درست بنويسيم
Re: درست بنويسيم
تاس
واژه ی "تاس" چهار معنای شناخته شده دارد. يكی "سرِ بی مو" ديگری
"تشتی است كه زنان در گذشته به گرمابه می بردند" سوم "پياله"، و چهارم
"افزار شش رويه ای كه در بازی نرد بكار می رود و بر هر رويه ی آن از يك
تا شش خال گذارده اند".
همه اين چهار كاربرد پارسی است و نمی بايد آن را با "ط" نوشت.
در زبان پهلوی ساسانی نيز اين واژه را درست بهمين گونه كه ما امروز بكار
می بريم بر زبان می راندند و "تاس TAS" می گفتند.
گذشته از چهار معنای شناخته شده ای كه در بالا از آنها ياد شد. واژه ی
"تاس" در كاربرد معنا های: "ناشكيبايی، نگرانی، اندوه و آويز هايی كه بر
پرچم ها می آويختند" نيز بكار می رفته كه امروز كمتر بدان می پردازند.
انگليسی ها همين واژه را همراه با بازی نرد از ما گرفتند و به آن "دايس"
DICE گفتند.
از ژرفای واژه ها، بخش يكم
دكتر ناصر انقطاع
واژه ی "تاس" چهار معنای شناخته شده دارد. يكی "سرِ بی مو" ديگری
"تشتی است كه زنان در گذشته به گرمابه می بردند" سوم "پياله"، و چهارم
"افزار شش رويه ای كه در بازی نرد بكار می رود و بر هر رويه ی آن از يك
تا شش خال گذارده اند".
همه اين چهار كاربرد پارسی است و نمی بايد آن را با "ط" نوشت.
در زبان پهلوی ساسانی نيز اين واژه را درست بهمين گونه كه ما امروز بكار
می بريم بر زبان می راندند و "تاس TAS" می گفتند.
گذشته از چهار معنای شناخته شده ای كه در بالا از آنها ياد شد. واژه ی
"تاس" در كاربرد معنا های: "ناشكيبايی، نگرانی، اندوه و آويز هايی كه بر
پرچم ها می آويختند" نيز بكار می رفته كه امروز كمتر بدان می پردازند.
انگليسی ها همين واژه را همراه با بازی نرد از ما گرفتند و به آن "دايس"
DICE گفتند.
از ژرفای واژه ها، بخش يكم
دكتر ناصر انقطاع
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
Re: درست بنويسيم
خوش به حالتان .odyssey نوشته شده:rrkh نوشته شده:معمولا افراد پای حرفشان می ایستند نه روی حرفشان.Retin_69 نوشته شده:به نظر شما می شود کسی روی حرفش بایستد اما حرفش را زیر پایش نگذارد ؟
معلم ادبیات دوران دبیرستان ما ،همیشه به روی حرفش می ایستاد و همیشه هم حرفش را زیر پا می گذاشت !
من از ريشه ي گياهان گوشتخوار مي آيم
ومغز من هنوز
لبريز از صداي وحشت پروانه ايست كه اورا
در دفتري به سنجاقي
مصلوب كرده بودند...
کمرنگ
ومغز من هنوز
لبريز از صداي وحشت پروانه ايست كه اورا
در دفتري به سنجاقي
مصلوب كرده بودند...
کمرنگ
Re: درست بنويسيم
عرض سلام خدمت خروش گرامی
جالب آنجاست که بنده ( به خیال خودم )سعی کرده بودم که املای صحیح را
بکار برم که...
عاقبت ،این زبان فارسی آبروی نداشته بنده پیش شما را بر باد خواهد داد
متشکرم
اطلاعات بسیار مفیدی بود ، و بسیار ممنونم که مرا از اشتباهم آگاه فرمودید.تاس
واژه ی "تاس" چهار معنای شناخته شده دارد. يكی "سرِ بی مو" ديگری
"تشتی است كه زنان در گذشته به گرمابه می بردند" سوم "پياله"، و چهارم
"افزار شش رويه ای كه در بازی نرد بكار می رود و بر هر رويه ی آن از يك
تا شش خال گذارده اند".
همه اين چهار كاربرد پارسی است و نمی بايد آن را با "ط" نوشت.
جالب آنجاست که بنده ( به خیال خودم )سعی کرده بودم که املای صحیح را
بکار برم که...
عاقبت ،این زبان فارسی آبروی نداشته بنده پیش شما را بر باد خواهد داد
متشکرم
Re: درست بنويسيم
پين عزيز،
به گفتگوی آزاد خوش آمديد;-)
برخی لغزش ها همگانی است، مانند صد، طوطی، اطاق، طوفان، طراز، شطرنج، طاووس، طپش، طبرستان،
طوس و طالش،... كه اگر ريشه های آن را بشناسيم آنها را به گونه سد، توتی، اتاق، توفان، تراز، شترنج يا شترنگ،
تاووس، تپش، تبرستان و توس و تالش، ... می نويسيم.
