویسیم.
تحریک نیروی هارمونیک$\large \omega_n \:=\: \sqrt {\frac {k} {m}} \\~\\
\large \zeta \:=\: \frac {c} {c_c} \:=\: \frac {c} {2m \omega _n} \:=\: \frac {c} {2\sqrt {mk}} \\~\\
\large \frac {c} {m} \:=\: 2\zeta \omega_n \\~\\
\large \delta _{st} \:=\: \frac {F_0} {k} \\~\\
\large r \:=\: \frac {\omega} {\omega _n}$
(رابطه ۵)$\large \phi \:=\: \tan ^{-1} \left[ \frac {2\zeta \frac {\omega} {\omega _n}} {1\:-\: \left( \frac {\omega} {\omega _n} \right) ^2} \right] \:=\: \tan ^{-1} \left( \frac {2\zeta r} {1\:-\: r^2} \right)$
(رابطه ۶)
همان‌طور که می‌دانید، عبارت $\large M\:=\: X/ \delta _{st}$
ضریب بزرگ‌نمایی یا نسبت دامنه نام دارد. تغییرات $\large X/ \delta _{st}$
و ϕ‌ برحسب نسبت فرکانس r و نسبت میراییζ در شکل زیر رسم شده است. با دقت در رابطه 5 و نمودارهای زیر (قسمت الف)، به نتایجی در مورد ضریب بزرگ‌نمایی در تحریک هارمونیک می‌رسیم.
نمودار نسبت فرکانسدر تحریک هارمونیک سیستم نامیرا (ζ=0)، در حالت $\large M\rightarrow \infty$و$\large r\rightarrow 1$
، رابطه 5 به رابطه زیر تبدیل می‌شود.$\large \frac {X} {\delta _{st}} \:=\: \frac {1} {1 \:-\: \left( \frac {\omega} {\omega _n} \right) ^2}$
هر مقداری از میرایی (ζ>0) مقدار ضریب بزرگ‌نمایی را برای تمام مقادیر فرکانس نیرو، کاهش می‌دهد.برای هر نسبت r مشخص، بیشتر بودن مقدار میرایی، M را کاهش می‌دهد.
در حالت رزونانس یا حالتی نزدیک به آن، کاهش M، قابل ملاحظه خواهد بود.هرچه فرکانس نیرو بیشتر شود (r→∞)، دامنه ارتعاشات اجباری کوچکتر خواهد شد (M→0).در بازه $\large 0<\; \zeta <\;\frac {1} {\sqrt {2}}$، ماکزیمم مقدار M هنگامی اتفاق می‌افتد که یکی از روابط زیر برقرار باشد. در این حالت، فرکانس از فرکانس طبیعی نامیرا ($\large \omega _n$
) و فرکانس طبیعی میرا ($\large \omega _d= \omega _n \sqrt {1- \zeta ^2}$
) کوچکتر است.$\large r\:=\: \sqrt {1\:-\: 2\zeta ^2} \\~\\
\large \omega \:=\: \omega _n \sqrt {1\:-\: 2\zeta ^2}$هنگامی که $\large r= \sqrt {1- 2\zeta ^2}$ برقرار باشد، ماکزیمم مقدار X با کمک رابطه زیر محاسبه می‌شود.
$\large \left( \frac {X} {\delta _{st}} \right) _{\max} \:=\: \frac {1} {2\zeta \sqrt {1\:-\: \zeta ^2}}$
همچنین برای به دست آوردن مقدار X در $\large \omega= \omega _n$
نیز از رابطه زیر استفاده می‌کنیم.$\large \left( \frac {X} {\delta _{st}} \right) _{\omega \:=\: \omega _n} \:=\: \frac {1} {2\zeta }$
در حالتی که $\large \zeta= \frac {1} {\sqrt {2}}$ برقرار باشند، تغییرات M برحسب r به صورت $\large \frac {\text {d}M} {\text {d}r} =0$
است. برای $\large \zeta>\; \frac {1} {\sqrt {2}}$، با افزایش مقادیر r، نمودارM با شیبی یکنواخت، نزولی خواهد بود.
اکنون به سراغ زاویه فاز می‌رویم. با دقت در رابطه 6 و نمودارهای بالا (قسمت ب)، به نتایجی در مورد ضریب بزرگ‌نمایی می‌رسیم.
در یک سیستم نامیرا (ζ=0) رابطه ۶ نشان می‌دهد اگر0<r<1 باشد، زاویه فاز برابر صفر بوده و اگر r>1 باشد، زاویه فاز برابر با 180 است. از این رو، تحریک و پاسخ در بازه 0<r<1 هم‌فاز هستند و هنگامی که در بازه r>1، ابطه ζ=0 برقرار باشد، اختلاف فاز دارند.در شرایطی که ζ>0 و 0<r<1 برقرار باشند، زاویه فاز در بازه $\large 0<\; \phi <\;90 ^\circ$ قرار می‌گیرد و پاسخ نسبت به تحریک، دارای تأخیر است.
در شرایطی که ζ>0 و r>1 برقرار باشند، زاویه فاز در بازه $\large 90 ^\circ<\; \phi <\;180 ^\circ$ قرار می‌گیرد و پاسخ نسبت به تحریک، جلوتر است.در شرایطی که ζ>0 و r=1 برقرار باشند، زاویه فاز برابر باϕ=90بوده و اختلاف فاز بین تحریک و پاسخ 90 است.برای ζ>0 و مقادیر بزرگ r، زاویه فاز به 180 میل می‌کند و نشان می‌دهد که پاسخ و تحریک، غیر‌هم‌فاز هستند.
پاسخ کلی ارتعاشات اجباری با تحریک هارمونیکپاسخ کلی ارتعاشات اجباری سیستم میرا با تحریک هارمونیک، با رابطه $\large x(t) =x_h(t) +x_p(t)$
بیان می‌شود که در آن، $\large x_h(t)$ به صورت زیر تعریف می‌شود.$\large x_h(t) \:=\: Xe^ {-\zeta \omega _nt} \cos \left( \sqrt {1\:-\: \zeta^2} \omega _nt \:-\: \phi \right)$
پاسخ کلی برای سیستم زیر میرایی به صورت زیر است.$\large x_(t) \:=\: X_0e^ {-\zeta \omega _nt} \cos \left( \omega_dt \:-\: \phi_0 \right) \:+\: X \cos \left( \omega t \:-\: \phi \right) \\~\\
\large \omega_d \:=\: \sqrt {1\:-\: \zeta ^2} \omega_n$
مقادیر X و ϕ با کمک رابطه‌های ۵ و ۶ و مقادیر X0 و ϕ0 نیز با کمک شرایط اولیه، تعیین می‌شوند. اگر شرایط اولیه را در تحریک هارمونیک به صورت زیر فرض کنیم، مقدار این دو پارامتر به دست خواهد آمد.
$\large x(t\:=\: 0) \:=\: x_0 \\~\\
\large \dot {x} (t\:=\: 0) \:=\: \dot {x} _0 \\~\\
\large \Rightarrow ~~~ x_0 \:=\: X_0 \cos \phi _0 \:+\: X \cos \phi \\~\\
\large \dot {x} _0 \:=\: -\: \zeta \omega _n X_0 \cos \phi _0 \:+\: \omega _d X_0 \sin \phi _0 \:+\: \omega X \sin \phi$
ه این ترتیب، مقادیر X0 و ϕ0 قابل محاسبه است.$\large X_0 \:=\: \left[ \left( x_0 \:-\: X\cos \phi \right) ^2 \:+\: \frac {1} {\omega ^2_d} \left( \zeta \omega _n x_0 \:+\: \dot{x} _0 \:-\: \zeta \omega _n X \cos \phi \:-\: \omega X \sin \phi \right)^2 \right] ^ {1/2} \\~\\
\large \tan \phi_0 \:=\: \frac {\zeta \omega _n x_0 \:+\: \dot {x} _0 \:-\: \zeta \omega _n X \cos \phi \:-\: \omega X \sin \phi} {\omega _d \left( x_0 \:-\: X \cos \phi \right)}$
می‌توانیم از تقریب زیر استفاده کنیم.اگر میرایی ناچیز باشد ($\large \zeta <\; 0.05$
)، می‌توانیم از تقریب زیر استفاده کنیم.$\large \left( \frac {X} {\delta _{st}} \right) _{\max} \:\cong\: \left( \frac {X} {\delta _{st}} \right) _{\omega \:=\: \omega _n} \:=\: \frac {1} {2\zeta} \:=\: Q$
مقدار نسبت دامنه در حالت رزونانس یا تشدید، ضریب Q یا ضریب کیفی سیستم نامیده می‌شود. به نقاطR1 و R2 که در آنها ضریب بزرگ‌نمایی برابر با $\large Q/ \sqrt {2}$
است نیز نقاط توان نیمه (Half Power Points) گفته می‌شود. زیرا توان جذب شده (ΔW) توسط میراگر (یا توسط مقاومت در مدار الکتریکی معادل) با مربع دامنه متناسب است. شکل زیر را در نظر بگیرید.
ضریب کیفی$\large \Delta W \:=\: \pi c \omega X^2$
تفاوت بین فرکانس مربوط به نقاط توان نیمه، پهنای باند (Band Width) سیستم نام دارد. برای یافتن مقادیر R1 و R2، کافی است در رابطه ۵، مقدار $\large X/ \delta _{st} = Q/ \sqrt {2}$
را قرار دهیم.$\large \frac {1} {\sqrt {(1\:-\: r^2) ^2 \:+\: (2\zeta r) ^2}} \:=\: \frac {Q} {\sqrt {2}} \:=\: \frac {1} {2\sqrt {2}} \\~\\
\large r^4 \:-\: r^2 (2\:-\: 4\zeta ^2) \:+\: (1\:-\: 8\zeta ^2) \:=\:0$
ریشه‌های معادله بالا به صورت زیر به دست می‌آید.$\large r^2_1 \:=\: 1\:-\: 2\zeta ^2 \:-\: 2\zeta \sqrt {1\:+\: \zeta ^2} \\~\\
\large r^2_1 \:=\: 1\:-\: 2\zeta ^2 \:+\: 2\zeta \sqrt {1\:+\: \zeta ^2}$
اگر مقدار ζ کوچک باشد، جواب‌های بالا به صورت زیر تقریب زده می‌شوند.$\large r^2_1 \:=\: R^2_1 \:=\: \left( \frac {\omega_1} {\omega_n} \right) ^2 \:\cong\: 1\:-\: 2\zeta \\~\\
\large r^2_2 \:=\: R^2_2 \:=\: \left( \frac {\omega_2} {\omega_n} \right) ^2 \:\cong\: 1\:+\: 2\zeta$
در رابطه‌های بالا از تعریف $\large \omega_1 \:=\: \omega|_ {R_1}$و$\large \omega_2 \:=\: \omega|_ {R_2}$
استفاده کرده‌ایم. با کمک رابطه بالا، عبارت زیر قابل استخراج است.$\large \omega _2^2 \:-\: \omega _1^1 \:=\: (\omega_2 \:+\: \omega_1) (\omega_2 \:-\: \omega_1) \:=\: (R^2_2 \:-\: R^2_1) \omega _n^2 \:\cong\: 4\zeta \omega _n^2$
با کمک رابطه $\large \omega _2 \:+\: \omega_1 \:=\: 2\omega _n$
می‌توانیم پهنای باند را محاسبه کنیم.$\large \Delta \omega \:=\: \omega _2 \:-\: \omega _1 \:\cong\: 2\zeta \omega _n$
ضریب کیفی نیز به صورت زیر به دست می‌آید.$\large Q\: \cong\: \frac {1} {2\zeta} \:\cong \:\frac {\omega _n} {\omega_2 \:-\: \omega _1}$
همان‌طور که مشاهده می‌کنید می‌توان از ضریب کیفی برای تخمین میرایی ویسکوز معادل در یک سیستم مکانیکی بهره برد.
پاسخ سیستم میرا به نیروی مختلط
فرض کنید تابع نیروی تحریک هارمونیک را به شکل مختلط $\large F(t) = F_0 e^ {i \omega t}$
معرفی کنیم. در این حالت، معادله حرکت به صورت زیر است.$\large m\ddot {x} \:+\: c\dot {x} \:+\: kx \:=\: F_0 e^ {i\omega t}$
از آنجایی که تحریک واقعی فقط با بخش حقیقی (Real) مربوط به F(t) انجام می‌شود، پاسخ نیز باید فقط شامل بخش حقیقی x(t) باشد. زیرا x(t) نیز یک کمیت مختلط است که در رابطه بالا صدق می‌کند. فرض کنیم، پاسخ خصوصی xp(t) به صورت زیر باشد.$\large x_p(t) \:=\: Xe^ {i \omega t}$
دو رابطه اخیر را با هم ادغام می‌کنیم.$\large X\:=\: \frac {F_0} { (k \:-\: m\omega ^2) \:+\: ic \omega}$
(رابطه 10)صورت و مخرج عبارت سمت راست در رابطه بالا را در $\large \left[ (k- m \omega^2) -ic \omega \right]$
ضرب می‌کنیم. با جداسازی بخش‌های حقیقی و موهومی، به رابطه زیر می‌رسیم.$\large X\:=\: F_0 \left[ \frac {k \:-\: m\omega ^2} {(k \:-\: m\omega ^2) ^2\: +\: c^2 \omega ^2} \:-\: i \frac {c \omega} {(k \:-\: m\omega ^2) ^2\: +\: c^2 \omega ^2} \right]$
از رابطه $\large x+ iy =A e^ {i\phi}$ استفاده می‌کنیم که در آن $\large A= \sqrt {x^2 +y^2}$و$\large \phi= y/x$
برقرار است. حالا می‌توانیم رابطه بالا را به صورت زیر بنویسیم.$\large X\:=\: \frac {F_0} {\left[ (k \:-\: m\omega^2)^2 \:+\: c^2\omega ^2 \right]^ {1/2}} \:e^ {-i \phi} \\~\\
\large \phi \:=\: \tan ^{-1} \left( \frac {c\omega} {k\:-\: m\omega ^2} \right)$
در نتیجه، پاسخ خصوصی به دست می‌آید.$\large x_p(t) \:=\: \frac {F_0} {\left[ (k \:-\: m\omega ^2)^2 \:+\: c^2 \omega ^2 \right] ^{1/2}} e^ {i(\omega t\:-\: \phi)}$
$\large \frac {kX} {F_0} \:=\: \frac {1} {1\:-\: r^2 \:+\: i2 \zeta r} \equiv H(i \omega)$
در رابطه بالا، $\large H(i \omega)$ پاسخ فرکانسی مختلط نامیده می‌شود و مقدار مطلق آن به صورت زیر قابل محاسبه است.$\large |H(i \omega)| \:=\: |\frac {kX} {F_0}| \:=\: \frac {1} {\left[ (1\:-\: r^2) ^2 \:+\: (2\zeta r)^2 \right] ^{1/2}}$رابطه به دست آمده، مقدار ضریب بزرگ‌نمایی را نشان می‌دهد. با یادآوری $\large e^ {i \phi}= \cos \phi +i \sin \phi$
، ارتباطی بین دو رابطه اخیر می‌یابیم.$\large H(i\omega) \:=\: |H( i\omega)| e^ {-i \phi}$
اگر زاویه ϕ را به صورت زیر بنویسیم، فرم جدیدی برای پاسخ خصوصی به دست می‌آید.$\large \phi\:=\: \tan ^{-1} \left( \frac {2\zeta r} {1\:-\: r^2} \right) \\~\\
\large x_p (t) \:=\: \frac {F_0} {k} |H (i\omega)| e^ {i( \omega t \:-\: \phi)}$
همان‌طور که مشاهده می‌کنید، تابع پاسخ فرکانسی مختلط $\large H(i \omega)$
هر دو مقدار دامنه و فاز مربوط به پاسخ حالت ماندگار را در خود دارد. اگر $\large F(t) = F_0 \cos \omega t$
باشد، پاسخ حالت ماندگار متناظر با آن را می‌توانیم با کمک بخش حقیقی رابطه ۱1 بنویسیم.$\large x_p (t) \:=\: \frac {F_0} {\left[ (k\:-\: m\omega ^2) ^2 \:+\: c^2 \omega ^2 \right] ^{1/2}} \cos (\omega t \:-\: \phi) \\~\\
\large =\: \text {\Re} \left[ \frac {F_0} {k} H(i\omega) e^ {i \omega t} \right] \:=\: \text {\Re} \left[ \frac {F_0} {k} |H( i\omega)| e^{i (\omega t \:-\: \phi)} \right]$
رابطه بالا مشابه رابطه ۲ در ابتدای این مقاله است. به طور مشابه اگر $\large F(t) =F_0 \sin \omega t$
باشد، پاسخ حالت ماندگار برابر با قسمت موهومی رابطه ۱1 خواهد بود.$\large x_p (t) \:=\: \frac {F_0} {\left[ (k\:-\: m\omega ^2) ^2 \:+\: c^2 \omega ^2 \right] ^{1/2}} \sin (\omega t \:-\: \phi) \\~\\
\large =\: \text {\Im} \left[ \frac {F_0} {k} |H( i\omega)| e^{i (\omega t \:-\: \phi)} \right]$
تحریک هارمونیک و پاسخ سیستم میرا نسبت به آن را می‌توان در صفحه مختلط ارائه کرد. ابتدا از رابطه ۱2 نسبت به زمان مشتق می‌گیریم. معادلات سرعت و شتاب به ترتیب به قرار زیر است.
$\large \dot {x} _p(t) \:=\: i\omega \frac {F_0} {k} |H (i\omega)| e^ {i( \omega t\:-\: \phi)} \:=\: i\omega x_p (t) \\~\\
\large \ddot {x} _p (t) \:=\: (i\omega) ^2 \frac {F_0} {k} |H(i\omega)| e^ {i (\omega t \:-\: \phi)} \:=\: -\: \omega ^2 x_p (t)$
می‌بینیم که سرعت نسبت به جابجایی به اندازه$\large \pi /2$ جلوتر بوده و مقدارش نیز ω برابر شده است. به طور مشابه در مورد −1 نیز می‌توانیم رابطه زیر را بنویسیم.$\large -1 \:=\: \cos \pi \:+\: i\sin \pi \:=\: e^ {i\pi}$در نتیجه، شتاب نسبت به جابجایی به اندازه π جلوتر بوده و مقدار آن نیز $\large \omega ^2$ برابر شده است.