پيروز و شاد و تندرست باشيد.
به گفتگوی آزاد خوش آمديد;-)
برخی لغزش ها همگانی است، مانند صد، طوطی، اطاق، طوفان، طراز، شطرنج، طاووس، طپش، طبرستان،
طوس و طالش،... كه اگر ريشه های آن را بشناسيم آنها را به گونه سد، توتی، اتاق، توفان، تراز، شترنج يا شترنگ،
تاووس، تپش، تبرستان و توس و تالش، ... می نويسيم.
پيروز و شاد و تندرست باشيد.
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
Re: درست بنويسيم
...ساختهای چون ناچاراَ، خواهشاَ، گزارشاَ، گاهاَ، خانوادتاَ، جاناَ، تلگرافاَ، تلفناَ، دوماَ، سوماَ، چهارماَ، ... و مانند اينها
يكسره نادرست و نابجا است.
ن. ا.
يكسره نادرست و نابجا است.
ن. ا.
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
Re: درست بنويسيم
با اجازه ی استاد خروش
در زبان فارسی کلماتی مانند "بشریّت"،"انسانیّت" و "مدیریّت"بکار می روند؛زیرا "بشر" ،"انسان" و "مدیر" کلماتی عربی هستند و این قبیل کلمات می توانند با نشانه ی "یّت=یة" (مصدر ساز عربی) همراه شوند.بشریّت یه معنای بشر بودن است و......
اما صحیح نیست که "یّت" مصدر ساز عربی را با کلمات فارسی مانند "دو"،"خوب"،"شهر"،"رهبر"،"خود"،"آشنا" و... همراه کنیم ومصدر بسازیم.
در زبان فارسی کلماتی مانند "بشریّت"،"انسانیّت" و "مدیریّت"بکار می روند؛زیرا "بشر" ،"انسان" و "مدیر" کلماتی عربی هستند و این قبیل کلمات می توانند با نشانه ی "یّت=یة" (مصدر ساز عربی) همراه شوند.بشریّت یه معنای بشر بودن است و......
اما صحیح نیست که "یّت" مصدر ساز عربی را با کلمات فارسی مانند "دو"،"خوب"،"شهر"،"رهبر"،"خود"،"آشنا" و... همراه کنیم ومصدر بسازیم.
Re: درست بنويسيم
بخشیدن وبخشودن : گذاردن وگزاردن :
بار ها شنیده ایم که میگویند مرا ببخش ویا اورا بخشیدم ویا ملا امامان در پایان نماز میگویند : ( خدایا گناه مرا ببخش ) وغیره کاملآ نادرست است . به کار برد درست آن توجه کنید :بخشیدن از اسم مصدر بخشش = به معنی دادن وعطا کردن چیزی است و بخشودن از مصدر بخشایش = ترحم کردن ؛ عفو کردن ؛ از گناه کسی در گدشتن معنا میدهد بنابران بهتر است بگویم من پولهایم را برایت بخشیدم وخدایا گناه های مرا ببخشای ویا من گناه های ترا بخشودم .
گزاردن این معنا ها را دارد :
الف: انجام دادن = نماز گزار ، خدمتگزار برگزاری محفل وغیره
ب: گفتن= شکرگزاری ، سپاسگزاری
ج-خبردادن = خبرگزاری ؛ گزارش= گزارشگر
د- تعبیر کردن = خوابگزار ویا خوابگزاری
ه-اداکردن وباج پرداختن = خراجگزار ووام گزار
گذاردن این معنا ها را دارد:
الف – نهادن =گذاردن = قلم را درجیم گذاردم = پایه گذاری = بنیان گذاری
ب- عبورکردن وگذشتن = گشت وگذار = گذرگاه( نام محله در کابل ) ورهگذر
ج- وضع کردن وایجاد کردن =قانون گذاری وقیمت گذاری وغیره
د- همراه با دو واژه منت و احترام به کار می رود مانند: منت گذاری واحترام گذاشتن .
http://www.payamenahzat.org/index.php?o ... Itemid=136
بار ها شنیده ایم که میگویند مرا ببخش ویا اورا بخشیدم ویا ملا امامان در پایان نماز میگویند : ( خدایا گناه مرا ببخش ) وغیره کاملآ نادرست است . به کار برد درست آن توجه کنید :بخشیدن از اسم مصدر بخشش = به معنی دادن وعطا کردن چیزی است و بخشودن از مصدر بخشایش = ترحم کردن ؛ عفو کردن ؛ از گناه کسی در گدشتن معنا میدهد بنابران بهتر است بگویم من پولهایم را برایت بخشیدم وخدایا گناه های مرا ببخشای ویا من گناه های ترا بخشودم .
گزاردن این معنا ها را دارد :
الف: انجام دادن = نماز گزار ، خدمتگزار برگزاری محفل وغیره
ب: گفتن= شکرگزاری ، سپاسگزاری
ج-خبردادن = خبرگزاری ؛ گزارش= گزارشگر
د- تعبیر کردن = خوابگزار ویا خوابگزاری
ه-اداکردن وباج پرداختن = خراجگزار ووام گزار
گذاردن این معنا ها را دارد:
الف – نهادن =گذاردن = قلم را درجیم گذاردم = پایه گذاری = بنیان گذاری
ب- عبورکردن وگذشتن = گشت وگذار = گذرگاه( نام محله در کابل ) ورهگذر
ج- وضع کردن وایجاد کردن =قانون گذاری وقیمت گذاری وغیره
د- همراه با دو واژه منت و احترام به کار می رود مانند: منت گذاری واحترام گذاشتن .
http://www.payamenahzat.org/index.php?o ... Itemid=136
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
Re: درست بنويسيم
تپش
از ناهنجاری های ديگر در نوشتار پارسی، نوشتن واژه ی "تپش" است با
"ط" تازی و بگونه ی "طپش!!"
هر كودك پارسی زبان دبستانی می داند كه چهار بندواژه ی "پ، چ، ژ، گ"
ويژه ی واژه های زبان پارسی است، و هشت بندواژه ی "ث، ح، ص، ض
ط، ظ، ع، ق"ويژه ی زبان و واژه های تازی.
بر اين پايه، نشدنی است كه در يك واژه هم بند واژه ی و يژه ی پارسی (پ)
باشد و هم بندواژه ی ويژه ی تازی "ط". و بهمين انگيزه واژه "طپش" نه تنها
درست نيست كه خنده آور است.
همين دستور در زمينه ی واژه ی "طپانچه!" و "پانصد!" نيز رواست. و
نمی شود كه در يك واژه هم بند واژه ی "چ" و "پ" بكار رود، و هم بند واژه ی
"ط" يا "ص" و نوشتار درست اين دو واژه "تپانچه" و "پانسد" - يا پنجسد-
است.
از "در ژرفای واژه ها"
دكتر ناصر انقطاع
از ناهنجاری های ديگر در نوشتار پارسی، نوشتن واژه ی "تپش" است با
"ط" تازی و بگونه ی "طپش!!"
هر كودك پارسی زبان دبستانی می داند كه چهار بندواژه ی "پ، چ، ژ، گ"
ويژه ی واژه های زبان پارسی است، و هشت بندواژه ی "ث، ح، ص، ض
ط، ظ، ع، ق"ويژه ی زبان و واژه های تازی.
بر اين پايه، نشدنی است كه در يك واژه هم بند واژه ی و يژه ی پارسی (پ)
باشد و هم بندواژه ی ويژه ی تازی "ط". و بهمين انگيزه واژه "طپش" نه تنها
درست نيست كه خنده آور است.
همين دستور در زمينه ی واژه ی "طپانچه!" و "پانصد!" نيز رواست. و
نمی شود كه در يك واژه هم بند واژه ی "چ" و "پ" بكار رود، و هم بند واژه ی
"ط" يا "ص" و نوشتار درست اين دو واژه "تپانچه" و "پانسد" - يا پنجسد-
است.
از "در ژرفای واژه ها"
دكتر ناصر انقطاع
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
Re: درست بنويسيم
سد یا صد
http://aaryoo.wordpress.com/2008/05/07/ ... incorrect/
------------------------------------------------------------
با سپاس از زاگرس فيزيك عزيز كه اين لينك را در دسترس مان گذاشت
http://aaryoo.wordpress.com/2008/05/07/ ... incorrect/
------------------------------------------------------------
با سپاس از زاگرس فيزيك عزيز كه اين لينك را در دسترس مان گذاشت
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
Re: درست بنويسيم
«ط» بنویسیم یا «ت»؟
ح. جوشنلو
یکی از دغدغههای پیش روی هر زبانی در راه تبدیل شدن به یک زبان نوین، درستآیین و خردمندانه، جهش هرچه سریعتر به سوی سادگی و کنارنهادن ناپاکیها و آلودگیها و هنجارهای دستوپاگیر بازمانده از منطق حاکم بر روزگاران کهن است. روزگار نو منطق نو میخواهد و منطق نو زبان و خط نو.