بنابراین، عبارت‌های مختلف به کار رفته در رابطه 9 را می‌توان در صفحه مختلط نشان داد. این موضوع را در شکل زیر به خوبی مشاهده می‌کنید. این شکل به این صورت تفسیر می‌شود که برآیند بردارهای مختلط
$\large c\dot {x} (t)$و$\large kx (t)$ در تحریک هارمونیک روی F(t) منطبق می‌شوند تا رابطه ۹ نیز رعایت شده باشد. نکته دیگری که باید به آن توجه کرد، این است که کل نمودار با سرعت زاویه‌ای
ω در صفحه اعداد مختلط در حال چرخش است. اگر فقط بخش حقیقی پاسخ را در نظر بگیریم، تمام نمودار روی محور حقیقی تصویر می‌شود. در سوی مقابل نیز اگر قرار باشد فقط بخش موهومی را در نظر بگیریم، باید تمام نمودار را روی محور موهومی تصویر کنیم.
ارتعاشات میرا با تحریک هارمونیکهمان‌طور نیروی $\large F (t)= F_0 e^ {i\omega t}$
به عنوان برداری با زاویه ωt نسبت به محور حقیقی رسم شده است. یعنی F0 یک مقدار حقیقی است. اگر F0 دارای بخش موهومی هم بود، بردار نیروی F(t) باید در زاویه(ω+ψ) قرار می‌گرفت. در چنین حالتی، تمام بردارهای دیگر نیز به اندازه زاویه ψ تغییر می‌کردند.
ارتعاشات اجباری با تحریک هارمونیک جابجایی
در برخی اوقات، پایه یا تکیه‌گاه سیستم جرم، فنر و میراگر، در معرض تحریک هارمونیک قرار می‌گیرد. به شکل زیر توجه کنید. فرض کنید جابجایی پایه را با y(t) و جابجایی جرم را با x(t) نشان دهیم. این پارامترها جابجایی را در زمان t و نسبت به تعادل استاتیکی نشان می‌دهند. از این رو، میزان کشیدگی فنر با x−y و سرعت نسبی بین دو انتهای میراگر نیز با ˙x−˙y برابر است. با توجه به نمودار جسم آزاد رسم شده (قسمت ب)، معادله حرکت را برای چنین سیستمی می‌نویسیم.
تحریک هارمونیک پایه$\large m\ddot {x} \:+\:c (\dot {x} \:-\: \dot {y}) \:+\:k (x \:-\: y) \:=\: 0$
اگر $\large y(t) =Y \sin \omega t$ برقرار باشد، رابطه بالا به شکل زیر بازنویسی می‌شود.$\large m\ddot {x} \:+\: c\dot {x} \:+\: kx \:=\: ky \:+\: c\dot {y} \:=\: kY \sin \omega t \:+\: c\omega Y\cos \omega t \\~\\
\large =\: A\:\sin (\omega t\:-\: \alpha)$
در رابطه بالا از پارامترهای $\large A= Y\sqrt {k^2 + (c \omega)^2}$و$\large \alpha =\tan ^{-1} \left[ -\frac {c \omega} {k} \right]$ استفاده کرده‌ایم. همان‌طور که می‌بینید، تحریک هارمونیک پایه، با تحریک هارمونیک نیرویی معادل است که در آن، بزرگی نیروی وارد به جرم برابر A باشد. با استفاده از پاسخ $\large x_p (t)$
برای رابطه ۱۳، پاسخ به شکل زیر نوشته می‌شود.$\large x_p (t) \:=\: \frac {Y \sqrt {k^2 \:+\: (c\omega) ^2}} {\left[ (k\:-\: m\omega ^2) ^2 \:+\: (c\omega) ^2 \right] ^{1/2}} \sin (\omega t \:-\: \phi _1 \:-\: \alpha) \\~\\
\large \phi_1 \:=\: \tan ^{-1} \left( \frac {c\omega} {k \:-\: m\omega ^2} \right)$
پاسخ $\large x_p (t)$ را می‌توانیم به صورت خلاصه نشان دهیم.$\large x_p (t) \:=\: X\sin (\omega t \:-\: \phi)$
ضرایب رابطه بالا به شیوه زیر تعریف می‌شود.$\large \frac {X} {Y} \:=\: \left[ \frac {k^2 \:+\: (c\omega) ^2} {(k\:-\: m\omega ^2) ^2 \:+\: (c\omega) ^2} \right] ^{1/2} \:=\: \left[ \frac {1\:+\: (2\zeta r) ^2} {(1\:-\: r^2) ^2 \:+\: (2\zeta r) ^2} \right] ^{1/2} \\~\\
\large \phi \:=\: \tan ^{-1} \left[ \frac {mc \omega ^3} {k(k\:-\: m\omega ^2) \:+\: (\omega c) ^2} \right] \:=\: \tan ^{-1} \left[ \frac {2\zeta r^3} {1\:+\: (4\zeta ^2 \:-\: 1) r^2} \right]$
نسبت پاسخ
به جابجایی پایه y(t)‌ را قابلیت انتقال جابجایی (Displacement Transmissibility) نامیده و با X/Y نشان می‌دهیم. شکل زیر، تغییرات
و ϕ را مطابق با دو رابطه اخیر برای مقادیر مختلف r و ζ نشان می‌دهد.
قابلیت انتقال در ارتعاشاتدر نظر داشته باشید که اگر تحریک هارمونیک پایه به صورت مختلط $\large y(t) = \text {\Re} (Y e^ {i\omega t})$
بیان شود، می‌توانیم پاسخ سیستم را براساس آنچه پیش‌تر در بخش «پاسخ سیستم میرا به نیروی مختلط» گفتیم، نشان دهیم.$\large x_p (t) \:=\: \text {\Re} \left\{ \left( \frac {1\:+\: i2 \zeta r} {1\:-\: r^2 \:+\: i2\zeta r} \right) Ye^ {i\omega t} \right\}$در این صورت، قابلیت انتقال جابجایی با کمک رابطه زیر محاسبه خواهد شد.$\large \frac {X} {Y} \:=\: T_d \:=\: \left[ 1\:+\: (2\zeta r) ^2 \right] ^{1/2} \times |H(i\omega)|$
زیر در مورد قابلیت انتقال جابجایی قابل استخراج است.
مقدار Td در r=0 برابر با یک و برای مقادیر کوچک r، نزدیک به یک است.در تحریک هارمونیک یک سیستم نامیرا (ζ=0)، در حالت رزونانس یا تشدید که رابطه r=1 برقرار می‌شود،
Td به سمت بینهایت میل می‌کند.
برای مقادیر r>√2 صرف نظر از میزان ζ، قابلیت انتقال جابجایی از یک کوچکتر است (Td<1).اگر r=√2 باشد، آنگاه برای تمام مقادیر ζ، قابلیت انتقال جابجایی برابر با یک است.
در بازه r<√2 نسبت‌های میرایی کوچکتر، به مقادیر Td بزرگتری ختم می‌شوند و در سوی مقابل و در بازه r>√2، نسبت‌های میرایی کوچکتر، مقادیر کوچکتری از Td را در پی خواهند داشت.
پارامتر Td در بازه 0<ζ<1 و در نسبت فرکانس r=rm<1 به ماکزیمم مقدار خود می‌رسد. مقدار این نسبت فرکانس برابر با عبارت زیر است.$\large \rm \:=\: \frac {1} {2\zeta} \left[ \sqrt {1\:+\: 8\zeta ^2} \:-\: 1 \right] ^{1/2}$نیروی انتقالی در تحریک هارمونی با جابجایی پایه در به دلیل عکس‌العمل فنر و میراگر، نیروی F به پایه وارد می‌شود. این نیرو را می‌توان به صورت زیر تعریف کرد.$\large F\:=\: k(x\:-\: y) \:+\: c(\dot {x} \:-\: \dot {y}) \:=\: -\: m\ddot {x}$با مقایسه رابطه بالا و رابطه 14، نیروی
F را بازنویسی می‌کنیم.$\large F\:=\: m\omega ^2X \sin (\omega t \:-\: \phi) \:=\: F_T \sin (\omega t \:-\: \phi)$
دامنه یا ماکزیمم مقدار نیروی انتقالی در تحریک هارمونیک به پایه به صورت زیر به دست می‌آید.$\large \frac {F_T} {kY} \:=\: r^2 \left[ \frac {1\:+\: (2\zeta r) ^2} {(1\:-\: r^2) ^2 \:+\: (2\zeta r) ^2} \right] ^{1/2}$نسبت $\large \frac {F_T} {kY}$تحت عنوان قابلیت انتقال نیرو (Force Transmissibility) شناخته می‌شود. توجه کنید که نیروی انتقالی و جابجایی x(t) هم‌فاز هستند. نمودار تغییرات نیروی انتقالی به پایه را می‌توان برحسب نسبت فرکانس r و برای مقادیر مختلف ζ
قابلیت انتقال نیرو
حرکت نسبی در تحریک هارمونیک با جابجایی پایهفرض کنید جابجایی جرم نسبت به پایه را با z=x−y نشان دهیم. در این حالت، معادله حرکت به صورت زیر خواهد بود.$\large m\ddot {z} \:+\: c\dot {z} \:+\: kz \:=\: -\:m\ddot {y} \:=\: m\omega ^2Y \sin \omega t$
پاسخ حالت ماندگار معادله بالا به صورت زیر است.$\large z(t) \:=\: \frac {m\omega ^2Y \sin (\omega t \:-\: \phi_1)} {\left[ (k\:-\: m\omega ^2) ^2 \:+\: (c\omega) ^2 \right] ^{1/2}} \:=\: Z\: \sin (\omega t \:-\: \phi_1)$در رابطه بالا، دامنه و فاز z(t) را به ترتیب با Z و ϕ1 نشان داده‌ایم.$\large Z\:=\: \frac {m\omega ^2Y} {\sqrt {(k\:-\: m\omega ^2) ^2 \:+\: (c\omega) ^2}} \:=\: Y\frac {r^2} {\sqrt {(1\:-\: r^2) ^2 \:+\: (2\zeta r) ^2}} \\~\\
\large \phi_1 \:=\: \tan ^{-1} \left( \frac {c\omega} {k\:-\: m\omega ^2} \right) \:=\: \tan ^{-1} \left( \frac {2\zeta r} {1\:-\: r^2} \right)$
تصویر