یکی از این آلودگیهای بازمانده از روزگاران کهن در خط پارسی، وجود بیش از یک نویسه (1) برای برخی از واجها(2) است. بیگفتگو است که این چندگانه نویسی از کاربست واژههای عربی در زبان فارسی سرچشمه گرفته است. برای نمونه وجود دو نویسهی «ت» و «ط» برای واج (t )و همچنین نویسههای «س»، «ص» و «ث» برای واج (s ). در زبان عربی کاربست این نویسههای گوناگون درست و خردمندانه است چرا که هر یک از اینها در برابر یک واج با واگویش متفاوت قرار می گیرد. اما وجود این چندگانگی در خط پارسی خردمندانه و پذیرفتنی نیست. چرا که در واگویش، این نویسهها هیچ تفاوتی با هم ندارند. براین پایه اگر خط پارسی بخواهد خود را بازسازی کند و تبدیل به خطی آراسته، روان، ساده و منطقی شود ناگزیر است تا آنجا که ممکن است به یکگانهنویسی روی آورد تا از کمند این آشفتگیها برهد.
دراین نوشتار میکوشم برپایهی آنچه تا کنون گفته شد با تمرکز بر روی یکی از این واجهای دارای چند نویسه یعنی "ت/ط" در خط پارسی، راه حلهایی را در راستای تحقق آرمان پیشگفته (ساده و خردمندانهنویسی و کنار نهادن چندگانهنویسی) پیشنهاد کنم؛ البته بیگفتگو است که رویکرد کلی کاهش هر چه بیشتر نویسهی "ط" می باشد.
اینک برای بررسی بهتر واژههایی را که در آنها نویسه "ط" بکار رفته است، آنها را به چهار دسته تقسیم می نمایم سپس تلاش می کنم دیدگاهم را دربارهی هر یک از این دستهها صورتبندی نمایم:
دستهی نخست:
اعضای این دسته واژههایی هستند که در اصل عربی هستند و به همان گونه وارد زبان پارسی شدهاند. مانند طول، طیر، طرح، طیران و ... . در پیرامون این گروه، تا اطلاع ثانوی ناگزیریم همچنان از همان نویسه "ط" بهره بریم. چرا که شمار واژههای وامی "ط"دار در پارسی امروز بسیار زیاد است و به کنارنهادن این نویسه ممکن است به آشفتگی و پریشانی در خط بینجامد و از سویی ایجاد چنین دگرگونی ِ بنیادینی - که تنها مربوط به نویسهی "ط" نیست بلکه سایر حرفهای تازی را نیز دربرمیگیرد - نیازمند یک عزم و آهنگ ملی است و تنها یک "ملت" است که می تواند چنین تصمیم بنیادینی را در بارهی دبیرهی خود بگیرد. پژوهشگران و نویسندگان به اندازهی توان خود، تنها می توانند بنیادهای نِگَریک چنین دگرگونیهایی را بپرورانند.
دستهی دوم:
این دسته دربرگیرندهی واژههایی است که در اصل عربی نیستند بلکه بدلیل کاربست هنجارهای واگویشی عربی دارای نویسه "ط" شده اند (به اصطلاح مُعرَّب شدهاند) و سپس با همانگونهی تازیگشته وارد زبان پارسی شدهاند. مانند امپراطور و ...
در اینجا بر این باورم که باید با اعتماد به خود، پوشش تازیکانهی این واژهها را به کنار بنهیم و آنها را با در نظر گرفتن هنجارهای نگارشی و واگویشی و شنیداری خودمان بازسازی کنیم. چرا که "ط" نماد کاربست هنجارهای شنیداری و واگویشی تازی است و هیچ منطقی نمی تواند کاربست آن را در زبان پارسی توجیه نماید. هر زبانی خود شایستگی و حق آنرا دارد که بر هر واژهی بیگانه که برخورد می کند رنگ بومی بزند و از این رهگذر آنرا در خود فرو بلعد. بر این پایه بر این باورم که همهی این واژهها را باید از نو با هنجارهای گویشی و شنیداری ایرانی بازسازی کنم.
برای نمونه "امپراطور" (imperator) واژهای است فرنگی که تازیان آنرا "اِمبَراطور" شنیده و بکار بستهاند. حال چه بایستگیای در میان است که ما ایرانیان هم این واژه را درست همینطور بنویسیم در حالی که ما واج "ط" در پارسی نداریم. پس یک ایرانی باید این واژه را درپوششی بومی به کار برد و "امپراتور" بنویسد – یعنی همانطور که می گوید و می شنود بنویسد.
همچنین است باطری (battery) که باید "باتری" نوشته شود. همچنین "بلیط" (Billet) که نگارش درست آن "بلیت" است. استوره نیز در همین گروه است(معرب واژهی یونانی historia ).
یک زیرگروه بزرگ این دسته، نام بزرگان غیرعربی است که معرب شده و سپس در پارسی بهنادرستی به همان گونهی تازیگشته به کار رفتهاند. همچون: ارسطو (ارستو)، سقراط (سقرات)، ذیمقراطیس (دموکریتوس)، طالس (تالس) و ... . بی گفتگو است که این واژهها در اصل تازی نیستند بلکه تازیشدهاند و برپایهی آنچه گفتهآمد زبان پارسی هیچ بایستگی ِ منطقی برای پاسداشت این رسم الخط غیر بومی نمی یابد.