نمایه کاربر
rohamavation

نام: roham hesami radرهام حسامی راد

محل اقامت: 100 مایلی شمال لندن جاده آیلستون، لستر، لسترشر. LE2

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۹/۸/۲۰ - ۰۸:۳۴


پست: 3289

سپاس: 5494

جنسیت:

تماس:

Re: ارتعاشات آزاد در سیستم های نامیرا

پست توسط rohamavation »

بنابراین برای سیستم درجه آزادی منفرد، معادله را با رنگ آبی به دست آوردم، جایی که فکر می‌کنم معادله زیر به رنگ مشکی «m*a» را از F=ma حذف کرده است؟
بنابراین من می بینم که یک "m*a" وجود دارد، اما آیا این از اینرسی است یا F=ma؟آیا من اینجا چیزی را از دست داده ام لطفا؟تصویر
معادله سیاه یک فرم بازآرایی شده است زیرا $m\cdot a = m\cdot \ddot{x}$
(یعنی شتاب معادله مشتق دوم موقعیت نسبت به زمان است).
بنابراین (چون مثبت رو به پایین است):$\sum_F = m\cdot a \rightarrow$
$-k\cdot x -c\cdot \dot{x} + F(t)= m\cdot \ddot{x}\rightarrow$
سپس مرتب کردن مجدد و قرار دادن تمام x متغیرهای مرتبط در سمت راست:
$m\cdot \ddot{x}+ c\cdot \dot{x} +k\cdot x = F(t)$ نیروی تحریک خارجی (نیرویی که وارد می شود و منجر به ارتعاش اجباری می شود) است.
سیستم میرایی فنر جرمی ساده با اندازه فاکتورهای K و Cمن به مشکلی برخوردم که مدتی است مرا آزار داده است. آنچه باید انجام شود موارد زیر است:
جرم روی میله 0.6 متر (جرم کمتر) در انتهای آن جرمی معادل 1 کیلوگرم دارد. میله باید 60 درجه، در مدت t=120 ثانیه بچرخد (تصویر را ببینید). کاری که من می‌خواهم انجام دهم اندازه یک فنر چرخشی (واقع در نقطه محوری) و یک سیستم میرایی است، به طوری که نیروی فنر را خنثی کند. بنابراین چرخش در مدت زمان مشخص شده اتفاق می افتد.
من معادله دیفرانسیل عمومی سیستم را نوشته ام:تصویر
$J\theta'' + C\theta' + K\theta = 0$(معادله دیفرانسیل معمولی سیستم فنر میرا)
و برای یک سیستم میرایی بحرانی و برای t=0، θ=0 من راه حل دارم:$\theta(t)=A t \exp(-bt)$جایی که A
ثابت است و b ضریب میرایی است.سوال من این است که چگونه می توانم ادامه دهم تا بتوانم ضریب میرایی و ثابت فنر را اندازه بگیرم؟
و اگر بتوانم از اینجا ادامه دهم، چگونه باید اقدام به سایز کردن سیستم خود کنم؟
لطفا توجه داشته باشید g=0، بدون جاذبه.
معادله باید باشد$J \, \ddot{\theta} + K \, (\theta-\theta_T) + C \, \dot{\theta} =0$جایی که $\theta_T$
زاویه هدف و موقعیت استراحت فنر است.همه چیز با جایگزینی زیر ساده می شود
$\begin{cases}
K = J \Omega^2 \\
C = 2 \zeta J \Omega
\end{cases}$جایی که Ω
پارامتری است که به سختی و ζ مربوط می شود
پارامتری که به میرایی مربوط می شود.
جواب کلی معادله $\ddot{\theta} + \Omega^2 (\theta-\theta_T) + 2 \zeta \Omega \dot{\theta} =0$
است
$\theta = \theta_T + C_1 \exp\left( -\Omega t \left(\sqrt{(\zeta^2-1)}+\zeta \right) \right)+ C_2 \exp\left( -\Omega t \left(\sqrt{(\zeta^2-1)}-\zeta \right) \right)$که در آن ضرایب C1
و C2 بر اساس شرایط مرزی یافت می شوند. در این حالت میله در حالت استراحت است که t=0 باشد
و بنابراین
$\begin{cases}
C_1 =\frac{ \theta_T}{2} \left( \frac{\zeta}{\sqrt{(\zeta^2-1)}}-1 \right) \\
C_2 =-\frac{ \theta_T}{2} \left( \frac{\zeta}{\sqrt{(\zeta^2-1)}}+1 \right)
\end{cases}$سریعترین پاسخ زمانی است که ζ→1
زیرا این مقدار اولین توان را به حداقل می رساند. با میرایی بهینه محلول تبدیل می شود
$\theta = \theta_T \left( 1 - {\rm e}^{-\Omega t}(1+\Omega t) \right)$و $C = 2 J \Omega$
.اما همانطور که گفتید، نمی توانید Ω صحیح را پیدا کنید
برای رسیدن به زاویه هدف در زمان مشخص شده زیرا Ω
را نمی توان از راه حل جدا کرد.
اما زمانی که ζ>1 می توان آن را از راه حل کلی جدا کرد
. از دو جمله اولی خیلی سریعتر از دومی به صفر نزدیک می شود. می توانیم ضریب φ=Ωt را پیدا کنیم
که توان دوم را با مقدار ϵ نزدیک به صفر می کند
(بر حسب درجه).
$\left. \frac{ \theta_T}{2} \left( \frac{\zeta}{\sqrt{(\zeta^2-1)}}+1 \right) \exp\left( -\varphi \left(\sqrt{(\zeta^2-1)}-\zeta \right) \right) = \epsilon \right\}$
$\varphi = \frac{ \ln\left( 2 \frac{\epsilon}{\theta_T} ( \zeta \sqrt{(\zeta^2-1)}-\zeta^2+1)\right)}{\sqrt{(\zeta^2-1)}-\zeta} = \Omega\, t_T$
جایی که $t_T$
زمان هدف است یک سازش خوب زمانی اتفاق می افتد که $\varphi = \frac{1}{\sqrt{(\zeta^2-1)}}$
که $\frac{{\rm d}\varphi}{{\rm d}\zeta}=0$ می کند
و از این رو $\varphi = \Omega \, t_T$ را به حداقل می رساند
.این راه حل را تولید می کند
$\begin{cases}
K = \frac{J}{t_T^2 \gamma (\gamma+2)} \\
\zeta = \frac{ \sqrt{(J+K t_T^2)}}{t\,\sqrt{K} } \\
C = \frac{2}{t_T} \sqrt{J (J+K t_T^2)}
\end{cases}$جایی که $\gamma \ll 1$
یک مقدار مثبت کوچک است (به صورت $\zeta = 1+\gamma$ تعریف می شود
).
تصویر

نمایه کاربر
rohamavation

نام: roham hesami radرهام حسامی راد

محل اقامت: 100 مایلی شمال لندن جاده آیلستون، لستر، لسترشر. LE2

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۹/۸/۲۰ - ۰۸:۳۴


پست: 3289

سپاس: 5494

جنسیت:

تماس:

Re: ارتعاشات آزاد در سیستم های نامیرا

پست توسط rohamavation »

لاگرانژی آونگ فیزیکی معکوس با پایه نوسانی

یک آونگ فیزیکی معکوس با یک زاویه کوچک φ منحرف می شود
و به یک پایه نوسانی با تابع نوسان a(t) متصل می شود.. جرم آونگ m است
و مرکز جرم آن l است واحدهای دور از پایه نوسانی
تصویر
انرژی جنبشی سیستم به صورت زیر بدست می آید:
$\( m v^2 + \mathcal{I}_0 \dot{\varphi}^2 $=$K = E_{\mathrm{tran}} + E_{\mathrm{rot}}$
سوال من این است که آیا $\mathcal{I}_0$
ممان اینرسی حول محور یا مرکز جرم است. من در استخراج شکل صحیح لاگرانژی، زمانی که $\mathcal{I}_0$ را کنترل می کنم، گیر کرده ام
به عنوان ممان اینرسی حول محور، تنها در صورتی که فرض کنم اینرسی در حول مرکز جرم معادله صحیح باشد. میشه لطفا یکی اینو توضیح بده؟
نیازی نیست انرژی جنبشی دورانی را جداگانه بنویسید،$T=\frac{1}{2}m(\dot{x}^2+\dot{y}^2)$
باید کافی باشد و فقط مختصات x، y را به عنوان fn زمان بنویسید.
می‌توانیم عبارت انرژی جنبشی دورانی را استخراج کنیم و با هم آن را پیدا کنیم. تصور کنید ذره ای داریم که حول نقطه O می چرخد
با سرعت چرخشی$\omega_o$ و $r_o$
واحد دور از O. سرعت خطی آن$V = r_o\omega_o$ خواهد بود
، و بنابراین انرژی جنبشی آن خواهد بود$K = \tfrac{1}{2}m V^2 = \tfrac{1}{2}m (r_o\omega_o)^2$
حال، به جای یک ذره، جسمی را تصور کنید که از چند ذره تشکیل شده است، همه با سرعت زاویه ای یکسان ω.
. انرژی جنبشی هر ذره خواهد بود$dK = \tfrac{1}{2}r_o^2 \omega_o^2 dm$
و انرژی جنبشی کل جسم$K = \omega_o^2 \int\limits_{\text{body}} \tfrac{1}{2}r_o^2 dm$
اما توجه داشته باشید که جزء جدایی ناپذیر فقط به هندسه و توزیع جرم جسم بستگی دارد، بنابراین می توانیم یک خاصیت $\mathcal{I}_0$ نسبت دهیم.
گشتاور جرمی اینرسی چرخش حول نقطه محوری O نامیده می شود
.بنابراین پاسخ نهایی این است که برای محاسبه ممان اینرسی باید از نقطه محوری استفاده کنید.تصویر
آخرین ویرایش توسط rohamavation سه‌شنبه ۱۴۰۲/۴/۱۳ - ۱۶:۳۰, ویرایش شده کلا 2 بار
تصویر

نمایه کاربر
rohamavation

نام: roham hesami radرهام حسامی راد

محل اقامت: 100 مایلی شمال لندن جاده آیلستون، لستر، لسترشر. LE2

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۹/۸/۲۰ - ۰۸:۳۴


پست: 3289

سپاس: 5494

جنسیت:

تماس:

Re: ارتعاشات آزاد در سیستم های نامیرا

پست توسط rohamavation »

دینامیک آونگ معکوس بیش از حد میرایی کنترل شده

من تعجب می کنم که چگونه می توان معادلات حرکت آونگ معکوس را روی یک گاری در صورت وجود دینامیک بیش از حد میرا نوشت. تصور کنید سیستم نشان داده شده در مایعی با ویسکوزیته β بالا قرار گرفته است
. من کاملاً درک می کنم که سیستم با پایه آونگ ثابت چگونه رفتار می کند. بیایید از معادله آونگ معکوس کلاسیک شروع کنیم:
$ml^2 \ddot \theta - \beta \dot \theta + mgl\sin\theta=0.$مقادیر بالای β
اجازه دهید که از عبارت اینرسی غفلت شود، به طوری که
$- \beta \dot \theta + mgl\sin\theta = 0.$با این حال، به عنوان فردی که ذاتاً در فیزیک خوب هستم، با توجه به رشته ام مهندسی هوافضا اما در مورد تأثیر حرکت چرخ دستی بر روی دینامیک بسیار سردرگم هستم. در اینجا برای حالت کلاسیک و بدون میرایی هستند، حدس می‌زنم که اینجا همه چیز باید بسیار ساده‌تر باشد. هر کمکی قابل تقدیر است.
احتمالاً معادلاتی که من در مورد آنها می پرسم باید ساده ترین شکل ممکن را در چارچوب مرجع در مرکز پایه متحرک آونگ داشته باشند.
با استفاده از $\sum F=m a$
و $\sum M = I \ddot{\theta}$
می رسم به
$F = \left( \frac{M+m}{m} \frac{I+m L^2}{L \cos\theta} - m L \cos \theta \right) \ddot{\theta} + \left( \frac{M+m}{m} \frac{\beta \dot\theta}{L \cos\theta} + m L \sin\theta \dot{\theta}^2 \right)$اکنون می توانید با ارزش ها بازی کنید تا آنچه را که نیاز دارید به دست آورید
تصویر

نمایه کاربر
rohamavation

نام: roham hesami radرهام حسامی راد

محل اقامت: 100 مایلی شمال لندن جاده آیلستون، لستر، لسترشر. LE2

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۹/۸/۲۰ - ۰۸:۳۴


پست: 3289

سپاس: 5494

جنسیت:

تماس:

Re: ارتعاشات آزاد در سیستم های نامیرا

پست توسط rohamavation »

فرکانس های ویژه یک نوار الاستیک با میرایی ویسکوز

من می‌خواهم شکل‌های حالت و فرکانس‌های ویژه مرتبط و نسبت‌های میرایی میله‌ای را بدانم که در جهت طولی ارتعاش می‌کند و دارای خواص کشسانی خطی و همچنین مواد چسبناک است. نوار نشان داده شده در زیر را که طول آن L است را در نظر بگیریدتصویر
و در سمت چپ گیره و در سمت راست آزاد است. متن جایگزین حرکت آن با جابجایی های طولی u(x,t) توصیف می شود.
. فرض بر این است که ماده مطابق با مدل ویسکوالاستیک کلوین-وویگت رفتار می کند، که تنش و کرنش را در هر نقطه از میله با
$\sigma = E\,\varepsilon + \eta\,\dot{\varepsilon}$
جایی که $\varepsilon = \frac{\partial\,u}{\partial\,x}$
کرنش طولی است، E مدول الاستیک ماده و $\eta$ ویسکوزیته اولین کاری که انجام دادم این بود که معادله حرکت این سیستم را بدست آوردم. رابطه استرس و شتاب است
$\rho\,\frac{\partial^2\,u}{\partial\,t^2} = \frac{\partial\,\sigma}{\partial\,x}$
جایی که ρ چگالی نوار است. ترکیب این با مدل ماده و ضرب در سطح مقطع A
معادله حرکت را به دست می آورد
$\rho A\,\frac{\partial^2\,u}{\partial\,t^2} = EA\,\frac{\partial^2\,u}{\partial\,x^2} + \eta A\,\frac{\partial^3\,u}{\partial\,x^2\,\partial\,t}$
این جایی است که من گیر کرده ام زیرا نمی دانم چگونه این را حل کنم. چیزی که من به آن علاقه دارم فرکانس ویژه ω است
و نسبت میرایی ζ از اولین حالت ویژه (اگر حتی قابل اجرا باشد). بدون عبارت میرایی، مشکل به معادله موج 1 بعدی کاهش می یابد که می توان آن را حل کرد، به عنوان مثال. با جداسازی متغیرها، اما به نظر نمی رسد که در این مورد کار کند.کلاسیک-مکانیک پیوستار-مکانیک ارتعاشات
یک اشتباه در معادله حاکم بر حرکت وجود داشت، یک مشتق گمشده در عبارت میرایی. من سوال را ویرایش کردم. اکنون می توان با جداسازی متغیرها مشکل را حل کرد.
مرحله 1: جداسازی متغیرها
فرض کنید $u(x,\,t) = X(x)\,T(t)$
. آن را در معادله حرکت وارد کنید و عباراتی را که به t بستگی دارند جدا کنید
از آنهایی که به x بستگی دارند
استدلال معمول را اعمال کنید: از آنجایی که یک طرف معادله فقط به موقعیت بستگی دارد و طرف دیگر فقط به زمان بستگی دارد، آنها باید ثابت باشند تا برابر باشند. آن ثابت را $-\alpha^2$ انتخاب می کنیم
و دو معادله دیفرانسیل معمولی را در x بدست آورید
و t به ترتیب.مرحله 2: حل ODE برای Xمعادله اول $X''(x) + \alpha^2 X(x) = 0$
جواب کلی $X(x) = C\cdot\sin(\alpha\,x - \varphi).$ا دارد. ثابت های $\alpha$ و φ توسط شرایط مرزی نوار تعیین می شود. بنابراین سمت چپ ثابت است