دسته سوم:
این دسته واژههای در اصل پارسی هستند که از سوی تازیان معرب شده و بدلیل چیرگی تازیان در دورههایی از تاریخ گونهی نوشتاری آنها بر بومیان غلبه کرده و آنها نیز آن واژهها را به همانگونهی تازیگشته به کاربستهاند. مانند طوس ( پهلوان و شهری ایرانی که باید توس نوشته شد)، اسطوانه (که پارسی است و باید با "ت" نوشته شود.). همچنین است طنبور (تنبور)، طراز (تراز)، طوطی (توتی)، طاس (تاس)، طپیدن (تپیدن)، طوطیا (توتیا)، غلطیدن (غلتیدن)، خطمی (ختمی، گونهای گل) و... که همه پارسی بوده و باید با "ت" نوشته شوند.
گمان می کنم کسی در برابر بایستگی دگرگونی نوشتار این واژهها گفتگویی نداشته باشد. و البته در این اواخر چنین دگرگونی نیکویی خودبهخود در حال شکل گیری است.
دسته چهارم:
واژههایی که در عمل دارای دو گونهی نوشتاری هستند. یعنی هم با "ت" نوشته می شوند و هم با "ط" و هر دو گونه نیز کم وبیش جاافتاده است. دربارهی این واژهها باچشم پوشی از اصل و ریشهشان می توانیم بدون هیچگونه تردیدی گونهی "ت"دار را برگزینیم و بهکارگیریم. چرا که نویسهی "ط" برای خط پارسی یک آلودگی است که باید پاکسازی شود. حال که به هر دلیلی زمینهی این پاکسازی فراهم آمده است خردمندانه آنست که از این دوگانهنویسی سود بریم و با برگزیدن و گسترش دادن گونهی "ت"دار در راستای آرمانمان (دستیابی به خطی آسان و خردمندانه و درستآیین) گام برداریم. در زیر شماری از این واژهها را می بینید:
سفسطه/سفسته، اطاق/اتاق، اطو/اتو، اطراق/اتراق، تارم/طارم، طرخون/ترخون، قوطی/ قوتی، طپانچه/ تپانچه ... که در همهی اینها باید گونهی "ت"دار را برگزید و گسترش داد.
پینوشتها
1- در این نوشتار "نویسه" به معنای هر یک از حروف الفبا (در نوشتار) به کار رفته است. مانند نویسههای "ص" ، "ط"، "ج" و ... .
2- در این نوشتار "واج" به معنای حروف الفبا (در گفتار) به کار رفته است. برای نمونه یک واج (t) در گفتار داریم که با دو نویسهی "ت" و "ط" نوشته می شود و یک واج (z) داریم که با نویسههای "ز" و "ظ" و "ذ" و "ض"نوشته می شود.
-----------------------------------------------------------------
http://goftavard.blogspot.com/2007/11/blog-post.html
ح. جوشنلو
یکی از دغدغههای پیش روی هر زبانی در راه تبدیل شدن به یک زبان نوین، درستآیین و خردمندانه، جهش هرچه سریعتر به سوی سادگی و کنارنهادن ناپاکیها و آلودگیها و هنجارهای دستوپاگیر بازمانده از منطق حاکم بر روزگاران کهن است. روزگار نو منطق نو میخواهد و منطق نو زبان و خط نو.
یکی از این آلودگیهای بازمانده از روزگاران کهن در خط پارسی، وجود بیش از یک نویسه (1) برای برخی از واجها(2) است. بیگفتگو است که این چندگانه نویسی از کاربست واژههای عربی در زبان فارسی سرچشمه گرفته است. برای نمونه وجود دو نویسهی «ت» و «ط» برای واج (t )و همچنین نویسههای «س»، «ص» و «ث» برای واج (s ). در زبان عربی کاربست این نویسههای گوناگون درست و خردمندانه است چرا که هر یک از اینها در برابر یک واج با واگویش متفاوت قرار می گیرد. اما وجود این چندگانگی در خط پارسی خردمندانه و پذیرفتنی نیست. چرا که در واگویش، این نویسهها هیچ تفاوتی با هم ندارند. براین پایه اگر خط پارسی بخواهد خود را بازسازی کند و تبدیل به خطی آراسته، روان، ساده و منطقی شود ناگزیر است تا آنجا که ممکن است به یکگانهنویسی روی آورد تا از کمند این آشفتگیها برهد.
دراین نوشتار میکوشم برپایهی آنچه تا کنون گفته شد با تمرکز بر روی یکی از این واجهای دارای چند نویسه یعنی "ت/ط" در خط پارسی، راه حلهایی را در راستای تحقق آرمان پیشگفته (ساده و خردمندانهنویسی و کنار نهادن چندگانهنویسی) پیشنهاد کنم؛ البته بیگفتگو است که رویکرد کلی کاهش هر چه بیشتر نویسهی "ط" می باشد.