$u(0,\,t) = 0$: $X(0)\,T(t) = 0 $
$C\cdot\sin(-\varphi) = 0 $
مورد $T(t)=0$
در اینجا نادیده گرفته شد زیرا هیچ علاقه ای ندارد. سمت راست آزاد است، بنابراین شرط مرزی است
$sigma(L,\,t) = 0$: $ E\,\varepsilon(L,\,t) + \eta\,\dot{\varepsilon}(L,\,t) = 0 $
&\ \ \vdots \\
$(EA\,T(t) + \eta A\,\dot{T}(t))\,X'(L) = 0$
$X'(L) = C\alpha\cdot\cos(\alpha\,L) = 0 $
بنابراین تعداد بی نهایت راه حل برای $\alpha$ وجود دارد
، هر کدام مربوط به یک شکل حالت متفاوت X(x)
. مورد$EA\,T(t) + \eta A\,\dot{T}(t) = 0$
نادیده گرفته شد زیرا به معنای T¨(t)=0 است
.رحله 3: تجزیه و تحلیل ODE برای Tمعادله دیفرانسیل T(t)
شبیه نوسانگر هارمونیک میرا شده است. فرکانس طبیعی بدون میرایی ω0
و نسبت میرایی ζ با مقایسه ضرایب به سادگی می توان به دست آورد،
$\ddot{T}(t) + \underbrace{\alpha^2\frac{\eta A}{\rho A}}_{\Large{2\,\zeta\,\omega_0}}\,\dot{T}(t) + \underbrace{\alpha^2\frac{EA}{\rho A}}_{\Large{\omega_0^2}}\,T(t) = 0$
با استفاده از مقادیر $\alpha$
از بالا پاسخ نهایی به سوال اولیه است$\omega_0 = \frac{\pi(2k - 1)}{2L}\cdot\sqrt{\frac{EA}{\rho A}},\quad \zeta = \frac{\pi(2k - 1)}{4L}\cdot\frac{\eta A}{\sqrt{\rho A \cdot EA}},\quad k \in \mathbb{Z}$
بررسی سلامت 1: فرکانس‌های ویژه بدون میرایی همان چیزی است که در ادبیات مورد رایج‌تر یک میله بدون میرایی یافت می‌شود.
بررسی سلامت 2: نسبت میرایی با ηA افزایش می یابد
و K و با ρA کاهش می یابد، EA و I، که منطقی است.
فرکانس طبیعی یک قاب برشی
سلام من در یکی از بازبینی های امتحانی خود در مشکلی گیر کردم، از ما خواسته شد که فرکانس طبیعی ساختارهای زیر را شناسایی کنیم
تصویر
من می دانم که معادله سختی به صورت زیر است
ستون سمت چپ: $k= 12EI/L^3$
ستون سمت راست: $k2=3EI/L^3$
سفتی معادل: $15EI/L^3$
از این رو فرکانس طبیعی ستون خواهد بود
$w_n=\sqrt{15EI/mL^3}$
EI داده شده: $EI:8*10^{11} Nmm^2$
، L: 2.5 متر
متر: 250 کیلوگرم
مشکل زمانی است که سعی کردم بدون تبدیل EI به واحد SI $Nm^2$ مشکل را انجام دهم
از نظر رادیان نتیجه متفاوتی خواهم داشت. یعنی
$wn(withoutconverting) :w_n=\sqrt{15(8*10^{11})/250(2500)^3}=1.75 rad/sec$
$wn(with conversion) :w_n=\sqrt{15(8*10^{11})*10^{-6}/250(2.5)^3}=55.42 rad/sec$به نظر می‌رسد که پاسخ دوم منطقی‌تر است، زیرا ما یک ستون بسیار سفت با جرم کوچک داریم که باید فرکانس طبیعی واقعاً بالایی داشته باشد، با این حال کلید پاسخ ارائه‌شده اصرار داشت که اولی راه صحیح نزدیک شدن به آن است. چگونه به این موضوع نزدیک شوم و آیا رویکرد من برای تبدیل آن به واحد SI صحیح است؟ از شما بسیار سپاسگزارم برای کمک
واحد اصلی فرکانس طبیعی هرتز است
، چرخه/ها، یا فقط$1/s$
.بیایید نتایج را با استفاده از "$m$"و "$mm$"به عنوان واحد پایه -
1. از m استفاده کنید
به عنوان واحد پایه:
$\omega^2 = \dfrac{N-mm^2}{kg*m^3} = \dfrac{N*10^{-6} m^2}{kg*m^3} = \dfrac{N}{kg*10^6m} = \dfrac{kg*m}{kg*10^6 m*s^2} = \dfrac{1}{10^6s^2}$2. از میلی متر استفاده کنید
به عنوان واحد پایه:
$\omega^2 = \dfrac{N-mm^2}{kg*m^3} = \dfrac{N-mm^2}{kg*10^9mm^3} = \dfrac{N}{kg*10^9mm} = \dfrac{kg*m}{kg*10^9mms^2} = \dfrac{kg*10^3mm}{kg*10^9mms^2} = \dfrac{1}{10^6s^2}$توجه: واحد پایه $N is kgm/s^2$ است که باید تبدیل شود.
اشتباه/اختلاف شما به دلیل خاتمه دادن زودهنگام تبدیل قبل از رسیدن به انتهای آن بود.
بررسی:
$EI = 8*10^{11} N-mm^2 = \dfrac{8*10^{11}kgm-mm^2}{s^2}*\dfrac{10^3mm}{m} = \dfrac{8*10^{14}kg-mm^3}{s^2}$
$\omega = \sqrt{\dfrac{15*8*10^{14}kg-mm^3}{250kg*(2500mm)^3*s^2}} = 55.42Hz$
حل معادله تیر استفن تیموشنکو پایه تیر
این مدل با در نظر گرفتن اثر همزمان تغییرشکل برشی و ممان پیچشی، به مدلی مناسب برای شرح رفتار تیرهای کوتاه، تیرهای مرکب ساندویچی sandwich composite beams) و تیرهای تحت تأثیر تحریک‌کننده فرکانس بالا (در طول موج‌های نزدیک به ضخامت تیر) بدل شد.
فرضیات تئوری تیر تیموشنکو:
هر صفحه به صورت صفحه باقی می‌ماند.
ضخامت تیر بعد از تغییر شکل تغییر نمی‌کند.
همانطور که در تصویر مشاهده می‌کنید فرض عمود باقی ماندن صفحات عمود بر محور خنثی که در تئوری اویلر-برنولی وجود داشت در اینجا حذف شده‌است. در واقع در تیر تیموشنکو، تغییرشکل‌های برشی خود را به صورت تغییر در زاویه این صفحات نشان می‌دهند
در معادله جواب در این روش علاوه بر وجود یک ترم درجه چهار، یک مشتق جزئی درجه دوم نیز وجود دارد (بر خلاف تئوری تیر اویلر-برنولی).تیر تیموشنکو تحت بارگذاری استاتیکی
در حالت بارگذاری استاتیکی در تئوری تیر تیموشنکو و بدون در نظر گرفتن نیروهای محوری، فرض می‌شود که تغییر مکان از رابطه زیر بدست می‌آید:
تغییر شکل تیر تیموشنکو. محور عمود بر مقطع تیر به اندازه
${\displaystyle \theta _{x}=\varphi (x)}$ چرخیده است که این مقدار با
${\displaystyle dw/dx}$ برابر نیست .${\displaystyle u_{x}(x,y,z)=-z~\varphi (x)~;~~u_{y}(x,y,z)=0~;~~u_{z}(x,y)=w(x)}$
اگر ${\displaystyle (x,y,z)}$ مختصات یک نقطه بر روی تیر باشند
${\displaystyle u_{x},u_{y},u_{z}}$ بردارهای تغییرمکان آن نقطه در راستای دستگاه مختصات فرضی است.
$\varphi$ زاویه چرخش بردار عمود بر صفحه میانی تیر و w تغییرمکان این صفحه در راستای
z است.
معادلات حاکم بر مسئله که از نوع معادلات دیفرانسیل معمولی هستند از این قرار خواهند بود:
${\displaystyle {\begin{aligned}&{\frac {\mathrm {d} ^{2}}{\mathrm {d} x^{2}}}\left(EI{\frac {\mathrm {d} \varphi }{\mathrm {d} x}}\right)=q(x,t)\\&{\frac {\mathrm {d} w}{\mathrm {d} x}}=\varphi -{\frac {1}{\kappa AG}}{\frac {\mathrm {d} }{\mathrm {d} x}}\left(EI{\frac {\mathrm {d} \varphi }{\mathrm {d} x}}\right).\end{aligned}}}$مشکل: تیر در سمت چپ بسته شده است، انتهای آزاد در سمت راست، بار نقطه ای به سمت پایین است. x از انتهای بسته شده به سمت انتهای آزاد مثبت تعریف می شود.تئوری تیر تیموشنکو در حالت استاتیکی و در صورتی که طرف راست معادله فوق ناچیز در نظر گرفته شود با تئوری اویلر-برنولی برابر خواهد بود. این برابری تنها با وجود شرط زیر برقرار است:
${\displaystyle {\frac {EI}{\kappa L^{2}AG}}\ll 1}$
که در عبارت فوق:L طول تیرA سطح مقطع تیرE مدول الاستیسیته تیرG مدول برشی تیرI گشتاور دوم سطح تیر
${\displaystyle \kappa } $ضریب برش تیموشنکو است که به سطح مقطع تیر بستگی دارد. این عدد برای مقاطع مستطیلی برابر با
${\displaystyle \kappa =5/6}$ است.
با ترکیب دو معادله فوق برای یک تیر همگن با سطح مقطع ثابت خواهیم داشت:
${\displaystyle EI~{\cfrac {\mathrm {d} ^{4}w}{\mathrm {d} x^{4}}}=q(x)-{\cfrac {EI}{\kappa AG}}~{\cfrac {\mathrm {d} ^{2}q}{\mathrm {d} x^{2}}}}$
لنگر خمشی
${\displaystyle M_{xx}}$ و نیروی برشی
${\displaystyle Q_{x}}$ تیر نیز برای یک تیر الاستیک خطی تیموشنکو با استفاده از معادلات زیر به جابه جایی
w و چرخش تیر $\varphi$ مربوط خواهند شد:
.${\displaystyle M_{xx}=-EI~{\frac {\partial \varphi }{\partial x}}\quad {\text{and}}\quad Q_{x}=\kappa ~AG~\left(-\varphi +{\frac {\partial w}{\partial x}}\right)\,.}$
شرایط مرزی دو معادلهٔ تغییر شکل در تیر تیموشنکو، توسط شرایط مرزی مسئله قابل حل خواهند شد. برای حل دقیق این معادلات به چهار شرط مرزی نیاز است. انواع شرایط مرزی قابل اعمال بر مسئله به صورت زیر خواهد بود:تیرهای دارای تکیه گاه مفصلی در دو انتها:
تغییر مکان w در دو انتهای تیر (در محل تکیه گاه‌ها) برابر صفر است.
لنگر خمشی اعمال شده به تیر ${\displaystyle M_{xx}}$ باید معلوم باشد.
نیروی برشی ${\displaystyle Q_{x}}$ و میزان چرخش
$\varphi$ تعیین نشده‌است.تیرهای دارای تکیه گاه گیردار :
تغییرمکان w و زاویه چرخش $\varphi $در محل تکیه گاه صفر است.
اگر یک انتهای تیر آزاد باشد (مانند تیر یک سر در گیر یا تیر کنسول) آنگاه نیروی برشی
${\displaystyle Q_{x}}$ و لنگر خمشی
${\displaystyle M_{xx}}$ باید معلوم باشد.
FBD را از قسمت x از انتهای آزاد ایجاد کنید:
$M(x) = -P(L-x)$
$Q(x) = -P$
معادله دیفرانسیل برای تعادل:$-EI\frac{d\alpha}{dx} = M(x) = -P(L-x)$
ادغام این تابع به این نتیجه می رسد:$EI\alpha(x) = \frac{-Px(2L-x)}{2}+C_{1}$
با استفاده از شرط مرزی که تیر در x=0 گیره شده است:$\alpha(0) = 0 \rightarrow 0 + C_{1} = 0 \rightarrow C_{1} = 0$
حال با استفاده از معادله دیفرانسیل دوم برای تعادل:$\frac{d}{dx}\left(\frac{dw}{dx}-\alpha(x)\right)+\frac{p(x)}{\kappa G A} = 0$
ادغام این معادله منجر به موارد زیر می شود:$\frac{dw}{dx} = \frac{Q(x)}{\kappa A G}+\alpha(x)$
جایگزینی در معادله پیدا شده قبلی برای$\alpha(x)$ می دهد:$\frac{dw}{dx} = -\frac{P}{\kappa A G} - \frac{Px(2L-x)}{2EI}$
ادغام این یک بار دیگر برای یافتن معادله $w(x)$ منجر به:$w(x) = -\frac{Px}{\kappa A G} - \frac{Px^2(3L-x)}{6EI} + C_{2}$
با استفاده از شرط مرزی $w(0) = 0$ می دهد:$w(0) = 0 = -0 - 0 + C_{2} \rightarrow C_{2} = 0$
که می دهد:$w(x) = -\frac{Px}{\kappa A G} - \frac{P}{EI}\left(-\frac{x^3}{6}+\frac{x^2L}{2}\right)$
راه حل 2
مشکل: تیر در سمت راست بسته شده است، انتهای آزاد در سمت چپ، بار نقطه به سمت پایین است.\
FBD را از قسمت x از انتهای آزاد ایجاد کنید:$M(x) = -Px$$Q(x) = -P$
معادله دیفرانسیل برای تعادل:$-EI\frac{d\alpha}{dx} = M(x) = -Px$
ادغام این تابع به این نتیجه می رسد:$EI\alpha(x) = \frac{Px^2}{2}+C_{1}$
با استفاده از شرایط مرزی که تیر در x=L گیره شده است
:$\alpha(L) = 0 \rightarrow \frac{PL^2}{2} + C_{1} = 0 \rightarrow C_{1} = -\frac{PL^2}{2}$
که می دهد:$\alpha(x) = \frac{P\left(x^2-L^2\right)}{2EI}$
حال با استفاده از معادله دیفرانسیل دوم برای تعادل:$\frac{d}{dx}\left(\frac{dw}{dx}-\alpha(x)\right)+\frac{p(x)}{\kappa G A} = 0$
ادغام این معادله منجر به موارد زیر می شود:$\frac{dw}{dx} = \frac{Q(x)}{\kappa A G}+\alpha(x)$
جایگزینی در معادله پیدا شده قبلی برای $\alpha(x)$
می دهد:$\frac{dw}{dx} = -\frac{P}{\kappa A G} - \frac{P\left(x^2-L^2\right)}{2EI}$
ادغام این یک بار دیگر برای یافتن معادله $w(L) = 0$ منجر به:
$w(x) = -\frac{Px}{\kappa A G} + \frac{P}{2EI}\left(\frac{x^3}{3}-L^2x\right) + C_{2}$
با استفاده از شرط مرزی $w(L) = 0$ می دهد:
$w(L) = 0 = -\frac{PL}{\kappa A G} + \frac{P}{2EI}\left(\frac{L^3}{3}-L^3\right) + C_{2} \rightarrow C_{2} = \frac{PL}{\kappa A G} + \frac{PL^3}{3EI}$
که می دهد:$w(x) = \frac{P}{\kappa A G}\left(L-x\right) + \frac{P}{EI}\left(\frac{x^3}{6}-\frac{L^2x}{2}+\frac{L^3}{3}\right)$
توجه داشته باشید که اکنون هر دو راه حل یک نتیجه را ایجاد می کنند، اما برعکس.
من سعی می کنم مشکل ساده یک تیر تکیه گاه سمت چپ را با بار نقطه ای در انتهای آزاد حل کنم. فرض کنید انتهای آزاد در L قرار دارد و نیرو رو به پایین است (جهت z منفی). x به عنوان مثبت به سمت راست تعریف می شود (و بنابراین مثبت به سمت انتهای آزاد). من به معادلات می رسم:
$Q = -P = \kappa AG(-\phi + \frac{\partial w}{\partial x})$$M = -P(L-x) = EI \frac{\partial \phi}{\partial x}$
پس از آن من معادله دوم را ادغام می کنم که نتیجه آن:
$\frac{-P(L-x)}{EI} = \frac{\partial \phi}{\partial x} \rightarrow \phi(x) = \frac{Px(x-2L)}{2EI} + C_{1}$بعد شرط مرزی را اعمال می کنم: ϕ=0
و x=0و، که می دهد:$\phi(0) = 0 = \frac{P\cdot 0 (0-2L)}{2EI} + C_{1} \rightarrow C_{1} = 0$
سپس معادله دیگر را ادغام می‌کنم و جواب یافت شده و شرط مرزی دیگر را که $w(0) = 0$ است جایگزین آن می‌کنم.
، که نتیجه آن:
$-P = \kappa AG(-\phi + \frac{\partial w}{\partial x}) = \kappa AG(-\frac{Px(x-2L)}{2EI} + \frac{\partial w}{\partial x}) \rightarrow \frac{\partial w}{\partial x} = \frac{-P}{\kappa AG} + \frac{Px(x-2L)}{2EI}$
$\rightarrow w(x) = \frac{Px^{2}(x-3L)}{6EI} - \frac{Px}{\kappa AG} + C_{2}$
$w(0) = 0 = \frac{P \cdot 0^{2}(0-3L)}{6EI} - \frac{P \cdot 0}{\kappa AG} + C_{2} \rightarrow C_{2} = 0$
انتظار دارم راه‌حلی را ارائه دهد که مقادیر یکسانی را ارائه می‌کند، به جز موارد مخالف. جهت، که اینطور نیست. به نظر می رسد تفاوت بین راه حل من و راه حل ارائه شده در قسمت اول ایجاد شده است که راه حل ϕ را پیدا می کند، اما مطمئن نیستم چه اشتباهی کردم. محلول در انتها یکسان است، اما محلول در سراسر پرتو نیست.
از هر کمکی بسیار قدردانی خواهد شد.
خوب همانطور که قبلاً در پستهای قبلی ام در هوپا به آن اشاره شد، باید مشکل محور x را که از انتهای آزاد به انتهای ثابت اشاره می‌کند، فرموله کنید، که روش مرسوم است
تصویر
انحنای کل یک تیر الاستیک (به ازای تیموشنکو):
$\dfrac{d^2w}{dx^2} = \dfrac{d^2w_b}{dx^2} + \dfrac{d^2w_s}{dx^2}$
جایی که M=Px، V=P ، κ= ضریب برشی (فرم) $\dfrac{_3}{_2}$
برای شکل مستطیل؛ $\dfrac{_4}{_3}$
برای شکل دایره ای)$ κ=
Shear (form) Factor ($\dfrac{_3}{_2}$
for rectangle shape; $\dfrac{_4}{_3}$
for circular shape)$
معادله فوق را دو بار ادغام کنید تا انحراف ناشی از P را بدست آورید
، بدین ترتیب$w = \dfrac{PL^3}{3EI} + \dfrac{\kappa PL}{AG}$
آخرین ویرایش توسط rohamavation پنج‌شنبه ۱۴۰۲/۴/۱۵ - ۰۸:۱۱, ویرایش شده کلا 5 بار
تصویر