اینک برای بررسی بهتر واژههایی را که در آنها نویسه "ط" بکار رفته است، آنها را به چهار دسته تقسیم می نمایم سپس تلاش می کنم دیدگاهم را دربارهی هر یک از این دستهها صورتبندی نمایم:
دستهی نخست:
اعضای این دسته واژههایی هستند که در اصل عربی هستند و به همان گونه وارد زبان پارسی شدهاند. مانند طول، طیر، طرح، طیران و ... . در پیرامون این گروه، تا اطلاع ثانوی ناگزیریم همچنان از همان نویسه "ط" بهره بریم. چرا که شمار واژههای وامی "ط"دار در پارسی امروز بسیار زیاد است و به کنارنهادن این نویسه ممکن است به آشفتگی و پریشانی در خط بینجامد و از سویی ایجاد چنین دگرگونی ِ بنیادینی - که تنها مربوط به نویسهی "ط" نیست بلکه سایر حرفهای تازی را نیز دربرمیگیرد - نیازمند یک عزم و آهنگ ملی است و تنها یک "ملت" است که می تواند چنین تصمیم بنیادینی را در بارهی دبیرهی خود بگیرد. پژوهشگران و نویسندگان به اندازهی توان خود، تنها می توانند بنیادهای نِگَریک چنین دگرگونیهایی را بپرورانند.
دستهی دوم:
این دسته دربرگیرندهی واژههایی است که در اصل عربی نیستند بلکه بدلیل کاربست هنجارهای واگویشی عربی دارای نویسه "ط" شده اند (به اصطلاح مُعرَّب شدهاند) و سپس با همانگونهی تازیگشته وارد زبان پارسی شدهاند. مانند امپراطور و ...
در اینجا بر این باورم که باید با اعتماد به خود، پوشش تازیکانهی این واژهها را به کنار بنهیم و آنها را با در نظر گرفتن هنجارهای نگارشی و واگویشی و شنیداری خودمان بازسازی کنیم. چرا که "ط" نماد کاربست هنجارهای شنیداری و واگویشی تازی است و هیچ منطقی نمی تواند کاربست آن را در زبان پارسی توجیه نماید. هر زبانی خود شایستگی و حق آنرا دارد که بر هر واژهی بیگانه که برخورد می کند رنگ بومی بزند و از این رهگذر آنرا در خود فرو بلعد. بر این پایه بر این باورم که همهی این واژهها را باید از نو با هنجارهای گویشی و شنیداری ایرانی بازسازی کنم.
برای نمونه "امپراطور" (imperator) واژهای است فرنگی که تازیان آنرا "اِمبَراطور" شنیده و بکار بستهاند. حال چه بایستگیای در میان است که ما ایرانیان هم این واژه را درست همینطور بنویسیم در حالی که ما واج "ط" در پارسی نداریم. پس یک ایرانی باید این واژه را درپوششی بومی به کار برد و "امپراتور" بنویسد – یعنی همانطور که می گوید و می شنود بنویسد.
همچنین است باطری (battery) که باید "باتری" نوشته شود. همچنین "بلیط" (Billet) که نگارش درست آن "بلیت" است. استوره نیز در همین گروه است(معرب واژهی یونانی historia ).
یک زیرگروه بزرگ این دسته، نام بزرگان غیرعربی است که معرب شده و سپس در پارسی بهنادرستی به همان گونهی تازیگشته به کار رفتهاند. همچون: ارسطو (ارستو)، سقراط (سقرات)، ذیمقراطیس (دموکریتوس)، طالس (تالس) و ... . بی گفتگو است که این واژهها در اصل تازی نیستند بلکه تازیشدهاند و برپایهی آنچه گفتهآمد زبان پارسی هیچ بایستگی ِ منطقی برای پاسداشت این رسم الخط غیر بومی نمی یابد.
دسته سوم:
این دسته واژههای در اصل پارسی هستند که از سوی تازیان معرب شده و بدلیل چیرگی تازیان در دورههایی از تاریخ گونهی نوشتاری آنها بر بومیان غلبه کرده و آنها نیز آن واژهها را به همانگونهی تازیگشته به کاربستهاند. مانند طوس ( پهلوان و شهری ایرانی که باید توس نوشته شد)، اسطوانه (که پارسی است و باید با "ت" نوشته شود.). همچنین است طنبور (تنبور)، طراز (تراز)، طوطی (توتی)، طاس (تاس)، طپیدن (تپیدن)، طوطیا (توتیا)، غلطیدن (غلتیدن)، خطمی (ختمی، گونهای گل) و... که همه پارسی بوده و باید با "ت" نوشته شوند.