نمایه کاربر
rohamavation

نام: roham hesami radرهام حسامی راد

محل اقامت: 100 مایلی شمال لندن جاده آیلستون، لستر، لسترشر. LE2

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۹/۸/۲۰ - ۰۸:۳۴


پست: 3289

سپاس: 5494

جنسیت:

تماس:

Re: ارتعاشات آزاد در سیستم های نامیرا

پست توسط rohamavation »

لرزش سیستم غشای مستطیلی و فرکانس طبیعی هوا

من با مشکل زیر دست و پنجه نرم می کنم: تصویر
شرایط مرزی$w(x,y) = 0$ است
اطراف لبه هامن قرار است فرکانس های طبیعی سیستم را به عنوان یک کل پیدا کنم و راه حلی برای w(x,y,t) پیدا کنم.
بر اساس $p_{in}$
. هوا را می توان به عنوان یک پیوستار 1 بعدی برای ساده کردن معادلات درک کرد.
بدنه ای از هوا در بالای غشاء وجود دارد که فشار در ارتفاع L بالای غشاء به صورت $p_{in} = p_0 e^{jwt}$ تعریف می شود.
من می دانم که چگونه می توانم این مشکل را برای غشاء به تنهایی با برخی شرایط اولیه حل کنم، اما در مورد نحوه کار با این مشکل به طور کلی گم شده ام. نمی دانم چگونه می توانم از معادله شناخته شده $\frac{\partial^2 w}{\partial t^2} = \frac{\sigma_1}{\rho}(\frac{\partial^2 w}{\partial x^2} + \frac{\partial^2 w}{\partial y^2})$ استفاده کنم.
برای یافتن راه حل
بنابراین حدس من این است که باید راه حل معادله موج دوبعدی را با یک منبع پیدا کنم، سپس یک شرط مرزی بنویسم که فشار هوا در سطح غشا را با منبع معادله غشاء برابر می کند و از آنجا بروم. معنی $\frac{\partial^2 w}{\partial t^2} = \frac{\sigma_1}{\rho}(\frac{\partial^2 w}{\partial x^2} + \frac{\partial^2 w}{\partial y^2}) - \frac{p(x,y,t)}{h \rho}$
و جفت $p_{air}(x = L, t) = p(x,y,t)$
.هر گونه کمک، بینش یا پیوند به مطالب مرتبط بسیار قدردانی خواهد شد
من نتوانستم راه حل تحلیلی را پیدا کنم، اما حداقل سعی کردم چند قدم در جهت درست بردارم، که برای یک کمک از استادم کافی بود، که احتمالاً به این معنی است که واقعاً گامی در جهت درست بوده است.
حل معادله موج دوبعدی با منبع، مجموع حل همگن + خاص معادله است.
$w(x,y,t) = w_h(x,y,t) + w_p(x,y,t)$
شرایط مرزی برای سیستم در محل اتصال هوا به غشاء است
$\dot{\xi}_{air}((L-w(x,y,t),t) = \frac{\partial w(x,y,t)}{\partial t}$و
$p(x,y,t) = p_{air}(L-w(x,y,t),t)$
موانع حل این معادله با شرایط مرزی داده شده عبارتند از
$(L-w(x,y,t))$ مشکل ساز است تقریب جفت $p_{air}(L-w(x,y,t),t) = p_{air}(L,t)$
قابل اجرا نیست
ii) ضرورت یافتن راه حل خاصی از معادله موج دوبعدی منبع که این شرایط را برآورده کند.
به دلیل سابقه من در مهندسی هوافضا (و عدم تجربه در یافتن راه حل این نوع PDE ها) نتوانستم بیشتر از این ادامه دهم.
اگر کسی با مشکل مشابهی روبرو شد و موفق به پیشرفت بیشتر شد، لطفاً با من تماس بگیرید زیرا من علاقه مندم که راه حل واقعی چگونه به نظر می رسد.
چگونه نسبت میرایی و فرکانس طبیعی یک سیستم دمپر جرمی فنری را بدون احتساب مقاومت هوا محاسبه کنیم؟
به طور خلاصه، من به نسبت میرایی و فرکانس میرایی یک سیستم به استثنای مقاومت هوا نیاز دارم، زیرا سیستم در خلاء کار خواهد کرد. این سیستم را می‌توان به‌عنوان میراگر جرم- فنر-دمپر مدل‌سازی کرد، و نتایجی که من از آزمایشی که در هوا انجام شده است، به من نسبت میرایی و فرکانس با مقاومت هوا می‌دهد. من می خواهم بدانم که نسبت میرایی و فرکانس میرایی سیستم زمانی که در خلاء کار می کند چقدر خواهد بود. این سیستم مانند یک پرتو بلند انعطاف پذیر است. من نموداری را در زیر ضمیمه کرده‌ام که تنظیمات آزمایش را قبل از بریدن رشته و اندازه‌گیری‌ها نشان می‌دهد.
من آزمایشی را روی یک سیستم اجرا کردم (با استفاده از رشته وزن مشخصی را به سیستم متصل کردم و سپس رشته را برش دادم، آن را با دوربین ضبط کردم و سپس از نرم افزار Tracker استفاده کردم) تا نسبت میرایی و فرکانس میرایی سیستم را پیدا کنم. من در تحلیل خود متوجه شده ام که با کاهش دامنه نوسانات، به نظر می رسد نسبت میرایی کاهش می یابد و فرکانس افزایش می یابد. این به احتمال زیاد به دلیل مقاومت هوا است (که با استفاده از معادله درگ مربوط به مجذور سرعت است)، بنابراین با کاهش دامنه، سرعت کاهش می‌یابد و پسا نیز کاهش می‌یابد و بنابراین سیستم کمتر میرا می‌شود.
آیا راهی برای محاسبه ریاضی نسبت میرایی و فرکانس سیستم بدون احتساب مقاومت هوا وجود دارد (سیستم در محیط خلاء خواهد بود).تصویر
تا اینجا من معادله دمپر جرمی استاندارد فنر را گرفته ام:
$m\frac{d^2x}{dt^2} + c\frac{dx}{dt} + kx = 0$اگر مقاومت هوا را اضافه کنید،
$\frac{1}{2}\rho C_dAv^2$شما این را دریافت می کنید،
$m\frac{d^2x}{dt^2} + c\frac{dx}{dt}+\frac{1}{2}\rho C_dA\frac{dx}{dt}^2+ kx = 0$سپس می توانید بگویید
$c' = (c + \frac{1}{2}\rho C_dA\frac{dx}{dt})$و قسمت میرایی جدید معادله است
$c'\frac{dx}{dt}$که معادله را ساده می کند:
$m\frac{d^2x}{dt^2} + c'\frac{dx}{dt} + kx = 0$کمی پیچیده‌تر می‌شود، زیرا سیستم من در واقع یک تیر با طول R است که وزن آن در انتهای آن متصل است. بنابراین سرعت در طول پرتو ثابت نیست. بنابراین اگر بگویید v = wr، برای تبدیل به سرعت زاویه ای که در طول پرتو ثابت است، سپس معادله کشش را در طول پرتو یکپارچه کنید، می توانید نیروی کل را در کل پرتو پیدا کنید.
سپس می‌توانم معادله خوب را با استفاده از یک Soln کلی برای مرتبه دوم DE حل کنم، اما نمی‌توانم راهی برای بدست آوردن معادله‌ای بدون درگ برای یافتن c پیدا کنم.
سپس سعی کردم معادله را به زاویه ای تغییر دهم، بنابراین از گشتاور اینرسی به جای جرم، $dtheta/dt$ به جای $dx/dt$، $exc$ استفاده کردم تا بتوانم از تبدیل لاپلاس در معادله استفاده کنم، اما این کمی بن بست بود.
مقادیر ممان اینرسی، I، فرکانس، w و ضریب میرایی شامل مقاومت هوا، c'، نسبت میرایی سیستم شامل مقاومت هوا، لامبدا و جابجایی اولیه، x و سفتی فنر را دارم. سیستم، kهر گونه راهنمایی یا کمک بسیار قدردانی خواهد شد.
اکثر ODE های دنیای واقعی راه حل تحلیلی ندارند و مواردی که شامل کشیدن v^2 هستند از جمله آنها هستند. شما باید یک راه حل عددی انجام دهید.
Is there a resonance frequency to air itselfآیا فرکانس رزونانسی برای خود هوا وجود دارد؟
هنگامی که شما حاوی هوا یا هر گازی برای آن ماده در حجم محدود Vo هستیدتصویر
(container) در فشار استاتیک Po
می توانید یک ثابت خطی به نام الاستانس تعریف کنید.
$E=\gamma\frac{P_o}{V_o}$جایی که $\gamma$
نسبت گرمای ویژه گاز است.
کشش را می توان به عنوان یک خاصیت توده ای از گاز موجود در نظر گرفت که تمایل دارد مانند فنر رفتار کند.
همچنین اگر گاز را در داخل یک ظرف بلند و باریک در نظر بگیرید، می‌توانیم ثابت دیگری به نام اینرسی تعریف کنیم
$I=\frac{\rho l}{A}$جایی که ٌ
چگالی گاز، l طول و A سطح مقطع ظرف به ترتیب. اینرسی می تواند به عنوان یک خاصیت توده ای از گاز محتوی در نظر گرفته شود که تمایل دارد به عنوان یک جرم حجیم رفتار کند.
بنابراین، اگر این ویژگی‌های حجیم را با هم در یک ظرف بسته در نظر بگیریم، می‌توان انتظار داشت که یک فرکانس طبیعی، تشدید را ببینیم.
$\omega=\sqrt{\frac{E}{I}}$انرژی کافی برای هدایت آن نسبت به میزان تلفات انرژی که ممکن است وجود داشته باشد داده شود.
از این ویژگی ها، فرضیات هندسی خاصی می توانید بیانی برای فرکانس تشدید یک تشدیدگر هلمهولتز استخراج کنید.
بنابراین حداقل با این مدل‌سازی شما به مرز هندسی نیاز دارید تا شرایط تشدید را در گاز ایجاد کنید - برای حفظ خواص. حجم Vo را در نظر بگیرید
در $P_o$ ثابت بزرگتر و بزرگتر می شود
; کشش و فرکانس اساساً به سمت صفر ناپدید می شوند.
بنابراین من معتقد نیستم که خود خصوصیات حجیم، بدون هندسه محدود کننده می توانند یک سیستم تشدید را حفظ کنند، حداقل در حوزه فرکانس های صوتی (صوت و اولتراسونیک).
می توانم تصور کنم چند راه برای پاسخ به این سوال وجود دارد. در زمینه آکوستیک محیطی، ما اغلب نگران انرژی از دست رفته به دلیل جذب اتمسفر هستیم، زیرا یک جبهه موج در اتمسفر حرکت می کند.
معادلات برای تخمین جذب اتمسفر از فرکانس های آرامش انرژی ارتعاشی اکسیژن دو اتمی و نیتروژن دو اتمی استفاده می کند که تقریباً
$f_{N_2} \simeq 205 Hz$و$f_{O_2} \simeq 56 Hz$
در دمای 55 درجه سانتیگراد، رطوبت نسبی 70 درصد و فشار اتمسفر استاندارد $101.325 Pa.$.
(در آزمایشگاه محققان مقدار fO2=62.9 را گزارش می کنند
هرتز آزمایش‌ها در دمای 30 درجه سانتی‌گراد انجام شد، بنابراین به هر حال انتظار داریم فرکانس ارتعاش سریع‌تری داشته باشیم.)
، مولکول های دیگر نیز ممکن است طنین انداز شوند، اما از آنجایی که نیتروژن و اکسیژن حدود 99 درصد جو را تشکیل می دهند، این یک تخمین شروع عالی است.
معادله خمش تیر — از صفر تا صد
تیر بخشی از یک سازه‌ است که هدف اصلی آن نگه داشتن بار وارد شده به سازه است. در مواردی که خمش تیر اندک باشد می‌توان شکل آن را با استفاده از معادله دیفرانسیلی خطی از مرتبه ۴ مدل‌سازی کرد. از این رو در این مطلب قصد دارم تا تغییر شکل تیر را با استفاده از معادله خمش تیر محاسبه کنیم. البته پیشنهادم ابتدا به ساکن مطلب مفاهیم تنش و کرنش رادر پستهای قبلی ام کامل مطالعه فرمایید.من چندین پست در هوپا ر مورد ارتعاشات دارم x=L2
بدست آوردن معادله خمش تیر
در ابتدا فرض کنید که به تیری باری وارد می‌شود. حال دو مقطع از تیر را در نظر بگیرید که در فاصله dx از یکدیگر قرار گرفته‌اند. با وارد شدن نیرو به تیر، دو مقطعی که فاصله آن‌ها dx است نسبت به هم به اندازه dè
منحرف می‌شوند.
تغییر شکلِ ه در هر نقطه وابسته به مختصات y است. این مختصات نسبت به محور میانی تیر اندازه‌گیری می‌شود. توجه داشته باشید که طول خط وسط یا همان محور میانی تیر تغییر شکلی نمی‌دهد. تغییر شکل ه در نتیجه انحراف به اندازه y برابر است با:$\varepsilon = \frac { y } { R }$
در رابطه فوق R نشان دهنده شعاع خمش تیر است. اندازه تنش نرمال
َ در سطح مقطع را می‌توان مطابق با قانون هوک و به صورت زیر بدست آورد.$\large \sigma = \varepsilon E = \frac { E } { R } y$
نشان دهنده مدول الاستیسیته تیر است. با این فرضیات، گشتاور خمشی وارد شده به تیر نیز برابر است با:$\large { M \left ( x \right ) = { M _ z } } = { \int\limits_A { \sigma y d A } } = {\frac { E }{ R } \int \limits _ A { { y ^ 2 } d A } } = { \frac { E } { R } I }$
توجه داشته باشید که این گشتاور خمشی در راستای محور z قرار می‌گیرد. I نشان دهنده لختی دورانی نسبت به محور خنثی z است. در شکل زیر مختصات‌های به کار گرفته شده، نشان داده شده است.
رابطه بدست آمده برای گشتاور را می‌توان به صورت زیر و بر حسب R نوشت.$\large R = \frac { { E I } } { { M \left ( x \right ) } }$
از طرفی از مفاهیم تابع پارامتری می‌دانید که شعاع خمیدگی یک منحنی را می‌توان به صورت زیر تعیین کرد.$\large R = \frac { { { { \left[ {1 + { { \left( { y { \prime } } \right ) }^ 2 } } \right] } ^
{ \large \frac { 3 } { 2 } \normalsize } } } }{ { y ^ { \prime \prime } } }$
فرض بر این است که میزان انحراف تیر اندک است؛ بنابراین می‌توان از مشتق y صرف نظر کرد. از این رو معادله دیفرانسیل یک خط الاستیک به صورت زیر در خواهد آمد.$\large { y ^ { \prime \prime } = \frac { { M \left ( x \right ) } } { { E I } } \;\; \Rightarrow \;\;}\kern-0.3pt { \frac { { { d ^ 2 } y } } { {d { x ^2 } } } = \frac { { M \left ( x \right ) } } { { E I } } }$
لذا به منظور بدست آوردن شکل یک تیر خمیده شده، کافی است معادله فوق حل شود. بنابراین باید در ابتدا تابعیت گشتاور
M(x) را نسبت به x بدست آورده و پس از حل معادله دیفرانسیل، شکلِ تابع y(x) معلوم خواهد شد. اما شاید این سئوال مطرح شود که وابستگی گشتاور نسبت به x به چه صورت تعیین می‌شود؟ بدین منظور مطابق با شکل زیر فرض کنید بار q(x) به تیری مطابق با شکل زیر وارد می‌شود.
توجه داشته باشید که بار q(x) بر حسب نیرو بر واحد طول است. در این صورت معادله تعادل نیرویی روی محور y، به صورت زیر نوشته می‌شود.$\large { – Q – q d x } + { Q + d Q } = { 0 }$
هم‌چنین تعادل گشتاور حول محور z نیز برابر است با:$\large { – M + M + d M } – { Q d x – q \frac { { { { \left ( { d x } \right ) } ^ 2 } } } { 2 } } = { 0 }$
با توجه به دو معادله نوشته شده در بالا، وابستگی گشتاور نسبت به x برابر است با:$\large {\left\{ \begin{array} { l } \frac { { d Q } } { { d x } } = q \\ \frac { { d M } }{ { d x } } = Q \end{array} \right.\;\;}\kern-0.3pt { \Rightarrow \; \; \frac { { { d ^ 2 } M } } { { d { x ^ 2 } } } = q }$
بنابراین معادله خمش تیر در این حالت از بارگذاری، مطابق با عبارت زیر بدست خواهد آمد.$\large \begin {align*} M \left ( x \right ) &amp\; = E I \frac { { { d ^ 2 } y } } { { d {