گمان می کنم کسی در برابر بایستگی دگرگونی نوشتار این واژهها گفتگویی نداشته باشد. و البته در این اواخر چنین دگرگونی نیکویی خودبهخود در حال شکل گیری است.
دسته چهارم:
واژههایی که در عمل دارای دو گونهی نوشتاری هستند. یعنی هم با "ت" نوشته می شوند و هم با "ط" و هر دو گونه نیز کم وبیش جاافتاده است. دربارهی این واژهها باچشم پوشی از اصل و ریشهشان می توانیم بدون هیچگونه تردیدی گونهی "ت"دار را برگزینیم و بهکارگیریم. چرا که نویسهی "ط" برای خط پارسی یک آلودگی است که باید پاکسازی شود. حال که به هر دلیلی زمینهی این پاکسازی فراهم آمده است خردمندانه آنست که از این دوگانهنویسی سود بریم و با برگزیدن و گسترش دادن گونهی "ت"دار در راستای آرمانمان (دستیابی به خطی آسان و خردمندانه و درستآیین) گام برداریم. در زیر شماری از این واژهها را می بینید:
سفسطه/سفسته، اطاق/اتاق، اطو/اتو، اطراق/اتراق، تارم/طارم، طرخون/ترخون، قوطی/ قوتی، طپانچه/ تپانچه ... که در همهی اینها باید گونهی "ت"دار را برگزید و گسترش داد.
پینوشتها
1- در این نوشتار "نویسه" به معنای هر یک از حروف الفبا (در نوشتار) به کار رفته است. مانند نویسههای "ص" ، "ط"، "ج" و ... .
2- در این نوشتار "واج" به معنای حروف الفبا (در گفتار) به کار رفته است. برای نمونه یک واج (t) در گفتار داریم که با دو نویسهی "ت" و "ط" نوشته می شود و یک واج (z) داریم که با نویسههای "ز" و "ظ" و "ذ" و "ض"نوشته می شود.
-----------------------------------------------------------------
http://goftavard.blogspot.com/2007/11/blog-post.html
Re: درست بنويسيم
درود و سپاس به پين گرامی،
درود به ح. جوشن لو،
نوشته ای بسيار زيبا و در خور نگرشی است.
واژه های دسته چهارم هم از يونانی، تركی، روسی، فارسی آمده اند و آنها را
می توان ميان دو دسته دوم و سوم جای داد.
درود به ح. جوشن لو،
نوشته ای بسيار زيبا و در خور نگرشی است.
واژه های دسته چهارم هم از يونانی، تركی، روسی، فارسی آمده اند و آنها را
می توان ميان دو دسته دوم و سوم جای داد.
گفتم به شیخ شهر كه كارت ریاست، گفت
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
آنكس كه شیخ هست و ریاكار نیست، كیست
- reza azadi
عضویت : پنجشنبه ۱۳۸۷/۱/۲۹ - ۱۷:۳۶
پست: 740-
سپاس: 14
Re: درست بنويسيم
پين نوشته شده:یکی از دغدغههای پیش روی هر زبانی در راه تبدیل شدن به یک زبان نوین، درستآیین و خردمندانه، جهش هرچه سریعتر به سوی سادگی و کنارنهادن ناپاکیها و آلودگیها و هنجارهای دستوپاگیر بازمانده از منطق حاکم بر روزگاران کهن است. روزگار نو منطق نو میخواهد و منطق نو زبان و خط نو.
پين نوشته شده: اما وجود این چندگانگی در خط پارسی خردمندانه و پذیرفتنی نیست. چرا که در واگویش، این نویسهها هیچ تفاوتی با هم ندارند. براین پایه اگر خط پارسی بخواهد خود را بازسازی کند و تبدیل به خطی آراسته، روان، ساده و منطقی شود ناگزیر است تا آنجا که ممکن است به یکگانهنویسی روی آورد تا از کمند این آشفتگیها برهد.
پين نوشته شده: ایجاد چنین دگرگونی ِ بنیادینی نیازمند یک عزم و آهنگ ملی است و تنها یک "ملت" است که می تواند چنین تصمیم بنیادینی را در بارهی دبیرهی خود بگیرد. پژوهشگران و نویسندگان به اندازهی توان خود، تنها می توانند بنیادهای نِگَریک چنین دگرگونیهایی را بپرورانند
پين نوشته شده: هر زبانی خود شایستگی و حق آنرا دارد که بر هر واژهی بیگانه که برخورد می کند رنگ بومی بزند و از این رهگذر آنرا در خود فرو بلعد. بر این پایه بر این باورم که همهی این واژهها را باید از نو با هنجارهای گویشی و شنیداری ایرانی بازسازی کنم.
HHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHH
از همان سایتخروش نوشته شده:سد یا صد
http://aaryoo.wordpress.com/2008/05/07/ ... incorrect/
با سپاس از زاگرس فيزيك عزيز كه اين لينك را در دسترس مان گذاشت
مطلب دقیق و موشکافانه و محققانهاى است؛ اما در مورد برخى از غلطهاى رایج (مصطلح)از جمله همین «صد» و «شصت»، چارهاى جز همرنگ شدن با جماعت نداریم؛ به این خاطر که کاملاً جا افتاده و اهل زبان به همین صورت به کار مىبرند. در زبانشناسى یک اصل کلى دربارهى صحیح و غلط وجود دارد که مىگوید: «ملاک صحیح و غلط در زبان، کاربرد اهل زبان است». حال ممکن است در آینده (به مرور زمان)، «صد» و «شصت» هر دو به همان «شست» و «سد» تبدیل شود؛ اما آنچه مهم است این است که این تحول نمىتواند یکباره ایجاد شود. نیمى از این کندى تحول به ذات زبان وابسته است که خود پدیدهاى اجتماعى است و نیمى دیگر هم به دلیل محافظهکارى ذاتى خط و نوشتار (نسبت به گفتار) است؛ به این معنى که گفتار، تغییرات را زودتر در خود نشان مىدهد؛ اما نوشتار تغییرات را خیلى دیر نشان مىدهد. نمونهاش حرف «و» در کلمات «خوار »، «خواب»، «خواهر» و … است (به اصطلاح، واو معدوله). در تلفظ قدیم این واژهها، حرف «و» تلفظ مىشده؛ اما امروزه دیگر، به دلیل تحولات زبانى، این «و» تلفظ نمىشود؛ ولى هنوز هم خط، این تحول را در خود نشان نداده و همان صورت قدیم را حفظ کردهاست. نمونههاى این محافظهکارى خط، فراوان است.
پاینده باشید.
ار کامنت شما بی نهایت استفاده بردم . خوشحالم که این وبلاگ ،خوانندگان فهیمی چون شما دارد .
اما در مورد پذیرش عامه با شما موافقم اما این عامه از یک جا باید شروع کنند دیگر . آیا اینطور نیست ؟ هر جمعی از تک تک افراد تشکیل میشود
ولی نوشته :
نگارنده این یادداشت اما معتقد به این کار نیست، بلکه بر این باور است که ورود واژه های بیگانه، باعث تقویت و گسترش هر زبانی میگردد، که زبان فارسی نیز از این قاعده مستثنا نیست
با مطالبی که جناب پین پست کردن چرا هنوز این همه دانش اوز باید وقتشان را بیهوده به خاطر یادگیری دیکته تلف کنند
به خاطر این موضوع نزدیک بود چند بار مردود بشوم
حالا دیگه نمی خوان دست از سرمان بردارند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
حال باید درست بنویسیم یا ننویسیم این چه تاپیکی است که یکی از ساده نویسی حرف می زند دیگری اموزش درست نوشتن می دهدsmile049
Re: درست بنويسيم
reza azadi گرامي ،
انصاف بدهيد كه در بين كساني كه صلاحيت چنين بحث هايي را دارند ،
بنده هيچگونه جايگاهي ندارم . دوستان گواهند...
مشكل ديكته شما مسلما روزي مشكل ديكته بنده نيز بوده و البته تفاوت
در گفتار و نوشتار ، منحصر به فارسي نيست .
بنده دانشي در اين زمينه ها ندارم و بحث و كنكاش را به اهل فن مي سپارم
هرچند كه سليقه اي شخصي نيز دارم.
*ديدم كه آقاي "ح. جوشن لو" نيز در سايت عضو شده اند ،
انصاف بدهيد كه در بين كساني كه صلاحيت چنين بحث هايي را دارند ،
بنده هيچگونه جايگاهي ندارم . دوستان گواهند...
مشكل ديكته شما مسلما روزي مشكل ديكته بنده نيز بوده و البته تفاوت
در گفتار و نوشتار ، منحصر به فارسي نيست .
بنده دانشي در اين زمينه ها ندارم و بحث و كنكاش را به اهل فن مي سپارم
هرچند كه سليقه اي شخصي نيز دارم.
*ديدم كه آقاي "ح. جوشن لو" نيز در سايت عضو شده اند ،
- reza azadi
عضویت : پنجشنبه ۱۳۸۷/۱/۲۹ - ۱۷:۳۶
پست: 740-
سپاس: 14
Re: درست بنويسيم
reza azadi نوشته شده:نگارنده این یادداشت اما معتقد به این کار نیست، بلکه بر این باور است که ورود واژه های بیگانه، باعث تقویت و گسترش هر زبانی میگردد، که زبان فارسی نیز از این قاعده مستثنا نیست
لطفا زبان دوستان محترم بیان در مورد ان جمله بالا توضیح بدهند در غیر این صورت با مطالبی که در تاپیک گذشت نتیجه گیری کمر شکنی انجام می دهماپين نوشته شده: بحث و كنكاش را به اهل فن مي سپارم