x ^ 2 } } } \Rightarrow {\frac { { { d ^ 2 } M } } { { d { x ^ 2 } } } } \\~\\ &amp\; = { \frac { { { d ^2 } } } { { d { x ^ 2 } } } \left ( { E I \frac { { { d ^ 2 } y } } { { d { x ^ 2 } } } } \right) } = { q } \end {align*}$عبارت فوق، تحت عنوان معادله دیفرانسیل اویلر-برنولی شناخته می‌شود. اگر مقادیر E و I در راستای محور x ثابت باشند، معادله دیفرانسیلی از مرتبه ۴ به صورت زیر بدست خواهد آمد.$\large E I \frac { { { d ^ 4 } y } } { { d { x ^ 4 } } } = q$
توجه داشته باشید که برای حل معادله فوق به چهار شرط مرزی نیاز‌مند هستیم. این ۴ شرط مرزی را می‌توان از روی وضعیت تیر بدست آورد. برای نمونه تیر در نقطه‌ای که به تکیه‌گاهش چسبیده، تغییر شکلی نداشته و
y آن تغییر نمی‌کند؛ بنابراین یکی از شرایط مرزی به صورت y(x)=0 است. به همین صورت اگر تیر در تکیه‌گاه لولا شده باشد، مشتق y نیز در نقطه مذکور برابر با صفر خواهد بود ($\frac { d y } { d x } \ ( x = L ) = 0$
). معادله فوق را می‌توان در حالت بارگذاری گسترده استفاده کرد. در ادامه مثال‌هایی ارائه شده که در آن‌ها نحوه نوشتن شرایط مرزی نیز ارائه شده است.
مثال ۱تیری توجه کنیددذ نظر بگیرید که از دو سمت به دیواره‌ای جوش داده شده است. هم‌چنین بارگذاری q را در نظر بگیرید که روی آن اعمال شده است. در این صورت معادله تیر پس از اعمال این بارگذاری و بیشترین ارتفاع اِلِمان‌ تیر را بدست آورید. طول اولیه و مدول الاستیسیته را به ترتیب برابر با L و E در نظر بگیرید.
در ابتدا معادله بدست آمده در بالا به صورت زیر نوشته می‌شود.$\large E I \frac { { { d ^ 4 } y } } { { d { x ^ 4 } } } = – q$
علامت منفی در رابطه فوق نشان می‌دهد که جهت نیروی وارد شده به تیر، عکس جهت y است. با توجه به این که دو سمت تیر ثابت شده، لذا می‌توان شرایط مرزی را به صورت زیر بیان کرد:$\large \begin {gather*} {y\left( {x = 0} \right) = 0 \;\;} \, \ \kern-0.3pt
{y\left ( {x = L} \right ) = 0 } \\ \kern-0.3pt { \frac { {d y } } { { d x } } \left( { x = 0} \right ) = 0 } \kern-0.3pt \ \ \, \ { \frac { { d y } } { { d x } } \left ( { x = L } \right ) = 0 } \end {gather*}$
حال از معادله خمش تیر، 4 بار انتگرال گرفته و نهایتا شکل کلی معادله خمش برابر می‌شود با:$\large \begin {gather*} { \frac { { { d ^ 3 }y } } { { d { x ^ 3 } } } = – \frac{{qx}}{{ E I } } + { C _ 1 } \;\;} \\~\\ \Rightarrow
{ { \frac { { { d^ 2 }y } } { { d { x ^ 2 } } } = – \frac{{q{x^2}}}{{2EI}} }+{ {C_1}x + { C_ 2 } \;\;}} \\~\\ \Rightarrow
{ {\frac { { d y } } { { d x } } = – \frac { { q {x ^ 3} } }{ { 6 E I } } + \frac { { {C _ 1 }{ x ^ 2} } } { 2 } } + { {C_2}x + {C_3}\,\;\;} } \\~\\ \Rightarrow
{{y\left( x \right) }={ – \frac{ { q{ x ^ 4 } } } { { 2 4E I } } + \frac { { { C_ 1 } { x ^ 3 }}
} { 6 } }+{ \frac {{ { C _ 2 } { x ^ 2 } } } { 2 } } } + { { { C _ 3 } x } } + { { { C _ 4 } } } \end {gather*}$
بدیهی است که به منظور بدست آوردن ضرایب، باید از شرایط مرزی استفاده کرد. بنابراین با اعمال y(x=0)=0 و${ \frac {{ d y} } { {d x } } \normalsize}\left( { x = 0 } \right ) = 0$
، ضرایب C3 و C4 برابر با صفر بدست می‌آیند (C4C3=0). از طرفی با اعمال شرایط مرزی در x=L داریم:${\left \{ \begin{array}{l}
{{\Large { – \frac { { q { L ^ 4 } } } { { 2 4 E I } } + \frac { { {C _ 1} { L ^ 3 } } } { 6 } }+{ \frac { { {C _ 2 } { L ^ 2 } } } { 2 } = 0 } } } \\ { \Large { { – \frac { {q { L ^ 3} } } { { 6 E I} } + \frac { { { C_ 1 } { L ^ 2} } } { 2 } } } } + { { C _ 2 } L = 0}
\end {array} \right.}$با حل دو دستگاه معادلات بالا، مقادیر C2 و C1 برابرند با:بنابراین نهایتا شکل تیر مطابق با رابطه زیر بدست خواهد آمد.$\large \begin {align*} { y \left( x \right) } &amp\; = { – \frac { {q { x ^ 4 } } } { { 2 4 E I } } + \frac { { q L { x ^ 3 } } } { { 1 2 EI } } } – { \frac { { q { L ^2 } { x ^ 2 } } } { { 24 E I } } } \\ &amp\; = { – \frac { {q { x ^ 2 } } } { { 2 4 E I } } \left ( { { x ^ 2 } – 2Lx + { L ^2 } } \right) } \\ &amp\; = { – \frac { { q { x ^ 2 } } } { { 24 E I } } { \left ( { x – L } \right ) ^ 2 } } \end {align*}$
به منظور بدست آوردن بیشترین تغییر طول، از مفهوم ماکزیمم، مینیمم نسبی استفاده می‌کنیم. ثابت‌ها را از تابع y جدا کرده و مابقی را f می‌نامیم. بدین منظور در اولین قدم باید مشتق f را به صورت زیر برابر با صفر قرار دهیم.$\large \begin {align*} f ^ { \prime } \left( x \right) &amp\; = { \left[ { { x ^ 2 } { { \left( {x – L} \right ) } ^ 2 } } \right] ^ \prime } \\ &amp\; = { 2 x { \left ( { x – L } \right ) ^ 2 } + 2 { x ^ 2 } \left ( { x – L } \right ) } \\ &amp\; = { 2 x \left( {x – L} \right ) \left ( { x – L + x } \right ) } = { 2 x \left ( { x – L } \right ) \left ( { 2 x – L } \right) } \\ &amp\; = { 0 } \end {align*}$
همان‌طور که از معادله فوق نیز دیده می‌شود، مشتق تابع در نقطه آنالیز تنش و کرنش
برابر با صفر است. در این نقطه مقدار تابع f برابر است با:$\large { { f \left ( { \frac { L } {2 } } \right) } = { { \left( { \frac { L} { 2 } } \right ) ^ 2 } { \left ( { – \frac { L} { 2} } \right ) ^ 2 } } = { \frac { { { L ^ 4 } } }{ { 16 } } }}$
در نتیجه نهایتا بیشترین تغییر طولِ تیر در x=L/2 رخ داده و مقدار آن نیز برابر است با:x=L/2مثال ۲
شفتی استوانه‌ای و نازک به طول L را در نظر بگیرید که با سرعت زاویه‌ای ù دوران می‌کند. مدول الاستیسیته، جرم و شعاع این شفت را به‌ ترتیب برابر با E ,M و a در نظر بگیرید. با این فرضیات این شفت تا چه سرعت زاویه‌‌ای مجاز به دوران است؟
زمانی که شفت حرکتی دایره‌ای انجام می‌دهد، نیرویی گریز از مرکز در آن بوجود می‌آید. اندازه این نیرو در هر دیفرانسیل از شفت، وابسته به فاصله آن از محور دوران است. این فاصله را در معادلات با
y نمایش می‌دهیم. با افزایش فاصله از محور دوران، اندازه نیروی گریز از مرکز نیز افزایش خواهد یافت. این نیرو در سرعت‌های زاویه‌ای خاصی تشدید شده و منجر به از بین رفتن سیستم می‌شود.
همان‌طور که در بالا نیز بیان شد، اگر نیرویی مقطعی به یک تیر وارد شود، معادله خمش آن مطابق با معادله دیفرانسیل زیر توصیف می‌شود.$\large E I \frac { { { d ^ 4 } y } } { { d { x ^ 4} } } = f$
در رابطه فوق، f نشان دهنده چگالی نیروی گریز از مرکز است. از طرفی نیروی گریز از مرکز وارد شده به دیفرانسیل dx برابر است با:$\large d F = { \omega ^ 2 } y \frac { M } { L } d x$
در رابطه فوق${ \frac { M } { L } \normalsize } d x$ نشان دهنده جرمِ المان بوده، y نیز میزان انحراف المان dx از محور دوران را نشان می‌دهد. با این فرضیات معادله دیفرانسیل فوق به صورت زیر قابل بازنویسی است.$\large { E I \frac { { { d ^ 4 } y } } { { d { x ^4 } } } = \frac { { { \omega ^ 2 } M } } { L } y \;\;\;} \kern-0.3pt { \Rightarrow \;\;\;\frac { { { d ^ 4 } y } } { { d{ x ^ 4 } } } – { \alpha ^ 4 } y = 0 }$
ارتباط بین $\alpha$ و ù در رابطه بالا به صورت زیر است.$\large { \alpha ^ 4 } = { \large \frac { { { \omega ^ 2 } M } } { { E I L} } \normalsize }$
معادله مشخصه مرتبط با معادله دیفرانسیل فوق، برابر است با:$\large { \alpha ^ 4 } = { \large \frac { { { \omega ^ 2 } M } } { { E I L } } \normalsize }$
در نتیجه ریشه‌ها برابرند با:$\large { { s _ 1 } = \alpha \,\;\;{ s _ 2 } = – \alpha \,\;\;} \kern-0.3pt
{ { s _ 3 } = \alpha i \, \;\; { s _ 4 } = – \alpha i }$بنابراین پاسخ عمومی این معادله برابر با رابطه زیر بدست خواهد آمد.$\large { y \left ( x \right ) } = { { C _ 1 } { e ^ { \alpha x } } + { C _ 2 } { e ^ { – \alpha x } } } + { { C _ 3 } \cos \alpha x + { C _ 4 } \sin \alpha x }$
ضرایب C با توجه به معادله دیفرانسیل بدست می‌آیند. این شفت از دو سمت در دو یاتاقان قرار گرفته است. بنابراین در این نقاط جابجایی نداشته و انحنای آن نیز صفر است. لذا:جابجایی شفت در دو نقطه
x=0 و x=L برابر با y=0 است.انحنای شفت در دو نقطه x=0 و x=L برابر با $\frac { d ^ 2 y } { d x ^ 2 } = 0$ است.به بیانی ریاضیاتی می‌توان گفت:$\large \begin {gather*} { y \left( { x = 0 } \right) = 0 \;\;}\kern-0.3pt{y\left( {x = L} \right) = 0 } \\~\\ \kern-0.3pt { \frac { { { d ^ 2 } y } } { { d { x ^ 2 } } }\left ( { x = 0 } \right ) = 0 \;\;} \kern-0.3pt { \frac { { { d ^ 2 } y } } { { d { x ^ 2 } } } \left ( { x = L } \right ) = 0 } \end {gather*}$از طرفی مشتق دوم y نسبت به x نیز مطابق با رابطه زیر بدست خواهد آمد.$\large \begin {gather*} { \frac { { d y } } { { d x } } }={ {C_1}\alpha { e ^ { \alpha x } } } – { { C _ 2 } \alpha { e ^ { – \alpha x}} } – { { C _ 3 } \alpha \sin \alpha x }
+ { { C _ 4 } \alpha \cos\alpha x } \\‍‍‍‍‍‍‍\\ { \frac { { { d^ 2 }y } } { { d { x ^ 2 } } } } = { { C _ 1 } { \alpha ^ 2 } { e ^ { \alpha x } } } + { { C _ 2 } { \alpha ^ 2 } { e ^ { – \alpha x } } }
– { { C _3 } { \alpha ^ 2 } \cos \alpha x } – { { C _ 4 } { \alpha ^ 2 } \sin \alpha x } \end {gather*}$
با قرار دادن y و $\frac { { { d^ 2 } y} } {{ d { x ^ 2} } } \normalsize$
در شرایط مرزی،‌ رابطه مربوط به ضرایب ثابت، برابرند با:$\large \left\{ \begin{array} { l }
{ C _ 1 } + { C _ 2 } + { C _ 3 } = 0 \\
{ C _ 1 } + { C _ 2 } – { C _ 3 } = 0 \\
{ { C _ 1 } { e ^ { \alpha L } } + { C _ 2 } { e ^ { – \alpha L } } } + { { C _ 3 } \cos \alpha L } + { { C_ 4 } \sin \alpha L } = { 0 } \\
{ { C _ 1 } { e ^ { \alpha L } } + { C _2 } { e ^ { – \alpha L } } } – { { C_ 3 } \cos \alpha L } – { { C _ 4 } \sin \alpha L } = { 0 }
\end {array} \right.$
بنابراین ضرایب مطابق با روابط زیر بدست خواهند آمد:$\large \left \{ \begin {array} { l }
{ C _ 1 } = 0 \\
{ C _ 2 } = 0 \\
{ C_ 3 } = 0 \\
{ C _ 4 } \sin \alpha L = 0
\end {array} \right.$
در رابطه آخر اگر C4=0 در نظر گرفته شود، در این صورت پاسخ بدیهی y=0 بدست خواهد آمد. این حالت، معادل با آن است که شفت هیچ تغییر شکلی نداده باشد. بنابراین به منظور دست‌یابی به پاسخی با معنی باید ضریب سینوس را برابر با صفر قرار داده و $\alpha$ متناسب با آن را بدست آورد. با انجام این کار داریم:$\large { \sin \alpha L = 0 \; } \Rightarrow { \alpha L = \pi n\,\; \; \; \; } \kern-0.3pt {n = 1 \, 2 \,3 \, \ldots }$توجه داشته باشید که مقادیر n بیشتر از صفر در نظر گرفته می‌شوند. در حقیقت با فرض n=0 به پاسخ بدیهی y=0 خواهیم رسید. نهایتا با فرض$\alpha L = \pi n$
، شکل شفت به صورتی سینوسی در خواهد آمد. رابطه زیر توصیف کننده تغییر شکل شفت در نتیجه دوران با سرعت زاویه‌ای $\alpha$
است.$\large { y \left ( x \right ) = { C _ 4 } \sin \alpha x } = { { C _ 4 } \sin \left ( {\frac { { \pi n } } { L} x } \right ) }$با فرض n=1، کمترین سرعت زاویه‌ای بحرانی مطابق با رابطه زیر بدست خواهد آمد.
$\large \begin {align*} \alpha &amp\; = \frac{\pi }{L}\left( {\text{at}\;n = 1} \right) \\\\ &amp\; \Rightarrow
{\frac{{\omega _\text{c}^2M}}{{EIL}} = {\alpha ^4} = {\left( {\frac{\pi }{L}} \right)^4}\;\;} \\\\ &amp\; \Rightarrow
{{\omega _\text{c}^2 = \frac{{{\pi ^4}} }{ {{ L^4} }}\frac { {E I L }} { M } }={ \frac{{{\pi ^4}}}{{{L^3}}}\frac { { EI } } {M }\;\;}} \\\\ &amp\; \Rightarrow
{{\omega _\text{c}} = \frac { { { \pi ^ 2 }} }{ L}\sqrt { \left( \frac { { E I } } {{ L M } } \right) } } \end {align*}$
اگر شفت، به صورت میله‌ای جامد با شعاع a در نظر گرفته شود، در این صورت لختی دورانی آن حول محور دوران برابر است با:$\large I = \frac { { M { a ^ 2 } } } { { 4 L} }$
با قرار دادن I در رابطه مربوط به $\omega_c$، نهایتا سرعت زاویه‌ای بحرانی برابر خواهد بود با:
$\begin {align*} { { \omega _ \text {c}} } = { \frac { { { \pi ^2} } }{L} \sqrt { \left ( \frac { { EI } } { { L M } } \right ) } } &amp\; = { \frac { { { \pi ^ 2 } } } { L } \sqrt {\left( {\frac { E } { { L M } } \cdot \frac { {M { a ^ 2 } } }{{4L}} } \right)} } \\ \\ &amp\; = {\frac { { { \pi ^ 2 } a } } { { 2 { L^ 2 } } }\sqrt E } \end {align*}$ف
تصویر

نمایه کاربر
rohamavation

نام: roham hesami radرهام حسامی راد

محل اقامت: 100 مایلی شمال لندن جاده آیلستون، لستر، لسترشر. LE2

عضویت : سه‌شنبه ۱۳۹۹/۸/۲۰ - ۰۸:۳۴


پست: 3289

سپاس: 5494

جنسیت:

تماس:

Re: ارتعاشات آزاد در سیستم های نامیرا

پست توسط rohamavation »

نیروی منتقل شده به پشتیبانی
سیستم داشپات جرم فنری را در نظر بگیرید که در زیر نشان داده شده است که توسط یک نیروی تحریک هارمونیک F(t) بر روی آن تأثیر می گذارد. زمانی که F(t) وجود نداشت، مرجع در موقعیت تعادل سیستم گرفته می شود. در زمان t=0، F(t) عمل کرده و سیستم را از حالت تعادل خود خارج می کند.من علاقه مند به دانستن نیروی منتقل شده به پشتیبانی هستم. من به روش زیر عمل کردم: در زمان t، فنر به اندازه x-x0 کشیده می شود و انتهای دمپر سرعتی برابر با x (نقطه در بالا) خواهد داشت.عبارتی که برای نیروی ارسالی بدست می‌آورم یک mg دارد. با این حال، تمام منابعی که به آنها اشاره می کنم، عبارت را بدون mg بیان می کنند. کجای تحلیل اشتباه می کنم؟
تصویر
تصویر
در تحلیلی که من به آن اشاره میکنم، فقط نگران تقویت نیروی تحریک هستم ( نگران کل نیرو نیستم). یعنی آنها فقط به نیروی اضافی که تحریک بر روی تکیه گاه ها ایجاد می کند اهمیت میدم.
(به خاطر داشته باشید که اگر یک برانگیختگی هارمونیک اضافه کنید، ارتعاش همچنان حتی در یک محیط صفر گرم رخ می دهد).
بنابراین، کاری که من انجام میدم این است که قسمت استاتیک (که mg است) و قسمت دینامیک را جدا میکنم.
یافتن نیروی کل در انتها با افزودن mg به کل بار ارسالی اسونه
فنر-دمپر به صورت سری
من یک سیستم فنری دمپر مانند این دارم:
فنری دمپر سری
وقتی x1 طول فنر و x2 است
طول دمپر است. نیروها توسط:$\\ x=x_1+x_2\\F_d=-\sigma\ \frac{dx}{dt}\ , F_k=-k(x_1-x_0)$
یعنی نیروی میرایی به سرعت جرم بستگی داره
از نیوتن میگیرم که نمی توان آن را حل کرد مگر اینکه رابطه دیگری بین x1 و x
وجود داشته باشه .
آیا من چیزی را فراموش کردم؟ آیا راهی برای حل آن وجود داره
معادله حرکت من غلطه. نیروها یکسان هستند، نه افزودنی. می تونم این را با رسم نمودار بدنه آزادFBD هر جزء نشان بدم
از اینجا می تونم معادله حرکت را بدست آوم باید معادله دیفرانسیل مرتبه دوم به اضافه معادله دیفرانسیل مرتبه اول را محاسبه میکنمتصویر
$m_1\,\ddot x_2=F_\sigma$
و جرم ساختگی را بین فنر و دمپر قرار میدم $m_d\,\ddot x_1=F_k-F_\sigma$
با $~m_d=0~$ و
$F_k-F_\sigma=0\quad,F_\sigma=\sigma\,(\dot x_1-\dot x_2)\quad,
F_k=-k\,x_1\quad,
\quad \Rightarrow\\
-k\,x_1-\sigma\,(\dot x_1-\dot x_2)=0$از این رو$\sigma\,\dot x_1=-k\,x_1+\sigma\,\dot x_2$
$m\,\ddot x_2=\sigma\,(\dot x_1-\dot x_2)=-k\,x_1$
معادله (1) و (2) EOM هستند
تصویر

ارسال پست